به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

  موانع معروف فکه هنوز زبانزد نیروهای عملیاتی است؛ با کانال‌هایی به عرض 3 تا 9 متر و عمق 2 تا 3 متر پر از سیم خاردار مین والمر و بشکه‌های پر از مواد آتش‌زا.

خبرگزاری فارس: چرا والفجر مقدماتی به «عملیات موانع» مشهور شد

 

 منطقه حماسی فکه یکی از صفحات به یادماندنی تاریخ دفاع مقدس ما است که شاهد شهادت نوجوانان و جوانان غیور این آب و خاک است که در اوج مظلومییت در گرمای سوزان آن خاطرات به یاد ماندنی از خود به جای گذاشتند. روایت زیر از همین رشادت‌ها در منطقه فکه است که در وبلاگ مردان آسمانی بیان شده است.

بسیجی‌ها در منطقه فکه، در حالی 8 تا 14 کیلومتر را با پای پیاده از میان رمل‌ها و ماسه‌های روان فکه گذر می‌کردند که وزن تقریبی تجهیزاتی که همراه داشتند 12 کیلوگرم بود. تازه بعضی‌ها مجبور بودند قطعات 40 کیلویی پل را نیز حمل کنند، این پل‌ها قرار بود روی کانال‌ها تعبیه شود تا هنگام عبور رزمندگان به مشکل برخورد با فوگازها برنخورد.

اصلاً عملیات «والفجر مقدماتی» را که در بهمن 1361 انجام شد به خاطر همین می‌‌گفتند «عملیات موانع». مجموعه‌ای از کانال‌ها و سیم‌خاردارها و میدان مین‌ها که گاهی عمق آن به 4 کیلومتر می‌رسید. موانع معروف فکه هنوز زبانزد نیروهای عملیاتی است؛ با کانال‌هایی به عرض 3 تا 9 متر و عمق 2 تا 3 متر پر از سیم خاردار مین والمر و بشکه‌های پر از مواد آتش‌زا.

دشمن با هوشیاری، مین‌ها را زیر رمل‌ها و ماسه‌ها کار گذاشته بود و چون بیشتر عملیات‌ها در شب انجام می‌گرفت تا چند نفر روی مین‌ها پرپر نمی‌شدند، بقیه از وجود میدان مین باخبر نمی‌شدند. در محور لشکر 17 علی‌بن ابیطالب (ع) بچه‌ها در ساعت 10 شب با دشمن درگیر شدند و خط دشمن شکسته می‌شود. شهید زین‌الدین دستور می‌دهد بچه‌های مهندسی اقدام به زدن خاکریز کنند، اما حجم شدید آتش دشمن مانع می‌شود و سرآغاز حماسه مظلومانه‌ای در فکه شکل می‌گیرد.

حدود ساعت 2:15 دقیقه نیمه شب خبر می‌رسد مهمات بچه‌ها در حال تمام شدن است و تعداد زیادی از بچه‌ها نیز شهید و زخمی شدند، حالا عراقی‌ها نیروهای خودی را از سه طرف محاصره می‌کنند، اما آنها تا ساعت 7 صبح در برابر نیروهای عراقی مقاومت می‌کنند.

وقتی دستور داده می‌شود بچه‌ها کمی به عقب برگردند، صدایی از آن طرف بیسیم برای همیشه جاودانه می‌ماند. فرمانده گردان می‌گوید اطراف من بچه‌هایم روی خاک افتاده‌اند، من اینها را چطور تنها بگذارم. رد سیم‌ها را  که گرفتم رسیدم به یک عده‌ای از شهدا که دست و پایشان با همین سیم‌ها بسته شده بود؛ معلوم بود که آنها را زنده به گور کرده‌اند، چرا که کسی دست کشته‌ای را نمی‌بندد.

ادامه مطلب
یک شنبه 12 آذر 1391  - 6:22 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6181558
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی