حکم به مشورت کردن حاکم اسلامی با مردم در امور جامعه، نشان دهندة این مطلب است که مردم میتوانند وارد جریان قدرت شده و نظراتشان در اداره امور جامعه تأثیرگذار باشد؛که از آن میتوان به مردم سالاری دینی تعبیر کرد.
حکومت، یکی از نیازهای اساسی بشر میباشد و قرآن به عنوان کاملترین کتاب آسمانی، در زمینه تشکیل حکومت اسلامی دارای نظریههایی است تا به این نیاز اساسی انسان پاسخ گوید.شاید بررسی مفهوم دولت در قرآن یکی از مشکلترین مفاهیم باشد؛ زیرا مقابل رأی غالب مسلمانان که اسلام را مجموعهای از دین و دولت میدانند، برخی از اندیشمندان مسلمان وجود هر گونه نظریه دولت در اسلام را انکار میکنند. از اینرو نخستین پرسشی که هر پژوهشگر نظام سیاسی با آن مواجه میشود، این است که آیا قرآن نظریهای درباره نظام سیاسی یا طرح و تصوری از دولت دارد؟بعضی از اندیشمندان مسلمان معتقدند؛ مسلمانان در زمان غیبت امام معصوم(ع) نمیتوانند حکومت تشکیل دهند. براساس این اندیشه از سوی شرق شناسان نیز شبهاتی مطرح میشود؛ بنابراین ضرورت دارد به دیدگاه قرآن در این زمینه پرداخته شود.
بقیه در ادامه
ساختار حکومت
آیاتی از قرآن به ضرورت حکومت، عناصر آن، شبکه و مرزهای قدرت اشاره کرده است؛ یعنی عواملی که اسکلت حکومت را تشکیل میدهد.
ضرورت وجود حکومت
بنابر دلایل عقلی و نقلی وجود حکومت امری ضروری است. با وجود دلایل عقلی قطعی مبنی بر ضرورت حکومت، نیازی به تعبد نیست؛ بنابراین آنچه از قرآن ذکر میشود، بیان ارشادی است که مؤید دلایل عقلی ضرورت حکومت میباشد. آیاتی که به ضرورت حکومت اشاره میکند، چند دستهاند:
الف. آیاتی که به صراحت از تشکیل حکومت توسط مسلمانان سخن میگویند؛ همچنانکه خداوند در آیه 213 سوره بقره میفرماید: <مردم امت واحد بودند، خدا پیامبران را مبعوث کرد تا بشارت و انذار دهند، همراه آنان کتاب فرستاد تا بین مردم در مورد اختلافهایشان به حق حکم کنند>.حکم کردن یکی از ارکان حکومتی است که قوه قضاییه عهدهدار آن میباشد.
تشکیل حکومت علاوه بر وجود فردی به عنوان رهبر، به دو مؤلفه سرزمین و ملت نیز نیاز دارد؛از این رو،پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله) به علت عدم وجود این دو مؤلفه در مکه اقدام به تشکیل حکومت نمیکند؛ اما پس از هجرت به مدینه شرایط برای تشکیل حکومت اسلامی فراهم میآید و بعد از وجود شرایط تشکیل حکومت است که افراد واجب الاطاعة در قرآن معرفی میشوند. |
بنابراین بدون وجود حکومت چگونه میتوان بین مردم حکم کرد؟ در این آیه تصریح شده است که همراه رسول خدا(صل الله علیه وآله) کتاب فرستادیم تا براساس آن بین مردم داوری کند و در آیات دیگر به نوع داوری نیز اشاره میکند، مانند <اگر حکم کردی پس بین مردم به عدالت حکم کن، خداوند حکم کنندگان به عدالت را دوست دارد> و <ای داوود! ما تو را در روی زمین خلیفه قرار دادیم پس بین مردم به حق داوری کن>. براساس این آیات و آیات دیگر، وجود حکومت عدالت پیشه ضروری است تا انسان بتواند به رشد و کمال انسانی برسد.
ب. آیاتی که به صفات متصدی حکومت اشاره میکند:
برخی آیات بیانگر صفات جسمی، علمی و معنوی متصدی میباشند؛ در این زمینه میتوان به آیات ذیل استناد کرد:
1. <پس آنان را به اذن خدا شکست دادند و داوود، جالوت را کشت و خدا به او فرماندهی رسالت و حکومت و حکمت داد>. از مفاد آیه چنین به دست میآید:
ـ کشته شدن جالوت به دست نیرومند داوود، افزون بر مقام رسالت، او را شایسته مقام فرماندهی جنگ و سلطنت کرد.
ـ ضرورت وجود حکومت از کلمه ملک استفاده میشود؛ زیرا ملک به معنای سلطنت میباشد.
ـ از صفات متصدی داشتن علم و حکمت است.
بر این اساس هم حکومت ضروری است و هم فردی که در رأس آن قرار میگیرد، باید دارای شرایط بیان شده باشد.
2. ﴿پیامبر بنی اسراییل به آنها گفت﴾: <خدا طالوت را بر شما برگزیده و او را در علم و قدرت جسمی وسعت بخشید>. خداوند در جواب بنیاسراییل که به انتخاب طالوت برای رهبری اعتراض داشتند، چنین پاسخی میدهند؛ بنابراین داشتن قدرت جسمی کافی نیز از شرایط رهبری میباشد.
3. یوسف گفت: <مرا سرپرست گنجینههای سرزمینهای مصر قرار ده که نگه دارنده و آگاهم>. این آیه و آیات دیگر مربوط به جریان حضرت یوسف(ع) ضرورت حکومت شخصی مدیر، مدبر و آگاه را بر جوامع انسانی به خصوص در مواقع بحرانی روشن میکند که در صورت محرومیت از چنین حکومتی، جامعه دچار ضررهای جبران ناپذیری میشود.
آیات ذکر شده علاوه بر بیان صفات متصدی حکومت، به طور ضمنی ضرورت وجود حکومت را نیز ثابت میکند.امامت نمونه عالی دولت اسلامی از دیدگاه شیعیان است. شیعیان معتقدند که خداوند امامان را برای اداره نظام سیاسی و هدایت جامعه اسلام بعد از رسول خدا(صل الله علیه وآله) برگزیده است.
عناصر قدرت از دیدگاه قرآن
تشکیل حکومت علاوه بر وجود فردی به عنوان رهبر، به دو مؤلفه سرزمین و ملت نیز نیاز دارد؛از این رو،پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله) به علت عدم وجود این دو مؤلفه در مکه اقدام به تشکیل حکومت نمیکند؛ اما پس از هجرت به مدینه شرایط برای تشکیل حکومت اسلامی فراهم میآید و بعد از وجود شرایط تشکیل حکومت است که افراد واجب الاطاعة در قرآن معرفی میشوند. برای نمونه به آیاتی در ادامه اشاره میشود:
اسلام، دینی جهانی است که در محدوده مکانی، زمانی و نژادی قرار نمیگیرد، از اینرو، مخاطبین آن تمام مردم دنیا میباشند. خداوند در آیات متعدد با خطاب (یا أیّهَا الّذینَ آمَنُوا) همه مردم جهان را مورد اشاره قرار میدهد. بر این اساس <امت اسلامی> به مجموعه کسانی اطلاق میشود که در همه جای دنیا، در هر شبانه روز، پنج بار رو به کعبه نماز میخوانند. مرز جامعه اسلامی عقیده و ایمان است و در اصل با مرزهای جغرافیایی مصطلح قابل مقایسه نیست. |
1. <ای کسانی که ایمان آوردید، از خدا اطاعت کنید و از پیامبر و اولی الامر خویش فرمان برید>. اطاعت در آیه فوق سه محور را بیان میکند: 1. خدا؛ 2. پیامبر(صل الله علیه وآله) ؛ 3. اولیالامر.خداوند در این آیه بعد از وجوب اطاعت خویش، به وجوب اطاعت از رسول خدا(صل الله علیه وآله) اشاره میکند و آن را در ردیف اطاعت خود قرار میدهد. بحث امامت، از مباحث مطرح در بین شیعیان و از مختصات آنان میباشد. از آیه بیان شده چنین نتیجه گرفته میشود که اطاعت از <اولی الامر> واجب و در ردیف اطاعت از خدا و رسول خدا(صل الله علیه وآله) میباشد.
مصداق اولیالامر
مصداق <اولی الامر> بر اساس شواهد عقلی و نقلی، امامان معصوم: و در عصر غیبت، ولی فقیه جامع الشرایط میباشد.
مرزهای قدرت از دیدگاه قرآن
اسلام، دینی جهانی است که در محدوده مکانی، زمانی و نژادی قرار نمیگیرد، از اینرو، مخاطبین آن تمام مردم دنیا میباشند. خداوند در آیات متعدد با خطاب (یا أیّهَا الّذینَ آمَنُوا) همه مردم جهان را مورد اشاره قرار میدهد. بر این اساس <امت اسلامی> به مجموعه کسانی اطلاق میشود که در همه جای دنیا، در هر شبانه روز، پنج بار رو به کعبه نماز میخوانند. این مجموعه پراکنده، جغرافیای جهان اسلامی را تشکیل میدهد. بنابراین مفهوم <امت اسلامی> با مفهوم <ملت> که یکی از ارکان اساسی دولت در جغرافیای سیاسی امروز است، به طور کامل متمایز میباشد. مرز جامعه اسلامی عقیده و ایمان است و در اصل با مرزهای جغرافیایی مصطلح قابل مقایسه نیست.
خداوند در قرآن ضمن یادآوری سلسله پیامبران و بحث درباره سرگذشت آنان، آورده است:<این گروه ﴿پیامبران و پیروان آنان﴾ امت واحدند و من پروردگارتان هستم. پس مرا بپرستید و پرهیزگار باشید>. بر اساس این آیه و آیات مشابه، مجموعه افراد بشر به عنوان امت واحد، از خدای واحد اطاعت میکنند. دعوت همه پیامبران الهی برای پرستش خدای یگانه نشان دهندة دین واحد برای همه جهانیان است و پیامبران با دعوت از همه مردمان برای پرستش خدای یگانه، برای اقامه عدالت در جامعه انسانی گام برداشتهاند.
بنابراین مرزهای سیاسی ﴿به جز مرزهایی که دارالاسلام را از دارالکفر جدا میکند﴾، از دیدگاه اسلام اعتباری ندارد. یک مسلمان میتواند در دارالکفر زندگی کند و برای زنده ماندن تقیه نماید و جزء امت اسلامی باشد؛ همان گونه که خداوند میفرماید: <کسی که بعد از ایمان آوردن کفر بورزد از دروغ گویان است، مگر کسی که از ناحیه دشمن مجبور به اظهار کفر شود، ولی دلش به ایمان مطمئن باشد>.
اگر چه از دیدگاه اسلام عامل اصلی وحدت امت و جامعه اسلامی وحدت عقیده است، ولی باید توجه داشت که وحدت سرزمین و وجود مرزهای جغرایایی، اعم از طبیعی و قراردادی به طور کلی فاقد اعتبار نیست و چنانکه میدانیم <دارالاسلام> که با مرزهای خاص مشخص میشود، در فقه اسلامی، احکام خاصی دارد؛ مانند مهاجرت کردن به آن در مواردی واجب است یا ذمی که از احکام ذمّه سرپیچی کند از آن اخراج میشود.
امام خمینی(قدس ره) معتقدند: <حکومت که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله(صل الله علیه وآله) است، یکی از احکام اولیه اسلام و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز، روزه و حج است. حکومت میتواند از هر امری، چه عبادی یا غیر عبادی که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، تا زمانی که چنین باشد، جلوگیری کند>. |
از طرفی اختلاف عقیده عامل قطعی برای بیگانگی نیست؛ زیرا ممکن است اشخاص غیر مسلمان در داخل کشورهای اسلامی و تحت حمایت دولت اسلامی باشند که نوعی تابعیت را نسبت به آن پیدا میکنند. به این ترتیب مرز کشورهای اسلامی با کشورهای غیر اسلامی تعیین میشود؛ یعنی سرزمینی که اتباع کشور اسلامی در آن زندگی میکنند، دارالاسلام و مرز املاک ایشان نیز همان خواهد بود، چه با عوامل طبیعی مثل کوه و دریا و چه با علائم قراردادی مشخص شود.
شبکه قدرت از دیدگاه قرآن
با بررسی آیات قرآن میتوان دریافت، پس از خداوند که محور اصلی شبکه قدرت میباشد، گروههای تشکیل دهندة شبکه قدرت کسانی بودند که در شرایط مختلف از رسول اکرم (صل الله علیه وآله) اطاعت و حمایت میکردند؛ قرآن این گروه را به چهار دسته تقسیم میکند:1. مسلمانان طرفدار رسول اکرم (صل الله علیه وآله) و فعالان سیاسی؛ 2. مسلمانان منافق؛ 3. مشرکین؛ 4. اهل کتاب.
در شبکه طراحی شده توسط پیامبررسول اکرم (صل الله علیه وآله) ، افراد مشرک و اهل کتاب جایگاهی نداشتند. اهل کتاب باید جزیه پرداخت میکردند و بدون فعالیت سیاسی در سرزمینهای خود باقی میماندند، همچنان که خداوند میفرماید:<کسانی از اهل کتاب را که به خدا و روز قیامت ایمان نمیآورند و آنچه را خدا و فرستادهاش حرام کرده، حرام نمیدارند و به دین حق نمیگروند، بکشید تا به دست خود در حالی که کوچک شمرده میشوند، جزیه بدهند>.
از آیه فوق چنین به دست میآید که افراد مغرض نمیتوانند در سرزمین اسلامی سکونت کنند. اگر تسلیم باشند و جزیه پرداخت کنند، فقط حق سکونت دارند؛ ولی نمیتوانند در مسائل سیاسی و حکومتی دخالت داشته باشند. این نکته از عبارت )وَ هُمْ صاغِرُونَ( فهمیده میشود؛ یعنی آنها جزء طبقات پایین جامعه اسلامی هستند.
در آیه دیگری آمده است: <افراد با ایمان که در راه خدا جهاد و هجرت کردند و کسانی که افراد با ایمان را پناه داده و آنان را یاری نمودند، جزء مؤمنین محسوب میشوند>.بنابراین رسول اکرم (صل الله علیه وآله) از افرادی که به دستوراتش گوش فرا میدادند و از او اطاعت و حمایت میکردند و اگر نفاقی در قلب داشتند آشکار نمیکردند، در مسائل سیاسی استفاده میکرد و در موارد مختلف با آنها مشورت مینمود. بنابراین در حکومت رسول اکرم (صل الله علیه وآله) منافقین نیز گاهی اعمال نظر میکردند.
کارکرد حکومت
تصمیمات و رفتارهای نظام را میتوان در سه محور نهاد تصمیمگیری، دامنه قدرت و جریان قدرت بررسی کرد.
نهاد تصمیمگیری
خداوند در آیات فراوانی تصمیمگیری و رهبری جامعه را مخصوص پیامبران و جانشینان آنان میداند. از جمله در آیه 59 سوره نساء سلسله مراتب نهاد تصمیمگیری را چنین بیان میکند: <ای کسانی که ایمان آوردید از خدا و پیامبر و اولیالامر خویش پیروی کنید>.بر اساس این آیه تصمیمگیری نهایی در امور مسلمانان با رسول اکرم (صل الله علیه وآله) و پس از آن حضرت، با ائمه: و جانشینان آنها میباشد، اما در زمان غیبت معصوم(ع) به چه کسانی اولیالامر میگویند؟ بر اساس آرای اکثر علما، مصداق اولیالامر بعد از ائمه:، ولی فقیه جامع الشرایط میباشد.البته در این مورد میان عدهای از علما در چگونگی انتخاب ولی فقیه اختلاف وجود دارد. عدهای به انتصابی بودن ولی فقیه اعتقاد دارند و در مقابل عدهای به نظریه انتخاب معتقد هستند. در نظریه انتخاب، مبنا رأی مردم است.
دامنه قدرت از دیدگاه قرآن
حاکم اسلامی در امور خصوصی و امور عمومی مردم دارای اختیاراتی است.مؤمنین اختیار جان و اموال و عرض خود را دارند، ولی ولایت کلی بر جان و اموال مؤمنین بر عهدة رسول اکرم (صل الله علیه وآله) میباشد. بر مردم واجب است، هر آنچه رسول اکرم (صل الله علیه وآله) امر میکند، اطاعت کنند. آیات فراوانی در قرآن بر این مفهوم دلالت دارد: <پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است...>.
در حکومت الهی، رهبر اسلامی رأس قدرت است که در اداره امور جامعه و مسائل مورد نیاز، به تعامل با مردم میپردازد؛ یعنی در بطن حکومت، مردم سالاری دینی جریان دارد. مرزهای قدرت اسلامی نیز براساس اعتقادات تعریف میشود، اما مرزهای جغرافیایی دارای اعتبار و در فقه اسلامی دارای احکام خاص است. |
براساس این آیه، رسول خدا (صل الله علیه وآله) صاحب اختیار مؤمنین میباشد و اولویت یعنی اینکه فرد مسلمان هر جا منافع شخصی خود را در تضاد با امر رسول خدا(صل الله علیه وآله) دید، امر رسول خدا(صل الله علیه وآله) را انجام دهد. بنابراین رسول خدا(صل الله علیه وآله) میتواند براساس احکام الهی، علاوه بر حوزه عمومی افراد، در حوزه خصوصی آنها نیز دخالت داشته باشد. تمام اختیارات بیان شده برای ائمه: نیز ثابت است، اما شاید این سؤال پیش آید که دامنه اختیارات ولی فقیه بر چه اساسی تعریف میشود؟
در مورد اختیارات ولی فقیه میان فقهای شیعه اختلاف نظر وجود دارد که در این مقاله فرصت پرداختن به آن وجود ندارد؛ از این رو، به صورت مختصر نظریه امام خمینی(قدس ره) در این مورد بیان میشود. امام خمینی(قدس ره) معتقدند: <حکومت که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله(صل الله علیه وآله) است، یکی از احکام اولیه اسلام و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز، روزه و حج است. حکومت میتواند از هر امری، چه عبادی یا غیر عبادی که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، تا زمانی که چنین باشد، جلوگیری کند>. همچنین امام(قدس ره) تجسس از احوال اشخاص ـ غیر مفسدین ـ و گروههای خرابکار را به طور مطلق ممنوع میدانست.
جریان قدرت از دیدگاه قرآن
منظور از جریان قدرت در نظریههای نظام سیاسی، چگونگی عبور اطلاعات، تصمیمات و فرمانها از شبکههای مختلف نظام سیاسی است. به طور کلی در تاریخ نظامهای سیاسی دو جریان اقتدارگرای قدرت که از بالا به پایین جاری میشود و جریان مردم سالاری قدرت که حرکتی از سمت پایین به سمت بالاست، وجود دارد.
آیه (أطیعُوا اللّهَ وَ أطیعُوا الرّسُولَ)، نشان دهندة جریان اقتدار گرایانة قدرت و به ترتیب اولویت است. آیاتی نیز که از مشورت رسول خدا (صل الله علیه وآله) با مردم در امور مختلف سخن گفته است، نشان دهندة جریان قدرت از پایین به بالاست: <... پس از آنان در گذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن...>.
براساس این آیه شریفه، مشورت در امور اداری جامعه جایز میباشد؛ زیرا گذشت و استغفار که قبل از مشورت کردن در امور آمده است، نمیتواند مطلق گناهان را در بر بگیرد. همچنین نمیتواند شامل احکام الهی شود. عفو و مغفرت در چارچوب ولایت و تدبیر امور عام است؛ زیرا در این گونه امور میتوان مشورت نمود. بنابراین حکم به مشورت کردن حاکم اسلامی با مردم در امور جامعه، نشان دهندة این مطلب است که مردم میتوانند وارد جریان قدرت شده و نظراتشان در اداره امور جامعه تأثیرگذار باشد؛ یعنی قدرت از پایین به بالا نیز جریان دارد که از آن میتوان به مردم سالاری دینی تعبیر کرد.
بنابراین هرگاه مسلمانان شرایط را برای تشکیل حکومت مساعد دیدند، باید در این زمینه اقدام کنند. قرآن مختصات حکومت الهی را نیز ترسیم نموده و به همگان ارائه داده است. در حکومت الهی، رهبر اسلامی رأس قدرت است که در اداره امور جامعه و مسائل مورد نیاز، به تعامل با مردم میپردازد؛ یعنی در بطن حکومت، مردم سالاری دینی جریان دارد. مرزهای قدرت اسلامی نیز براساس اعتقادات تعریف میشود، اما مرزهای جغرافیایی دارای اعتبار و در فقه اسلامی دارای احکام خاص است.
صغری فهیمی
منبع: نامه جامعه - شماره هفتاد و هفت