راهبرد جهادی به دلیل ماهیت تهاجمی آن، که طبعاً خسارتآمیز میتواند باشد،ناشی از تفکر مادی است. در برابر این تفکر مادی، اسلام با اصلاح نگاه انسان مسلمان به جهان و زندگی و خدا و تواناییهای بیشمار او موضع گرفته است.

چکیده
کارآمدی راهبرد سیاست خارجی، مرهون قاطعیت در اجرای مقاصد، ابتنا بر رویکرد فعال و سازنده، تأکید بر واقعگرایی در عین آرمانگرایی، شایستهسالاری، الزام به کسب همه اشکال قدرت برای رویارویی با دشمنان بشریت، انسجام در اجزای دستگاه دیپلماسی، بهرهمندی از پشتوانههای مستحکم بینشی و گرایشی، استفاده از همه ابزارهای فرهنگی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی، روانی و در نهایت، نظامی و برخورداری از سیاستهای تشویقی و تنبیهی است. این آموزهها و رویکردها در پرتو توجه به مؤلفههای جهاد در اندیشه سیاسی اسلام است.
پیشفرض چنین راهبردی، تصحیح نگاه به ماهیت جهاد در فقه سیاسی اسلام است. جهاد بر خلاف پندار رایج، صرفاً بر عملیات نظامی اطلاق نمیشود. این واژه بر روندی در سیاست خارجی اطلاق میشود که از اقدامات فرهنگی و دعوت، آغاز و به توسل به زور نظامی منتهی میشود. راهی که فقه سیاسی برای دستیابی به سیاست خارجی فعال، پویا و سازنده فرارو مینهد، همان راهبرد جهادی مبتنی بر مفهومی فراتر از چارچوب مقرر در منشور ملل متحد است.
کلید واژهها: جهاد، سیاست خارجی، جمهوری اسلامی ایران، دکترین و راهبرد جهادی
بقیه در ادامه
مقدمه
سیاست خارجی یک کشور پس از تصمیمگیری به وسیله افراد یا نهادهای رسمی باید با استفاده از ابزارها و تکنیکهای گوناگون و طی مراحل مختلفی اجرا شود.1 در نظام اسلامی و در حوزه سیاست خارجی آن، جهاد در مفهوم خاص آن که همان جهاد ابتدایی است و البته فراتر از جهاد دعوت است، مهمترین و مؤثرترین ابزاری است که برای وادار کردن دیگران به تسلیم در برابر حقیقت به کار گرفته میشود.
اهمیت این ابزار در سیاست خارجی به حدی است که میتوان راهبرد سیاست خارجی نظام اسلامی را راهبرد جهادی دانست.در این نوشتار برای اثبات نقش جهاد در تدوین دکترین سیاست خارجی نظام اسلامی، جایگاه جهاد در نظام ضمانت اجرای بینالمللی اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بررسی شده است.
الف) مفهوم شناسی
1. مفهوم جهاد
یک ـ مفهوم لغوی
در فرهنگ معین آمده است: در شرعیات، جهاد «جنگیدن در راه حق» معنا میدهد و در حالت اسم بودن «جنگ دینی» و «غزو مسلمانان با کافران».2جِهاد» مصدر است از جاهَدَ یُجاهِدُ جهاداً و مجاهدة، در حالیکه «جَهاد» به معنای زمین سخت و سفت است.3 ریشه این واژهها را میتوان از «جَهد» به معنای مشقت و سختی یا از کلمه «جُهد» به معنای کوشش گسترده و وسیع بهاندازه طاقت دانست.
اهل لغت میگویند: جهاد از جَهْد یا جُهْد در لغت به معنای «صعوبت و مشقت»4 «تلاش توأم با رنج»5 است. در لسان العرب آمده است: «گفته شده است که جَهد، یعنی سختی، و جُهد، یعنی نیرو و توان و طاقت».6در فرهنگ عربی لاروس «جَهد: رنج، سختی و جُهد: تاب و توان»7 و در المنجد «جَهد: کوشش، و رنج و مشقت، و جُهد: توانایی، قدرت و نیرو» ترجمه شده است.8
مرحوم صاحب جواهر در بیان مفهوم لغوی جهاد میگوید: جهاد در لغت به معنای مشقت و سختی و در اصطلاح شرعی، بذل جان و مال در جنگ با مشرکان و طغیانگران است.9 و آیتالله حسین نوری نیز میگوید: هرگاه جهاد را از ریشه «جُهد» بدانیم در آن صورت، «مجاهد» به کسی میگویند که هر آنچه را که از قدرت و توان و طاقت و نیرو به کف دارد، تا آخرین حدّ وسعت و امکاناتش در راه هدف خود بهکار گیرد. و اگر جهاد را از ریشه «جَهد» در نظر بگیریم، در رابطه با آن، مجاهد کسی را گویند که با طیب خاطر در فراخنای دشواریها و مشکلات گام بگذارد و برای رسیدن به اهداف خود، در سنگلاخ هستی پیش تازد و سرافرازی خود را در عرصه پیکارها جستوجو کند.
به نظر میرسد که در رابطه با بحث ما، معنای مناسبتر و کاملتر جهاد، همان معنایی است که از ریشه «جُهد» گرفته میشود، زیرا جهاد در این معنا با آنچه از نظر قوانین شرعی مطرح است، نزدیکی و مناسبت بیشتری دارد.10 بهطور خلاصه چه واژه جهاد را از «جَهد» به معنای کوشش، سختی و مشقت بگیریم و چه از «جُهد» به معنای توان و نیرو و طاقت، نتیجه معنای لغوی جهاد، سخت کوشیدن و بذل کردن امکان و توان آدمی در راهی و انجام دادن هر کاری است تا آنجا که توانایی آدمی اجازه میدهد.
دو ـ مفهوم اصطلاحی
جهاد در اصطلاح فقیهان مسلمان، عبارت از عملیات نظامی علیه دشمنان و کفار است. برخی از موارد این کاربرد را در اقوال فقیهان مرور میکنیم.صاحب جواهر تعریف جهاد از نظر شرع و فقه اسلامی را چنین بیان میکند: «جهاد به معنای بذل جان و آن مالی است که جهاد بر آن متوقف میباشد در جنگ با مشرکین یا باغیان (طغیان کنندگان)، به نحوی خاص، یا بذل جان و مال و توان در راه اعلاء اسلام و اقامة شعائر ایمان است.»11
و ایشان در تعریفی دیگر از جهاد میگوید: «نثار جان و هر آنچه از اموال که در محاربه با مشرکین یا باغین لازم باشد یا در مسیر اعلای کلمه اسلام و برپایی شعائر ایمان که در این صورت اختصاص به کفار و اهل بغی ندارد.»12از دیدگاه مرحوم صاحب جواهر جهاد اصطلاحی سه قسم است:
1. جهاد اصلی که همانا جنگ ابتدایی با کفار بر سر اسلام است، چنانکه آیه «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ»(بقره: 216) ناظر به همین قسم است.
2. قتال و جنگ با کفار که برای سرکوب مسلمانان برخاستهاند نیز به جهاد ملحق میشود اگر چه این قسم دفاع نیز هست.
3. قتال ابتدایی با اهل بغی و تجاوزکاران به منظور اینکه به حق برگردند، علاوه بر اینکه دفاع در برابر آنان نیز تلقی میشود. به عقیده ایشان دفاع در برابر کسی که قصد کشتن نفس محترمه یا اخذ مال یا هتک حرمتی را دارد، جهاد اصطلاحی نیست، بلکه دفاع بوده و از اینرو، فقیهان آن را در کتاب حدود ذکر کردهاند.13
سه ـ تفاوت مفهوم جهاد با اصطلاحات مشابه
برای روشنتر شدن معنای دقیق واژه «جهاد»، لازم است تفاوت آن با برخی اصطلاحات مشابه بررسی شود. آیاتی که در قرآن به جهاد مربوط است با واژههای مختلفی به این امر پرداختهاند. خود واژه جهاد و مشتقات آن 35 بار در قرآن به کار رفته است، اما سایر واژهها به شرح زیر در قرآن آمده است:
الف ـ حرب و محاربه: در قرآن مجید، واژه «حرب» و«محاربه» در مواردی به معنای جنگ به کار رفته است.14 البته در بعضی موارد نیز در معنایى غیر از مفهوم مصطلح «جنگ» به کار رفته است.15جنگ واژهای مربوط به دوران جاهلیت پیش از اسلام است. جنگ میتواند هم بر حق و هم بر باطل باشد، همانگونه که میتواند عادلانه یا ستمگرانه، مشروع یا غیر مشروع باشد.
افزودن برخی از این صفات یا همه آنها به جنگ رواست، اما افزودن آنها به جهاد روا نیست. به همین سبب، نه در قرآن و نه در سنت، هیچگاه جنگ، جایگاه جهاد را ندارد. جهاد را نباید با یک عملیات نظامی کور که هدفی جز تخریب ندارد اشتباه گرفت. جهاد، هم هدفمند است و هم در چارچوب حدود و قواعد16 که این دو امر باعث میشوند جهاد اقدامی انسانی و در راستای کمال انسان و جامعه باشد.
ب ـ قتال: ماده دیگرى که در قرآن به معناى «جنگ» به کار رفته، «قتل» است که در مجموع 170 بار با مشتقات مختلف در قرآن استعمال شده است. تفاوت جهاد با قتال در این است که کلمه جهاد در اصطلاح مکتب اسلام، اگر مطلق هم بهکار برده شود، مفهوم تکاپو در راه هدف الهی، حتی با از دست دادن حیات را در بردارد، ولی قتال و مقاتله، تلاش و گلاویزی است که تنها اگر با هدف الهی بوده باشد، جهاد نامیده میشود.17 بنابراین اگرچه هر جهادی قتال است، اما هر قتالی جهاد نیست.
ج ـ سفک دم (خونریزى): «سفک دم» که به معناى خونریزى است، و دو بار در قرآن کریم به کار رفته است.18 «سفک دم»، اعم از قتال است و تنها در مورد جنگ به کار نمىرود. به طور کلی در میان واژهها و تعابیرى که در قرآن به معناى جنگ به کار رفتهاند بعضى از آنها، مثل «حرب»، «محاربه»، «قتال»، «مقاتله» و «اقتتال» بار ارزشى ندارند، بنابراین مىتوانند خوب یا بد باشند.
