به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 ويژگي هاي ارتش قبل از انقلاب

1. سرسپردگي به بيگانگان
از آن رو كه حكومت شاه و پدرش جعلي و غيرقانوني و زاييده كودتا و قدرت نظامي بيگانگان بود، براي بقاي خود راه سرسپردگي و اطاعت بي‏قيد و شرط از اربابان خارجي را در پيش گرفتند. بر اين اساس، فرهنگ اطاعت كوركورانه در سراسر پيكره ارتش به نام رعايت سلسله مراتب رواج يافت و نظاميان مجبور بودند مأموريت‏هاي خود را بدون چون و چرا انجام دهند، مأموريت‏هايي كه گاه بر خلاف مصالح ملّي و دون شأن آن‏ها بود.
ترويج فرهنگ غربي و فساد و ضديت با شعاير ديني و پشت پازدن به ارزش‏هاي معنوي، از ويژگي‏هاي بارز ارتش شاهنشاهي بود و كوچك‏ترين توجه يك نظامي به مراسم ديني، حساسيت فرماندهان را برمي‏انگيخت و از سپردن پست‏هاي مهم و كليدي به افراد مذهبي خودداري مي‏شد.
خاندان پهلوي در پناه ارتش، به چپاول ثروت بي‏كران كشور مشغول بودند و هرگونه صداي عدالت‏خواهانه‏اي را در گلو خفه مي‏كردند. ارتش، چيزي جز ابزاري براي رفاه و آسايش درباريان و اجراي مقاصد بيگانگان نبود و آنچه در اين بين فراموش شده بود و بار هزينه‏ها و ريخت و پاش‏ها را مي‏پرداخت، فقط ملت مظلوم و مستضعف ايران بود و بس.

بقيه در ادامه
2. ژاندارمي منطقه
در سال 1968، دولت انگلستان اعلام كرد كه تا اواخر سال 1971 نيروهاي خود را از منطقه خليج فارس خارج خواهد كرد و دولت ايران نيز آشكارا اعلام كرد كه مصمم است جاي خالي نيروي نظامي بريتانيا را در اين منطقه پر كند. بنابراين از آن زمان، خليج فارس و منطقه شمال اقيانوس هند به صورت بزرگ‏ترين مسئله طرح‏ريزي‏هاي دفاعي ايران درآمد.1
در سال 1969 نيكسون، رييس‏جمهور امريكا در جزيره گوام اعلام كرد كه سياست دولت امريكا اكنون آن است كه كشورهاي جهان سوم را به قبول مسئوليت‏هاي بيشتري براي دفاع از خود ترغيب كند و دولت امريكا به اين جريان كمك خواهد كرد. گرچه اين دكترين جديد، بيشتر به ويتنام مربوط مي‏شد، ولي براي ايران نيز معاني نهفته در برداشت و شاه ايران كه هم پول لازم را در اختيار داشت و هم كشورش در موقعيت راهبردي مهمي قرار گرفته بود، مصمم شد كه از اين فرصت استفاده كند.

3. خريد بي‏رويه تسليحات
در سال 1972 كه نيكسون از تهران بازديد كرد، براساس يك موافقتنامه سري، اجازه داد كه دولت ايران هر نوع اسلحه غيراتمي كه مايل است از امريكا خريداري كند. نيكسون به ويژه موافقت كرد2 كه هواپيماهاي جنگي اف 14 و اف 15 كه در آن زمان پيشرفته‏ترين هواپيماهاي جهان بود به ايران فروخته شود.
در اواخر سال 1973 كشورهاي عضو اوپك قيمت نفت را به نسبت پنج برابر افزايش دادند. به اين ترتيب، درآمد ايران ناگهان چند برابر شد و با چنين پول‏هايي ظرفيت خريد اسلحه و مهمات نيز افزايش يافت. اين دو عامل دست به دست هم دادند و بزرگ‏ترين رونق فروش اسلحه را در تاريخ جهان پديد آوردند.3
ايران در اواسط دهه 1970 به بزرگ‏ترين خريدار اسلحه و مهمات امريكايي در جهان تبديل شد و مبلغ كل فروش اسلحه امريكا به ايران در سال‏هاي 1972 ـ 1976 به 14.4 ميليارد دلار رسيد و دولت ايران در برنامه پنج ساله خود (78 ـ 1973)، 31 درصد كل درآمدهاي پولي خود را به مخارج نظامي اختصاص داد.4
سرازير شدن سيل اسلحه امريكايي به ايران باعث وارد كردن هر چه بيشتر كاركنان نظامي امريكايي شد و انتظار مي‏رفت كه تا سال 1980 در حدود 50 تا 60 هزار پرسنل امريكايي به همراه خانواده‏هايشان به ايران بيايند كه بيشتر آنان به كارهاي مربوط به امور نظامي مشغول شوند.5

4. دخالت در امور كشورهاي ديگر6
افزايش قدرت نظامي ارتش ايران عواقب بدي براي سياست خارجي ايران به بار آورد.اقدامات تجاوزكارانه آشكارا و پنهاني ايران به عمان، عراق و اميرنشين‏هاي خليج فارس و اعزام نيروي نظامي به آن‏ها و به كشورهاي زئير و پاكستان7 و همچنين ارسال اسلحه و مهمات به ويتنام جنوبي، سومالي، اردن، مراكش و يمن شمالي از جمله آن‏هاست. افزون بر آن، ايران ايستگاه مقدم جاسوسي‏هاي ضد شوروي بود. از طرف ديگر، سفارش‏هاي تسليحاتي ايران، منافع كلان به جيب كمپاني‏هاي اسلحه سازي و ارتش امريكا وارد كرده بود و ايران بدون آنكه هزينه‏اي براي غرب داشته باشد، از منافع آنان در منطقه دفاع مي‏كرد.

5. سركوب مبارزات مردمي
يكي از وظايفي كه به عهده ارتش گذاشته شده بود، سركوب خيزش‏هاي مردمي و مبارزات اسلامي بود. ارتش كه بايد حفاظت از مرزهاي ميهن را به عهده گيرد، در قيام‏هاي خونين، همچون قيام 15 خرداد سال 42 ناگهان از شهرها سردر آورد و مردم به پاخاسته را به رگبار بست.
در روزهاي پرجوش و خروش انقلاب اسلامي ايران نيز بخشي از ارتش شاهنشاهي كه هنوز عظمت انقلاب را باور نكرده و كمر به خدمت شاه بسته بود، تظاهرات با شكوه مردم را به خاك و خون مي‏كشيد. ولي‏برخورد مسالمت‏آميز مردم با همان بخش از ارتش نيز چنان انساني و انعطاف‏پذير بود كه هر روز خيل بيشتري از افراد ارتش به فرمان امام به صفوف مردم مي‏پيوستند.8

ارتش پس از انقلاب اسلامي
در اوج انقلاب، مردم براي سرنگوني رژيم طاغوت به پادگان‏ها حمله كردند، در نتيجه سلاح‏هاي سبك بسياري به دست مردم افتاد و پادگان‏ها از نيروي نظامي خالي شد. در روز 24 بهمن 1357 يعني تنها 3 روز پس از پيروزي انقلاب، سرلشكر قره‏ني از سوي دولت موقت به رياست ستاد ارتش منصوب شد.
وي با حضور در دفتر ستاد و مشاهده اوضاع ارتش گفت:
"اينك وارث يك ارتش از هم پاشيده هستيم. اكنون ارتش دچار وضع نابساماني و از هم پاشيدگي است. در ستاد كل ارتش هيچ كس نيست، وضع ما در ارتش بحراني است ".
پس از آن، به درخواست امام خميني رحمه‏الله نيروهاي نظامي به تدريج به خدمت بازگشتند و ارتش ايران، آرام آرام با پشتيباني بي‏دريغ امام تجديد سازمان شد و از فروپاشي نجات پيدا كرد.9
بديهي است قواي مسلحي كه پس از وقوع انقلاب براي ملت ايران بر جاي ماند، تا اندازه زيادي به غرب ـ به ويژه امريكا و فن‏آوري نظامي‏اش ـ متكي بود و مستشاران بيگانه در تمام اركان ارتش نفوذ كرده بودند. همچنين، صنعت نظامي ايران به نسبت، نوپا بود و وابستگي شديدي به همكاري متخصصان خارجي داشت.
انقلابيون اسلامي و در صدر آن‏ها امام خميني عليه‏السلام بر اين باور بودند كه قواي مسلح كشور براي حفظ امنيت خاندان پهلوي و منافع امريكا و رژيم اشغال‏گر قدس، تشكيل شده است.10 افزون بر آن، فن‏آوري تسليحاتي پيشرفته‏اي كه قواي مسلح شاه در اختيار داشت بي‏فايده بود، زيرا براي استفاده از آن به راهنمايي فني مستشاران امريكايي نياز بود و بدون كسب اجازه از واشنگتن، امكان استفاده از اين تسليحات وجود نداشت.
با اين حال، با وجود پافشاري برخي نيروها ـ منافقين و فداييان خلق و... ـ براي جانشين كردن قواي مسلح با نيروي نظامي مردمي، حكومت جديد ايران نمي‏خواست قواي مسلح را منحل كند. امام خميني رحمه‏اللهدر اين‏باره چنين اظهار كرده است:
ملت ايران را آگاه مي‏كنم كه لازم است دولت، ارتش ملي مقتدر و با روحيه‏اي در اختيار داشته باشد تا بتواند از كشور دفاع كند.
ايشان در عين حال افزودند كه اين ارتش نبايد از آموزش مستشاران امريكايي بهره گيرد و فرمان آنان را به اجرا گذارد.11
حوادث پس از پيروزي انقلاب و نياز كشور به ارتش موجود، رأي و نظر امام را تأييد كرد. ارتش ايران كه به علت خاصيت طبيعي انقلاب، صدمات زيادي ديده بود، از نظر آمادگي رزمي در پايين‏ترين سطح ممكن قرار داشت، به گونه‏اي كه تعداد كاركنان و تجهيزات و وسايل، كمتر از 50 درصد بود و آمادگي رواني مطلوبي هم نداشت. از سوي ديگر، اغتشاشات و آشوب‏هاي داخلي در تمام منطقه غرب، از ايلام در جنوب تا آذربايجان غربي در شمال، بر كاهش توان رزمي ارتش مي‏افزود. حتّي پس از حمله عراق به ميهن اسلامي، آن مقدار از نيروهاي ارتشي نيز كه تا حدي آمادگي عملياتي داشتند، به صورت يگان‏هاي كوچكي درگير عمليات آرام سازي و مبارزه با ضد انقلاب داخلي بودند. اين درگيري با عناصر ضد انقلاب شامل نيروي هوايي ارتش و هوانيروز نيز شده بود. اين دو نيروي اصلي پشتيباني نيز در درگيري‏هاي داخلي، خساراتي ديده بودند و تعدادي از هواپيماها و هلي‏كوپترها به خاطر اجراي مأموريت‏هاي زياد به تعميرات اساسي نياز داشتند كه با توجه به محاصره اقتصادي جمهوري اسلامي ايران از سوي كشورهاي تهيه كننده قطعات يدكي، مشكلات چشم‏گيري براي ارتش ايجاد شده بود.12

جنگ تحميلي و رهيافت ارتش
اما... با همه اين مسايل ارتش جمهوري اسلامي ايران توانست به سرعت خود را از نظر روحي، سازمان‏دهي و تجهيزات، بازسازي و نقش تاريخي خود را براي حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور ايفا كند.
ايثارها و از خودگذشتگي‏هايي كه ارتش در سال‏هاي پس از انقلاب اسلامي و به ويژه در دوران دفاع مقدس از خود نشان داد، اعجاب جهانيان را برانگيخت و ايران را قدرتمندترين كشور منطقه معرفي كرد.
ارتش پس از انقلاب با پذيرش حاكميت ديني، خود را سرباز اسلام دانست و با اطاعت از ولايت امر مسلمانان، هويت جديدي يافت و بر اساس باورهاي ديني كه به راستي از پدران و مادران معتقد خويش به ارث برده بود، شرف و افتخار خود را در پيروي از نايب امام زمان (عج) يافت و از هرگونه تلاش براي اعتلاي كلمه حق و دفع اشرار و متجاوزين فروگذار نكرد. شاهد بر اين مدعا، وجود هزاران شهيد، اسير و جانباز ارتش است كه در مقام ذخيره‏هاي معنوي انقلاب و كشور باقي مانده‏اند.

تعامل ارتش و سپاه
چند روز پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با هدف دفاع از آن، سپاه پاسداران و پس از آن بسيج تشكيل شد. اين دو نيرو هر چند به خاطر ايمان قوي و انگيزه شهادت‏طلبي از كارايي بالايي برخوردار بودند، ولي در حيطه نظامي و امور فني، از معلومات روز بي‏بهره بودند و با تكنيك‏ها و تاكتيك‏هاي نظامي، آشنايي چنداني نداشتند.
در اين راستا، ارتش كه سلاح‏هاي سنگين را در اختيار داشت، با سپاه پاسداران كه سازمان‏دهي اوليه خود را تجربه مي‏كرد و بسيج كه ظهور يافته نيروهاي مردمي بود، در هم آميخته شدند و يكديگر را تكميل كردند. افسران با ايمان ارتش، دانش نظامي را در اختيار نيروهاي ديگر قرار دادند13 و مردان با ايمان و انقلابي سپاه روش جنگ‏هاي كلاسيك را آموختند و هم آنان بودند كه توانستند با استفاده از اين علوم و فراگيري دانش جنگ‏هاي نامنظم چريكي از افراد با تجربه و كاركشته‏اي همچون شهيد دكتر چمران به پيروزي‏هاي بزرگي در عرصه دفاع مقدس دست يابند.
ولي مهم‏تر از همه اينها، همدلي و رابطه برادرانه‏اي است كه ميان افراد ارتش، سپاه و بسيج به بركت اسلام و انقلاب به وجود آمده بود و همچنان ادامه دارد و بي‏شك روح برادري ايماني و علاقه و محبتّي كه از آن سرچشمه مي‏گيرد، همان، پديد آورنده بنيان محكم و استوار و خلل‏ناپذير جبهه حق در برابر جبهه باطل است.
ماجرايي شيرين از سرلشكر خلبان شهيد عباس بابايي!
"در قرارگاه رعد سالني براي استراحت برادران بسيجي اختصاص داده بودند كه تا قبل از حركت و آماده شدن اتوبوس‏ها در آن سالن استراحت كنند و پذيرايي مختصري از آنان به عمل بيايد. شهيد بابايي بيشتر وقت‏ها براي هماهنگي عمليات برون مرزي به قرارگاه مي‏آمد و اگر پرواز داشت تا آماده شدن هواپيما بي‏كار نمي‏نشست و از بسيجي‏ها و مجروحين جنگي پذيرايي و يا به مكانيسين‏هاي هواپيما كمك مي‏كرد.
يك روز عده‏اي از برادران بسيجي با دو فروند هواپيماي 130C به پايگاه آمده، در سالن به استراحت پرداختند. شهيد بابايي با لباس بسيجي و يك سيني پر از چاي در دستش وارد شد، كسي آمد و خواست سيني چاي را از دستش بگيرد، ولي او گفت: من نوكر بسيجي‏ها هستم و افتخار مي‏كنم كه در خدمت آن‏ها باشم. شهيد بابايي سيني چاي را در مقابل بسيجي‏ها مي‏چرخاند و آن‏ها گمان مي‏كردند كه او كارگر خدماتي قرارگاه است. استكان‏هاي چاي كه در سيني بود، تمام شد و شهيد بابايي متوجه شد كه به يكي از برادران چاي تعارف نكرده است. به همين سبب آن شخص برخاست و در حالي كه خشمگين به نظر مي‏رسيد، با تندي به او اعتراض كرد و گفت: چرا جلوي من چاي نگرفتي؟
شهيد بابايي با لحن بسيار مؤدبانه دستي بر سر او كشيد و گفت: برادر جان ببخشيد، متوجه نشدم. همين الآن مي‏روم و برايتان چاي مي‏آورم. آن بسيجي كه فرد كم حوصله‏اي بود، شهيد بابايي را هل داد، در نتيجه تعادلش بر هم خورد و چند قدمي به عقب رفت، ولي خودش را كنترل كرد و با عذرخواهي، دوباره به طرف آشپزخانه رفت تا چاي بياورد.
مسئولان بسيجي‏ها كه تماشاگر صحنه بودند و شهيد بابايي را مي‏شناختند، بي‏درنگ آن بسيجي را به بيرون از سالن هدايت كردند و در حالي كه صداي اعتراض آن‏ها به گوش مي‏رسيد، گفتند:
برادر، شما كه به عنوان يك رزمنده و ايثارگر جهت اعزام به منطقه به اينجا آمده‏اي، بايد صبر و حوصله ات بيش از اينها باشد. نبايد به خاطر يك استكان چاي اين‏گونه معترض شوي. آيا مي‏داني او كيست؟ او سرهنگ بابايي، معاون عملياتي نيروي هوايي است.
در اين زمان، شهيد بابايي با سيني چاي به داخل سالن آمد، به اطراف نگاه كرد و دريافت كه آن بسيجي داخل سالن نيست. پس بيرون رفت و وقتي صداي مسئولان را شنيد كه آن بسيجي را سرزنش مي‏كنند، نزد آنان رفت و گفت: چرا او را مؤاخذه مي‏كنيد؟ اگر او به من توهين كرده، هيچ اشكالي ندارد.
سپس خيلي محترمانه در حالي كه لبخند بر لب داشت چاي را به آن برادر بسيجي تعارف كرد.
بسيجي كه از برخورد شهيد بابايي شرمگين به نظر مي‏رسيد، در حالي كه سرش پايين بود، عذرخواهي كرد و گفت: مرا ببخشيد، شما را نشناختم.
شهيد بابايي دوباره دستي بر سر و روي آن بسيجي كشيد و گفت:
برادر، هيچ عيبي ندارد. من نوكر شما بسيجي‏ها هستم ".14

