آنها به سلاح اتحاد مجهزند كه قادر است هر سلاح نيرومندي را از كار بيندازد. خانوادههاي سالم بجز اتحاد، ويژگيهاي منحصر به فرد ديگري هم دارند. در اين خانوادهها افراد چه بزرگ و چه كوچك، آزادي دارند؛ چه وقتي قرار است حرف بزنند، از آرزوهايشان بگويند، خواستههايشان را بر زبان بياورند يا انتقاد كنند و از دلگيريهايشان بگويند.
در يك خانواده استاندارد كسي توي ذوق ديگري نميزند، كسي از اظهار نظر كردن منع نميشود و نظر هر فرد با هر سني محترم است. اعضاي چنين خانوادهاي اگر نظراتشان مخالف هم باشد و هر كدام موضعي مشخص
داشته باشند، ترس برشان نميدارد چون ميدانند فقط در يك جو سالم است كه نظرات مخالف و موافق قدرت عرض اندام پيدا ميكند. كساني كه عضو اين خانوادهها هستند با اينكه نظراتي گاه متناقض دارند هيچگاه به جان هم نميافتند و بر سر يك مساله جار و جنجال راه نمياندازند بلكه يك اختلاف نظر، يك مشكل و حتي يك بحران را به شكل عضوي بيمار در بدن ميبينند كه بايد هر چه سريعتر درمان شود نه اينكه اصل بيماري كتمان شود و اين عضو نزار به حال خود رها شود و آنقدر بماند تا بگندد.
خانواده سالم محبت هم دارد، آن هم به مقدار زياد. آنها باور كردهاند صميميت و محبت ميان اعضا رمز بقايشان است و اگر اين محبت با صداقت همراه شود، معجوني شگفتآور ميسازد كه حتي قويترين وسوسهها و سرسخت ترين مشكلات هم حريف استحكام و پيوستگي خانواده نميشود.