به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 مهم‌ترین سند شناختن شخصیت زن از منظر امام علی(ع)، قرآن است؛ زیرا قرآن کتابی دست نخورده و تحریف‌نشده است که باید دیگر آثار و منابع دینی را با آن سنجید و در صورت سازگاری و عدم مغایرت پذیرفت.

 
خبرگزاری فارس: زن در نهج البلاغه،با نگرش روان‌شناختی

 

 

اشاره

یکی از اساسی‌ترین و حیاتی‌ترین مقوله‌های حیات بشری مسئله زنان است. بدون اهتمام و تلاش به مسائل زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه، امکان برخورداری از نسل سالم، خلاّق، پر تحرک و پویا وجود ندارد؛ زیرا تأثیر مستقیمی در نیم دیگر این پیکره دارند و سعادت و شقاوت نیم دیگر به زنان بستگی دارد؛ بنابراین توجه به زنان، یعنی توجه به تمامی پیکره انسانیت.

 

رابطه تنگاتنگ نهج‌البلاغه با قرآن

از آنجا که اهل‌بیت رسول خدا(ص)، گشاینده ابواب فیض قرآن برای بندگان و سخنگویان کلام الهی می‌باشند، سیره قولی‌شان نیز برگرفته از منبع بی‌کران الهی می‌باشد و در واقع آنان، مفسران راستین قرآن و نگهبانان حریم کتاب خدایند که کتاب صامت الهی را به سخن در می‌آورند و واسطه‌ای امین برای بهره‌گیری پیروان قرآن از این چشمه بی‌کران و زلال الهی می‌باشند؛ همان‌طور که امیرالمؤمنین علی(ع) در شأن اهل‌بیت رسول خدا(ص) که قرین قرآن هستند، می‌فرماید:

«هم الذین یُخْبِرُکم حُکْمُهم عن عِلْمِهم و صَمْتُهم عن منطقِهِم و ظاهِرُهم عن باطنِهِم لایُخالِفون الدِّین و لایَخْتَلِفون فیه فهو بینَهم شاهِدٌ صادِقٌ و صامِتٌ ناطِقٌ؛ اهل‌بیت((ع)) کسانی هستند که شما را حکمشان از علمشان و سکوتشان از منطقشان و ظاهرشان از باطنشان خبر می‌دهد، هرگز با دین خدا مخالفت نمی‌کنند و هرگز در امر دین اختلاف نظر نمی‌نمایند.

بنابراین قرآن در میانشان شاهدی صادق و صامتی ناطق می‌باشد»؛ چنان‌که در جایی دیگر می‌فرماید:«ذلک القرآنُ فَاسْتَنْطِقُوه ولن یَنْطِقَ ولکن أخْبِرُکُم عنه؛ آن قرآن است؛ پس از قرآن بخواهید تا سخن گوید که هرگز سخن نخواهد گفت، و لیکن من از قرآن به شما خبر می‌دهم».ائمه اطهار((ع)) از بهترین متمسکان به قرآن هستند و هرگز به مخالفت با این کلام الهی نپرداختند.

در سیره قولی آنان جز تبعیت و همخوانی با کلام الهی چیز دیگری یافت نمی‌شود و آنچه که قائل به آن هستند، برگرفته از قرآن ـ این کلام الهی ـ است. به همین جهت است که بهترین راه دسترسی به سیره قولی حضرت علی(ع) در زمینه موضوع مورد بحث ما که زنان است، قرآن می‌باشد.قرآن‌کریم، از سویی زن را انسانی کامل، برخوردار از تمامی مواهب الهی و دارای هویتی انسانی مشترک با مردان و برخوردار از کمال‌های معنوی و بالندگی و برخوردار از حقوق انسانی و مساوی با مردان می‌داند تا آنجا که نمونه عالی ایمان برای ایمان آورندگان را یک زن معرفی می‌کند و از سوی دیگر نمونه بارز کفر را نیز از میان زنان معرفی می‌نماید.

تمامی آنچه که در اندیشه تابناک مولای متقیان(ع) نسبت به زنان وجود دارد، برگرفته از قرآن است؛ زیرا از یک سو زبان امام، زبانی الهی است؛ یعنی زبانی که به وحی تکیه دارد و از سوی دیگر به عقل انسان متصل است. زبان امام علی(ع)، زبانی است که دریچه‌های تخصصی را گشوده است. وقتی از تاریخ سخن می‌گوید، نمودهای بنیادی از فلسفه تاریخ را برملا می‌سازد؛ هنگامی که از روان‌شناسی سخن می‌گوید، بستری را می‌گسترد که در آن مجهولاتی از روان انسان را معلوم می‌نماید و وقتی از جامعه سخن می‌گوید، دریچه‌های جامعه‌شناسی را نیز می‌گشاید.

برای این است که می‌گوییم زبان علی(ع)، زبانی است که از یک‌سو به وحی الهی متصل است و از سوی دیگر به عقل جزئی انسان. او با اتکا به وحی راه تخصص را می‌پوید.بنابراین مهم‌ترین سند شناختن شخصیت زن از منظر امام علی(ع)، قرآن است؛ زیرا قرآن کتابی دست نخورده و تحریف‌نشده است که باید دیگر آثار و منابع دینی را با آن سنجید و در صورت سازگاری و عدم مغایرت پذیرفت.

 

برابری زن و مرد از دیدگاه قرآن

بررسی آن دسته از آیات قرآن‌کریم که به بیان خلقت زن و مرد می‌پردازد، بیانگر آن است که این آیات در این زمینه که به انسانیت آنان بر می‌گردد، وحدت نظر دارد. قرآن کریم در طرح مسئله زن و مرد تأکید دارد که نباید این دو را از چهره ذکورت و انوثت شناخت؛ بلکه باید از چهره انسانیت مورد بررسی قرار داد؛ زیرا حقیقت انسان را روح او تشکیل می‌دهد، نه بدن او؛ انسانیت انسان را جان او تأمین می‌کند، نه جسم او و نه مجموع جسم و روح. قرآن‌کریم حقیقت هر انسانی را روح او و بدن را ابزار روح می‌داند و به صراحت می‌فرماید: ((فَإِذا سَوّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی))؛ «پس وقتی آن را درست کردم، از روح خود در آن دمیدم».

روح از آن جهت که موجود مجرد است، اندامی ندارد تا مذکر یا مؤنث باشد. بنابراین در عالم خلقت از جهت انسانیت هیچ‌گونه تفاوتی میان زن و مرد نمی‌باشد و آنچه که عامل تعیین کننده در انسانیت انسان است، همان روح می‌باشد که نه مذکر دارد و نه مؤنث.زن ـ در آفرینش چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی ـ از همان گوهری آفریده شده است که مرد را از آن آفریده‌اند. هر دو جنس در جوهر و ماهیت، یکسان و یگانه‌اند و تمایز و فرقی در حقیقت و ماهیت میان آنان وجود ندارد.

 

تسویه و تعدیل در خلقت

از دیگر مباحثی که ضرورت دارد به آن توجه شود، مسئله تسویه و تعدیل در خلقت است. آیات قرآن به صراحت بر این مسئله دلالت دارد که نظام هستی، نظامی احسن است که در آن هیچ‌گونه نقصان و کژی مشاهده نمی‌شود، همان‌طور که در قرآن به این مسئله اشاره شده است: ((لَقَدْ خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ فی أحْسَنِ تَقْویمٍ))؛ «به راستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم».در جایی دیگر نیز به بحث تسویه در خلقت انسان اشاره کرده و فرموده است: ((یا أیّهَا اْلإِنْسانُ ما غَرّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ * الّذی خَلَقَکَ فَسَوّاکَ فَعَدَلَکَ))؛ «ای انسان چه چیز تو را درباره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؛ همان کس که تو را آفرید و اندام تو را درست کرد، [آن‌گاه] تو را سامان بخشید».

 

برابری زن و مرد در کمال‌یابی و بالندگی

تکامل در اصطلاح، به معنای تحول کیفی افزایشی و شکوفایی و به فعلیت رسیدن قوا و استعدادهایی می‌باشد که خداوند در نهاد هر موجودی قرار داده است.

قرآن کریم تقرب به خدا یا همان تقوا را به عنوان اصل معیار کمال مطرح کرده است که همواره سایر کمالات را در پرتو آن اصل می‌سنجد. کمالات انسانی در سایه عبادت و اطاعت حق است و اطاعت و عبادت، میان زن و مرد مشترک می‌باشد؛ بنابراین قهراً راه تکامل مشترک خواهد بود.

به عنوان نمونه دعاها و نیایش‌ها یکی از بهترین راه‌های تکامل انسانی می‌باشد؛ زیرا کمال یک انسان در این است که به خداوند که علم محض و هستی صرف و قدرت صرف است، نزدیک شود و به اخلاق آن کامل محض، متخلق شود و راه تخلق به اخلاق الهی و تقرب به آن کمال را، عبادت‌ها و نیایش‌ها بر عهده دارند.محی‌الدین عربی مقامات عرفانی را مختص مردان ندانسته و زنان را نیز در آن شریک دانسته است: «کُلّ ما یصحُّ أنْ یَنالُهُ الرجل من المقامات والمراتب والصفات یُمکنُ أن یکونَ لِمن شاءالله من النساء کما کان لِمن شاءالله من الرجال».

علامه طباطبایی در این زمینه می‌نویسد: «مشاهده و تجربه حکم می‌کند که زن و مرد، دو فرد از نوع واحد هستند، یعنی دو فرد انسانی؛ زیرا تمام آثار که در مردان آشکار است، در زنان نیز پیداست. بروز آثار یک نوع، نشان دهنده تحقق خارجی آن نوع است. بلی، میان این دو صنف در آثار مشترک، شدت و ضعف وجود دارد؛ اما این تفاوت موجب بطلان حقیقت نوع در فرد نیست.از اینجا روشن می‌شود که کمالات نوعی که برای یک صنف میسور است، برای صنف دیگر نیز دست یافتنی است؛ همان‌گونه که کمالات معنوی نیز چنین است و جامع‌ترین سخنی که این مطلب را ادا می‌کند، این آیه قرآن است: ((أنّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أوْ أُنْثی‏ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ))».

قرآن‌کریم راه سلوک معنوی را در برابر زنان چنان گشود که از حضرت مریم(س) و همسر فرعون به عنوان دو مثل و الگو برای همه مؤمنان یاد کرد: ((وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلّذینَ آمَنُوا امْرَأتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبّ‏ِ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ * وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الّتی أحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتینَ))؛ «خداوند برای کسانی‌ که ایمان آورده‌اند، زن فرعون را مثل می‌زند؛ آن‌گاه که گفت: ای پروردگار من، برای من در بهشت نزد خود خانه‌ای بنا کن و مرا از فرعون و عملش نجات ده و مرا از مردم ستمکار برهان و مریم دختر عمران را، زنی که دامان خود را پاک نگاه داشت، پس در او از روح خویش دمیدیم و او کلمات پروردگار خود و کتاب‌هایش را تصدیق کرد و از فرمانبرداران بود».

زن در مسیر بالندگی و کمال، همچون مرد می‌تواند حرکت کند و از جهت تکوینی و تشریعی هیچ‌گونه ممانعتی در این راه به عمل نیامده است؛ زیرا مسیر کمال، همان نقطه نهایی سیر یک انسان است که زن و مرد در آن مشترکند؛ همان‌طور که قرآن به این برخورداری از امکانات رشد و کامیابی مردان و زنان اشاره‌ای صریح دارد و می‌فرماید: «آن روز مردان و زنان مؤمن را می‌بینی که نورشان پیشاپیش و به جانب راستشان روان است، [به آنان می‌گویند]: امروز شما را مژده باد به باغ‌هایی که از زیر درختان آن‌ها نهرها روان است. در آن‌ها جاویدانید. این است همان کامیابی بزرگ».

 

برابری در برخورداری از حیات طیبه

یکی دیگر از برابری‌هایی که قرآن به طور مساوی برای زنان و مردان در نظر گرفته است، برخورداری از حیات طیبه است: ((مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنّهُ حَیاةً طَیِّبَةً))؛ یعنی در رسیدن به حیات طیب، فقط دو چیز نقش دارد؛ یکی حسن فعلی یا همان عمل صالح و دیگری حسن فاعلی یا همان مؤمن بودن روح است؛ خواه بدن مؤنث باشد، خواه مذکر. این «هو مؤمن» ناظر به حسن فاعلی است؛ یعنی جان باید مؤمن باشد و «عمل صالحاً» ناظر به حسن فعلی است؛ یعنی کار باید صحیح باشد، کار صحیح از کارگر صحیح. این دو حسن که کنار هم ضمیمه شدند، حیات طیب را به بار می‌آوردند.

تفاوت زن و مرد از دیدگاه قرآن

یکی از مباحث مقدماتی جهت پیدا نمودن سیره علمی و منطقی امام علی(ع) در موضوع زنان، بحث وجود تفاوت میان زن و مرد است که هم مورد توجه قرآن کریم بوده است، هم روان‌شناسان مشهور عالم به طور گسترده و مبسوط به آن پرداخته‌اند و هم نظریه پردازان دین‌باور و هم عالمان روان‌شناس وجود تفاوت‌ها را امری انکار ناپذیر می‌دانند.

از نظر قرآن، زن و مرد در انسانیت همسان‌اند و در اصل و ریشه انسانیت که همان روح می‌باشد، هیچ‌گونه تمایزی میان آنان وجود ندارد. علیرغم این همسانی در عرصه روح و اصل انسانیت، در زمینه روان و جسم تفاوت‌های قابل توجهی میان این دو صنف مختلف وجود دارد که این تفاوت‌ها، موجب تمایز میان این دو گردیده است.

باید توجه داشت که مسئله تفاوت میان زن و مرد، یکی از عجیب‌ترین شاهکارهای خلقت است و باید اذعان نمود که همین تفاوت‌هاست که زمینه جذب، انجذاب، عشق، همکاری و درک متقابل را برای زن و مرد ایجاد می‌کند.قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: ((أ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِیّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ))؛ ما مردم را با استعدادهای مختلف و شرایط گوناگون آفریدیم و اگر همه در یک سطح از استعداد و یک سطح از قدرت بودند، نظام هستی متلاشی می‌شد؛ زیرا کارها گوناگون است و کارهای گوناگون را باید استعدادهای گوناگون به عهده بگیرد؛ از این‌رو باید تفاوت باشد. شکی نیست که تفاوت‌های میان افراد، ناشی از حکمت الهی و عامل تمامی حرکت‌ها، تعالی‌ها و رمز و راز تکامل است.

امام علی(ع) در این زمینه فرموده است: «خیر مردم در تفاوت آن‌هاست و اگر همه مساوی ‌باشند، هلاک می‌شوند».قرآن‌کریم نیز با اشاره به تفاوت‌های فردی می‌فرماید: ((ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقارًا * وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أطْوارًا))؛ «چرا در برابر خدایی که شما را گوناگون ‌آفریده است، تعظیم نمی‌کنید؟».

مریم معین‌الاسلام

منبع : ماهنامه نامه جامعه شماره 91

ادامه دارد...........

ادامه مطلب
چهارشنبه 21 تیر 1391  - 2:34 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6037116
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی