در هر انقلاب اجتماعي ، مانند انقلاب اسلامي ايران، بخش مهمي از انقلاب
برروي تنازع ساختارها ميچرخد. يكي از آخرين ساختارهايي كه در انقلاب
اسلامي به زورآزمايي پرداختند « شوراي سلطنت» و «شوراي انقلاب اسلامي
ايران» بود.
در زماني كه نهضت اسلامي مردم ايران مراحل پرشور خود را ميگذراند، رژيم سلطنتي هر روز بيش از پيش اقتدار خود را از دست ميداد. توازن قوا در عرصهي سياسي به نفع انقلابيون تغيير كردهبود و سلطنت به طور كامل مشروعيت خود را از دست داده بود. اوضاع شاه به قدري خراب بود كه حتي معتمدترين اشخاص نيز از شاه حمايت نكردند.
1. شوراي سلطنت:
در تاريخ 23 ديماه 1357 و در آخرين روزهاي اقامت محمدرضا پهلوي در ايران، شوراي سلطنت تشكيل شد. ظاهر امر اينگونه نشان ميداد كه شاه براي ادارهي موقت كشور غياب خود اين شورا را تشكيل داده است. اما برخي شواهد نشان ميدهند كه اين شورا وظيفهاي به مراتب مهمتر برعهده داشت.
اين شورا موظف بود تا با امام خميني تماس بگيرد و در صورت امكان با دادن امتيازاتي با ايشان به توافق برسد. شاه به عملكرد اين شورا بسيار اميدوار بود و به همين دليل رئيس شوراي سلطنت را شخصي انتخاب كرد كه هم به روحانيت نزديك باشد و هم مورد اعتماد دربار باشد.
قدرتهاي تأثيرگذار جهاني براي شوراي سلطنت وظيفهي ديگري رانيز پيشبيني كرده بودند. در صورتي كه شورا در آشتي دادن شاه و امام خميني شكست ميخورد، زمينه را براي انتقال آرام قدرت از نظام سلطنتي به حاكميت جديد فراهم مينمود.
بنا براين طرح، شوراي سلطنت با شركت افراد روحاني و سياسي تشكيل ميشد. اين شورا بلافاصله پس از تشكيل نام خود را به «شوراي ملي» تغيير ميداد. سپس با استفاده از اختياراتي كه به طور قانوني به صورت جانشيني شاه داراست، مجلس شوراي ملي و مجلس سنا را منحل مينمود. سپس شاهپور بختيار نخست وزير منصوب شاه را عزل سازد و فردي را كه مورد نظر امام خميني باشد به سمت نخست وزيري انتخاب نمايد. سپس اين شورا خود را نيز منحل نمايد. به اين ترتيب انتقال مسالمت آميز قدرت در ايران فراهم ميآمد. اين طرح توسط نهضت آزادي تهيه و خدمت امام خميني به پاريس ارسال شد. (1)
حضرت امام به شدت با اين طرح مخالفت نمودند و آنرا رد كردند و طرد كل ساختار غير قانوني سلطنت را خواستار شدند. اين طرح زماني مطرح ميشد كه ايران در اوج شور انقلابي بود و كشور در حالت اعتصاب به سر ميبرد. اگر امام چنين طرحي را ميپذيرفت به معناي تأييد مشروعيت رژيم پهلوي و حكومت غير قانوني محمدرضا شاه بود و اين موضوع به هيچ عنوان قابل قبول نبود.
ساختار شوراي سلطنت:
افرادي كه براي شوراي سلطنت انتخاب شده بودند به شرح زير است:
شاهپور بختيار، دكتر محمد سجادي، دكتر جواد سعيد، عليقلي اردلان، عبدالله انتظام، ارتشبد قرهباغي، دكتر علي آبادي، محمد علي وارسته و سيد جلالالدين تهراني.
از ميان اعضاي اعلام شده ، دكتر علي آبادي از همان ابتدا استعفاي خود را نوشته نزد آيتالله مطهري و شوراي انقلاب نهاده بود. (2)
رئيس شوراي سلطنت:
پس از بررسيهاي بسيار شاه تصميم گرفت رياست شوراي سلطنت را به سيد جلالالدين تهراني واگذار نمايد. در 26 دي 1357 در جلسه شوراي سلطنت كه در حضور شاه تشكيل شد تهراني به رياست اين شورا انتخاب شد. او چند بار وزير و سناتور شده بود و با علما رابطهي خوبي داشت.
او در سال 1307در جريان دستگيري سيد حسن مدرس همراه او بود. در 1326 در كابينه احمد قوام وزير مشاور شد. در 1328 در كابينه محمد ساعد وزير مشاور و سپس وزير پست و تلگراف و تلفن شد. در فروردين 1329 در كابينه علي منصور وزير پست و تلگراف و تلفن بود. در خرداد 1330 نايب التوليه آستان قدس رضوي شد. در بهمن 1332 وزيرمختار ايران در بلژيك و در مهر 1337 سناتور انتصابي از آذربايجان شد.
ارزيابي شوراي سلطنت:
شوراي سلطنت، نقطهي پايان سلطنت محمدرضا پهلوي و وسيلهاي براي انتقال سلطنت به فرزندان شاه بود. شمار زيادي از نيروهاي سياسي فعال، اميدوار بودند كه به وسيلهي اين شورا نهاد سلطنت در ايران را حفظ نمايند. شاه نيز تصور ميكرد با استفاده از اين شورا ميتواند اوضاع را آرام نمايد. اما آنچه شاه آرزو ميكرد و آنچه اتفاق افتاد فرسنگها از هم فاصله داشت.
2. شوراي انقلاب اسلامي:
با اوجگيري نهضت اسلامي در سال 1357، انديشه طرح تشكلي به نام شوراي انقلاب در ميان روحانيون معتمد حضرت امام(ره) پديد آمد كه در سفر شهيد مطهري به پاريس، اين طرح با امام در ميان گذارده شد. با موافقت معظمٌ له، اين شورا تشكيل گرديد و اعضاي آن انتخاب شدند. پس از آن امام خميني(ره) طي اطلاعيهاي، اعضاي شوراي انقلاب اسلامي را تعيين و وظايف آن را براي مردم تشريح نمودند. معظمله در بخشي از اطلاعيه خويش فرمودند:
«به موجب حق شرعي و بر اساس رأي اعتماد اكثريت قاطع مردم ايران كه نسبت به اينجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامي ملت، شورايي به نام شوراي انقلاب اسلامي، مركب از افراد با صلاحيت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعيين شده و شروع به كار خواهند.» (3)
ساختار شوراي انقلاب اسلامي ايران:
بنياد اين شورا در آذر ماه سال 1357 در پاريس و با مشورت امام خميني (ره) با ياران خود ريخته شد. شهيد آيت الله بهشتي كه در پاييز 57 به ديدار امام خميني (ره) رفت در زمينه تصميم امام مبني بر تشكيل شوراي انقلاب مي گويد:
«در پاييز 57 ، امكان ملاقات با امام در فرانسه فراهم آمده بود . دوستان مختلف به ديدار ايشان در پاريس مي رفتند. يكي از مسائلي كه ايشان با دوستان مطرح مي كردند اين بود كه چه كساني هستند كه مي توانند در ساماندهي به نيروهاي عظيم بسيج شده ي مردم ايران سهيم بوده و نقشي داشته باشند و چه كساني هستند كه مي توانند پس از موفقيت در اداره ي جامعه مسئوليتي بر عهده بگيرند. بنابر اين براي ايشان دو مطلب مطرح بود:
1- كساني كه بتوانند در ايران با حضورشان به همگاني تر و گسترده تر شدن حركت اجتماعي شتاب بدهند
2- كساني كه پس از پيروزي بتوانند در اداره ي جامعه نقشي بر عهده بگيرند».
اعضاي شوراي انقلاب اسلامي عبارت بودند از: حضرات آيات سيد علي خامنهاي، سيد محمود طالقاني، سيد محمد بهشتي، مرتضي مطهري، اكبر هاشمي رفسنجاني، سيد عبدالكريم موسي اردبيلي، محمدرضا مهدوي كني و آقايان يداللَّه سحابي، مهدي بازرگان و عباس شيباني و... . در آستانه پيروزي انقلاب، اعضاي اين شورا، مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزير دولت موقت پيشنهاد كردند كه حضرت امام با اين پيشنهاد موافقت نمودند.
امام خميني چند ماه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي فرمان تشكيل شوراي انقلاب را صادر كردند كه نامه ايشان به شهيد بهشتي در همين رابطه است. به دليل شرايط اختناق و سركوب در ايران ، تشكيل اين شورا و اعضا و جلسات آن به صورت مخفي بود ، اشارات و رموز نامه نيز حاكي از آن است. نامه مذكور در تاريخ 14 آبان 1357مرقوم گشته است .متن نامه بدين شرح است:
بسمه تعالي
ذيالحجه 1398
پس از اهداي سلام و تحيت ،
وقت دارد سپري ميشود و من خوف آن دارم كه با عدم معرفي اشخاص ، مفسده پيش آيد. بنا بود به مجرد آمدن ايشان «م. ط» [شهيد مطهري] با اشخاص مورد نظر يكي يكي و جمعي ملاقات كنيد و نتيجه را فوراً به اين جانب اعلام كنيد. و نيز مرقومي كه معرف باشد با خط و امضاي عدد معلوم بفرستيد. من در انتظار هستم و بايد عجله شود ، و نيز استفسار از بعضي آنها براي مسافرت به خارج. در هر صورت همه موضوعات كه به شما و ايشان تذكر داده شد، لازم است با عجله انجام گيرد و اگر اشخاص ديگري نيز پيدا شد ملحق شود. و السلام. (4)
رئيس شوراي انقلاب اسلامي ايران:
آيتالله شهيد مطهري به عنوان رئيس شوراي انقلاب اسلامي ايران شناخته ميشود.
آيتالله رفسنجاني در رابطه با نقش استاد مطهري چنين مينويسد :
«طبعا چون امام حرفها را براي ايشان زده بودند، مرجع براي ما ايشان بودند. بيشتر نص امام را از ايشان بايست ميشنيديم... ايشان بيشتر از ما مسائل فكري برايشان مطرح بود تا عملي و در گذشته هم اين طوري بود. در شوراي انقلاب هم اين طوري بود. خيلي مواظب بود كه خطوط انحرافي فكري كه آن روز در جامعه ما وجود داشت و سر و صدا هم زياد داشت. اينها در شوراي انقلاب راه پيدا نكنند.»
ارزيابي شوراي انقلاب اسلامي ايران:
تشكيل اين شورا اولين اقدام عملي در جهت ادارهي كشور به شمار ميرود. چنانكه در همان زمان پيش از پيروزي انقلاب بسياري از مشكلات مردم را حل نمود. به علاوه زمينهي انتقال حكومت از سلطنت به جمهوري اسلامي را فراهم نمود.
سه هدف ساماندهي انقلاب ، وارد آوردن آخرين ضربات به پيكر نيمه جان رژيم سفاك پهلوي و كمك به اداره كشور پس از پيروزي را مي توان از اصلي ترين و كلي ترين اهداف تاسيس شوراي انقلاب دانست. در حالي كه شاه آخرين تلاشها را براي استمرار رژيم سلطنت انجام مي داد و قدرتهاي حاكم بر منطقه هم كوشش داشتند راه حل مناسبي كه با منافعشان تطبيق داشته باشد بيابند همه نيروهاي مخالف انقلاب به تشكيل حكومت بختيار رضايت دادند و به توافق رسيدند. به خصوص آمريكا مستقيما مسئوليت نگهداري بختيار را بر عهده گرفته و تمام كوشش هاي باطن و ظاهر را به كار مي گرفت تا به نحوي شعله هاي انقلاب ولو به صورت موقت خاموش سازند. در اين ميان رهبري انقلاب به موقع ضربات مهلكي را بر رژيم در حال احتضار وارد مي ساخت كه تشكيل شوراي انقلاب يكي از همين تصميمات كوبنده بود. (5)
به هر حال شوراي انقلاب به عنوان اولين نهاد انقلابي در ايران توانست كارويژههاي خود را به شكل مطلوبي انجام دهد و حتي پس از انقلاب هم نقش مهمي را در عرصهي سياسي كشور ايفا نمايد. از جمله اقدامات شوراي انقلاب، ميتوان به تصويب اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ملي شدن بانكها، سامان بخشيدن به دادگاههاي انقلاب، برگزاري همهپرسي در رابطه با نظام جمهوري اسلامي، بررسي پيشنويس قانون اساسي، تصويب آيين نامههاي مجلس خبرگان و برگزاري انتخابات رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي و... اشاره كرد. مسؤوليت شوراي انقلاب تا زمان تشكيل مجلس شوراي اسلامي به طول انجاميد و از تاريخ 7 خرداد 1359 وظايف اين شورا به مجلس و شوراي نگهبان واگذار گرديد.
3. پايان جنگ شوراها:
در روز 28 دي سيد جلالالدين تهراني رئيس شوراي سلطنت، وارد پاريس شد. بختيار به روابط قديمي سيد جلال با روحانيت اميدوار بود. اما تلاش رئيس شوراي سلطنت براي ملاقات با امام بينتيجه ماند. جواب امام صريح و روشن بود: با هيچيك از نمايندههاي سلطنتي ملاقات نخواهم كرد.
شرط ايشان براي اجازهي ملاقات به تهراني ، استعفاي وي از شوراي سلطنت بود. مضافا او بايد در متن استعفانامه تأكيد كند كه شورا غيرقانوني است. تهراني نيز ناچار استعفانامهي خود را امضا كرد و به امام تقديم نمود. (6)
يك شنبه 1بهمن ماه 1357 هجري شمسي مطابق با 22 شهر صفرالمظفر 1399 هجري قمري .
قبول رياست شوراي سلطنت از طرف اينجانب فقط براي حفظ مصالح مملكت و امكان تأمين آرامش اجتماعي آن بود ولي شوراي سلطنت به سبب مسافرت اينجانب به پاريس كه براي نيل به هدف اصلي بود تشكيل نگرديد.
در اين فاصله اوضاع داخلي ايران سريعاً تغيير يافت به طوري كه براي احترام به افكار عمومي با توجه به فتواي حضرت آيت الله العظمي خميني دامت بركاته مبني بر غير قانوني بودن آن شورا آن را غيرقانوني دانسته كناره گيري كرديم. از خداوند و اجداد طاهرين و ارواح مقدسه اولياي اسلامي مسئلت دارم كه مملكت و دولت مسلمان ايران را در ظل عنايت حضرت امام عصر عجل الله فرجه از هر گزندي مصون داشته و استقلال وطن عزيز ما را محفوظ فرمايند.
محمدالحسيني سيد جلال تهراني
سرانجام با استعفاي رييس شوراي سلطنت در اول بهمن شوراي سلطنت بدون هيچ اقدامي در راستاي اهداف تعيين شده پس از فعاليتي يك هفتهاي، عملاً منحل شد.
پينوشتها:
1- سائلي كرده ده، مجيد، شوراي انقلاب اسلامي، تهران ، مركز اسناد انقلاب اسلامي،1384،صفحات 85-88
2- بهنود، مسعود ، از سيد ضيا تا بازرگان،تهران ،جاويدان،1377، صفحه 869
3- صحيفه امام، ج5، ص: 427
4- صحيفه امام، ج4، ص: 308
5-http://irdc.ir/article.asp?id=1453
6- بهنود 886
نويسنده: محسن ردادي
منبع: مركز اسناد انقلاب اسلامي ادامه مطلب
در زماني كه نهضت اسلامي مردم ايران مراحل پرشور خود را ميگذراند، رژيم سلطنتي هر روز بيش از پيش اقتدار خود را از دست ميداد. توازن قوا در عرصهي سياسي به نفع انقلابيون تغيير كردهبود و سلطنت به طور كامل مشروعيت خود را از دست داده بود. اوضاع شاه به قدري خراب بود كه حتي معتمدترين اشخاص نيز از شاه حمايت نكردند.
1. شوراي سلطنت:
در تاريخ 23 ديماه 1357 و در آخرين روزهاي اقامت محمدرضا پهلوي در ايران، شوراي سلطنت تشكيل شد. ظاهر امر اينگونه نشان ميداد كه شاه براي ادارهي موقت كشور غياب خود اين شورا را تشكيل داده است. اما برخي شواهد نشان ميدهند كه اين شورا وظيفهاي به مراتب مهمتر برعهده داشت.
اين شورا موظف بود تا با امام خميني تماس بگيرد و در صورت امكان با دادن امتيازاتي با ايشان به توافق برسد. شاه به عملكرد اين شورا بسيار اميدوار بود و به همين دليل رئيس شوراي سلطنت را شخصي انتخاب كرد كه هم به روحانيت نزديك باشد و هم مورد اعتماد دربار باشد.
قدرتهاي تأثيرگذار جهاني براي شوراي سلطنت وظيفهي ديگري رانيز پيشبيني كرده بودند. در صورتي كه شورا در آشتي دادن شاه و امام خميني شكست ميخورد، زمينه را براي انتقال آرام قدرت از نظام سلطنتي به حاكميت جديد فراهم مينمود.
بنا براين طرح، شوراي سلطنت با شركت افراد روحاني و سياسي تشكيل ميشد. اين شورا بلافاصله پس از تشكيل نام خود را به «شوراي ملي» تغيير ميداد. سپس با استفاده از اختياراتي كه به طور قانوني به صورت جانشيني شاه داراست، مجلس شوراي ملي و مجلس سنا را منحل مينمود. سپس شاهپور بختيار نخست وزير منصوب شاه را عزل سازد و فردي را كه مورد نظر امام خميني باشد به سمت نخست وزيري انتخاب نمايد. سپس اين شورا خود را نيز منحل نمايد. به اين ترتيب انتقال مسالمت آميز قدرت در ايران فراهم ميآمد. اين طرح توسط نهضت آزادي تهيه و خدمت امام خميني به پاريس ارسال شد. (1)
حضرت امام به شدت با اين طرح مخالفت نمودند و آنرا رد كردند و طرد كل ساختار غير قانوني سلطنت را خواستار شدند. اين طرح زماني مطرح ميشد كه ايران در اوج شور انقلابي بود و كشور در حالت اعتصاب به سر ميبرد. اگر امام چنين طرحي را ميپذيرفت به معناي تأييد مشروعيت رژيم پهلوي و حكومت غير قانوني محمدرضا شاه بود و اين موضوع به هيچ عنوان قابل قبول نبود.
ساختار شوراي سلطنت:
افرادي كه براي شوراي سلطنت انتخاب شده بودند به شرح زير است:
شاهپور بختيار، دكتر محمد سجادي، دكتر جواد سعيد، عليقلي اردلان، عبدالله انتظام، ارتشبد قرهباغي، دكتر علي آبادي، محمد علي وارسته و سيد جلالالدين تهراني.
از ميان اعضاي اعلام شده ، دكتر علي آبادي از همان ابتدا استعفاي خود را نوشته نزد آيتالله مطهري و شوراي انقلاب نهاده بود. (2)
رئيس شوراي سلطنت:
پس از بررسيهاي بسيار شاه تصميم گرفت رياست شوراي سلطنت را به سيد جلالالدين تهراني واگذار نمايد. در 26 دي 1357 در جلسه شوراي سلطنت كه در حضور شاه تشكيل شد تهراني به رياست اين شورا انتخاب شد. او چند بار وزير و سناتور شده بود و با علما رابطهي خوبي داشت.
او در سال 1307در جريان دستگيري سيد حسن مدرس همراه او بود. در 1326 در كابينه احمد قوام وزير مشاور شد. در 1328 در كابينه محمد ساعد وزير مشاور و سپس وزير پست و تلگراف و تلفن شد. در فروردين 1329 در كابينه علي منصور وزير پست و تلگراف و تلفن بود. در خرداد 1330 نايب التوليه آستان قدس رضوي شد. در بهمن 1332 وزيرمختار ايران در بلژيك و در مهر 1337 سناتور انتصابي از آذربايجان شد.
ارزيابي شوراي سلطنت:
شوراي سلطنت، نقطهي پايان سلطنت محمدرضا پهلوي و وسيلهاي براي انتقال سلطنت به فرزندان شاه بود. شمار زيادي از نيروهاي سياسي فعال، اميدوار بودند كه به وسيلهي اين شورا نهاد سلطنت در ايران را حفظ نمايند. شاه نيز تصور ميكرد با استفاده از اين شورا ميتواند اوضاع را آرام نمايد. اما آنچه شاه آرزو ميكرد و آنچه اتفاق افتاد فرسنگها از هم فاصله داشت.
2. شوراي انقلاب اسلامي:
با اوجگيري نهضت اسلامي در سال 1357، انديشه طرح تشكلي به نام شوراي انقلاب در ميان روحانيون معتمد حضرت امام(ره) پديد آمد كه در سفر شهيد مطهري به پاريس، اين طرح با امام در ميان گذارده شد. با موافقت معظمٌ له، اين شورا تشكيل گرديد و اعضاي آن انتخاب شدند. پس از آن امام خميني(ره) طي اطلاعيهاي، اعضاي شوراي انقلاب اسلامي را تعيين و وظايف آن را براي مردم تشريح نمودند. معظمله در بخشي از اطلاعيه خويش فرمودند:
«به موجب حق شرعي و بر اساس رأي اعتماد اكثريت قاطع مردم ايران كه نسبت به اينجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامي ملت، شورايي به نام شوراي انقلاب اسلامي، مركب از افراد با صلاحيت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعيين شده و شروع به كار خواهند.» (3)
ساختار شوراي انقلاب اسلامي ايران:
بنياد اين شورا در آذر ماه سال 1357 در پاريس و با مشورت امام خميني (ره) با ياران خود ريخته شد. شهيد آيت الله بهشتي كه در پاييز 57 به ديدار امام خميني (ره) رفت در زمينه تصميم امام مبني بر تشكيل شوراي انقلاب مي گويد:
«در پاييز 57 ، امكان ملاقات با امام در فرانسه فراهم آمده بود . دوستان مختلف به ديدار ايشان در پاريس مي رفتند. يكي از مسائلي كه ايشان با دوستان مطرح مي كردند اين بود كه چه كساني هستند كه مي توانند در ساماندهي به نيروهاي عظيم بسيج شده ي مردم ايران سهيم بوده و نقشي داشته باشند و چه كساني هستند كه مي توانند پس از موفقيت در اداره ي جامعه مسئوليتي بر عهده بگيرند. بنابر اين براي ايشان دو مطلب مطرح بود:
1- كساني كه بتوانند در ايران با حضورشان به همگاني تر و گسترده تر شدن حركت اجتماعي شتاب بدهند
2- كساني كه پس از پيروزي بتوانند در اداره ي جامعه نقشي بر عهده بگيرند».
اعضاي شوراي انقلاب اسلامي عبارت بودند از: حضرات آيات سيد علي خامنهاي، سيد محمود طالقاني، سيد محمد بهشتي، مرتضي مطهري، اكبر هاشمي رفسنجاني، سيد عبدالكريم موسي اردبيلي، محمدرضا مهدوي كني و آقايان يداللَّه سحابي، مهدي بازرگان و عباس شيباني و... . در آستانه پيروزي انقلاب، اعضاي اين شورا، مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزير دولت موقت پيشنهاد كردند كه حضرت امام با اين پيشنهاد موافقت نمودند.
امام خميني چند ماه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي فرمان تشكيل شوراي انقلاب را صادر كردند كه نامه ايشان به شهيد بهشتي در همين رابطه است. به دليل شرايط اختناق و سركوب در ايران ، تشكيل اين شورا و اعضا و جلسات آن به صورت مخفي بود ، اشارات و رموز نامه نيز حاكي از آن است. نامه مذكور در تاريخ 14 آبان 1357مرقوم گشته است .متن نامه بدين شرح است:
بسمه تعالي
ذيالحجه 1398
پس از اهداي سلام و تحيت ،
وقت دارد سپري ميشود و من خوف آن دارم كه با عدم معرفي اشخاص ، مفسده پيش آيد. بنا بود به مجرد آمدن ايشان «م. ط» [شهيد مطهري] با اشخاص مورد نظر يكي يكي و جمعي ملاقات كنيد و نتيجه را فوراً به اين جانب اعلام كنيد. و نيز مرقومي كه معرف باشد با خط و امضاي عدد معلوم بفرستيد. من در انتظار هستم و بايد عجله شود ، و نيز استفسار از بعضي آنها براي مسافرت به خارج. در هر صورت همه موضوعات كه به شما و ايشان تذكر داده شد، لازم است با عجله انجام گيرد و اگر اشخاص ديگري نيز پيدا شد ملحق شود. و السلام. (4)
رئيس شوراي انقلاب اسلامي ايران:
آيتالله شهيد مطهري به عنوان رئيس شوراي انقلاب اسلامي ايران شناخته ميشود.
آيتالله رفسنجاني در رابطه با نقش استاد مطهري چنين مينويسد :
«طبعا چون امام حرفها را براي ايشان زده بودند، مرجع براي ما ايشان بودند. بيشتر نص امام را از ايشان بايست ميشنيديم... ايشان بيشتر از ما مسائل فكري برايشان مطرح بود تا عملي و در گذشته هم اين طوري بود. در شوراي انقلاب هم اين طوري بود. خيلي مواظب بود كه خطوط انحرافي فكري كه آن روز در جامعه ما وجود داشت و سر و صدا هم زياد داشت. اينها در شوراي انقلاب راه پيدا نكنند.»
ارزيابي شوراي انقلاب اسلامي ايران:
تشكيل اين شورا اولين اقدام عملي در جهت ادارهي كشور به شمار ميرود. چنانكه در همان زمان پيش از پيروزي انقلاب بسياري از مشكلات مردم را حل نمود. به علاوه زمينهي انتقال حكومت از سلطنت به جمهوري اسلامي را فراهم نمود.
سه هدف ساماندهي انقلاب ، وارد آوردن آخرين ضربات به پيكر نيمه جان رژيم سفاك پهلوي و كمك به اداره كشور پس از پيروزي را مي توان از اصلي ترين و كلي ترين اهداف تاسيس شوراي انقلاب دانست. در حالي كه شاه آخرين تلاشها را براي استمرار رژيم سلطنت انجام مي داد و قدرتهاي حاكم بر منطقه هم كوشش داشتند راه حل مناسبي كه با منافعشان تطبيق داشته باشد بيابند همه نيروهاي مخالف انقلاب به تشكيل حكومت بختيار رضايت دادند و به توافق رسيدند. به خصوص آمريكا مستقيما مسئوليت نگهداري بختيار را بر عهده گرفته و تمام كوشش هاي باطن و ظاهر را به كار مي گرفت تا به نحوي شعله هاي انقلاب ولو به صورت موقت خاموش سازند. در اين ميان رهبري انقلاب به موقع ضربات مهلكي را بر رژيم در حال احتضار وارد مي ساخت كه تشكيل شوراي انقلاب يكي از همين تصميمات كوبنده بود. (5)
به هر حال شوراي انقلاب به عنوان اولين نهاد انقلابي در ايران توانست كارويژههاي خود را به شكل مطلوبي انجام دهد و حتي پس از انقلاب هم نقش مهمي را در عرصهي سياسي كشور ايفا نمايد. از جمله اقدامات شوراي انقلاب، ميتوان به تصويب اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ملي شدن بانكها، سامان بخشيدن به دادگاههاي انقلاب، برگزاري همهپرسي در رابطه با نظام جمهوري اسلامي، بررسي پيشنويس قانون اساسي، تصويب آيين نامههاي مجلس خبرگان و برگزاري انتخابات رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي و... اشاره كرد. مسؤوليت شوراي انقلاب تا زمان تشكيل مجلس شوراي اسلامي به طول انجاميد و از تاريخ 7 خرداد 1359 وظايف اين شورا به مجلس و شوراي نگهبان واگذار گرديد.
3. پايان جنگ شوراها:
در روز 28 دي سيد جلالالدين تهراني رئيس شوراي سلطنت، وارد پاريس شد. بختيار به روابط قديمي سيد جلال با روحانيت اميدوار بود. اما تلاش رئيس شوراي سلطنت براي ملاقات با امام بينتيجه ماند. جواب امام صريح و روشن بود: با هيچيك از نمايندههاي سلطنتي ملاقات نخواهم كرد.
شرط ايشان براي اجازهي ملاقات به تهراني ، استعفاي وي از شوراي سلطنت بود. مضافا او بايد در متن استعفانامه تأكيد كند كه شورا غيرقانوني است. تهراني نيز ناچار استعفانامهي خود را امضا كرد و به امام تقديم نمود. (6)
يك شنبه 1بهمن ماه 1357 هجري شمسي مطابق با 22 شهر صفرالمظفر 1399 هجري قمري .
قبول رياست شوراي سلطنت از طرف اينجانب فقط براي حفظ مصالح مملكت و امكان تأمين آرامش اجتماعي آن بود ولي شوراي سلطنت به سبب مسافرت اينجانب به پاريس كه براي نيل به هدف اصلي بود تشكيل نگرديد.
در اين فاصله اوضاع داخلي ايران سريعاً تغيير يافت به طوري كه براي احترام به افكار عمومي با توجه به فتواي حضرت آيت الله العظمي خميني دامت بركاته مبني بر غير قانوني بودن آن شورا آن را غيرقانوني دانسته كناره گيري كرديم. از خداوند و اجداد طاهرين و ارواح مقدسه اولياي اسلامي مسئلت دارم كه مملكت و دولت مسلمان ايران را در ظل عنايت حضرت امام عصر عجل الله فرجه از هر گزندي مصون داشته و استقلال وطن عزيز ما را محفوظ فرمايند.
محمدالحسيني سيد جلال تهراني
سرانجام با استعفاي رييس شوراي سلطنت در اول بهمن شوراي سلطنت بدون هيچ اقدامي در راستاي اهداف تعيين شده پس از فعاليتي يك هفتهاي، عملاً منحل شد.
پينوشتها:
1- سائلي كرده ده، مجيد، شوراي انقلاب اسلامي، تهران ، مركز اسناد انقلاب اسلامي،1384،صفحات 85-88
2- بهنود، مسعود ، از سيد ضيا تا بازرگان،تهران ،جاويدان،1377، صفحه 869
3- صحيفه امام، ج5، ص: 427
4- صحيفه امام، ج4، ص: 308
5-http://irdc.ir/article.asp?id=1453
6- بهنود 886
نويسنده: محسن ردادي
منبع: مركز اسناد انقلاب اسلامي