به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 آنچه درپي آيه گوشه اي از آموزه هاي حضرت ولي عصر(عج) درخصوص مسائل مربوط به غيبت، انتظار فرج و اخلاق فردي و اجتماعي است كه آن حضرت در ملاقات با برخي خواص ومومنين بيان كرده اند.اينك با هم آن را ازنظر مي گذرانيم. 
امام زمان (ع) همنام رسول خدا (ص) و كنيه اش نيز كنيه آن بزرگوار است.پدرش امام عسگري (ع) جز آن جناب فرزندي به جاي نگداشت و او را نيز در پنهاني وخفا نگهداري فرمود. 
ولادت آن مولود مسعود درشب نيمه شعبان سال (255 هـ . ق) صورت گرفت و مادرش كنيزي به نام نرجس بود. 
روزي كه پدر بزرگوارش از دنيا رفت پنج سال از عمرشريفش گذشته بود و در همان چند سال اندك، خداوند حكمت و قضاوت را به او عنايت فرمود و او را نشانه و حجت بردو عالم قرار داد. 
همچنانكه عيسي بن مريم را در گهواره، منصب نبوت داد، وي را نيز درآن خردسالي، مقام امامت رحمت فرمود. (ارشاد مفيد ج 2ص 474) 
اي طبيب درد بي درمان من 
اي دواي رنج بي پايان من 
اي به يادت آه عالم سوز من 
اي زهجرت تيره شام و روز من 
اي خليفه حق واي سلطان دين 
مصطفي را نورچشم و جانشين 
اي وجودت همچو خورشيد جهان 
ليك خورشيدي به ابراندر نهان 
روي خود از ديدها برتافته 
پرتوت برنيك و بربد تافته 
گرچه در ابري نهان شد آفتاب 
چهره خود را نهفت اندر نقاب 
از شعاعش ليك عالم روشن است 
روزها پيدا و شبها مكمن است 
اي تو خورشيد جهان افروز ما 
اي تو روز ما و هم نوروزما 
(مثنوي طاقديس ص 77- 78) 

آموزه اول: خودي وغيرخودي

معيار در خودي و غيرخودي، براساس ايمان و اعتقاد و موضع گيري سنجيده است و به همين دليل، خويشاوندي و روابط گروهي، حزبي، سازماني و جناحي هيچ تأثيري در خودي بودن و غيرخودي بودن ندارد، محمد بن يعقوب كليني، از اسحاق بن يعقوب، نقل كرده است كه گفت: تعدادي از مسائل مشكل را نوشتم و از محمدبن عثمان عمري خواستم آنها را به حضرت مهدي (عج) برساند و جواب آنها را دريافت كند. او چنين كرد و نامه اي با دست خط آن حضرت برايم رسيد كه درآن نوشته شده بود: 
درجواب پرسش تو (كه خداوند راهنمايت باشد و تو را بر دين خويش ثابت قدم نگه دارد و تو را از شر آن دست از بستگان و پسر عموهايم كه مرا انكار كرده اند نگه دارد) 
بايد به تو بگويم اين را بدان كه خداوند با هيچ كس خويشاوندي و فاميلي ندارد. هركس مرا انكاركند، از ما نيست و مسيرش، مسير پسر نوح است (كه گمراه شد) .(فرهنگ سخنان حضرت مهدي، ص 173) 
براساس تعاليم حيات بخش ديني، هركس از مكتب اصيل اسلام و به فرمايش امام خميني (ره) از اسلام ناب محمدي (ص) و ائمه معصومين (ع) و در زمان غيبت معصوم (ع) از خط ولايت فقيه تبعيت كند، خودي محسوب مي شود و كساني كه خارج از اين خط حركت مي نمايند، غير خودي و گمراه شمرده مي شوند وچنانچه در جهت مقابل حركت كنند، ضد خودي و دشمن محسوب مي گردند. 

آموزه دوم: شفاي شيخ حر عاملي

در روايات آمده است، حضرت امام زمان (عج) براي شيعيان دعا مي كند و با دعاي آن امام عزيز، مشكلات وگره هاي اقتصادي، اجتماعي و ... حل مي شود. 
مرحوم شيخ حرعاملي دركتاب اثبات الهداه مي نويسد: حدود ده ساله بودم كه به بيماري شديدي مبتلا شدم. به گونه اي كه همه بستگانم كنار بسترم بودند و مطمئن بودند كه تا شب از دنيا مي روم. دراين ساعات من در بين خواب و بيداري بودم كه پيامبر اكرم (ص) و همه امامان (ع) را ديدم و بر يك يك آنها سلام كردم و با آنها روبوسي نمودم. وقتي با امام صادق (ع) روبوسي كردم، ايشان به من سخناني فرمودند كه يادم نماند. جز اين كه به ياد دارم كه برايم دعا كرد. 
همچنين امام زمان (عج) هم برايم دعا كرد. چون وقتي به آن حضرت رسيدم و با او دست دادم و روبوسي كردم . گريه كردم وگفتم، اي مولاي من، من مي ترسم دراين بيماري بميرم و به نهايت مطلوبم از علم و عمل نرسم. حضرت به من فرمود: نترس، چون تو دراين بيماري از دنيا نمي روي بلكه خداوند تو را شفا مي دهد و عمري طولاني خواهي داشت. بعد آقا كاسه اي را به دستم داد و من از آب آن نوشيدم و در همان حال بيماريم برطرف شد و شفا گرفتم. فوراً از بسترم برخاستم و در حضور بستگانم نشستم. همگي تعجب مي كردند. اما من چيزي نگفتم. تا اينكه پس از چند روز جريان ملاقاتم را با معصومين (ع) برايشان تعريف كردم. (همان ص 259-260) 

آموزه سوم: شفاعت امام براي شيعيان

حضرت در نيايشي مي فرمايد: پروردگارا شيعيان ما از پرتو وجود ما و باقيمانده سرشت ما خلق شده اند. اما آنان به خاطر مغرورشدن به دوستي با ما و داشتن ولايت و از روي بي توجهي، گرفتار گناهان بسياري گشته اند. حال اگر گناهاني كه انجام داده اند، جزو گناهاني است كه بين تو و آنها بايد حل شود (حق الله)، پس به خاطر ما آنها را ببخش و ما هم از آنها راضي هستيم و اگر گناهاني كه انجام داده اند، حق الناس بوده و جزو گناهاني است كه بين خودشان است و بايد حق ديگران پرداخت شود، براي پرداخت بدهي آنان، از خمسي كه در اموال براي ما مقرر فرمودي، به عنوان تقاص و تاوان از بدهي آنان برداشت كن و به طلب كاران آنها بده و آن شيعيان را وارد بهشت كن و از آتش جهنم دورساز و آنها را با دشمنان ما كه گرفتار غضب تو هستند، در يك مكان قرار نده. (همان ص187-188) 
بايد توجه داشت كه گناهاني كه مشمول رحمت و شفاعت امام(ع) قرارمي گيرد شامل گناهاني مي شود كه جنبه شخصي و مالي و اين قبيل مشكلات جزيي دارد. اما افرادي كه مرتكب گناهان عمومي و حقوقي مي شوند، مورد شفاعت قرار نخواهندگرفت. مانند خيانت، جاسوسي، قتل نفس، تهمت و افترا به ديگران، رباخواري، همكاري با دشمنان، تجاوز به نواميس مردم، مخالفت با امام و رهبري، پرده دري و آبروي ديگران را حراج كردن و... 

آموزه چهارم: زمان ظهور حضرت مهدي(عج)

براساس روايات شيعه، انتظار فرج صاحب الزمان(عج) از وظايف و از جمله مهم ترين عبادات شمرده مي شود. اما مدت زمان انتظار هرگز مشخص نشده است. لذا حتي خود امام(عج) نيز نمي داند در چه زماني مأمور به ظهور خواهدبود و چقدر بايد منتظر باشد. 
مرحوم شيخ صدوق از اسحاق بن يعقوب نقل كرده است كه گفت: طي نامه اي سؤالاتي را به محمدبن عثمان سمري (دومين نايب خاص امام) دادم تا جوابي را برايم بياورد. امام زمان(عج) نيز در نامه اي جواب همه پرسش ها را دادند كه يكي از آنها، درمورد ظهور آن حضرت بود: 
اما ظهور من و گشايش در گره كار عالم، در اختيار خداوند است و آنان كه زمان خاصي را براي ظهور من معين مي كنند، دروغ گوياني بيش نيستند. (همان ص283) و در نامه اي كه حضرت به شيخ مفيد مي نويسند، تأكيد مي كنند كه: امر ظهور ما ناگهاني و بدون زمان از پيش تعيين شده، فرا مي رسد و آن هم، زماني است كه توبه، دردي از جنايتكاران دوا نمي كند و راه گريز از مجازات ما را ندارند. (همان ص 369) 

آموزه پنجم: رهبري علما در زمان غيبت

امام عصر(ع) در پاسخ به پرسش اسحاق بن يعقوب، به خط مبارك خويش، چنين مرقوم مي فرمايند: اما در مورد وظيفه خويش در رويدادهاي جديد و حوادث واقعه (در زمان غيبت كبري) كه برايتان پيش مي آيد و حكم آن را نمي دانيد و تاكنون نيز از ما نشنيديد، به كساني كه راوي حديث ما هستند و علماي دين محسوب مي شوند، مراجعه كنيد. زيرا آنان حجت من بر شما هستند و من نيز حجت خدا هستم. (همان ص 301) 
امام خميني(ره) همانند بسياري ديگر از علماي اسلام، از اين حديث براي اثبات و يا تأييد ولايت فقيه استفاده كرده اند و تأكيد مي كنند كه منظور از حوادث واقعه، مسايل و احكام شرعي نيست بلكه رويدادها و پيشامدهايي از قبيل مسائل سياسي، اجتماعي، اقتصادي و بين المللي و اقسام گرفتاري ها همچون جنگ و صلح و... مي باشد.در اين گونه حوادث و مشكلات لازم است كه به راويان احاديث يعني همان فقيهان اسلام شناس مراجعه كنيم. امروز فقهاي اسلام حجت خدا بر مردم هستند، همان طور كه حضرت رسول(ص) حجت خدا بود. فقيهان از طرف امام(ع) حجت بر مردم هستند. همه امور و تمام كارهاي مسلمانان مانند امر حكومت، زندگي مردم، اخذ ماليات، خمس، زكات و درآمدهاي عمومي و مصارف آنها، امور قضايي، نظامي، تربيتي و... به آنان واگذار شده است. (ولايت فقيه ص 97 تا 28) 

آموزه ششم: آفتاب پشت ابر

در مسئله غيبت امام(ع) بين دو واژه (حضور و ظهور) تفاوت وجود دارد. وقتي كه آقا غايب است، ظهور ندارد، غايب است يعني از نظرها و ديدگان عموم پنهان است. اما در عين حال حضور دارد و به همين دليل، بسياري از افراد ممكن است ايشان را به صورت ناشناس ببينند. و چون حضورش در جامعه مسلم است، مردم از بركاتش بهره مند مي شوند. حضرت خطاب به اسحاق بن يعقوب فرمود: 
اما چگونگي بهره بردن از وجود من در زمان غيبت، همانند بهره بردن از آفتاب است هنگامي كه پشت ابر قرار گيرد. همانا من اهل زمين را از بلاها دور نگه مي دارم، همان گونه كه ستارگان باعث رفع مشكل موجودات آسماني مي شوند. 
امام(ع) در فراز ديگري مي فرمايند: براي تعجيل در ظهور من بسيار دعا كنيد كه رهايي شما هم وابسته به ظهور من است: اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم.(همان ص 317) 

آموزه هفتم: گناه و طول غيبت

يكي از عوامل مهم طولاني شدن غيبت و تأخير ظهور امام عصر(ع) اثر مستقيم گناهان و كوتاهي هاي ما مسلمانان است. علي بن مهزيار اهوازي مي گويد: در يك سالي در سفر حج پس از نااميدي از ملاقات با امام(ع) بالاخره به يك واسطه اجازه شرفيابي برايم حاصل شد. آن حضرت خطاب به من فرمودند: اي ابوالحسن علي بن ابراهيم بن مهزيار، شب و روز در انتظار ديدار تو، لحظه شماري مي كردم. چه شد كه تأخير كردي و به سوي ما نيامدي؟ ابن مهزيار مي گويد: عرض كردم: اي مولاي من، كسي را نيافتم كه مرا به حضورت راهنمايي كند. 
حضرت با تعجبي همراه با پرسش فرمود: كسي را نيافتي كه راهنمايي ات كند؟! سپس با انگشتان مبارك روي زمين كشيد و بعد فرمود: راهنما نداشتن دليل تأخيرت نيست، بلكه شما 1) به مال اندوزي روي آورده ايد 2) در برابر مستضعفان فخر فروشي كرده و با آنان با بي اعتنايي رفتار كرده ايد 3) صله رحم را ترك نموده ايد. به اين دلايل توفيق زيارت ما را پيدا نكرده ايد. پس ديگر چه عذري داريد؟ علي بن مهزيار مي گويد: عرض كردم: توبه كردم.سپس حضرت فرمود: اگر برخي از شماها براي آمرزش بعضي ديگر، از خدا طلب مغفرت نمي كردند، به جز خواص شيعه، كليه انسانها را گفتار و كردارشان هلاك مي كرد. (اشاره به اين كه من برايت از خدا طلب بخشش مي كنم.) (همان ص 318- 319- 320) 

آموزه هشتم: خدمت به پدر

جناب شيخ باقر نقل مي كند: يكي از مومنين (كه در حمام دلاك بود) پدر پير و ناتواني داشت و مرتب در خدمت پدر بود و به كارهايش مي رسيد. به جز شب هاي چهارشنبه كه در خدمت پدر نبود و براي عبادت به مسجد سهله مي رفت. اما پس از مدتي، رفتن به مسجد سهله را ترك كرد. پرسيدم: چرا ديگر شب هاي چهارشنبه به مسجد نمي روي؟ 
گفت: من مرتب به آنجا مي رفتم، تا چهل شب. اما چهلمين چهارشنبه كه خواستم بروم، به خاطر برخي گرفتاري ها رفتنم به تأخير افتاد، تا اين كه نزديك غروب آفتاب حركت كردم كه به شب برخوردم. شب مهتابي بود و يك سوم از راه را رفته بودم. ناگهان ديدم عربي سوار بر اسب، به طرف من مي آيد. وحشت كردم و پيش خود گفتم: الآن است كه بيايد و اموال مرا بگيرد. اما با تعجب ديدم، وقتي به من رسيد، با زبان عربي محلي با من سخن گفت و پرسيد: كجا مي روي؟ گفتم: به مسجد سهله مي روم. پرسيد: از خوردني ها چيزي به همراه داري؟ گفتم: نه. فرمود: دست در جيبت كن، پيدا مي كني. گفتم: مي دانم چيزي ندارم. با تندي فرمود: دست در جيبت كن، پيدا مي كني. وقتي دست در جيبم گذاشتم، فهميدم آن مقدار كشمشي را كه براي كودكم خريده بودم در جيبم مانده است. سپس حضرت خطاب به من فرمودند: مواظب پدر پيرت باش، مواظب پدر پيرت باش، مواظب پدر پيرت باش و بعد از آن از نظرم غايب شد و من از اين جريان دو چيز دانستم. يكي اين كه آن شخص همان مولاي من حضرت مهدي(ع) بود و ديگر اين كه او راضي نيست من حتي شب هاي چهارشنبه هم، از پدرم جدا شوم. (همان، ص 19-29) 

آموزه نهم: نيكي به بستگان و فاميل

رسيدگي به فاميل و نيازمندان از ميان آنان، از مصاديق بارز صله رحم است و به همين دليل، اولويت با فقراء و نيازمندان فاميل است. 
از امام عصر(ع) پرسيدند: شخصي نيت مي كند كه مقداري از مال خود را كنار بگذارد و به يكي از برادران ايماني خود بدهد. اما پس از آن متوجه مي شود كه دربين فاميل كسي هست كه نيازمند است. آيا مي تواند آن را به فاميل محتاجش بدهد؟ 
امام(ع) در جواب فرمودند: آن مال را به هر كدام از آن برادران ايماني و فاميل كه از نظر مذهب به او نزديك تر باشند، مي دهد. (يعني شيعه اولويت دارد) و اگر خواست به روايتي كه از امام رضا(ع) رسيده است، عمل كند. حضرت رضا(ع) فرمود: درحالي كه فاميل و رحم انسان محتاج باشد، خداوند صدقه دادن به ديگر فقيران را قبول نمي كند. در ادامه حضرت ولي عصر(ع) فرمود: مي تواند آن مال را بين آن برادر مؤمن و فاميل فقيرش تقسيم كند، تا به ثواب هر دو عمل برسد. (همان ص 381) 

آموزه دهم: كدام هديه

از ويژگي هاي امام معصوم(ع) اين است كه در پذيرش هديه، از كسي هديه قبول مي كنند كه آن را از راه حلال تهيه كرده باشد. كه اين خود از الگوهاي رفتاري براي همه كساني است كه برايشان هديه اي مي رسد. 
حضرت ولي عصر(عج) در پاسخ به سؤال شخصي فرمودند: اما اموال شما را ما هرگز قبول نمي كنيم مگر اين كه آنها را از مال حرام پاك كرده و خالص كنيد. 
از اين پس هركس خواست و مايل بود، با اين شرايط براي ما هديه اي بفرستد كه خوب است و اگرنخواست نفرستد. به هرحال آنچه كه خداوند به ما عنايت كرده است، بهتر است از آنچه كه شما براي ما بفرستيد. (همان ص 387- 388) 

فهرست منابع: 
- ارشاد شيخ مفيد، ترجمه سيدهاشم رسولي محلاتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي 
- فرهنگ سخنان حضرت مهدي(عج)، محمد دشتي، انتشارات اميرالمؤمنين(ع) 
- مثنوي طاقديس، ملا احمدنراقي، تصحيح علي افراسيابي، انتشارات نهاوندي قم 
- ولايت فقيه، امام خميني(ره)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام 
محمد مهدي رشادتي 
کیهان

ادامه مطلب
پنج شنبه 15 تیر 1391  - 10:27 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6192500
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی