به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

  بعضی اوقات امکان اینکه به ساختمان فرمانداری برای تأمین بودجه بروی ممکن نبود و ما شهید کاظمی را در مسیر رفت و آمدش گیر می‌آوردیم. روزی در مسیر عبورش درخواست بودجه را مطرح کردیم. ایشان گفتند:" درخواستتان را مکتوب کنید. من دستور بدهم."

 

خبرگزاری فارس: دستور بودجه روی پاکت سیگار!

 

 علیرضا رمضانی، متولد 1336 است و از رزمندگان دوران دفاع مقدس و از همرزمان شهید ناصر کاظمی در پاوه بوده است. حاج رمضانی فارغ التحصیل مهندسی کامپیوتر از دانشگاه شهید باهنرکرمان را دارد و زمانی که 26 سال بیشتر نداشت، مسئول فرهنگی جهاد سازندگی در پاوه بود.

وی که هم اکنون رئیس اداره اطلاع رسانی و کتابخانه معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران است،‌ در گفت‌وگو با نوید شاهد خاطره‌ای از شهید ناصر کاظمی فرماندار پاوه، نقل کرده است:

***

فاصله بین سال‌های 59 - 60 از طریق جهاد سازندگی در کسوت مسئول فرهنگی جهاد سازندگی برای انجام کارهای فرهنگی به جهاد پاوه رفتیم. در همین اثنا شهید همت نیز به پاوه امدند و مسئول روابط عمومی سپاه پاوه شدند. شهید کاظمی هم فرمانده سپاه پاوه بود.

با آنها توافق کردیم به جای اینکه به صورت جداگانه هر کدام در کارهای فرهنگی در منطقه پاوه و اورامانات مشغول شویم، نیرو و انسجام کار را با هم بگذاریم و به صورت مشترک پیش ببریم. برای این تصمیم، پایگاه کانون جوانان پاوه را به ستاد مشترک فرهنگی جهاد و سپاه تبدیل کردیم.

برای تأمین بودجه کارهای فرهنگی باید از فرمانداری تقاضا می‌دادیم. بعد از بروز قائله کردستان و شکل‌گیری بسیج، سپاه در شهرهای مختلف کردستان برای حفظ نظام پایگاه زد و برای سپاه آن منطقه نیاز به فرماندار بود.

چون شهید ناصر کاظمی فرماندار پاوه بود، هرازگاهی به ایشان مراجعه و درخواست بودجه و هزینه می‌کردیم. به خصوص برای اردوهای دانش آموزشی که بچه‌های کرد را به اردوهای مختلفی به شهرهای دیگر از جمله همدان می‌بردیم.

از آنجایی که ایشان فوتبالیست بود و از بچه‌محل‌های ما در جنوب تهران و در خیابان کارون زندگی می‌کردند، به حساب عرق محلی که داشتیم و معلم درسی من محسوب می‌شدند، شناخت نسبی به من داشتند و لذا برای تأمین بودجه کارهای فرهنگی بسیار عنایت می‌کرد.

بعضی اوقات امکان اینکه به چارت و ساختمان فرمانداری برای تأمین بودجه بروی ممکن نبود و ما برای تأمین بودجه شهید کاظمی را در مسیر رفت و آمدش گیر می‌آوردیم.

روزی در مسیر عبورش درخواست بودجه را مطرح کردیم. ایشان گفتند:" درخواستتان را مکتوب کنید! من دستور بدهم."

ما هم هر چه می‌گشتیم، کاغذی پیدا نمی‌کردیم که یکدفعه چشم‌مان به پاکت سیگاری افتاد که روز زمین افتاده بود. چون نمی‌خواستیم این موقعیت را از دست بدهیم، زرورق داخل پاکت سیگار را جدا کردیم و درخواستمان را روی آن نوشتیم.

مسعود انصاری همرزم ما این کار را انجام داد و به شهید کاظمی داد. شهید ناصر هم گفت "من گفتم خیلی راحت باشید اما نه اینقدر!!". با این وجود دستور را صادر کردند و ما از فرمانداری بودجه لازم را گرفتیم.

ادامه مطلب
چهارشنبه 8 شهریور 1391  - 4:17 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6183863
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی