به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 پدیدة اعجاب‌انگیز «کتاب» زندگی مادی و معنوی انسان را فرا گرفته و در صحنة قیامت نیز سرنوشت او با کتاب تعیین می‌شود. واژة کتاب در نظام وحیانی، مفاهیم ویژة قدسی را تداعی می‌کند و فرهنگ خاص قرآنی را به تصویر می‌کشد

 
خبرگزاری فارس: معناشناسی «درزمانی» واژه کتاب در قرآن

 

 

6. کتاب در قرآن

خانوادة کتاب همانند بسیاری از واژگان دیگر در کاربردهای قرآنی در پی تحول عظیم فرهنگی در جامعة عرب و توسعة معنایی از معنای مکتوب فراتر رفته و بار معنایی بسیار گسترده‌ای یافته است. مادة «کتب» در مجموع 319 بار در قرآن کریم به کار رفته است و از این میان 171 بار «الکتاب» و 73 بار «کتاب» به صورت مضاف یا غیرمضاف است. البته در باب وجوه معنایی واژة کتاب و مشتقات آن قرآن‌پژوهان آمارهای متعددی ارائه کرده‌اند و هریک با توجه به ذوق و گسترة دانش خود وجوهی را برای آن برشمرده‌اند.1 ما در ادامه به ذکر موارد مورد اتفاق بسنده می‌کنیم.

 

بقیه در ادامه

 

 

 1-6. وحی و کتاب‌های آسمانی

چنان‌که ذکر شد در عصر جاهلیت کتاب بر صحیفه‌های آسمانی نیز اطلاق می‌شد. در قرآن کریم نیز هنگامی که کتاب به نوعی به انبیا(ع) نسبت داده می‌شود، مراد صحیفه‌های است که مشتمل بر شرایع دینی بوده، و پیامبران بر اساس آن بین مردم داوری می‏کرده‏اند. آنها عبارت‌اند از: الف. کتاب حضرت نوح(ع)؛ هرچند قرآن کریم از کتاب خاصی برای حضرت نوح نام نبرده است اما از برخی آیات قرآن به دست می‌آید که آن حضرت نیز کتابی داشته است. خداوند در آیه 213 بقره می‌فرماید: «کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الکِتابَ بِالحَقِّ لِیَحکُمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اختَلَفُوا فِیهِ»(بقره:213). از این آیه به دست می‌آید که شریعت به وسیلة کتاب تشریع شده است.

در سورة شوری نیز نخستین شریعت آسمانی که از آن نام برده شده، شریعت حضرت نوح(ع) است: «شَرَعَ لَکُم مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً، وَالَّذِی أَوحَینا إِلَیکَ وَما وَصَّینا بِهِ إِبراهِیمَ وَمُوسی‏ وَعِیسی‏»(شوری: 13). بنابراین، «الف و لام» در کلمة «الکتاب» یا الف و لام عهد ذهنی است و مراد از کتاب، فقط کتاب حضرت نوح(ع) است یا الف و لام جنس است و مراد از آن، کتاب نوح همراه با دیگر کتاب‌های آسمانی است.2 از کتاب حضرت ابراهیم(ع) در قرآن با عنوان صحف یاد شده است: (اعلی: 19)؛ ب. کتاب حضرت موسی(ع)؛3 ج. کتاب حضرت عیسی(ع)؛4 د. کتاب حضرت محمد(ص).5 در برخی از موارد مراد از کتاب جنس کتاب آسمانی است.6

1-1-6. راز اطلاق کتاب بر قرآن

در آیات متعددی بر قرآن کریم واژة کتاب اطلاق شده است. اما در وجه این اطلاق دیدگاه‌های متفاوتی مطرح است:

1. مراد از کتاب در قرآن مجموعه‌ای از قوانینی است که اصول جامع جهان‌بینی و مسائل فردی و اجتماعی را دربر می‌گیرد.7 بر این اساس، به قرآن کریم، چه به صورت مکتوب و مصحف و چه در سینه‌ها باشد، کتاب گفته می‌شود. از این‌رو، به زبور حضرت داود(ع) کتاب اطلاق نشده؛ زیرا تنها دربر دارندة مواعظ اخلاقی است.8

2. واژة کتاب در اصطلاح قرآن به معنی مکتوب و نوشته است. در اطلاق کتاب بر قرآن پیش از نگارش و شکل‌گیری آن در قالب یک کتاب چند دیدگاه طرح شده است:الف. به نظر برخی واژة کتاب زمانی بر قرآن اطلاق شده است که بخشی از آیات قرآن نوشته شده بود و بنابراین اطلاق کتاب بر قرآن حقیقی است نه مجازی. برخی از مستشرقان نیز معتقدند: پیشینة «کتاب» به عنوان یک اسم به دورة اول اسلامی می‌رسد. در آن زمان صفحه‌های از آیات قرآن در کنار هم جمع شد و به پیروی از کتاب مقدس یهود و مسیحیت در میان دو جلد (دفّتین) قرار گرفت و به اسم «صحف» که یک واژه حبشی بود، نام‌گذاری شد.9

واژة کتاب نخستین بار در آیة 29 سورة ص بر قرآن اطلاق شده است که به لحاظ ترتیب نزول سی و هشتمین سورة قرآن است و به طور طبیعی مسلمانان سور و آیات پیشین را حفظ کرده و نوشته بودند. ولی این برداشت حدسی بیش نیست و دلیلی بر اثبات آن وجود ندارد. و بر فرض وجود چنین دلیلی، ثابت نیست اطلاق کتاب بر قرآن از این باب باشد که بخشی از آن نوشته شده است.8

ب. به نظر عده‌ای کتاب به معنای مکتوب است، اما اطلاق آن بر قرآن پیش از نگارش، استعاره است؛ از باب اینکه انضمام حروف با یکدیگر در لفظ تشبیه شده به انضمام و باهم‌آیی حروف در نگارش که به آن کتابت گویند.10 یا مجاز مرسل و به قرینة اول و مشارفت است؛ به این لحاظ که در آینده نوشته خواهد شد.11ج. معنای کتاب مکتوب شأنی (ما من شأنه ان یکتب) است؛ چنان‌که «قرآن» به معنای خواندنی (ما من شأنه ان یقرأ) و «إله» به معنای پرستیدنی (ما من شأنه ان یعبد) است.12

3. مراد از «کتاب» در اصطلاح قرآن، حقیقت بسیط و صورت قبل از نزول تدریجی آن است، و چنان‌که از روایات استفاده می‌شود، وجود بسیط قرآن کریم پیش از آنکه به صورت الفاظ و عبارات درآید، در آسمان دنیا نازل شده بود.13از ظاهر آیات قرآن به دست می‌آید که مراد از کتاب به معنای قرآن صورت بعد از نزول آن است؛ زیرا در برخی از آیات کتاب هدایتگر14 و دارای آیات محکم و مشابه15 معرفی شده و در برخی دیگر انسان‌ها را به پیروی16 و تدبر در آیات کتاب سفارش کرده است.17 اما حقیقت قرآن به صورت بسیط آن از دسترس عموم مردم به‌دور است.

 

2-6. نامة اعمال

چنان‌که پیش‌تر اشاره شد، کتاب به معنای نامة اعمال در اشعار و سروده‌های دورة جاهلی نیز به کار رفته است. اما در قرآن کریم این کاربرد به صورت بسیار گسترده و گوناگون تجلی یافته است. کتاب‌هایی که اعمال بندگان، از نیکی و بدی در آنها ضبط می‏شود، خود به چند دسته تقسیم می‌شوند:

1-2-6. نامة اعمال فردفرد انسان‌ها

در برخی از آیات «کتاب» بر نامة اعمال تک‌تک انسان‌ها اطلاق شده است، همانند آیة «وَکُلَّ إِنسانٍ أَلزَمناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخرِجُ لَهُ یَومَ القِیامَةِ کِتاباً یَلقاهُ مَنشُوراً»(اسراء: 13) که منظور از «کتاب» نامة اعمال مربوط به فردفرد انسان‌ها است؛ زیرا مراد از «طائر» در ابتدای آیه عمل انسان است.18خداوند در آیة بعد می‌فرماید: «اقرَأ کِتابَکَ کَفی‏ بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسِیباً»(اسراء: 14)؛ علامه طباطبایی می‌نویسد: از این دو آیة شریفه استفاده می‌شود که:

اولاً کتابی که روز قیامت برای انسان بیرون می‏کشند، کتاب خود او است، و هیچ ربطی به غیر او ندارد؛ ثانیاً این کتاب حقایق تمام اعمال آدمی را دربر دارد، بدون اینکه کوچک‌‏ترین عمل او را از قلم انداخته باشد، هم‌چنان که در آیة دیگری همین معنا را آورده و فرموده است: «وَیَقُولُونَ یا وَیلَتَنا ما لِهذَا الکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَلا کَبِیرَةً إِلَّا أَحصاها»(کهف: 49). از آیة 71 از سورة اسراء نیز می‌توان این معنا را استفاده کرد.19

2-2-6. نامة اعمال امت‌ها

همان‌طوری‌که هر امتی در دنیا از آیین و سنت خاص پیروی می‌کند «وَلِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلنا مَنسَکاً»(حج: 34)؛ کتاب خاصی اعمال جمعی آنها را ثبت می‏نماید. از این معلوم می‌شود که وجوه اشتراک در دین و آیین و دیگر چیزها در دنیا، بازتاب خود را در قیامت نشان می‌دهد. قرآن کریم می‌فرماید: «وَتَری‏ کُلَّ أُمَّةٍ جاثِیَةً کُلُّ أُمَّةٍ تُدعی‏ إِلی‏ کِتابِهَا»(جاثیه: 28)؛ هر گروهی را به زانو درآمده بینی و هر گروهی را به سوی نامه‏اش دعوت کنند.20

 امت از نظر لغت جماعت و گروهی است که در امر واحدی مشترک‌اند؛ مانند دین واحد، زمان واحد یا مکان واحد، چه این اشتراک از روی اختیار باشد یا اجبار.21 نتیجه اینکه در روز قیامت علاوه بر نامة عملی که فردفرد انسان‌ها دارند، برای هر امتی نیز حسابی و کتابی است که در قیامت ملاک ارزیابی اعمال جمعی آنها قرار می‌گیرد: «تِلکَ أُمَّةٌ قَد خَلَت لَها ما کَسَبَت وَلَکُم ما کَسَبتُم وَلا تُسئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعمَلُونَ»(بقره: 134، 141).

3-2-6. نامة اعمال جمیع خلایق

در برخی از آیات قرآن مراد از کتاب نامة اعمال تمام خلایق و امت‌ها است نه یک امت خاص؛ نامه‌ای که اعمال همة افراد در آن ثبت شده و جمیع مردم در این کتاب مشترک‌اند، مانند آیة «هذا کِتابُنا یَنطِقُ عَلَیکُم بِالحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَستَنسِخُ ما کُنتُم تَعمَلُونَ»(جاثیه: 29). البته در معنای کتاب در این آیه چند نظر وجود دارد؛ علامه طباطبایی مخاطب این آیه را همة خلایق می‌داند.22

به نظر برخی مراد از کتاب در این آیه، لوح محفوظ است.23 به نظر برخی دیگر، به قرینة سیاق آیة 28: «وَتَری‏ کُلَّ أُمَّةٍ جاثِیَةً کُلُّ أُمَّةٍ تُدعی‏ إِلی‏ کِتابِهَا» مراد نامة اعمال امت‌ها است.24 از آیات کهف: 49 و زمر:69 نیز این معنا استفاده می‌شود.این گونه از کتاب‌های مطرح شده در قرآن به اعتبار تقسیم شدن مردم به دو دستة نیکوکاران و بدکاران به «کتاب فجار» و «کتاب ابرار» نیز بخش‌پذیر است.25

4-2-6. نامة اعمال نیکان

قرآن دربارة کتاب اعمال نیک می‌فرماید: «کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الأَبرارِ لَفی‏ عِلِّیِّینَ»(مطففین: 18). در جای دیگر نیز می‌فرماید: «فَمَن یَعمَل مِنَ الصَّالِحاتِ وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلا کُفرانَ لِسَعیِهِ وَإِنَّا لَهُ کاتِبُونَ»(انبیاء: 94).26 خداوند در سورة توبه بر ثبت و ضبط اعمال نیک آدمی تأکید می‌کند و می‌فرماید: «وَلا یُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغیرَةً وَلا کَبیرَةً وَلا یَقطَعُونَ وادِیاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُم لِیَجزِیَهُمُ اللَّهُ أَحسَنَ ما کانُوا یَعمَلُون»(توبه: 121).

5-2-6. نامة اعمال بدکاران

خدای متعال دربارة ثبت اعمال بد می‌فرماید: «کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفی‏ سِجِّین» (مطففین: 7). در جای دیگر با کاربست مادة کتب می‌نویسد: «لَقَد سَمِعَ اللَّهُ قَولَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقیرٌ وَنَحنُ أَغنِیاءُ سَنَکتُبُ ما قالُوا وَقَتلَهُمُ الأَنبِیاءَ بِغَیرِ حق وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الحَریقِ»(آل‌عمران: 181).آلوسی در معنای «نکتب» دو وجه طرح می‌کند:

1. ما آنچه را گفتند در صحیفه‌های کاتبان می‌نویسیم. در این صورت کتابت در معنای حقیقی به کار رفته، اما اسناد آن به خداوند مجاز خواهد بود؛ 2. ما در علم خود آن را حفظ می‌کنیم و از آن چشم نمی‌پوشیم. در این صورت تعبیر به کتابت و نوشتن مجاز اما اسناد آن به خدا حقیقی است.27طبرسی نیز ذیل این آیه بیان جالبی دارد. وی می‌گوید: «سَنَکتُبُ ما قالُوا» یعنی آنچه را گفتند نگهداری می‌کنیم، و چون کتابت راه حفظ مطالب است، آن را کنایه از حفظ آورده است.28

نتیجه اینکه تمام آنچه انسان انجام می‌دهد، اعم از کردار خوب یا بد، در دفتر علم الهی ثبت می‌شود. برخی از معناشناسان می‌کوشند از آیات پیش‌گفته پیوند میان کتابت اعمال، علم و حکم و ارتباط آنها با خداوند را نشان دهند: «چون این حساب و کتاب حکم و داوری و پاداش را در (قیامت) در پی دارد، بنابراین، پیوند بسیار نزدیک میان «کتاب»، «علم» و «حکم» وجود دارد».29

 

3-6. کتاب حوادث و جزئیات عالم هستی (لوح محفوظ)

در قرآن کریم از دفتر ثبت حوادث و جزئیات نظام عالم که همان لوح محفوظ و مرتبه‌ای از علم الهی است، به کتاب تعبیر و با تعبیرها و توصیف‌های گوناگون از آن یاد شده است که هریک به ویژگی خاص آن اشاره دارد؛ مانند: لوح محفوظ (بروج: 22) ام الکتاب (رعد: 39)، کتاب مبین (انعام: 6، یونس: 61)، کتاب حفیظ (ق: 4)، کتاب مکنون (واقعه: 78)، کتاب مسطور (طور: 2)، امام مبین (یس: 12).به نظر برخی این احتمال وجود دارد که این نوع کتاب نیز خود دو قسم باشد:

1. کتاب شامل و فراگیر که همة موجودات و حوادث جاری در آن ثبت شده است و در آن به هیچ وجه تغییر روی نمی‌دهد. برخی آیات از این گونه کتاب حکایت می‌کنند: «وَما یَعزُبُ عَن رَبّکَ مِن مِثقالِ ذَرَّةٍ فِی الأَرضِ وَلا فِی السَّماءِ وَلا أَصغَرَ مِن ذلِکَ وَلا أَکبَرَ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ»(یونس: 61). به نظر علامه طباطبایی مراد از «کتاب مبین» متن اعیان خارجی همراه با حوادث حتمی است که در آنها وجود دارد. وقوع حوادث هم از باب ترتب حتمی معلول بر علت یک امر لازم و تخلف‌ناپذیر است، و اگر مسئلة علیت و معلولیت را کتاب مبین و لوح محفوظ نامیده، به این منظور بوده که حقیقت معنا را با کمک مثال بفهماند.30

2. کتاب خاصی که به یک‌یک موجودات تعلق دارد و مشتمل بر حوادث هر موجود است. برخی از آیات قرآن به این قسم از کتاب اشاره دارند:‏ «وَما کانَ لِنَفسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذنِ اللَّهِ کِتاباً مُؤَجَّلًا»(آل‌عمران: 145). این آیة شریفه اشاره به کتاب اجل مسمی است که در آن تغییری راه ندارد. اما اجل معلق را باید از لوح محو و اثبات دانست؛ زیرا در آن تغییر و تبدل صورت می‌گیرد.31

برخی «کتاب» را در آیة مذکور به حکم و قضای خداوند معنا کرده‌اند.32 آیا قضای الهی همان لوح محفوظ است که در آن هیچ تغییر و تبدلی رخ نمی‌دهد یا حکم تکوینی الهی غیر از آن است؟ ظاهراً قضای الهی که از صفات فعل او است، غیر از لوحی است که آن را به منظور پیش‌گفته آفریده است.33 اما از نظر علامه طباطبایی کتاب اجل بخشی از لوح محفوظ است.34

 

4-6. حکم

در آیات بسیاری خدای متعال از احکام تکوینی (قضا و قدر الهی) و نیز از حکم تشریعی با واژة کتاب و دیگر مشتقات «کتب» تعبیر کرده است. هرگاه کتابت به خدا نسبت داده می‌شود و زمینه تشریع حکم وجود دارد، به معنای واجب کردن می‌باشد و هرگاه آیه در مقام بیان حکم تکوینی است، «کتب» به محقق شدن قضای حتمی معنا می‌شود. به عبارت دیگر، «واجب کردن»، همان حکم تشریعی و «قضا»، حکم تکوینی خداوند است و از هر دو نوع حکم در قرآن با «کتابت» تعبیر شده است.35

1-4-6. حکم تشریعی

در برخی آیات، خدای متعال از حکم تشریعی به کتاب تعبیر آورده و مراد از آن، فرض و وجوب است؛ چنان‌که از مشتقات کتب برای تشریع حکم سود برده است: «فَإِذا قَضَیتُمُ الصَّلاةَ فَاذکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَقُعُوداً وَعَلی‏ جُنُوبِکُم فَإِذَا اطمَأنَنتُم فَأَقیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَت عَلَی المُؤمِنینَ کِتاباً مَوقُوتاً»(نساء: 103).

به باور برخی از مفسران کتابت در این آیة شریفه کنایه از واجب بودن و واجب کردن است و مراد از آن این است که نماز بر مؤمنان نوشته شده و حکم واجبی است که وقت معینی دارد؛ نظیر آیة شریفة «کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبلِکُم»(بقره: 183) که واژة «کُتِبَ» به معنای واجب شدن است.36«آیت‌الله مصباح نیز حکم تشریعی را یکی از معانی کتاب بر می‌شمارد و ضمن استدلال به آیة مذکور می‌نویسد: «نماز نوشته‌ای است دارای وقت و زمان‌بندی‌شده برای مؤمنین؛ و کتاب در آیه به معنای «واجب» است».37 از آیة 238 سورة بقره نیز این معنا استفاده می‌شود.38

2-4-6. حکم تکوینی

درآیات متعددی از احکام تکوینی و قضای الهی با واژة کتاب و مشتقات آن تعبیر شده است. مراد از احکام تکوینی تقدیر و قضای خدای متعال است: «لَو لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ...»(انفال: 68)؛ اگر نبود حکم و قضای حتمی خدای متعال [که شما را به عذاب هلاک نکند.].... مراد از کتاب در این آیه حکم خدا بر عفو و گذشت است که در ازل جاری کرده است؛ حکمی که در آیة «کَتَبَ رَبُّکُم عَلی‏ نَفسِهِ الرَّحمَةَ»(انعام: 12) به آن اشاره کرده است.39 گویا معنای آیه این است که در مثل چنین موقعیتی که رسول‌اکرم(ص) در میان شما است، حکم ازلی خدای متعال بر عذاب نکردن شما است.40

گفتنی است که خداوند برای بیان حکم تکوینی از صیغة «کتَبَ» به صورت معلوم و حکم تشریعی از «کتِبَ» به صورت مجهول نیز بسیار استفاده کرده است و این واژه‌ها چنان جایگاه مهمی در نظام زبانی وحی دارند ‌که برای بیان حکم الهی بر واژگانی چون «امر»، «فرض»، «حفظ»، «حسب» و «قضی» پیشی گرفته‌اند. آیات بقره:180، 216، مائده: 45، بر حکم تشریعی و آیات مائده:21، 32، انعام:12، 54، مجادله:21، اعراف: 156 بر حکم تکوینی دلالت دارند.

 

5ـ6. مدت مقرر و معین

در برخی از آیات قرآن واژة کتاب بر مدت زمان معین و مقرر اطلاق شده است که رعایت آن در شرع واجب می‌باشد؛ مانند «وَلا تَعزِمُوا عُقدَةَ النِّکاحِ حَتَّی یَبلُغَ الکِتابُ أَجَلَهُ»(بقره: 238)؛ اما آهنگ بستن عقد زناشویی مکنید تا مدت مقرر به سرآید.41 در این آیة شریفه مراد از کتاب مدت زمان عده است که نگهداشتن آن از طرف زن پیش از ازدواج مجدد لازم است. به نظر علامه طباطبایی «کتاب» در این آیه به معنای مکتوب و مقصود از آن، حکم واجب انتظار تمام شدن عدّه بر زنان است.42 طبرسی کتاب را به عده معنا کرده است.43

 

6-6. دلیل ثابت و استوار

واژة کتاب در قرآن به معنای دلیل ثابت و استوار نیز به کار رفته است، مانند «وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیرِ عِلمٍ وَلا هُدی وَلا کِتابٍ مُنِیرٍ»(حج: 8). راغب «کتاب» را در آیة شریفه به دلیلی ثابت و استوار از سوی خداوند معنا کرده است.44 معانی دیگری نیز که در آثار مفسران مشهود است عبارت‌اند از: دلیل عقلی و سمعی،45 وحی آسمانی،46 کتابی مشتمل برآموزه‌های شرعی و اعتقادی که اهل حق نوشته‌اند.47

البته مراد از دلیل استوار می‌تواند وحی آسمانی باشد و این دو قابل جمع است؛ چنان‌که در آیة بعد سلطان مبین و برهان بر کتاب آسمانی اطلاق شده است: «أَم لَکُم سُلطانٌ مُبینٌ»(صافات: 156)؛ یا شما دلیل روشنی در این باره دارید؟ «فَأتُوا بِکِتابِکُم إِن کُنتُم صادِقینَ»(صافات: 157)؛ کتابتان را بیاورید اگر راست می‏گویید!‏48

راغب کتاب را در این آیه همانند آیة قبل به دلیل ثابت و استوار معنا کرده و گفته است: در آیه از حجت و برهان روشن از سوی خدا به کتاب تعبیر آورده شده است.49 اما به نظر علامه مراد از سلطان، به قرینة سیاق کتابی است که در آیة بعد آمده است50 و خداوند مصداق سلطان مبین را کتاب آسمانی معرفی می‌کند.

 

7ـ6. نوشتة ظاهری و حسی

در مواردی کتاب بر دست‌نوشته ظاهری و حسی اطلاق شده است که خداوند یا بشر ایجاد کرده‌اند:

 

1ـ7ـ6. نوشتة ظاهری خدا

نوشتن با مفهوم ظاهری خود در برخی از آیات به خدا نسبت داده شده است؛ هرچند نوشتن خدا به معنای خلق نوشتن است، نه آن چنان که به انسان‌ها نسبت داده می‌شود. در هر صورت مراد نوشتن ظاهری است، از جمله: «وَکَتَبنا لَهُ فِی الأَلواحِ مِن کُلِّ شَی‏ءٍ مَوعِظَةً وَتَفصیلاً لِکُلِّ شَی‏ءٍ فَخُذها بِقُوَّةٍ وَأمُر قَومَکَ یَأخُذُوا بِأَحسَنِها سَأُریکُم دارَ الفاسِقین‏»(اعراف: 145). «لوح» به معنای صفحه‏ای از چوب یا غیرچوب است که برای کتابت تهیه و فراهم می‌شود.51

خدای متعال در این آیة شریفه می‌گوید: ما برای موسی در الواح که همان تورات است، گزیده‌ای از هر چیز نوشتیم. اما اینکه چه کسی آن را نوشته، فخر رازی به نقل از ابن جریج می‌نویسد: جبریل امین با قلم و مرکبی از نور تورات را نوشته است.52 به نظر مصطفوی مراد از آیة شریفه این نیست که تورات به صورت مکتوب روی الواح از آسمان نازل شده است، چنان‌که در قرآن مجید چنین بود و الفاظ و معانی هر دو موضوعیت دارد و از ماهیت اعجازی برخوردار است؛ بلکه مقصود این است که مطالب و أحکام از جانب خداوند متعال به قلب رسول إلهی از راه وحی و الهام نازل شده تا در خارج بر روی الواح که معمول و مرسوم بوده، ثبت و ضبط گردد. صحف و الواح دیگر أنبیا و رسولان الهی نیز چنین بوده است.53

اما باید گفت شکی در این نیست که تورات موسی(ع) بر الواحی مکتوب بوده و آن حضرت از روی آنها برای مردم می‌خوانده است. در اینکه چه کسی آن را نوشته، از ظاهر آیة پیش‌گفته برمی‌آید که خداوند آن را نوشته است و به موسی(ع) و قوم او دستور می‌دهد که آنها را محکم گیرند و به آنها عمل نمایند. اگر خدای متعال با موسی(ع) سخن می‌گوید و برای او و قومش منّ و سلوی از آسمان می‌فرستد، بعید نیست که تورات را به صورت نوشته‌ای بر الواح بر وی نازل کرده باشد. بنابراین، توجیه پیش‌گفتة برخی از قرآن‌پژوهان موجّه به نظر نمی‌رسد.

2ـ7ـ6. دست‌نوشتة بشری

در برخی از آیات واژة کتاب به دست‌نوشتة بشری نیز اطلاق شده است. نوشتن بشری خود دو قسم است:الف. اصل الفاظ و عبارات از سوی خداوند است، مانند کتاب به معنای قرآن (اگر کتاب در قرآن معنای ظاهری آن مراد باشد؛ ب. محتوا از بشر است یا بشر به نحوی در آن دخالت دارد؛ چنان‌که این آیة شریفه به آن اشاره دارد: «وَإِنَّ مِنهُم لَفَرِیقاً یَلوُونَ أَلسِنَتَهُم بِالکِتابِ لِتَحسَبُوهُ مِنَ الکِتابِ وَما هُوَ مِنَ الکِتابِ»(آل‌عمران: 78).

مقصود از کتاب اول در آیة شریفه کتابی است که علمای اهل کتاب با دست خود می‌نویسند.54 ظاهراً مراد از جملة «یَلوُونَ أَلسِنَتَهُم» این است که سخنان غیرآسمانی و جعلی خود را به لحنی می‏خواندند تا وانمود کنند این سخنان نیز جزء تورات است. اگر در آیة شریفه کلمة «کتاب» سه مرتبه تکرار شده، به منظور جلوگیری از اشتباه بوده، چون هر سه به یک معنا نیستند. منظور از کتاب اول همان سخنان بشری خود یهود است که آن را به دست خود می‏نوشتند و به خدا نسبت می‏دادند و مراد از کتاب دوم و سوم کتابی است که خدای تعالی از راه وحی نازل کرده است.

مدیگان می‌نویسد:مفهوم «یَلوُونَ أَلسِنَتَهُم» در ابتدا مشکل به نظر می‌آید، اما وقتی آیة «وَمَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَرَی عَلَی اللّهِ کَذِباً أَو قَالَ أُوحِیَ إِلَیَّ وَلَم یُوحَ إِلَیهِ شَیءٌ...»(انعام:93) را در کنار آن می‌گذاریم، مفهوم یلوون روشن می‌شود و به قرائت تصنعی و جعلی اشاره می‌کند؛ یعنی شماری از خاخام‌ها چنان زبان را ماهرانه می‌چرخانند تا خیال کنند خوانش آنها از تورات است.55 آیة 279 از سورة بقره نیز بر معنایی فوق دلالت دارد.

 

8ـ6. نامة ظاهری و مادی

همان‌طور که در قرآن کریم به نامة اعمال «کتاب» اطلاق شده است، در دو مورد «کتاب» به معنای نامة بشری و حسی نیز به کار رفته است: الف. خداوند به نقل از ملکه سباء می‌فرماید: «قالَت یا أَیُّهَا المَلَأُ إِنِّی أُلقِیَ إِلَیَّ کِتابٌ کَرِیم»‏(نمل: 29)؛

ب. آیة 28 همین سوره به نقل از سلیمان می‌فرماید: «اذهَب بِکِتابِی هذا فَأَلقِه إِلَیهِم ثُمَّ تَوَلَّ عَنهُم فَانظُر ماذا یَرجِعُونَ»(نمل: 28). چنان‌که ملاحظه می‌شود در آیات مذکور به روشنی کتاب بر «نامه» اطلاق شده است.

 

9ـ6. مکاتبه و قرارداد

در برخی از آیات قرآن به قراردادی که میان عبد و مالک منعقد می‌شود و در پرتو آن، عبد خود را از مولایش می‌خرد، کتاب اطلاق شده است. قرآن می‌فرماید: «وَالَّذینَ یَبتَغُونَ الکِتابَ مِمَّا مَلَکَت أَیمانُکُم...»(نور: 33)؛ و آن بردگان‌تان که خواستار مکاتبه [قرارداد مخصوص برای آزاد شدن‏] هستند.... مراد از «کتاب» در آیة شریفه مکاتبه است، (به اینکه صاحب برده با برده قرارداد ببندد که بهای خود را از راه کسب و کار به او بپردازد و آزاد شود) و «ابتغاء مکاتبه» این است که برده از مولای خود در خواست کند که با او مکاتبه نماید، به اینکه مالی از او بگیرد و او را آزاد کند.56

 

7. نگاهی به جایگاه کتاب در نظام معنایی قرآن

وجوه معنایی و موارد کاربرد کتاب در قرآن به خوبی نشان می‌دهد که واژة کتاب و خانوادة آن در نظام زبان وحی بر اثر باهم‌آیی با مفاهیم و تصورات دیگر صبغة معناشناختی خاصی به خود گرفته و بار معنایی بسیار گسترده‌ای یافته است. در نگاه کلی می‌توان دریافت که مفهوم کتاب در قرآن با خدا و انسان ارتباط بسیار نزدیکی دارد؛ زیرا کتاب از یک سو تجلی‌بخش علم الهی به عالم هستی است که از آن با عناوینی چون کتاب مبین، کتاب مسطور، کتاب حفیظ، و لوح محفوظ یاد شده است و همچنین اعمال خلایق و امت‌ها و انسان‌ها در مراتبی از علم الهی که از آنها به کتاب نام برده شده است، ثبت می‌باشد و ذره‌ای از آنها از دید خدای سبحان پنهان نمی‌ماند: «وَلَدَیْنا کِتابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ»(مؤمنون: 62).

از سوی دیگر کتاب بیانگر احکام و قوانین تکوینی و تشریعی خداوند است؛ قوانینی که انسان را به سوی کمال و سعادت ابدی راه می‌نماید. روز قیامت که هنگام حکم و داوری و دادرسی است: «فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ»(نساء: 141)، معیار حکم خداوند کتاب‌های اعمال انسان‌ها خواهد بود: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَلا یُظْلَمُونَ فَتیلاً»(إسراء:71)؛ «الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فَالَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ فی‏ جَنَّاتِ النَّعیمِ».(حج: 56).بنابراین از آیات پیش‌گفته و آیات دیگر روشن می‌شود که چگونه پدیدة کتاب با انسان ارتباط نزدیک دارد و بر سرنوشت وی در دنیا و آخرت احاطه کرده است.

خداوند قرآن کریم را کتاب هدایت انسان شمرده و بعد از نزول تدریجی آن بارها از آن با نام کتاب یاد کرده است: «الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبینِ»(یوسف: 1)؛ چنان‌که صورت بسیط و حقیقت پیش از نزول قرآن را نیز کتاب نامیده است: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ فی‏ کِتابٍ مَکْنُونٍ»(واقعه: 77-78). علم الهی و احکام او دربارة انسان و زندگی وی در این جهان و سرای دیگر از عالم کتاب بسیط در قالب کتاب تعبیر می‌یابد و منشور جاوید حیات در کتاب هستی نازل می‌شود. با وجود واژگانی چون وجوب، فرض، قضا، تقدیر، و حکم، خدای متعال در مقام جعل قوانین تکوینی و تشریعی به جای آنها از مادة «کتب» سود می‌جوید. از منظر قرآن کریم انسان از کتاب آمده است و با کتاب زندگی می‌کند.

او در کتاب هستی می‌میرد و با کتاب اعمالش محشور می‌شود و سرانجام این کتاب است که ملاک و معیار داوری اعمال وی قرار می‌گیرد و سعادت و شقاوت وی را مشخص می‌کند. اطلاق عنوان کتاب بر قرآن در اثر باهم‌آیی با مفاهیم و اصطلاحات دیگر بیش از پیش به ارائة تصویر روشن از آن کمک می‌کند و ماهیت الهی و آسمانی آن را آشکار می‌سازد؛ قرآن کریم در مقام نزول با کلماتی مانند الله: وحی، جبرئیل و نبی، ارتباط دارد: «هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ»(آل‌عمران: 7)، «قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْریلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی‏ قَلْبِکَ...»(بقره: 97) و بسان یک نماد مقدس و متعالی، تجلی‌بخش پیام زندگی و سعادت برای انسان است.

قرآن نازل شده است تا انسان را از ظلمت‌ها برهاند و به سوی خداوند راه بنماید.در مقام تبلیغ نیز با عناصری ارتباط می‌یابد که بیانگر هدف مقدس و آرمان الهی آن است. کتاب در این مرتبه با واژگانی مانند ایمان، تقوا، حق، نور، هدایت، حکم، میزان، و فلاح و در جانب سلبی با شرک، کفر، باطل، زیغ، خسران، ظلمت، ضلالت، هوی، جهیم وارد نظام خاصی شده است که در بیرون از فضای نورانی وحی چنین مفهوم متعالی ندارد.

در این مرتبه نیز معنای کتاب با عناصری عجین است که ضامن سعادت و رستگاری انسان است و رهایی‌بخش وی از دام هواهای نفسانی و ظلمت‌های کفر و شرک و گمراهی. اینجا کتاب در مفهوم یک نوشته منحصر نمی‌شود و رسالت بزرگی را تداعی می‌کند که پایانی ندارد و تا قیامت به عنوان منشور جاویدانه زندگی مطلوب انسانی نقش‌آفرین خواهد بود و کمتر واژه‌ای را در قرآن می‌توان یافت که از چنین جایگاه و موقعیت برخوردار و نمایندة چنین پدیدة ارجمندی باشد.

 

نتیجه‌گیری

واژة «کتاب» و مشتقات آن به لحاظ ریشه‌شناسی به مفهوم نوشتن است و کاربرد آن در معانی دیگر مَجاز و از باب توسعة معنایی است و حقیقت یافتن آن در معانی دیگر دایر مدار کثرت استعمال و حصول تبادر خواهد بود. واژة کتاب نمایندة مفهوم کلانی است که در نظام تکوینی و تشریعی خلقت از مرتبة علم الهی (لوح محفوظ) دفتر ثبت تمام حوادث و جزئیات عالم امتداد داشته و بر منشور جاویدان هدایت و رستگاری یعنی قرآن و احکام تکوینی و تشریعی آن به کار رفته است و بیان حکم الزامی و واجب به جای واژه‌هایی چون «فرض» و «وجوب» «امر»، «فرض»، «حفظ»، «حسب» و «قضی» با واژة «کتب» صورت گرفته است.

نقش کتابت در روابط و قراردادهای اجتماعی نیز بسیار برجسته است، به طوری که در آیة 281 بقره برای ثبت قرارداد اجتماعی دَیْن، مادة کتب نُه بار تکرار شده است. در قرآن بر نامة اعمال انسان¬ها نیز «کتاب» اطلاق شده است و آنگاه که صحنة حساب وکتاب فرا می‌رسد تا نیکوکاران را پاداش و بدکاران را کیفر دهند، ملاک ارزیابی همان کتاب‌هایی است که کاتبان خداوند نوشته‌اند. بنابراین، پدیدة اعجاب‌انگیز «کتاب» زندگی مادی و معنوی انسان را فرا گرفته و در صحنة قیامت نیز سرنوشت او با کتاب تعیین می‌شود. واژة کتاب در نظام وحیانی، مفاهیم ویژة قدسی را تداعی می‌کند و فرهنگ خاص قرآنی را به تصویر می‌کشد.

پی نوشت ها:

1. برخی از قرآن‌پژوهان برای واژه «کتاب» چهارده معنا برشمرده اند (ر.ک: محمدعلی مهدوی‌راد، واژگان‌پژوهی قرآنی، ص299-301).

2. ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، همان، ج2، ص130؛ برخی نیز گفته‌اند مراد این است که خداوند با هر یک از انبیا کتاب نازل نموده است (ر.ک: طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص544؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‏1، ص256).

3. «وَإِذ آتَینا مُوسَی الکِتابَ وَالفُرقانَ لَعَلَّکُم تَهتَدُونَ» (بقره: 53). برخی دیگر از این آیات عبارت‌اند از: بقره: 101، 113، 144، 121، 145، 146؛ انعام: 20.

4. «قالَ إِنِّی عَبدُ اللَّهِ آتانِیَ الکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا» (مریم:30).

