به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 موضوعاتی چون «ناامنی یهود»، «فقدان حقوق و امنیت اجتماعی یهود» و امثال آن تماماً ساخته و پرداخته شد تا به عامه یهودیان تلقین کند که در هیچ کجای دنیا از امنیت لازم برخوردار نخواهند بود، مگر اینکه به فلسطین کوچ کنند.

 
خبرگزاری فارس: آنتی سیمیتیزم، خودزنی یهود برای مظلوم‌نمایی

 

 

اشاره

در مقابل خودداری یهودیان عراقی از نام‌نویسی در فهرست مهاجرت، سرویس‌های مخفی اسرائیل برای مجاب‌کردن یهودیان در اینکه باور کنند در خطر هستند، از پرتاب بمب در میان آن‌ها خودداری نکردند... حمله به کنیسة «شم‌تو» سبب مرگ سه نفر و مجروح‌شدن ده‌ها نفر دیگر گردید. بدین‌ترتیب مهاجرتی که به «عملیات علی‌بابا» شهرت داشت آغاز شد.

طبق بعضی نوشته‌ها، صهیونیست‌ها چندین کشتی حامل یهودیان را که با هزاران ترفند جمع‌آوری و وادار به کوچ به سرزمین فلسطین کرده بودند، در میان راه و به بهانه وجود مشکلات اداری و سیاسی، در اسکله‌ها و لنگرگاه‌ها منفجر کردند و به قعر آب‌ها فرستادند.

مخالفت شدید و گستردة رهبران، خاخام‌ها و عامة یهودیان با افکار و برنامه‌های صهیونیسم و در نتیجه، مناقشه و معارضه شدید بین این دو گروه، تا آنجا پیش رفت که صهیونیسم و سران و بانیان آن را در آستانة شکست قرار داد.اما سردمداران اندیشة صهیونیستی به شیوه‌های بسیار خطرناک و در عین حال مرموزانه‌ای متوسل شدند که ازجملة آن‌ها عبارت است از:

الف) اجرای توطئه «یهودآزاری» و «یهودستیزی» و تلاش تبلیغاتی ـ ادبی در جهت مظلوم‌نمایی؛

ب) معارضه با اندیشة ادغام یهودیان در میان ملل مختلف و تلاش برای انتقال آن‌ها به فلسطین.

هرتزل، خود در این‌باره نوشت: یهودیان نباید با دیگر اقوام هماهنگ و مخلوط شوند. آنان در هر جامعه‌ای که خود در آن امنیت بیابند، برای مدتی طولانی حل می‌شوند و این امر به هیچ وجه به سود ما نیست.(1) با اینکه برخی تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی در اروپا، روز به روز زمینه‌ها و شرایط زندگی بهتری را برای یهودیان فراهم می‌آورد، اما صهیونیست‌ها با زمینه‌سازی دسیسه‌ها و توطئه‌ها، در مسیر وارونه جلوه‌دادن این واقعیت‌ها گام برمی‌داشتند.

بر اساس برخی نوشته‌های غربی: در اروپای قرن نوزدهم، از انقلاب فرانسه به بعد و قبل از همه در فرانسه و سپس در کشورهای مختلف، هر چه دموکراسی پیشرفت می‌کرد، وضعیت و شرایط به نفع یهودیان در حال تغییر بود. بسیاری از آنان در ملت‌های میزبان، ادغام و در سرنوشت هر یک از این ملت‌ها شریک شده بودند و سهم والایی در سیاست، اقتصاد و فرهنگ آن‌ها داشتند. حالا دیگر زمان آن رسیده بود تا کشوری مستقل و قدرتمند به‌نام یهود در جهان تأسیس شود.

برای این منظور به جمعیتی از یهود که از طبقات متوسط به پایین و مستضعف یهود بودند، نیاز داشتند. دلیل این انتخاب، فداکردن قشر مستضعف در پای امیال اشراف و مستکبرین یهود بود. تردیدی نیست که لااقل از قرن نوزدهم به بعد، یهودیان به مناصب بالایی در سیستم‌های حکومتی برخی کشورها، به‌ویژه در اروپا، دست یافتند، بلکه حتی به سطح وزیر و رئیس هیئت دولت رسیدند. برای نمونه، «بنیامین دیزرائیلی» یهودی با توجه به اینکه گرایشات شدید صهیونیستی نیز داشت، مدت‌ها در منصب نخست‌وزیری حکومت سلطنتی انگلستان تکیه زده بود.

نمونة دیگر، نخست‌وزیری «لوئیجی لوستانی» یهودی، در سال 1279 شمسی (1910 میلادی) در ایتالیا و موقعیت بسیار مناسب و مرفه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یهودیان آن کشور در آن مقطع تاریخی است که لنی برنر یهودی بدان اعتراف کرده است.(2)

با این شرایط، یهودیانِ متوسط و مرفه هیچ‌گاه حاضر نمی‌شدند شرایط مطلوب به‌دست آمده را رها کنند و به سرزمینی منتقل شوند که هیچ تضمینی برای‌شان موجود نیست. در این حالت بهترین انتخاب، همان اقشار ضعیف یهود بودند که با یهودآزاری و تبلیغ برای زندگی بهتر، رضایت به آوارگی و رفتن به ارض موعود ساختگی می‌دادند. هرتزل به مبارزه علیه همسانی و ادغام در جوامع محل زندگیِ‌شان، کمر همت بست و با انتخاب نظریة اصل یهودستیزی به دفاع از این اندیشه پرداخت که یهودیان غیرقابل جذب و ادغام در دیگر ملت‌ها هستند و باید برای تشکیل یک دولت مجزا، از آن ملت‌ها بریده شوند.(3)

بنابراین، موضوعاتی چون «رنج یهود»، «ناامنی یهود»، «فقدان حقوق و امنیت اجتماعی یهود» و امثال آن تماماً ساخته و پرداخته شد تا به عامة یهودیان تلقین کند که در هیچ کجای دنیا از امنیت لازم برخوردار نخواهند بود، مگر اینکه به فلسطین کوچ کنند. دستور‌العملِ به کلی سرّی، رهبران و تئوریسین‌های صهیونیسم، مبنی بر ایجاد و گسترش جود «یهودستیزی» با عنوان «آنتی سمیتیسم» در اروپا و دیگر نقاط جهان، حرکت خطرناک و ددمنشانه‌ای بود که صهیونیست‌ها برای پیشبرد استراتژی اشغالگرانة خویش پیش گرفتند. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، در برخی از نقاط روسیه وقایعی روی داد که به درگیری میان یهودیان با دیگر اقوام منجر شد و طبعاً تعدادی از یهودیان، چون دیگر اقوام به قتل رسیدند.

صهیونیست‌ها به نحو بسیار ماهرانه‌ای از آن استفاده کرده و با پخش شایعات و تبلیغات زهرآگین باعث ایجاد وحشت و هراس درمیان جوامع یهودی شدند. در تأیید ادعای فوق، مجلة «روز الیوسف» چاپ مصر نوشته است: در تظاهراتی بر ضد صهیونیست‌های شوروی، بیانیه‌هایی توزیع شد که در آن‌ها نقش سازمان‌های صهیونیستی در دامن‌زدن به اختلاف‌های قومی میان ملت‌های گوناگون در شوروی بر ملا شده بود.

این اعلامیه‌ها همچنین از دست‌های پنهانی که موجبات ترویج شایعات کاذب در مورد کشتار یهودیان توسط روس‌های متعصب را تدارک دیده‌اند، پرده برمی‌داشت.»(4) هرتزل، بنیانگذار اولین کنگرة صهیونیستی، طی ملاقاتی با یکی از وزرای روسیة تزاری، تلویحاً به نقش اصلی صهیونیسم در ایجاد آشوب و اغتشاش و وقایع یهودستیزی و حتی توانایی آنان در خاتمه‌دادن به این قبیل آشوب‌ها اعتراف کرد و گفت: اگر روس‌ها بودجه‌ای برای کمک به مهاجرت یهودیان در نظر بگیرند، این اقدام روسیه در جریان برگزاری ششمین کنگره صهیونیسم، به اطلاع خواهد رسید و در نتیجه، تمام آشوب‌ها خاتمه خواهد یافت.(5)

به اعتقاد بسیاری از متفکران و پژوهشگران، جوّ یهودستیزی در گذشته‌های دور و حتی بعد از پیدایش نام صهیونیسم، معلول شیوه‌های رفتاری و اخلاقیات و تفکر حاکم بر یهودیان بوده است. «برنارد لازار» محقق معروف فرانسوی در کتاب «یهودستیزی، تاریخ و علل آن» معتقد است: دلیل تفکر یهود ستیزی در تاریخ، علل مذهبی، ملی و اقتصادی دارد... یهودیان در همه‌جا و همیشه خود را قومی برگزیده و بالاتر از تمام اقوام می‌دیدند.(6)

با وجود این، نمی‌توان نادیده گرفت که در قرون اخیر، برای صهیونیسم، دامن‌‌زدن به وقایعی که منجر به گسترش فضای «یهودستیزی» می‌گردید، لازمة رسیدن به هدف بود. «نجده فتحی صفوت» نویسنده و محقق عرب در این‌باره نوشته است: در کارخانه‌هایی که آنتی سمیتیسم می‌ساختند، سرمایه‌داران یهود چون کارگرانی ورزیده مشغول کار بودند.(7)

یکی از رهبران افراطی صهیونیسم که سال‌ها به‌عنوان عضو «هیأت اجرایی صهیونیسم» در نقاط مختلف جهان، به‌ویژه در روسیه فعالیت می‌کرد، «ولادیمیر ژابوتینسکی» بود که از بزرگ‌ترین برنامه‌ریزان جریان «یهودستیزی» به‌شمار می‌آید. لنی برنر یهودی پیرامون هراس صهیونیسم و شخص ژابوتینسکی از افشای ماهیت و نقش آن‌ها در توطئه «یهودستیزی» نکتة بسیار مهمی را افشا می‌کند: اینکه چرا ژابوتینسکی به‌خصوص روز 18 ژانویه 1923 را برای کناره‌گیری از هیئت اجرایی صهیونیسم انتخاب کرد، مسئله‌ای است که با یک نکتة پراهمیت ارتباط دارد... آن روز قرار بود که ژابوتینسکی در مقابل یک کمیسیون ویژة تحقیق حاضر شود تا درباره روابطش با سیمون پت لیورا که از عوامل قتل و غارت یهودیان در اوکراین بود، توضیح دهد.(8) به هر صورت، موضوع «آنتی سمیتیسم» سلاحی بود که از یک طرف برای جمع‌آوری یهودیان زیر پرچم صهیونیسم و از طرف دیگر مرعوب ساختن مخالفان اندیشه صهیونیستی، بسیار مفید و مؤثر بود.

همکاری و معاضدت صهیونیست‌ها با قدرت‌های جهانی و ایجاد رعب و وحشت در میان جوامع یهودی برای انتقال به فلسطین، واقعیت دیگری است که بیش از همه چهرة کریه آنان را افشا می‌کند. به گواهی اسناد معتبر تاریخی، دوره‌هایی که بیشترین افراد و گروه‌های یهودی از لحاظ آمار و ارقام به فلسطین منتقل شدند، دقیقاً همان دوره‌هایی هستند که صهیونیست‌ها با قدرت‌های جهانی در خلال جنگ دوم جهانی به طرز بسیار حساب شده‌ای همکاری داشتند. برای آن‌ها فرقی نمی‌کرد که این سناریو را در روسیه اجرا کنند یا اروپا و آسیا و آمریکا.

آن‌ها به نیروهای انسانی احتیاج داشتند و هر جا که اثری از آن‌ها بود، به سراغ‌شان می‌رفتند. برای مثال، بنا به نوشتة یکی از نویسندگان غربی یهودیان عراقی هیچ تمایلی برای رفتن به فلسطین نداشتند و حتی تحت تأثیر تبلیغات صهیونیستی نیز واقع نشدند، اما شبکه‌های صهیونیستی به طرز حساب‌شده‌ای به سراغ آن‌ها رفتند. یهودیان عراق به خوبی در این کشور جا افتاده بودند. خاخام بزرگ عراق، «خدوری ساسون» اعلام کرد: از هزار سال پیش، یهودیان و اعراب از حقوق و امتیازات یکسانی برخوردارند و هیچ‌کدام خود را عناصری مجزا در این ملت تلقی نمی‌کنند. این موضوع برای استراتژی اشغالگرانه صهیونیسم بسیار خطرناک بود. به همین علت، توطئه یهودستیزی طبق برنامه مدوّنی در عراق به اجرا در آمد.

براساس این طرح، اقدامات تروریستی اسرائیل‌های در سال 1950 میلادی(1329ش) در بغداد شروع شد. در مقابل خودداری یهودیان عراقی از نام‌نویسی در فهرست مهاجرت، سرویس‌های مخفی اسرائیل برای مجاب‌کردن یهودیان در اینکه باور کنند در خطر هستند، از پرتاب بمب در میان آن‌ها خودداری نکردند... حمله به کنیسة «شم‌تو» سبب مرگ سه نفر و مجروح‌شدن ده‌ها نفر دیگر گردید. بدین‌ترتیب مهاجرتی که به «عملیات علی‌بابا» شهرت داشت آغاز شد.(9) با این شیطنت، شماری از یهودیان عراقی به فلسطین منتقل شدند.

«داوید بن گورین» که بعدها نخست‌وزیر اسرائیل شد، خود صریحاً اعتراف کرده است که از طریق عمّال خود در انفجار یکی از کنیسه‌های یهودیان در بغداد(سال 1327ش ـ 1948م) دست داشته است تا ثابت کند که یهودیان عراقی تحت تعقیب و شکنجه و آزار هستند. او می‌گوید: قصد دارم جوانان یهودی را برای دامن‌زدن به مبارزة یهودستیزی به کشورهایی که سکنه یهودی نسبتاً زیادی دارند، اعزام کنم. زیرا این عمل خیلی‌ مؤثرتر از ندای میهن باستانی برای مهاجرت یهودیان به فلسطین است.(10)

«هارون شیایایی» از روشنفکران کلیمی ایران، ضمن اعتراف به این رخداد تلخ می‌گوید: صهیونیست‌ها در بسیاری از موارد سعی کرده‌اند خود زمینه‌ساز جریان آنتی سیمیتیسم باشند و یا در مواردی خود آن را به‌وجود آورند. او در ادامه اعتراف می‌کند: هر وقت منافع سوداگران یهودی از طرف رقیب مورد تجاوز قرار می‌گرفت، فریاد وامصیبتا سر می‌دادند و در این میان، توده‌های بی‌گناه یهودی اروپا، چون گوسفند قربانی، در مراسمی به مسلخ می‌رفتند... صهیونیست‌ها از این پدیده که خود در ایجاد آن سهم به‌سزایی داشتند، به نحو احسن استفاده نمودند و در مراحل بعدی در ایجاد آن مشارکت داشتند.(11) صهیونیست‌ها هر گاه دچار مشکل و مسئله‌ای می‌شدند بر تنور «یهودآزاری» می‌دمیدند و آن را روشن می‌کردند و حتی از کشتار یهودیان، کوچک‌ترین شرم و ابایی نداشتند.

طبق بعضی نوشته‌ها، صهیونیست‌ها چندین کشتی حامل یهودیان را که با هزاران ترفند جمع‌آوری و وادار به کوچ به سرزمین فلسطین کرده بودند، در میان راه و به بهانه وجود مشکلات اداری و سیاسی، در اسکله‌ها و لنگرگاه‌ها منفجر کردند و به قعر آب‌ها فرستادند. «موریس کونوپنیکی» در این‌باره چنین نوشته است: در اثر انفجار و غرق‌کردن کشتی پاتریا در سال 1940 میلادی که 1500 کلیمی را حمل می‌کرد، 257 پناهنده در نزدیکی حیفا کشته شدند. همچنین در سال 1942 کشتی استروما که از لنگر انداختنش جلوگیری به‌عمل آمده بود، با 769 نفر سرنشین رومانیایی غرق شد و تنها یک نفر نجات پیدا کرد.(12)

به دنبال این قبیل حوادث، سران صهیونیسم فوراً صاحب عزا شده و شروع به بهره‌برداری‌های سیاسی تبلیغاتی در میان افکار جهانی، می‌نمودند. این روش امروز نیز به‌طور جسته و گریخته در برخی از نقاط دنیا به شیوه‌های مختلف و جدید مشاهد می‌شود. تردیدی نیست که موضوع یهودستیزی و مظلوم‌نمایی‌های ناشی از آن تأثیر بسیار زیادی در پیشرفت اهداف و برنامه‌های شیاطین و گردآوری و انتقال یهودیان به سرزمین‌های اشغالی و در نهایت تأسیس رژیم اسرائیل و به‌علاوه تقویت پایه‌های این رژیم در منطقه داشته است. موضوع تبلیغاتی و افسانه‌ای کشتار شش میلیون یهودی که امروز بطلان آن کاملاً آشکار شده است، از نمونه‌های بسیار برجسته و بارز در این زمینه می‌باشد.

پی نوشت ها :

1. پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، روژه گارودی، ص41.

2. مشت آهنین،‌ لنی برنر، ص10.

3. پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، روژه گارودی، ص94.

4. مجله روز الیوسف، ش 3120.

5. مجموعه یادداشت‌های روزانه هرتزل، ج4 نقل از لنی برنر، ص19.

6. یهودستیزی...، برنارد لازار.

7. یهود و صهیونیسم در صحنه روابط بین‌الملل، ص51.

8. مشت آهنین، ص90.

9. نقل از هفته‌نامه اسرائیلی هائو لام، ش20، آوریل و اول ژوئن 1966 و چند نشریه اسرائیلی دیگر.

10. هارون یشایایی، سردبیر نشریة کلیمی «تموز» در مجمع بررسی صهیونیسم، دانشگاه تهران، اطلاعات سیاسی، ش12، 28/3/65.

11. همان.

12. تعاون در روستاهای اسرائیل، ص31.

علی علوی‌پیام

منبع:ماهنامه امتداد شماره 49

ادامه مطلب
شنبه 30 اردیبهشت 1391  - 8:28 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5825561
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی