به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

  راننده آمبولانس لشگر ویژه شهدا گفت: زمانی که برای انتقال پیکر شهید کاوه به بالای ارتفاعات حاج عمران رفتم، آتش سنگین دشمن بر سر نیروهای ما می‌ریخت، چرا که دشمن متوجه شهادت شهید کاوه شده بود.

خبرگزاری فارس: پیکر شهید کاوه چگونه از دست دشمن نجات داده شد+ عکس

 

 عبدالله یاسگر از رزمندگان لشکر ویژه شهدا است که در طول دوران خدمت سربازی‌اش در سال‌های 63 تا 65 در این لشگر حضور داشته است. وی که به عنوان راننده آمبولانس در این لشکر خدمت کرده است، خاطراتی از سردار شهید «محمود کاوه» فرمانده لشکر ویژه شهداء دارد که خواندنی است . 

 

سردار شهید محمود کاوه/ در تصویر شهید علی صیاد شیرازی نیز دیده می‌شود

* با گریه راننده آمبولانس شدم

 در ابتدای خدمت سربازی در تیپ مالک اشتر بودم اما با تعریف‌هایی که از شجاعت و دلیری شهید کاوه شنیده بودم موفق شدم با اصرار و گریه فراوان به عنوان راننده آمبولانس در خط مقدم وارد لشکر ویژه شهدا شوم و از نزدیک با فرمانده این لشکر آشنا شدم.

 

 

سردار شهید محمود کاوه(نفر اول از چپ)/ در تصویر شهیدان ناصر کاظمی و محمد بروجردی نیز دیده می شود

*فرماندهی که دوشادوش رزمندگانش می‌جنگید

شهید کاوه فرمانده‌ای شجاع و لایق بود، آنقدر معرفت در دریای وجود او موج می‌زد که هر زمان عملیاتی انجام می‌گرفت نخستین فرد حمله‌کننده به سمت دشمن بود و دوشادوش رزمندگانش به مبارزه می‌پرداخت.

با سرعت و دقت عملی که در رانندگی داشتم، بارها شهید کاوه را در شهرهای مختلف غرب کشور جابه‌جا کردم حتی در مریوان با وجود کمین‌های زیاد ضدانقلاب در طول مسیر به دنبال طرح و اجرای برنامه‌های نظامی خود بود.

 *شهید کاوه نخستین فرد لشکر ویژه شهدا در یورش به دشمن بود

 برای شرکت در جلسه‌ای که با حضور فرماندهان نظامی در تهران برگزار شده بود، شهید کاوه را به تهران رساندم. او پس از اتمام جلسه برای استراحت شبانه خود به داخل ماشین آمد و به همراه من خوابید. هر چه مسئولین نظامی اصرار کردند که به داخل پادگان برود و شب را آنجا استراحت کند اما داخل ماشین خوابید.

در مسیر دیگری یکی از همرزمانش را با چنان سرعتی در مریوان به پیش او رساندم که وقتی سرعت بالای کار را دید، شگفت‌ زده شد و مرا در آغوش گرفت و تشویقم کرد. او همانند پدری بود که در برخورد با رزمندگانش همچنان عشق می‌ورزید.

هر زمان که ما نیروهای ضدانقلاب را دستگیر می‌کردیم، شهید کاوه در بازجویی از آنها به خوبی تشخیص می‌داد که سخنانشان راست است یا دروغ چرا که مدتی را با آنها همکاری کرده بود و شناخت خوبی از آنها داشت.

 * روایت نجات پیکر شهید محمود کاوه از دست دشمن

 

 

انتقال پیکر سردار شهید محمود کاوه به پشت خط مقدم

 زمانی که برای انتقال پیکر شهید کاوه به بالای ارتفاعات حاج عمران رفتم، آتش سنگین دشمن به طور مستقیم و غیر مستقیم بر سر نیروهای ما می‌ریخت، چرا که دشمن متوجه شهادت شهید کاوه شده بود و به هر طریق درصدد بود تا جنازه شهید کاوه را تصاحب کند. برادران عسگری و تاتار، شهید کاوه را به عقب آوردند. به گونه‌ای که پشت‌اش زخم برداشته بود چرا که آتش دشمن سنگین بود.

 

 

انتقال پیکر سردار شهید محمود کاوه به پشت خط مقدم

زمانی که به آمبولانس رسیدند، تیرهای مستقیم دشمن به سمت من شلیک می‌شد. هر طور بود آمبولانس را به راه انداختم، تیرهای مستقیم دشمن به سمت من شلیک می‌شد و خبر از این داشت که آنها می‌دانند کاوه در داخل ماشین من است. با سرعت بالایی مسیر خط مقدم تا محل استقرار بهداری را طی کردم، زمانی که به داخل مقر لشکر ویژه شهدا رسیدم همه به دنبال نجات کاوه بودند اما دریغ؛ چرا که او در همان لحظات اول بر اثر ترکشی کوچک به پشت سرش به شهادت رسیده بود. بعد از حضور برادر دشتی و اعلام شهادت شهید کاوه، او را به ارومیه انتقال دادند و برای تشییع جنازه به مشهد فرستادند.

ادامه مطلب
چهارشنبه 15 شهریور 1391  - 7:38 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5825757
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی