سایت ایلام فردا، فرمانده گردان 503شهید بهشتی، تیپ یکم امیرالمومنین(ع)لشکر4بعثت (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)در سال 1332 در بخش ملکشاهی دراستان ایلام به دنیا آمد؛ پدرش او را علی نام نهاد. دوران کودکی، نوجوانی وجوانی مانند تمام مردم آن دیار با فقرومحرومیت همراه بود، با آغاز انقلاب اسلامی امام خمینی(ره)امید و جان تازه ای در جسم سختی کشیده علی دمیده شد.
او که مانند تمام همشهریانش هیچ گاه در خواب هم نمی دید سهمی در اداره کشورش داشته باشد با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی وارد مرحله ای جدید از زندگی شد وبه عنوان یکی از چهره های شاخص استان ایلام درآمد.
اوایل جنگ تحمیلی به عنوان عضوی از بسیج راهی جبهه شد و در سال 1359 به عضویت رسمی سپاه در آمد.در دیار ایلام ،غیوری را به غیرت – جوانمردی – شجاعت و غریبی می شناسند .
زندگی هشت ساله او در دفاع مقدس سراسر ماجراهای تلخ و شیرین و خواندنی است هر روزش حماسه است،شجاعت وجسارتش به حدی بود که او را معیار شناخت شجاعان و اوج ایثار گری می دانند .
هر جا عملیاتی بود علی حضور داشت ،او یا در کسوت فرمانده بود یا همراه قناسه اش دشمنان را شکار می کرد.
در عملیات کربلای 10 روی ارتفاع با لوکاوه رفته بود ،شهید بسطامی و فرمانده (سابق)لشکر11امیرالمومنین، سردار کرمی هم حضور داشتند .آن روز جنگ غیوری با هلیکوپتر های عراقی با آرپی جی 7 دیدنی بود.
در عملیات ماووت عراق فرمانده گردان بود،او قله سوق الجیشی دو قلو را تحویل گرفت،علی در آن عملیات شش نماز واجب را با یک وضو یعنی از صبح تا صبح روز بعد با یک وضو خواند ،که در این باره زبان زد دوستان است ،آن هم در عملیات و لحظات بحرانی که اضطراب انسان بالاست.علی با قرآن و نماز خیلی مانوس بود .
او در مسئولیتهای فرمانده گردان ،جانشین گردان ، نیروی اطلاعات و عملیات مشغول خدمت بود .
در عملیات والفجر 3،والفجر 5، والفجر 9، والفجر 10 ،کربلای 1 ،کربلای 4 ،کربلای 10 ،نصر 4 ،نصر 8،با مسئولیت های مختلف حضوری فعال داشت در هر جا که علی بود آرامش خاطر فرماندهان فراهم بود.
همشهریانش 50 کیلومتر برای زیارت پیکرش پیاده رفتند
در 29 خرداد 1367 ارتش متجاوز عراق حمله شدیدی رادرجبهه مهران آغاز کرد،برای دفع این حمله ی دشمن مهمترین معبر را که برای حفاظت از مهران پیش بینی شده بود به علی و گردان تحت امر او دادند .
یکی از همرزمانش از آن شب اینگونه می گوید:شب قبل از عملیات ساعت 12 شب ما به گردان علی سر زدیم.
گفت: مگر تانکهای عراقی از روی جسد من رد شوند تا این معبر سقوط کند.
کاملا مهیای شهادت بود در جواب شوخی یکی از دوستان گفت :من هم می دانم این بار کار خیلی سخت شده است.
عملیات دشمن در مهران آغاز شد تا ساعت 4 صبح صدای یا حسین (ع) و لا حول و لا قوه...
علی برای فرمانده لشگر امیدوار کننده بود، ساعت 9 صبح روز بعد موسوی، بی سیم چی شهید غیوری گفت: علی در روی معبر بهرام آباد مورد اصابت گلوله های تیر بار تانک عراقی ها قرار گرفت.
آخرین پیام علی مقاومت بود ،وقتی بعد از 12 سال و 4 ماه و 25 روز مردم خبر پیدا شدن جسدعلی را شنیدن به استقبالش رفتند.
مردان و زنان ملکشاهی 50 کیلومتر پیاده حرکت کردند تا به محلی که پیکر مقدس علی پیداشده بود رسیدند.
جسد علی با کارت شناسایی و لباس های تیر و ترکش خورده اش شهر به شهر گردانده شد و در زادگاهش به خاک سپرده شد تا برای همیشه تاریخ سندی باشد بر افتخار سربلندی غرور ایرانیان .
امروز سنگر شهید غیوری در قرار گاه امیر المومنین (ع)در مناطق عملیاتی غرب کشور ماوا و مامن همرزمان و زیارتگاه عاشقان و آزادگان است.
بیرق گنبد امام حسین(ع) کفن شهید علی غیوری زاده
یکی از دوستان شهید علی می گفت:من یک حاجتی داشتم که از علی خواستم،گفتم خدایا این سرباز تو بوده با عشق هم برای تو رزمیده،12 سال و 4 ماه و 25 روز در صحرای مهران اونجا هم تنها بوده،من میخوام به این شهید متوسل بشم و مشکلم برطرف بشود.
من دوست دارم برم بقیع،دوست دارم یک سفر حج بروم،این سفر منو زودتر راه بنداز.
من وقتی این درد دل رو گفتم شب رفتم خونه،صبح که از خواب پا شدم خانمم به من گفت : دیشب که تو نبودی از حج و اوقاف زنگ زدن و گفتن به شما بگم که مسئله حجت حل شده است.
بعد از پیدا شدن پیکر مطهر شهید علی غیوری زاده،من پیش خودم گفتم باید کاری برای این شهید بکنم.
هرچه قدر فکر کردم که چکار کنم برای این شهید،فقط این به ذهنم رسید که من یک چیزی دارم که هدیه بدم به علی؛اون هم اولین بیرق سرخی که برفراز گنبد سید و سالار شهدا حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) بوده و بعد از جنگ وارد ایلام شده این پیش من بود.
الان این بیرق کفن شهید علی غیوری زاده است.