مقدمه:
جنگ رواني (psychological warfar) از واژههاي آشنايي است كه امروزه با كاركردهاي وسيع در ادبيات سياسي جامعه حضور پيدا كرده است و توجه به اين واژه با تعبيري ديگر (جنگ نرم) از مقولههايي است كه به ويژه در ماههاي اخير و مرتبط با جريانات پيش و پس از انتخابات دهم رياست جمهوري، بسيار مورد تأكيد رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است.
بنابراين، با توجه به اهميت و افزايش كاركرد جنگ رواني در دهههاي اخير و نقش رسانهها در پيشبرد اهداف دولتها و نيز بهرهگيري دقيق و هوشمندانه رسانههاي خارجي از اين شيوه عليه جمهوري اسلامي ايران، مطالعه و شناخت اين پديده اهميت بسياري دارد.
نگارنده تلاش كرده است تا در حد توان، اشارهاي به تعاريف گوناگون جنگ رواني داشته و پس از آن ضمن بررسي تاريخچه شكل گيري و اهداف شبكه "بي.بي.سي " كه اين روزها درباره آن به ويژه بخش فارسي شبكه حرفهاي بسياري گفته ميشود به راهكارهاي گوناگون رسانه اي براي ايجاد جنگ رواني (نرم) نگاهي داشته باشيم. بي شك از پايههاي اساسي جنگ نرم عمليات رواني يا همان جنگ رواني است و آشنايي با جديدترين فنون و تاكتيكهاي اين كارزار، ميتواند به ارتقاي دانش تخصصي همكاران در راستاي مقابله و مبارزه در اين ميدان كمك كند.
بقيه در ادامه
تعاريف گوناگون جنگ رواني:
جنگ رواني (psychological warfar) از واژههايي است كه تا كنون تعاريف گوناگوني از آن ارايه شده است. از نخستين تعاريفي كه براي جنگ رواني عنوان شده و در باور عمومي شكل پيدا كرده است، ميتوان به اين تعريف اشاره كرد: "جنگ رواني يعني استفاده از هر نوع وسيله براي تأثيرگذاري بر روحيه و رفتار يك گروه با هدف نظامي مشخص ".
"پل لاين برگر " در كتاب معروف خود به نام "جنگ رواني " كه در سال 1954 منتشر شده، ماهيت جنگ رواني را علاوه بر اين به اهداف اقتصادي يا سياسي نيز مرتبط ميداند؛ بنابراين، جنگ رواني نميتواند محدود به عمليات نظامي باشد، بلكه عبارت است "از مجموعه اقدامات يك كشور براي اثرگذاري و نفوذ بر عقايد و رفتار دولتها و ملتها براي به دست آوردن نتايج مطلوب ". در دو دهه اول پس از جنگ جهاني دوم، دكترين جنگ رواني در اروپا و آمريكا، به گونهاي دقيقتر تدوين شد. صاحب نظران پذيرفتند كه مفهوم اساسي جنگ رواني عبارت است از "دستكاري عقايد از راه به كارگيري يك يا چند رسانه ارتباطي و به بيان ديگر، ناتوان كردن دشمن براي كنش و واكنش ".
با توجه به اين تعاريف، يكي از مهمترين ابزارهايي كه در اين جنگ به كار گرفته ميشود، رسانه است. امروزه جنگ رواني ديگر محدود به موقعيت جنگي نميشود، براي همين، ميتوان آن را معادل عمليات رواني تلقي كرد. از اين روي، لوازم اين عمليات نيز ديگر اركان ارتش، مارشهاي نظامي يا نامههاي پراكنده توسط هواپيماي دشمن بر شهرها و حتي ستون پنجم نيست. امروزه اين رسانههاي جمعي شامل راديو، تلويزيون، اينترنت، ماهواره و مطبوعات هستند كه كاركرد عملياتي دارند و در پايان، صحنهگردانان اين جنگ رسانهها هستند؛ بنابراين، توجه به اهميت رسانه و مديريت بر رسانه، لازم و حياتي در دنيا به شمار ميرود و بي شك، در كشورهاي پيشرفته با علم بر اين هوشمندترين، آگاهترين و تواناترين افراد در ردههاي گوناگون رسانه شاغل هستند.
هدف جنگ (عمليات) رواني:
هدف از عمليات رواني، تحت تأثير قرار دادن و تحميل اراده خود بر شخص يا گروه ديگر است. اين گروه الزاماً يكي از سه دسته زير را شامل ميشود: طرفداران، مخالفان و افراد بي طرف.
با اين نگرش، هدف اصلي عمليات رواني تقويت طرفداران، جذب افراد بي تفاوت و بي طرف و نيز تعديل يا تشكيك در مواضع مخالفان است، به گونهاي كه بي اعتمادي به رهبران كشور يا جناح مقابل افزايش يافته و اميد در جامعه كمرنگ شود.
قدرت نرم جايگزين جنگ رواني:
قدرت نرم، واژه جديدي است كه براي جنگ رواني به كار ميرود و امروزه شاهد اين هستيم كه بسياري از كشورها راه جنگ نرم را سرلوحه كارهاي اصلي خود قرار دادهاند. ارتش آمريكا در مارس 1955 تعريف جالبي از جنگ رواني در آييننامه رزمي خود ارايه كرد: "استفاده دقيق و طراحي شده از تبليغات و ديگر اعمالي كه منظور اصلي آن تأثيرگذاري بر عقايد، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروه بي طرف و يا گروه دوست است، به گونهاي كه پشتيباني براي برآوردن مقاصد و اهداف ملي باشد، آن هم با ابرازهايي غير از ابزار نظامي، سياسي و اقتصادي ". بر اين اساس، تبليغات جزو اصلي و انكار ناپذير جنگ رواني است، اما نه همه آن.
"جوزف ناي " از پيشكسوتان جنگ نرم در سال 1989 ميگويد: "هدف جنگ رواني، تأثيرگذاري و انجام دادن رفتارهايي است كه ما دلمان ميخواهد طرف مقابل انجام دهد، بدون اينكه هيچ اجبار يا فشاري در كار باشد ". به اين ترتيب، براي نخستين بار قدرت نرم به جاي جنگ نرم توسط جوزف ناي مطرح شد و هم اكنون از مهمترين استراتژيهاي كشورهاي قدرتمند جهان به شمار ميرود.
برخي از مهمترين تاكتيكهاي جنگ رواني:
طراحان جنگ رواني نبرد خود را بر تبليغات استوار كردهاند. هدف آنها تأثيرگذاري بر عقايد افراد و جامعه است. در اين راستا همان گونه كه گفتيم، رسانه مؤثرترين ابزار جنگ رواني به شمار ميرود و برخي از تاكتيكهايي كه با اين هدف توسط رسانه اعمال ميشود، به شرح زير است:
1- سانسور (censorship): حذف عمدي مواردي از جريان عبور آگاهي براي شكل دادن عقايد و اعمال ديگران
2- تحريف (distortion): تغيير در متن پيام به شيوههاي گوناگون و دستكاري خبر با تعديل، شاخ و برگ دادن و جذب در پيام
3- ايجاد دشمن فرضي (to make an imaginary enemy): دشمن جلوه دادن شخص، اشخاص و يا هر هدف ديگري براي مخاطب با القاي پيامهاي گوناگون و پياپي (زنجيرهاي) با طراحي از پيش تعيين شده
4- القاي بخشي از حقايق (to release face partially): حذف بخش يا بخشهايي از يك پيام براي تحت تأثير قرار دادن مخاطب از راه كم رنگ كردن بخشي از پيام و پر رنگ جلوه دادن بخشي ديگر
5- محك زدن (probing): انتشار پيامي خاص براي ارزيابي اوضاع جامعه و يا ملاحضه بازخورد نظر حاكمان يا گروهي خاص در جامعه
6- گسترش ادعا به جاي اظهار واقعيت (pretension instead of truth): شيوهاي كه در آن پيامي مهم در سطح جامعه گسترش مييابد تا در پي آن، گروه يا شخصي خاص مجبور به ارايه پاسخ شود.
7- شايعه (Rumor): در جايي كه خبر نباشد و يا منبع خبر موثق نباشد، رسانه با توليد شايعه به هدف القاي پيام دست مييابد؛ اين هدف ميتواند شامل ايجاد يك تنش و يا تسكين تنشي در جامعه باشد
8- استفاده از عواطف مخاطبين (to play on the emotions of the audience): در اين روش، رسانه با بهكارگيري الفاظي در متن پيام، تلاش ميكند بار عاطفي پيام را افزايش داده و با برانگيختن احساسات او پيام خود را القا كند.
9- استفاده از دو خبر واقعي براي طرح يك خبر ساختگي (touse two factual news Items in order to leg itemize A false news ): در اين شيوه، رسانه ميكوشد، دو خبر مرتبط به هم را كه كاملاً سنديت دارد، به گونهاي در كنار هم قرار دهد تا پذيرش خبر سوم مرتبط با آن كه ميتواند دروغ باشد، به راحتي براي مخاطب ميسر شود.
10- پيچيده كردن خبر براي كشف نشدن حقيقت: در اين شيوه، رسانه با فرستادن انبوهي از پيامهاي گوناگون، ذهن مخاطب را از پيگيري پيام اصلي دور ميكند.
11- دروغ بزرگ (Big-lie tactic): "گوبلز " ميگويد: دروغ هر قدر بزرگ باشد، باور آن براي تودههاي مردم راحت تر است. دروغ را به حدي بزرگ بگوييد كه كسي جرأت فكر و تكذيب آن را نكند. نمونه بارز اين شيوه در جنگ آمريكا با عراق و تسخير سريع بغداد با گسترش خبر جنگ الكترونيك توسط رسانههاي آمريكايي رخ داد.
12- ارايه قطرهچكاني اطلاعات (Dribble tactic): در اين شيوه، براي اعتماد سازي و نيز عادت دادن مخاطب به پيگيري اخبار، اطلاعات تدريجي در اختيار مخاطب قرار ميگيرد.
شبكه "بي.بي.سي " فارسي، نمونه اي از كاركرد جنگ رواني
تاريخچه شبكه "بي.بي.سي ": شبكه "بي.بي.سي " (British Broadcasting corporation) در سال 1922 ميلادي با نام "بنگاه سخن پراكني بريتانيا با مسئوليت محدود " بنيانگذاري و در سال 1927 پس از دريافت پروانه سلطنتي تبديل به يك شركت دولتي شد. هماكنون شبكه "بي.بي.سي " با 26000 كارمند و بودجه سالانه چهار ميليارد پوند (حدود هشت ميليارد دلار) يك شركت دولتي نيمه خودمختار است كه به ظاهر تحت هيچ نفوذ تجاري و سياسي نيست و تنها به مخاطبانش پاسخگوست! با اين رويكرد، "بي.بي.سي " سالهاست كه به ظاهر شعار "هر ملت بايد با صلح و آرامش با ملتي ديگر صحبت كند "! را شعار خود قرار داده و آن را پيگيري ميكند.
بخش عمده بودجه "بي.بي.سي " توسط شهروندان بريتانيا و بخش ديگري از سوي دولت تأمين ميشود. هماكنون شبكه "بي.بي.سي " در سه زمينه راديو، تلويزيون و اينترنت فعاليت گسترده اي را دنبال ميكند، به گونهاي كه براي نمونه، برنامههاي راديويي آن با 33 زبان از جمله فارسي پخش ميشود.
شبكه تلويزيوني "بي.بي.سي " فارسي در روز چهارشنبه، پانزدهم دي ماه سال 87 پس از يك دوره طولاني تبليغ و ايجاد انتظار براي مخاطبان (از سال 2007 تا كنون) پخش برنامههاي خود را روي ماهوارههات بيرد براي مخاطبان فارسي زبان (ايران، افغانستان و تاجيكستان) آغاز كرد.
نگاهي به دلايل شكلگيري و محتوايي برنامههاي شبكه "بي.بي.سي " فارسي:
تحليل وضعيت رسانهها در ترسيم چشمانداز افكار عمومي جامعه داراي اهميت زيادي است. امروزه افكار عمومي در معرض موارد و مصادر گوناگون اطلاعات هستند و مانند گذشته نميتوان با انحصاري كردن ارايه اطلاعات، كنترل كامل افكار عمومي را در اختيار داشت. افكار عمومي ايران، همان گونه كه تحت تأثير رسانههاي داخلي با نظرات گوناگون قرار دارند، تحت تأثير رسانههاي خارجي نيز با شدت و ضعف قرار ميگيرد. هرچند رسانههاي خارجي به ظاهر شعار استقلال و بي طرفي ميدهند، اما تقريباً بدون استثنا از بودجههاي غربي حمايت ميشوند و ميخواهند، افكار عمومي كشور را به سود دولتهاي خود تغيير دهند.
يكي از مهمترين اين شبكهها، شبكه فارسي زبان "بي.بي.سي " است؛ شبكه "بي.بي.سي " كه به شدت تحت نفوذ بهائيان فارسي زبان اداره و كنترل ميشود، همواره در تاريخ سياسي ايران به نوعي حضور داشته و حتي بسياري از محققان، نقش آن را در كودتاي 28 مردا به نفع رژيم شاه به اثبات رساندهاند. "حالا دقيقاً نيمه شب 24 مرداد 1332 است "؛ رمز عمليات آژاكس خطاب به شاه بود كه آغاز عمليات منجر به كودتاي 28 مرداد را در ايران كليد ميزد.
در سالهاي منجر به پيروزي انقلاب اسلامي، راديوي فارسي زبان "بي.بي.سي " مخاطبان بسياري را به خود اختصاص ميداد و مردم، بسياري از اطلاعات خود را از اين راديو به دست ميآوردند. اين امر باعث عصبانيت شديد شاه و حاميان او شده بود؛ اما "بي.بي.سي " دل خوشي از جريان انقلاب به رهبري حضرت امام (ره) نيز نداشت. اين راديو تلاش ميكرد، با معرفي چهره اي غير واقعي از امام خميني (ره) حضور گروهكهاي چپ و راست را در انقلاب پر رنگ كرده و آنها را در برابر صف مذهبيون به رهبري روحانيت و در رأس آن حضرت امام (ره) قرار دهد. اين راديو، همچنين تلاش كرده تا با استراتژي از پيش طراحي شده، برخي چهرههاي خاصي را كه بعدها ماهيت آنها براي مردم و نظام مشخص شد، به عنوان چهرههاي برتر انقلاب معرفي نمايد؛ از آن جمله ميتوان به مهندس بازرگان، ابوالحسن بني صدر و قطب زاده اشاره كرد.
از دهه هفتاد، به تدريج راديوي "بي.بي.سي " جايگاه خود را در ايران از دست داد كه از دلايل اصلي اين امر، ميتوان به گسترش رسانههاي داخلي و جلب اعتماد خوب اين رسانهها اشاره كرد. همينطور توجه بيشتر مردم به رسانههاي نوپديدي همچون ماهواره و اينترنت كه باعث كمرنگ شدن جايگاه راديو شد.
در اين راستا، در سال 2001 سايت خبري "بي.بي.سي " فارسي راهاندازي شد و پس از مدتي در سال 1385 وزير دارايي وقت انگليس در سخناني در مؤسسه پژوهش (چتمهاوس) لندن از تخصيص سالانه پانزده ميليون پوند براي راهاندازي شبكه تلويزيوني فارسي زبان "بي.بي.سي " خبر داد كه اين امر در پانزدهم دي ماه سال 1387 تحقق يافت.
هماكنون شبكه "بي.بي.سي " برنامهريزي خود را براي 170 ميليون مخاطب فارسي زبان با بهرهگيري از 150 خبرنگار، 150 نيروي فني و 50 نيروي اداري و با تمركز بر بيش از صد دفتر خبري در دنيا طراحي نموده است.
برخي راهبردهاي تاكتيكي شبكه فارسي "بي.بي.سي ":
1- اطلاع رساني غير مستقيم: بر خلاف شبكه فارسي صداي آمريكا (VOA) كه پيامهاي خود را مستقيم به بيننده القا ميكند، تهيه كنندگان و به ويژه سردبيران شبكه "بي.بي.سي " از هوشمندي وافري برخوردارند و خبرها را به گونهاي طراحي ميكنند كه بيننده غير مستقيم مورد هدف قرار گيرد.
2- پيچيدگي در محتوا و پرهيز از رفتار كليشهاي: شبكه "بي.بي.سي " تلاش ميكند با بهرهگيري از كارشناسان گوناگون و حتي از درون ايران، محتواي پيامها را به گونهاي در هم تنيده و دقيق طراحي كند كه بيننده بي مهابا در معرض پيامهاي گوناگون قرار گيرد؛ در اين راه، از روانشناسي رنگها، شيوه دقيق اجرا، تقدم و تأخر هدفمند اخبار، شيوه بديع مصاحبهها و پرهيز از اظهارنظرهاي صريح و دور از هر گونه رفتار كليشهاي مرسوم بهره ميگيرد.
3- كيفيت حرفه اي و فريبنده ارايه برنامهها: يكي از نواقص بزرگي كه در تلويزيونهاي لسآنجلس هست، كيفيت پايين برنامهها و رعايت نكردن ابتداييترين اصول حرفهاي رسانه است. شبكه "بي.بي.سي " با بهره گيري از استوديوهاي مجهز، دكورهاي زيبا و حرفهاي، توليد برنامههاي مستند قوي و گزارشهاي متنوع و نيز توليد برنامههاي تركيبي خاص متناسب با ذايقه ايراني ضمن اينكه تلويزيونهاي لس آنجلسي و صداي آمريكا را دچار افت مخاطب كرده است، باب جديدي از جنگ رواني عليه ايران اسلامي را آغاز نموده و اين ميطلبد كه سياستگذاران رسانه ملي، هوشمندانهتر نسبت به رسالت خود بيانديشند.
4- رويكرد تعاملي با مخاطب: يكي از رويكردهاي اصلي شبكه "بي.بي.سي "، توليد برنامههاي اجتماعي از متن و بطن جامعه ايران البته با اهداف خاص است، به گونه اي كه مخاطب ناخودآگاه احساس راحتي و تفاهم با اين شبكه ميكند. ساخت برنامههاي مستند گزارشي ويژه، مصاحبه با افراد گوناگون از طبقات گوناگون و نيز انتخاب سوژههاي به روز از مصاديق اين شيوه است.
5- تلاش براي ايجاد نگرش مثبت مخاطب نسبت به دولت بريتانيا: دولت بريتانيا در طول تاريخ، ردپاي زشتي از خود در مسائل سياسي اجتماعي ايران بر جاي نهاده است. دخالت در جنبش مشروطه، رويكرد استعماري دوران قاجار، تأثير مستقيم در بر سر كار آوردن محمد رضا پهلوي، همداستاني با عراق در جريان هشت سال دفاع مقدس، اشغال ايران به همراه متفقين در جريان جنگ جهاني دوم، مخالفت با ملي شدن صنعت نفت، تلاش براي كودتاهاي گوناگون، تنها گوشهاي از اين پرونده سياه را به نمايش ميگذارد. از استراتژيهاي مهم شبكه "بي.بي.سي " تلاش براي پاك كردن اين لكههاست. شايد ساخت مستند دايي جان ناپلئون و پخش آن در نخستين روزهاي راهاندازي شبكه در همين راستا بود.
6- تلاش براي بيطرف نشان دادن شبكه: اين شبكه، نهايت تلاش خود را ميكند تا با توليد برنامههاي گوناگون كه در آن صداي هر دو گروه موافق و مخالف شنيده شود، بي طرفي خود را براي مخاطب به اثبات برساند؛ نمونه اين رويكرد را در هر شب در برنامه اي مثل "نوبت شما " ميبينيم. در اين برنامه، هر شب تعدادي تماس تلفني برقرار ميشود كه تقريباً 80 درصد آنها از مخالفان و 20 درصد آنها از موافقان سياستهاي ايران اسلامي هستند، همچنين از حدود شش وبلاگ مورد بررسي، يك تا دو وبلاگ موافق و چهار تا پنج وبلاگ مخالف سياستهاي نظام هستند، ليكن با ترفندهاي خاص، بهرهگيري از مجريان حرفهاي و آموزش ديده، تحليلهاي ظريف، اما جانبدارانه و نيز انتقادهايي هدفمند، تلاش ميشود تا اهداف پنهان شبكه به خوبي تأمين شود.
7- استفاده از كارشناسان و مشاوران گوناگون داخلي: برعكس بسياري از شبكههاي لس آنجلس و به ويژه صداي آمريكا كه از كارشناسان ثابت و عموماً از مخالفان سرشناس نظام جمهوري اسلامي ايران براي برنامههاي خود استفاده ميكنند، شبكه "بي.بي.سي " تلاش ميكند تا از كارشناسان متنوع و يا حتي از از افراد ميانهرو كه به گونهاي منصوب به نظام نيز هستند، بهره گيرد. اين امر باعث بالا رفتن اعتماد مخاطبان ميشود كه مورد نظر مديران شبكه فارسي "بي.بي.سي " نيز هست.صادق صبا كه به تازگي مدير اين شبكه شده، ميگويد: ما صداي همه كساني هستيم كه بايد صدا داشته باشند!
8- توجه به رسانههاي گوناگون به طور همزمان: برعكس صداي آمريكا كه در آن تفاوتي بين راديو و تلويزيون شبكه وجود ندارد، برنامههاي توليدي راديو "بي.بي.سي " و تلويزيون فارسي "بي.بي.سي " كاملاً متفاوت هستند. با وجود اين، "بي.بي.سي " دريافته است كه براي اثرگذاري و جذب مخاطبان بيشتر، بايد از هر سه رسانه راديو، تلويزيون و وب سايت استفاده كند كه در اين راه، هم نهايت تلاش خود را كرده است.
روشهاي رسانهاي مقابله با جنگ رواني (جنگ نرم):
راهاندازي شبكه "بي.بي.سي " از فاز جديد و پيچيده جنگ رواني غرب عليه افكار عمومي ايران، حكايت دارد كه سرمايهگذاري هنگفتي در حال اجراست. راهكار مقابله با آن نيز استفاده از توانمنديهاي رسانهاي كشور است. اساساً ابزار اصلي جنگ نرم رسانه است و بالطبع ابزار اصلي مقابله با آن نيز نميتواند چيزي جز رسانه باشد.
هنگامي كه گفته ميشود، رسانه مشخصاً منظور راديو و تلويزيون و به ويژه تلويزيون است، زيرا هيچ رسانه اي در حال حاضر به گستردگي رسانه تلويزيون نبوده و به اندازه تلويزيون در سطح جامعه اثر گذار نيست. لازم است صدا و سيماي جمهوري اسلامي، براي مقابله با اين جنگ نرم ـ كه دقيقاً مورد تأكيد رهبر معظم انقلاب نيز هست ـ برنامهريزي دقيقي كرد، زيرا صداي توپ و تانك اين جنگ خاموش شايد سالها بعد بگوش برسد؛ بنابراين، تعلل در اقدام ممكن است ضايعات جبران ناپذيري را به جامعه تحميل كند. از اين روي، برخي از روشهاي مقابله با جنگ نرم در حوزه رسانه را ميتوان فهرستوار به شرح زير عنوان كرد كه انتظار ميرود مورد توجه مديران و سياستگذاران رسانه واقع شود:
1- اطلاع رساني مناسب و درست در برنامهها
2- تبيين ماهيت منابع و شبكههاي خبري گوناگون براي مخاطب
3- ايجاد خلاقيت و نوآوري در توليد برنامههاي متنوع و جذاب
4- تلاش براي اعتمادسازي عمومي
5- بهرهگيري از همه ظرفيتهاي هنري براي رساندن پيام
6- پرهيز از جبههگيري مشخص و آشكار درباره موضوعات و ارايه غير مستقيم پيام براي اثرگذاري بيشتر
7- توجه به نظريات گوناگون، به ويژه منتقدان در برنامهها در راستاي افزايش اعتماد عمومي و غناي محتوايي برنامهها
8- استفاده از برنامهسازان هوشمند، فكور و آگاه به سياستهاي جامعه و در عين حال، متخصص در امور برنامه سازي
9- تلاش براي ايجاد مصونيت رواني در جامعه (افكار عمومي)
10- تلاش براي آموزش و ارتقاي سطح توانايي هنرمندان و توليدكنندگان آثار هنري در رسانه
11- بررسي و تلاش براي شناخت دقيق مخاطب و نيازهاي او
12- پرهيز از تك بعدي نگري و رصد مداوم رسانههاي غربي در راستاي شناخت تاكتيكهاي جاري براي مقابله با آن
13- تغيير و بازنگري در ساختارهاي توليدات رسانه اي متناسب با نياز روز
14- تعريف دوباره خط قرمزهاي رسانهاي و حذف خطوط پيچيده نامدوني كه بر پايه سلايق ترسيم شده است، نه مصلحتها، با هدف بالا بردن حس اعتماد عمومي نسبت به رسانه
15- بازنگري و كاهش بروكراسي و سلسله مراتب طولاني تصميمگيري در راستاي انتشار سريع اخبار با هدف كنترل افكار عمومي
و سرانجام به باور نگارنده، تبيين دقيق استراتژي مقابله با جنگ نرم، بايد از اهم موضوعات مورد توجه مديران رسانه باشد و مهندسي پيام با بهرهگيري از نقطه نظريات كارشناسان، متخصصان و انديشمندان آگاه به مباني هنري در اسرع وقت تدوين و اجرايي شود.
نويسنده: رضا سيفپور
منبع: بصيرت ادامه مطلب
جنگ رواني (psychological warfar) از واژههاي آشنايي است كه امروزه با كاركردهاي وسيع در ادبيات سياسي جامعه حضور پيدا كرده است و توجه به اين واژه با تعبيري ديگر (جنگ نرم) از مقولههايي است كه به ويژه در ماههاي اخير و مرتبط با جريانات پيش و پس از انتخابات دهم رياست جمهوري، بسيار مورد تأكيد رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است.
بنابراين، با توجه به اهميت و افزايش كاركرد جنگ رواني در دهههاي اخير و نقش رسانهها در پيشبرد اهداف دولتها و نيز بهرهگيري دقيق و هوشمندانه رسانههاي خارجي از اين شيوه عليه جمهوري اسلامي ايران، مطالعه و شناخت اين پديده اهميت بسياري دارد.
نگارنده تلاش كرده است تا در حد توان، اشارهاي به تعاريف گوناگون جنگ رواني داشته و پس از آن ضمن بررسي تاريخچه شكل گيري و اهداف شبكه "بي.بي.سي " كه اين روزها درباره آن به ويژه بخش فارسي شبكه حرفهاي بسياري گفته ميشود به راهكارهاي گوناگون رسانه اي براي ايجاد جنگ رواني (نرم) نگاهي داشته باشيم. بي شك از پايههاي اساسي جنگ نرم عمليات رواني يا همان جنگ رواني است و آشنايي با جديدترين فنون و تاكتيكهاي اين كارزار، ميتواند به ارتقاي دانش تخصصي همكاران در راستاي مقابله و مبارزه در اين ميدان كمك كند.
بقيه در ادامه
تعاريف گوناگون جنگ رواني:
جنگ رواني (psychological warfar) از واژههايي است كه تا كنون تعاريف گوناگوني از آن ارايه شده است. از نخستين تعاريفي كه براي جنگ رواني عنوان شده و در باور عمومي شكل پيدا كرده است، ميتوان به اين تعريف اشاره كرد: "جنگ رواني يعني استفاده از هر نوع وسيله براي تأثيرگذاري بر روحيه و رفتار يك گروه با هدف نظامي مشخص ".
"پل لاين برگر " در كتاب معروف خود به نام "جنگ رواني " كه در سال 1954 منتشر شده، ماهيت جنگ رواني را علاوه بر اين به اهداف اقتصادي يا سياسي نيز مرتبط ميداند؛ بنابراين، جنگ رواني نميتواند محدود به عمليات نظامي باشد، بلكه عبارت است "از مجموعه اقدامات يك كشور براي اثرگذاري و نفوذ بر عقايد و رفتار دولتها و ملتها براي به دست آوردن نتايج مطلوب ". در دو دهه اول پس از جنگ جهاني دوم، دكترين جنگ رواني در اروپا و آمريكا، به گونهاي دقيقتر تدوين شد. صاحب نظران پذيرفتند كه مفهوم اساسي جنگ رواني عبارت است از "دستكاري عقايد از راه به كارگيري يك يا چند رسانه ارتباطي و به بيان ديگر، ناتوان كردن دشمن براي كنش و واكنش ".
با توجه به اين تعاريف، يكي از مهمترين ابزارهايي كه در اين جنگ به كار گرفته ميشود، رسانه است. امروزه جنگ رواني ديگر محدود به موقعيت جنگي نميشود، براي همين، ميتوان آن را معادل عمليات رواني تلقي كرد. از اين روي، لوازم اين عمليات نيز ديگر اركان ارتش، مارشهاي نظامي يا نامههاي پراكنده توسط هواپيماي دشمن بر شهرها و حتي ستون پنجم نيست. امروزه اين رسانههاي جمعي شامل راديو، تلويزيون، اينترنت، ماهواره و مطبوعات هستند كه كاركرد عملياتي دارند و در پايان، صحنهگردانان اين جنگ رسانهها هستند؛ بنابراين، توجه به اهميت رسانه و مديريت بر رسانه، لازم و حياتي در دنيا به شمار ميرود و بي شك، در كشورهاي پيشرفته با علم بر اين هوشمندترين، آگاهترين و تواناترين افراد در ردههاي گوناگون رسانه شاغل هستند.
هدف جنگ (عمليات) رواني:
هدف از عمليات رواني، تحت تأثير قرار دادن و تحميل اراده خود بر شخص يا گروه ديگر است. اين گروه الزاماً يكي از سه دسته زير را شامل ميشود: طرفداران، مخالفان و افراد بي طرف.
با اين نگرش، هدف اصلي عمليات رواني تقويت طرفداران، جذب افراد بي تفاوت و بي طرف و نيز تعديل يا تشكيك در مواضع مخالفان است، به گونهاي كه بي اعتمادي به رهبران كشور يا جناح مقابل افزايش يافته و اميد در جامعه كمرنگ شود.
قدرت نرم جايگزين جنگ رواني:
قدرت نرم، واژه جديدي است كه براي جنگ رواني به كار ميرود و امروزه شاهد اين هستيم كه بسياري از كشورها راه جنگ نرم را سرلوحه كارهاي اصلي خود قرار دادهاند. ارتش آمريكا در مارس 1955 تعريف جالبي از جنگ رواني در آييننامه رزمي خود ارايه كرد: "استفاده دقيق و طراحي شده از تبليغات و ديگر اعمالي كه منظور اصلي آن تأثيرگذاري بر عقايد، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروه بي طرف و يا گروه دوست است، به گونهاي كه پشتيباني براي برآوردن مقاصد و اهداف ملي باشد، آن هم با ابرازهايي غير از ابزار نظامي، سياسي و اقتصادي ". بر اين اساس، تبليغات جزو اصلي و انكار ناپذير جنگ رواني است، اما نه همه آن.
"جوزف ناي " از پيشكسوتان جنگ نرم در سال 1989 ميگويد: "هدف جنگ رواني، تأثيرگذاري و انجام دادن رفتارهايي است كه ما دلمان ميخواهد طرف مقابل انجام دهد، بدون اينكه هيچ اجبار يا فشاري در كار باشد ". به اين ترتيب، براي نخستين بار قدرت نرم به جاي جنگ نرم توسط جوزف ناي مطرح شد و هم اكنون از مهمترين استراتژيهاي كشورهاي قدرتمند جهان به شمار ميرود.
برخي از مهمترين تاكتيكهاي جنگ رواني:
طراحان جنگ رواني نبرد خود را بر تبليغات استوار كردهاند. هدف آنها تأثيرگذاري بر عقايد افراد و جامعه است. در اين راستا همان گونه كه گفتيم، رسانه مؤثرترين ابزار جنگ رواني به شمار ميرود و برخي از تاكتيكهايي كه با اين هدف توسط رسانه اعمال ميشود، به شرح زير است:
1- سانسور (censorship): حذف عمدي مواردي از جريان عبور آگاهي براي شكل دادن عقايد و اعمال ديگران
2- تحريف (distortion): تغيير در متن پيام به شيوههاي گوناگون و دستكاري خبر با تعديل، شاخ و برگ دادن و جذب در پيام
3- ايجاد دشمن فرضي (to make an imaginary enemy): دشمن جلوه دادن شخص، اشخاص و يا هر هدف ديگري براي مخاطب با القاي پيامهاي گوناگون و پياپي (زنجيرهاي) با طراحي از پيش تعيين شده
4- القاي بخشي از حقايق (to release face partially): حذف بخش يا بخشهايي از يك پيام براي تحت تأثير قرار دادن مخاطب از راه كم رنگ كردن بخشي از پيام و پر رنگ جلوه دادن بخشي ديگر
5- محك زدن (probing): انتشار پيامي خاص براي ارزيابي اوضاع جامعه و يا ملاحضه بازخورد نظر حاكمان يا گروهي خاص در جامعه
6- گسترش ادعا به جاي اظهار واقعيت (pretension instead of truth): شيوهاي كه در آن پيامي مهم در سطح جامعه گسترش مييابد تا در پي آن، گروه يا شخصي خاص مجبور به ارايه پاسخ شود.
7- شايعه (Rumor): در جايي كه خبر نباشد و يا منبع خبر موثق نباشد، رسانه با توليد شايعه به هدف القاي پيام دست مييابد؛ اين هدف ميتواند شامل ايجاد يك تنش و يا تسكين تنشي در جامعه باشد
8- استفاده از عواطف مخاطبين (to play on the emotions of the audience): در اين روش، رسانه با بهكارگيري الفاظي در متن پيام، تلاش ميكند بار عاطفي پيام را افزايش داده و با برانگيختن احساسات او پيام خود را القا كند.
9- استفاده از دو خبر واقعي براي طرح يك خبر ساختگي (touse two factual news Items in order to leg itemize A false news ): در اين شيوه، رسانه ميكوشد، دو خبر مرتبط به هم را كه كاملاً سنديت دارد، به گونهاي در كنار هم قرار دهد تا پذيرش خبر سوم مرتبط با آن كه ميتواند دروغ باشد، به راحتي براي مخاطب ميسر شود.
10- پيچيده كردن خبر براي كشف نشدن حقيقت: در اين شيوه، رسانه با فرستادن انبوهي از پيامهاي گوناگون، ذهن مخاطب را از پيگيري پيام اصلي دور ميكند.
11- دروغ بزرگ (Big-lie tactic): "گوبلز " ميگويد: دروغ هر قدر بزرگ باشد، باور آن براي تودههاي مردم راحت تر است. دروغ را به حدي بزرگ بگوييد كه كسي جرأت فكر و تكذيب آن را نكند. نمونه بارز اين شيوه در جنگ آمريكا با عراق و تسخير سريع بغداد با گسترش خبر جنگ الكترونيك توسط رسانههاي آمريكايي رخ داد.
12- ارايه قطرهچكاني اطلاعات (Dribble tactic): در اين شيوه، براي اعتماد سازي و نيز عادت دادن مخاطب به پيگيري اخبار، اطلاعات تدريجي در اختيار مخاطب قرار ميگيرد.
شبكه "بي.بي.سي " فارسي، نمونه اي از كاركرد جنگ رواني
تاريخچه شبكه "بي.بي.سي ": شبكه "بي.بي.سي " (British Broadcasting corporation) در سال 1922 ميلادي با نام "بنگاه سخن پراكني بريتانيا با مسئوليت محدود " بنيانگذاري و در سال 1927 پس از دريافت پروانه سلطنتي تبديل به يك شركت دولتي شد. هماكنون شبكه "بي.بي.سي " با 26000 كارمند و بودجه سالانه چهار ميليارد پوند (حدود هشت ميليارد دلار) يك شركت دولتي نيمه خودمختار است كه به ظاهر تحت هيچ نفوذ تجاري و سياسي نيست و تنها به مخاطبانش پاسخگوست! با اين رويكرد، "بي.بي.سي " سالهاست كه به ظاهر شعار "هر ملت بايد با صلح و آرامش با ملتي ديگر صحبت كند "! را شعار خود قرار داده و آن را پيگيري ميكند.
بخش عمده بودجه "بي.بي.سي " توسط شهروندان بريتانيا و بخش ديگري از سوي دولت تأمين ميشود. هماكنون شبكه "بي.بي.سي " در سه زمينه راديو، تلويزيون و اينترنت فعاليت گسترده اي را دنبال ميكند، به گونهاي كه براي نمونه، برنامههاي راديويي آن با 33 زبان از جمله فارسي پخش ميشود.
شبكه تلويزيوني "بي.بي.سي " فارسي در روز چهارشنبه، پانزدهم دي ماه سال 87 پس از يك دوره طولاني تبليغ و ايجاد انتظار براي مخاطبان (از سال 2007 تا كنون) پخش برنامههاي خود را روي ماهوارههات بيرد براي مخاطبان فارسي زبان (ايران، افغانستان و تاجيكستان) آغاز كرد.
نگاهي به دلايل شكلگيري و محتوايي برنامههاي شبكه "بي.بي.سي " فارسي:
تحليل وضعيت رسانهها در ترسيم چشمانداز افكار عمومي جامعه داراي اهميت زيادي است. امروزه افكار عمومي در معرض موارد و مصادر گوناگون اطلاعات هستند و مانند گذشته نميتوان با انحصاري كردن ارايه اطلاعات، كنترل كامل افكار عمومي را در اختيار داشت. افكار عمومي ايران، همان گونه كه تحت تأثير رسانههاي داخلي با نظرات گوناگون قرار دارند، تحت تأثير رسانههاي خارجي نيز با شدت و ضعف قرار ميگيرد. هرچند رسانههاي خارجي به ظاهر شعار استقلال و بي طرفي ميدهند، اما تقريباً بدون استثنا از بودجههاي غربي حمايت ميشوند و ميخواهند، افكار عمومي كشور را به سود دولتهاي خود تغيير دهند.
يكي از مهمترين اين شبكهها، شبكه فارسي زبان "بي.بي.سي " است؛ شبكه "بي.بي.سي " كه به شدت تحت نفوذ بهائيان فارسي زبان اداره و كنترل ميشود، همواره در تاريخ سياسي ايران به نوعي حضور داشته و حتي بسياري از محققان، نقش آن را در كودتاي 28 مردا به نفع رژيم شاه به اثبات رساندهاند. "حالا دقيقاً نيمه شب 24 مرداد 1332 است "؛ رمز عمليات آژاكس خطاب به شاه بود كه آغاز عمليات منجر به كودتاي 28 مرداد را در ايران كليد ميزد.
در سالهاي منجر به پيروزي انقلاب اسلامي، راديوي فارسي زبان "بي.بي.سي " مخاطبان بسياري را به خود اختصاص ميداد و مردم، بسياري از اطلاعات خود را از اين راديو به دست ميآوردند. اين امر باعث عصبانيت شديد شاه و حاميان او شده بود؛ اما "بي.بي.سي " دل خوشي از جريان انقلاب به رهبري حضرت امام (ره) نيز نداشت. اين راديو تلاش ميكرد، با معرفي چهره اي غير واقعي از امام خميني (ره) حضور گروهكهاي چپ و راست را در انقلاب پر رنگ كرده و آنها را در برابر صف مذهبيون به رهبري روحانيت و در رأس آن حضرت امام (ره) قرار دهد. اين راديو، همچنين تلاش كرده تا با استراتژي از پيش طراحي شده، برخي چهرههاي خاصي را كه بعدها ماهيت آنها براي مردم و نظام مشخص شد، به عنوان چهرههاي برتر انقلاب معرفي نمايد؛ از آن جمله ميتوان به مهندس بازرگان، ابوالحسن بني صدر و قطب زاده اشاره كرد.
از دهه هفتاد، به تدريج راديوي "بي.بي.سي " جايگاه خود را در ايران از دست داد كه از دلايل اصلي اين امر، ميتوان به گسترش رسانههاي داخلي و جلب اعتماد خوب اين رسانهها اشاره كرد. همينطور توجه بيشتر مردم به رسانههاي نوپديدي همچون ماهواره و اينترنت كه باعث كمرنگ شدن جايگاه راديو شد.
در اين راستا، در سال 2001 سايت خبري "بي.بي.سي " فارسي راهاندازي شد و پس از مدتي در سال 1385 وزير دارايي وقت انگليس در سخناني در مؤسسه پژوهش (چتمهاوس) لندن از تخصيص سالانه پانزده ميليون پوند براي راهاندازي شبكه تلويزيوني فارسي زبان "بي.بي.سي " خبر داد كه اين امر در پانزدهم دي ماه سال 1387 تحقق يافت.
هماكنون شبكه "بي.بي.سي " برنامهريزي خود را براي 170 ميليون مخاطب فارسي زبان با بهرهگيري از 150 خبرنگار، 150 نيروي فني و 50 نيروي اداري و با تمركز بر بيش از صد دفتر خبري در دنيا طراحي نموده است.
برخي راهبردهاي تاكتيكي شبكه فارسي "بي.بي.سي ":
1- اطلاع رساني غير مستقيم: بر خلاف شبكه فارسي صداي آمريكا (VOA) كه پيامهاي خود را مستقيم به بيننده القا ميكند، تهيه كنندگان و به ويژه سردبيران شبكه "بي.بي.سي " از هوشمندي وافري برخوردارند و خبرها را به گونهاي طراحي ميكنند كه بيننده غير مستقيم مورد هدف قرار گيرد.
2- پيچيدگي در محتوا و پرهيز از رفتار كليشهاي: شبكه "بي.بي.سي " تلاش ميكند با بهرهگيري از كارشناسان گوناگون و حتي از درون ايران، محتواي پيامها را به گونهاي در هم تنيده و دقيق طراحي كند كه بيننده بي مهابا در معرض پيامهاي گوناگون قرار گيرد؛ در اين راه، از روانشناسي رنگها، شيوه دقيق اجرا، تقدم و تأخر هدفمند اخبار، شيوه بديع مصاحبهها و پرهيز از اظهارنظرهاي صريح و دور از هر گونه رفتار كليشهاي مرسوم بهره ميگيرد.
3- كيفيت حرفه اي و فريبنده ارايه برنامهها: يكي از نواقص بزرگي كه در تلويزيونهاي لسآنجلس هست، كيفيت پايين برنامهها و رعايت نكردن ابتداييترين اصول حرفهاي رسانه است. شبكه "بي.بي.سي " با بهره گيري از استوديوهاي مجهز، دكورهاي زيبا و حرفهاي، توليد برنامههاي مستند قوي و گزارشهاي متنوع و نيز توليد برنامههاي تركيبي خاص متناسب با ذايقه ايراني ضمن اينكه تلويزيونهاي لس آنجلسي و صداي آمريكا را دچار افت مخاطب كرده است، باب جديدي از جنگ رواني عليه ايران اسلامي را آغاز نموده و اين ميطلبد كه سياستگذاران رسانه ملي، هوشمندانهتر نسبت به رسالت خود بيانديشند.
4- رويكرد تعاملي با مخاطب: يكي از رويكردهاي اصلي شبكه "بي.بي.سي "، توليد برنامههاي اجتماعي از متن و بطن جامعه ايران البته با اهداف خاص است، به گونه اي كه مخاطب ناخودآگاه احساس راحتي و تفاهم با اين شبكه ميكند. ساخت برنامههاي مستند گزارشي ويژه، مصاحبه با افراد گوناگون از طبقات گوناگون و نيز انتخاب سوژههاي به روز از مصاديق اين شيوه است.
5- تلاش براي ايجاد نگرش مثبت مخاطب نسبت به دولت بريتانيا: دولت بريتانيا در طول تاريخ، ردپاي زشتي از خود در مسائل سياسي اجتماعي ايران بر جاي نهاده است. دخالت در جنبش مشروطه، رويكرد استعماري دوران قاجار، تأثير مستقيم در بر سر كار آوردن محمد رضا پهلوي، همداستاني با عراق در جريان هشت سال دفاع مقدس، اشغال ايران به همراه متفقين در جريان جنگ جهاني دوم، مخالفت با ملي شدن صنعت نفت، تلاش براي كودتاهاي گوناگون، تنها گوشهاي از اين پرونده سياه را به نمايش ميگذارد. از استراتژيهاي مهم شبكه "بي.بي.سي " تلاش براي پاك كردن اين لكههاست. شايد ساخت مستند دايي جان ناپلئون و پخش آن در نخستين روزهاي راهاندازي شبكه در همين راستا بود.
6- تلاش براي بيطرف نشان دادن شبكه: اين شبكه، نهايت تلاش خود را ميكند تا با توليد برنامههاي گوناگون كه در آن صداي هر دو گروه موافق و مخالف شنيده شود، بي طرفي خود را براي مخاطب به اثبات برساند؛ نمونه اين رويكرد را در هر شب در برنامه اي مثل "نوبت شما " ميبينيم. در اين برنامه، هر شب تعدادي تماس تلفني برقرار ميشود كه تقريباً 80 درصد آنها از مخالفان و 20 درصد آنها از موافقان سياستهاي ايران اسلامي هستند، همچنين از حدود شش وبلاگ مورد بررسي، يك تا دو وبلاگ موافق و چهار تا پنج وبلاگ مخالف سياستهاي نظام هستند، ليكن با ترفندهاي خاص، بهرهگيري از مجريان حرفهاي و آموزش ديده، تحليلهاي ظريف، اما جانبدارانه و نيز انتقادهايي هدفمند، تلاش ميشود تا اهداف پنهان شبكه به خوبي تأمين شود.
7- استفاده از كارشناسان و مشاوران گوناگون داخلي: برعكس بسياري از شبكههاي لس آنجلس و به ويژه صداي آمريكا كه از كارشناسان ثابت و عموماً از مخالفان سرشناس نظام جمهوري اسلامي ايران براي برنامههاي خود استفاده ميكنند، شبكه "بي.بي.سي " تلاش ميكند تا از كارشناسان متنوع و يا حتي از از افراد ميانهرو كه به گونهاي منصوب به نظام نيز هستند، بهره گيرد. اين امر باعث بالا رفتن اعتماد مخاطبان ميشود كه مورد نظر مديران شبكه فارسي "بي.بي.سي " نيز هست.صادق صبا كه به تازگي مدير اين شبكه شده، ميگويد: ما صداي همه كساني هستيم كه بايد صدا داشته باشند!
8- توجه به رسانههاي گوناگون به طور همزمان: برعكس صداي آمريكا كه در آن تفاوتي بين راديو و تلويزيون شبكه وجود ندارد، برنامههاي توليدي راديو "بي.بي.سي " و تلويزيون فارسي "بي.بي.سي " كاملاً متفاوت هستند. با وجود اين، "بي.بي.سي " دريافته است كه براي اثرگذاري و جذب مخاطبان بيشتر، بايد از هر سه رسانه راديو، تلويزيون و وب سايت استفاده كند كه در اين راه، هم نهايت تلاش خود را كرده است.
روشهاي رسانهاي مقابله با جنگ رواني (جنگ نرم):
راهاندازي شبكه "بي.بي.سي " از فاز جديد و پيچيده جنگ رواني غرب عليه افكار عمومي ايران، حكايت دارد كه سرمايهگذاري هنگفتي در حال اجراست. راهكار مقابله با آن نيز استفاده از توانمنديهاي رسانهاي كشور است. اساساً ابزار اصلي جنگ نرم رسانه است و بالطبع ابزار اصلي مقابله با آن نيز نميتواند چيزي جز رسانه باشد.
هنگامي كه گفته ميشود، رسانه مشخصاً منظور راديو و تلويزيون و به ويژه تلويزيون است، زيرا هيچ رسانه اي در حال حاضر به گستردگي رسانه تلويزيون نبوده و به اندازه تلويزيون در سطح جامعه اثر گذار نيست. لازم است صدا و سيماي جمهوري اسلامي، براي مقابله با اين جنگ نرم ـ كه دقيقاً مورد تأكيد رهبر معظم انقلاب نيز هست ـ برنامهريزي دقيقي كرد، زيرا صداي توپ و تانك اين جنگ خاموش شايد سالها بعد بگوش برسد؛ بنابراين، تعلل در اقدام ممكن است ضايعات جبران ناپذيري را به جامعه تحميل كند. از اين روي، برخي از روشهاي مقابله با جنگ نرم در حوزه رسانه را ميتوان فهرستوار به شرح زير عنوان كرد كه انتظار ميرود مورد توجه مديران و سياستگذاران رسانه واقع شود:
1- اطلاع رساني مناسب و درست در برنامهها
2- تبيين ماهيت منابع و شبكههاي خبري گوناگون براي مخاطب
3- ايجاد خلاقيت و نوآوري در توليد برنامههاي متنوع و جذاب
4- تلاش براي اعتمادسازي عمومي
5- بهرهگيري از همه ظرفيتهاي هنري براي رساندن پيام
6- پرهيز از جبههگيري مشخص و آشكار درباره موضوعات و ارايه غير مستقيم پيام براي اثرگذاري بيشتر
7- توجه به نظريات گوناگون، به ويژه منتقدان در برنامهها در راستاي افزايش اعتماد عمومي و غناي محتوايي برنامهها
8- استفاده از برنامهسازان هوشمند، فكور و آگاه به سياستهاي جامعه و در عين حال، متخصص در امور برنامه سازي
9- تلاش براي ايجاد مصونيت رواني در جامعه (افكار عمومي)
10- تلاش براي آموزش و ارتقاي سطح توانايي هنرمندان و توليدكنندگان آثار هنري در رسانه
11- بررسي و تلاش براي شناخت دقيق مخاطب و نيازهاي او
12- پرهيز از تك بعدي نگري و رصد مداوم رسانههاي غربي در راستاي شناخت تاكتيكهاي جاري براي مقابله با آن
13- تغيير و بازنگري در ساختارهاي توليدات رسانه اي متناسب با نياز روز
14- تعريف دوباره خط قرمزهاي رسانهاي و حذف خطوط پيچيده نامدوني كه بر پايه سلايق ترسيم شده است، نه مصلحتها، با هدف بالا بردن حس اعتماد عمومي نسبت به رسانه
15- بازنگري و كاهش بروكراسي و سلسله مراتب طولاني تصميمگيري در راستاي انتشار سريع اخبار با هدف كنترل افكار عمومي
و سرانجام به باور نگارنده، تبيين دقيق استراتژي مقابله با جنگ نرم، بايد از اهم موضوعات مورد توجه مديران رسانه باشد و مهندسي پيام با بهرهگيري از نقطه نظريات كارشناسان، متخصصان و انديشمندان آگاه به مباني هنري در اسرع وقت تدوين و اجرايي شود.
نويسنده: رضا سيفپور
منبع: بصيرت