این دو سه ساله، توجه عموم مردم به «شتابدهنده ذرات» و در رأس آنها LHC جلب شده است.
شتابدهنده، دستگاهی است که در آن ذرّات باردار (مانند: ذرات بنیادی، اتمهای یونیزه شده، مولکولها یا قسمتهای مولکول) به وسیلهٔ میدانهای الکتریکی یا مغناطیسی تا سرعتهای بسیار زیادی شتاب داده میشوند. به طوری که سرعت بسیاری از آنها، حتی تا نزدیکیهای سرعت نور میرسد.
از شتابدهندهها در زمینههای مختلفی از فیزیک، از جمله در اندازهگیریهای متعددی در فیزیک هستهای استفاده میشود: یعنی از طریق شلیک ذرّات، توسط شتابدهنده به سوی جسم در حال تحقیق (Target) و پراکندشدن آنها و اندازهگیری، توسط یک دوربین یا آشکارساز (Detector).
ما به صورت جسته و گریخته میدانیم که اگر بدن در مجاورت مواد رادیواکتیو یا پرتوهای خطرناک قرار بگیرد، چه پیش میآید، اما در مورد شتابدهنده ذرات، چه؟ اگر کسی را مثلا در حین کار یک شتابدهنده در معرض برخورد آن ذرات قرار بدهیم، چه پیش خواهد آمد؟
مشخص است که ما اصلا امکان آزمایش عملی چنین چیزی را نداریم، اما در سال ۱۹۷۸ حادثه عجیبی پیش آمد که امکان داد دستکم برای یک بار در تاریخ، خطرات چنین چیزی آزمایش شود!
آناتولی پتروویچ بوگورسکی، یک دانشمند روس، تنها شخصی است که تا حالا در معرض ذرات شتابداده شده در یک شتابدهنده قرار گرفته است.
در سال ۱۹۷۸، او به عنوان یک پژوهشگر در پژوهشگاه فیزیک Protvino کار میکرد و مشغول تحقیقاتی با استفاده از شتابدهنده ذرات این مرکز به نام سینکروترون U-70 بود.
در ۱۳ جولای این سال، او متوجه شد که قطعهای از شتابدهنده به درستی کار نمیکند، برای همین خم شد تا مشکل را حل کند، غافل از آنکه با این کار سرش درست در مسیر عبور پروتونهای شتابداده شده، قرار گرفته گرفته است.
برای لحظهای، او به گفته خودش، «نوری درخشانتر از هزار خورشید» را دید، ولی هیچ دردی حس نکرد.
پرتو عبور کرده از سر او، معادل دو هزار گری بود. gray واحد میزان جذب انرژی پرتوهای یونیزان است و هر گری معادل جذب یک ژول نرژی به ازاری هر کیلوگرم از ماده است. معمولا اگر کسی به صورت ناگهانی در معرض ۵ گری اشعه قرار بگیرد، در عرض ۱۴ روز فوت میکند. اما هر چه باشد، نوع اشعه هم مهم است و تا آن زمان کسی در معرض پروتون شتابداده شده قرار نگرفته بود.
همان طور که در عکس بالا میبینید، اشعه از پس سر بوگورسکی وارد شده بود و از نزدیکی بینیاش بیرون آمده بود. به فاصله کوتاهی از حادثه، قسمت چپ سر بوگورسکی متورم شد، او را به بیمارستان بردند، انتظار میرفت او در عرض چند روز فوت کند، دانشمندان در نظر داشتند او را برای مطالعه این شرایط تحت مراقبت و نظارت دقیق قرار بدهند.
در عرض چند روز، قسمتی از پوست پس سر و صورت او، ریخت، ابفت استخوان جمجمه و مغز او هم توسط اشعه سوخته بود، اما در کمال تعجب بوگورسکی نمرد و به تدریج بهبود پیدا کرد!
علیرغم اینکه اشعه از مغز او عبور کرده بود، او تواناییهای هوشی خود را بدون تغییر، حفظ کرد. البته او آسیبهایی هم دید:
- او شنوایی گوش چپاش را از دست داد.
- در عرض دو سال پس از حادثه، قسمت چپ صورت او به تدریج فلج شد.
- او نسبت به گذشته، در حین انجام فعالیتهای ذهنی، زودتر خسته میشد، اما با این همه او بعد از حادثه توانست به تحصیل ادامه بدهد و PhD خود را هم بگیرد.
-آثار جانبی دیگر، ابتلای او به تشنج absence بود و تشنج تونیک کلونیک بود. (در تشنج نوع اول، شخص به مدت کوتاهی، معمولا زیر ۲۰ ثانیه، حتی بدون اینکه خودش آگاهی داشته باشد، دچار تشنجی میشود که به صورت کاهش سطح هوشیاری و خیره شدن تظاهر پیدا میکند و در آن خبری از حرکات کلاسیک لرزش دست و پاها نیست، اما در تشنج تونیک کلونیک، ما با تشنج کلاسیک روبرو هستیم که فرد بیهوش میشود، روی زمین میافتد و دست و پایش به شدت تکان میخورند.)
اما عجیبترین اثر جانبی پرتوهای پروتون شتابداده شده روی بدن بوگورسکی این است که سمت راست صورتش، مثل هر پیرمردی دیگری در سن او، دچار چین و چروک شده است، اما سمت چپ صورتش، گویی فریز شده و چین و چروکی در آن مشهود نیست. از این نظر شتابدهنده مثبل یک بوتاکس با اثر ماندگار عمل کرده است!
بوگورسکی ازدواج کرده است و صاحب یک پسر است.