ارتش در برهه‏هاي حساس

1. دوران انقلاب
ارتش ايران در زمان انقلاب اسلامي حدود 500000 نيروي نظامي داشت15 و اميد شاه براي بقاي سلطنت و اتّكاي امريكا در حفظ منافع استعماري‏اش به شمار مي‏رفت. آنان در تحليل‏هاي خود، ارتش را تنها عامل بازدارنده انقلاب در صورت ناكامي روش‏هاي سياسي مي‏دانستند. حكومت وقت، سال‏ها در سازمان‏دهي، تجهيز و تربيت نيروي انساني ارتش كوشيده، بخش عمده‏اي از ثروت كشور را به پاي آن ريخته و سرمايه‏گذاري چندين ميلياردي در آن كرده بود. حال كه به ارتش نياز داشت، نه شرايط سياسي و اجتماعي، اجازه به كارگيري آن را مي‏داد و نه بافت انساني و زمينه رواني ارتشيان شايستگي چنين مهمّي را به سران خود اعلام مي‏كرد.
دولت‏ها يكي پس از ديگري تشكيل مي‏شدند و ناكام مي‏رفتند و ارتش با ايجاد حكومت نظامي در شهرها و اقداماتي محدود، به انتظار آينده و ايفاي نقش تاريخي مبهم خود، سرگردان و بلاتكليف مانده بود.
از سوي ديگر، براي انجام كودتاي نظامي، بين امريكايي‏ها اتفاق نظر وجود نداشت و مخالفان كودتا، ارتش را در اداره كشور و حكومت بر آن ناتوان مي‏دانستند.16
در اين بين، نظامياني كه دلسوز و متعهد به مملكت و مردم خويش بودند تلاش مي‏كردند تا از رويارويي ارتش با مردم بكاهند. براي نمونه، مي‏توان به تلاش‏هاي نتيجه‏بخش شهيد فلاحي در شيراز اشاره كرد. وي كه هم‏زمان با اوج‏گيري مبارزات انقلابي مردم بر ضد حكومت پهلوي، معاون فرماندهي مركز پياده شيراز بود، كوشيد تا حكومت نظامي در آن شهر لغو و مسئوليت آن، به شهرباني سپرده شود.17

ريشه‏هاي ديني ارتشيان؛ مايه نجات
بي‏ترديد، مي‏توان يكي از علل عدم كارايي ارتش در آن زمان را در ساختار انساني خود ارتش جست‏وجو كرد، زيرا بخش اصلي آن را نيروهاي وظيفه تشكيل مي‏داد كه معمولاً از قشرهاي متوسط يا فقير بودند و با خانواده‏هاي خود در مبارزه با رژيم طاغوت انگيزه‏هاي مشتركي داشتند. آنان در فرصت‏هاي مناسب، صحنه را خالي و به دستور امام از پادگان‏ها فرار مي‏كردند.18
نيروهاي كادر رسمي ارتش نيز از سلسله مراتب فرماندهي خود، دل خوشي نداشتند و با كندي و بي‏ميلي انجام وظيفه مي‏كردند و كم نبودند ارتشياني كه پايبند ارزش‏هاي اسلامي بودند. ماجراي پيش آمده افزون بر آنكه با آموخته‏هاي ديني و مليشان ناهماهنگي داشت، تلاش مي‏كرد تا آنان را در حد عناصر بي‏ارزش كه بايد فداي جاه‏طلبي و عيش و نوش خاندان پهلوي شوند، كاهش دهد. از سوي ديگر، امام امت با اعلاميه‏ها و پيام‏هاي مختلف، ارتشيان را به يافتن شخصيت واقعي خويش و احساس سروري و سربلندي دعوت و مردم را به جلب و پشتيباني ارتش تشويق مي‏فرمود. امام راحل رحمه‏الله در پاريس خطاب به نيروهاي ارتش اظهار داشتند:
شماها، جوان‏هاي از صاحب منصب‏هاي ارتش كه مثل آن پيرها نيستيد كه ديگر آن فطرتتان را از دست داده باشيد در مقابل دلار! شما برگرديد به آغوش ملت و ملت شما را مي‏پذيرد و حكومت اسلام هم شما را نگهداري مي‏كند... در هر صورت من از اين جوان‏هايي كه در ارتش هستند... و من مي‏دانم كه آن‏ها فطرت اسلامي خودشان، فطرت انساني خودشان را از دست نداده‏اند و اينها قلبا با ملت هستند...19

