تلگراف یکی از شیوههای ارتباطی است که ممکن است شما از یاد برده باشید، در هند هنوز هم هم روزانه پنج هزار تلگرام توسط شرکت ارتباطی BSNL رد و بدل میشود. اما دیگر در هند هم عصر تلگراف به سر آمده و از چهاردهم ماه آینده میلادی (جولای) آخرین تلگراف فرستاده خواهد شد.
به این ترتیب ۱۴۴ سال بعد از آنکه ساموئل مورس نخستین تلگرام را در واشنگتن فرستاد و هفت سال بعد از آنکه در آمریکا استفاده از این فناوری ارتباطی به کنار نهاده شد، زمانه برای آن در هند هم به سر خواهد آمد.
در هند سرویسهای تلگراف توسط ویلیام اُشُنِسی – یک پزشک بریتانیایی و مخترع- معرفی شد، او در سال ۱۸۵۰ از کد متفاوتی برای ارسال یک تلگرام استفاده کرد.
شرکت BSNL به خاطر عدم صرف مالی مجبور به متوقف کردن تلگراف شده است، این شرکت به خاطر رواج فناوری SMS وگوشیهای هوشمند، سالانه ۲۳ میلیون دلار زیاندهی داشته است.
تلگراف از نظر تاریخی در هند اهمیت زیادی داشته است و در زمان مستعمره بودن هند از آن به عنوان ابزار یک کنترلی استفاده میشد، همین تلگراف بود که به کنترل مبارزه هندیهای علیه انگلیس در سال ۱۸۵۷ کمک کرد. با تلگراف بود که جواهر لعل نهرو به لندن اطلاع داد که پاکستان به کشمیر حمله کرده است.
به تلگراف در زبان هندی «تار» گفته میشود که تقریبا معادل معنی همین واژه در فارسی است و سیم معنی میدهد. بسیاری موارد در هند مرگ یک عضو خانواده با تلگراف مخابره میشده است، در فیلمهای بالیوودی هم به کرات چنین صحنههایی را میبینیم، جالب است که تلگرافهای حاوی خبر مرگ، در هند یک پنجم تلگرافهای عادی هزینه دارند!
در زمان اوج در هند، سالانه ۶۰ میلیون تلگرام رد و بدل میشد و ۴۵ هزار دفتر تلگراف وجود داشت. اما امروزه فقط ۷۵ دفتر وجود دارد و جمع ۱۲۵۰۰ کارمند تلگراف، به ۹۹۸ نفر رسیده است.
زمانی لازم بود که تلگرافچیها واقعا پیامهای مورس را بدانند، اما این روزها ارسال و دریافت تلگراف ساده شده است و از طریق یک نرمافزار وبی صورت میگیرد.
هنوز هم کسانی هستند که از فناوری تلگراف دفاع میکنند، مثلا آقای رام -یک تلگرافچی- با ۳۸ سال سابقه معتقد است با توجه به ضریب نفوذ کم موبایل در هند، هنوز هم بهتر است تلگراف به کنار نهاده نشود. تنها حدود یک چهارم هندیها موبایل دارند، اما به هر حال در هر روستای دورافتادهای هم شخصی را میتوان پیدا کرد که موبایل داشته باشد.
فایده دیگر تلگراف، محکمهپسند بودن تلگرف است و هنوز هم قضات به صورت رسمی تلگرافها را جدی میگیرند.
دولت ۶۵ درصد تلگرامهای روزانه را میفرستد اما آقای رام بیشتر نگران آن ۳۵ درصد تلگرامهایی است که توسط مردم فرستاده میشود. بسیاری از این تلگرامهای توسط زوجهایی فرستاده میشوند که به صورت مخفیانه ازدواج کردند و خانوادههایشان به خاطر تفاوت مذهب یا طبقه اجتماعی به آنها اجازه ازدواج ندادهاند. آنها از طریق تلگرام به خانوادههایشان اطلاع میدهند که ازدواج کردهاند و از بیم خشونتهای خانواده به پلیس و سازمان جهانی حقوق بشر هم این موضوع را اطلاع میدهند!
اما بعضیها هم از متوقف شدن تلگراف آنقدر ناراحتند که میخواهند دست به کارهای جدیتری بزنند، مثلا آقای تریپاتی میخواهد به سبک گاندی اعتصاب غذا کند، و اگر این تصمیم تغییر نکند تا سر حد مرگ پیش برود و در صورتی که بمیرد به گفته او، مقامات مسئول خواهند بود. البته او به صورت رسمی میگوید که تهدید به خودکشی نمیکند، فقط میخواهد روزه گاندیوار بگیرد. او معتقد است که تلگراف برای فعالین اجتماعی اهمیت زیادی دارد و مثلا با همین تلگراف است که میشود به مسئولان قضایی اطلاع داد که یک شهروند به صورت غیرقانونی زندانی شده است.
تاریخچه فشرده تلگراف در ایران
نخستین ارتباط تلگرافی در ایران در سال ۱۲۳۴ شمسی، یعنی ۱۴ سال پس از مخابره اولین پیام تلگرافی ساموئل مورس، میان مدرسه دارالفنون و کاخ گلستان برقرار شد که مخابرهای آزمایشی بود، نخستین جملهای که مخابره شده بود، این بود: «منت خدای را عزّ وجلّ که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت …»
تلگراف از ۱۲۳۵ شمسی، و در پی انتشار اخبار و اطلاعات مربوط به آن در روزنامه وقایع اتفاقیّه ، در ایران شناخته شد، در تمامی این گزارشها برای سیم و دستگاه تلگراف از تعابیری چون چرخ الماس ، چرخ آتشی ، سیم آهن ، راه سیم آهن ، چرخ صاعقه و سیم صاعقه استفاده شده است. شکل فرنگی این واژه ظاهراً در ۱۲۳۶ به صورت «تلغراف » به زبان فارسی راه یافت.
یک سال بعد، کرشش اتریشی (معلم کل توپخانه در دارالفنون )، با نظارت و اهتمام علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه (رئیس کل دارالفنون )، از عمارت سلطنتی (کاخ گلستان ) به باغ لالهزار سیم تلگراف کشید که اجرای موفقیتآمیز آن ، منجر به گسترش خطوط تلگراف تا سلطانیه و زنجان در ۱۲۳۷ شد. در سال ۱۲۳۹ خطوط تلگراف تا شمیران و تبریز امتداد یافت و در ۱۲۴۱، خط تلگراف تهران ـ گیلان نیز به کار افتاد.
شورش بزرگ هند در ۱۲۳۵/۱۸۵۷، ضرورت ارتباط تلگرافی مستقیم با هندوستان را برای بریتانیا بیشتر کرد و روند گسترش خطوط تلگراف ایران را، که به امور دارالخلافه و دستگاه سلطنت محدود بود، تغییر داد و ایران ، به عنوان بهترین مسیر ارتباطی با هندوستان ، مورد توجه انگلستان قرار گرفت، اما دولت ایران ، که تازه از جنگ با انگلستان (بر سر مسئله هرات) رهایی یافته بود، از این پیشنهاد استقبال نکرد. در این امر، علاوه بر بدگمانی ایرانیان نسبت به نیات انگلستان، موضوعات دیگری نیز مطرح بود، از جمله صرف هزینهای هنگفت برای کاری غیرمفید (از لحاظ منافع ایران ) و بیم مقامات محلی از به خطر افتادن خودمختاری محلیشان.
تلاشهای انگلستان ، به ویژه از طریق جلب توجه ناصرالدین شاه به عواید مالی تلگراف ، سرانجام در ۱۲۴۱ به نتیجه رسید و ایستویک ، کاردار دولت انگلستان ، موفق شد قراردادی شش مادّهای ، در باب احداث بدون تأخیر خط تلگراف خانقین ـ تهران و تهران ـ بوشهر، با دولت ایران امضا کند.
گسترش خطوط تلگراف در ایران ، به سبب آنکه صرفاً بر مبنای منافع درازمدت انگلستان بود و امتیاز تلگراف ایران را در اختیار انگلستان قرار می داد، به جنبه دیگری از رقابتهای روسیه و انگلستان تبدیل شد. نخستین اقدام روسها در این خصوص در ۱۲۴۲/ ۱۸۶۳ صورت گرفت و طی آن خطوط تلگراف نخجوان و ایروان به خط تلگراف تبریز ـ جلفا متصل و پیامهای تبریک میان طرفین مبادله شد. چند ماه بعد روسها یک خط تلگراف میان تهران و استرآباد (گرگان ) کشیدند که دسترسی آنها را به پایتخت ایران آسان می کرد.
چندی بعد در ۱۲۴۵/۱۸۶۶، هنگامی که خطوط تلگرافی انگلستان در مسیر عثمانی تا هند، به سبب اختلاف تقویمی نواحی گوناگون و اختلاف زبانی تلگرافچیان آن نواحی و کندی ارسال تلگرام ، با مشکلات بسیاری مواجه شد، شرکت آلمانی زیمنس هالسکه مسئولیت رفع مشکل مذکور را از طریق احداث خط جدیدی از مسیر آلمان ـ روسیه ـ ایران پذیرفت.
قدرت و میزان اختیارات کارکنان تلگرافخانههای انگلیسی -به ویژه در اوایل- به حدی بود که گاهی حتی سفارت انگلستان را نیز به تنگ میآورد. آنها تا مدتها مستقلاً و بدون هماهنگی با سفارت، با حکام و اشخاص متنفذ ایرانی به حل و فصل مسائل فیمابین می پرداختند و حتی پس از مرتفع شدن اختلافات سفارت با آنها، تجارب و اطلاعات و نفوذ محلی این صاحب منصبان در تعیین سیاستهای منطقهای انگلستان بسیار مؤثر بود. در تلگرافخانههای انگلیسی، این اماکن را به صورت حاشیه امنی درآورد که حتی هیئت حاکمه و حکام و والیان ایران نیز جرأت ورود به آن را نداشتند. متقابلاً، برای دولت انگلستان نیز تأمین امکانات رفاهی و حفاظت از تلگرافخانه ها اهمیت فراوان داشت و حتی در یک مورد، با ذکر عبارت «پاسگاههای کوچک امپراطوری» بر این مسأله تأکید شده است.
حوزه فعالیت روسها، به رغم برخورداری از اختیارات مشابه ، ظاهراً چنین تنوعی نداشت . بسیاری از تلگرافچیان روسی ، بدون کسب مجوز از دولت ایران، در مسیر خط تلگرافی مشهد ـ سیستان فعالیت و در امور تلگرافخانه های ایرانی مداخله می کردند. گاهی این تلگرافخانهها محل اسکان قشون روس می شد و روسها نحوه ادای وظیفة تلگرافچیان ایرانی را تعیین می کردند. چنین روش خشنی امکان دستیابی به هرگونه نفوذ محلی و کسب وجهه عمومی را از آنان سلب می کرد.
با پیوستن ایران به اتحادیه رادیوتلگرافی (به عنوان ششمین عضو اتحادیه ) در ۱۲۹۱/۱۹۱۲ و راه اندازی تلگراف بیسیم در این دوران، خدمات مخابراتی توسعه و تحول یافت . نخستین بار در ۱۲۹۴/۱۹۱۵ آلمانیها برای رفع احتیاجات نظامیی ایران ، تلگراف بی سیم را در ایران راهاندازی کردند. باتوجه به نظامی بودن کاربرد تلگراف بی سیم ، مسئولیت آن به وزارت جنگ محول شد و یک شرکت روسی عهدهدار فروش دستگاههای آن به ایران گردید. در ۱۳۰۵ ش تلگراف بی سیم ایران ، به نام بیسیم پهلوی ، رسماً افتتاح شد. در اواخر همین سال، دستگاههای بی سیم به وزارت پست و تلگراف واگذار گردید و به جای کاربرد نظامی ، به برقراری ارتباط عمومی با کشورهای خارجی اختصاص یافت . بعدها دستگاههای فرستنده با موج کوتاه جانشین فرستنده های با موج بلند شدند. در۱۳۱۳ش ، آژانس پارستأسیس شد که نخستین خبرگزاری ایرانی بود که دریافت و ارسال اخبار و اطلاعات در آن از طریق تلگراف صورت می گرفت.
پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ـ۱۹۴۵) روند تحول دستگاههای مخابراتی در ایران ، سیر صعودی یافت . برخی از عوامل مؤثر در این امر عبارت بودند از: راه اندازی دستگاه تله تایپ (دستگاه نویسنده تلگرافی )، تأسیس مراکز فرستنده و گیرنده با تجهیزات مدرن ارتباطات تلفنی و تلگرافی ، استفاده از بافه (کابل )های مرکّب محتوی زوجهای فرکانس بالا و زوجهای صوتی ، و بالاخره بهره برداری از ارتباط تلگرافی تلکس.
تصاویری از دستگاه تلهتایپ، نسخههایی از همین دستگاه در دهه شصت هم در ایران رواج داشت، متصدیان نامههای مردم را ابتدا تایپ میکردند، تایپها روی نوار پانچ ذخیره میشد و بعد در طول روز نامهها به تناوب، با قرار دادن نوار پانچ در دستگاه از طریق خطوط کابلی و بعدها مایکروویو به شهرها و مراکز مقصد ارسال میشد.
دستگاه تلهتایپ
نوار پانچ
رل کاغذ
چکشهای کوچک حروف به یک نوار جوهراندود شده برخورد میکردند و بعد روی کاغذ ضربه میزدند تا حروف روی کاغذ نقش ببندد
نقش تلگراف در حیات اجتماعی ایران: تلگراف، بیش از هر چیز، برای دستگاه حکومتی ایران مفید واقع شد. ناصرالدین شاه به اهمیت تلگراف در امور جاری مملکت اعتقاد بسیار داشت و آن را جزء امور خاص سلطنتی قرار داد، تلگراف در گسترش نظارت دولتی بسیار مؤثر بود، ضمن آنکه عواید مالی فراوانی نیز نصیب دولت می کرد، اما برای عامه مردم مسئله به گونهای دیگر بود. در واقع برای بسیاری از مردم ایران در آن زمان پدیده جدیدی چون تلگراف ، به خودی خود منفی نمینمود، بلکه انگلیسی یا روسی شدن آن موجب بدبینی آنان نسبت به این پدیده شده بود. این نگرش هنگام عملیات اجرایی نیز دردسرساز بود؛ چنانکه ، به زودی قطع تیرها و بریدن سیمهای تلگراف ، به معضِل بزرگ انگلیسها و روسها و همچنین دولت ایران که مسئول جبران خسارات عمدی بود، تبدیل شد که سالها ادامه داشت . تعویض تیرهای تلگراف و تعمیر آنها، در ناحیه ای واقع در مسیر بوشهر ـ کازرون بقدری تکرار شد که متصدیان انگلیسی ناچار به نصب تیرهای آهنی شدند. در قلمرو روسها نیز، ترکمنهای استرآباد، بارها و بارها با قطع خطوط تلگراف ، سیمها را به تاراج بردند. گاه انگیزههای سودجویانه نیز به این تحرکات دامن می زد. به نوشته ویلز، کسبه همدان پس از آگاهی از اهمیت فراوان تلگراف برای انگلستان، نرخ تیرهای چوبی را چند برابر کردند.
با اینهمه، پس از افزایش اعتبار تلگرافچیان فرنگی در اذهان مردم و آشکار شدن تدریجی مزایای تلگراف، به ویژه امکان برقراری ارتباط سریع با پایتخت، از شدت بدبینیهای اولیه کاسته شد و مردم به اهمیت تلگراف در برقراری ارتباط مستقیم و بیواسطه با شاه پی بردند. این نگرش به تدریج، به رواج و گسترش بستنشینی و تحصن در تلگرافخانهها انجامید. اگر چه بستنشینان در همه تلگرافخانهها (چه ایرانی چه غیرایرانی) تحصن میکردند، اما تلگرافخانههای خارجی به دو دلیل بیشتر موردتوجه بودند: نخست آنکه مِلک دولت متبوع خود به شمار میآمدند و از تعرض نیروهای دولتی ایران در امان بودند و دوم اینکه آگاهی مردم به نفوذ متصدیان تلگرافخانهها در میان دولتمردان ایرانی، امیدواری به رفع مشکل را بیشتر میکرد. گاهی این تحصنها طولانی میشد و خسارات و دردسرهای فراوانی به وجود می آورد. به همین دلیل دولت انگلستان ، که تلگرافخانههایش همواره مورد توجه بستنشینان بود، در مفاد قرارداد تلگرافخانة جاسک (۱۳۰۴)، هرگونه تحصن در محدوده آن تلگرافخانه را صریحاً ممنوع اعلام کرد .
در دوران مشروطه، تحصن در تلگرافخانه، یکی از رایجترین اشکال اعتراض مردمی بود. اجحاف و تعدی دولتیان ، نارساییهای موجود، آگاهی از اخبار و وقایع سایر شهرها، هماهنگی با انقلابیون نواحی مختلف ، هرج ومرج و ناامنی، نفوذ بیگانگان، عزل و نصب حکام، عدم اجرای اصول قانون اساسی و نظایر آن، عمدهترین دلایل تحصن در تلگرافخانه ها به شمار میآمد. در انقلاب مشروطه، سیمهای تلگراف به مثابه چشم و گوش مشروطه طلبان عمل میکرد و حیاتیترین رشته ارتباطی آنان محسوب میشد.
در دهه شصت، در زمان جنگ ایران و عراق، تلگراف به یکی از اصلیترین شیوهها اطلاع خانوادهها از سلامت فرزندانشان در جبهههای نبرد تبدیل شد.
بعد از آن با توجه به ورود فناوریهای مثل فکس و بعدها اینترنت و ایمیل، به تدریج میزان استفاده از تلگراف در ایران کاهش یافت تا حدی که فقط در تهران و در مراکز استانها به صورت محدود استفاده میشد و حالا ظاهرا هیچ مرکز فعالی تلگرافی در ایران وجود ندارد.
توجه: سالهای قمری در منبع این پست، همگی به سال خورشیدی تبدیلی شدهاند.