دفاع از حریم آزادی افراد تا آن میزان که شرع مقدس براساس مصلحت خود انسانها معین فرموده است، از اهداف و وظایف دولت اسلامی به شمار میرود. بر اساس بینش اسلامی، آزادی با عبودیت خداوند کاملاً ارتباط دارد واز این رو اسلام به کسی اجازه نمیدهد آزادی خود را تفویض و خود را خوار و ذلیل کند.
4.اهداف مقدمی حکومت اسلامی و حقوق بشر اسلامی 1. 4. دفاع از جان، مال و آبروی افراد یکی از اهداف مهم تشکیل حکومت اسلامی، حفظ حرمت جان، مال و آبروی شهروندان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان است. از منظر اسلام، اختیار جان انسانها به دست خداوند است، از اینرو، کوچکترین تصرف در آن باید با اذن الهی باشد و از این روست که حتی فرد حق ندارد زمینه و مقدمه هلاکت خود را فراهم نماید(بقره: 195). البته احترام نهادن به جان افراد توسط حکومت اسلامی، تنها شامل جان مسلمانان نمیگردد، بلکه حتی آن دسته از اهل ذمه را که در کشور اسلامی اقامت گزیدهاند نیز در بر میگیرد . در برخی روایات، احترام خون افراد، اعم از مسلمان و غیرمسلمان تأکید شده است. از روایات شیعه میتوان به روایتی از امام صادق (ع) اشاره کرد که در بخشی از آن تصریح شده است: «بر شخص مسلمان حرام است تا زمانی که شخص ذمی به جزیه و ادای آن معتقد است و آن را انکار نکند آن ذمی را حراماً به قتل رساند».1 در این روایت که برخی فقها نیز به آن استناد کردهاند، 2 قتل افراد ذمی که شرایط ذمه را رعایت میکنند، حرام شمرده شده است و این امر از احترام خون افراد و حتی کفار ذمی، حکایت دارد. نکته قابل توجه در آموزههای اسلام این است که حتی در برخورد با دشمن و برای دستیابی به پیروزی نیز نمی توان از هر حربهای استفاده کرد و تا حد امکان باید از به کارگیری سلاحهایی که به کشتار جمعی منجر میشود پرهیز نمود. روایاتی مؤید در این زمینه وجود دارد. علی(ع) فرمود: «رسول خدا از انداختن سمّ در بلاد مشرکان نهی فرمود».3 علاوه بر جان، مال انسانها نیز محترم است. بر اساس احکام فقهی، حتی نمیتوان متعرض اموال غیر مسلمان شد، اگرچه آن اموال نزد مسلمانان ارزش نداشته باشد. برای نمونه، در صورتی که کسی خوک یا شراب کافر ذمّی را معدوم کند، در برابر آن ضامن خواهد بود، زیرا نزد کفار ذمی، خوک و شراب قیمت دارد و آنان حق نگهداری آنها را در منازل خود دارند، البته مشروط بر آنکه آن را در اماکن عمومی اظهار ننمایند و باعث جریحهدار شدن اذهان و تشتت در میان جامعه اسلامی نشوند. [4 در باب وصیت نیز عبارتهای صریحی در روایات وجود دارد که نشان میدهد هرگاه مسلمان یا کافر ذمی برای کافر ذمی دیگر وصیت کند، باید به وصیت او عمل شود و آن اموال وصیت شده در اختیار ذمی قرار داده شود. بر اساس روایت صحیحی از محمد بن مسلم نقل شده است که وی از امام صادق(ع) در مورد شخصی سؤال نمود که وصیت کرده تا اموال او در راه خدا مصرف شود. حضرت در پاسخ فرمودند: «آن را به همان کسی ده که برای او وصیت کرده، اگرچه یهودی یا نصرانی باشد».5 افزون بر مال و جان، آبروی افراد نیز محترم است و کسی نمیتواند ـ به استثنای مواردی که شریعت مشخص نموده است ـ متعرض آبروی خود یا دیگران شود. اسلام علاوه بر حفظ آبروی مسلمانان، برای غیر مسلمانان نیز توصیه فرموده است و به کسی اجازه نمیدهد که به فردی از آنان دشنام داده یا اتهام باطلی بر آنان وارد کند. براساس برخی آیات شریفه قرآن کریم،(حجرات: 11) مؤمنان از یک قوم موظف شدهاند هرگز قوم دیگر را به استهزا نگیرند و زنان مکلف شدهاند به زنان دیگر ریشخند نزنند، از یکدیگر عیب نگیرند و به همدیگر لقبهای زشت ندهند. این همه، به سبب اهمیت فراوان آبروی انسانها است. پس حکومت اسلامی موظف است همانگونه که در حفظ آبروی مسلمانان میکوشد، از جریحهدار نشدن آبروی سایر شهروندان جامعه اسلامی نیز تلاش جلوگیری کند، مگر آنکه خود آنان دست به عملی زنند که ریختن آبروی ایشان را مجاز سازد. بر این اساس، در برخی از کتابهای فقهی تصریح شده که غیبت کردن شخص کافر ذمی همانند غیبت کردن فرد مسلمان، حرام است.6 بقیه در ادامه
2. 4. تأمین نظم، امنیت، رفاه و آسایش شهروندان
یکی از مهمترین اهدافی که هر حکومتی، به ویژه حکومت اسلامی، در پی تحقق آن است، برقراری نظم، امنیت، رفاه و آسایش شهروندان است. در سایه برقراری نظم، امنیت، رفاه و آسایش، شهروندان جامعه اسلامی مجال بیشتری مییابند تا به هدف نهایی خود بیندیشند و به سمت آن حرکت کنند. امام صادق (ع)، بهرهمندی از امنیت و رفاه را در کنار تأمین عدالت، از ضروریات زندگی بشر قلمداد نمودهاند: «سه چیز است که همه مردم بدان نیازمندند: امنیت، عدالت و رفاه».7
دلیل اینکه حضرت بر این سه تأکید نمودهاند این است که مردم در طول حیاتشان از این سه امر، بی نیاز نیستند و دولت مسئول تحقق آنها در زندگی اجتماعی است.8برقراری نظم و امنیت برای شهروندان جامعه اسلامی به قدری حائز اهمیت است که شارع مقدس احکام سنگینی برای اخلالکنندگان امنیت در جامعه اسلامی در نظر گرفته و ایشان را در زمره محاربان و مفسدان فی الارض شمرده است(مائده:33).
علاوه بر نظم و امنیت، در حکومت اسلامی، تأمین رفاه و آسایش برای مردم نیز اهمیت دارد، به طوری که در متون اسلامی به این بُعد هم توجه ویژهای شده است. فهداوی معتقد است که از آیه شریفه: «و (به یاد آورید) زمانی را که موسی برای قوم خود آب طلبید؛ به او دستور دادیم: عصای خود را بر آن سنگ مخصوص بزن. ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید؛ آن گونه که هر کس، چشمه مخصوص خود را میشناخت.
(و گفتیم): از روزیهای الهی بخورید و بیاشامید و در زمین فساد نکنید»(بقره: 60) میتوان استفاده کرد که فرستاده خدا و کسی که قصد دعوت دیگران را دارد، خادمترین مردم برای قوم خویش و تحقق بخش حاجات روزانه آنهاست.9علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر نخعی، هنگامی که ایشان را به فرمانداری مصر برگزیدند، تأکید فرمودند که بهترین زمان و مکان برای مسئولان، زمانی است که زمینه رفاه و آسایش برای مردم فراهم شده باشد. البته این به تنهایی کافی نیست، بلکه نیت مسئولان نیز از انجام این اقدامات اهمیت دارد: «نیکوترین وقتها و بهترین ساعات شب و روزت را برای خود و خدای خود انتخاب کن، اگرچه همه وقت برای خداست، اگر نیت درست، و رعیت در آسایش قرار داشته باشند».10
3. 4. حمایت از محرومان جامعه
دولت اسلامی موظف است در راستای هدف والای دفاع از کرامت انسانها، حمایت از مستضعفان، محرومان و درماندگان جامعه را در هر نقطه جهان در دستور کار خود قرار دهد. اسلام به مسلمانان توصیه میکند تا بخشی از اموال خود را به طبقه محرومی از جامعه اختصاص دهند که در وضعیت مطلوبی به سر نمیبرند براساس برخی آیات شریفه قرآن کریم،(بقره: 177) دین به عبادتهایی در قالب نماز و روزه محدود نمیشود، بلکه ایمان واقعی آن زمانی به دست میآید که شخص مال خود را نیز در اختیار بندگی خدا قرار دهد و آن را به افرادی که در این آیه شریفه توصیه شدهاند، إعطا کند.
در آیه شریفه: «و در اموال آنها حقی برای سائل و مجروم بود»،(ذاریات: 19) یکی از ویژگیهای افراد با تقوا جدا کردن بخشی از اموال خود برای سائل و محروم دانسته شده است و در برخی آیات(معارج: 24ـ25) نیز نمازگزار واقعی کسی دانسته شده که بخشی از اموال خود را در اختیار محرومان قرار دهد.البته باید توجه داشت که این انفاقها و احسانها نباید کرامت انسانی افراد محروم و مستضعف را به مخاطره اندازد، چرا که محروم و بینیاز، هردو در کرامت انسانی، به یک اندازه صاحب حقاند، از اینرو، شخص غنی نمیتواند به سبب انفاق خود، آنان را تحقیر کند، اگرچه طرف دیگر، مسلمان نباشد(بقره: 262).
در روایتی از پیامبراکرمˆ تصریح شده است: «کسی که فقیر مسلمانی را خوار سازد، حق خداوند را خوار شمرده است؛ خداوند او را در روز قیامت، خوار خواهد ساخت، مگر اینکه توبه کند».11در حدیثی دیگر، آن حضرت رضایت خداوند را از افراد به رعایت کرامت شخص فقیر مسلمان مشروط فرموده و همچنین رعایت کرامت فرد مسلمان را در حقیقت، در حکم رعایت کرامت خداوند دانسته است:کسی که فقیر مسلمانی را اکرام کند، خداوند در روز قیامت در حالی او را ملاقات خواهد کرد که از او راضی است. به یقین، کسی که برادر دینی مسلمان خود را اکرام کند، همانا خداوند عزوجل را اکرام نموده است.12
4. 4. تأمین و احیای آزادیهای مشروع
دفاع از حریم آزادی افراد تا آن میزان که شرع مقدس براساس مصلحت خود انسانها معین فرموده است، از اهداف و وظایف دولت اسلامی به شمار میرود. بر اساس بینش اسلامی، آزادی با عبودیت خداوند کاملاً ارتباط دارد واز این رو اسلام به کسی اجازه نمیدهد آزادی خود را تفویض و خود را خوار و ذلیل کند،همچنین باید توجه داشت که آزادی زمینهای است تا فرد، خود را برای بندگی خداوند مهیا سازد، نه آنکه وسیلهای شود برای از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن.
شهید صدر با استناد به این عبارت نهجالبلاغه: «بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است»،13 تصریح میکند که حریت در مفهوم فعلی سرمایهداری، حق طبیعی انسان است و انسان میتواند هر موقع که خواست، از حق خود بگذرد، اما حریت در مفهوم اسلامی اینچنین نیست، چون حریت در اسلام با عبودیت خداوند ارتباط اساسی دارد، و بر این اساس، اسلام به انسان اجازه نمیدهد که خود را خوار و مستکین کند و از حریت خود بگذرد.
از نظر اسلام، انسان مسئول آزادی خویش است و آزادی در اسلام، حالتی برای رفع مسئولیت از خود نیست.14 بنابر این، «در تفکر اسلامی، انسان آزاد، ولی مسئول شناخته شده است و میزان مسئولیت انسان است که حدود آزادی او را تعیین و مشخص میکند».15به تعبیر شهید صدر16، «حریت» در غرب از آزادی شروع میشود، اما به بردگی منتهی میشود، حال آن که در اسلام، به عکس است و «حریت» از عبودیت خداوند شروع میشود و در نهایت به آزادی از کلیه اَشکال بندگی در میآید(آلعمران: 64).