بازگشت ارتش به‏سوي ملت
به هر حال، ارتش تصميم تاريخي خود را در جانبداري از اسلام و مردم كشور گرفت و به طاغوت و استكبار "نه " گفت.
اداي احترام همافران نيروي هوايي به امام امت در روز 19 بهمن در مدرسه علوي تهران، نقطه عطفي در همبستگي ارتش با ملت بود. حضور آنان با لباس رسمي، راه را براي پيوستن آشكار ديگر نيروها هموار كرد و در عرض چند روز تا 22 بهمن، هماهنگ با مردم به آغوش اسلام بازگشتند، طعم شيرين پيروزي را چشيدند و در راه برپايي نظامي مقدس گام برداشتند.20

2. مقابله با كودتاگران

كودتاي نوژه
اين كودتا كه در تاريخ 18 تيرماه 1359 كشف و خنثي شد، از سوي امپرياليسم امريكا و با همكاري عراق، اسراييل و مصر، طرح‏ريزي شده بود و سلطنت طلبان، ساواكي‏ها، هواداران اويسي و بختيار، عناصر اخراجي ارتش و ادارات، چپ‏هاي امريكايي و گروهك‏هاي وابسته به شرق و غرب مأمور اجراي آن بودند.
فرماندهي كودتا را دو تن از تيمسارهاي شاهنشاهي به عهده داشتند. كودتاگران با نام "ارتش رهايي‏بخش ايران " (آرا) عمليات را طرح‏ريزي كرده بودند و بر آن بودند تا در مراحل اجراي عمليات،21 حدود 70 تن از شخصيت‏هاي مذهبي و سياسي را در مدت 12 ساعت دستگير كنند.
عمليات كودتا بايد به‏طور هم‏زمان در تهران و ساير شهرهاي بزرگ اجرا مي‏شد و هواپيماها اماكني مانند مدرسه فيضيه، اقامتگاه امام، كميته مركزي، نخست وزيري، ميعادگاه‏هاي نماز جمعه و... را بمباران مي‏كردند. كودتاگران قصد داشتند در اين بمباران‏ها از بمب‏هاي خوشه‏اي و آتش‏زا استفاده كنند. آنان 30 هواپيما، 60 خلبان و حدود 500 نفر از افراد فني و نظامي را براي شركت در عمليات آماده كرده بودند.22
ركني، يكي از سردمداران كودتاي ناموفق نوژه، از همكاري اسراييل، عراق و مصر و كمك مالي 10 ميليون دلاري يكي از كشورها پرده برداشت و در تحقيق از كودتاگران پشتيباني تمام ابرقدرت‏ها از آنان و همكاري چريك‏هاي فدايي، مجاهدين خلق و پان ايرانيست‏ها با آنان آشكار شد.23
ركني در مورد رابطه كودتاگران با ارتش، اظهار مي‏دارد كه عناصر كودتا براي جلب ارتشيان روي دو موضوع كار مي‏كردند:
1. سوء استفاده از روحيه ناسيوناليستي ـ ملي گرايي ـ نظاميان، به اين صورت كه ايران در حال از دست رفتن است و مليت ما، عربي ـ نه اسلامي ـ مي‏شود.
2. جذب عناصر اخراجي و بازنشسته ارتش براي همكاري.
در شبي كه قرار بود كودتا اجرا شود، نزديكان امام امت توطئه امريكا را به استحضار ايشان رسانده بودند. امام خيلي آرام و خونسرد تبسم كرده؛ فرموده بودند: "توي اين مردم نمي‏شود كودتا كرد. " و حتي از امام خواسته بودند كه براي احتياط، اقامتگاه خود را ترك كنند. امام در پاسخ فرموده بودند: "من از اينجا تكان نمي‏خورم و همين جا هستم، هر كدام [از افراد] مي‏خواهند بروند ".24
سرانجام، يك خلبان پايگاه هوايي شهيد نوژه و سپس يكي از درجه داران تيپ نوهد ـ تقريبا يك روز مانده به انجام كودتا آن را افشا كردند.
در اينجا هر چند به ظاهر، عمل اين دو نفر چنين تأثير بسزايي را در سرنوشت يك ملت مي‏گذارد. ولي درواقع، اقدام آن‏ها از ايمان و اراده و آرمان ميليون‏ها انسان الهام گرفته است. آيا بستري زيباتر و بارورتر از اين براي جريان مشيت الهي وجود دارد.
"پايگاه سوم نيروي هوايي نوژه در 60 كيلومتري همدان است. اين پايگاه تا قبل از انقلاب پايگاه "شاهرخي " ناميده مي‏شد. پس از انقلاب اسلامي به "پايگاه حرّ " تغيير نام يافت. پس از شهادت يكي از خلبانان حزب‏اللهي پايگاه حر كه نوژه نام داشت و در مأموريت پاكسازي كردستان از عناصر آشوب‏گر به شهادت رسيده بود، مجددا نام پايگاه تغيير كرد و پايگاه "شهيد نوژه " نام گرفت. "

3. جنگ تحميلي
ارتش جمهوري اسلامي ايران در جنگ تحميلي وظيفه خود را به خوبي انجام داد و در راه پاسداري از استقلال و تماميت ارضي كشور، هرچه داشت هزينه كرد و همين امر سبب شد تا تجربه‏ها آموزد و به تاكتيك‏هاي جديد راه يابد و به قدرتمندترين ارتش منطقه تبديل شود.
در جنگ تحميلي، ارتش ايران با دو لشكر تقويت شده در برابر 12 لشكر سازمان يافته به همراه تعدادي تيپ مستقل و گردان‏هاي كماندويي، به مقابله برخاست. بر اساس اين محاسبه، نسبت توان رزمي دشمن به خودي، 10 به يك بود. دشمن در تجاوز خود به ميهن اسلامي، توانسته بود 15000 كيلومتر مربع از خاك مقدس ما را در جنوب و غرب كشور به اشغال خود در آورد. ولي با وجود اين برتري ناعادلانه، ارتش جمهوري اسلامي ايران پس از متوقف كردن دشمن متجاوز و با همكاري و هماهنگي نيروهاي مردمي، مانند سپاه پاسداران و بسيج، به تدريج شرايط رزمي مناسبي پيدا كرد و نيروهاي مسلّح به صورت يكپارچه، ضربات كوبنده خود را بر متجاوز آغاز كردند و با انجام عمليات متعددي در هشت سال دفاع مقدس، دشمن را تا پشت مرزها بيرون راندند و او را شكست سختي دادند و لوح زريني از شجاعت‏ها، دلاوري‏ها و ايثارگري‏ها در تاريخ به يادگار گذاشتند. 26
ارتش جمهوري اسلامي ايران در طول هشت سال دفاع مقدس، عمليات مهمي را در داخل و خارج از مرزهاي ميهن اسلامي، به اجرا درآورد و به كمك سپاه و بسيج، دشمن را كه به اميد اشغال خوزستان و سرنگوني نظام مقدس جمهوري اسلامي 15000 كيلومتر مربع از خاك پاك كشور را به تصرف خود درآورده بود، با خواري و ذلت به پشت مرزها راند. دلير مردان ارتش از همه امكانات و توان خود براي پاسداري از مكتب و ميهن و سربلندي امت اسلامي بهره جستند و در زمين، هوا و دريا با ايثارگري‏ها و جانفشاني‏ها، پاي‏بندي به ارزش‏ها و بزرگي روح و آرمان خود را به اثبات رساندند.
بيش از 31 عمليات مهم و دامنه‏دار ارتش، هر كدام كتابي از سختي‏ها، بي‏خوابي‏ها، محروميت‏ها، زخم‏ها، گرسنگي‏ها، تشنگي‏ها و هزاران جلوه ايثار و فداكاري است كه به پاي درخت آزادي و سربلندي اين كشور ريخته شده و جز با پاداش معنوي و الهي، پاسخي براي آن نمي‏توان يافت.27
نكته قابل توجه در كار ارتش اين بود كه ارتشيان ما، جنگ تحميلي را با عشق و آگاهي سپري كردند. وصيت‏نامه‏هايي كه از شهيدان صحنه جنگ با نيروهاي مزدور عراق به دست ما رسيده است و تصوير زيباترين حماسه‏ها را ترسيم مي‏كند، نشان مي‏دهد كه آن‏ها شهادت را انتخاب كرده بودند و همچون ارتش‏هاي ديگر، مرگ بر آن‏ها تحميل نشده بود. آنان در سنگر ايثار و شهادت اين حقيقت را "شهود " كردند كه حكومت ايران، حكومتي اسلامي، مردمي، انقلابي و استعمار ستيز است و با چشم خويش شاهد رويارويي حق و باطل بودند و با دستان خود در اين پيكار تاريخي شركت كردند.28

پي نوشت:
1 . ديكتاتوري و توسعه سرمايه داري در ايران،ص 101.
2 . همان، ص 102.
3 . همان، ص 102.
4 . همان، صص 101 و 102.
5 . همان، ص 107.
6 . همان، ص 110.
7 . جلال رفيع، همراه انقلاب، تهران، مؤسسه انتشارات اميركبير، 1364، چ 1، ج 2، ص 287.
8 . نك: روزنامه اطلاعات، دوشنبه 29 فروردين سال 1362، شماره 16990، ص 6.
9 . فرهاد جمشيدي و گروه نويسندگان، ريشه‏هاي تهاجم علل و زمينه‏هاي شروع جنگ، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1378، چ 1، ج 1، ص 96.
10 . اريك آرنت، ظرفيت نظامي و خطر بروز جنگ، برگردان: سيد شمس الدين مير ابوطالبي و محمد خوشقدم نيا و پرويز قاسمي، تهران، چاپ اول، 1379، ص 593.
11 . همان، صص 593 و 594.
12 . سيد يعقوب حسيني و محمد جوادي‏پور، ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس، چاپخانه ارتش جمهوري اسلامي ايران، سازمان عقيدتي ـ سياسي ارتش جمهوري اسلامي ايران، 1373، ج 5، ص 29.
13 . ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس، ج 1، ص 176.
14 . سيد حكمت قاضي ميرسعيد، محمد طاهري آذري و رحمت‏اللّه‏ سلمان ماهين، پرواز تا بي‏نهايت، تهران، انتشارات عقيدتي ـ سياسي نيروي هوايي ارتش، 1374، صص 228 و 229.
15 . حميد احمدي، اسرار سقوط شاه، خاطرات برژينسكي، چاپ‏نراقي، انتشارات‏جامي، 1362، ص65.
16 . همان، صص 71 و 77.
17 . احمد حسينيا، امير خستگي‏ناپذير، چاپخانه مركز اسناد انقلاب اسلامي، انتشارات مركز استاد انقلاب اسلامي، 1380، چ اول، ص 19.
18 . صحيفه امام، ج 5، ص 259.
19 . همان، ج 5، ص 214.
20 . علي دواني، نهضت روحانيون ايران، چاپ مهر، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1377، چ 2، ج 10، ص 246.
21 . سيد علي موسوي، كودتا و ضد كودتا، چاپ نشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1360، ص 188.
22 . كودتا و ضد كودتا، ص 189.
23 . همان، ص 190.
24 . همان، ص 198.
25 . كودتاي نوژه، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏هاي سياسي، 1368 ، چ 2، ص 192.
26 . جزوه ارتش جمهوري اسلامي ايران تجاوز عراق و نتيجه جنگ، سازمان حفظ آثار و ارزش‏هاي دفاع مقدس، ص 1.
27 . همان.
28. همراه انقلاب، ج 2.

نويسنده : سيد عبدالرضا موسوي

منبع: كتاب كلمه طيّبه (ويژه روز ارتش جمهوري اسلامي ايران )
ادامه مطلب
چهارشنبه 21 بهمن 1388  - 6:04 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5837857
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی