به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

قرآن و انجیل برنابا ذبیح‌الله واقعی را حضرت اسماعیل معرفی می‌کنند؛ درحالی‌که در اناجیل چهارگانه سعی در جلوه‌دادن اسحاق به عنوان ذبیح‌الله دارند تا نبوت پیامبر اسلام (ص) را نفی کنند و خود را منتظر پیامبر آخرالزمان نشان دهند.

خبرگزاری فارس: بررسی تطبیقی انجیل برنابا و اناجیل چهارگانه و ارزیابی آنها با قرآن (در زمینه نبوت)
 

 

چکیده

نبوت در بنی‌اسرائیل دارای دو نقش سخنگویی و پیشگویی است. این دو نقش برای حضرت مسیح در اناجیل چهارگانه دیده می‌شود؛ اما نویسندگان این اناجیل در بیان، نقشی فراتر از نبوت را برای وی در نظر گرفته‌اند که مقام الوهیت است. در انجیل برنابا، مقام عیسی مقام نبوت است و او فرزند خدا یا خدا بودن خود را انکار کرده، خود را بنده خدا می‌خواند و دیگران را به عبودیت الاهی دعوت می‌کند. در این انجیل، علاوه بر اینکه از نبوت برخی از انبیای پیشین (آدم، ابراهیم و موسی) سخن آمده، بشارت ظهور پیامبر اسلام نیز آمده است که از این نظر با قرآن مطابقت دارد.

واژگان کلیدی: اناجیل چهارگانه، انجیل برنابا، قرآن، نبوت.

بقیه در ادامه مطلب...

طرح مسأله

خداوند پیامبران را حاملان وحی الاهی به سوی مردم قرار داد، تا حجت را بر آنها تمام کنند و پس از آن در درگاه الاهی عذری نداشته باشند. (نساء/ 165) خداوند در قرآن، دین را از آدم تا خاتم، یک جریان پیوسته معرفی می‌کند و یک نام بر آن می‌گذارد و آن اسلام است. (آل‌عمران/ 19)

پیامبران الاهی همیشه مؤید و مصدق یکدیگر بوده و هرگز یکدیگر را نفی نکرده‌اند. بعضی از این پیامبران، صاحب کتاب و شریعت بوده‌اند: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِنْ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنْکَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِیثَاقًا غَلِیظًا». (احزاب/ 7) طبق این آیه، حضرت عیسی یکی از پیامبران صاحب شریعت است و آنچه خداوند به وی دستور داده، در انجیل ثبت شده است: «وَقَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنْ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الْإِنجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ». (مائده/ 46)

از آنجا که حضرت عیسی نسبت به سایر انبیا، ویژگی‌های خاصی دارد، از جمله: بدون پدر و از مادری باکره متولد شده است: «إِذْ قَالَتْ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمِنْ الْمُقَرَّبِینَ» (آل‌عمران/ 45) در گهواره سخن گفت: «وَیُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَمِنْ الصَّالِحِینَ» (آل‌عمران/ 46) یا قدرت اعجاز فوق‌العاده‌ای داشت: «أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنْ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ». (آل‌عمران/ 49) این خصوصیات چه در زمان خود و چه پس از او باعث شد پیروانش درباره او توهم الوهیت کنند.

از سوی دیگر، نویسندگان اناجیل به مرور زمان، دست به تحریف انجیل واقعی بردند؛ به‌طوری‌که در حال حاضر، اناجیل موجود حاوی پیام الاهی نیستند و صرفاً به شرح زندگی مسیح و بیان سخنان او و بعضی عقاید باطل، از جمله الوهیت مسیح پرداخته‌اند. این عقاید باطل، سبب ایجاد اختلافاتی در بین مسیحیت و سایر ادیان به‌خصوص اسلام شد که قرآن عامل این اختلاف میان ادیان را علمای دین می‌داند. (شوری/ 14؛ توبه/ 31) به همین جهت، حقیقت امر بر پیروان آنها مشتبه شد و راه حق را گم‌کرده، به شرک کشیده شده‌اند.

گروهی از ناقدان همچون دیوید فردریک اشتراوس در کتاب زندگی عیسی (1835م) ارنست رنان در کتابی به همان نام (1863م) و آلبرات شوایتزر در کتاب در جستجوی عیسای تاریخی (1906م) معتقدند: نویسندگان اناجیل برحسب ایمان و علاقه خویش، در شرح حال عیسی دستکاری‌هایی کرده‌اند و بر وقایع زندگی این شخصیت تاریخی افزوده‌اند.

از این‌رو انگیزه اصلی ما در این پژوهش، رفع اختلافات و ابهامات بین مسیحیت و اسلام در زمینه نبوت و بیان چهره واقعی مسیح به عنوان یک نبی و پیامبر الاهی است. این پژوهش بر اساس دو روشِ گردآوری و تطبیق و تحلیل انجام شده است. در ابتدا تمام مطالب موجود در زمینه نبوت از اناجیل چهارگانه و انجیل برنابا و قرآن گردآوری شده و پس از آن، هر بخش با بخش دیگر تحلیل و تطبیق شده است.

اناجیل رسمی و غیر رسمی

کلمه انجیل از اوانگلیون  یونانی گرفته شده و به معنای مژده و بشارت است. (مشکور، 1362: 168) مقصود از این مژده، مژدة آمدن مسیح است. به‌طور کلی، اناجیل به دو بخش تقسیم می‌شوند: اناجیل رسمی و غیر رسمی. امروزه در کلیسا، انجیل به چهار کتاب تألیفی متّی، مرقس، لوقا و یوحنا اطلاق می‌گردد که در بین اناجیل، سه انجیل متّی، مرقس و لوقا از نظر محتوا و طرز بیان، ارتباط نزدیک‌تری دارند و به همین دلیل این سه انجیل را «همنوا»، «همخوان» و «متشابه» خوانده‌اند که اصطلاح یونانی آن «سیناپتانومه»  است.

انجیل یوحنا به جهت محتوای خاص خود با این سه دسته فرق دارد و مطلب اساسی در این انجیل، حول موضوع الوهیت مسیح است که به‌صراحت به آن پرداخته شده است؛ در‌حالی‌که در اناجیل دیگر، چنین صراحتی به چشم نمی‌خورد. مسیحیان معتقدند اناجیل دیگری وجود داشته که قانونی  نیستند که آنها را «اپوکریفا»  می‌نامند. برخی از دانشمندان از یکصد و شصت انجیل نام برده‌اند که از جمله آنها انجیل برنابا، پولس و پطرس است.

تطبیق انجیل یوحنا و اناجیل همخوان

از تطبیق اناجیل همخوان و انجیل یوحنا درباره نبوت، نکات مورد اتفاق و اختلاف زیر به‌دست می‌آید:

الف) موضوعات مشترک

1. در اناجیل همخوان، ابتدا مسیح جانشین یحیی، تعمیددهنده او، معرفی می‌شود که بعداً عیسی خود را به شکل خاصی پسر خدا معرفی می‌کند: «ندایی از آسمان در رسید و گفت: تو فرزند عزیز من هستی که از تو بسیار خشنودم.» (مرقس، 11: 1) اما در انجیل یوحنا به‌صراحت برای مسیح مقام الوهیت مطرح شده است: «در ازل پیش از آنکه چیزی پدید آید، کلمه وجود داشت و نزد خدا بود. او همواره زنده بود و خود او خداست.» (یوحنا، 5 ـ 1: 1)

در تفسیر انجیل یوحنا درباره «کلمه» آمده است: از آغاز «کلمه» با انسان تکلم کرد و خدا را به انسان کشف و ظاهر ساخت و به او تعلیم داد که اراده مقدس خدا را بداند و امروز کلمه با ما تکلم می‌کند. به ما چه می‌گوید؟ چنین می‌گوید: بازایستید و بدانید که من خدا هستم.

یوحنا می‌گوید: «کلمه» در ابتدا نزد خدا بود. برای اینکه بتوانیم عیسی مسیح را هنگامی که در جسم مجسم شد و بر روی زمین آمد، بشناسیم، باید بدانیم مقام وی پیش از آمدن به زمین در آسمان چه بوده است.

پیش از آنکه چیزی آفریده شود و هنگامی که تنها خدای جاودانی وجود داشت، کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود و در ابتدا هنگامی که همه‌چیز به اراده خداوند از هیچ به وجود آمد، کلمه عامل مؤثر آفرینش جهان بود. (میلر، 1373: 4 ـ 1) این مقام الوهیت در جاهای دیگر این انجیل به خوبی مشخص است: «من و پدر یکی هستیم.» (یوحنا، 10: 3) 2. یکی دیگر از نکات مشترک این اناجیل، نحوه تفسیر مسیح از معجزات خویش است. او هرگاه می‌خواهد معجزه‌ای نشان دهد، آن را به فرمان خویش انجام می‌دهد، نه به اذن و امر الاهی. (یوحنا، 8: 5)

3. مخالفت و برخورد سران یهود با ادعای مقام الوهیت مسیح و یا فرزند خدا بودن مسیح. (یوحنا، 18: 5؛ 66: 7؛ 14 ـ 12: 18؛ لوقا، 11: 6؛ 28 و 29: 4؛ متی، 3: 9؛ 23: 27) 4. کیفیت خیانت یهودا و دستگیری مسیح به دست مأموران و کاهنان که در نهایت، مسیح به صلیب کشیده می‌شود و روز سوم پس از زنده‌شدن از قبر بیرون می‌آید و خود را بر حواریون آشکار می‌کند. (متی: 10 ـ 1: 28؛ 25 ـ 22: 27؛ یوحنا، 27: 19؛ 14 ـ 1: 20)

ب) موضوعات مورد اختلاف

1. کیفیت تولد مسیح در انجیل یوحنا نیامده است؛ درحالی‌که در اناجیل همخوان به‌تفصیل از کیفیت باردار شدن مریم و مراحل تولد و نحوه خبردار شدن مجوس از وجود مسیح تا مراحل رشد و نموش خبر داده شده است.

2. در انجیل لوقا به‌تفصیل کیفیت بشارت تولد یحیی بیان شده است؛ درحالی‌که در انجیل یوحنا از ابتدای زندگی یحیی سخنی به میان نمی‌آید و فقط از دوران تبلیغ او سخن گفته می‌شود.

3. در اناجیل همخوان به طور مفصل از پیشگویی‌های مسیح از آخرالزمان بحث شده است؛ (متی، 51 ـ 1: 24) اما در انجیل یوحنا از این علایم به این شکل، یاد نشده است. 4. در انجیل یوحنا از بشارتِ آمدن روح‌القدس فراوان صحبت شده است؛ (ر. ک: یوحنا، 20 ـ 1: 16) ولی در اناجیل همخوان اشاره‌ای به آن نشده است.

