هلیکوپتر دشمن در منطقه نمایان میشود و مثل آدمهای گیج مدتی دور خود میچرخند و با آتش یگانهای ما بدون آنکه موفق به انجام کاری شوند منطقه را ترک میکنند.
![خبرگزاری فارس: چگونگی عقب نشینی دشمن از هویزه به روایت یک شهید خبرگزاری فارس: چگونگی عقب نشینی دشمن از هویزه به روایت یک شهید](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/03/02/13910302000103_PhotoA.jpg)
شهید عبدالرضا سوری متولد 1334 در نهاوند است؛ وی در سال 1354 به استخدام ارتش جمهوری اسلامی در میآید. شهید سوری سرانجام در خرداد سال 1361 به شهادت رسید. ایشان خاطرات خود را ثبت کرده که در قسمتی از آن می خوانیم:
از اول تا هشتم دی ماه 59
بعد از چند روز استراحت در نهاوند، به اهواز برمیگردم و بلافاصله عازم سوسنگرد میشوم و غروب در مواضع خودمان نزدیک هویزه به جمع دوستان ملحق میشوم.
در این چند روزی که در جبهه نبودم محل استقرار تغییر کرده قریب 2 کیلومتر جلوتر مواضع را برپا کردهاند.
هنوز از راه نرسیدهام که بچهها با شادی از حمله موفقیت آمیز شب قبل تیپ خبر میدهند و میگویند که در این حمله شکست سختی به دشمن وارد آوردهاند و مجبورش کردهاند با تحمل تلفات و خساراتی سنگین چند کیلومتر عقب نشینی کند. خبرها خوشحالم میکند و افسوس میخورم که چرا یک روز زودتر نیامدهام تا در حمله شرکت داشته باشم.
دوشنبه نهم دی ماه 59
معاون تیپ به همراه چند تن از فرماندهان گردانها و چند نفر دیگر برای شناسایی مواضع دشمن به جلو میروند. ساعتی بعد از خط مقدم توپخانه را به شلیک دعوت میکنند و با دادن گرا توپخانه با قدرت تمام مواضع دشمن را زیر آتش میگیرد. به گفته بچههایی که با این اکیپ برای شناسایی رفته بودند، آتش توپخانه آنقدر ناگهانی و سنگین بوده است که دشمن هراسان و گیج دور خود میچرخیده و نفرات خصم نیز از هر سو میگریختهاند و آمبولانسها مدتها در رفت و آمد بودهاند و نتیجه عملیات کاملا موفقیت آمیز بوده است.
سهشنبه دهم دی ماه 59
خبر میرسد که تیپ همدان در مجاورت ما مستقر خواهد شد. غروب تیپ همدان وارد منطقه میشود و در مواضع تعیین شده استقرار را آغاز میکند. توپخانه این تیپ درست پشت سر ما و به فاصله پنجاه متری قرار گرفته است.
چهارشنبه یازدهم دی ماه 59
شلیک توپخانه از سوی تیپ همدان آغاز میشود و پس ازدقایقی از طرف مقابل به این شلیکها جواب داده میشود. گلولههای توپخانه دشمن یکی پس از دیگری در اطراف ما به زمین میخورد فرماندهان با دیدن این وضع، دستور میدهند مواضع خود را تغییر دهیم.
این کار به سرعت انجام میگیرد در حالی که بچهها از رسیدن تیپ همدان که با دهها تانک و توپخانه کاری، در منطقه حضور یافته است سخت خوشحالند.
12 و 13 دی ماه 59
دیروز 12 دی ماه جز شلیک توپخانه و آتشبارهای سنگین که از دو طرف به طور پراکنده در جریان بود، حادثه مهم دیگری پیش نیامد.
امروز بعد از ظهر باز هم تغییر موضع میدهیم و قریب پانصد متر به سمت چپ میرویم حدود ساعت 4 بعد از ظهر دو هلیکوپتر دشمن در منطقه نمایان میشود و مثل آدمهای گیج مدتی دور خود میچرخند و با آتش یگانهای ما بدون آنکه موفق به انجام کاری شوند منطقه را ترک میکنند.
14 و 15 دی ماه 59
ساعت 8 صبح فرمانده تیپ به تمام واحدها دستور آماده باش میدهد و بعد از لحظهای فرمانده گردان میآید و ضمن اشاره به این موضوع که قرار است دو تیپ از لشمکر قزوین به دشمن حمله کنند به ما دستور میدهد صد در صد آماده و گوش به فرمان باشیم.
از ساعت 9 آتش تهیه به طور پراکنده روی مواضع دشمن شروع به باریدن میکند و از ساعت 10 صبح آتش سنگین توپخانه که از دو جناح دشمن را میکوبد. اوج میگیرد. توپخانه ما همچنان مشغول کوبیدن مواضع خصم است که خبر میرسد دشمن سخت غافلگیر شده و پا به فرار گذاشته است. خبرهایی که از خط مقدم میرسد همه امیدوار کننده و حاکی از گیجی و گولی دشمن و شکست جانانه اوست ساعت 12 ظهر دیده بان تیپ همدان گزارش میدهد که ما به مواضع دشمن رسیدهایم و به جز چند جنازه و تانک و خودرو و نفربر از کار افتاده کسی اینجا نیست.
او از مقدار متنابهی مهمات که از دشمن به جای مانده اطلاع میدهد برای تخلیه مهمات دستور لازم داده میشود. چند دقیقه بعد باز دیده بان گزارش میدهد که دشمن از پلی که روی رود کرخه کور نصب کرده است در حال فرار است.
هلیکوپترهای خودی برای سومین بار از آغاز تا حمله در آسمان ظاهر میشوند وعقاب وار از نیروهای شکست خورده و مزدور صدامی را زیر آتش شدید میگیرند.
از خط مقدم برای تخلیه اسرا و غنائم به دست آمده درخواست ماشین و نفربر میکنند. خبرهای رسیده از نقاط مختلف خط مقدم و مواضع درگیری حکایت از شکست مفتضحانه دشمن و پیروزی غرورآفرین نیروهای اسلام دارد. بچهها از شادی در پوست نمیگنجند و پیروزی را به هم تبریک میگویند.
در گرماگرم خبرهای شکست دشمن و فرار نیروهای فریب خورده بعثی، با یکی از بچههای نیروی هوایی راه میافتیم که به هویزه برویم. فرمانده قسمت ما را فرستاده است که آب اشامیدنی لازم را برای بچهها از هویزه تامین کنیم.
مردم هویزه که حتی تا صبح امروز خود را در محاصره و خطر حتمی نیروهای صدامی میدیدند حالا دیگر با دیدن هر نظامی و پاسدار، با صداقتی بزرگ و صمیمیتی فراموش نشدنی از او استقبال میکنند و شاید به همین خاطر باشد که وقتی جیپ ما وارد هویزه میشود مردم با فریادهای تکبیر و خوش آمدی تکان دهنده ما را پذیرا میشوند و این استقبال آنچنان گرم و پرشور است که اشک در چشمهای ما حلقه میزند. راستی درجواب این همه صداقت و پاکی چه میتوان گفت جز آنکه در عهد خود با خدا مصممتر باشیم و تا آخرین نفس در راه آزادی و آرامش این مردم بجنگیم.
در شهر خبرهای تازهتری میشنویم میگویند لشکر قزوین طی حملات حساب شده خود موفق شده است دشمن را قریب بیست کیلومتر به عقب براند.
هویزه غرق سرور و شادی است و از همه جای شهر فریادهای تکبیر و شادمانه مردم به آسمان بلند است و پاسدارانی که حفاظت و دفاع از شهر را به عهده دارند و در اکثر نقاط شهر، سنگرهایی برای مقابله با دشمن ایجاد کردهاند خوشحال از پیروزی نیروهای رزمنده خودی، با شلیک تیرهای هوایی در شادی مردم شرکت میکنند.
پس از تهیه آب لازم، حدود ساعت4 بعد از ظهر به اردوگاه برمیگردیم. تعدادی از اسرا و مقداری از غنائم به دست آمده را آوردهاند در بین اسرا چند افسر و درجهدار هم دیده میشود.اسرا را به پشت جبهه تخلیه میکنند.
ساعتی بعد توپخانه قزوین جایش را تغییرمیدهد و پانزده کیلومتر جلو میرود ما هم دستور میگیریم که به طرف جنوب هویزه حرکت کنیم ودر آنجا مستقر شویم.
در تاریک روشن غروب، راه میافتیم و باوجود فرا رسیدن شب، همچنان راه را ادامه میدهیم و به علت تاریکی هوا دیرتر از آنچه تخمین زده بودیم به جنوب هویزه میرسیم مستقر میشویم.
مواضع ما درست در نقطه مقابل مواضع قبلی است و نزدیک جاده ای است که از طریق آن اسرا و خودروهای عراقی را به پشت جبهه انتقال میدهند.
مثل این که همه از شادی پیروزی امروز دل به دریا زدهاند حتی خودروهایی که حامل اسرا و غنائم هستند نیز با روشن کردن چراغهای خود و فریادهای تکبیر راه را طی میکند که چنین حالتی در جبهه جنگ به نوبه خود میتواند خاطره انگیز باشد.
در داخل یک تریلی بیش از یکصد و پنجاه اسیر با رزمندگان پیروز ایران همصدا شدهاند و بر علیه صدام تکریتی شعار میدهند.حالت تکان دهندهای است و بیانگر این واقعیت بزرگ که زمامداران عراق با مکر و حیله اینان را فریب دادهاند و روانه جبهه کردهاند وگرنه قلب این مسلمانان فریادهای دیگری دارد تعداد زیادی اتوبوس و چهار خوردو دیگر نیز در انتقال اسرا به پشت جبهه فعالیت دارند.