ناکارآمدی نظام اقتصاد سنّتی (نظام مشتمل بر بهره) مسئلهای نیست که تنها در میان مکاتب اسلامی مطرح باشد؛ بلکه بسیاری از اقتصاددانان، بیان کردهاند که سیستم بدهکاری یکطرفه و مشتمل بر بهره اساساً از ریشه متزلزل است.
چکیده با آغاز بانکداری اسلامی و گسترش روز افزون آن در سطح جهان که با گسترش تحوّلات جهانی شدن همراه است، لزوم توجه به بانکهای اسلامی و نقش آنها در این فرایند اهمیت مییابد. از آنجا که مبحث «ثبات مالی» در میان مباحث جهانی شدن اهمیت ویژهای دارد، در این مقاله با اتخاذ شیوهای تحلیلی و با استفاده از فرمول z-score و شاخص جهانیشدن به بررسی این فرضیه میپردازیم که تأثیر متقابلی میان فرایند جهانی شدن و ثبات مالی بانکهای اسلامی وجود دارد. تحقیق نشان میدهد که در فرایند جهانی شدن بانکهای اسلامی از طریق مدیریت مناسب در شرایط بحران، داشتن قدرت بازار و توان اثرگذاری بر قیمتها، حرکت بر اساس بخش واقعی و برخورداری از نظام مشارکتی، بر روی ثبات مالی جهانی تأثیر دارد. در مقابل، جهانیشدن موجب افزایش ثبات مالی بانکهای اسلامی میشود. افزایش کارایی، استفاده از مؤسسههای رتبهبندی و نظارتی جهانی، و گسترش تنوّع سرمایهگذاری را میتوان از آثار مثبت جهانیشدن بر بانکهای اسلامی دانست. کلیدواژهها: بانکداری اسلامی، ثبات مالی، جهانی شدن، شاخص جهانی شدن. بقیه در ادامه
مقدّمه
پیش از شکلگیری بانکهای بدون ربا، مسلمانان پولهای خود را به بانکهای غیراسلامی نمیسپردند تا مجبور به دریافت ربا نشوند. آنان پولهای خود را تبدیل به پول رایج خارجی، املاک، طلا و سنگهای قیمتی میکردند. بدین صورت، این ثروتها از جریان سرمایهگذاری خارج میشد. با تأسیس بانکهای اسلامی، مقدار زیادی از این ثروتها مجدداً وارد جریان سرمایهگذاری شد.1
ایده بانکداری و تأمین مالی اسلامی نخستین بار در دهه 1950 مطرح شد.2 امّا آغاز بانکداری اسلامی به دهه 60 میلادی برمیگردد. با اینحال، برخی دهه 70 را دهه آغاز مؤثر بانکداری اسلامی میدانند که در این صورت، حداقل 5 دهه و حداکثر 6 دهه از آغاز بانکداری اسلامی میگذرد.طی سه دهه اخیر، تعداد مؤسسههای تأمین مالی اسلامی در سطح جهان، از یک مؤسسه، در سال 1975 به سیصد مؤسسه رسیده که در بیش از 75 کشور گسترده شده، است.3
برخی همچون میرآخور و اقبال تا ششصد مؤسسه هم ذکر کردهاند.پاکستان در سال 1980 اوّلین کشوری بود که سیستم بانکداری اسلامی را برگزید. در ایران، سودان و اندونزی هم امروزه سیستمی کاملاً اسلامی در بانکداری رعایت میشود.اینک دارایی بانکهای اسلامی در سطح جهان 250 میلیارد دلار تخمین زده شده است. میرآخور و اقبال تا 600 میلیارد دلار هم تخمین زدهاند و انتظار میرود که رشد داراییهای بانکهای اسلامی سالانه پانزده درصد باشد.4
این نرخ رشد دو رقمی داراییهای منطبق با شریعت اسلامی، تأمینکنندگان اعتبار اسلامی را بر آن داشته است تا نگاه خود را به قلمروهای تازه در داخل و خارج از کشور اسلامی معطوف کنند.بانکهای اسلامی و مؤسسههای تأمین مالی اسلامی، ظرفیت جهانی زیادی برای گسترش دارند. این ظرفیت مرهون قابلیتهای این نظام و همچنین مشکلات ساختاری تأمین مالی ربوی است.
به اعتقاد، خان (1998) ناکارآمدی نظام اقتصاد سنّتی (نظام مشتمل بر بهره) مسئلهای نیست که تنها در میان مکاتب اسلامی مطرح باشد؛ بلکه بسیاری از اقتصاددانان، نظیر فیشر (1945)، سیمونز (1948)، و فریدمن (1948)، بیان کردهاند که سیستم بدهکاری یکطرفه و مشتمل بر بهره اساساً از ریشه متزلزل است.5
در دهههای اخیر، فرایند جهانیشدن که در این مقاله، منظور از آن داشتن گستره جهانی برای فعالیت بانکهای اسلامی و گسترش ارتباطات جهانی از جمله ارتباطات مالی میان کشورهای مختلف و نیز نهادهای مالی آنهاست و نه جهانی شدن مصطلح، پنجرههای تازهای را بر روی بانکهای اسلامی باز کرده است.جهانیشدن فرآیندی است که تجارت و نیز سرمایه داخلی و خارجی را تحت تأثیر قرار میدهد. در امر جهانی شدن، بر موضوع ثبات مالی تأکید میشود.
زیرا تأثیرات بیرونی جهانی شدن، عمدتاً ثبات مالی کشورها را به خطر میاندازد. بیثباتی باعث از دست رفتن تولیدات و عدم تخصیص بهینه منابع بین مصارف مختلف میشود.ارتباط میان بیثباتی و عدم تخصیص بهینه منابع از آن جهت است که وقتی هنوز بحث جهانی شدن مطرح نیست، کشورها در محدوده مرزی خود برای تولید و تخصیص بهینه منابع برنامهریزی میکنند در این راستا از یک ثبات مالی نسبی برخوردار هستند.
امّا جهانی شدن با تحت تأثیر قرار دادن ثبات مالی موجب میشود که برنامه مورد نظر کشورها در زمینه تولید و تخصیص بهینه منابع به خوبی اجرا نشود یا اصلاً به اجرا در نیاید. بنابراین، تأکید بر ثبات مالی در طول سه دهه اخیر، همواره از سیاستهای مهم بوده است و امروزه، کشورهای مختلف به بخش مالی و علائم دریافتی از آن توجه بیشتری مبذول میدارند.6
چه بسا سیستم مالی یکی از منابع بیثباتی یا یکی از مجاری انتقال بیثباتی از بخشی به بخش دیگر و در نهایت، بیثبات کننده کلّ اقتصاد باشد. ظهور شوک اقتصادی در سیستم مالی بیثبات میتواند اوضاع نابسامانی را برای آن سیستم به وجود آورد.7 بانکها جزئی از سیستم مالی هستند و بروز حتی یک شوک و بیثباتی در سیستم بانکی میتواند تمام داشتههای آن را نابود کند. بنا به پیشبینی بانک مرکزی انگلیس، یک بحران مالی به طور متوسط 16% محصول ناخالص داخلی این کشور را از بین میبرد.8
جهانی شدن با تحت تأثیر قرار دادن ثبات مالی موجب میشود که برنامه مورد نظر کشورها در زمینه تولید و تخصیص بهینه منابع به خوبی اجرا نشود یا اصلاً به اجرا در نیاید. بنابراین، تأکید بر ثبات مالی در طول سه دهه اخیر، همواره از سیاستهای مهم بوده است و امروزه، کشورهای مختلف به بخش مالی و علائم دریافتی از آن توجه بیشتری مبذول میدارند. |
فرضیه اساسی این نوشتار این است که بانکهای اسلامی، هم به دلیل قابلیتها و هم به دلیل دور نماندن از پیشرفت، ناگزیرند در مسیر جهانی شدن گام بردارند و در تأمین ثبات و امنیت مالی جهان نقشآفرینی کنند. در این مقاله، پس از بررسی ادبیات موضوع، به بررسی تأثیر متقابل جهانی شدن و ثبات بانکهای اسلامی میپردازیم.
مروری بر مطالعات انجامشده
کیلی در سال 1990 در مقالهای تحت عنوان «بیمه سپرده، ریسک و قدرت بازار در بانکداری»، با استفاده از سریهای زمانی و نمونه 85 بانک طی سالهای 1970ـ1986، به بررسی مشکل ناشی از وجود نرخ ثابت بیمه سپرده در دهه 80 میلادی پرداخته و به این نتیجه رسیده که طی این دوره، افزایش رقابت، ارزش مجوز را کاهش و ریسک را افزایش میدهد.9
دی نیکولو در سال 2000، در مقالهای به نام «سایز، ارزش مجوز و ریسک در بانکداری»، ارتباط بین اندازه بانک و ارزش مجوز و ریسک درماندگی را در نمونههایی از بانکهای تجاری برای کشورهای صنعتی طی سالهای 1988-1998 بررسی کرده است. نتیجه تحقیق حاکی از آن است که ارزش مجوز با اندازه رابطه کاهشی، و ریسک درماندگی با سایز رابطه افزایشی دارد.10
احمد الاجلونی در سال 2004، در مقالهای با عنوان «استراتژیهای در حال رشد بانکهای اسلامی در مقابله با چالشهای پیشروی تأمین مالی»، به شکلدهی راهبردهای متناسب با توانمندیهای بانکهای اسلامی میپردازد تا در فرایند تأمین مالی جهانی، منافع بانکهای اسلامی حداکثر و تهدیدهای آن حداقل شود.11 این بررسی نشان میدهد که جهانیشدن بر بانکهای اسلامی در سطح داخلی آثار منفی، ولی در سطح جهانی آثار مثبت به جا میگذارد. زیرا جهانیشدن بانکهای اسلامی را به رقابت میکشاند.
صادقى ونادرىکزج در سال 1383، در مقالهای با عنوان «بررسى کارایى بانکدارى بدون ربا در کشورهاى مختلف و مقایسه بانکهای غیر ربوی با بانکهای ربوی در جهان ( با استفاده از روش تحلیل پوششى دادهها)»، به مقایسه کارایی بانکهای اسلامی با بانکهای غیر اسلامی پرداختند. در این تحقیق، کارایی 41 بانک اسلامی در سال 2000 و 46 بانک اسلامی در سال 2001 با استفاده از دو مدل بازدهی ثابت و متغیر نسبت به مقیاس بررسی شده و بانکهای کاراتر مشخص شدند.
همچنین، کارایی 46 بانک غیر ربوی و 64 بانک ربوی در جهان (در سال 2001) باروش بازدهی ثابت محاسبه شده و این بانکها با یکدیگر مقایسه شدند.نتایج حاکی از آن است که کارایی بانکهای غیر ربوی بحرین و قطر ـ و به طور کلّی، بانکهای غیر ربوی که در شرایط رقابتی در کنار بانکهای ربوی فعالیت میکنند ـ از بانکهایی که تحت نظام بانکداری غیر ربوی فعالیت میکنند مانند ایران، سودان و پاکستان بیشتر است. در مجموع در سال 2001 کارایی بانکهای غیر ربوی از بانکها ربوی کمتر بوده است.
عیوضلو و میسمی در سال 1387، در مقالهای با عنوان «بررسی نظری ثبات و کارایی بانکداری اسلامی در مقایسه با بانکداری متعارف»، به صورت نظری بر دو مورد از منافع اقتصادی که از به کارگیری قانون الهی درباره تحریم ربا انتظار میرود (یعنی ثبات و کارایی) تمرکز کردند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تأمین مالی اسلامی، نسبت به تأمین مالی متعارف، باثباتتر و کاراتر است و به علل گوناگون، رشد بیشتری را نیز نوید میدهد.
موسویان در سال 1388، در مقالهای با عنوان «بانکداری اسلامی؛ ثبات بیشتر، کارایی بهتر»، به بررسی بازتاب استفاده از نظام بانکداری اسلامی به جای بانکداری متعارف پرداخته و اثر آن را بر متغیرهای پسانداز، سرمایهگذاری، اشتغال، تولید، سطح عمومی قیمتها، توزیع درآمد و رفاه عمومی بررسی کرده است.
با گسترش تجارت جهانی، نیاز به پرداختهای جهانی گسترش مییابد و بانکها برای انجام واسطهگری جهانی پرداخت، نیازمند استفاده از فناوری نوین و پول دیجیتال میشوند تا بتوانند تسویه خودکار را جهانی کنند. در مورد استفاده بانکهای اسلامی از فناوری نوین، فناوری اطلاعات (IT) و تجارت الکترونیک که ابزارهایی جهت ارتقای منزلت مسلمانان میباشند، پیشنهاد شده است که گروهی از فقهای مسلمان دوشادوش تعدادی از کارشناسان فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیک برنامهای تدوین نمایند. |
نتایج این بررسی بیانگر آن است که با جایگزینی بانکداری اسلامی، همه متغیرهای اساسی، وضعیت بهتری خواهند داشت و نظام بانکی و اقتصادی ثبات بیشتری خواهد گرفت.در این تحقیق، با بهرهگیری از یافتهای پژوهشای پیشین به بررسی رابطه جهانیشدن و ثبات بانکهای اسلامی میپردازیم. فرضیه اساسی تحقیق این است که بانکهای اسلامی میتوانند به بهبود ثبات نظام مالی جهانی کمک کنند. همچنین جهانیشدن نیز به نوبه خود اثربخشی بر ثبات بانکهای اسلامی دارد.
مبانی نظری
ثبات مالی در یک نظام مالی زمانی اتفاق میافتد که سه شرط زیر حاصل شود:
1. توانایی تخصیص منابع اقتصادی به شکل کارا و نیز قدرت کاری ساختن فرآیندهای اقتصادی دیگر (رشد اقتصادی، رفاه عمومی، و تراکم دارایی) وجود داشته باشد.
2. مدیریت مناسبی در زمینه تخمین قیمتگذاری، تخصیص و مدیریت مخاطرات مالی صورت گیرد.
3. توانایی اجرای موارد فوق حتی در شرایط بروز بحرانهای خارجی وجود داشته باشد.12در این قسمت، به تبیین مبانی نظری میپردازیم:
(a) 1. ارزش مجوز
ارزش مجوز، توانایی بانک را برای ادامه فعالیت در آینده نشان میدهد. بانکهای دارای قدرت بازاری بیشتر از مزیّت بیشتر، و در نتیجه، از ارزش مجوز بیشتری برخوردارند. مجوز اساساً به معنای منافع حاصل از عملیات آینده یک بانک است که عاید صاحبان آن بنگاه میشود. بنابراین، ارزش مجوز معّرف هزینه فرصت ورشکست شدن بانک نیز میباشد.13
(b) 2. زیرنظرگرفتن و برگزینش
برگزینش به معنای طبقهبندی و انتخاب مشتریهای خوب است. برگزینش بنگاه توسط بانک بر کارایی تخصیص بانک مؤثر است. برگزینش میتواند کیفیت سبد وامهای یک بانک را افزایش دهد. بانکی که دارای قدرت بازاری بیشتری است، انگیزه بیشتری برای زیر نظر گرفتن بنگاههای متقاضی تسهیلات دارد. اگر با وجود این انگیزه و با گسترش تعداد بانکها، فناوری انجام این کار ناقص باشد، بیشتر شدن تعداد بانکها میتواند باعث وخامت سبدهای وام شود.
(c) 3. اثر سرایت
اثر سرایت بیانگر آن است که شوک اعتباری یا نقدینگی واردآمده به یکی از حاضرین نظام مالی، باعث ظهور شوک در سایر قسمتهای مالی گردد. گفتنی است که میزان به هم پیوستگی شبکههای بانکی میتواند بر این پدیده تأثیر گذارد.آلن و گیل در سال 2000، به بررسی این مسئله پرداختند و بیان کردند که میزان سرایت، بستگی به ساختار شبکه بین بانکی دارد.
بازار کامل، ساختاری است که در آن، هرکدام از بانکها دارای ارتباط متقارنی با تکتک بانکهای دیگر هستند. ساختار غیرکامل نیز حالتی است که هرکدام از بانکها فقط با بانکهای همجوار در همان ناحیه فعالیت خودشان ارتباط دارند. آلن و گیل بیان کردند که در بازار کامل، اثر شوک به تمام بانکها انتقال مییابد؛به همین علّت هزینه شوک برای تکتک نواحی پایین میآید. امّا بازارهای غیرکامل برای سرایت مستعدترند.
هرچه در بازار غیرکامل تعداد بانکها و نواحی فعالیت آنها افزایش یابد، برخلاف حالت ساختار کامل، احتمال سرایت بیشتر خواهد بود. بنابراین، ترکیب ساختار غیرکامل با ساختار کامل، ساختاری را تشکیل میدهد که دارای بیشترین احتمال جهت سرایت است.در این مقاله، بر نظریه ارزش مجوز تأکید میشود که یکی از بسترهای ثبات مالی است.
اندازهگیری ثبات بانکها
در سال 2009، سیهک و هسی شاخصی را بر اساس نظریه ارزش مجوز برای اندازهگیری ثبات بانکها معرفی کردندکه به نظر میرسد به نظریه ارزش مجوز نزدیک باشد؛ این شاخص متغیّری وابسته به نام z-score است.گرچه شاخص z-score در محیط سرمایهداری مطرح شده، با اصول و ویژگیهای نظام مالی اسلامی همخوانی داشته و قابل تعمیم به بانکهای اسلامی است.
این شاخص با احتمال ورشکستگی بانک رابطه معکوس دارد. ورشکستگی بانک به این صورت تعریف میشود که ارزش داراییهای بانک، کمتر از ارزش بدهیهایش باشد؛ این شاخص به این صورت نشان داده میشود Z=K=U/δ: که در آن K: سرمایه یا ذخایر به عنوان درصدی از داراییهاست U: متوسط بازدهی به عنوان درصدی از داراییهاست14(البته منظور سود یا درآمد نیست، بلکه صرفاً دارایی مدّنظر است)؛ وδ، انحراف معیار بازدهی دارایی به عنوان تقریبی برای دفعات تغییر بازده (ریسک بازده) است.مشخص است که هرچه Z بزرگتر باشد، احتمال ورشکستگی بانک کمتر است.
ایده بانکداری و تأمین مالی اسلامی نخستین بار در دهه 1950 مطرح شد.2 امّا آغاز بانکداری اسلامی به دهه 60 میلادی برمیگردد. با اینحال، برخی دهه 70 را دهه آغاز مؤثر بانکداری اسلامی میدانند که در این صورت، حداقل 5 دهه و حداکثر 6 دهه از آغاز بانکداری اسلامی میگذرد.طی سه دهه اخیر، تعداد مؤسسههای تأمین مالی اسلامی در سطح جهان، از یک مؤسسه، در سال 1975 به سیصد مؤسسه رسیده که در بیش از 75 کشور گسترده شده، است. |
یکی از ویژگیهای مهمّ شاخصz-score آن است که میزان ثبات را به طور واضح، معقولانه و قابل استناد، نشان میدهد. این شاخص، هم برای بانکی که از استراتژی ریسک بالا ـ بازده بالا و هم برای بانکی که از استراتژی ریسک پایین ـ بازده پایین استفاده میکند، قابل استناد است؛ به شرطی که هر دو استراتژی به یک نرخ ریسک عادلانه بازگشت کنند.
سیهک و هسی Z را به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفتند و اثر نوع بانک (اسلامی و غیراسلامی)، سیکلهای کلان(نرخ رشد GNP، نرخ تورّم، و نرخ ارز)، اثر متقابل متغیّر انحراف درآمد و اثر بازارهای متمرکز و متغیرهای نظارتی (بانک مرکزی) را بر روی z آزمون کردند.15 کشورهای موجود در این مطالعه از این قرار است:بحرین، بنگلادش، مصر، لبنان، مالزی، برونئی، ماریتانیا، غنا و امارات متحده عربی، گامبیا، اندونزی، ایران، اردن، کویت، عربستان سعودی، سودان، تونس، قطر، یمن، و پاکستان.در این بررسی، و منظور از بانکهای بزرگ بانکهایی هستندکه کلّ داراییهایشان بیش از یک میلیارد دلار آمریکا باشد؛ منظور از بانکهای کوچک نیز بانکهایی هستندکه کلّ داراییهایشان کمتر از یک میلیارد دلار آمریکا باشد.
نتایج زیر حاصل مطالعات سیهک و هسی میباشد:
1. نسبت وام به دارایی(نرخ کفایت) بانکهای اسلامی بزرگ، به طور متوسط، بیشتر از بانکهای غیر اسلامی بزرگ است و به نظر میرسد، این امکان وجود داشته باشدکه بانکهای اسلامی در فعالیتهای غیر وامی سرمایهگذاری ناچیزی انجام دهند. در بانکهایی که نسبت وام به دارایی ، شاخص z-score کمتر و بیثباتی بیشتر است.
این نتیجه در سطح بانکهای کوچک اسلامی و غیراسلامی تفاوت زیادی ندارد. در اینجا، بانکهای بزرگ بانکهایی هستندکه در سطح ملّی مطرحاند و از قابلیت وام دادن برخوردارند؛ بانکهای فاقد این ویژگی نیز بانکهای کوچک در نظر گرفته میشوند.
2.بانکهای اسلامی،در مقایسه با بانکهای غیر اسلامی، نسبت هزینه به درآمد بیشتری داشته و در نتیجه کارایی کمتری از بانکهای غیراسلامی دارند. درآمد پایین بانکهای اسلامی را میتوان یکی از دلایل بالا بودن نسبت هزینه به درآمد دانست،که متأثر از سرمایهگذاری (k) اندک است. این نسبت میتواند با شاخصz-score در رابطه باشد.
3. انحراف درآمد بیشتر، منجر به افزایش شاخص z-score در بانکهای اسلامی میشود؛ بنابراین، با ایجاد تنوع در منابع درآمدی، ثبات افزایش مییابد. انحراف درآمد بیشتر به معنی افزایش منابع بازدهی است و بر μ اثرگذار است و آنرا در مقایسه با حالت عدم تنوع درآمدی افزایش میدهد. یعنی وقتی تنوع درآمدی وجود دارد. اگر در یکی از منابع درآمدی زیانی حاصل شود و در منبع دیگری سود ایجاد شود متوسط بازدهی مقدار با ثباتتری خواهد داشت و انحراف معیار بازدهی دارایی را کاهش میدهد و مخرج کاهش مییابد و کل کسر افزایش یافته و احتمال ورشکستگی را کاهش میدهد.
4. مقدار شاخص z-score برای بانکهای بزرگ، به طور کلّی (چه اسلامی و چه غیراسلامی)، بزرگتر از بانکهای کوچک است.
5. متغیّر نظارتی (که معمولاً بانکهای مرکزی نقش آن را ایفا میکنند)، بر ثبات مالی اثر مثبت دارد و بیان میکند که نظارت بهتر شاخص z-score را افزایش، و در نتیجه بیثباتی را کاهش میدهد.
6. بزرگشدن بانکهای اسلامی بر ثبات مالی این بانکها میافزاید؛ ولی از طرف دیگر، باعث بیثباتی بانکهای غیر اسلامی بزرگ میشود.
7. اثر شاخص هرفیندال منفی است؛ یعنی با افزایش تمرکز در سیستم بانکی، ثبات کاهش مییابد.
8. دورههای رکود و رونق، تأثیر زیادی بر بیثباتی و ثبات بانکها دارد.
با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه، بانکهای اسلامی برای رسیدن به ثبات مالی بیشتر (به خصوص در فرایند جهانی شدن) بایستی اقدامات زیر را انجام دهند:
1. نسبت وام به دارایی را کاهش دهند؛
2. نسبت هزینه به درآمد را کاهش دهند؛
3. انحراف درآمد را که به معنی افزایش تنوّع درآمدی است، افزایش دهند. بنابراین، نهاد بانکداری اسلامی باید انعطافپذیری لازم را برای انتخاب ساختار سازمانی که متناسب با تنوّع فعّالیت و تنوّع درآمدی باشد، داشته باشد.16
تنوّع فعّالیت بانکهای اسلامی میتواند در زمینه سرمایهگذاری در بخشهای مختلف، مثلاً سرمایهگذاری در شرکتهای بیمه اسلامی، شرکتهای سرمایهگذاری، شرکتهای تأمینکننده امنیت مالی یا در بیمارستانها، کارخانجات و بنگاههای صنعتی باشد.17 البته منظور آن است که بر تعداد بانکهای اسلامی افزوده شود و هرکدام از این بانکها به صورت تخصصی در یکی از موارد فوق سرمایهگذاری کنند.موارد 1 و 2 از طریق تبیین روشها، الکترونیکی شدن و...، به عنوان اثرگذارترین عوامل در ایجاد ثبات مالی و رسیدن به وضعیت مطلوب نقش دارند. مورد 3 بیشتر برای بانکهایی است که در وضعیتی مطلوب به سر میبرند و میخواهند وضعیت مطلوب خویش را گسترش دهند.
4. بانکهای اسلامی هرچه بزرگتر باشند، ثبات مالی بیشتری دارند. بنابراین، بانکهای اسلامی میتوانند با افزایش عملیات و خدمات بانکی و گسترش شعبههای خود در سطح جهان به این هدف نائل شوند. بیثباتی بانکهای غیراسلامی بزرگ را به اثر سرایت نسبت داد.
5. شاخص هرفیندال که قدرت انحصاری و تمرکز صنایع را نشان میدهد بیان میکند که هرچه در سیستم بانکی تمرکز یا انحصار بیشتر باشد، ثبات کمتر است.
6. بانکهای اسلامی بایستی ابزارهای نظارتی را افزایش دهند. با گسترش فعّالیت بانکها در زمینه تأمین مالی جهانی، ایجاد نوعی انضباط مالی توسط بانک فردی، میتواند بر روی ایجاد ثبات مؤثر باشد. نتیجه تحقیق سیهک و هسی نیز نشان از اثر مثبت نقش نظارتی بانکهای مرکزی بر روی ثبات مالی دارد.
اثر جهانی شدن بر افزایش توان بانکهای اسلامی در ایجاد ثبات مالی
مطابق نتایجی که سیهک و هسی با استفاده از روش ols استخراج کردهاند، بانکهای اسلامی در مقایسه با بانکهای غیراسلامی نسبت هزینه به درآمد بالا و انحراف درآمد (تنوّع درآمدی) پایینی دارند. گفتنی است که:
1. بالا بودن نسبت هزینه به درآمد باعث کاهش کارایی بانکهای اسلامی میشود. همانگونه که پیشتر بیان شد، طبق تعریف اسچیناسی از ثبات مالی، یکی از عوامل ثبات مالی عبارت است از: توانایی تخصیص منابع اقتصادی به شکل کارا و نیز قدرت کاراتر ساختن فرآیندهای اقتصادی دیگر (رشد اقتصادی، رفاه عمومی، و تراکم دارایی.) این عامل در بانکهای اسلامی ضعیف است؛
امّا چون کاهش هزینهها و افزایش کارایی از پیشنیازهای ورود به فرایند جهانی شدن است، بحث جهانی شدن ضرورت فراهم کردن این عامل را به بانکهای اسلامی هشدار میدهد که این مسئله، اثر غیرمستقیم جهانی شدن بر بانکهای اسلامی است.دو منبع هزینه بانکهای اسلامی که با پیوستن به فرایند جهانی کاهش مییابد، به شرح زیر است:
الف) یکی از کانالهایی که باعث افزایش هزینه بانکها به خصوص بانکهای اسلامی میشود، نظام بانکداری سنّتی (در مقابل بانکداری الکترونیک) است که نتیجهاش هزینه و قیمت بالا، تأخیرهای طولانیمدت، کیفیت ضعیف خدمات است که کارایی را پایین میآورد.18در فرایند جهانی شدن، افزایش موفقیتآمیز ادغامهای بانکی که به دو صورت داخلی و خارجی اتّفاق میافتد میتواند باعث کاهش هزینه و افزایش سودآوری شود و مشتریان و سهامداران را منتفع کند. بنابراین، فرایند تأمین مالی جهانی، کاهشدهنده هزینه است و به گسترش تجارت بینالملل کمک میکند.
با گسترش تجارت جهانی، نیاز به پرداختهای جهانی گسترش مییابد و بانکها برای انجام واسطهگری جهانی پرداخت، نیازمند استفاده از فناوری نوین و پول دیجیتال میشوند تا بتوانند تسویه خودکار را جهانی کنند. در مورد استفاده بانکهای اسلامی از فناوری نوین، فناوری اطلاعات (IT) و تجارت الکترونیک که ابزارهایی جهت ارتقای منزلت مسلمانان میباشند، پیشنهاد شده است که گروهی از فقهای مسلمان دوشادوش تعدادی از کارشناسان فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیک برنامهای تدوین نمایند. که از نظر شرعی قابل قبول باشد. ارتباط این مباحث با نظام بانکداری سنّتی آن است که در نظام سنّتی، مباحث مربوط به ارتباطات بینالمللی طرح نمیشود و احتمالاً امکانات سنّتی تنها پاسخگوی روابط داخلی میباشد.
بانکهای اسلامی،در مقایسه با بانکهای غیر اسلامی، نسبت هزینه به درآمد بیشتری داشته و در نتیجه کارایی کمتری از بانکهای غیراسلامی دارند. درآمد پایین بانکهای اسلامی را میتوان یکی از دلایل بالا بودن نسبت هزینه به درآمد دانست،که متأثر از سرمایهگذاری (k) اندک است. |
اگر بانکهای اسلامی براساس فقه اسلامی نوآوریهایی در فعّالیتهای مالی انجام دهند، میتواند برای جهان معاصر جذابیت داشته باشد. در این صورت، این نوآوریها حتماً برای بانکهای اسلامی یک سرمایه غیرملموس و یک مزیت برجسته خواهد بود.تأمین مالی جهانی که زمینهساز ایجاد داراییهای غیرملموس است، هم باعث افزایش سرمایه (K) و فزونی Z میشود و بیثباتی را کاهش میدهد و هم باعث ایجاد ریسک سیستماتیک میشود19 که نتیجه آن افزایش ریسک بازده (δ)،کاهش z و افزایش بیثباتی است. پس، تأمین مالی جهانی، اثری دوگانه برروی ثبات مالی بانکها از جمله بانکهای اسلامی دارد.مطالعه موردی درباره مالزی (به عنوان نمونهای از بانکداری اسلامی) نشان میدهد که تفاوت میان کارایی بانکهای اسلامی و غیراسلامی رو به کاهش است.
ب) یکی از دلایل افزایش هزینه بانکها، متحمّل شدن هزینه تشخیص مشتریان باکفایت است. با پیوستن به فرآیندهای جهانی، بانکهای اسلامی میتوانند از اطلاعات مؤسسههای رتبهبندی استفاده کنند. این مؤسسهها متقاضیان بیکفایت را شناسایی میکنند. با این کار، هزینه شناسایی از عهده بانکها خارج میشود و کارایی افزایش مییابد. این مؤسسههای رتبهبندی، چون کار نظارتی انجام میدهند (و نظارت بر ثبات مالی اثر مثبت دارد)، از چند جنبه باعث افزایش شاخص z-score و نیز افزایش ثبات مالی بانکهای اسلامی میشوند؛ هم با کاهش هزینهها و افزایش کارایی و هم با افزایش نظارت.
2. جهانی شدن، باعث گسترش تنوّع سرمایهگذاری بانکهای اسلامی میشود. انحراف درآمد بیشتر باعث ثبات بیشتر در بانکهای اسلامی بزرگ میشود. به طور نمونه، جهانشمولی بانکداری مرز میان خدمات مالیبانکی و غیر بانکی را در بعضی کشورهای اروپایی کمرنگ کرده و گسترش محصولات بیمهای از طریق شعب بانکی پدیدهای به نام بیمه بانک را به وجود آورده است.
پی نوشت ها:
1. Erhun Kula, "Is Contemporary Intrest Rate in Conflict with Islamic Ethics?", journal Kyklos،Volume 61. Issue 1, p.1.
2. حسین میسمی، و حسین عیوضلو، «بررسی نظری ثبات و کارایی بانکداری اسلامی در مقایسه با بانکداری متعارف». اقتصاد اسلامی، ش 31، ص 161.
3. Cihak Martin and Hesse Heiko, "Islamic Banks and Financial Stability: An Empirical Analysis", IMF Working Paper No.08/16 (Washington: International Monetary fund), p.3
. Čihák, Martin. "How Do Central Banks Write on Financial Stability?". International Monetary Fund Working Papers , P.1-54.4
5. مالک ندیم، «اقتصاد کلان با ابزارهای اسلامی، ترجمه سیداسحاق علوی، اقتصاد کلان با ابزارهای اسلامی، ش 4، ص 123.
6. Čihák, Martin. "How Do Central Banks Write on Financial Stability?". International Monetary Fund Working Papers , number 06/163, p.4
. Freedman & Goodlet, "Financial Stability: What it is and Why it Matters ?" journal C.D. Howe Institute Commentary, No . 256, p.3.7
8. گریفت رینستون، «برندگان و بازندگان جهانی شدن»، ترجمه پروانه گودرزی، روزنامه دنیای اقتصاد، ص 12.
9. Keleey, 1990.
. De Nicoló, Gianni, " Size, Charter Value and Risk in Banking: An International Perspective", International Finance Discussion Papers.10
. Al-Ajlouni , Ahmed, "Developing strategies for Islamic banks to face the future challenges of financial globalization", 1th Edition, MPRA.11 Paper ,No.13581.
12. Schinasi Garry J, "Defining Financial Stability", International Monetary Fund, P.1-8.12
13. Keeley M., "Deposit Insurance، Risk and Market Power in Banking", P.1183-1200.13
. assets.14
15. برای نمایش تفاوت در ساختار درآمدی بانکها از فرمول انحراف درآمد استفاده میشود، 1که در آن, فعالیت بانکها, از قرض دادن به شیوه سنتی, که درآمد بهرهای خالص ایجاد میکند به سمت فعالیتها ی دیگر تغییر مییابد.برای بانکهای اسلامی درآمد بهرهای خالص به صورت حاصل جمع درآمدهای در گردش + میزان PLS ( مشارکت در سود و زیان ) در نظر گرفته میشود.
2. West Bank.
16.سیدحسین میرجلیلی، الزامات جهانی شدن برای بانکداری ایران، ص 5.
17. Ahmed Al-Ajlouni, "Developing Strategies for Islamic Banks to Face the Future Challenges of Financial Globalization", 1th Edition, MPRA, P.13581, p5.
18. سیدحسین میرجلیلی، الزامات جهانی شدن برای بانکداری ایران، ص 3-1.
19. همان،ص 5.
رضا اکبریان/ استادیار دانشگاه شیراز
مینو خردسود/ دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه شیراز
منبع: دو فصلنامه معرفت اقتصادی شماره 2
ادامه دارد......