به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

از آیات و روایات استفاده می‌شود که پیامبر اکرم (ص) از همه انبیای الهی برتر و با فضیلت‌تر است. این مطلب را بسیاری از اندیشمندان اسلامی مانند، حسن بن سلیمان حلّی، شیخ صدوق و حافظ بن بطریق نقل کرده‌اند. در برخی از آیات آمده است:

«وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّیثَاقًا غَلِیظًا» احزاب/7 

(به خاطر آور) هنگامی که از پیامبران پیمان گرفتیم و (همچنین) از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم و ما از همه آنان پیمان محکمی گرفتیم (که در ادای مسئولیت تبلیغ و رسالت کوتاهی نکنند).

در آیه یاد شده پس از آنکه انبیا را به نحو عموم «مِنَ النَّبِیِّینَ» آورده است، به هنگام نام بردن از آنها، اول از پیامبر خاتم (ص) یاد کرده است با اینکه ان حضرت از نظر زمانی از دیگر پیامبران الهی متأخر است. آن‌گاه انبیای اولوالعزم را به ترتیب زمان بعثت آنان، نام برده است. «وَمِنکَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ ...»

علامه طباطبایی (ره) می‌گوید:

تقدم نام پیامبر خاتم (ص) بر دیگر پیامبران و نام بردن از دیگر پیامبران صاحب شریعت، به ترتیب زمان بعثت آنان، بیانگر افضل بودن و برتری پیامبر خاتم (ص) است.

همچنین در برخی از روایات ذیل آیه 172 سوره اعراف، علت افضل بودن پیامبر خاتم (ص) را، سبقت گرفتن آن حضرت بر دیگر انبیای الهی، در اقرار به ربوبیت خدای یگانه، دانسته است.

صالح بن سهل از امام صادق (ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود:

برخی از قریش به پیامبر (ص) گفتند: به چه چیزی بر پیامبران پیشی گرفتی و بر آنان برتری یافتی، حال آنکه تو آخرین و خاتم آنهایی؟ آن حضرت فرمود: زیرا من نخستین کسی هستم که به ربوبیت خدای جلیل اقرار کردم و به هنگامی که خداوند از انبیا پیمان گرفت و آنان را گواه بر خودشان قرار داد، نخستین کسی بودم که اجابت کردم و هنگامی که فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ من بلافاصله و پیش از همه به یگانگی و ربوبیت خدا اقرار کردم.

*** بررسی دلایل منع فضیلت حضرت رسول(ص) بر دیگر انبیا الهی

 

الف) آیات

برخی از آیات قرآن دلالت دارد بر اینکه میان انبیای الهی تفاضل و برتری نیست و آنان با یکدیگر فرقی ندارند؛ چنانکه در آیه 285 سوره مبارکه بقره چنین آمده است:

«آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ»

پیامبر به آنچه از جانب پروردگارش به سوی او فرو فرستاده شده ایمان آورده است و مؤمنان نیز به آن ایمان آورده‌اند. آری، همگی به خدا و فرشتگانش و کتاب‌ها و پیامبرانش ایمان آورده‌اند و گفتند: ما میان هیچ یک از پیامبران او جدایی نمی‌افکنیم ... .

این آیه صریح است در اینکه نباید میان انبیای الهی فرق گذاشت. روشن است برتر دانستن برخی بر برخی دیگر، همان فرق گذاشتن میان آنان است.

پاسخ این است که آیه یاد شده در مقام نفی برتری میان پیامبران نیست، بلکه در مقام نفی اعتقاد یهود و نیز مسیحیت است که در ایمان به انبیا فرق قائل‌اند. آنان به برخی از انبیای الهی ایمان دارند و به برخی دیگر ایمان ندارند. خداوند با آیه یاد شده تصریح می‌کند که باید به همه فرشتگان، کتب آسمانی و به تمام انبیای الهی ایمان آورید و نباید در تصدیق و ایمان، میان آنان فرق بگذارید.

از این‌رو آیه یاد شده با بسیاری از آیات که به صراحت از برتری برخی پیامبران بر برخی دیگر، یاد کرده است منافاتی ندارد؛ چنانچه در آیه 55 سوره مبارکه «اسراء» می‌فرماید:

«وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ»

و به راستی ما برخی پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم.

در متون حدیثی اهل سنت و شیعه نیز آمده است که خداوند همه آنچه را که به انبیای گذشته داده است، به پیامبر خاتم (ص) نیز عطا کرده است اما در برابر، چیزهایی که به پیامبر خاتم (ص) داده به هیچ یک از انبیای گذشته نداده است.

ب) روایات

در منابع حدیثی اهل سنت دو دسته از احادیث است که به ظاهر بر منع تفاضل میان پیامبران دلالت دارد؛ در یک دسته از بیان هرگونه تفاضل و برتری پیامبری بر پیامبری دیگر منع کرده است و در رشته دیگر، از برتر دانستن پیامبر خاتم (ص) بر دیگر پیامبران نهی کرده است.

به نظر می‌آید احادیث یاد شده نمی‌تواند قابل اعتماد باشد، زیرا با صریح آیات قرآن که بیانگر برتری برخی پیامبران بر برخی دیگر است، مخالف است، مانند: «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ»؛

بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم، برخی از آنها، خدا با او سخن می‌گفت و بعضی را درجاتی برتر داد.

«وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ»؛

و (اگر تو را بر دیگران برتری دادیم، به خاطر شایستگی توست) ما بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم.

« ... وَلَکِنَّ اللّهَ یَجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَاء ...»؛

ولی خداوند از میان رسولان خود، هر کس را بخواهد برمی‌گزیند.

آیات یاد شده صریح است در اینکه برخی از انبیا بر برخی دیگر فضیلت دارند و در برخی از آیات یاد شده وجه برتری نیز بیان شده است و این بیانگر آن است که بیان تفاضل و برتر دانستن برخی از پیامبران بر برخی دیگر منعی ندارد.

از این‌رو اندیشمندان اهل سنت، مانند نووی و جلال‌الدین سیوطی با فرض اینکه از یک طرف احادیث یاد شده از نظر آنان مورد قبول است و از طرف دیگر، برتری برخی از پیامبران بر برخی و نیز برتری پیامبر خاتم (ص) را بر دیگران پیامبران قطعی دانسته‌اند، احادیث یاد شده را توجیه کرده‌اند.

این توجیه نیز ناتمام است، زیرا:

اولاً، احادیث یاد شده اطلاق دارد و چنانکه گفته شد از هرگونه برتری منع کرده است.

ثانیاً، بر فرض پذیرش این ادعا که احادیث یاد شده تنها از برتری دادن در اصل نبوت منع کرده است و از بیان دیگر برتری‌ها منع نکرده است، باز هم تعارض این احادیث با آیات به حال خودش باقی می‌ماند، زیرا ظاهر برخی از آیات، تفاضل و برتری برخی از پیامبران به برخی دیگر در اصل نبوت است:

«تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ»؛

برخی از رسولان را بر برخی دیگر برتری داده‌ایم؛ از آنان کسی است که خدا با وی سخن گفت و بعضی از نیز به درجات و مقام‌هایی بالا برد و به عیسی پسر مریم دلایل و معجزه‌هایی روشن دادیم ... .

در این آیه خداوند برتری را به اصل نبوت مربوط می‌سازد و درباره موسی (ع) می‌گوید:

«مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللّهُ»؛

برخی از انبیا با خدا تکلم می‌کرده‌اند.

و در مورد برتری عیسی (ع) می‌گوید:

«وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ»؛

ما به او نشانه‌های روشن دادیم و او را به روح‌القدس تأیید کردیم.

آنان در توجیه روایات دسته دوم چنین گفته‌اند:

1. پیامبر (ص) از روی ادب و تواضع، از نقل برتری خود بر دیگر پیامبران منع کرده است. معنای توجیه یاد شده این است که پیامبر خاتم (ص) در واقع، بر دیگر پیامبران الهی برتری دارد، اما از نقل و بیان آن منع کرده است.

این توجیه ناتمام است و نمی‌توان احادیث یاد شده را بر ادب و تواضع پیامبر (ص) حمل کرد، زیرا آن احادیث در مقام انشا و تعیین تکلیف برای مسلمان است و جمله انشائیه را نمی‌توان بر تواضع حمل کرد.

2. پیامبر (ص) در ابتدا نمی‌دانسته است که بر دیگر پیامبران برتری دارد. از این‌رو از برتر دانستن خود، منع کرده است، اما پس از آنکه به برتری خود آگاه شد، آن را به دیگران اعلام کرده است.

حق این است که توجیه یاد شده نیز درست نیست، زیرا نه تنها خلاف ظاهر آیات، بلکه خلاف ظاهر روایات نیز است؛ چنانکه در حدیث آمده است که پیامبر (ص) فرموده است:

«کنت نبیاً و آدم بین الماء والطین»؛

من پیامبر بودم و حال آنکه آدم، میان آب و گل بود.

و یا آنکه در پاسخ کسی که به حضرت گفت: از چه وقت به پیامبری رسیدی؟ «متی کنت نبیاً»، حضرت فرمود: آن‌گاه که آدم (ع) میان روح و جسد بود؛ «و آدم بین الروح و الجسد».

بنابراین آیات قرآن بیانگر آن است که خداوند برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری داده است؛ چنانکه برخی از آنان «نبی» و برخی دیگر «رسول‌» هستند. بدیهی است که مقام رسالت بر مقام نبوت برتری دارد و در علت برتری رسول بر نبی، وجوه گوناگونی نیز بیان شده است. از این‌رو روایاتی که پیامبران را با یکدیگر مساوی می‌داند، با آیات قرآن متعارض‌اند و بدیهی است که آن احادیث باید کنار گذاشته شود، افزون بر آن، روایات منع تفاضل، مخالف است با روایاتی که بیانگر جواز تفاضل است که در صورت تعارض و تساقط، می‌توان با تبعیت از قرآن، بیان‌ برتری‌های پیامبران بر یکدیگر را جایز دانست.

ادامه مطلب
سه شنبه 10 بهمن 1391  - 7:31 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6168567
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی