علیرغم بالا بودن سطح همکاری های ایران وترکیه، وجود رقابت های منطقه ای و اختلاف نظر بر سر موضوعات منطقه ای و جهانی سبب خواهد شد روابط دو کشور طی ماه های آینده با فراز و نشیب های گوناگونی روبرو باشد.
به نظر می رسد بحران سوریه، روابط ایران و ترکیه را وارد مرحله ی تازه ای کرده است. در حقیقت تعارضات بنیادین موجود میان ماهیت سیاست خارجی دو کشور تحت تاثیر کاتالیزوری به نام بیداری اسلامی هویدا شده است. این در حالی است که رادارهای مستقر در ترکیه به عنوان بخشی از طرح سپر دفاع موشکی ناتو مدتی است آغاز به کار کرده است. در همین حال جمهوری اسلامی ایران در قبال این مسئله موضع گیری کرده است. اخیرا نیز تنش های پیش آمده در سوریه و دیدگاه های متعارض ایران و ترکیه در قبال اتفاقات سوریه تنش در روابط دو کشور را دو چندان نموده است. بر این اساس مقاله حاضر در پی آن است که به بررسی روابط ایران و ترکیه بپردازد. زمینه تاریخی روابط دو کشور روابط ایران و ترکیه تا حدی میراث روابط ایران و امپراطوری عثمانی بود. این نکته در خصوص مشکلات میان دو کشور صادق است چون رابطه طولانی و کشمکش آمیز میان ایران و امپراطوری عثمانی از قرن شانزدهم میلادی به بعد آثار خود را بر دولت جدید ترکیه و نخبگان سیاسی و فرهنگی آن به جای گذاشت. ظهور دولت صفوی، به عنوان یک دولت متمرکز و قدرتمند یکپارچه در بخش گسترده ای از فلات ایران، باعث شد از همان آغاز با دشمنی قوی ترین قدرت نظامی و سیاسی منطقه یعنی امپراطوری عثمانی روبرو شود. با اینکه کشمکش های میان عثمانی و ایران از همان آغاز با اختلافات مذهبی گره خورده بود و به شکل کشمکش های شیعه - سنی تجلی پیدا کرد اما انگیزه های سیاسی در به راه انداختن دشمنی ها موثرتر بود. به نظر می رسد نفوذ معنوی ایران در آناتولی بویژه احتمال گسترش اقتدار سرزمین ایران به مناطق شیعه نشین آن، نگرانی رهبران عثمانی را به دنبال آورد و سبب شد تا آنها با تهاجم نظامی به ایران و تلاش برای از میان برداشتن دولت صفوی این چالش را از سر راه خود بردارند. همین دیدگاه ها جنگ های طولانی و خونین ایران و عثمانی را به دنبال آورد و بخش هایی از سرزمین ایران بویژه مناطق کردنشین را از خاک ایران جدا کرد.(1) این مخاصمات به روابط بین دو کشور محدود نماند به صورتی که بعد از جنگ 1821-1823بین دو کشور به رغم ضعف نسبی ایران، دولتمردان عثمانی به ویژه در تهاجم روسیه به آناتولی، تهدید بالقوه نظامی تلقی کردند. به همین دلیل موضع گیری در مقابل ایران دغدغه اصلی دولت عثمانی هم در طول جنگ 1853-1856 کریمه 1877-1878 روسیه و ترکیه باقی ماند. اظهارات فواد پاشا، یکی از سیاست گذاران اصلی، نشان دهنده این توجه است: دولت ایران همیشه در توافق با دشمنان ما بوده است. حتی در جنگ کریمه، این کشور با روسیه به توافق رسید و خواسته های خود را با این کشور هماهنگ کرد. این واقعیت که این کشور نمی توانست محاسبات خود را به نتیجه برساند، به دلیل دیپلماسی محتاطانه غرب بود. امروز دولت شاه به دنبال بیداری روسیه است. مادامی که دولت عثمانی در جای دیگری مشغول نباشد، دولت ایران توانایی رویارویی با ما (عثمانی) را ندارد، اما هنگام اولین رویاروی ما با روسیه، ایران جای خود را در بین سخت ترین دشمنان ما به خاطر وابستگی سیاسیش- به رغم نگرش محتاطانه ما- باز خواهد کرد(2). اما آنچه اهمیت خود را بیش از پیش بازمی نمایاند پیشینه روابط دو کشور در دوران مدرن می باشد. در حقیقت روابط ایران و ترکیه بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی و قرار گرفتن کمال آتاتورک در راس هرم قدرت و روی کار آمدن رضاشاه در ایران به نقطه عطفی در روابط دو کشور منجر شد. به عبارت دیگر شالوده روابط دو کشور در دوران نو به دست رضاشاه، بنیانگذار سلسله پهلوی طی دیداری که از ترکیه در سال 1934 به عمل آورد ریخته شد. در آن زمان رهبران دو کشور سرگرم مبارزه با سنت های تاریخی و تلاش برای استقرار نهادهای نو با هدف دستیابی به تمدن غرب بودند. دو کشور با غلبه بر پیشینه ای از جنگ و برخورد در حالی پا به سده بیستم نهادند که فصل تازه ای از همکاری را آغاز می کردند. اگر چه این دوره هم تنش های خاص خود را داشت ولی حسن نیت حاصل از مناسبات تازه بر فضا حاکم بود و سرانجام در سال 1937 به عقد پیمان سعدآباد در تهران میان ایران، ترکیه، عراق و افغانستان منجر شد. اما رویدادهای جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط ارتش های متفقین نشان داد که این قرارداد در مواقع بحرانی کارایی ندارد چرا که ورود سربازان متفقین به خاک ایران عواقب وخیمی برای ثبات سیاسی کشور به بار آورد. در دوران پس از جنگ هم ایران و ترکیه هر یک اهمیت خاصی در استراتژی غرب در برابر کمونیسم شوروی داشتند. بازتاب این اهمیت را می توان در پیمان بغداد 1955، پیمان مرکزی یا سنتو 1959و سازمان همکاری منطقه ای برای توسعه یا آر سی دی1964دید که همگی با هدف مقابله با توسعه طلبی اتحاد شوروی طراحی شده بود. اما در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی از سال 1941 تا 1979 روابط ایران و ترکیه دستخوش تنش های بنیادی بود. برای نمونه دو کشور بر سر مقرراتی که ترکیه برای کامیون های ایرانی از جاده های کشور وضع کرده بودند با هم اختلاف نظر داشتند. در یک نوبت دولت ایران در پاسخ به اظهارات سفیر ترکیه سفیر خود را موقتا از آنکارا فرا خواند. سفیر ترکیه در باز گشت از تعطیلات از تهران در یک سخنرانی گفته بود در طول سفر از مرز ترکیه تا تهران احساس می کرده است که در کشور خود رانندگی می کند.محمد رضا شاه از این سخن خشمگین شده بود. در مجموع باید گفت که تهران با اعتقاد به این که نمی توان در مواقع بحرانی روی ترکیه حساب کرد هر دو طرف پیوسته در جهت کاستن از تنش ها از طریق گفتگو تلاش می کردند(3). روابط ایران و ترکیه در دهه های گذشته پر واضح است، روابط ایران و ترکیه طی دهه های گذشته با فراز و نشیب های گوناگونی همراه بوده است. سنت سکولاریسم که ریشه در افکار کمال آتاتورک، بنیانگذار ترکیه جدید دارد از یک طرف و ریشه های اسلام گرایی که با اکثریت جمعیت این کشور پیوندی عمیق دارد از طرف دیگر سبب شده سیاست خارجی این کشور چهره ای ژانوس گونه به خود گیرد و مناسبات دو کشور را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. از سوی دیگر طی سال های گذشته، جمهوری اسلامی ایران از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه استقبال کرد. به عبارت دیگر اسلام گرایان ترکیه به عنوان بدیلی برای سنت سکولار در این کشور با روی خوش سران جمهوری اسلامی مواجه شدند. این گسترش روابط به حوزه سیاست محدود نماند و به حوزه اقتصاد نیز تسری پیدا کرد. روابط اقتصادی دو کشور طی چند سال گذشته به حدود بیست میلیارد دلار رسیده است. در همین حال ترکیه روزانه حدود دویست هزار بشکه نفت از ایران خریداری می کند. اما ترکیه به عنوان یک کشور آسیایی- اروپایی، همواره از متحدان اصلی دشمنان ایران در منطقه خاورمیانه و دیگر نقاط جهان می باشد. روابط استراتژیک این کشور با اسرائیل و آمریکا دلیلی بر صحت ادعای ما می باشد. این مسئله تحلیل سیاست خارجی این کشور را با پیچیدگی های خاصی روبرو می سازد از آنجایی که باید موازنه خاصی در روابط خود با دو طرف درگیر ایجاد کند. در حقیقت یکی از عوامل تیرگی در رابطه میان دو کشور ایران و ترکیه در دهه های اخیر گسترش روابط ترکیه و اسرائیل بوده است. ترکیه اولین کشور مسلمانی بود که موجودیت اسرائیل را در سال 1948 به رسمیت شناخت و در سال 1959، یک سال پس از آنکه مصر و سوریه جمهوری متحد عربی را تشکیل دادند، پیمان پیرامونی میان بن گوریون و مندرس، امکان همکاری جاسوسی میان دو کشور را ممکن ساخت(4). اما گسترش روابط دو کشور که در چارچوب قرارداد نظامی 1996 شکل آشکارتری به خود گرفت سبب تیرگی روابط ایران و ترکیه شد. انتقاد دولت، نخبگان سیاسی و مطبوعات ایران از این اقدام ترکیه نقش مهمی در تیرگی این روابط داشت. گفته های ضد ایرانی برخی مطبوعات ترکیه در این رابطه و مهم تر از آن اظهارات ضد ایرانی مقامات اسراپپل در ترکیه، به تشدید این تیرگی و ناخشنودی جمهوری اسلامی کمک کرد. برای نمونه " بنیامین بن الیزر" وزیر دفاع اسراپپل در دیدار 9 ژوییه 2001 خود از ترکیه اعلام کرد : طرح های توسعه موشکی ایران نه تنها اسرائیل بلکه ترکیه را نیز هدف قرار داده است. تا جایی که ما می دانیم این موشک ها در سال 2005 آماده خواهد شد. وی همچینین به نیاز ترکیه به یک برنامه دفاع موشکی در برابر ایران تاکید کرد(5). از سوی دیگر از نظر سیاسی و نظامی،عضویت ترکیه در ناتو، از سال 1952 این کشور را در مدار روند سیاسی- نظامی غرب و دیوار جدایی و ابزار کاربرد سیاست "جلوگیری از نفوذ کمونیسم" درآورد. با فروپاشی کمونیسم، برای دوره ای کوتاه، به نظر می رسید که ترکیه دیگر اهمیت خود را از این نظر از دست داده است، ولی به زودی با حمله عراق به کویت و جنگ اول خلیج فارس، یعنی عملیات ائتلاف به رهبری آمریکا به نام "طوفان صحرا" ادامه نقش ترکیه در لباس همپیمانی ارزشمند برای غرب به آزمایش گذاشته شد(6). به عبارت دیگر می توان گفت عضویت ترکیه در ناتو سبب شده، این کشور در قبال امنیت اروپا و آمریکا احساس تعهد کند. این مشکل زمانی بغرنج تر می شود که ایران توانایی خود را در ساخت موشک های دوربرد نشان داده است. در حقیقت توانایی موشکی ایران در هدف قرار دادن خاک کشورهای عضو اتحادیه اروپا، ترکیه را در همکاری با اتحادیه اروپا متعهد ساخته است. همچنین همکاری ترکیه با اتحادیه اروپا و امریکا در قالب ناتو پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپایی را نیز تسهیل می کند. در حقیقت ترکیه به عنوان کشوری که خواهان پیوستن به اتحادیه اروپا می باشد باید تا حد امکان در راستای تامین منافع غرب گام بردارد. هر چند، برخی از کارشناسان بر این باوراند که طرح سپر دفاع موشکی ناتو، بیش از آنکه امنیت اروپا را تامین کند برای تامین امنیت اسرائیل قابل توجیه می باشد. به این مسائل مبارزات جدایی طلبانه کردها را نیز باید افزود. علی رغم مشکلات تاریخی دو کشور در زمینه مساپل کردها به نظر می رسد هر دو کشور در این زمینه به اجماع نظر رسیده باشند. به عبارت دیگر بهبود روابط دو کشور در چند سال اخیر سبب شده دو کشور در مورد مبارزه با شورشیان کرد به توافقی نسبی دست یافته باشند. تاثیر مسائل روز بر روابط دو کشور از این مسائل که بگذریم چالش های فراوانی در مورد مسائل روز منطقه خاورمیانه پیش روی روابط دو کشور قرار گرفته است. ترکیه به عنوان یکی از شرکای مهم بشار اسد خواهان کناره گیری وی از قدرت است در حالی که ایران همواره از رژیم بشار اسد به عنوان یکی از اضلاع جبهه مقاومت حمایت کرده است. اما مسئله مهم تر الگوگیری کشورهای منطقه از نوع نظام های سیاسی موجود در ایران و ترکیه می باشد. نظام سیاسی ترکیه که تحت حمایت ارتش این کشور، سکولار-لائیک می باشد همواره مورد حمایت کشورهای غربی قرار گرفته است. در واقع کشورهای غربی و به خصوص امریکا از ساخت روابط قدرت در این کشور علی رغم برخی انتقادها قاطعانه حمایت می کنند. این امر بی دلیل نمی باشد. غرب همواره به عنوان یک حوزه تمدنی خاص برداشتی از اسلام را که سر سازگاری با ارزش های غربی همچون لیبرالیسم و سکولاریسم داشته است مورد حمایت قرار داده است. به عبارت دیگر چالش هایی که غرب با بنیادگرایی اسلامی طی دهه های گذشته داشته آن ها را به این نتیجه رسانده است که باید از الگویی اسلامی که آتش نزاع را با فرهنگ غربی بر نمی افروزد حمایت کند. بهترین مثال در این مورد حمایت هایی است که ایالات متحده طی سالیان گذشته از پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا کرده است. در عین حال نظام سیاسی ایران نیز در منطقه هواداران خاص خود را دارد به ویژه کشورهایی که از اکثریتی شیعی برخوردار می باشند. بحرین از بهترین مصادیق آن می باشد. در همین حال ایران در کشورهای عرب سنی نشین نیزکه اقلیتی شیعی دارند از نفوذ خاصی بهره می برد. اما آنچه این متغیر را در روابط دو کشور با اهمیت جلوه می دهد میزان تاثیر پذیری کشورهایی است که شاهد بیداری اسلامی بوده و خواهان تغییر و تحول در حوزه ساخت قدرت می باشند. در واقع ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت تاثیرگذار منطقه ای خواهان داشتن دستی بالا در شکل دهی به تحولات بیداری اسلامی می باشند. به عبارت دیگر هر کدام از آن ها نظام سیاسی خود را به عنوان ساخت سیاسی مطلوب به مردم منطقه پیشنهاد می کنند. در این بین جمهوری اسلامی، با توجه به پیروزی گروه های اسلام گرا در کشورهایی مانند تونس و مصر می تواند اثری عمیق بر تحولات مربوطه داشته باشد. در مجموع در مورد آینده روابط دو کشور باید خاطر نشان سازیم که علیرغم بالا بودن سطح همکاری های دو کشور، وجود رقابت های منطقه ای و اختلاف نظر بر سر موضوعات منطقه ای و جهانی سبب خواهد شد روابط دو کشور طی ماه های آینده با فراز و نشیب های گوناگونی روبرو باشد. پی نوشت ها: 1- حمید احمدی روابط فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و همسایگان : مطالعه موردی کشور ترکیه پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات اسلامی تهران مهر 1389 ص95 2- اسد ا.... اطهری، ریشه های تاریخی روابط ایران و ترکیه، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال سیزدهم شماره 2و 3، تابستان و پاییز 1385، ص120 3- چنگیز پهلوان، مناسبات ایران و ترکیه، ترجمه علیرضا طیب، مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره133 و 134، ص26و 27 4- ریموند هینه بوش ، انوشیروان احتشامی، سیاست خارجی کشورهای خاورمیانه، ترجمه: رحمن قهرمان پور، مرتضی مساح، چاپ اول، تهران، دانشگاه امام صادق،1390 5-حمید احمدی، پیشین، ص111 6-زهرا نوع پرست، ترکیه و اتحادیه اروپا : دودستگی آرا، مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی، سال نوزدهم، شماره پنجم و ششم، بهمن و اسفند 1383، ص79 محمدرضا چیت سازیان