اما در میان واژههای به کار رفته در قرآن، اصطلاحاتى نیز وجود دارد که بار ارزشى، اعم از مثبت یا منفى دارند، نظیر «جهاد» و «سفک دم».هر چند جهاد در استعمالات قرآنی، همیشه بار مثبت ندارد و گاهى در مصادیق منفى نیز به کار رفته است،19 اما در فرهنگ اسلامى، کلمه «جهاد» بار ارزشى مثبت دارد و بر عکس آن، «سفک دم» داراى بار ارزشى منفى است. جهاد بر جنگى اطلاق مىشود که اهداف حقطلبانه و عادلانه دارد، از اینرو، برخى از مترجمان، آن را به «جنگ مقدس» ترجمه مىکنند. عکس آن، واژه «سفک دم» است که اهداف حقطلبانه ندارد.
همچنین باید توجه داشت که هر کجا پس از جنگ، قید «فى سبیلالله» ذکر شود، بر حقانیت و خداپسندانه بودن آن جنگ دلالت دارد؛ خواه این قید پس از لفظ «جهاد» و هم خانوادههاى آن که خود به خود نیز بار ارزشى مثبت دارد، به کار رود و خواه بعد از واژه قتال و کلمات همخانوادهاش ـ که خود به خود هیچگونه بار ارزشى ندارند.20
چهار ـ مفهوم مورد نظر از جهاد در این نوشتار
در کنار مفهومی که از جهاد در کاربردهای رایج فقهی مشاهده میشود، کاربرد گسترده دیگری نیز میتوان برای جهاد تصور کرد که عملیات نظامی تنها بخشی از آن است. جهاد در این مفهوم گسترده (در برابر دیدگاهی که جهاد را «عملیات نظامی مشروط به دعوت» میداند) را باید «دعوت با ضمانت اجرای نظامی» دانست. چنین تعریفی از جهاد همان چیزی است که در تاریخ نبوی اتفاق افتاد.
مشکل این است که پرونده اقدامات جهادی در تاریخ اسلام منحصر به اقدامات خلفاست و احتمالاً تلقی نخست از جهاد هم، متأثر از استناد به سیره خلفاست. ما معتقدیم در استنباط جهاد و مراحل و چگونگی آن باید به منابع اصیل حجیت که همان قول و فعل معصوم است، استناد کرد و عملکرد خلفا در این خصوص چون معصوم نبودهاند، حجیتی ندارد.
کاربرد جهاد در این نوشتار، تنها شکل نظامى ندارد و هر نوع مبارزه و پیکارى، خواه نظامى باشد یا اقتصادى یا فرهنگى و یا سیاسى، همه را در برمىگیرد. این حکم که ضمانت اجرای اهداف انسانی اسلام است از دعوت آغاز میشود و به جهاد نظامی ختم میگردد. بنابر این از تمام مراحل جهاد میتوان راهبردی خاص را برای سیاست خارجی استنتاج کرد که همان راهبرد جهادی است. این راهبرد از تبلیغات شروع میشود و به اعمال فشارهای اقتصادی و سیاسی و در نهایت، توسل به زور نظامی منتهی میگردد.
شاهد این استنباط در مفهومشناسی مفروض در این نوشتار، روایتی از امام صادق(ع) است که فرمود: «إن الله عزّ وجلّ بعث رسوله بالاسلام إلى الناس عشر سنین فأبوا أن یقبلوا حتى أمره بالقتال، فالخیر فی السیف وتحت السیف والامر یعود کما بدأ».21 طبق این روایت، رسول خدا مردم را ده سال به امر الهی دعوت کرد و وقتی از پذیرش امتناع ورزیدند خداوند ایشان را به قتال امر فرمود.
بنابر این، خیری اگر هست در شمشیر و زیر سایه شمشیر است و این سنت مستمر الهی است که چون انسانها در برابر پیام الهی مقاومت میکنند این پیام باید مورد حمایت قدرت و شمشیر و اقتدار نظامی قرار گیرد و گرنه مخالفان و معاندان از سنگ اندازی و ممانعت در برابر منطق عدالت و حقیقت هرگز کوتاه نخواهند آمد.
در واقع، طبق این روایت، قتال و جنگ نظامی، زمانی در اسلام تشریع شد که دعوت بیاثر شد و این ترتب در هر زمانی از سوی حاکم اسلامی باید مد نظر باشد. این، سنت دائمهای است که در زمان غیبت همچون زمان حضور به استناد «والامر یعود کما بدأ» که در روایت به آن اشاره شد، همواره باید به مثابه یک اصل مورد نظر باشد و امر سیاست خارجی باید با دعوت آغاز شود و طی مراحل تا توسل به زور نظامی باید از قاعده عقلایی تنزل تدریجی بهره برد.
در مجموع، جهاد در مفهوم موسع آن، مجموعه اقداماتی است که به حاکمیتِ اصول ارزشمند الهی و انسانی و رفع ستم از مظلومان و مستضعفان و احیای کلمه حق که نجات انسان و سعادت اوست، منتهی شود.
و البته گاهی این اقدامات به توسل به زور نظامی نیز منتهی میگردد. به عبارت دیگر، با توجه به واقعیات تاریخی اسلام که در عصر نبوی به وقوع پیوسته است، جهاد ابتدایی بر خلاف آنچه به ذهن متبادر میشود صرفاً بر عملیات نظامی اطلاق نمیشود. این واژه بر یک روند در سیاست خارجی اطلاق میشود که از اقدامات فرهنگی و دعوت آغاز و به توسل به زور نظامی منتهی میشود.
از سوی دیگر، مراد از جهاد در این پژوهش، جهاد ابتدایی است. دفاع، هم در منشور سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده و هم در فقه سیاسی اسلام بدون هیچ سخنی پذیرفته شده است. اما جهاد مصطلح در این نوشتار که همان جهاد ابتدایی است، در کاربرد قرآنی نیز غیر از دفاع و در عرض آن مطرح است. ممکن است گفته شود جهاد ابتدایی که از اختصاصات عصر حضور امام معصوم است چگونه میتواند مبنای دکترین سیاست خارجی در عصر غیبت باشد. در پاسخ میتوان گفت که اولاً: در این نوشتار معلوم خواهد شد که اختصاص جهاد به عصر حضور از مسلمات فقهی نیست.
ثانیاً حتی اگرجهاد ابتدایی از احکام اختصاصی عصر حضور فرض شود، تنها بخش و مرحله نظامی آن است که اختصاص به عصر حضور دارد، اما مراحل دیگر جهاد ابتدایی، مثل اصل دعوت و اقدامات فرهنگی و فشارهای غیر نظامی، مثل حصر اقتصادی و تحریم و ابزارهای سیاسی و نظایر اینها برای نشر اسلام و دفاع از حقوق انسانها و گسترش ارزشهای انسانی و اسلامی چنین اختصاصی ندارد و در عصر حاکمیت فقیه عادل نیز باید سرلوحه سیاستگذاریهای نظام اسلامی باشد.بدین ترتیب، از مجموعه مراحل جهاد ابتدایی میتوان راهبرد سیاست خارجی را به شرحی که در این رساله به آن ژرداخته خواهد شد، استنباط کرد.
2. مفهوم سیاست خارجی
اصولاً سیاست دولتها یا به امور داخلی مربوط میشود یا به امور بین المللی. در این میان، اصطلاح سیاست خارجی در مقابل امور داخلی به کار میرود. سیاست خارجی، همواره از مناقشه انگیزترین حوزههای سیاستگذاری بوده، ولی متأسفانه در ایران، اهمیت واقعی و نقش آن به شیوهای علمی بازشناخته نشده است.22 در خصوص سیاست خارجی، تعریفهای زیادی ارائه شده است، بدون اینکه این تعریفها تفاوت ماهوی و مفهومی داشته باشند و تقریباً همه آنها به یک مفهوم اشاره دارند. به هر حال، سیاست خارجی طبق عبارتهایی به شرح زیر قابل تعریف است:
ـ سیاست خارجی عبارت است از: خط مشی و روشی که دولت در برخورد با امور و مسائل خارج از کشور برای حفظ حاکمیت و دفاع از موجودیت و [تعقیب و تحصیل] منافع خود اتّخاذ میکند.23
ـ یک استراتژی یا یک رشته اعمال از پیش طرحریزی شده توسط تصمیمگیرندگان حکومتی که مقصود آن دستیابی به اهدافی معین، در چهارچوب منافع ملی و در محیط بینالمللی است. به طور خلاصه میتوان گفت که سیاست خارجی شامل تعیین و اجرای یک سلسله اهداف و منافع ملی است که در صحنه بینالمللی از سوی دولتها انجام میپذیرد. سیاست خارجی میتواند ابتکار عمل یک دولت یا واکنش آن در برابر کنش دیگر دولتها باشد.24
ـ جهتی را که یک دولت بر میگزیند و در آن از خود تحرک نشان میدهد و نیز شیوه نگرش دولت را به جامعه بینالمللی، سیاست خارجی میگویند.25
ـ تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمگیریهایی که از دیدگاه خاص همان کشور جنبه برون مرزی دارد.26
ـ راهبرد یا رشته طراحی شده عمل که به وسیله تصمیم گیرندگان یک دولت در مقابل دیگر دولتها و واحدهای بینالمللی به منظور اهداف مشخص اعمال میشود.27
ـ مجموعه خط مشیها، تدابیر، روشها و انتخاب مواضعی است که یک دولت در برخورد با امور و مسائل خارجی در چهارچوبه اهداف کلی حاکم بر نظام سیاسی اعمال مینماید.28
ـ اساساً هر دولتی، دادههای سیاست خارجی خود را در جهتی تنظیم مینماید که سرانجام، خواستها و نیازهای امنیتی، استراتژیک، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا نظامیاش در کوتاه مدت یا بلند مدت، تأمین شود.29
درجمعبندی تعریفهای یاد شده و به عنوان تعریف پیشنهادی میتوان سیاست خارجی را اینگونه تعریف کرد:سیاست خارجی به آن دسته از سیاستهای نظام سیاسی در تعقیب اهداف معین بینالمللی آن اطلاق میشود که کنشها و واکنشهای نظام سیاسی ناظر به امور و مسائل خارج از چارچوب داخلی در برابر دیگر دولتها یا واحدهای بینالمللی را سامان میدهد.
ب) زمینههای عقلانی تشریع جهاد در اسلام
پیش از پرداختن به جایگاه فقهی جهاد در اندیشه سیاست خارجی نظام اسلامی به زمینههای عقلانی وضع چنین حکمی در شریعت اسلامی اشاره میکنیم. این تبیین که نهاییترین سطح جهاد را که جهاد دعوت است، توجیه و تبیین میکند برای تبیین دیگر سطوح جهاد که جهاد آزادیبخش و جهاد دفاع و پشتیبانی از اقدامات فرهنگی است نیز به طریق اولی کافی خواهد بود. برای تبیین چرایی تشریع جهاد ابتدایی برای دعوت به اسلام گفته شده است:
خداى متعال بر همه انسانها حقّى دارد، و آن این است که او را فرمان ببرند و بپرستند، و این حقّ بر همه حقوق فردى و اجتماعى حاکم است، چون معبود بودن خداى متعال با حاکمیّت تام و مطلق دین او، بر روى زمین، محقق مىشود، کسانى که در راه پیشرفت و گسترش دین الهى، ایجاد سد مىکنند و مانع از اشاعه و ترویج آن مىشوند، در واقع، حقّاللّه را تضییع کردهاند.
پس خداى متعال حق دارد که آنان را به جرم محترم نشمردن حقّ او و زیر پا نهادن آن، تأدیب و مجازات کند، و مىتواند که به مسلمین فرمان دهد که به آنان حمله برند و با کارزار با آنان و کشتنشان راه حاکمیّت الهى را هموار کنند... اگرچه این کار مداخلهای است در امور شئون آن جامعه و کشور، و چه بسا موجب سلب حیات از انسانهایی میشود.30
از سوی دیگر، تنها ارزش اصیل و مطلق انسان، وصول او به «کمال نهایى» خود خواهد بود که چیزى جز «تقرب به درگاه الهى» و یافتن مقام و منزلت در پیشگاه خداى متعال نیست. بنابراین، هر چیزى که راه این کمالجویى و منزلتخواهى و تقرب به خداوند را ببندد باید آن را از میان برداشت.
علاوه بر این، هدف از فرستادن پیامبران تنها برقرارى نظم و آرامش در جامعه و برخوردارى مردم از رفاه و آسایش در زندگى مادى و دنیوى خود نیست، بلکه آنان فرستاده شدهاند تا نظام ارزشى الهى را در جوامع بشرى اقامه و احیا کنند و انسانها را در مسیر دستیابى به اهداف معنوى و عالى انسانى راهنمایى و دستگیرى کنند. پیامبران آمدهاند تا علاوه بر ارائه طریق هدایت، موانع را از پیش پاى او بردارند تا بتواند به حرکت فطرى خود در مسیر حق و حقیقت، سرعت و شتاب بخشد و به کمال نهایى خود دست یابد و در معرض رحمت واسعه الهى قرار گیرد.
در این راستا در قرآن مجید سه بار با صراحت در باره پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) چنین آمده است:«او کسى است که پیامبرش را همراه با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز کند».31 این آیه به صراحت اعلام مىدارد که غرض از بعثت و ارسال پیامبر گرامى اسلام(ص) این بوده است که دین او، اسلام، جهانگیر شود.
آن حضرت از طرف خداوند جهان آفرین مأمور بود که همه مردم جهان را به اسلام دعوت کند تا اگر جهانگیر شدن این دین در زمان حیات خود وى تحقق نیافت، دست کم، مقدمات جهانى شدنش براى آینده فراهم گردد. و حقاً که آن حضرت این مأموریت سنگین را به بهترین شکل ممکن انجام داد.پیامبر اکرم(ص) از همان آغاز رسالت خود، در مسیر جهانى شدن و گسترش اسلام گام برمىداشت.
آن حضرت در زمانى که هنوز از زمان تشکیل نخستین جامعه اسلامى در مدینه چند صباحى بیش نگذشته بود و قدرت مادى و ظاهرى این جامعه نوپا و نوظهور به هیچ وجه با قدرت سایر حکومتها و دولتهاى موجود در آن عصر، و از جمله دو ابر قدرت ایران و روم، قابل مقایسه نبود، نامههایى براى امپراطور روم و پادشاهان ایران، حبشه، اسکندریه، بحرین و پادشاهان کوچک و بزرگ دیگر نوشته و آنان را به اسلام دعوت کردند.
این نامهها همگى لحنى صریح و قاطع داشتند و در آنها از مخاطبان خواسته شده بود که دعوت پیامبر(ص) را لبیک گویند و اسلام آورده و تسلیم حکم خدا شوند.32 ارسال این نامهها سبب شد که بسیارى از افراد در اقصى نقاط جهان آن روز از ظهور اسلام مطّلع شوند و در صدد تحقیق در باره آن بر آیند، حتى در مواردى، برخى از افراد که طالب حقیقت بودند و اسیر هواهاى نفسانى و اغراض شیطانى نبودند اسلام را پذیرفتند.
در هر حال، پیامبر اسلام(ص) تا آنجا که برایش میسر بود، مقدمات حرکتى مستمر و رو به رشد و کمال را در بستر تاریخ و مسیر زندگى بشر فراهم آورد. البته از همان زمان نیز اکثر قریب به اتفاق قدرتمندان و زورمداران، چون دریافتند که این آیین نوین، زندگى و منافع و ثروت و قدرت آنان را تهدید مىکند، بر آن شدند تا به هر قیمت از رشد و گسترش، قوّت و قدرت، و دوام و بقاى آن جلوگیرى کنند.
این در حالى بود که بسیارى از آنان یقین داشتند که حضرت محمد(ص) همان پیامبرى است که ظهورش را انبیاى سلف بشارت دادهاند و دینش همان دینى است که باید تکمیل کننده و به فرجام رساننده همه ادیان گذشته باشد:کسانى که به ایشان کتاب (آسمانى) دادهایم، پیامبر اسلام را مىشناسند همانگونه که فرزندان خویش را مىشناسند، و گروهى از آنان حق را کتمان مىکنند در حالى که به آن علم دارند(بقره: 146).
امروزه و در عصر حاضر نیز نسخهای مشابه همه آن مسائل و وقایع در حال تکرار است. انقلاب اسلامى ایران، در واقع نمونهاى است از همان انقلاب اسلامى که در چهارده قرن پیش پیامبر اکرم(ص) به وجود آورد و قدرتمندان و جباران جهان براى سرکوبى و براندازى این نهضت عظیم اسلامى و انسانى از هیچ کوششی دریغ نمیکنند.
چون نه تنها به واسطه این انقلاب برخى منافع نامشروع مادى و اقتصادى خود را از دست دادهاند، بلکه میترسند فرهنگ، بینش و روح حاکم بر این انقلاب به سایر ملتها و جوامع سرایت کند.و بدیهی است که گسترش، رواج و قدرت و قوّت این فرهنگ، در واقع به معناى مرگ و اضمحلال کلى سلطه و استعمار آنان و نجات بشریت از چنگال آنان است.بنابر این، جهاد ابتدایی، اقدامی مشروع و عقلانی بوده و نظیر همین اقدام منتها در کمال وقاحت و فضاحت از سوی مدعیان عقلانیت و حقوق بشر در جای جای جهان به اسم نجات ملتها و گسترش دموکراسی و نظایر آن در حال وقوع است.
ج) دکترین جهادی؛ لازمه تفکر توحیدی
راهبرد جهادی به دلیل ماهیت تهاجمی آن، که طبعاً خسارتآمیز میتواند باشد، ممکن است ضررآمیز و غیر مقرون به صرفه و خلاف مصلحت قلمداد شود. این نگرش ناشی از تفکر مادی است. در برابر این تفکر مادی، اسلام با اصلاح نگاه انسان مسلمان به جهان و زندگی و خدا و تواناییهای بیشمار او موضع گرفته است. توجه به این حقیقت که هر چیزى که در جهان اتفاق مىافتد و از جمله مصائب و مشکلاتى که براى مجاهدان پیش مىآید، مبتنی بر طرح و چارچوبى است که حکمت و عدل الهى اقتضاء کرده و وقوع آنها حتمى و قطعى خواهد بود، در انتخاب پذیرش این رویکرد در آحاد جامعه اسلامی و تصمیمسازان نظام اسلامی بسیار مؤثر است.
این نگرش باعث مىشود تا اعضای جامعه اسلامی و نیز زمامداران و تصمیمسازان نظام اسلامی از خسارتهای احتمالی ناشی از هجوم به اردوگاه ضد بشری نظام سلطه، نگران نباشند. این اعتقاد توحیدی، رمز شجاعت و بىباکى و هجوم بىامان به دشمن در همه عرصههاست و مسلمانان و نیز نظام اسلامی باید به امید دستیابى به «احدى الحسنیین»، یعنی سعادت اخروی یا همراه با پیروزی دنیوی در همه عرصهها بر خصم بتازند.
خداوند در قرآن کریم به مصائب و حوادث میدان جنگ توجه فرموده و آنها را مشمول قضا و قدر که خداى متعال طرّاحى و تقدیر فرموده و از قبل برنامهریزى شده، میداند و تا خدا نخواهد به کسى آسیبى نخواهد رسید:روزى که (در احد) آن دو گروه با هم برخورد کردند، آنچه به شما رسید به اذن خدا بود.» (آلعمران: 166) در آیهاى دیگر نیز در همین باره مىفرماید: «اى پیامبر بگو: جز آنچه خدا براى ما مقرّر داشته هرگز به ما نمىرسد.»(توبه: 51)
خداوند در این آیه در برابر محافظهکاران و بر حذر دارندگان از مقابله با دشمن از پیامبرش مىخواهد که به آنان بگوید: ما از حوادث تلخ و مصائب دنیوى نمىترسیم، زیرا مىدانیم که همه این مصائب با تقدیر الهى و طبق طرح و برنامه حکیمانه قبلى خداوند وقوع مىیابد.مسلمانان اگر به آماری از انسانهایی که در حوادث طبیعی جان خود را از دست میدهند توجه کنند به صحت این امر بیشتر پی خواهند برد که اتخاذ راهبرد جهاد در تغییر قضا و قدر الهی تاثیری نخواهد داشت:اگر ما را در این کار سهمى بود در اینجا کشته نمىشدیم. بگو: اگر در خانههایتان هم مىبودید کسانى که کشته شدن بر آنان مقرّر شده بود قطعاً به سوى آرامگاههاى خود مىآمدند ( توبه: 154).
در آیهاى دیگر چنین مىخوانیم:اى کسانى که ایمان آوردهاید، همچون کسانى مباشید که کفر ورزیدند و در باره برادران خود هنگامى که به سفر رفته (و در سفر مردند) و یا جهادگر شدند (و کشته گردیدند) گفتند: اگر نزد ما (مانده) بودند، نمىمردند و کشته نمىشدند. (شما چنین سخنانى مگویید) تا خدا این را در دلهاشان حسرتى قرار دهد. و خدا زنده مىکند و مىمیراند، و خدا به آنچه انجام مىدهید آگاه است (توبه: 156).طبق این آیه، منطق توحیدى ایجاب مىکند که مؤمنان تا آنجا که در توان دارند به وظایف خود عمل کنند و بدانند که آنچه مقدرشان باشد، چه مرگ و چه زندگى، همان خواهد شد.
در آیهاى دیگر که در بین آیات جهاد آمده و از اینرو، مربوط به جهاد است و به چاره ناپذیرى مرگ و بیهوده بودن ترس از آن اشاره دارد نیز در همین باره مىفرماید: «هر کجا باشید مرگ شما را در مىیابد ؛ هرچند در برجهاى محکم باشید.»(نساء: 78)چنین اندیشهاى است که مسلمان و مؤمن مجاهد را در برابر دشمن به منطقى قاطع و محکم و کوبنده مجهز مىکند ؛ منطقى که قرآن آن را این گونه بیان مىدارد:بگو آیا براى ما جز یکى از این دو نیکى (شهادت یا پیروزى) را انتظار دارید؟ در حالى که ما در باره شما انتظار مىکشیم که خدا از نزد خود یا به دست ما عذابى به شما برساند. پس منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم ( توبه: 52).
در حالی که دشمنان اسلام و مسلمانان نیز یکى از دو راه را پیش رو دارند که هر دو منشأ زیان و خسران و شقاوت و بدبختىشان خواهد شد: یکى، پیروزى زودگذر ظاهرى آنان بر مسلمانان که عذاب و عقاب اخروى آنان را در پی خواهد داشت. دوم، اینکه در همین جهان و در نبرد با مسلمانان متحمل شکست شوند و به دست مجاهدان مؤمن به هلاکت برسند که در این صورت، هم از تمتعات دنیوى محروم مىشوند و هم به عذاب ابدى گرفتار خواهند شد.
طبق تفکر توحیدی کسانی که در راه خدا کشته میشوند مرده نیستند:و کسانى را که در راه خدا کشته مىشوند مرده مگویید، بلکه زندهاند، ولى شما درک نمىکنید. (بقره: 154) هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شدهاند مرده مپندار، بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند. به آنچه خدا از بخشش خود به آنان داده است شادمانند و براى کسانى که از پى ایشانند و هنوز به آنان نپیوستهاند شادى مىکنند که نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین مىشوند. از نعمت و بخشش خداى متعال شادمانند و خداى متعال پاداش مؤمنان را تباه نمىکند (آلعمران: 169 ـ 171).
در پرتو چنین نگرشی است که هراس از شکست از دل مؤمنان و مسئولان سیاست خارجی نظام اسلامی زدوده شده و آنان بىپروا به اردوگاه نظام سلطه وتجاوزگری حمله کرده، آنان را به عجز و ناتوانى در برابر خود وا میدارند.روش خداوند نکوهش کسانى است که در جهاد با دشمن سستى و سهلانگارى مىکنند و احیاناً دیگران را نیز از شرکت در جهاد باز مىِدارند و مىفرماید:
اى کسانى که ایمان آوردهاید، خود را آماده (جنگ) کنید و گروه گروه یا همه با هم (براى جنگ از شهر) کوچ کنید. و قطعاً در میان شما کسى هست که کندى به خرج دهد؛ پس اگر مصیبتى به شما رسد، مىگوید: راستى خدا به من نعمت بخشید که با آنان (در میدان جنگ) حاضر نبودم. و اگر فضل و نعمتى از سوى خداوند متعال به شما رسد (و به مال و غنیمتى دست یابید) ـ چنان که گویى هرگز میان شما و او دوستى نبوده است ـ خواهد گفت: اى کاش با آنان مىبودم تا به رستگارى بزرگى مىرسیدم! (نساء: 71 ـ 73).
طبق این آیات، کسانى که حضور در عرصه جهاد برایشان سخت و سنگین است، علاوه بر اینکه خودشان از شرکت در جهاد خوددارى مىکنند، دیگران را نیز مىترسانند و باز مىدارند. اگر مسلمانان در جنگ با دشمن شکست بخورند یا شهید، اسیر و مجروح بدهند، اینان مىگویند: خدا به ما کرم کرد که به این مصائب گرفتار نشدیم. و البته اگر مسلمانها بر دشمن پیروز شوند و قضیه به نفع آنها فیصله یابد و غنائمى از دشمن بگیرند، اینان مىگویند: اى کاش ما هم توفیق شرکت در جهاد را پیدا کرده بودیم و به چنین رستگارى بزرگى نایل مىشدیم.33
این وضعیت همیشه بوده و هست و امروزه نیز کسانی از خواص و عوام هستند که اگر عزتی برای نظام اسلامی فراهم شود خود را شریک دانسته و از باب اینکه ملت ایران این پیروزی را بهدست آورده و آنها نیز ایرانیاند خود را شریک شادیهای مردم میدانند، اما اگر احیانا شکستی متوجه مردم و نظام شود سعی میکنند خود را در سلک معترضان به سیاستهای نظام معرفی کنند تا گناه دیگران به نام آنها ثبت نشود.
خداوند با بیان این حالات و گفتههاى وانشستگان از جنگ، در واقع آنان را نکوهش مىکند که چرا از جنگ کنارهگیرى کرده و با برخوردى منافقانه سعى دارند در هر صورت (پیروزى یا شکست سپاه اسلام) کار خود را موجّه جلوه دهند.ریشه چنین موضعگیریهایی نبودن بینش توحیدی و عدم به اعتقاد به وعدههای الهی است. و بدیهی است که چنین مواضعی در دلدادگی به فرهنگ بیگانه ریشه دارد. بنابر این، رویکرد جهادی به دلیل تهدیداتی که ممکن است داشته باشد به پشتوانه توحیدی و ایمانی نیاز دارد و از هر کسی که ادعای مسلمانی دارد بر نمیآید.
د) رابطه دکترین جهادی با اعتقاد به ارزشهای توحیدی
اگر منطق و پشتوانه ایدئولوژیک جهاد را مفاد حدیثی بدانیم که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «اسلام همیشه بر دیگر مکاتب و ملل برتری دارد و هیچ چیزی بر اسلام برتری ندارد»34، بر این اساس، یکی از اصولی که اساس وشالوده راهبرد جهادی در سیاست خارجی نظام اسلامی را تشکیل میدهد اصل عزتمداری بر اساس باور به اسلام و ارزشهای اسلامی است. نتیجه این اصل، باور به ممنوعیت هرگونه روندی است که به اعتلای کفر بر اسلام بینجامد(نساء: 141).
نمود بارز این اصل در قانون جهاد متبلور است و راهبرد جهادی زمانی انتخاب میشود که باور به اصالت و اولویت ارزشهای اسلامی وجود داشته باشد. مجاهد کسی است که به بسط و گسترش باورهایی میپردازد که باور دارد بهتر و کاملتر از آنها وجود ندارد. بر این اساس مقام معظم رهبری میفرماید:باید بر پایه ایمان به قابلیتهای اسلام در اداره جامعه امروز بشری، جامعه را به سمت جلو حرکت داد.
اگر امروز بشریت متوجه این رحمت شود رحمت وجود اسلام، رحمت تعالیم نبوى، این سرچشمه جوشان وحدت و آن را بیابد و خود را از آن سیراب کند، بزرگترین مشکل بشر برطرف خواهد شد.اگرچه همین امروز هم، تمدّنهاى موجود عالم، بلاشک از تعالیم اسلام بهرهمند شدهاند و بدون تردید، آنچه از صفات و روشهاى خوب و مفاهیم عالى در بین بشر وجود دارد، متّخذ از ادیان الهى و تعالیم انبیا و وحى آسمانى است و بخش عظیمى از آن به اسلام متعلق است، ... لذا پیام اسلام پرجاذبه است. به همین دلیل هم است که برخورد استکبار جهانى و دستگاههاى تبلیغى عالم که به همان مراکز زورگویى و ظلم و انسان ستیزى وابستهاند هستند، با پیام اسلام، یک برخورد خشن و بسیار خصمانه است.35
پی نوشت ها:
1. ر.ک: هوشنگ مقتدر، حقوق بین الملل عمومى، ص 177-173
2. محمد معین، فرهنگ فارسی، ج 1، چ4، ص 1257.
3. فاضل مقداد، کنز العرفان فی فقه القرآن، ص 313.
4. احمد ابن فارس ابن زکریا، معجم مقائیس اللغة، ص 486؛ سیدعلیاکبر قرشی، قاموس القرآن، ص 77.
5. سعید الخوری الشرتونی، اقرب الموارد، ص 560.
6. ابن منظور، لسان العرب، ج 2، ص 395.
7. خلیل جُرّ، فرهنگ لاروس، ج1، ص 773.
8. لوییس معلوف، المنجد، ج 1، ص 252.
9. محمدحسن نجفی، جواهرالکلام، ج21، ص3.
10. حسین نوری همدانی، جهاد، ص 13 و 14.
11. محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج 21، ص 3.
12. همان، ج 12، ص 3.
13. همان، ج 12، ص 3.
14. مائده: 64؛ انفال: 57.
15. بقره: 279.
16. ر.ک: محمدبن حسن حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 6 باب اول از ابواب جهاد العدو و ما یناسبه، حدیث 8.
17. محمدتقی جعفری، جهاد در اسلام، ص 14.
18. بقره: 30؛ بقره: 84.
19. عنکبوت: 8.
20. ر.ک. محمدتقی مصباح، جنگ و جهاد در قرآن، ص 13-14.
21. محمدبن حسن حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 6 باب اول از ابواب جهاد العدو و ما یناسبه، حدیث 14.
22. ر.ک: روحالله رمضانی، چهارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایرن، ص 25.
23. جواد منصوری، نظری به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ص 11.
24. مقتدر، هوشنگ، مباحثی پیرامون سیاست بینالملل و سیاست خارجی، ص132-131.
25. محمدحسین خوشوقت، تجزیه و تحلیل تصمیمگیری در سیاست خارجی، ص145؛ روحالله رمضانی، همان، ص 25.
26. سیدصادق حقیقت، مبانی، اصول و اهداف سیاست خارجی دولت اسلامی، ص 20.
27. همان، ص20.
28. منوچهر محمدی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی، ص 18.
29. عبدالعلی قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالمللی، ص 108.
30. ر.ک: محمدتقی مصباح، جنگ و جهاد در قرآن.
31. توبه: 33؛ فتح: 28؛ صف: 9.
32. ر.ک. علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج2، ص316؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج4، ص306.
33. ر. ک. محمدتقی مصباح، جنگ و جهاد در قرآن.
34. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج4، ص334.
35. بیانات معظم له در دیدار کارگزاران نظام و مدعوین خارجی کنفرانس بینالمللى وحدت اسلامی، 13/5/1375.
محمدرضا باقرزاده/استادیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
منبع: دو فصلنامه معرفت سیاسی شماره4
ادامه دارد..........