حکایت یک کشاورز سبزواری که بعد از 15 سال زندگی در تهران و داشتن مغازه میوهفروشی و لبنیات، بعد از انقلاب با سخنرانی مرحوم آیتالله طالقانی و توصیه ایشان به بازگشت کشاورزان به روستاها، زندگی در تهران را رها کرد،به روستای خود رفت و با 8 فرزند خود در شرایط سخت بیابانی کشاورزی و دامداری میکند.
![خبرگزاری فارس: حکایت رهاکردن شهرنشینی و مبارزه با کمآبی بیابان برای عمل به وظیفه دینی خبرگزاری فارس: حکایت رهاکردن شهرنشینی و مبارزه با کمآبی بیابان برای عمل به وظیفه دینی](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1390/08/22/812820_PhotoA.jpg)
کشاورزی که در اوایل انقلاب در تهران، تهراننو محله قاسمآباد مغازه میوهفروشی و لبنیاتی داشت با سخنرانی آیتالله طالقانی امام جمعه وقت تهران و توصیه ایشان به اینکه روستائیان به روستاهای خود برگردند و کار کشاورزی را ادامه دهند، مغازه و زندگی در تهران را رها کرد و راهی زادگاه خود در سبزوار مشهد شد.
این کشاورز و دامدار 75 ساله سبزواری که 8 فرزند دارد در زادگاه خود به کشاورزی و دامداری مشغول است،اگرچه از درآمد خود رضایتی ندارد اما همینکه به گفتههای امام جمعه خود عمل کرده است احساس راحتی میکند و میگوید اگر چنین نمیکرد همواره عذاب وجدان داشت.
گفتوگوی خبرنگار فارس با این دامدار و کشاورز سبزواری در کنار زمین کشاورزیاش زیر سایه درخت و کنار آب روانی صورت گرفت و در این میان صفای روستایی این مرد زحمتکش به مصاحبه ما حالو هوا و صفای بیشتری بخشید.
محمد چوبینی خاطراتش را ورق میزند و میگوید: ابتدا در روستای خودمان چوپانی و چوبداری و قصابی میکردم،بعد به تهران رفتم 15 سال زندگی کردم اما با سخنان مرحوم آیتالله طالقانی و در راستای عمل به وظیفه دینی خود به زادگاه خود آمدم و به کشاورزی و دامداری مشغولم.
این کشاورز سبزواری ادامه می دهد: در حال حاضر 250 هکتار زمین دارم که با دو حلقه چاه آبیاری میشود و در آنها گندم، جو، زیره، خربزه و هندوانه میکارم.
وقتی از وی سؤال میشود که آیا از کار خود راضی هستید که جوابش این است: همین که به وظیفه دینی خود عمل کرده و به پیام امام جمعه و روحانی که نماینده مقام معظم رهبری بود عمل کردم برایم کافی است،البته کار کشاورزی هم سراسر عشق است و باور کنید همین که چرنده و پرنده و آدمها از این محصولات استفاده میکنند احساس رضایت و خوشحالی میکنم.
وی در پاسخ به اینکه آیا از درآمد کشاورزی راضی هستید هم میگوید: درآمد خوبی ندارد اما کاری که انجام میدهم عاشقش هستم و به آن علاقه دارم.
این کشاورز در عین حال از پایین بودن قیمتها و بالا بودن هزینهها گلایه کرده و خاطرنشان میکند: بذر گندمی را کیلویی 700 تومان خریداری میکنیم و نهایتاً محصول را 420 تومان از ما میخرند.
از این کشاورز سؤال شد چرا بهرغم کمبود آب در این منطقه خربزه و هندوانه کشت میکنی در حالی که شاید درآمدی کمتر از گندم هم داشته باشد، او پاسخ می دهد: در هر هکتار 3 تن گندم برداشت میکنم و 7 تن در هکتار هم خربزه برداشت میکنم که با محاسبه قیمت گندم بهصرفهتر خواهد بود.پول گندمی را که دولت خریداری میکند معمولاً با تأخیر پرداخت میشود اما پرداخت پول خربزه و هندوانه سهلالوصولتر است.
به گفته وی سیاستهای نادرست بازار باعث میشود که کشاورز به جای برخی محصولات استراتژیک و ضروری به کشت محصولات دیگر بپردازد.
چوبینی یادآور می شود: در سالهای گذشته این منطقه پر از شنو ماسههای روانی بود که هیچ کاری نمیتوانستیم بکنیم، صبح که از خواب بیدار میشدیم درهاو پنجرهها با ماسه بسته بود، کشاورزی ما زیر ماسه میرفت و با این شرایط سخت جنگیدیم، دولت نیز با بیابانزداییهایی که در مناطق اطراف انجام داد باعث شده از شر ماسهها نجات پیدا کنیم و کشاورزی و دامداری هم کارایی خوبی داشته باشد، همه اینها باعث شده که تولید مناسب داشته باشیم، اما برای تحصیل درآمد کافی باید حمایتهای بیشتری کند. محصولات ما را به قمیت مناسب خریداری کند و با ارائه تسهیلات نقدینگی مورد نیاز را تامین کند.
این کشاورز سبزواری در پایان تاکید میکند: دولت باید به هر شرایطی نگذارد کشاورزانی که با عشق و علاقه و در شرایط سخت بیابانی به کار کشاورزی مشغولند عرصه را خالی کنند.