نکته مهم، ظهور فارقلیط  دیگری پس از مسیح است که از آن تعبیر به روح‌القدس شده است. البته عده‌ای معتقدند منظور از فارقلیط بشارت ظهور پیامبر دیگری پس از مسیح است و با دلایل چندی به اثبات این مدعا پرداخته‌اند که در اینجا به بعضی از آن دلایل اشاره می‌شود. در انجیل یوحنا (17 ـ 15: 14) مسیح وعده «تسلی‌دهنده دیگر» را داده و شرط دریافت را «اطاعت» قید کرده است و می‌فرماید: «اگر مرا دوست دارید، احکام مرا نگه دارید.» واژه یونانی که آن را «تسلی‌دهنده» ترجمه کرده‌اند، «پارکلتیس»  است که در قدیم آن را برای وکیل به کار می‌بردند.

لذا وقتی عیسی به شاگردان خود وعده یاری‌کننده دیگری مانند خود را می‌دهد، می‌خواهد بگوید او کسی مانند خود اوست و چیزی نیست که در جسم ظاهر گردد؛ بلکه عبارت بود از روح‌القدس (یوحنا، 26: 14) که «روح راستی» نیز نامیده شده است. در این صورت، جانشین عیسی باید مثل خود وی، شاگردان را تسلی و تقویت بخشیده، آنها را رهبری و تعلیم دهد. (تنی، 1362: 7 ـ 1)

دکتر بوکای درباره فارقلیط می‌گوید: این واژه از کلمه یونانی «پارکلتوس»  که در زبان فرانسه «پارکلت»  معرفی شده، گرفته می‌شود. عبارت آن بر حسب ترجمه جهانی کتاب مقدس عهد جدید چنین است: «اگر مرا دوست دارید، احکام مرا نگه دارید و من از پدر سؤال می‌کنم. فارقلیط دیگری به شما عطا خواهد کرد.» (یوحنا، 15 و 16: 14) در متنی که امروزه در انجیل یوحنا در دست داریم، چنین ترجمه شده است: روح‌القدس که پدر، او را به اسم من می‌فرستد، او همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه به شما گفتم، به یاد شما خواهد آورد. (یوحنا، 6 ـ 2: 14) او بر من شهادت خواهد داد. (یوحنا، 26: 14)

در متن فرانسوی، کلمه یونانی «پارکلت» را روح‌القدس ترجمه کرده‌اند و این کلمه در لغت‌نامه کوچک عهد جدید تالیف آ. تریکو بدین صورت شرح داده شده است: «این نام یا عنوان که از یونانی به فرانسوی استنساخ شده، فقط توسط یوحنا در انجیل به‌کار رفته است.» در انجیل یوحنا کلمه «پارکلت» با روح‌القدس در رساله‌اش با خود مسیح منطبق می‌شود. پارکلت اصطلاحی بود که معمولاً یهودیان یونانی‌دان قرن اول میلادی به معنای «شفیع مدافع» به کار می‌بردند. بنابراین شرح مذکور از روح‌القدس را حواریان پس از مسیح طرح کرده‌اند و به نظر می‌رسد این امر با یوحنا تطبیق ندارد.

باید توجه داشت که یوحنا انجیل خود را به یونانی نوشته و با مراجعه به دستنویس‌های معروف انجیل یوحنا، نسخه‌بدلی که مظنون به تحریف معنای جمله باشد، وجود ندارد، مگر عبارت «14 و 26» که ذکری از روح‌القدس نشده؛ بلکه فقط «روح» ذکر شده است. آیا این امر فقط ناشی از فراموشی کاتب است یا اینکه برای استنساخ در مقابل متنی قرار گرفته که مدعی شنواندن و گویا کردن «روح مقدس» بوده و جرأت نکرده است چیزی را بنویسد که به نظرش نامعقول بوده است؟

در انجیل یوحنا، فعل «لال» به کار برده شده که ترجمه فرانسوی آن «پارال» به‌معنای عامِ «صادر کردن اصوات» و معنای خاصِ «سخن‌گفتن» است. این فعل، اغلب اوقات در متن انجیل‌ها برای نشان دادن اعلام شکوهمند عیسی در حین موعظه می‌آید. به نظر می‌رسد کاربرد این فعل درباره انسان‌هاست و به هیچ‌وجه شامل الهامی نیست که به فعالیت «روح‌القدس» وابسته باشد.

بنابراین امثال این افعال که در انجیل یوحنا به کار رفته است، منحصراً به موجودی که دارای عضو شنوایی و گویایی باشد، مربوط می‌شود و کاربرد آن برای «روح‌القدس» صحیح نمی‌باشد. اگر کلمات «روح‌القدس» را از عبارت‌های انجیل فعلی یوحنا حذف کنیم، تمام متن یوحنا معنای بسیار روشنی پیدا خواهد کرد که این امر به وسیله متن رساله اول یوحنا که در آنجا کلمه فارقلیط را به‌کار برده، بیان شده است؛ آنجا که می‌گوید: «من از پدرم استدعا خواهم کرد که او، فارقلیط دیگری برای شما خواهد فرستاد... .» (16: 14) به روشنی مشخص می‌شود که او می‌خواهد بگوید شفیع دیگری برای انسان‌ها خواهد فرستاد؛ همچنان‌که خودش شفیع آنان بوده است. بنابراین آنچه می‌توان از کلمه «فارقلیط» نتیجه‌گیری کرد، بشارت ظهور پیامبری دیگر پس از مسیح است. (بوکای، 1365: 155 ـ 149)

استاد جعفر سبحانی در کتاب احمد موعود انجیل علاوه بر ذکر دلایل دکتر بوکای، دلایل دیگری ذکر می کند، از جمله:

ـ کاربرد کلمه فارقلیط به معنای پیامبر موعود در میان علما و مفسران انجیل و سوء‌استفاده گروهی مثل «منتس» به عنوان فارقلیط یا پیامبر جدید؛

ـ اعتراف سران سیاسی و روحانی جهان مسیحیت، مثل زمامدار حبشه که پس از خواندن نامه پیامبر| گفت: «من گواهی می‌دهم که او همان پیامبری است که اهل کتاب در انتظار او هستند.»

ـ ذکر عبارت «احتمال قوی می‌رود عیسویان عربستان، آن لفظ (= احمد) را برای تعیین فارقلیط به کار می‌بردند» (سبحانی، 1357: به نقل از دائرة المعارف بزرگ فرانسه، 23/ 4174)

5. یکی دیگر از موارد اختلاف اناجیل همخوان با انجیل یوحنا درباره صعود عیسی به آسمان است (مرقس، 19: 16) که در انجیل یوحنا به آن اشاره‌ای نشده است. 6. فدیه یا بره بودن عیسی، یکی دیگر از موارد اختلاف اناجیل می‌باشد. در اناجیل یوحنا، عیسی وسیله‌ای برای آموزش بندگی معرفی شده است، (یوحنا: 29: 1) درحالی‌که در اناجیل همخوان چنین چیزی دیده نمی‌شود.

تطبیق انجیل برنابا با اناجیل چهارگانه

با بررسی انجیل برنابا و اناجیل چهارگانه درباره نبوت، موارد اختلاف و اشتراک زیر به دست می‌آید:

الف) موضوعات مورد اختلاف

1. در انجیل برنابا علاوه بر این اشاره که مسیح، نبی و پیامبر خداست، شاهد اظهار بندگی مسیح در آیات متعدد هستیم. (برنابا،10: 6؛ 7: 96؛ 3: 13؛ 7: 13) همچنین برخورد شدید مسیح با کسانی که برای او ادعای الوهیت می‌کنند. (2: 53؛ 5 و 6: 70؛10: 45) این در حالی است که اناجیل چهارگانه، مقامی غیر از بندگی، یعنی الوهیت برای او در نظر گرفته‌اند.

2. در انجیل برنابا، مسیح علت زنده ماندن خود را تا نزدیک قیامت، مجازاتی می‌داند که خدا برای او در نظر گرفته است؛ برخی افراد نادان، او را پسر خدا یا خدا تصور می‌کردند. (29: 11) در صورتی که این مسأله در اناجیل چهارگانه نیامده است. 3. در انجیل برنابا، مسیح معجزات خویش را به اذن الاهی انجام می‌دهد، (8 : 11) درحالی‌که در اناجیل چهارگانه، آنها به فرمان خودِ مسیح انجام می‌شوند.

4. در انجیل برنابا، به مسأله تحریف تورات و انجیل اشاره شده است؛ (10 ـ 8: 124؛ 5 ـ 2: 44) درحالی‌که این موضوع در اناجیل چهارگانه نه تنها ذکر نشده، سیر حرکت مسیح موافق با شریعت یهود است. 5. نکته دیگر، بیان خیانت یهودا به مسیح است؛ درحالی‌که در اناجیل چهارگانه اظهار می‌شود مسیح به صلیب کشیده شد و بعد زنده شد و به آسمان صعود کرد.

6. در انجیل برنابا، درباره نبوت دیگر انبیای الاهی سخن به میان آمده است که بعضی مبسوط و بعضی دیگر به صورت اشاره بیان شده است؛ ولی در اناجیل چهارگانه صرفاً از یحیی سخن گفته شده است. 7. انجیل برنابا، داور و شفیع روز قیامت را رسول‌الله معرفی کرده است؛ ولی در اناجیل چهارگانه، مسیح داور روز قیامت است. (متی، 34 ـ 31: 25) 8. حقیقت دیگری که در انجیل برنابا به آن اشاره شده، این است که رسول‌الله| از نسل ذبیح‌الله است. (7 و 8: 208؛ 11 ـ 8: 44) درحالی‌که در اناجیل چهارگانه، ذکری از آن به میان نیامده است.

ب) موضوعات مشترک

1. بشارت ظهور فارقلیط. 2. هم در اناجیل چهارگانه (17: 5) و هم در انجیل برنابا (5: 206) مسیح تورات را تصدیق کرده است. 3. کیفیت بشارت تولد مسیح به مریم و نحوه بارداری مریم از طریق روح‌القدس، موضوع مشترک همه اناجیل است.

ارزیابی اناجیل چهارگانه با قرآن

الف) موضوعات مورد اختلاف

1. همان‌گونه که قبلا متذکر شدیم، تصویری که در اناجیل چهارگانه از مسیح به چشم می‌خورد، تصویر الوهیت مسیح است و فقط در دو یا سه مورد به پیامبری او اشاره شده است؛ در بقیه موارد، مسیح را فرزند خدا و خدا معرفی می‌کنند؛ (مرقس، 1: 1) اما تصویری که قرآن از میسح نشان می‌دهد، یک پیامبر مطیع، خاضع و عابد است. (آل‌عمران/ 49؛ مریم/ 30)

در بررسی‌ها به دسته‌ای از آرای ناقدان می‌رسیم که برای شناختن شخصیت واقعی مسیح به سراغ منابع و مکتوبات غیرمسیحی رفته‌اند؛ از جمله در کتاب عقل و اعتقاد دینی آمده که کارل بارث (1968 ـ 1886) معتقد است تنها یک تجلی وجود دارد و آن همانا تجلی میثاقی و تجلی اراده اصیل خداوند می‌باشد. روشن است که بشر نمی‌تواند بدون مسیح و مستقل از او به این تجلی نایل شود و بارث قبول دارد که مسیحیت فی‌ذاته دین بر حقی نیست؛ اما وجود منحصر به فرد عیسی موجب شده است مسیحیت، محمل دین حقی باشد؛ به‌نحوی که خداوند در ضمن حدوث عیسی، حقیقت را متجلی ساخته است. به عبارتی، وی معتقد است عیسی تجلی حقیقت است، نه تجلی ذات اقدس الاهی.

2. آنچه از بررسی اناجیل به‌دست می‌آید، آن است که این اناجیل بر سه مسأله تأکید دارند: پدر آسمانی بودن خداوند، مسیح به عنوان فرزند خدا بودن و دیگر روح‌القدس (اقانیم سه‌گانه). (متی، 19: 28) خداوند در قرآن، این عقاید را باطل اعلام می‌کند. (توبه/ 30؛ انبیاء/ 26؛ مائده/ 72 و 73؛ نساء/ 171)

هوردرن می‌گوید: نگاه نقادانه به صدر مسیحیت باعث شد تا در قرن نوزدهم، ده‌ها شرح‌حال برای عیسی نوشته شود و در آنها چهره واقعی عیسی، عرفی و غیرمقدس و به دور از معجزات و تعالیم لاهوتی و کاملاً متفاوت با فرزند خدا ـ آن‌چنان‌که در اناجیل آمده است ـ ترسیم شود.

عیسی در عهد جدید با القاب و اوصاف مختلفی همچون «خداوند»، «یگانه فرزند خدا» و «پسر خدا» معرفی شده است. (یوحنا، 3 ـ 1: 1؛ متی، 33: 14؛ مرقس، 1: 1؛ لوقا، 22: 3؛ یوحنا، 10: 3) بدیهی است که بسیاری از این تعابیر و عناوین، مفهومی نمادین و رمزی دارند و هنگام استعمال، بیش از معنای ظاهری، معنای معنوی آن منظور بوده است.

رابرت هیوم با احصای عناوین غیر لاهوتی عیسی، همچون «فرزند انسان» و «فرستاده خدا» در کتاب مقدس سعی دارد این شبهه را که عیسی خود را خدا دانسته است، رفع کند. وی اقرار می‌کند که از هر چهار انجیل، چنین استنباط می‌شود که تأثیری که عیسی بر روی مشاهده‌کنندگان خویش می‌گذاشت، این بود که او «پسر خدا» است.

وی همچنین تلاش می‌کند با ذکر خصوصیات انسانی ذکرشده درباره عیسی در اناجیل، جنبه بشری وی را تقویت کند و در برابر همان ابهام و شاید ایهامی که در ذات این موضوع نهفته است، متوقف‌مانده، چنین اعتراف می‌کند که از یک طرف، عیسی به نحو اصیل و قابل تحسینی یک فرد انسانی است و از طرف دیگر، او اصالتاً الاهی است. او ترکیب روشنی از فرزند بشر و همچنین فرزند ازلی خداوند است. بالأخره راه برون‌شد از این پارادوکس را در این می‌بیند که بگوید «او برادر بزرگتر همه انسان‌هاست.» (1369: 365 ـ 335)

جان هیک با تفسیری نو و امروزی از عقیده راست‌کیشی کهن درباره وجود دوطبیعتی عیسی، آن را یک اعتقاد اسطوره‌ای و رازآلود می‌داند و معتقد است باید تعبیری چون «پسر خدا»، «خدای پسر» و «خدای مجسد» را نه در معنای تحت‌اللفظی، که در معانی شاعرانه و غیر حقیقی آن فهمید و تفسیر کرد. (1379: 190 ـ 183)

3. یکی دیگر از موارد اشتباه که در بعضی اناجیل دیده می‌شود، مسأله فدیه یا بره‌بودن مسیح است که در انجیل یوحنا (29: 1) به این نکته اشاره شده؛ اما قرآن این تعبیرات را نمی‌پذیرد و آن را نفی می‌کند: (حدید/ 15؛ مائده/ 118؛ بقره/ 48) باید متذکر شد که قرآن به‌جای مسأله «فداء» که مورد توجه مسیحیان است، «شفاعت» را برای حضرت عیسی طرح می‌کند. (زخرف/ 86)

4. از بررسی اناجیل و قرآن به یک عبارت مشترک از جهت ظاهر برخورد می‌کنیم و آن «کلمه» است؛ اما مفهوم آن در هر یک کاملاً با دیگری متفاوت است. در انجیل یوحنا (4 ـ 1: 1) تصویری که از «کلمه» ارائه شده، مقام خدایی و الوهیت است؛ درحالی‌که در قرآن با توجه به بعضی از آیات (آل‌عمران/ 45؛ نساء/ 171) معنای دیگری مقصود است که اکنون به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

ـ بنا بر نظر علامه طباطبایی، مراد خود عیسی است؛ چون وی کلمه ایجاد و مصداق کلمه «کن» است. (1362: 193)

ـ مرحوم طبرسی معتقد است «کلمه» به معنای بشارت است؛ مثل اینکه به فرزندی به نام مسیح بشارت داده می‌شود. (1354: 293)

ـ در تفسیر نمونه آمده که ممکن است «کلمه» در اصطلاح قرآن در معنای مخلوق استفاده شده است. (مکارم شیرازی، 1371: 414)

ـ زمخشری نیز آن را به معنای بشارت گرفته است: «بشارت می‌دهد تو را به این صفات که در دنیا مقام نبوت است و در آخرت دارای شفاعت و در جای عالی در بهشت است. (1366: 364)

ـ فخر رازی نیز می‌گوید: «در این جهت کلمه است که بدون واسطه پدر و نطفه، او به وجود آمده است.» (1420: 7/ 45)

فروم می‌گوید: براساس اعتقادی که «متشرعین» آبای کلیسا ترویج می‌کردند، نازل‌تر‌بودن مقام عیسی از خداوند، نه به جهت تفاوت گوهر، که به دلیل منشأ او بود؛ چراکه مسیح نسبت به خداوند، مخلوق به شمار می‌آمد. (1378: 79 ـ 70) وی همچنین در کتاب روانکاوی و دین برحسب مناسبات میان انسان و خدا، ادیان را به دو دسته «انسانی» و «خودکامه» تقسیم کرده، معتقد است: دین مسیح، دینی انسانی بود و پس از آنکه از مذهب فرودستان به مذهب هیأت حاکمه امپراتوری تبدیل شد، روح خودکامگی در آن رشد کرد. (1363: 63 ـ 48)

5. یکی دیگر از موارد اختلاف اناجیل چهارگانه با قرآن در نحوه انجام معجزات است. در اناجیل، مسیح معجزات را از ناحیه خود انجام می‌داد؛ درحالی‌که قرآن اجرای تمام معجزات را با نام پروردگار می‌داند. علاوه بر آن، در قرآن از معجزاتی مثل ساختن مجسمه پرنده و دمیدن در او (آل‌عمران/ 49) یا سخن‌گفتن مسیح در نوزادی (مریم/ 26 ـ 24؛ مریم/ 33 ـ ‌30) سخن به میان آمده که در اناجیل چهارگانه چنین نیست.

6. در اناجیل چهارگانه آمده است که یهودا به مسیح خیانت می‌کند و مسیح به صلیب کشیده می‌شود و بعد از سه روز زنده شده، به آسمان صعود می‌کند؛ (یوحنا، 5 ـ 2: 17؛ متی، 23 ـ 14: 26) درحالی‌که قرآن این داستان را نفی می‌کند (نساء/ 157) و می‌گوید مسیح به صلیب کشیده نشد؛ بلکه او شبیه به مسیح بود و مـسیـح به آسمان برده شد. (آل‌عمران/ 55)

7. کیفیت به‌دنیا آمدن مسیح، یکی دیگر از موارد اختلاف است. در اناجیل چهارگانه آمده است که مریم، مسیح را در بیت‌اللحم به دنیا آورد و در آخوری خوابانید. (لوقا، 20 ـ 6 : 2) درحالی‌که در قرآن (مریم/ 21 ـ 16؛ آل‌عمران/ 47 ـ 44) آمده که مریم در موقع وضع حمل از اهل خود کناره گرفت و با ناراحتی و خجالت به شکل خاصی مسیح را به دنیا آورد. همچنین از ارتباط مریم و مسیح و نحوه مراجعه مریم به شهر و ارتباط با نزدیکانش سخن رفته است. 8. در اناجیل چهارگانه به جز یحیی، ذکری از انبیا به میان نیامده است؛ درحالی‌که در قرآن از 26 نبی سخن گفته شده و در مورد اکثر آنها به تفصیل سخن رفته است.

ب) موضوعات مشترک

1. از نکات مشترک بین قرآن و اناجیل، انتخاب حواریان است که در قرآن در چند مورد (آل‌عمران/ 52 و 53) به آن اشاره شده و در اناجیل نیز به تفصیل بیان شده است.

2. بشارت ظهور پیامبر دیگری بعد از مسیح، نکته مشترک دیگری در اشتراک اناجیل و قرآن است. در انجیل یوحنا (20 ـ 1: 16) از او به تسلی‌بخش یا روح‌القدس نام برده شده و در قرآن (صف/ 6) نیز از بشارت ظهور پیامبر اسلام بعد از مسیح سخن به میان آمده است.

3. اینکه روح‌القدس مسیح را تأیید کرد، هم در اناجیل (لوقا، 13: 11) و هم در قرآن (بقره/ 87 و 153) آمده است.

4. بازگشت عیسی و نشانه‌های قیامت در اناجیل (متی، 6 و 7: 24؛ 29 و 30: 24) و قرآن (زخرف/ 61) آمده است. برخی آمدن عیسی را یکی از نشانه‌های غیر قابل شک برای قیامت می‌دانند.

5. مسیح خود را مصدق و مکمل تورات معرفی می‌کند (متی، 17 و 18: 5؛ 52: 13) و قرآن نیز آن را تأیید می‌کند. (مائده/ 46)

یاسپرس در کتاب مسیح می‌نویسد: عیسی هیچ آیین پرستش جدیدی بنیاد ننهاد؛ نه سازمانی را پایه گذاشت، نه امتی و نه کلیسایی. او در جامعه یهود با یهودیت انبازی کرد و هرگز به دلش راه نیافت که از ایمان یهودی بگسلد. عیسی هیچ‌گاه شریعتی همچون شریعت موسی ـ که بر هر جزئی از حیات فردی و اجتماعی مؤمنان تکلیفی معین می‌کرد ـ با خود نیاورد و به جز پرستش خدای یگانه، توبه از گناهان، رعایت تقوا و بذل محبت و دستگیری از ضعیفان هیچ حکمی صادر نکرد و هیچ امارتی بر پا ننمود و با هیچ حاکمی نیامیخت و به هیچ قدرتی درنیاویخت و جز برپایی «ملکوت آسمان» هیچ وعده دیگری برای نجات در زمین به پیروان خویش نداد. (1373: 45 ـ 26) 

6. حضرت یحیی نبوت مسیح را تصدیق کرد. (آل‌عمران/39؛ لوقا، 17: 1؛ 16: 3)

ارزیابی انجیل برنابا با قرآن

الف) موضوعات مشترک

1. نبوت مسیح از مشترکات بین انجیل برنابا و قرآن است. در انجیل برنابا به صراحت بیان می‌شود که مسیح پیغمبر خداست (10: 6؛ 19: 45؛ 7: 96) و قرآن نیز مسیح را رسول و نبی خدا معرفی می‌کند. (مریم/ 30؛ آل‌عمران/ 49 و 33)

2. انجیل برنابا و قرآن، هر دو تصریح روشنی به بندگی مسیح در مقابل خداوند دارند. در انجیل برنابا (1: 214؛ 3: 13) مسیح به بندگی خدا اعتراف می‌کند و در قرآن (نساء/ 172؛ مریم/ 30) علاوه بر اظهار بندگی، خداوند از مسیح می‌پرسد: «آیا تو گفتی تو و مادرت را به خدایی بگیرند» و مسیح آنچه را درباره او گفته‌اند، نفی می‌کند. (مائده/117)

3. هم قرآن (مائده/ 17؛ مائده/ 73؛ توبه/ 30 و 37) و هم خود مسیح در انجیل برنابا (2: 53؛ 5 و 6: 70) از نسبت نادرست خدایی یا فرزند خدایی خود اظهار تنفر و به همه اعلام می‌کند که این‌گونه نیست.

4. یکی دیگر از موارد مشترک قرآن و انجیل برنابا نحوه انجام معجزه است. در هر دو، مسیح اعجاز خود را به اذن پروردگار انجام می‌دهد. (آل‌عمران/ 49؛ برنابا، 8: 11؛ 17: 45)

5. هر دو در کیفیت بشارت تولد مسیح مشترک هستند که موارد آن قبلاً ذکر شد.

6. هر دو صعود مسیح به آسمان و مصلوب‌شدن یهودا به جای او را ذکر می‌کنند که پیش‌تر اشاره شد.

7. حضرت عیسی مصدق و مکمل کتاب تورات است. (آل‌عمران/ 48 و 50؛ مائده/ 46؛ برنابا، 5: 206)

8. عیسی(ع) به ظهور پیامبر اسلام (ص) بشارت می‌دهد (برنابا، 21: 17؛ 7: 35؛ 33 و 34: 141؛ 16: 42؛ 18 ـ 16: 97؛ 5 و 6: 97) و با تکریم و احترام خاصی از او یاد می‌کند. 9. پیامبر اسلام| از نسل ذبیح‌الله است که در تورات، اسحاق دانسته شده و در قرآن، اسماعیل. (صافات/ 113 ـ 99) در انجیل برنابا هم آمده: «خدای ما با ابراهیم به سخن درآمد، فرمود بگیر اول زاده خود را بر کوه برشو، تا پیش کنی او را به قربانی. پس چگونه اسحاق اول زاده می‌شود، درحالی‌که چون (اسحاق) تولد شد، اسماعیل هفت ساله بود.» (10 و 11: 44) نیز در جای دیگری می‌گوید: «راست می‌گویم که پسر ابراهیم همان اسماعیل بود که واجب است از نسل او مسیحا بیاید که ابراهیم به او وعده داده بود که همه قبایل زمین به او برکت یابند». (7: 208)

10. تورات و انجیل تحریف شده‌اند. در انجیل برنابا (10 ـ 8 : 124) آمده است که: «هر دو کتاب تحریف شده‌اند و می‌شوند و توسط رسول‌الله مورد تطهیر قرار می‌گیرند». قرآن نیز به آن مسأله اشاره کرده است. (مائده/ 41) 11. نکته مشترک دیگر، شفاعت رسول‌الله| در روز جزاست. (اسراء/ 79؛ برنابا، 137 ـ 1: 7)

ب) موضوعات مورد اختلاف

1. در انجیل برنابا آمده است: پس از آنکه خداوند مسیح را به آسمان بالا برد، بعد از سه روز به دلیل بی‌تابی مادرش مریم مجدداً بازگشت و به طور مشروح به حوادثی که در طول این سه روز اتفاق افتاده بود، اشاره کرد. (21 ـ 1: 22؛ 17 ـ 5: 219؛ 9 ـ 3: 218؛ 24 ـ 8: 221) ولی قرآن به هیچ‌یک از این مطالب اشاره نمی‌کند. 2. در قرآن از زنده ماندن مسیح تا نزدیک قیامت سخنی به میان نیامده است؛ درحالی‌که طبق انجیل برنابا، مسیح می‌گوید: «چون مردم مرا فرزند خدا و یا خدا خواندند، خداوند مرا مجازات و مورد عقوبت قرار داده و تا لحظه نزدیک قیامت مرا زنده نزد خودش نگه‌داشته است». (11 ـ 9: 12)

3. یکی از موارد اختلاف قرآن و انجیل برنابا شرح حال انبیای دیگر است که در این انجیل از احوال انبیا به جز آدم، ابراهیم و موسی، ذکری به میان نیامده است؛ درحالی‌که در قرآن علاوه بر انبیای ذکرشده به موارد دیگری که مجموعاً 26 نبی می‌شوند، اشاره شده است.

نتیجه‌گیری

حاصل اساسی این تحقیق و بررسی در اناجیل چهارگانه، انجیل برنابا و قرآن در موضوع نبوت، عدم مطابقت اناجیل چهارگانه با قرآن و همگرایی قرآن و انجیل برنابا در بسیاری از امور است. نکته حائز اهمیت دیگر، این است که گفته شده خاتم‌الانبیا از نسل ذبیح‌الله است. قرآن و انجیل برنابا ذبیح‌الله واقعی را حضرت اسماعیل معرفی می‌کنند؛ درحالی‌که در اناجیل چهارگانه سعی در جلوه‌دادن اسحاق به عنوان ذبیح‌الله دارند تا نبوت پیامبر اسلام(ص) را نفی کنند و خود را منتظر پیامبر آخرالزمان نشان دهند؛ ولی با ظهور انجیل برنابا و تأیید آیات قرآنی، پرده از روی این حقیقت برداشته شد.

منابع و مآخذ

1. قرآن کریم.

2. آریا، غلامعلی، 1377، آشنایی با تاریخ ادیان، تهران، پایا.

3. آشتیانی، سیدجلال‌الدین، 1368الف، تحقیقی در دین مسیح، تهران، نگارش.

4. 1368ب، تحقیقی در دین یهود، تهران، نگارش.

5. آل‌اسحاق، اسماعیل، 1357، بررسی مذاهب و ادیان، قم، حوزه علمیه قم.

6. اعلم، امیرجلال‌الدین، 1367، فرهنگ اعلام کتاب مقدس، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.

7. انجیل برنابا، 1345، ترجمه حیدر قلیخان قزلباش (سردار کابلی)، تهران، چاپخانه حیدری.

8. بوکای، موریس، 1365، مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ذبیح‌الله دبیر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

9. پترسون و دیگران، مایکل، 1377، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح‌نو.

10. تنی، مریل‌سی، 1362، معرفی عهد جدید، ترجمه طاطه‌ووس ‌میکائیلیان، قم، حیات ابدی.

11. توفیقی، حسین، 1361، سیر تاریخی انجیل برنابا، قم، در راه حق.

12. الحکایک، میشال، 1961، المسیح فی الاسلام، بیروت، المطبعة الکاثولیکیة.

13. حکمت، علی‌اصغر، 1345، تاریخ ادیان، تهران، ابن‌سینا.

14. الدار، جان، 1361، آیه‌یاب کتاب مقدس، تهران، آفتاب شرق.

15. دهخدا، علی‌اکبر، 1338، لغت‌نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.

16. رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1420، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

17. راشد محصل، محمدتقی، 1369، نجات‌بخشی در ادیان، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.

18. رضی، هاشم، 1344، ادیان بزرگ جهان، تهران، آسیا.

19. زمخشری، محمود بن عمر، 1366، الکشاف، بیروت، دارالکتاب العربی.

20. سبحانی، جعفر، 1357، احمد موعود انجیل، تهران، بعثت.

21. طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1362، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، الشمس.

22. طبرسی، ابوعلی الفضل بن حسن، 1414، مجمع البیان، بیروت، دار الفکر.

23. 1354، مجمع البیان، ترجمه احمد بهشتی، تهران، فراهانی.

24. عبدالباقی، محمدفؤاد، 1374، المعجم المفهرس، تهران، اسلامی.

25. فروم، اریک، 1363، روانکاوی و دین، ترجمه آرسن نظریان، تهران، پویش.

26. 1378، جزم‌اندیشی مسیحی، ترجمه منصور گودرزی، تهران، مروارید.

27. کائوتسکی، کارل، 1358، بنیادهای مسیحیت، ترجمه عبدالحسین نیک‌گهر، تهران، کتاب‌های جیبی.

28. کتاب مقدس، 1995، ترجمه تفسیری، انگلستان، انجمن جهانی کتاب مقدس.

29. مشکور، محمدجواد، 1362، خلاصه ادیان در تاریخ دین‌های بزرگ، تهران، شرق.

30. مکارم شیرازی، ناصر، 1371، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

31. مولند، این‌آر، 1368، جهان مسیحیت، ترجمه محمدباقر انصاری و مسیح مهاجرانی، تهران، امیرکبیر.

32. میلر، و.م، 1373، کتاب حیات یا تفسیر انجیل یوحنا، تهران، چاپخانه بروخیم.

33. 1981، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین، بی‌جا، حیات ابدی.

34. ناس، جان‌بی، 1373، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی.

35. ولف، کری، 1356، درباره مفهوم انجیل‌ها، ترجمه محمد قاضی، تهران، فرهنگ.

36. هاکس، جیمز، 1928، قاموس کتاب مقدس، بیروت.

37. هوردرن، ویلیام، 1368، راهنمای الهیات پروتستان، ترجمه طاطه‌ووس میکائیلیان، تهران، علمی و فرهنگی.

38. هیک، جان، 1379، «عیسی و ادیان جهانی»، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی، فصلنامه هفت آسمان، شماره 6.

39. هیوم، رابرت، 1369، ادیان زنده جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، نشر فرهنگ اسلامی.

40. یاسپرس، کارل، 1373، مسیح، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، خوارزمی.

41. American Corporation, 1829, Encyclopedia American, New York Chicago, Washington D. C.

42. Cyril, Chairman, Grolier O. Houle, 1960, Encyclopedia International, Incorporated, New York, Arius.

فاطمه نیازکار/ مربی گروه معارف اسلامی دانشگاه پیام‌نور واحد خرامه فارس

 

منبع: فصلنامه اندیشه نوین دینی شماره19

 

ادامه مطلب
یک شنبه 17 شهریور 1392  - 7:33 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5825527
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی