به نظر میرسد «مهندسی جامع اطلاعرسانی» در کشور به صورت سیستمی وجود ندارد و تقاطعگیری نسبت به خروجیها و انطباقها کمتر صورت میگیرد. این مهم باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.

توجه به افکار عمومی در جهان امروز یک اصل نهادینه شده و پذیرفته شده در نظامهای مردمسالار است.نظام جمهوری اسلامی ایران در این خصوص توجه ویژهای را مبذول میدارد، چرا که این نظام علاوه بر توکل به نصرت الهی، فقط با پشتوانه این ملت است که سخن خود را با صدای رسا و برخلاف میل مستکبران به جهانیان اعلام میکند. نظام جمهوری اسلامی ایران قطعاً در بعد تکنولوژی نظامی، اقتصادی و سرمایه مادی قابل مقایسه با قدرتهای بزرگ نیست. به تعبیر دیگر نظام جمهوری اسلامی ایران تنها نظامی است که به پشتوانه مردمی خود یقین دارد و قدرت نرم خود را با تکیه بر همین ملت در مقابل قدرت سخت دشمنان به نمایش میگذارد. نظام جمهوری اسلامی ایران از بدو شکلگیری براساس همین راهبرد منازعات، تنشها و علل آن را به صورت پیوسته و مشروح برای ملت بیان نموده است و به همین دلیل است که «اعتماد عمومی» امروز «سرمایه اجتماعی» نظام جمهوری اسلامی است. اگر ملت قرار است در روز حادثه به میدان بیاید، به صورت طبیعی باید روند تحولات منجر به یک حادثه را بداند. اما یکی از مسائلی که همیشه اشتغال ذهنی نیروهای انقلاب اسلامی است مسئله چگونگی طرح و سطح طرح یک مسئله در افکار عمومی است. اتمام جنگ تحمیلی نمونهای بارز از این مسئله است. اگر امام راحل شخصاً وارد میدان پذیرش قطعنامه 598 نمیشدند و همه مسئولان را تبرئه نمیکردند چه اتفاقی میافتاد؟ قطعیت شعار «جنگ، جنگ تا پیروزی» کافی نبود تا اهل جبهه خود تهدیدی برای نظام جمهوری اسلامی ایران در فردای جنگ باشند؟ آیتالله هاشمی رفسنجانی در این باره میگوید: وقتی امام (ره) متقاعد شدند که باید جنگ را تمام کنیم، بر سر نحوه اعلام آن به مردم صحبت شد. من (هاشمی) گفتم که میروم در نماز جمعه اعلام میکنم، اما امام فرمودند این مسئله فقط باید توسط خودم انجام شود (نقل به مضمون) و بالاخره امام راحل در اوج صداقت و مظلومیت فرمودند «فرزندان انقلابیام ... با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین نفس بجنگم، اما آنچه امروز اتفاق افتاد فقط به خاطر تشخیص مصلحت بود...» وقتی به چرایی اینکه امام شخصاً و صادقانه از آبروی خود مایه گذاشتند میاندیشیم، به پاسخهای متعدد میرسیم که یکی از آنها بالا بودن توقع در جامعه نسبت به ادامه و استمرار جنگ بود. اگر چه امام راحل در پیام همان سال به فرماندهان سپاه از اینکه هنوز دل پاسداران در حال و هوای جبهه جنگ میتپد خدا را شکر میکنند، اما یکی از دلایل عمده اینکه شخص امام به میدان آمد، عدم مدیریت افکار عمومی در داخل در خصوص سطح توقع اهل جبهه نسبت به افق و آینده جنگ بود. به مخیله هیچ رزمنده ای در میدان نمیرسید که روزی باید در حسرت شهادت بماند و ... این تجربه اکنون در مقابل ماست. آمادگی ذهنی مردم برای حمایت از یک معضل بینالمللی که برای نظام ایجاد میشود باید چقدر باشد؟ سطح توقع عمومی در کشور درباره مسئله هستهای چگونه است؟ اطلاعرسانی درباره میزان قدرت سایبری نظام جمهوری اسلامی چگونه انجام میشود؟ این بدان معنی نیست که باید از حق هستهای خود عدول کنیم یا درمسئله قدرت سایبری رشد نکردهایم. اما اگر آنچه در جنگ روانی و مقابله با دشمنان طرح مینماییم موجب شکلگیری سطح توقعات روانی و مطالبه داخلی شود، هنگام مصلحت چگونه باید عمل نمود؟ آرمانگرایی و عزت نفس ملی، واقع گرایی، آیندهنگری و مصلحت پنج عنصر اساسی در تصمیمگیریهای فراملی است که باید توأمان مورد توجه برنامهریزان تبلیغی و فرهنگی کشور قرار گیرد. مطالبه افکار عمومی بعضاً قدرت چانهزنی مسئولان را در سر میز مذاکره بالا میبرد و امری ضروری است، زیرا دشمنان و طرف مقابل نیز مذاکرهکنندگان را نمایندگان ملت میدانند، اما اگر مصلحت انقلاب و کشور و ملت ایجاب کند که برای یک مصلحت بزرگتر از مصلحت کوچکتری عدول نماییم سطح مطالبه عمومی را چگونه تعدیل مینماییم؟ باید در طراحی رسانهای جهت مقابله با اقدامات خصمانه دشمنان رویهای ایجاد شود که افکار عمومی داخلی با ادبیات و طراحی دیگری در چرخه اطلاعرسانی قرار گیرد. نباید مسیری طی شود که خدایی ناکرده به اعتماد عمومی مردم به نظام اسلامی آسیب وارد نماید. به طور مثال نمیتوان امروز از خودکفایی کامل بنزین سخن گفت، فردا از صدور آن و چند ماه بعد اعتراف نماییم که هنوز مقداری از خارج وارد مینماییم. به نظر میرسد «مهندسی جامع اطلاعرسانی» در کشور به صورت سیستمی وجود ندارد و تقاطعگیری نسبت به خروجیها و انطباقها کمتر صورت میگیرد. این مهم باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. عبدالله گنجی