به تعبیر ایشان، عبودیت خداوند توسط انسانها آنان را در مسیر واحدی در برابر معبود خالق قرار میدهد، از اینرو، هیچ ملتی حق استعمار و به بندگی کشاندن ملت دیگر را نخواهد داشت و برای هیچ گروهی در جامعه، استیلا بر گروه دیگر و از بین بردن آزادی آنها مباح نیست و هیچ انسانی حق ندارد خود را بت دیگران قرار بدهد.17 از دیدگاه شهید صدر، «توحید اساس عقاید اسلامی است و با توحید، اسلام انسان را از عبودیت غیر خدا آزاد میکند».18 از منظر ایشان، ملاک آزادی در اسلام، نه فقط عدم مزاحمت با آزادی دیگران، بلکه فراتر از آن است و ملاک اصلیِ اسلام این است که فرد از مسیر حدود الهی خارج نشود.19
5. 4. حمایت از حریم خانواده
احکام متعالی اسلام بهگونهای است که مصالح عالی جامعه اسلامی را به بهترین گونه تأمین میسازد. خانواده که اولین و مهمترین نهاد اجتماعی است، جایگاه ممتازی در جامعه اسلامی دارد. اساساً احکام مبین اسلام بهگونهای است که از دل آن، خانواده قدرتمند شکل میگیرد و هرگاه یکی از این احکام نادیده انگاشته شود، تزلزل نیز به همان میزان در خانواده به وجود خواهد آمد.
بند اول ماده 5 اعلامیه حقوق بشر اسلامی قاهره، بر حق مرد و زن برای ازدواج تأکید نموده و تصریح کرده است که هیچ قید و بندى که بر پایه نژاد یا رنگ یا قومیت باشد، نمىتواند از این حق آنان جلوگیرى کند. براساس بند دوم ماده 5 اعلامیه حقوق بشر اسلامی قاهره، علاوه بر جامعه، حکومت نیز موظف شده است تا موانع را از فراراه ازدواج برداشته و راههاى آن را آسان گرداند و بدین طریق، حمایتهای لازم را از خانواده به عمل آورد.
6. 4. گسترش سلامت و بهداشت
آموزههای دینی در زمینه تأمین محیطی سالم و بهداشتی، سنگ تمام را گذاشتهاند، چرا که محیط سالم زیستی، زمینه بهرهوری از محیط پیرامون را به منظور نیل به کمالات روحی و معنوی، بهتر فراهم میسازد. راهحل مشکلات عمیق و ریشهدار محیط سالم زیستی جهانی در حال حاضر، تنها و تنها پناه بردن به احکام متعالی اسلام است.
به تعبیر آیتالله جوادی آملی، این حاکمان بیایمان و سردمداران مستکبر هستند که جامعه را به سمت فساد میکشانند و به نابودی حرث و نسل و کشتارو تجاوز، آلودگی و ناامنی محیط زیست دست میزنند، به طوری که نه تنها انسان، بلکه موجودات زنده دریایی و صحرایی نیز از فساد آنان در امان نیست.20 آیاتی همچون: «پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند، آن را به فساد و تباهی میکشند و عزیزان آنجا را ذلیل میکنند»(نمل: 34) «هنگامی که روی برمی گردانند در راه فساد در زمین کوشش میکنند و زراعتها و چهارپایان را نابود میسازند»(بقره: 205)، صحت ادعای فوق را نشان میدهد.
به سبب اهمیتی که بهداشت و سلامت در آموزههای دینی دارد، در بند دوم ماده 17 اعلامیه حقوق بشر اسلامی قاهره، تصریح شده است که دولت و جامعه موظفاند براى هر انسانى تأمین بهداشتى و اجتماعى را از طریق ایجاد مراکز عمومى مورد نیاز، برحسب امکانات موجود، فراهم کنند. علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر به عواقب ترک آبادانی و عمارت زمین چنین هشدار میدهند:
باید تلاش تو در آبادانی زمین بیشتر از جمعآوری خراج باشد که، خراج جز با آبادانی فراهم نمیگردد و آن کس که بخواهد خراج را بدون آبادانی مزارع به دست آورد، شهرها را خراب و بندگان خدا را نابود و حکومتش جز اندک مدتی دوام نیاورد.21فقه اسلامی در موارد متعددی به حفظ محیط زیست و سلامت ومسایل بهداشتی توجه کرده است. اولین باب فقهی که به این مسئله در آن توجه شده، باب طهارت است.
همچنین در احکام فقهی، ارتباط وثیقی بین محیط پاک و سالم با نماز، زکات، صدقات، اوقاف، احیای موات، مزارعه، مساقات، و ... مییابیم. بنابر این، در جای جای فقه، بر سلامت، بهداشت و حفاظت از محیط زیست تأکید شده است.22 همچنین در برخی موارد، احکام و قواعدی در فقه وجود دارد که بحث تعرض به محیط زیست را مورد توجه قرار داده است. بحث «إفساد فی الارض» در همین قالب، قابل بررسی است، برخی از آیات قرآن کریم، 23 افساد در زمین را به هر شکل آن ممنوع ساخته است. بدیهی است که یکی از اشکال فساد در زمین، از بین بردن محیط زیست انسانها و ضرر رساندن به آن است.24
علاوه بر آیات متعددی که مسلمانان را بر آبادانی زمین تحریض مینماید، روایات متعدی نیز بر این امر تأکید کرده است. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است:در میان اعمال، هیچ چیزی نزد خداوند محبوبتر از زراعت نیست، و خداوند تمام پیامبرانی را که مبعوث فرمود زارع بودند، جز ادریس (ع) که خیاطی میکرد.25بر این اساس، زراعت و آبادانی زمین یکی از محبوبترین اعمال در نزد خداوند شناخته شده است. پیامبر اکرم ˆ نیز در اهمیت کشت نهال فرمود: «اگر رستاخیز به پا شد و در دستان یکی از شما نهالی باشد، پس اگر فرصتی باقی است که بتواند تا فرا رسیدن روز قیامت آن نهال را بکارد، پس چنین کند».26
در بیانی مشابه آمده است: «اگر رستاخیز به پا شد و نهالی در دستان یکی از شماست اگر میتواند آن را بکارد، باید چنین کند».27به دلیل چنین اهمیتی است که در برخی روایات در خصوص پاداش کاشت درخت آمده است: کسی که درختی را برافرازد، پس بر محافظت و برافراشته ماندن آن صبر و استقامت کند تا ثمر دهد، به آن اندازهای که ثمر به بار مینشیند، برای او نزد خداوند عزوجل عطایایی است.28
و همینطور در خصوص عقاب قطع درختان میوهدار چنین آمده است: «درختان میوهدار را قطع نکنید، چرا که خداوند برای شما عذابی آنچنانی فرو خواهد فرستاد».29 چنین بیانات شدیدی در مورد قطع درختان میتواند به این سبب باشد که اینها وسیله رزق و روزی بسیاری از مردماند و موجب صحت جسمی شهروندان میشوند.
علاوه بر احکام متعالی اسلام که دیگران را تشویق به عمران و آبادی میکند، برخی از احکام نیز وجود دارد که برای حفظ سلامت محیط زیست تأثیرگذار است. برای مثال، در روایتی از امام رضا (ع) که فقها در بحث وجوب دفن میت به آن استناد کرده اند، 30 یکی از ادله امر به دفن میت، عدم آزار و اذیت افراد زنده از بوی نامطبوع آن و جلوگیری از آفات و بلیات جسمانی است که ممکن است از آن نشأت گیرد.
حضرت فرمودند:همانا امر به دفن میت شد تا فاسد شدن جسد و قبح آن منظر و تغییر بوی میت برای مردم ظاهر نشود، و افراد زنده به سبب بوی آن و آفت و فسادی که بر آن وارد میشود، اذیت نشوند و نیز به سبب اینکه جسد از دوستان و دشمنان پوشیده بماند تا به سبب مصیبت او، دشمنش شادمان نشود و دوستش محزون نگردد.31
از دیگر احکام اسلام که حراست از محیط زیست را به عهده مسلمانان مینهد، بهرهبرداری صحیح از منابع و امکانات و عدم تضییع آنهاست. برخی از روایات، بر استفاده صحیح از آبها تأکید شده و از هرگونه آلوده کردن آنها نهی شده است: «در آبی که در جایی جمع شده است بول نکن».32 یکی از نویسندگان براین عقیده است که، از جمله صلاحیتهای حاکم در دولت اسلامی، این است که از مناطق طبیعی حفاظت کند و از قطع درختان به گونهای که به نابودی آنها منجر شود، جلوگیری نماید .33
در برخی روایات، به جنبههای دیگر تخریب محیط سالم زیستی انسان اشاره شده است. علی (ع) در زمینه به کارگیری سلاحهای شیمیایی برای مقابله با دشمن فرمود: «پیامبرˆ از پرتاب سمّ در بلاد مشرکان نهی فرمود».34 در تعبیر مشابهی از آن حضرت آمده است: «رسول خداˆ از انداختن سمّ در بلاد مشرکان نهی فرمود».35 با استناد به همین روایت، برخی از فقها به عدم جواز استفاده از سمّ (سلاحهای شیمیایی) برای مقابله با دشمن در بلاد مشرکان فتوا دادهاند. البته در میدان کارزار، بهویژه اگر پیروزی مسلمانان در برابر محاربان منوط به استفاده از آن باشد، مانعی ندیدهاند.36
نتیجهگیری
نگاهی گذرا به اهداف تشکیل حکومت اسلامی نشان میدهد که ابعاد حقوق بشری در این نوع حکومت، غیر قابل تفکیک از آن است. با توجه به اهداف حکومت اسلامی به روشنی میتوان دریافت که تا چه میزان نگاه حقوق بشری اسلام در تشکیل حکومت، عمیق بوده است. حکومت اسلامی باید همواره سه نوع هدف را پیگیری کند:
1. هدف غایی: نیل انسان به تعالی و کمال معنوی خویش و دستیابی به مقام قرب الهی که هدف عالی حکومت اسلامی است، اساسیترین نقطه افتراق حکومت اسلامی و غیرآن شمرده میشود. حکومت اسلامی در راستای این هدف خود، باید مسیر بندگی را برای تمام انسانها، و نه گروه خاصی از آنها، فراهم کند، چرا که تمام افراد بشر، مشمول این حق میشوند.
2. اهداف میانی: نیل به هدف عالی حکومت اسلامی، مستلزم برخی ابزار و پیشزمینههاست که در این نوشته با عنوان اهداف میانی حکومت اسلامی از آن یاد شد. تحقق این اهداف، بستر مناسبی برای نیل انسان به مقام والای قرب الهی فراهم خواهد کرد. برخی از این اهداف عبارتاند از: فراهم نمودن زمینه برخورداری انسانها از حق هدایت، حاکمیت توحید و برچیده شدن طاغوت، به اجرا درآوردن کامل احکام اسلامی، ایجاد محیط پاک و معنوی، اقامه شعائر اسلامی، تعلیم و تربیت بر اساس بینش الهی، تحقق و گسترش قسط و عدالت بر اساس موازین الهی، برقراری مساوات و برابری در چارچوب شریعت اسلامی و نهادینه ساختن کرامت انسانی.
3. اهداف مقدمی: برخی از اهداف که در شریعت اسلام نیز اهمیت دارند، مقدمه نیل به اهداف میانی و به تبع آن، نیل به هدف عالی حکومت اسلامی هستند. برخی از این اهداف عبارتاند از: دفاع از جان، مال و آبروی افراد، تأمین نظم، امنیت، رفاه و آسایش شهروندان، حمایت از محرومان جامعه، تأمین و احیای آزادیهای مشروع، حمایت از تشکیل خانواده قدرتمند و ایجاد محیط سالم زیستی.
پی نوشت ها:
1. شیخ لطوسی، تهذیب الأحکام، ج 10، ص 188؛ باب القود بین الرجال والنساء والمسلمین والکفار والعبید والاحرار، حدیث 35.
2. محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج42، ص154.
3. محمدبن یعقوب کلینی، کافی، ج 5، ص 28، باب وصیة رسولاللهˆ و أمیر المؤمنین(ع)، حدیث 2.
4. علیبن حسین کرکی حلی، جامع المقاصد، ج10، ص38.
5. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج13، ص 417، باب جواز الوصیة من المسلم والذمى للذمی بمال وعدم جواز دفعه إلى غیره، حدبث5.
6. علاءالدین الحصفکی، الدر المختار، ج4، ص351.
7. ابن شعبه الحرانی، تحف العقول، ص 320.
8. باقر شریف القرشی، النظام السیاسی فی الاسلام، ص 62.
9. خالد سلیمان حمود الفهداوی، الفقه السیاسی الاسلامی، ص 159.
10. نهج البلاغه، نامه 53، ص 584.
11. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 8، ص 588، باب تحریم إهانة المؤمن وخذلانه، حدیث 4.
12. همان، ص 589، باب تحریم إهانة المؤمن وخذلانه، حدیث 5.
13. نهجالبلاغه، نامه 31، ص532.
14. محمدباقر صدر، المدرسة الاسلامیة، السنن التاریخیة فی القرآن، المحنه، از متن کتاب نخست، ص 78.
15. عباسعلی عمید زنجانی، مبانی حقوق بشر در اسلام و دنیای معاصر، ص 13.
16. محمدباقر صدر، المدرسة القرآنیة، ص 358.
17. محمدباقر صدر، المدرسة القرآنیة، ص 362.
18. همو، الاسلام یقود الحیاة، المدرسة الاسلامیة، رسالتنا، از متن کتاب نخست، ص 32).
19. همو، المدرسة القرآنیة، ص 363.
20. عبدالله جوادیآملی، اسلام و محیط زیست، ص 28.
21. نهجالبلاغه، نامه 53، ص 578.
22. یوسف القرضاوی، رعایة البیعة فی شریعة الاسلام، ص 39.
23. اعراف: 56ـ85؛ قصص: 77.
24. حسین الخشن، الاسلام و البیئة خطوات نحو فقه بیئی، ص 36.
25. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، ج 13، ص461، باب استحباب الزرع، حدیث 3.
26. همان، ص460، کتاب المزارعة والمساقاة، حدیث 5.
27. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج3، ص184.
28. همان، ج4، ص61.
29. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج13، ص198، باب حکم قطع شجر الفواکه والسدر واستحباب سقى الطلح والسدر، حدیث1.
30. سیدعلی طباطبائی، ریاض المسائل، ج 2، ص 208.
31. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج2، ص 819، باب وجوب الدفن، حدیث1.
32. همان، ج1، ص 240، باب کراهة البول فی الماء جاریا وراکدا وجملة من المناهی، حدیث1.
33. حسین الخشن، الاسلام و البیئة خطوات نحو فقه بیئی، ص 126.
34. ابن أبی جمهور الأحسائی، عوالی اللئالی، ج 3، ص 186.
35. حر عاملی، وسایل الشیعه، ج11، ص 45، باب حکم المحاربة بالقاء السم والنار وارسال الماء ورمى المنجنیق وحکم من یقتل بذلک من المسلمین ونحوهم، حدیث1.
36. سید ابوالقاسم خوئی، منهاج الصالحین، ج 1، ص 373، مسأله 22؛ وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ج2، ص 421.
قاسم شباننیا/استادیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
منبع: دو فصلنامه معرفت سیاسی شماره4