به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 محبت مانند سکه‌اي است که دو رو دارد يک طرف عشق و علاقه به محبوب و روي ديگر آن خوف و ترس جدايي از محبوب. و هر چه درجۀ اين محبت بيشتر مي‌شود، خوف و ترس جدايي نيز بيشتر مي‌شود. بالاترين خوف و ترس از خدا را معصومين عليهم السلام دارند چرا که بالاترين عشق و علاقه و محبت نسبت به پروردگار را دارند آنقدر مجذوب ديدار حقّند که وقتي در مقابل خدا مي‌ايستند از هرچه غير خداست رها مي‌شوند و فقط در لحظۀ وصال حبيب است که زخم‌هايشان را مي‌‌توان مرهم نهاد و مدارا کرد، چون محو جمال محبوبند و از ترس جدايي از او چون مارگزيده به خود مي‌نالند و مي‌فرمايند: «مولاي من! گيرم که بر عذاب تو صبر کنم ولي چگونه مي‌توانم بر فراق و جدايي تو صبر کنم.»[1]
آري رسم اوليا اين است که حاضرند عذاب خدا را بچشند به شرط آنکه به وصال حضرت دوست برسند و اين عشق و ترس به­وجود نمي‌آيد مگر در سايۀ ورع، اجتهاد و تقوي حال آنکه ائمه خود مجسمۀ تقوي و ورعند.
امام علي عليه السلام مي‌فرمايند: «ياري کنيد مرا با پرهيز از گناه، تلاش، عفت و پاکدامني و انجام وظيفه.»[2] (گناه ما را از امام جدا مي‌کند) بنابراين نمي‌توانيم بدنبال هوي و هوس بوده و ادعا کنيم که عاشق پروردگار خود هستيم. چون خداوند نيز در قرآن مي‌فرمايد: «و اما کسي که از مقام پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس بازداشت بي‌گمان پناهگاهش بهشت است.»[3]
به اين مقام نخواهيم رسيد مگر با معرفت که آن را نيز بايد از معصومين کسب کنيم و ابتدا بايد نسبت به خود آن عزيزان محبت داشته و حتي بسيار تلاش کنيم. زيرا که آن‌ها واسطۀ فيض الهي‌اند. 
امام باقر عليه السلام مي‌فرمايند: «هر کس دوست دارد، که ميان او و خدا پرده‌اي نباشد تا خدا را ببيند و خدا نيز به او نظر کند بايد آل محمدصلي الله عليه و آله و سلم را دوست داشته باشد و از دشمنان آنان دوري گزيند و امامت آن‌ها را بپذيرد پس اگر چنين کند خدا بر وي نگريسته و او خدا را ديدار مي‌کند.»[4]
اکنون اين سؤال مطرح مي‌شود: ما که در زمان غيبت يوسف زهرا عليه سلام به سر مي‌بريم و ادعاي دوستي با امام زمان را داريم آيا واقعاً امام زمان را دوست داريم يا دوستي و توسل ما به وجود آن نازنين به­خاطر دوست داشتن خودمان و حل مشکلاتمان مي‌باشد؟ از دو روش مي‌توان پي برد که اين محبت در وجود ما واقعي است يا تصنعي .

الف) ياد حضرت در دل­هايمان:

هرگاه دوستي به ما بگويد: «هرگز فراموشت نمي‌کنم.» بسيار خوشحال شده و از گفتۀ او لذت مي‌بريم، ولي امام زمان عليه السلام مي‌فرمايند: «ما در کارهاي شما کوتاهي نمي‌کنيم و هرگز شما را فراموش نمي‌کنيم.»[5] با شنيدن اين کلام زيبا چه اتفاقي در ما رخ مي‌دهد؟ آيا فکر کرده‌ايم که امام به ياد ما هست ما چقدر به ياد ايشان هستيم؟ آيا ياد امام در زندگي ما جايي دارد يا نه؟
دلا رمز حيات از غنچه درياب حقيقت در مجازش بي‌کنايه است
ز خاک تيره مي‌رويد وليکن نگاهش بر شعاع آفتاب است.[6]
اي کاش رمز محبت و به ياد محبوب بودن را از غنچه گل ياد مي‌گرفتيم، زمانيکه سر از خاک تيره برون مي‌آورد مدام در فکر محبوب خود است، سحرگاه که مي‌شود روي خود را به سمتي که مطلع معشوقش مي‌باشد برگرداند. و منتظر نور جمال خورشيد جهان افروز است تا از نور وجودش بهره گرفته و آغاز زندگي کند. آيا هر صبح و شام ما با ياد محبوبمان و امام عزيزمان سپري مي‌شود يا با ياد اغيار؟؟!

ب. دغدغۀ فکري ما در زندگي جلب رضايت امام زمان است يا... ؟

دغدغۀ فکري ما چيست؟ آيا فقط به دنبال زندگي روزمره و مدگرايي و چشم و هم چشمي هستيم؟ فلان وسيله زندگيمان کمتر از ديگري نباشد؟ آيا فکر کرده‌ايم که حرف‌ها، رفتارها و کردارهايمان مورد رضايت امام عصر روحي فداه هست يا نه؟ 
اصلاً آقا چه انتظاري از ما دارد و وظيفۀ ما در قبال ايشان چيست؟
آيا در مقابل ايشان اداي دين کرده‌ايم؟ اگر نتوانسته‌ايم ، هميشه دعا کنيم و از خدا بخواهيم که: خدايا ما را بر اداء حقوق حضرتش و جهد و کوشش درگاهش و دوري از عصيان و نافرماني‌اش ياري بفرما.[7]
امام زمان عليه السلام مي‌فرمايد: «هر يک از شما بايد کاري کند که وي را به محبت و دوستي ما نزديک سازد و از آنچه خوشايند ما نيست و باعث کراهت و خشم ماست دوري گزيند.»[8]
و براستي اگر کاري کرديم که باعث جلب رضايت خدا و محبت ائمه عليهم السلام به ويژه امام عصر روحي فدا شود و خشم و غضب آن‌ها را دور سازد خود امام بر ما منت نهاده و لطف و عنايت خود را شامل حالمان مي‌فرمايد همچون شيخ مفيد «رضي الله عنه» يا آن بانويي که براي حفظ حجاب خود و خشنودي امام زمان هفت سال ماندن در خانه را ترجيح داد تا مبادا دشمن موجب بي‌حجابي او شود لذا بخاطر ترجيح داشتن رضايت خدا و امام، زمانيکه از دنيا مي‌رود خود امام بر سر جنازۀ او حاضر مي‌شود.

پی نوشتها :

[1]. مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، دعاي کميل.
[2]. نهج البلاغه، نامه 45.
[3]. سوره نازعات / 40 و 41.
[4]. بحارالانوار، ج 27، ص 51.
[5]. احتجاج: ج 2، ص 497، مرحوم طبرسي.
[6]. اقبال لاهوري.
[7]. مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، دعاي ندبه.
[8]. شرح چهل حديث از حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ، علي اصغر رضواني، ص 77.
[مجله شماره 10 : - مقالات]

خ.جوشقاني نائيني
سايت مجله امان - مجله عمومي - ويژه امام زمان عليه السلام www.imammahdi-s.com

ادامه مطلب
پنج شنبه 15 تیر 1391  - 10:22 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6206935
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی