گناهان مانند سمهای ضرر رساننده به بدن می باشند، همان گونه که بر خورنده سم واجب است، در معالجه خود شتاب کند تا بدنش هلاک نشود و از بین نرود، بر گنهکار نیز واجب است تا ترک گناه کند و در توبه، سرعت عمل به خرج دهد تا دینش ضایع نگردد.
چکیده توبه از نظر لغوی به معنای رجوع و از نظر اصطلاحی به معنای رجوع به سوی خدا همراه با پشیمانی، ترک گناه و جبران آنچه از خیر و نیکی از انسان فوت گردیده است، می باشد. هرچند مذاهب اسلامی، توبه را موجب سقوط مجازات اخروی می دانند، اما در مورد سقوط مجازات دنیوی (حدود، قصاص، دیات و تعزیرات) به واسطه توبه اختلافنظر دارند. فقهای امامیه، توبه را موجب سلب مسئولیت کیفری جرایم مربوط به حق الله میدانند. فقهای اهل سنت نیز توبه محارب را قبل از دستگیری موجب سقوط مجازات می دانند، اما در مورد سایر جرایم اختلاف نظر دارند. هرچند توبه در قصاص و دیات تأثیری ندارد، اما تعزیرات به واسطه آن ساقط می شوند. در رابطه با احراز توبه، اگر برای قاضی، علم به صحت یا عدم صحت توبه حاصل شود، باید براساس علم خویش عمل کند، همچنین در هنگام ظن یا شک، توبه مجرم براساس قاعده «اصالة الصحة»، حمل بر صحت شده و نیز براساس قاعده «درء»، حد ساقط می شود. کلید واژه ها: توبه، حد، قصاص، تعزیر، دیه، سقوط مجازات، مذاهب اسلامی. بقیه در ادامه
مقدمه
با توجه به آنچه در آیات و روایات آمده، توبه از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار است؛ زیرا نجات و رهایی انسانها از گناهان و لغزشها، در گرو آن است. علاوه بر آنکه دهها آیه از قرآن به مسئله توبه اشاره دارند، مفسران نیز در ذیل این آیات، به توضیح و تبیین توبه و شرایط آن پرداخته اند.در جوامع حدیثی نیز به دلیل اهمیت این مسئله بابی مستقل بدان اختصاص یافته است و محدثان نیز به فراخور توان خویش به تشریح آن همت گماشته اند؛ چرا که توضیح و تبیین احادیث پیامبر(ص) و ائمه(ع) را وظیفه خویش می دانسته و از این رهگذر، گاه به نکتههای سودمندی دست یافته اند که برای جامعه بشری و هدایت آن بسیار مفید بوده است. علاوه بر آن، توبه یکی از ابواب بهشت ذکر شده و نبودن آن مساوی با هلاکت عموم اهلمعصیت دانسته شده است.
از دیدگاه فقه اسلامی و در یک تقسیم بندی کلی، می توان مجازات را به دو دسته مجازات اخروی و دنیوی تقسیم کرد. مهم ترین نوع مجازات در اسلام، مجازاتهای اخروی است. قرآن کریم در آیات متعددی به صراحت بیان می کند که انسان بعد از مرگ به حال خود رها نمی شود؛ بلکه در آخرت به اقتضای عدل الهی، هر کس که ذره ای کار نیک یا بد انجام داده باشد، جزای آن را خواهد دید.
مجازات دنیوی نیز به دو دسته مجازات تکوینی و مجازات تشریعی تقسیم می شود. مجازات تکوینی بر پایه قانون علت و معلول و یا اسباب و مسببات می باشد. این نوع مجازاتها در نتیجه سرپیچی مردم از مسیر حق نازل می شوند. سنت ثابت الهی در مورد این نوع مجازاتها در قرآن کریم چنین بیان شده است:«قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانْظُرُواْ کَیفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذَّبِینَ» (آل عمران، 137)؛ «قطعاً پیش از شما سنتهایى [بوده و] سپرى شده است؛ پس در زمین بگردید و بنگرید که فرجام تکذیبکنندگان چگونه بوده است».
از دیدگاه فقه اسلامی و در یک تقسیم بندی کلی، می توان مجازات را به دو دسته مجازات اخروی و دنیوی تقسیم کرد. مهم ترین نوع مجازات در اسلام، مجازاتهای اخروی است. قرآن کریم در آیات متعددی به صراحت بیان می کند که انسان بعد از مرگ به حال خود رها نمی شود؛ بلکه در آخرت به اقتضای عدل الهی، هر کس که ذره ای کار نیک یا بد انجام داده باشد، جزای آن را خواهد دید. |
مجازاتهای تشریعی، به مجازاتهایی اطلاق می شود که فقهای اسلامی از منابع دین مبین اسلام آن را استنباط نموده اند که اقسام آن را می توان حدود، قصاص، دیات و تعزیرات دانست که توسط حکومت اسلامی و حاکم، تنفیذ و اجرا می شوند.در هر نظام حکومتی، اولین قانونی که تدوین می گردد، قانون کیفری آن نظام است؛ چرا که قانون کیفری بازوی حکومت است و ثبات و استقرار آن به قوانین کیفری بستگی دارد.
هرچند که توبه از نهادهای حقوق کیفری اسلام است که جهت اصلاح مجرم در نظر گرفته شده است و در بسیاری موارد موجب سقوط مجازات می گردد، اما کمتر مشاهده می شود که در محاکم قضایی برای سقوط مجازات مجرمان مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به اهمیت نهاد توبه در حقوق کیفری اسلام و نظر به نقش آن در اصلاح مجرم و سقوط مجازات، در تحقیق پیش رو سعی نگارنده بر این بوده است که بعد از پرداختن به مفهوم توبه و ادله وجوب آن، به بررسی تأثیر توبه در سقوط مجازاتها (حدود، قصاص، دیات و تعزیرات) در فقه از دیدگاه مذاهب اسلامی و مسئله احراز توبه بپردازد.
مفهوم توبه
توبه از ریشه «ت و ب» به معنای رجوع و برگشت است (ابن منظور، 1408ش، ج2، ص61؛ زبیدی، 1386ش، ج2، ص77؛ ابن فارس، 1422ق، ج1، ص357)، برخی قید معصیت را نیز در تعریف توبه اضافه کرده و رجوع از معصیت را توبه دانسته اند (راغب اصفهانی، 1404ق، ص72). اما از آنجا که توبه در مورد خداوند نیز به کار رفته است، مانند آیه شریفه «لَقَد تَّابَ الله عَلَى النَّبِی وَالْمُهَاجِرِینَ وَالأَنصَارِ» (توبه، 117)، بهتر آن است که توبه را مطلق رجوع بنامیم، با این تفاوت که توبه در مورد بنده به معنای رجوع از گناه و معصیت و بازگشت به سوی خداست و در مورد خداوند به معنای رجوع به سوی بنده همراه رحمت است.
مفهوم اصطلاحی توبه نیز تفاوت چندانی با معنای لغوی آن ندارد. منظور از توبه در این تحقیق، توبه بندگان و قبول آن از جانب خداوند و به عبارتی معنای اصطلاحی توبه است، نه معنای لغوی آن. راغب اصفهانی در خصوص معنای اصطلاحی توبه چنین می گوید: «توبه در شرع، عبارت است از ترک گناه به دلیل زشتی آن و پشیمانی بر آنچه در گذشته واقع شده است. تصمیم بر ترک بازگشت آن گناه در آینده و جبران اعمال متروکه ای که از طریق بازگشت قابل جبران است» (راغب اصفهانی، 1404ق، ص72).
استاد مطهری، توبه را یک نوع انقلاب درونی، نوعی قیام و نوعی انقلاب از ناحیه خود انسان علیه خودش میداند (مطهری، 1374ش، ص110).به عقیده غزالی، توبه عبارت است از علم به عظمت گناه و پشیمانی و عزم بر ترک آن در حال و آینده و جبران آنچه در گذشته انجام شده است (غزالی، 1406ق، ج4، ص3).علامه طباطبایی توبه را بازگشت و رجوع بنده به سوی خدا می داند (طباطبایی، 1397ش، ج1، ص38).
ملا احمد نراقی در معنای اصطلاحی توبه چنین می گوید: «... مراد بازگشت به خداست با خالی ساختن دل از قصد معصیت و رجوع از دوری درگاه الهی به نزدیکی به او و حاصل آن، ترک معاصی است در حال و عزم بر ترک آنها در آینده» (نراقی، 1383ش، ج3، ص49).با توجه به آنچه بیان شد، میتوان توبه را رجوع و بازگشت به سوی خدا، ندامت و پشیمانی از آنچه انجام شده، ترک و عدم تکرار گناه و جبران آنچه از خیر و نیکیها از انسان فوت گردیده، دانست.
وجوب توبه
وجوب توبه از قرآن، سنت، عقل و اجماع ثابت شده است. هرچند آیات متعددی از قرآن کریم بر وجوب توبه دلالت می کنند، اما در این قسمت به ذکر دو نمونه از این آیات اکتفا می شود:«وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (نور، 31)؛ «اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید».«یا أَیهَا الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْیوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (تحریم، 7)؛ «اى کسانى که کافر شدهاید، امروز عذر نیاورید. در واقع به آنچه مىکردید کیفر مىیابید».
مخاطب این آیه کفار هستند که به آنها اخطار می دهد که توبه در قیامت پذیرفته نمی شود، یعنی راه نجات و سعادت که همان توبه از معصیتها و یا کفر بوده، بر شما بسته است. با توجه به این آیه، می توان گفت که اگر دیگران (غیر از کفار) توبه نکنند و بدون توبه از دنیا بروند، مشمول این اخطار خواهند بود (طباطبایی، 1397ش، ج19، صص562 به بعد).روایات زیادی در کتب روایی ذکر شده اند که دلالت بر وجوب توبه دارند. به عنوان نمونه از ابودرداء روایت شده است که پیامبر(ص) در روز جمعه مردم را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «ای مردم قبل از اینکه مرگ سراغتان بیاید به درگاه خدا برگردید و قبل از اینکه مشغول شوید، به کارهای نیک مبادرت ورزید» (مجلسی، 1403ق، ج77، ص178؛ طبرسی، 1407ق، ج6، ص8).
امام رضا(ع) از پدرش و ... از حضرت علی(ع) نقل می کنند که فرمود: من از رسول الله(ص) شنیدم که فرمود: «... به نعمتهای خداوند اعتراف کنید. خداوندی که پروردگارتان است و از تمامی گناهانتان به سوی او توبه کنید؛ زیرا خداوند بندگان شکرگزارش را دوست دارد» (مجلسی، 1403ق، ج94، ص323).از جمله دلایل عقلی که برای اثبات وجوب توبه آمده است، می توان موارد زیر را نام برد:
الف) لزوم دفع ضرر محتمل: شیخ بهائی در این خصوص چنین می-گوید: گناهان مانند سمهای ضرر رساننده به بدن می باشند، همان گونه که بر خورنده سم واجب است، در معالجه خود شتاب کند تا بدنش هلاک نشود و از بین نرود، بر گنهکار نیز واجب است تا ترک گناه کند و در توبه، سرعت عمل به خرج دهد تا دینش ضایع نگردد. گنهکاری که در توبه مسامحه کند و به وقت دیگری اندازد و یا تأخیر کند، خود را بین دو خطر بزرگ، رسیدن مرگ ناگهانی و ازدیاد تاریکی گناهان بر دل به علت پاک نکردن آلودگی گناه توسط توبه، قرار داده است که اگر از یکی سالم بماند، به دیگری مبتلا خواهد شد (بهائی، 1415ق، صص642و641).بنابراین توبه یکی از بزرگترین اسبابی است که می تواند بزرگترین ضرر را دفع کند.
مشهور فقهای امامیه (نجفی، خوئی)، برخی از فقهای شافعی (شربینی)، شافعی در یکی از دو قولش و فقهای حنبلی (زحیلی)، توبه را موجب سقوط مجازات می دانند. |
ب) وجوب شکر منعم: عقل در این معنا مستقلاً حکم به وجوب شکر منعم می نماید و به مقتضای آیه «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» (الرحمن، 60)، واجب است انسان در مقابل نعمتهای بیشماری که از خداوند متعال به او می رسد، در مقام اطاعت و امتثال اوامر و نواهی او باشد و در صورت عصیان فوراً بازگشت به معنای فوق نماید (اسماعیلی، 1386ش، ص97).
ج) حکم عقل به وجوب ندامت از کار قبیح و ترک واجب: عقل چنین حکم می کند که انسان عمل زشت را زشت بداند و عمل صالح را صالح و از اینکه در عمل مخالفت کرده است، افسوس خورد. شیخ طوسی در این مورد چنین می گوید: توبه واجب است به این دلیل که توبه دفع ضرر می کند و به خاطر وجوب ندامت و پشیمانی بر هر کار زشتی و یا اخلال به امر واجبی (طوسی، 1398ق، ص585).
فقهای مذاهب مختلف اسلامی و متکلمان و علمای اخلاق هیچ اختلافی در وجوب توبه ندارند. در جامع السعادات در این خصوص چنین آمده است: توبه از تمامی گناهان واجب است به اجماع و فعل و عقل. ایشان در ادامه این مطلب می گوید: اما شکی در انعقاد اجماع وجود ندارد (نراقی، 1383ق، ج3، ص57).ادعای اجماع بر وجوب توبه از غزالی و دیگر علما نیز حکایت شده است (غزالی، 1406ق، ج2، ص42).
تأثیر توبه در حدود
هرچند مذاهب اسلامی، توبه را موجب سقوط مجازات اخروی می دانند، اما در مورد سقوط مجازات و کیفر دنیوی به واسطه توبه، اختلافنظر دارند. در این باره سه نظریه مشهور وجود دارد که در ذیل به ذکر هر یک از این نظرات و ادله آنها به طور جداگانه پرداخته می شود.
نظریه اول: توبه به طور کلی موجب سقوط مجازات می گردد
مشهور فقهای امامیه (نجفی، 1374ق، ج41، ص307؛ خوئی، بی تا، ج1، ص185)، برخی از فقهای شافعی (شربینی، 1415ق، ج17، ص86)، شافعی در یکی از دو قولش و فقهای حنبلی (زحیلی، 1418ق، ج7، ص5569)، توبه را موجب سقوط مجازات می دانند. شیخ طوسی در این مورد چنین میگوید: هر کس حدی از حدود الهی مانند شرب خمر یا زنا یا سرقت به جز حد محاربین، بر او واجب شود و قبل از قیام بینه، توبه کند، آن حد به واسطه توبه ساقط می شود (طوسی، 1416ق، ج2، ص482).
از جمله ادله قائلان به تأثیر توبه در سقوط مجازات دنیوی عبارتند از:
1. «ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ» (نحل، 119)؛ «[با این همه] پروردگار تو نسبت به کسانى که به نادانى مرتکب گناه شده، سپس توبه کرده و به صلاح آمدهاند البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان است».براساس آیه شریفه فوق، خداوند به کسانی که مرتکب هر نوع گناهی می شوند، فرصت توبه میدهد تا نسبت به اصلاح خود بکوشند. در آیات شریفه زیر نیز خداوند، توبه را به صراحت، مانع اجرای مجازات می داند:
2. «فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللّهَ یتُوبُ عَلَیهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (مائده، 39)؛ «پس هر که بعد از ستم کردنش توبه کند و به صلاح آید، خدا توبه او را مىپذیرد که خدا آمرزنده مهربان است».
3. «وَاللَّذَانَ یأْتِیانِهَا مِنکُمْ فَآذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمَا إِنَّ اللّهَ کَانَ تَوَّابًا رَّحِیمًا»(نساء، 16)؛ «و از میان شما آن دو تن را که مرتکب زشتکارى مىشوند، آزارشان دهید، پس اگر توبه کردند و درستکار شدند، از آنان صرفنظر کنید؛ زیرا خداوند توبهپذیر مهربان است».
4. «الاسلام یجبُّ ما قبله».این روایت بین شیعه و اهل سنت مشهور است. در مجمع البحرین جملات دیگری نیز به حدیث مذکور اضافه، و از قول پیامبر(ص) چنین نقل شده است: «الاسلام یجبّ ما قبله و التوبه تجبّ ما قبلها من الکفر و المعاصی و الذنوب» (بجنوردی، 1384ق، ج1، ص36).این روایت در مورد اسلام آوردن مغیرة بن شعبه نیز از پیامبر(ص) نقل شده است. وی هنگام بازگشت از سفر، به دوستانش حیله زد و آنها را به قتل رساند و به مدینه فرار کرد و مسلمان شد و خمس اموالش را تقدیم پیامبر(ص) کرد، پیامبر از قبول خمس اموالش امتناع کرد و فرمود: در حیله و نیرنگ، خیری نیست، مغیره بر جان خود ترسید و احتمال می رفت که بر کفر خود برگردد، اما رسول اکرم(ص) با کلام حیاتبخش خود او را از نگرانی خارج ساخت و فرمود: «الاسلام یجبّ ما قبله» (ابن اثیر، 1367ش، ج1، ص234).
روایات زیادی در کتب روایی ذکر شده اند که دلالت بر وجوب توبه دارند. به عنوان نمونه از ابودرداء روایت شده است که پیامبر(ص) در روز جمعه مردم را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «ای مردم قبل از اینکه مرگ سراغتان بیاید به درگاه خدا برگردید و قبل از اینکه مشغول شوید، به کارهای نیک مبادرت ورزید» |
بجنوردی در مورد دلالت این قاعده چنین می گوید: آنچه که از کافر در حال کفرش صادر شده از قول و فعل و اعتقاد و بر آن ضرری و عقوبتی مترتب شده است؛ به گونه ای که آن عقوبت و ضرر از آثار اسلام باشد و در اسلام ثابت باشد، نه در حال کفر، اسلام، آن را برداشته و بقای آن فعل و قول و اعتقاد را قطع کرده و بلا اثر قرار می دهد؛ به گونهای که آن فعل یا قول یا اعتقاد نبوده است (بجنوردی، 1384ق، ج1، ص38).
بنابراین اگر شخصی در حال کفر زنا کرده باشد، هرچند این فعل در حال کفر عقوبتی ندارد، اما در اسلام باید حد را بر شخص زانی صادر نمود، اما اسلام عقوبت را از شخص زناکاری که عمل زنا را در حال کفر انجام داده، برداشته است و حد از وی برداشته شده است.این حکم از باب امتنان بر شخص مسلمان، جعل شده و کلیه عقوبات و ضررهایی که به واسطه اسلام بر فعل یا قول یا اعتقاد او مترتب می-شود، از وی برداشته شده است.
بنابراین دست شخص سارقی که در حال کفر سرقت کرده است، در حال اسلام قطع نخواهد شد. این حکم در مورد حدود، تعزیرات، قصاص و دیات جاری است، مناط آن هم این است که چون این حکم از باب امتنان جعل شده، باید در اثری که برمی-دارد، امتنان باشد. این حکم در مورد تروک نیز جاری است، بنابراین در افعالی که شخص در حال کفر ترک کرده و در اسلام، حکمی بر ترک او بار شده، این حکم برداشته می شود. بنابراین اگر صوم و صلاة و زکات و ... در حال کفر صورت گرفته باشد، در حال اسلام نیازی به قضا نیست (اسماعیلی، 1386ش، ص198).
5. «التائب من الذنب کمن لا ذنب له» (ابن ماجه، بی تا، ج3، ص582).براساس این حدیث، شخص تائب مانند کسی می ماند که گناهی انجام نداده است، بنابراین، کسی که گناهی ندارد، حدی نیز بر او اجرا نخواهد شد.جرم محاربه از شدیدترین جرایم است. بنابراین، از آنجا که توبه موجب سقوط مجازات این جرم می شود، به طریق اولی موجب سقوط سایر مجازاتها نیز خواهد بود (عوده، 1405ق، ج1، ص353).فلسفه حدود برای طهارت و تزکیه نفس است، توبه نیز به همین سبب تشریع شده است. بنابراین، اگر مجرم با توبه تزکیه شود، نیازی به اجرای حد نخواهد بود (ابن حزم، 1418ق، ج13، ص11).
نظریه دوم: توبه به طور کلی موجب سقوط مجازات نمی شود
ابن عباس، حسن، مجاهد، قتاده و ابن حزم بر این باورند که توبه نقشی در سقوط مجازات و کیفر دنیوی ندارد (ابن حزم، 1418ق، ج11، ص159؛ نووی، بی تا، ج20، ص107).ادله این گروه به شرح ذیل است:حدیث «الحدود کفارات لاهلها» (نیشابوری، بی تا، ج9، ص88)، بیانگر آن است که هرچند اجرای مجازاتها، کفاره گناه افراد در آخرت خواهد بود، اما کفاره با وجود توبه واجب است. (ابن قدامه، 1403ق، ج10، ص317؛ رملی، 1414ق، ج13، ص12).
با قائل شدن به سقوط مجازات به وسیله توبه، از آنجا که هر مجرمی میتواند ادعای توبه کند، این عمل منجر به تعطیل شدن حدود الهی خواهد شد (عوده، 1405ق، ج1، ص355).آیاتی که در رابطه با مجازات مجرمان نازل گردیده، به صورت عام است و افراد تائب و غیر تائب را شامل میشود (ابن حزم، 1418ق، ج13، ص13).استثنائی که در آیه 34 سوره مائده آمده است، مربوط به محارب نیست، بلکه شأن نزول آن، ارتداد عده ای در زمان پیامبر(ص) است و این استثنا مربوط به بازگشت از شرک به اسلام است که موجب سقوط مجازات میشود؛ زیرا کسی که با خدا و رسول محاربه می کند یا از اسلام برگشته یا مرتد یا مشرک است. بنابراین، نسبت به سایر مسلمانان، مجازات حد توسط توبه ساقط نمی شود (همان، ج13، ص147؛ ماوردی، 1414ق، ج17، ص256).کسانی که به منظور توبه و تطهیر، نزد پیامبر(ص) اقرار به جرم مستوجب حد می کردند؛ به گونهای که توبه آنان محرز بود، پیامبر(ص) حد را بر آنها جاری می ساخت (رملی، 1414ق، ج8، ص6؛ ابن قدامه، 1403ق، ج10، ص316).
منابع
1. قرآن کریم.
2. ابن اثیر، مبارک بن ابی الکرام، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، تحقیق: طاهر احمد الزاوی و محمد الطناحی، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1367ش.
3. ابن حزم، محمد بن داود، المحلی، تحقیق: احمد محمد شاکر، ریاض، دارالنفائس، 1418ق.
4. ابن رشد، محمد بن احمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، بیروت، دار ابن حزم، 1420ق.
5. ابن عابدین، محمدامین، رد المحتار علی الدر المختار، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415ق.
6. ابن فارس، حسین احمد، معجم المقاییس اللغة، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، بیروت، دارالجیل، 1411ق.
7. ابن قدامه، محمد بن عبدالله، المغنی و الشرح الکبیر، بیروت، دارالکتاب العربی، 1403ق.
8. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، بی تا.
9. ابن منظور، جمالالدین محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ق.
10. اسماعیلی، مصطفی، مکتب بازگشت، قم، اشک یاس، 1386ش.
11. خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ سوم، 1408ق.
12. بجنوردی، محمدحسن، القواعد الفقهیة، قم، دلیل ما، چاپ دوم، 1384ش.
13. بهائی، محمد بن حسین، الاربعون حدیثاً، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، 1415ق.
14. حرعاملی، محمد بن حسین، وسائل الشیعة إلی تحصیل احکام الشریعة، تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق.
15. خوئی، ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، بی جا، انتشارات لطفی، بی تا.
16. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تهران، نشر کتاب، 1404ق.
17. رملی، شمسالدین محمد بن ابیعباس، نهایة المحتاج الی شرح المنهاج، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1414ق.
18. زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1386ش.
19. زحیلی، وهبه، الفقه الاسلامی و ادلته، دمشق، دارالفکر، چاپ چهارم، 1418ق/ 1997م.
20. شربینی، خطیب، المغنی المحتاج، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415ق.
21. صادقی، محمدهادی، سیاست جنایی اسلام، پایاننامه دکتری، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده حقوق، 1373ش.
22. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، 1397ق.
23. طبرسی، محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آلالبیت لاحیاء التراث، چاپ اول، 1407ق.
24. طوسی، محمد بن محمد، کشف المراد، شرح علامه حلی، ترجمه آیت الله شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، چاپ دوم، 1398ش.
25. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، قم، مؤسسة نشر اسلامی، چاپ اول، 1416ق.
26. همو، المبسوط فی الفقه الامامیه، بیروت، دارالمرتضی، بی تا.
27. علم الهدی (سید مرتضی)، علی بن حسین، انتصار، تهران، چاپ سنگی، 1315ق.
28. عوده، عبدالقادر، التشریع الجنائی الاسلامی، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1405ق.
29. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، بینا، 1406ق.
30. قانون مجازات اسلامی با آخرین اصلاحات، 1389ش.
31. ماوردی، علی بن محمد، الحاوی الکبیر، بیروت، دارالفکر، 1414ق.
32. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار فی تفسیر المأثور للقرآن، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403ق.
33. مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، تهران، صدرا، چاپ پانزدهم، 1374ش.
34. مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیة، قم، چاپخانه حکمت، 1382ش.
35. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ ششم، 1374ش.
36. نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات فی موجبات النجاة، تعلیق و تصحیح: سید محمد کلانتر، نجف، بینا، 1383ش/ 1963م.
37. نووی، محی الدین بن شرف، المجموع شرح المهذب، بیروت، دارالفکر، بی تا.
38. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالجیل، بی تا
اصغر اجداد/ کارشناسارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
منبع :فصلنامه تخصصی عدالت شماره 1
ادامه دارد..........