5. «ذلِکَ الکِتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدی لِلمُتَّقینَ» (بقره: 2)؛ «کِتابٌ أَنزَلناهُ إِلَیکَ مُبارَکٌ» (ص: 29)؛ «تِلکَ آیاتُ الکِتابِ وَقُرآنٍ مُبِینٍ» (حجر: 1)؛ «الحَمدُ لِلَّهِ الَّذی أَنزَلَ عَلی‏ عَبدِهِ الکِتابَ وَلَم یَجعَل لَهُ عِوَجاً» (کهف: 1).

6. «وَما کانَ هذَا القُرآنُ أَن یُفتَری‏ مِن دُونِ اللَّهِ وَلکِن تَصدیقَ الَّذی بَینَ یَدَیهِ وَتَفصیلَ الکِتابِ لا رَیبَ فیهِ مِن رَبِّ العالَمینَ» (یونس:37)؛ «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَالْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید: 25). برای تبیین مراد از کتاب در این آیات، ر.ک: سیدمحمد حسین طباطبایی، همان، ج10، ص60، 61، ج19، ص177، 178.

7. ر.ک: جوادی آملی، تسنیم تفسیر قرآن کریم، ج 10، ص397؛ ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج1، ص72؛ محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ج1-3، ص190.

8. ر.ک: جوادی آملی، همان، ج 13، ص60.

9. R. Sell Heim، Book، The Encyclopaedia Of Islam،vol. 5، p.207.

10. ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، ج1، ص23.

11. ر.ک: راغب اصفهانی، همان.

12. ر.ک: آلوسی، همان‏، ج‏1، ص108.

13. ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، همان، ج1، ص23.

14. ر.ک: سیدمحمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج1، ص52.

15. ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ (بقره: 2).

16. هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَأُخَرُ مُتَشابِهاتٌ (آل‏عمران: 7).

17. وَهذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (انعام: 155).

18. کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ (ص: 29).

19. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج7، ص261.

20. ر.ک: همان، ج13، ص55.

21. ترجمه سیدجلال‌الدین مجتبوی.

22. ر.ک: راغب اصفهانی، همان، ذیل ماده امم.

23. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج7، ص261.

24. ر.ک: طبرسی، همان، ج‏9، ص120.

25. ر.ک: آلوسی، همان، ج‏13، ص153.

26. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج7 ص261، 262.

27. ر.ک: همان، ج14، ص 325.

28. ر.ک: آلوسی، همان، ج‏2، ص352.

29. ر.ک: طبرسی، همان، ج‏2، ص899.. آیه دیگر عبارت است از (مریم: 79).

30. Daniel A. Madigan، The Quran،s self- Image، p.113.

31. سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج13، ص131.

32. همان، ج7، ص262.

33. ر.ک: راغب اصفهانی، همان، ذیل ماده کتب؛ سیدمحمود آلوسی، همان، ج‏2، ص290.

34. ر.ک: ابوحیان اندلسی، ‏البحر المحیط فی التفسیر، ج‏3، ص366؛ فخرالدین رازی‏، مفاتیح الغیب، ج‏9، ص379.

35. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج7، ص262.

36. ر.ک: همان، ج2، ص167.

37. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج5، ص65؛ طبرسی، همان، ج‏3، ص159؛ آلوسی، همان، ج‏3، ص132.

38. محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ج1، ص190.

39. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج2، ص48؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل‏، ج1، ص284؛ آلوسی، ‏همان‏، ج‏1، ص‏545.

40. ر.ک: فخر رازی‏، همان، ج‏15، ص512.

41. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج9، ص137. اما طبرسی در معنای آیه، سه وجه ذکر می¬کند: الف به معنای حکم؛ ب: به معنای لوح محفوظ؛ ج: به معنای قرآن. ر.ک: فضل‌بن حسن طبرسی، همان، ج4، ص858.

42. ترجمه سیدجلال‌الدین مجتبوی.

43. ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، همان، ج2، ص248؛ زمخشری، همان‏، ج1، ص284؛ آلوسی، ‏همان، ‏ج‏1، ص‏545.

44. ر.ک: طریحی، ‏مجمع البحرین، ذیل ماده کتب؛ طبرسی، همان، ج‏2، ص593.

45. ر.ک: راغب اصفهانی، همان، ذیل ماده کتب.

46. ر.ک: طبرسی، همان، ج‏7، ص116.

47. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج14، ص350؛ ابوحیان اندلسی، البحر المحیط فی التفسیر، ج‏7، ص488.

48. ر.ک: سیدمحمدحسین فضل‌الله، من وحی القرآن، ج‏16، ص23.

49. ترجمه سیدجلال‌الدین مصطفوی.

50. ر.ک: راغب اصفهانی، همان، ذیل ماده کتب.

51. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج17، ص173، 174.

52. ر.ک: خلیل‌بن احمد، همان، ذیل ماده لوح؛ راغب اصفهانی، همان، ماده لوح.

53. ر.ک: فخر رازی، همان، ج‏14، ص360.

54. ر.ک: حسن مصطفوی،‏ تفسیر روشن، ج‏9، ص 145، 146.

55. ر.ک: راغب اصفهانی، همان، ذیل ماده کتب.

56. Daniel A. Madigan, The Quran's self- Image, p.120

57. ر.ک: محمدحسین طباطبایی، همان، ج‏15، ص113؛

Daniel A. Madigan, The Quran's self- Image, p.117.

غلام‌محمد شریعتی

دانشجوی دوره دکتری تفسیر و علوم قرآن مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)

منبع : دو فصلنامه قران شناخت – شماره7

ادامه مطلب
شنبه 27 خرداد 1391  - 11:30 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5900018
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی