ويژگي هاي ارتش قبل از انقلاب
1. سرسپردگي به بيگانگان
از آن رو كه حكومت شاه و پدرش جعلي و غيرقانوني و زاييده كودتا و قدرت نظامي بيگانگان بود، براي بقاي خود راه سرسپردگي و اطاعت بيقيد و شرط از اربابان خارجي را در پيش گرفتند. بر اين اساس، فرهنگ اطاعت كوركورانه در سراسر پيكره ارتش به نام رعايت سلسله مراتب رواج يافت و نظاميان مجبور بودند مأموريتهاي خود را بدون چون و چرا انجام دهند، مأموريتهايي كه گاه بر خلاف مصالح ملّي و دون شأن آنها بود.
ترويج فرهنگ غربي و فساد و ضديت با شعاير ديني و پشت پازدن به ارزشهاي معنوي، از ويژگيهاي بارز ارتش شاهنشاهي بود و كوچكترين توجه يك نظامي به مراسم ديني، حساسيت فرماندهان را برميانگيخت و از سپردن پستهاي مهم و كليدي به افراد مذهبي خودداري ميشد.
خاندان پهلوي در پناه ارتش، به چپاول ثروت بيكران كشور مشغول بودند و هرگونه صداي عدالتخواهانهاي را در گلو خفه ميكردند. ارتش، چيزي جز ابزاري براي رفاه و آسايش درباريان و اجراي مقاصد بيگانگان نبود و آنچه در اين بين فراموش شده بود و بار هزينهها و ريخت و پاشها را ميپرداخت، فقط ملت مظلوم و مستضعف ايران بود و بس.
بقيه در ادامه
2. ژاندارمي منطقه
در سال 1968، دولت انگلستان اعلام كرد كه تا اواخر سال 1971 نيروهاي خود را از منطقه خليج فارس خارج خواهد كرد و دولت ايران نيز آشكارا اعلام كرد كه مصمم است جاي خالي نيروي نظامي بريتانيا را در اين منطقه پر كند. بنابراين از آن زمان، خليج فارس و منطقه شمال اقيانوس هند به صورت بزرگترين مسئله طرحريزيهاي دفاعي ايران درآمد.1
در سال 1969 نيكسون، رييسجمهور امريكا در جزيره گوام اعلام كرد كه سياست دولت امريكا اكنون آن است كه كشورهاي جهان سوم را به قبول مسئوليتهاي بيشتري براي دفاع از خود ترغيب كند و دولت امريكا به اين جريان كمك خواهد كرد. گرچه اين دكترين جديد، بيشتر به ويتنام مربوط ميشد، ولي براي ايران نيز معاني نهفته در برداشت و شاه ايران كه هم پول لازم را در اختيار داشت و هم كشورش در موقعيت راهبردي مهمي قرار گرفته بود، مصمم شد كه از اين فرصت استفاده كند.
3. خريد بيرويه تسليحات
در سال 1972 كه نيكسون از تهران بازديد كرد، براساس يك موافقتنامه سري، اجازه داد كه دولت ايران هر نوع اسلحه غيراتمي كه مايل است از امريكا خريداري كند. نيكسون به ويژه موافقت كرد2 كه هواپيماهاي جنگي اف 14 و اف 15 كه در آن زمان پيشرفتهترين هواپيماهاي جهان بود به ايران فروخته شود.
در اواخر سال 1973 كشورهاي عضو اوپك قيمت نفت را به نسبت پنج برابر افزايش دادند. به اين ترتيب، درآمد ايران ناگهان چند برابر شد و با چنين پولهايي ظرفيت خريد اسلحه و مهمات نيز افزايش يافت. اين دو عامل دست به دست هم دادند و بزرگترين رونق فروش اسلحه را در تاريخ جهان پديد آوردند.3
ايران در اواسط دهه 1970 به بزرگترين خريدار اسلحه و مهمات امريكايي در جهان تبديل شد و مبلغ كل فروش اسلحه امريكا به ايران در سالهاي 1972 ـ 1976 به 14.4 ميليارد دلار رسيد و دولت ايران در برنامه پنج ساله خود (78 ـ 1973)، 31 درصد كل درآمدهاي پولي خود را به مخارج نظامي اختصاص داد.4
سرازير شدن سيل اسلحه امريكايي به ايران باعث وارد كردن هر چه بيشتر كاركنان نظامي امريكايي شد و انتظار ميرفت كه تا سال 1980 در حدود 50 تا 60 هزار پرسنل امريكايي به همراه خانوادههايشان به ايران بيايند كه بيشتر آنان به كارهاي مربوط به امور نظامي مشغول شوند.5
4. دخالت در امور كشورهاي ديگر6
افزايش قدرت نظامي ارتش ايران عواقب بدي براي سياست خارجي ايران به بار آورد.اقدامات تجاوزكارانه آشكارا و پنهاني ايران به عمان، عراق و اميرنشينهاي خليج فارس و اعزام نيروي نظامي به آنها و به كشورهاي زئير و پاكستان7 و همچنين ارسال اسلحه و مهمات به ويتنام جنوبي، سومالي، اردن، مراكش و يمن شمالي از جمله آنهاست. افزون بر آن، ايران ايستگاه مقدم جاسوسيهاي ضد شوروي بود. از طرف ديگر، سفارشهاي تسليحاتي ايران، منافع كلان به جيب كمپانيهاي اسلحه سازي و ارتش امريكا وارد كرده بود و ايران بدون آنكه هزينهاي براي غرب داشته باشد، از منافع آنان در منطقه دفاع ميكرد.
5. سركوب مبارزات مردمي
يكي از وظايفي كه به عهده ارتش گذاشته شده بود، سركوب خيزشهاي مردمي و مبارزات اسلامي بود. ارتش كه بايد حفاظت از مرزهاي ميهن را به عهده گيرد، در قيامهاي خونين، همچون قيام 15 خرداد سال 42 ناگهان از شهرها سردر آورد و مردم به پاخاسته را به رگبار بست.
در روزهاي پرجوش و خروش انقلاب اسلامي ايران نيز بخشي از ارتش شاهنشاهي كه هنوز عظمت انقلاب را باور نكرده و كمر به خدمت شاه بسته بود، تظاهرات با شكوه مردم را به خاك و خون ميكشيد. وليبرخورد مسالمتآميز مردم با همان بخش از ارتش نيز چنان انساني و انعطافپذير بود كه هر روز خيل بيشتري از افراد ارتش به فرمان امام به صفوف مردم ميپيوستند.8
ارتش پس از انقلاب اسلامي
در اوج انقلاب، مردم براي سرنگوني رژيم طاغوت به پادگانها حمله كردند، در نتيجه سلاحهاي سبك بسياري به دست مردم افتاد و پادگانها از نيروي نظامي خالي شد. در روز 24 بهمن 1357 يعني تنها 3 روز پس از پيروزي انقلاب، سرلشكر قرهني از سوي دولت موقت به رياست ستاد ارتش منصوب شد.
وي با حضور در دفتر ستاد و مشاهده اوضاع ارتش گفت:
"اينك وارث يك ارتش از هم پاشيده هستيم. اكنون ارتش دچار وضع نابساماني و از هم پاشيدگي است. در ستاد كل ارتش هيچ كس نيست، وضع ما در ارتش بحراني است ".
پس از آن، به درخواست امام خميني رحمهالله نيروهاي نظامي به تدريج به خدمت بازگشتند و ارتش ايران، آرام آرام با پشتيباني بيدريغ امام تجديد سازمان شد و از فروپاشي نجات پيدا كرد.9
بديهي است قواي مسلحي كه پس از وقوع انقلاب براي ملت ايران بر جاي ماند، تا اندازه زيادي به غرب ـ به ويژه امريكا و فنآوري نظامياش ـ متكي بود و مستشاران بيگانه در تمام اركان ارتش نفوذ كرده بودند. همچنين، صنعت نظامي ايران به نسبت، نوپا بود و وابستگي شديدي به همكاري متخصصان خارجي داشت.
انقلابيون اسلامي و در صدر آنها امام خميني عليهالسلام بر اين باور بودند كه قواي مسلح كشور براي حفظ امنيت خاندان پهلوي و منافع امريكا و رژيم اشغالگر قدس، تشكيل شده است.10 افزون بر آن، فنآوري تسليحاتي پيشرفتهاي كه قواي مسلح شاه در اختيار داشت بيفايده بود، زيرا براي استفاده از آن به راهنمايي فني مستشاران امريكايي نياز بود و بدون كسب اجازه از واشنگتن، امكان استفاده از اين تسليحات وجود نداشت.
با اين حال، با وجود پافشاري برخي نيروها ـ منافقين و فداييان خلق و... ـ براي جانشين كردن قواي مسلح با نيروي نظامي مردمي، حكومت جديد ايران نميخواست قواي مسلح را منحل كند. امام خميني رحمهاللهدر اينباره چنين اظهار كرده است:
ملت ايران را آگاه ميكنم كه لازم است دولت، ارتش ملي مقتدر و با روحيهاي در اختيار داشته باشد تا بتواند از كشور دفاع كند.
ايشان در عين حال افزودند كه اين ارتش نبايد از آموزش مستشاران امريكايي بهره گيرد و فرمان آنان را به اجرا گذارد.11
حوادث پس از پيروزي انقلاب و نياز كشور به ارتش موجود، رأي و نظر امام را تأييد كرد. ارتش ايران كه به علت خاصيت طبيعي انقلاب، صدمات زيادي ديده بود، از نظر آمادگي رزمي در پايينترين سطح ممكن قرار داشت، به گونهاي كه تعداد كاركنان و تجهيزات و وسايل، كمتر از 50 درصد بود و آمادگي رواني مطلوبي هم نداشت. از سوي ديگر، اغتشاشات و آشوبهاي داخلي در تمام منطقه غرب، از ايلام در جنوب تا آذربايجان غربي در شمال، بر كاهش توان رزمي ارتش ميافزود. حتّي پس از حمله عراق به ميهن اسلامي، آن مقدار از نيروهاي ارتشي نيز كه تا حدي آمادگي عملياتي داشتند، به صورت يگانهاي كوچكي درگير عمليات آرام سازي و مبارزه با ضد انقلاب داخلي بودند. اين درگيري با عناصر ضد انقلاب شامل نيروي هوايي ارتش و هوانيروز نيز شده بود. اين دو نيروي اصلي پشتيباني نيز در درگيريهاي داخلي، خساراتي ديده بودند و تعدادي از هواپيماها و هليكوپترها به خاطر اجراي مأموريتهاي زياد به تعميرات اساسي نياز داشتند كه با توجه به محاصره اقتصادي جمهوري اسلامي ايران از سوي كشورهاي تهيه كننده قطعات يدكي، مشكلات چشمگيري براي ارتش ايجاد شده بود.12
جنگ تحميلي و رهيافت ارتش
اما... با همه اين مسايل ارتش جمهوري اسلامي ايران توانست به سرعت خود را از نظر روحي، سازماندهي و تجهيزات، بازسازي و نقش تاريخي خود را براي حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور ايفا كند.
ايثارها و از خودگذشتگيهايي كه ارتش در سالهاي پس از انقلاب اسلامي و به ويژه در دوران دفاع مقدس از خود نشان داد، اعجاب جهانيان را برانگيخت و ايران را قدرتمندترين كشور منطقه معرفي كرد.
ارتش پس از انقلاب با پذيرش حاكميت ديني، خود را سرباز اسلام دانست و با اطاعت از ولايت امر مسلمانان، هويت جديدي يافت و بر اساس باورهاي ديني كه به راستي از پدران و مادران معتقد خويش به ارث برده بود، شرف و افتخار خود را در پيروي از نايب امام زمان (عج) يافت و از هرگونه تلاش براي اعتلاي كلمه حق و دفع اشرار و متجاوزين فروگذار نكرد. شاهد بر اين مدعا، وجود هزاران شهيد، اسير و جانباز ارتش است كه در مقام ذخيرههاي معنوي انقلاب و كشور باقي ماندهاند.
تعامل ارتش و سپاه
چند روز پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با هدف دفاع از آن، سپاه پاسداران و پس از آن بسيج تشكيل شد. اين دو نيرو هر چند به خاطر ايمان قوي و انگيزه شهادتطلبي از كارايي بالايي برخوردار بودند، ولي در حيطه نظامي و امور فني، از معلومات روز بيبهره بودند و با تكنيكها و تاكتيكهاي نظامي، آشنايي چنداني نداشتند.
در اين راستا، ارتش كه سلاحهاي سنگين را در اختيار داشت، با سپاه پاسداران كه سازماندهي اوليه خود را تجربه ميكرد و بسيج كه ظهور يافته نيروهاي مردمي بود، در هم آميخته شدند و يكديگر را تكميل كردند. افسران با ايمان ارتش، دانش نظامي را در اختيار نيروهاي ديگر قرار دادند13 و مردان با ايمان و انقلابي سپاه روش جنگهاي كلاسيك را آموختند و هم آنان بودند كه توانستند با استفاده از اين علوم و فراگيري دانش جنگهاي نامنظم چريكي از افراد با تجربه و كاركشتهاي همچون شهيد دكتر چمران به پيروزيهاي بزرگي در عرصه دفاع مقدس دست يابند.
ولي مهمتر از همه اينها، همدلي و رابطه برادرانهاي است كه ميان افراد ارتش، سپاه و بسيج به بركت اسلام و انقلاب به وجود آمده بود و همچنان ادامه دارد و بيشك روح برادري ايماني و علاقه و محبتّي كه از آن سرچشمه ميگيرد، همان، پديد آورنده بنيان محكم و استوار و خللناپذير جبهه حق در برابر جبهه باطل است.
ماجرايي شيرين از سرلشكر خلبان شهيد عباس بابايي!
"در قرارگاه رعد سالني براي استراحت برادران بسيجي اختصاص داده بودند كه تا قبل از حركت و آماده شدن اتوبوسها در آن سالن استراحت كنند و پذيرايي مختصري از آنان به عمل بيايد. شهيد بابايي بيشتر وقتها براي هماهنگي عمليات برون مرزي به قرارگاه ميآمد و اگر پرواز داشت تا آماده شدن هواپيما بيكار نمينشست و از بسيجيها و مجروحين جنگي پذيرايي و يا به مكانيسينهاي هواپيما كمك ميكرد.
يك روز عدهاي از برادران بسيجي با دو فروند هواپيماي 130C به پايگاه آمده، در سالن به استراحت پرداختند. شهيد بابايي با لباس بسيجي و يك سيني پر از چاي در دستش وارد شد، كسي آمد و خواست سيني چاي را از دستش بگيرد، ولي او گفت: من نوكر بسيجيها هستم و افتخار ميكنم كه در خدمت آنها باشم. شهيد بابايي سيني چاي را در مقابل بسيجيها ميچرخاند و آنها گمان ميكردند كه او كارگر خدماتي قرارگاه است. استكانهاي چاي كه در سيني بود، تمام شد و شهيد بابايي متوجه شد كه به يكي از برادران چاي تعارف نكرده است. به همين سبب آن شخص برخاست و در حالي كه خشمگين به نظر ميرسيد، با تندي به او اعتراض كرد و گفت: چرا جلوي من چاي نگرفتي؟
شهيد بابايي با لحن بسيار مؤدبانه دستي بر سر او كشيد و گفت: برادر جان ببخشيد، متوجه نشدم. همين الآن ميروم و برايتان چاي ميآورم. آن بسيجي كه فرد كم حوصلهاي بود، شهيد بابايي را هل داد، در نتيجه تعادلش بر هم خورد و چند قدمي به عقب رفت، ولي خودش را كنترل كرد و با عذرخواهي، دوباره به طرف آشپزخانه رفت تا چاي بياورد.
مسئولان بسيجيها كه تماشاگر صحنه بودند و شهيد بابايي را ميشناختند، بيدرنگ آن بسيجي را به بيرون از سالن هدايت كردند و در حالي كه صداي اعتراض آنها به گوش ميرسيد، گفتند:
برادر، شما كه به عنوان يك رزمنده و ايثارگر جهت اعزام به منطقه به اينجا آمدهاي، بايد صبر و حوصله ات بيش از اينها باشد. نبايد به خاطر يك استكان چاي اينگونه معترض شوي. آيا ميداني او كيست؟ او سرهنگ بابايي، معاون عملياتي نيروي هوايي است.
در اين زمان، شهيد بابايي با سيني چاي به داخل سالن آمد، به اطراف نگاه كرد و دريافت كه آن بسيجي داخل سالن نيست. پس بيرون رفت و وقتي صداي مسئولان را شنيد كه آن بسيجي را سرزنش ميكنند، نزد آنان رفت و گفت: چرا او را مؤاخذه ميكنيد؟ اگر او به من توهين كرده، هيچ اشكالي ندارد.
سپس خيلي محترمانه در حالي كه لبخند بر لب داشت چاي را به آن برادر بسيجي تعارف كرد.
بسيجي كه از برخورد شهيد بابايي شرمگين به نظر ميرسيد، در حالي كه سرش پايين بود، عذرخواهي كرد و گفت: مرا ببخشيد، شما را نشناختم.
شهيد بابايي دوباره دستي بر سر و روي آن بسيجي كشيد و گفت:
برادر، هيچ عيبي ندارد. من نوكر شما بسيجيها هستم ".14
ارتش در برهههاي حساس
1. دوران انقلاب
ارتش ايران در زمان انقلاب اسلامي حدود 500000 نيروي نظامي داشت15 و اميد شاه براي بقاي سلطنت و اتّكاي امريكا در حفظ منافع استعمارياش به شمار ميرفت. آنان در تحليلهاي خود، ارتش را تنها عامل بازدارنده انقلاب در صورت ناكامي روشهاي سياسي ميدانستند. حكومت وقت، سالها در سازماندهي، تجهيز و تربيت نيروي انساني ارتش كوشيده، بخش عمدهاي از ثروت كشور را به پاي آن ريخته و سرمايهگذاري چندين ميلياردي در آن كرده بود. حال كه به ارتش نياز داشت، نه شرايط سياسي و اجتماعي، اجازه به كارگيري آن را ميداد و نه بافت انساني و زمينه رواني ارتشيان شايستگي چنين مهمّي را به سران خود اعلام ميكرد.
دولتها يكي پس از ديگري تشكيل ميشدند و ناكام ميرفتند و ارتش با ايجاد حكومت نظامي در شهرها و اقداماتي محدود، به انتظار آينده و ايفاي نقش تاريخي مبهم خود، سرگردان و بلاتكليف مانده بود.
از سوي ديگر، براي انجام كودتاي نظامي، بين امريكاييها اتفاق نظر وجود نداشت و مخالفان كودتا، ارتش را در اداره كشور و حكومت بر آن ناتوان ميدانستند.16
در اين بين، نظامياني كه دلسوز و متعهد به مملكت و مردم خويش بودند تلاش ميكردند تا از رويارويي ارتش با مردم بكاهند. براي نمونه، ميتوان به تلاشهاي نتيجهبخش شهيد فلاحي در شيراز اشاره كرد. وي كه همزمان با اوجگيري مبارزات انقلابي مردم بر ضد حكومت پهلوي، معاون فرماندهي مركز پياده شيراز بود، كوشيد تا حكومت نظامي در آن شهر لغو و مسئوليت آن، به شهرباني سپرده شود.17
ريشههاي ديني ارتشيان؛ مايه نجات
بيترديد، ميتوان يكي از علل عدم كارايي ارتش در آن زمان را در ساختار انساني خود ارتش جستوجو كرد، زيرا بخش اصلي آن را نيروهاي وظيفه تشكيل ميداد كه معمولاً از قشرهاي متوسط يا فقير بودند و با خانوادههاي خود در مبارزه با رژيم طاغوت انگيزههاي مشتركي داشتند. آنان در فرصتهاي مناسب، صحنه را خالي و به دستور امام از پادگانها فرار ميكردند.18
نيروهاي كادر رسمي ارتش نيز از سلسله مراتب فرماندهي خود، دل خوشي نداشتند و با كندي و بيميلي انجام وظيفه ميكردند و كم نبودند ارتشياني كه پايبند ارزشهاي اسلامي بودند. ماجراي پيش آمده افزون بر آنكه با آموختههاي ديني و مليشان ناهماهنگي داشت، تلاش ميكرد تا آنان را در حد عناصر بيارزش كه بايد فداي جاهطلبي و عيش و نوش خاندان پهلوي شوند، كاهش دهد. از سوي ديگر، امام امت با اعلاميهها و پيامهاي مختلف، ارتشيان را به يافتن شخصيت واقعي خويش و احساس سروري و سربلندي دعوت و مردم را به جلب و پشتيباني ارتش تشويق ميفرمود. امام راحل رحمهالله در پاريس خطاب به نيروهاي ارتش اظهار داشتند:
شماها، جوانهاي از صاحب منصبهاي ارتش كه مثل آن پيرها نيستيد كه ديگر آن فطرتتان را از دست داده باشيد در مقابل دلار! شما برگرديد به آغوش ملت و ملت شما را ميپذيرد و حكومت اسلام هم شما را نگهداري ميكند... در هر صورت من از اين جوانهايي كه در ارتش هستند... و من ميدانم كه آنها فطرت اسلامي خودشان، فطرت انساني خودشان را از دست ندادهاند و اينها قلبا با ملت هستند...19
بازگشت ارتش بهسوي ملت
به هر حال، ارتش تصميم تاريخي خود را در جانبداري از اسلام و مردم كشور گرفت و به طاغوت و استكبار "نه " گفت.
اداي احترام همافران نيروي هوايي به امام امت در روز 19 بهمن در مدرسه علوي تهران، نقطه عطفي در همبستگي ارتش با ملت بود. حضور آنان با لباس رسمي، راه را براي پيوستن آشكار ديگر نيروها هموار كرد و در عرض چند روز تا 22 بهمن، هماهنگ با مردم به آغوش اسلام بازگشتند، طعم شيرين پيروزي را چشيدند و در راه برپايي نظامي مقدس گام برداشتند.20
2. مقابله با كودتاگران
كودتاي نوژه
اين كودتا كه در تاريخ 18 تيرماه 1359 كشف و خنثي شد، از سوي امپرياليسم امريكا و با همكاري عراق، اسراييل و مصر، طرحريزي شده بود و سلطنت طلبان، ساواكيها، هواداران اويسي و بختيار، عناصر اخراجي ارتش و ادارات، چپهاي امريكايي و گروهكهاي وابسته به شرق و غرب مأمور اجراي آن بودند.
فرماندهي كودتا را دو تن از تيمسارهاي شاهنشاهي به عهده داشتند. كودتاگران با نام "ارتش رهاييبخش ايران " (آرا) عمليات را طرحريزي كرده بودند و بر آن بودند تا در مراحل اجراي عمليات،21 حدود 70 تن از شخصيتهاي مذهبي و سياسي را در مدت 12 ساعت دستگير كنند.
عمليات كودتا بايد بهطور همزمان در تهران و ساير شهرهاي بزرگ اجرا ميشد و هواپيماها اماكني مانند مدرسه فيضيه، اقامتگاه امام، كميته مركزي، نخست وزيري، ميعادگاههاي نماز جمعه و... را بمباران ميكردند. كودتاگران قصد داشتند در اين بمبارانها از بمبهاي خوشهاي و آتشزا استفاده كنند. آنان 30 هواپيما، 60 خلبان و حدود 500 نفر از افراد فني و نظامي را براي شركت در عمليات آماده كرده بودند.22
ركني، يكي از سردمداران كودتاي ناموفق نوژه، از همكاري اسراييل، عراق و مصر و كمك مالي 10 ميليون دلاري يكي از كشورها پرده برداشت و در تحقيق از كودتاگران پشتيباني تمام ابرقدرتها از آنان و همكاري چريكهاي فدايي، مجاهدين خلق و پان ايرانيستها با آنان آشكار شد.23
ركني در مورد رابطه كودتاگران با ارتش، اظهار ميدارد كه عناصر كودتا براي جلب ارتشيان روي دو موضوع كار ميكردند:
1. سوء استفاده از روحيه ناسيوناليستي ـ ملي گرايي ـ نظاميان، به اين صورت كه ايران در حال از دست رفتن است و مليت ما، عربي ـ نه اسلامي ـ ميشود.
2. جذب عناصر اخراجي و بازنشسته ارتش براي همكاري.
در شبي كه قرار بود كودتا اجرا شود، نزديكان امام امت توطئه امريكا را به استحضار ايشان رسانده بودند. امام خيلي آرام و خونسرد تبسم كرده؛ فرموده بودند: "توي اين مردم نميشود كودتا كرد. " و حتي از امام خواسته بودند كه براي احتياط، اقامتگاه خود را ترك كنند. امام در پاسخ فرموده بودند: "من از اينجا تكان نميخورم و همين جا هستم، هر كدام [از افراد] ميخواهند بروند ".24
سرانجام، يك خلبان پايگاه هوايي شهيد نوژه و سپس يكي از درجه داران تيپ نوهد ـ تقريبا يك روز مانده به انجام كودتا آن را افشا كردند.
در اينجا هر چند به ظاهر، عمل اين دو نفر چنين تأثير بسزايي را در سرنوشت يك ملت ميگذارد. ولي درواقع، اقدام آنها از ايمان و اراده و آرمان ميليونها انسان الهام گرفته است. آيا بستري زيباتر و بارورتر از اين براي جريان مشيت الهي وجود دارد.
"پايگاه سوم نيروي هوايي نوژه در 60 كيلومتري همدان است. اين پايگاه تا قبل از انقلاب پايگاه "شاهرخي " ناميده ميشد. پس از انقلاب اسلامي به "پايگاه حرّ " تغيير نام يافت. پس از شهادت يكي از خلبانان حزباللهي پايگاه حر كه نوژه نام داشت و در مأموريت پاكسازي كردستان از عناصر آشوبگر به شهادت رسيده بود، مجددا نام پايگاه تغيير كرد و پايگاه "شهيد نوژه " نام گرفت. "
3. جنگ تحميلي
ارتش جمهوري اسلامي ايران در جنگ تحميلي وظيفه خود را به خوبي انجام داد و در راه پاسداري از استقلال و تماميت ارضي كشور، هرچه داشت هزينه كرد و همين امر سبب شد تا تجربهها آموزد و به تاكتيكهاي جديد راه يابد و به قدرتمندترين ارتش منطقه تبديل شود.
در جنگ تحميلي، ارتش ايران با دو لشكر تقويت شده در برابر 12 لشكر سازمان يافته به همراه تعدادي تيپ مستقل و گردانهاي كماندويي، به مقابله برخاست. بر اساس اين محاسبه، نسبت توان رزمي دشمن به خودي، 10 به يك بود. دشمن در تجاوز خود به ميهن اسلامي، توانسته بود 15000 كيلومتر مربع از خاك مقدس ما را در جنوب و غرب كشور به اشغال خود در آورد. ولي با وجود اين برتري ناعادلانه، ارتش جمهوري اسلامي ايران پس از متوقف كردن دشمن متجاوز و با همكاري و هماهنگي نيروهاي مردمي، مانند سپاه پاسداران و بسيج، به تدريج شرايط رزمي مناسبي پيدا كرد و نيروهاي مسلّح به صورت يكپارچه، ضربات كوبنده خود را بر متجاوز آغاز كردند و با انجام عمليات متعددي در هشت سال دفاع مقدس، دشمن را تا پشت مرزها بيرون راندند و او را شكست سختي دادند و لوح زريني از شجاعتها، دلاوريها و ايثارگريها در تاريخ به يادگار گذاشتند. 26
ارتش جمهوري اسلامي ايران در طول هشت سال دفاع مقدس، عمليات مهمي را در داخل و خارج از مرزهاي ميهن اسلامي، به اجرا درآورد و به كمك سپاه و بسيج، دشمن را كه به اميد اشغال خوزستان و سرنگوني نظام مقدس جمهوري اسلامي 15000 كيلومتر مربع از خاك پاك كشور را به تصرف خود درآورده بود، با خواري و ذلت به پشت مرزها راند. دلير مردان ارتش از همه امكانات و توان خود براي پاسداري از مكتب و ميهن و سربلندي امت اسلامي بهره جستند و در زمين، هوا و دريا با ايثارگريها و جانفشانيها، پايبندي به ارزشها و بزرگي روح و آرمان خود را به اثبات رساندند.
بيش از 31 عمليات مهم و دامنهدار ارتش، هر كدام كتابي از سختيها، بيخوابيها، محروميتها، زخمها، گرسنگيها، تشنگيها و هزاران جلوه ايثار و فداكاري است كه به پاي درخت آزادي و سربلندي اين كشور ريخته شده و جز با پاداش معنوي و الهي، پاسخي براي آن نميتوان يافت.27
نكته قابل توجه در كار ارتش اين بود كه ارتشيان ما، جنگ تحميلي را با عشق و آگاهي سپري كردند. وصيتنامههايي كه از شهيدان صحنه جنگ با نيروهاي مزدور عراق به دست ما رسيده است و تصوير زيباترين حماسهها را ترسيم ميكند، نشان ميدهد كه آنها شهادت را انتخاب كرده بودند و همچون ارتشهاي ديگر، مرگ بر آنها تحميل نشده بود. آنان در سنگر ايثار و شهادت اين حقيقت را "شهود " كردند كه حكومت ايران، حكومتي اسلامي، مردمي، انقلابي و استعمار ستيز است و با چشم خويش شاهد رويارويي حق و باطل بودند و با دستان خود در اين پيكار تاريخي شركت كردند.28
پي نوشت:
1 . ديكتاتوري و توسعه سرمايه داري در ايران،ص 101.
2 . همان، ص 102.
3 . همان، ص 102.
4 . همان، صص 101 و 102.
5 . همان، ص 107.
6 . همان، ص 110.
7 . جلال رفيع، همراه انقلاب، تهران، مؤسسه انتشارات اميركبير، 1364، چ 1، ج 2، ص 287.
8 . نك: روزنامه اطلاعات، دوشنبه 29 فروردين سال 1362، شماره 16990، ص 6.
9 . فرهاد جمشيدي و گروه نويسندگان، ريشههاي تهاجم علل و زمينههاي شروع جنگ، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1378، چ 1، ج 1، ص 96.
10 . اريك آرنت، ظرفيت نظامي و خطر بروز جنگ، برگردان: سيد شمس الدين مير ابوطالبي و محمد خوشقدم نيا و پرويز قاسمي، تهران، چاپ اول، 1379، ص 593.
11 . همان، صص 593 و 594.
12 . سيد يعقوب حسيني و محمد جواديپور، ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس، چاپخانه ارتش جمهوري اسلامي ايران، سازمان عقيدتي ـ سياسي ارتش جمهوري اسلامي ايران، 1373، ج 5، ص 29.
13 . ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس، ج 1، ص 176.
14 . سيد حكمت قاضي ميرسعيد، محمد طاهري آذري و رحمتاللّه سلمان ماهين، پرواز تا بينهايت، تهران، انتشارات عقيدتي ـ سياسي نيروي هوايي ارتش، 1374، صص 228 و 229.
15 . حميد احمدي، اسرار سقوط شاه، خاطرات برژينسكي، چاپنراقي، انتشاراتجامي، 1362، ص65.
16 . همان، صص 71 و 77.
17 . احمد حسينيا، امير خستگيناپذير، چاپخانه مركز اسناد انقلاب اسلامي، انتشارات مركز استاد انقلاب اسلامي، 1380، چ اول، ص 19.
18 . صحيفه امام، ج 5، ص 259.
19 . همان، ج 5، ص 214.
20 . علي دواني، نهضت روحانيون ايران، چاپ مهر، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1377، چ 2، ج 10، ص 246.
21 . سيد علي موسوي، كودتا و ضد كودتا، چاپ نشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1360، ص 188.
22 . كودتا و ضد كودتا، ص 189.
23 . همان، ص 190.
24 . همان، ص 198.
25 . كودتاي نوژه، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1368 ، چ 2، ص 192.
26 . جزوه ارتش جمهوري اسلامي ايران تجاوز عراق و نتيجه جنگ، سازمان حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس، ص 1.
27 . همان.
28. همراه انقلاب، ج 2.
نويسنده : سيد عبدالرضا موسوي
منبع: كتاب كلمه طيّبه (ويژه روز ارتش جمهوري اسلامي ايران ) ادامه مطلب
1. سرسپردگي به بيگانگان
از آن رو كه حكومت شاه و پدرش جعلي و غيرقانوني و زاييده كودتا و قدرت نظامي بيگانگان بود، براي بقاي خود راه سرسپردگي و اطاعت بيقيد و شرط از اربابان خارجي را در پيش گرفتند. بر اين اساس، فرهنگ اطاعت كوركورانه در سراسر پيكره ارتش به نام رعايت سلسله مراتب رواج يافت و نظاميان مجبور بودند مأموريتهاي خود را بدون چون و چرا انجام دهند، مأموريتهايي كه گاه بر خلاف مصالح ملّي و دون شأن آنها بود.
ترويج فرهنگ غربي و فساد و ضديت با شعاير ديني و پشت پازدن به ارزشهاي معنوي، از ويژگيهاي بارز ارتش شاهنشاهي بود و كوچكترين توجه يك نظامي به مراسم ديني، حساسيت فرماندهان را برميانگيخت و از سپردن پستهاي مهم و كليدي به افراد مذهبي خودداري ميشد.
خاندان پهلوي در پناه ارتش، به چپاول ثروت بيكران كشور مشغول بودند و هرگونه صداي عدالتخواهانهاي را در گلو خفه ميكردند. ارتش، چيزي جز ابزاري براي رفاه و آسايش درباريان و اجراي مقاصد بيگانگان نبود و آنچه در اين بين فراموش شده بود و بار هزينهها و ريخت و پاشها را ميپرداخت، فقط ملت مظلوم و مستضعف ايران بود و بس.
بقيه در ادامه
2. ژاندارمي منطقه
در سال 1968، دولت انگلستان اعلام كرد كه تا اواخر سال 1971 نيروهاي خود را از منطقه خليج فارس خارج خواهد كرد و دولت ايران نيز آشكارا اعلام كرد كه مصمم است جاي خالي نيروي نظامي بريتانيا را در اين منطقه پر كند. بنابراين از آن زمان، خليج فارس و منطقه شمال اقيانوس هند به صورت بزرگترين مسئله طرحريزيهاي دفاعي ايران درآمد.1
در سال 1969 نيكسون، رييسجمهور امريكا در جزيره گوام اعلام كرد كه سياست دولت امريكا اكنون آن است كه كشورهاي جهان سوم را به قبول مسئوليتهاي بيشتري براي دفاع از خود ترغيب كند و دولت امريكا به اين جريان كمك خواهد كرد. گرچه اين دكترين جديد، بيشتر به ويتنام مربوط ميشد، ولي براي ايران نيز معاني نهفته در برداشت و شاه ايران كه هم پول لازم را در اختيار داشت و هم كشورش در موقعيت راهبردي مهمي قرار گرفته بود، مصمم شد كه از اين فرصت استفاده كند.
3. خريد بيرويه تسليحات
در سال 1972 كه نيكسون از تهران بازديد كرد، براساس يك موافقتنامه سري، اجازه داد كه دولت ايران هر نوع اسلحه غيراتمي كه مايل است از امريكا خريداري كند. نيكسون به ويژه موافقت كرد2 كه هواپيماهاي جنگي اف 14 و اف 15 كه در آن زمان پيشرفتهترين هواپيماهاي جهان بود به ايران فروخته شود.
در اواخر سال 1973 كشورهاي عضو اوپك قيمت نفت را به نسبت پنج برابر افزايش دادند. به اين ترتيب، درآمد ايران ناگهان چند برابر شد و با چنين پولهايي ظرفيت خريد اسلحه و مهمات نيز افزايش يافت. اين دو عامل دست به دست هم دادند و بزرگترين رونق فروش اسلحه را در تاريخ جهان پديد آوردند.3
ايران در اواسط دهه 1970 به بزرگترين خريدار اسلحه و مهمات امريكايي در جهان تبديل شد و مبلغ كل فروش اسلحه امريكا به ايران در سالهاي 1972 ـ 1976 به 14.4 ميليارد دلار رسيد و دولت ايران در برنامه پنج ساله خود (78 ـ 1973)، 31 درصد كل درآمدهاي پولي خود را به مخارج نظامي اختصاص داد.4
سرازير شدن سيل اسلحه امريكايي به ايران باعث وارد كردن هر چه بيشتر كاركنان نظامي امريكايي شد و انتظار ميرفت كه تا سال 1980 در حدود 50 تا 60 هزار پرسنل امريكايي به همراه خانوادههايشان به ايران بيايند كه بيشتر آنان به كارهاي مربوط به امور نظامي مشغول شوند.5
4. دخالت در امور كشورهاي ديگر6
افزايش قدرت نظامي ارتش ايران عواقب بدي براي سياست خارجي ايران به بار آورد.اقدامات تجاوزكارانه آشكارا و پنهاني ايران به عمان، عراق و اميرنشينهاي خليج فارس و اعزام نيروي نظامي به آنها و به كشورهاي زئير و پاكستان7 و همچنين ارسال اسلحه و مهمات به ويتنام جنوبي، سومالي، اردن، مراكش و يمن شمالي از جمله آنهاست. افزون بر آن، ايران ايستگاه مقدم جاسوسيهاي ضد شوروي بود. از طرف ديگر، سفارشهاي تسليحاتي ايران، منافع كلان به جيب كمپانيهاي اسلحه سازي و ارتش امريكا وارد كرده بود و ايران بدون آنكه هزينهاي براي غرب داشته باشد، از منافع آنان در منطقه دفاع ميكرد.
5. سركوب مبارزات مردمي
يكي از وظايفي كه به عهده ارتش گذاشته شده بود، سركوب خيزشهاي مردمي و مبارزات اسلامي بود. ارتش كه بايد حفاظت از مرزهاي ميهن را به عهده گيرد، در قيامهاي خونين، همچون قيام 15 خرداد سال 42 ناگهان از شهرها سردر آورد و مردم به پاخاسته را به رگبار بست.
در روزهاي پرجوش و خروش انقلاب اسلامي ايران نيز بخشي از ارتش شاهنشاهي كه هنوز عظمت انقلاب را باور نكرده و كمر به خدمت شاه بسته بود، تظاهرات با شكوه مردم را به خاك و خون ميكشيد. وليبرخورد مسالمتآميز مردم با همان بخش از ارتش نيز چنان انساني و انعطافپذير بود كه هر روز خيل بيشتري از افراد ارتش به فرمان امام به صفوف مردم ميپيوستند.8
ارتش پس از انقلاب اسلامي
در اوج انقلاب، مردم براي سرنگوني رژيم طاغوت به پادگانها حمله كردند، در نتيجه سلاحهاي سبك بسياري به دست مردم افتاد و پادگانها از نيروي نظامي خالي شد. در روز 24 بهمن 1357 يعني تنها 3 روز پس از پيروزي انقلاب، سرلشكر قرهني از سوي دولت موقت به رياست ستاد ارتش منصوب شد.
وي با حضور در دفتر ستاد و مشاهده اوضاع ارتش گفت:
"اينك وارث يك ارتش از هم پاشيده هستيم. اكنون ارتش دچار وضع نابساماني و از هم پاشيدگي است. در ستاد كل ارتش هيچ كس نيست، وضع ما در ارتش بحراني است ".
پس از آن، به درخواست امام خميني رحمهالله نيروهاي نظامي به تدريج به خدمت بازگشتند و ارتش ايران، آرام آرام با پشتيباني بيدريغ امام تجديد سازمان شد و از فروپاشي نجات پيدا كرد.9
بديهي است قواي مسلحي كه پس از وقوع انقلاب براي ملت ايران بر جاي ماند، تا اندازه زيادي به غرب ـ به ويژه امريكا و فنآوري نظامياش ـ متكي بود و مستشاران بيگانه در تمام اركان ارتش نفوذ كرده بودند. همچنين، صنعت نظامي ايران به نسبت، نوپا بود و وابستگي شديدي به همكاري متخصصان خارجي داشت.
انقلابيون اسلامي و در صدر آنها امام خميني عليهالسلام بر اين باور بودند كه قواي مسلح كشور براي حفظ امنيت خاندان پهلوي و منافع امريكا و رژيم اشغالگر قدس، تشكيل شده است.10 افزون بر آن، فنآوري تسليحاتي پيشرفتهاي كه قواي مسلح شاه در اختيار داشت بيفايده بود، زيرا براي استفاده از آن به راهنمايي فني مستشاران امريكايي نياز بود و بدون كسب اجازه از واشنگتن، امكان استفاده از اين تسليحات وجود نداشت.
با اين حال، با وجود پافشاري برخي نيروها ـ منافقين و فداييان خلق و... ـ براي جانشين كردن قواي مسلح با نيروي نظامي مردمي، حكومت جديد ايران نميخواست قواي مسلح را منحل كند. امام خميني رحمهاللهدر اينباره چنين اظهار كرده است:
ملت ايران را آگاه ميكنم كه لازم است دولت، ارتش ملي مقتدر و با روحيهاي در اختيار داشته باشد تا بتواند از كشور دفاع كند.
ايشان در عين حال افزودند كه اين ارتش نبايد از آموزش مستشاران امريكايي بهره گيرد و فرمان آنان را به اجرا گذارد.11
حوادث پس از پيروزي انقلاب و نياز كشور به ارتش موجود، رأي و نظر امام را تأييد كرد. ارتش ايران كه به علت خاصيت طبيعي انقلاب، صدمات زيادي ديده بود، از نظر آمادگي رزمي در پايينترين سطح ممكن قرار داشت، به گونهاي كه تعداد كاركنان و تجهيزات و وسايل، كمتر از 50 درصد بود و آمادگي رواني مطلوبي هم نداشت. از سوي ديگر، اغتشاشات و آشوبهاي داخلي در تمام منطقه غرب، از ايلام در جنوب تا آذربايجان غربي در شمال، بر كاهش توان رزمي ارتش ميافزود. حتّي پس از حمله عراق به ميهن اسلامي، آن مقدار از نيروهاي ارتشي نيز كه تا حدي آمادگي عملياتي داشتند، به صورت يگانهاي كوچكي درگير عمليات آرام سازي و مبارزه با ضد انقلاب داخلي بودند. اين درگيري با عناصر ضد انقلاب شامل نيروي هوايي ارتش و هوانيروز نيز شده بود. اين دو نيروي اصلي پشتيباني نيز در درگيريهاي داخلي، خساراتي ديده بودند و تعدادي از هواپيماها و هليكوپترها به خاطر اجراي مأموريتهاي زياد به تعميرات اساسي نياز داشتند كه با توجه به محاصره اقتصادي جمهوري اسلامي ايران از سوي كشورهاي تهيه كننده قطعات يدكي، مشكلات چشمگيري براي ارتش ايجاد شده بود.12
جنگ تحميلي و رهيافت ارتش
اما... با همه اين مسايل ارتش جمهوري اسلامي ايران توانست به سرعت خود را از نظر روحي، سازماندهي و تجهيزات، بازسازي و نقش تاريخي خود را براي حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور ايفا كند.
ايثارها و از خودگذشتگيهايي كه ارتش در سالهاي پس از انقلاب اسلامي و به ويژه در دوران دفاع مقدس از خود نشان داد، اعجاب جهانيان را برانگيخت و ايران را قدرتمندترين كشور منطقه معرفي كرد.
ارتش پس از انقلاب با پذيرش حاكميت ديني، خود را سرباز اسلام دانست و با اطاعت از ولايت امر مسلمانان، هويت جديدي يافت و بر اساس باورهاي ديني كه به راستي از پدران و مادران معتقد خويش به ارث برده بود، شرف و افتخار خود را در پيروي از نايب امام زمان (عج) يافت و از هرگونه تلاش براي اعتلاي كلمه حق و دفع اشرار و متجاوزين فروگذار نكرد. شاهد بر اين مدعا، وجود هزاران شهيد، اسير و جانباز ارتش است كه در مقام ذخيرههاي معنوي انقلاب و كشور باقي ماندهاند.
تعامل ارتش و سپاه
چند روز پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با هدف دفاع از آن، سپاه پاسداران و پس از آن بسيج تشكيل شد. اين دو نيرو هر چند به خاطر ايمان قوي و انگيزه شهادتطلبي از كارايي بالايي برخوردار بودند، ولي در حيطه نظامي و امور فني، از معلومات روز بيبهره بودند و با تكنيكها و تاكتيكهاي نظامي، آشنايي چنداني نداشتند.
در اين راستا، ارتش كه سلاحهاي سنگين را در اختيار داشت، با سپاه پاسداران كه سازماندهي اوليه خود را تجربه ميكرد و بسيج كه ظهور يافته نيروهاي مردمي بود، در هم آميخته شدند و يكديگر را تكميل كردند. افسران با ايمان ارتش، دانش نظامي را در اختيار نيروهاي ديگر قرار دادند13 و مردان با ايمان و انقلابي سپاه روش جنگهاي كلاسيك را آموختند و هم آنان بودند كه توانستند با استفاده از اين علوم و فراگيري دانش جنگهاي نامنظم چريكي از افراد با تجربه و كاركشتهاي همچون شهيد دكتر چمران به پيروزيهاي بزرگي در عرصه دفاع مقدس دست يابند.
ولي مهمتر از همه اينها، همدلي و رابطه برادرانهاي است كه ميان افراد ارتش، سپاه و بسيج به بركت اسلام و انقلاب به وجود آمده بود و همچنان ادامه دارد و بيشك روح برادري ايماني و علاقه و محبتّي كه از آن سرچشمه ميگيرد، همان، پديد آورنده بنيان محكم و استوار و خللناپذير جبهه حق در برابر جبهه باطل است.
ماجرايي شيرين از سرلشكر خلبان شهيد عباس بابايي!
"در قرارگاه رعد سالني براي استراحت برادران بسيجي اختصاص داده بودند كه تا قبل از حركت و آماده شدن اتوبوسها در آن سالن استراحت كنند و پذيرايي مختصري از آنان به عمل بيايد. شهيد بابايي بيشتر وقتها براي هماهنگي عمليات برون مرزي به قرارگاه ميآمد و اگر پرواز داشت تا آماده شدن هواپيما بيكار نمينشست و از بسيجيها و مجروحين جنگي پذيرايي و يا به مكانيسينهاي هواپيما كمك ميكرد.
يك روز عدهاي از برادران بسيجي با دو فروند هواپيماي 130C به پايگاه آمده، در سالن به استراحت پرداختند. شهيد بابايي با لباس بسيجي و يك سيني پر از چاي در دستش وارد شد، كسي آمد و خواست سيني چاي را از دستش بگيرد، ولي او گفت: من نوكر بسيجيها هستم و افتخار ميكنم كه در خدمت آنها باشم. شهيد بابايي سيني چاي را در مقابل بسيجيها ميچرخاند و آنها گمان ميكردند كه او كارگر خدماتي قرارگاه است. استكانهاي چاي كه در سيني بود، تمام شد و شهيد بابايي متوجه شد كه به يكي از برادران چاي تعارف نكرده است. به همين سبب آن شخص برخاست و در حالي كه خشمگين به نظر ميرسيد، با تندي به او اعتراض كرد و گفت: چرا جلوي من چاي نگرفتي؟
شهيد بابايي با لحن بسيار مؤدبانه دستي بر سر او كشيد و گفت: برادر جان ببخشيد، متوجه نشدم. همين الآن ميروم و برايتان چاي ميآورم. آن بسيجي كه فرد كم حوصلهاي بود، شهيد بابايي را هل داد، در نتيجه تعادلش بر هم خورد و چند قدمي به عقب رفت، ولي خودش را كنترل كرد و با عذرخواهي، دوباره به طرف آشپزخانه رفت تا چاي بياورد.
مسئولان بسيجيها كه تماشاگر صحنه بودند و شهيد بابايي را ميشناختند، بيدرنگ آن بسيجي را به بيرون از سالن هدايت كردند و در حالي كه صداي اعتراض آنها به گوش ميرسيد، گفتند:
برادر، شما كه به عنوان يك رزمنده و ايثارگر جهت اعزام به منطقه به اينجا آمدهاي، بايد صبر و حوصله ات بيش از اينها باشد. نبايد به خاطر يك استكان چاي اينگونه معترض شوي. آيا ميداني او كيست؟ او سرهنگ بابايي، معاون عملياتي نيروي هوايي است.
در اين زمان، شهيد بابايي با سيني چاي به داخل سالن آمد، به اطراف نگاه كرد و دريافت كه آن بسيجي داخل سالن نيست. پس بيرون رفت و وقتي صداي مسئولان را شنيد كه آن بسيجي را سرزنش ميكنند، نزد آنان رفت و گفت: چرا او را مؤاخذه ميكنيد؟ اگر او به من توهين كرده، هيچ اشكالي ندارد.
سپس خيلي محترمانه در حالي كه لبخند بر لب داشت چاي را به آن برادر بسيجي تعارف كرد.
بسيجي كه از برخورد شهيد بابايي شرمگين به نظر ميرسيد، در حالي كه سرش پايين بود، عذرخواهي كرد و گفت: مرا ببخشيد، شما را نشناختم.
شهيد بابايي دوباره دستي بر سر و روي آن بسيجي كشيد و گفت:
برادر، هيچ عيبي ندارد. من نوكر شما بسيجيها هستم ".14
ارتش در برهههاي حساس
1. دوران انقلاب
ارتش ايران در زمان انقلاب اسلامي حدود 500000 نيروي نظامي داشت15 و اميد شاه براي بقاي سلطنت و اتّكاي امريكا در حفظ منافع استعمارياش به شمار ميرفت. آنان در تحليلهاي خود، ارتش را تنها عامل بازدارنده انقلاب در صورت ناكامي روشهاي سياسي ميدانستند. حكومت وقت، سالها در سازماندهي، تجهيز و تربيت نيروي انساني ارتش كوشيده، بخش عمدهاي از ثروت كشور را به پاي آن ريخته و سرمايهگذاري چندين ميلياردي در آن كرده بود. حال كه به ارتش نياز داشت، نه شرايط سياسي و اجتماعي، اجازه به كارگيري آن را ميداد و نه بافت انساني و زمينه رواني ارتشيان شايستگي چنين مهمّي را به سران خود اعلام ميكرد.
دولتها يكي پس از ديگري تشكيل ميشدند و ناكام ميرفتند و ارتش با ايجاد حكومت نظامي در شهرها و اقداماتي محدود، به انتظار آينده و ايفاي نقش تاريخي مبهم خود، سرگردان و بلاتكليف مانده بود.
از سوي ديگر، براي انجام كودتاي نظامي، بين امريكاييها اتفاق نظر وجود نداشت و مخالفان كودتا، ارتش را در اداره كشور و حكومت بر آن ناتوان ميدانستند.16
در اين بين، نظامياني كه دلسوز و متعهد به مملكت و مردم خويش بودند تلاش ميكردند تا از رويارويي ارتش با مردم بكاهند. براي نمونه، ميتوان به تلاشهاي نتيجهبخش شهيد فلاحي در شيراز اشاره كرد. وي كه همزمان با اوجگيري مبارزات انقلابي مردم بر ضد حكومت پهلوي، معاون فرماندهي مركز پياده شيراز بود، كوشيد تا حكومت نظامي در آن شهر لغو و مسئوليت آن، به شهرباني سپرده شود.17
ريشههاي ديني ارتشيان؛ مايه نجات
بيترديد، ميتوان يكي از علل عدم كارايي ارتش در آن زمان را در ساختار انساني خود ارتش جستوجو كرد، زيرا بخش اصلي آن را نيروهاي وظيفه تشكيل ميداد كه معمولاً از قشرهاي متوسط يا فقير بودند و با خانوادههاي خود در مبارزه با رژيم طاغوت انگيزههاي مشتركي داشتند. آنان در فرصتهاي مناسب، صحنه را خالي و به دستور امام از پادگانها فرار ميكردند.18
نيروهاي كادر رسمي ارتش نيز از سلسله مراتب فرماندهي خود، دل خوشي نداشتند و با كندي و بيميلي انجام وظيفه ميكردند و كم نبودند ارتشياني كه پايبند ارزشهاي اسلامي بودند. ماجراي پيش آمده افزون بر آنكه با آموختههاي ديني و مليشان ناهماهنگي داشت، تلاش ميكرد تا آنان را در حد عناصر بيارزش كه بايد فداي جاهطلبي و عيش و نوش خاندان پهلوي شوند، كاهش دهد. از سوي ديگر، امام امت با اعلاميهها و پيامهاي مختلف، ارتشيان را به يافتن شخصيت واقعي خويش و احساس سروري و سربلندي دعوت و مردم را به جلب و پشتيباني ارتش تشويق ميفرمود. امام راحل رحمهالله در پاريس خطاب به نيروهاي ارتش اظهار داشتند:
شماها، جوانهاي از صاحب منصبهاي ارتش كه مثل آن پيرها نيستيد كه ديگر آن فطرتتان را از دست داده باشيد در مقابل دلار! شما برگرديد به آغوش ملت و ملت شما را ميپذيرد و حكومت اسلام هم شما را نگهداري ميكند... در هر صورت من از اين جوانهايي كه در ارتش هستند... و من ميدانم كه آنها فطرت اسلامي خودشان، فطرت انساني خودشان را از دست ندادهاند و اينها قلبا با ملت هستند...19
بازگشت ارتش بهسوي ملت
به هر حال، ارتش تصميم تاريخي خود را در جانبداري از اسلام و مردم كشور گرفت و به طاغوت و استكبار "نه " گفت.
اداي احترام همافران نيروي هوايي به امام امت در روز 19 بهمن در مدرسه علوي تهران، نقطه عطفي در همبستگي ارتش با ملت بود. حضور آنان با لباس رسمي، راه را براي پيوستن آشكار ديگر نيروها هموار كرد و در عرض چند روز تا 22 بهمن، هماهنگ با مردم به آغوش اسلام بازگشتند، طعم شيرين پيروزي را چشيدند و در راه برپايي نظامي مقدس گام برداشتند.20
2. مقابله با كودتاگران
كودتاي نوژه
اين كودتا كه در تاريخ 18 تيرماه 1359 كشف و خنثي شد، از سوي امپرياليسم امريكا و با همكاري عراق، اسراييل و مصر، طرحريزي شده بود و سلطنت طلبان، ساواكيها، هواداران اويسي و بختيار، عناصر اخراجي ارتش و ادارات، چپهاي امريكايي و گروهكهاي وابسته به شرق و غرب مأمور اجراي آن بودند.
فرماندهي كودتا را دو تن از تيمسارهاي شاهنشاهي به عهده داشتند. كودتاگران با نام "ارتش رهاييبخش ايران " (آرا) عمليات را طرحريزي كرده بودند و بر آن بودند تا در مراحل اجراي عمليات،21 حدود 70 تن از شخصيتهاي مذهبي و سياسي را در مدت 12 ساعت دستگير كنند.
عمليات كودتا بايد بهطور همزمان در تهران و ساير شهرهاي بزرگ اجرا ميشد و هواپيماها اماكني مانند مدرسه فيضيه، اقامتگاه امام، كميته مركزي، نخست وزيري، ميعادگاههاي نماز جمعه و... را بمباران ميكردند. كودتاگران قصد داشتند در اين بمبارانها از بمبهاي خوشهاي و آتشزا استفاده كنند. آنان 30 هواپيما، 60 خلبان و حدود 500 نفر از افراد فني و نظامي را براي شركت در عمليات آماده كرده بودند.22
ركني، يكي از سردمداران كودتاي ناموفق نوژه، از همكاري اسراييل، عراق و مصر و كمك مالي 10 ميليون دلاري يكي از كشورها پرده برداشت و در تحقيق از كودتاگران پشتيباني تمام ابرقدرتها از آنان و همكاري چريكهاي فدايي، مجاهدين خلق و پان ايرانيستها با آنان آشكار شد.23
ركني در مورد رابطه كودتاگران با ارتش، اظهار ميدارد كه عناصر كودتا براي جلب ارتشيان روي دو موضوع كار ميكردند:
1. سوء استفاده از روحيه ناسيوناليستي ـ ملي گرايي ـ نظاميان، به اين صورت كه ايران در حال از دست رفتن است و مليت ما، عربي ـ نه اسلامي ـ ميشود.
2. جذب عناصر اخراجي و بازنشسته ارتش براي همكاري.
در شبي كه قرار بود كودتا اجرا شود، نزديكان امام امت توطئه امريكا را به استحضار ايشان رسانده بودند. امام خيلي آرام و خونسرد تبسم كرده؛ فرموده بودند: "توي اين مردم نميشود كودتا كرد. " و حتي از امام خواسته بودند كه براي احتياط، اقامتگاه خود را ترك كنند. امام در پاسخ فرموده بودند: "من از اينجا تكان نميخورم و همين جا هستم، هر كدام [از افراد] ميخواهند بروند ".24
سرانجام، يك خلبان پايگاه هوايي شهيد نوژه و سپس يكي از درجه داران تيپ نوهد ـ تقريبا يك روز مانده به انجام كودتا آن را افشا كردند.
در اينجا هر چند به ظاهر، عمل اين دو نفر چنين تأثير بسزايي را در سرنوشت يك ملت ميگذارد. ولي درواقع، اقدام آنها از ايمان و اراده و آرمان ميليونها انسان الهام گرفته است. آيا بستري زيباتر و بارورتر از اين براي جريان مشيت الهي وجود دارد.
"پايگاه سوم نيروي هوايي نوژه در 60 كيلومتري همدان است. اين پايگاه تا قبل از انقلاب پايگاه "شاهرخي " ناميده ميشد. پس از انقلاب اسلامي به "پايگاه حرّ " تغيير نام يافت. پس از شهادت يكي از خلبانان حزباللهي پايگاه حر كه نوژه نام داشت و در مأموريت پاكسازي كردستان از عناصر آشوبگر به شهادت رسيده بود، مجددا نام پايگاه تغيير كرد و پايگاه "شهيد نوژه " نام گرفت. "
3. جنگ تحميلي
ارتش جمهوري اسلامي ايران در جنگ تحميلي وظيفه خود را به خوبي انجام داد و در راه پاسداري از استقلال و تماميت ارضي كشور، هرچه داشت هزينه كرد و همين امر سبب شد تا تجربهها آموزد و به تاكتيكهاي جديد راه يابد و به قدرتمندترين ارتش منطقه تبديل شود.
در جنگ تحميلي، ارتش ايران با دو لشكر تقويت شده در برابر 12 لشكر سازمان يافته به همراه تعدادي تيپ مستقل و گردانهاي كماندويي، به مقابله برخاست. بر اساس اين محاسبه، نسبت توان رزمي دشمن به خودي، 10 به يك بود. دشمن در تجاوز خود به ميهن اسلامي، توانسته بود 15000 كيلومتر مربع از خاك مقدس ما را در جنوب و غرب كشور به اشغال خود در آورد. ولي با وجود اين برتري ناعادلانه، ارتش جمهوري اسلامي ايران پس از متوقف كردن دشمن متجاوز و با همكاري و هماهنگي نيروهاي مردمي، مانند سپاه پاسداران و بسيج، به تدريج شرايط رزمي مناسبي پيدا كرد و نيروهاي مسلّح به صورت يكپارچه، ضربات كوبنده خود را بر متجاوز آغاز كردند و با انجام عمليات متعددي در هشت سال دفاع مقدس، دشمن را تا پشت مرزها بيرون راندند و او را شكست سختي دادند و لوح زريني از شجاعتها، دلاوريها و ايثارگريها در تاريخ به يادگار گذاشتند. 26
ارتش جمهوري اسلامي ايران در طول هشت سال دفاع مقدس، عمليات مهمي را در داخل و خارج از مرزهاي ميهن اسلامي، به اجرا درآورد و به كمك سپاه و بسيج، دشمن را كه به اميد اشغال خوزستان و سرنگوني نظام مقدس جمهوري اسلامي 15000 كيلومتر مربع از خاك پاك كشور را به تصرف خود درآورده بود، با خواري و ذلت به پشت مرزها راند. دلير مردان ارتش از همه امكانات و توان خود براي پاسداري از مكتب و ميهن و سربلندي امت اسلامي بهره جستند و در زمين، هوا و دريا با ايثارگريها و جانفشانيها، پايبندي به ارزشها و بزرگي روح و آرمان خود را به اثبات رساندند.
بيش از 31 عمليات مهم و دامنهدار ارتش، هر كدام كتابي از سختيها، بيخوابيها، محروميتها، زخمها، گرسنگيها، تشنگيها و هزاران جلوه ايثار و فداكاري است كه به پاي درخت آزادي و سربلندي اين كشور ريخته شده و جز با پاداش معنوي و الهي، پاسخي براي آن نميتوان يافت.27
نكته قابل توجه در كار ارتش اين بود كه ارتشيان ما، جنگ تحميلي را با عشق و آگاهي سپري كردند. وصيتنامههايي كه از شهيدان صحنه جنگ با نيروهاي مزدور عراق به دست ما رسيده است و تصوير زيباترين حماسهها را ترسيم ميكند، نشان ميدهد كه آنها شهادت را انتخاب كرده بودند و همچون ارتشهاي ديگر، مرگ بر آنها تحميل نشده بود. آنان در سنگر ايثار و شهادت اين حقيقت را "شهود " كردند كه حكومت ايران، حكومتي اسلامي، مردمي، انقلابي و استعمار ستيز است و با چشم خويش شاهد رويارويي حق و باطل بودند و با دستان خود در اين پيكار تاريخي شركت كردند.28
پي نوشت:
1 . ديكتاتوري و توسعه سرمايه داري در ايران،ص 101.
2 . همان، ص 102.
3 . همان، ص 102.
4 . همان، صص 101 و 102.
5 . همان، ص 107.
6 . همان، ص 110.
7 . جلال رفيع، همراه انقلاب، تهران، مؤسسه انتشارات اميركبير، 1364، چ 1، ج 2، ص 287.
8 . نك: روزنامه اطلاعات، دوشنبه 29 فروردين سال 1362، شماره 16990، ص 6.
9 . فرهاد جمشيدي و گروه نويسندگان، ريشههاي تهاجم علل و زمينههاي شروع جنگ، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1378، چ 1، ج 1، ص 96.
10 . اريك آرنت، ظرفيت نظامي و خطر بروز جنگ، برگردان: سيد شمس الدين مير ابوطالبي و محمد خوشقدم نيا و پرويز قاسمي، تهران، چاپ اول، 1379، ص 593.
11 . همان، صص 593 و 594.
12 . سيد يعقوب حسيني و محمد جواديپور، ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس، چاپخانه ارتش جمهوري اسلامي ايران، سازمان عقيدتي ـ سياسي ارتش جمهوري اسلامي ايران، 1373، ج 5، ص 29.
13 . ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس، ج 1، ص 176.
14 . سيد حكمت قاضي ميرسعيد، محمد طاهري آذري و رحمتاللّه سلمان ماهين، پرواز تا بينهايت، تهران، انتشارات عقيدتي ـ سياسي نيروي هوايي ارتش، 1374، صص 228 و 229.
15 . حميد احمدي، اسرار سقوط شاه، خاطرات برژينسكي، چاپنراقي، انتشاراتجامي، 1362، ص65.
16 . همان، صص 71 و 77.
17 . احمد حسينيا، امير خستگيناپذير، چاپخانه مركز اسناد انقلاب اسلامي، انتشارات مركز استاد انقلاب اسلامي، 1380، چ اول، ص 19.
18 . صحيفه امام، ج 5، ص 259.
19 . همان، ج 5، ص 214.
20 . علي دواني، نهضت روحانيون ايران، چاپ مهر، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1377، چ 2، ج 10، ص 246.
21 . سيد علي موسوي، كودتا و ضد كودتا، چاپ نشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1360، ص 188.
22 . كودتا و ضد كودتا، ص 189.
23 . همان، ص 190.
24 . همان، ص 198.
25 . كودتاي نوژه، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1368 ، چ 2، ص 192.
26 . جزوه ارتش جمهوري اسلامي ايران تجاوز عراق و نتيجه جنگ، سازمان حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس، ص 1.
27 . همان.
28. همراه انقلاب، ج 2.
نويسنده : سيد عبدالرضا موسوي
منبع: كتاب كلمه طيّبه (ويژه روز ارتش جمهوري اسلامي ايران )