پـيـروزي انـقـلاب اسـلامـي ايران به رهبري امام خميني (ره) يكي از
بارزترين رخدادهاي قرن بيستم به شمار ميرود. انقلابي كه در ابعاد گوناگون،
منشاء پيامدهاي بنياني و شگرفي در سـطـح جهان گرديد و علاوه بر آن كه به
انسانها كرامت، به مسلمانان شوكت و به مؤ منان عزّت و عظمت بخشيد، در
ايران بر منافع بيگانگان خط بطلان كشيد.
بـي گمان، ويژگي ضد استعماري اين انقلاب عظيم، راه هرگونه سوء استفاده بيگانگان از مـنـافـع مـلي را سـدّ كـرد و عـزم دشـمـنـان را در از بين بردن اهداف ضد استعماري نظام اسلامي دوچـندان نمود. طرح نقشههاي جديد در جهت دست يازي به خاك، هويت، فرهنگ و منافع ملت، در دستور كار دشمنان قرار گرفت.
بقيه در ادامه
در ايـن مـيـان، نـقـش رهـبـر ي در شـناخت دشمن و شگردهايش از عـوامـل اصـلي پـيـروزي و تداوم انـقـلاب اسلامي بـه شمار ميرود. امروز نيز تبيين ديدگاههاي رهبري در جهت آگاهي مردم و نسل جوان و خنثي سازي توطئههاي جديد دشمن بسيار مهم و مؤثر خواهد بود.
براي تصميم گيري و چگونگي واكنش در برابر دشمن بايد ابتدا او راشناخت، به اهدافش پي بـرد و روشهاي او را در ضـربـه زدن و رسـيـدن به اهدافش بازشناخت همچنان كه بايد نقاط ضـعـف و قـوت او را مـورد مـطـالعـه قـرار داد. بـه مجموع اين كارها دشمن شناسي گويند. اگر شـنـاسـايـي دشـمـن خـوب انـجـام نـگـيـرد آثـار مـنـفـي آن در مراحل تصميم گيري و برخورد، خود را نشان ميدهد.
مقام معظم رهبري ضمن تاءييد دشمن شناسي، به عنوان يك وظيفه مستمر ميفرمايد: " ملت ايران به همان نسبت كه دشمن، روشهاي خود را در توطئه عليه ايران اسلامي پيچيدهتر ميكند، بايد بر هوشياري و آگاهي خود بيفزايند و با آمادگي معنوي، فكري، سياسي و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با يكديگر، چهره دشمن را در هر لباسي كه هست، شناسايي كند. " 1
بـديـهي است براي برنامه ريزي و تعيين و تدوين سياست دفاعي در جهت صيانت از كيان نظام اسـلامـي، شـنـاسـايـي دشمن و تهديدهايي كه از ناحيه او موجوديت ملّي و ديني ما را تهديد ميكند، امري واجب است.
به طور كلي در مورد دشمنان، دو نظريه وجود دارد: نظريه توطئه و نظريه توهم توطئه.
1. نظريه توطئه:
عـده اي بـر ايـن بـاورنـد كـه هـر چـه در اجتماع اتفاق ميافتد نتايج مستقيم نقشههايي است كه افـراد يـا گـروههايي نيرومند، طرح ريزي كرده اند و ميگويند: در جهان همه توطئهها، به آمريكا، صهيونيستها، صاحبان انحصارات، سرمايه دارها و استعمارگران برمي گردد. " خوي تجاوزگري قدرتهاي بزرگ جهاني ودرراس همه آمريكاعليه تودههاي مردم دنيا و جهان اسلام بي پايان است "2
2. نظريه توهم توطئه:
در مـقـابـل نـظـريـه قـبـل، عـده اي مـعـتـقـدنـد كـه تـوهـم تـوطئه و ديدن دست بيگانه، در همه مـسـائل و جـريـانـات، سـبـب ميشـود كـه مـلت دچـار بـي عـمـلي و انـفـعـال شـود و در سـرنـوشـت و بـهـبـود حـيـات خـودش شـركـت نـكـنـد ايـنـان بـه عـنـوان مـثـال، نـظـري را كـه در داخـل كـشـور مـا راجـع بـه تـوطـئههاي اسرائيل و آمريكا وجود دارد، مطرح ميكنند. و معتقدند: توطئههايي كه در اين زمينه ادعا ميشود صحّت ندارد و كسي كه به توهم توطئه مبتلا است، تمام وقايع عمده سياسي، سير حوادث و مـشـي وقـايع تاريخي را در دست پنهان و قدرتمند سياست بازان بيگانه و سازمانهاي مخوف سـيـاسـي و اقـتـصـادي و مـذهـبـي وابسته به آنها ميپندارد و حتي تمام جنگها، شورشها، عقب مـانـدگـيها و وابـسـتـگـيهاي سـيـاسـي و سـقـوط ارزش پول و... را محصول دست پنهانِ بيگانه ميداند.
3. نقد نظريه توهم توطئه:
نـظـريـه تـوهم توطئه، دقيقا نقطه مقابل ديدگاه رهبري در خصوص دشمن ميباشد؛ زيرا رهبري به طور مكرر متذكر ميشود كه پاي ابرقدرتها و دشمنان در توطئهها ديده ميشود.
با نگاهي به تـاريـخ و تـجـارب درخـشـنـده دولتهاومخصوصا انقلاب اسلامي، پـذيـرش ايـن ديدگاه (توهم توطئه )را كه پنداري نـاآگـاهانه و ساده انديشانه است، رد ميكند. و بايد با اين نوع ساده انديشي، مقابله كرد؛ در غـيـر ايـن صـورت دشـمـن در دسـتـگـاههاي سـيـاسـي و فـرهـنـگـي كـشـور نـفـوذ خواهد كرد.
مقام معظم رهبري نيز ميفرمايد: "وقـتـي انـسـان ميبـيند دستگاههاي تبليغاتي دشمن، دستگاه تبليغاتي مزدور آمريكا، دستگاه تـبـليـغاتي دولت انگليس، دستگاه تبليغاتي دولت غاصب صهيونيست، براي فلان لايحه در مـجـلس يـقـه ميدرانـنـد، جـنـگ روانـي ميكـنـند، به خاطر فلان زنداني، به خاطر فلان مسؤ ول، دلسـوزي دايـه مهربان تر از مادر را نشان ميدهند، انسان حق دارد به شك بيفتد... دشمن، امـروز امـيـدوار است، شايد بتواند از ساده انديشي استفاده كند، جاي پاي خود را در دستگاههاي سياسي كشور و دستگاههاي فرهنگي كشور باز كند... امروز، روز حساسي است. اين روزگار، روزگار حساسي است "3
بنابراين مقام معظم رهبري ضمن ردّ نظريه توهم توطئه ميفرمايد: اگـر فـرض كـنـيـم كـه دشـمـن بر سر هر راهي وجود دارد، خردمندانه نيست كه انسان، دشمن را نبيند، وجود او را عدم فرض كند، چطور عليه ما توطئه نيست؟ بعضي گفتند شما توهم توطئه ميكـنـيـد! تـوطـئه اي وجـود ندارد! من در پاسخ، نشانههاي توطئه و نشانههاي خصومت را از اول انـقـلاب تـا امـروز در يـك فـهرست طولاني معرفي ميكنم، و نشان ميدهم، چطور عليه ما تـوطـئه نـيـسـت؟ در اول پـيروزي انقلاب آشكارا با انقلاب مخالفت شد، و اين سلسله تا امروز ادامه دارد، و ما امروز به معني حقيقي كلمه در دنيا دشمن داريم.4
در بيانات ديگري ايشان ميفرمايد: بـعضيها ميگويند ما توهم ميكنيم كه عليه ما توطئه است و دشمني وجود دارد. خيلي خوب، حـالا كـسـانـي كـه دلشـان ميخـواهد چشم خودشان را روي هم بگذارند و بگويند (ان شاءاللّه گـربـه اسـت )، امـّا واقعيت كه عوض نميشود، وجود دشمن با به خواب رفتن من و شما كه از بـيـن نميرود... با ندانستن ما، يا خود را به ندانستن زدن، دشمن، از دشمني خود دست برنمي دارد، افرادي مايلند اثبات كنند نخير، ملت ايران هيچ دشمني ندارد، كنار خانه خودتان بنشينيد و به كار خودتان سرگرم باشيد، خاطرتان هم جمع باشد كه همه جا امن است و امان، نه ! اين حرفها واقعيت ندارد.5
اقسام دشمنان:
با توجه به ديدگاههاي رهبري، ميتوان در يك تقسيم بندي كلي، دشمنان نظام اسلامي را به دو قسم، دشمنان داخلي و دشمنان خارجي تقسيم كرد:
علل و اهداف دشمني با نظام اسلامي:
ازمهمترين علل دشمني استعمارگران ازمنظررهبري ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود.
1. گسترش اسلام در دنيا و به خطر افتادن منافع استعمارگران:
از ديـدگـاه رهبري،يكي از علل اصلي دشمني اجانب، هماناگسترش اسلامِ ناب در بين كـشورهاي جهان ميباشد، چرا كه آنها پي برده بودند كه اگر اسلام و احكام اسلامي در ميان مـسـلمـانان جايگاه واقعي خود را پيدا كند و به ديگر كشورها برسد، منافع آنها به خطر خواهد افـتـاد. لذا از روز اول بـنـاي مـقـابـله و مـخـالفـت بـا اسلام و نظام اسلامي را گذاردند. و " همه آنها ازاسلام ناراحتند و رنج ميبرند و همه آن دولتها و قدرتهايي كه عظمت اسلام را به زيان خودشان ميبينند، امروز درمقابل اسلام، صف آرايي كردند "6
2. نفي سلطه سياسي، اقتصادي، نظامي و فرهنگي دشمنان:
پـيـروزي شـكـوهـمـنـد انـقـلاب اسـلامـي بـه رهـبـري امـام و مردم،دسـتاوردهاي فراواني به همراه داشته كه از جمله آنها نفي سلطه سياسي، اقتصادي، نظامي و فرهنگي بيگانگان بود است.
بنابراين مهم ترين دستاورد داخلي انقلاب اسلامي، "قطع دست بيگانگان و چپاولگران و سلطه گران نامشروع از ايران و ملت و منابع وثروتهاي آن "7 بوده است.
اهداف دشمني
پـس از پـيروزي انقلاب اسلامي، دشمن براي اعاده حيثيت و نيز منافع از دست رفته خود، از بين بردن نظام اسلامي را در دستور كار خود قرار داد.
از منظر رهبري، بعضي ازراهكارهايي كه دشمنان در جهت براندازي نظام درتلاش هستند، عبارتنداز،
1. تضعيف و تخريب باورهاي ديني.
حـفـظ هـويـت فـرهـنـگـي و ديـنـي نـشـانـه اي از شـخـصـيـت و استقلال ملتهاو تضعيف آن نشانه وابستگي ملتها است. اعتقاد به حفظ (هويّت ديني ) و دفاع از آن تـا پـاي جـان، نـظـام نـوپاي جمهوري اسلامي را برپا كرد و آن را در برابر تهاجمات گـونـاگـون دشـمـن، مـقـاوم و پايدار نمود. اگر دشمن بتواند اين اعتقاد را از ذهن مردم بزدايد، مـقـاومـتها و ايـثـارهـا و فداكاريها هم به دنبال آن از بين خواهند رفت و كشور دوباره در سلطه اجانب قرار خواهد گرفت. آيت الله خامنه اي در اين باره ميفرمايد: "آنها حاضرنيستند ببينند درمقابل چشمشان پرچم دين و دمكراسي روي يك علم برافراشته شود. سعي آنها اين است كه بين مردم سالاري و دين فاصله ايجاد كنند. "8 و براين اساس " تلاش دشمن اين است كه مردم را ازنظام اسلامي دلسرد و پايههاي ايمان و عقيده وعمل ديني را درمردم سست كند. "9
2. تضعيف اركان نظام اسلامي.
بـعـد از پيروزي انقلاب اسلامي، بسياري از نهادهاي خودجوش انقلابي،فعّاليّتهاي خود را شروع كرده، و با الهام از رهنمودهاي رهبري نظام به كار خود ادامه دادند. از جمله اهداف دشمن در جهت براندازي نظام اسلامي، تضعيف و تخريب اين اركان نظام ميباشد كه نقش مهمّي در تداوم پيروزي انقلاب ايفا ميكردند. ازمهمترين اهداف دشمن در اين زمينه تضعيف اصل ولايت فقيه بوده است. اصل ولايت فقيه به عنوان مهم ترين ركن نظام جمهوري اسلامي به شمار ميرود؛ اصلي كه نظام اسلامي را يك نظام ديني قرار داده و سببِ امتياز آن از نظامهاي مـوجـود دنـيـا شـده اسـت ؛ بـه همين دليل اين ركن مورد هجوم دشمن قرار گرفته،كه گاه توسط عوامل داخلي دست به انجام آنها ميزند. رهبري دراين باره ميفرمايد. " استكبار جهاني اين بار تصور كرد كه ميتواند روش مؤثرتري را براي مبارزه با انقلاب اسلامي تجربه كند و بر همين اساس پس از مطالعه زياد به اين نتيجه رسيد كه بايد رهبري انقلاب را هدف قرار دهد، زيرا ميداند كه با وجود يك رهبر مقتدر در ايران اسلامي، همه توطئههاي آنها نقش بر آب خواهد شد. "10
ايشان درادامه ميفرمايد "رهبري يعني آن نقطهاي كه مشكلات لاعلاج دولت به دست او حل ميشود، نفس او حقيقت را براي مردم روشن و توطئه دشمن را بر ملا ميكند، تبليغات دروغ و ترفندهاي گوناگون دشمن را افشا ميكند و به مردم اميد ميدهد. در برابر توطئه سياسي بينالمللي ميايستد و تماميت انقلاب را در مقابل توطئهگران قرار ميدهد و دشمن را وادار به عقب نشيني ميكند، رهبري در برابر اختلافافكنيهاي دشمن، مايه الفت و مانع تفرقه ميشود و دستها را در دست هم ميگذارد. "11
3. تضعيف روحانيت.
بـيتـرديـد حـضـور روحانيتِ آگاه و متعهد، در خيل عظيم نيروهاي مردمي، نقش مهمي در پيروزي انـقـلاب اسـلامـي ايـفا كرد. پيش قراولاني كه در راه اعتلاي كلمة اللّه و احياي اسلام ناب محمدي (ص ) از هـيـچ كـوشـشي دريغ نكرده و هم چون مراد و مقتداي خود، جان بر كف پذيراي هر گونه خـطر گرديدند. به همين دليل هم آماج حملات دشمنان و وابستگان آنها قرار گرفتند. ازاين رو رهبري ميفرمايد. " دشمنان اسلام از مقابله با نظامي كه منافع نامشروع استكبار را در منطقه برهم زده است، دست نخواهند كشيد و با آن آشتي نخواهند كرد. تجربههاي شكستخورده آنان سبب شده است كه روشهاي خود را در مقابله با ملت ايران پيچيدهتر كنند و امروز به اين نتيجه رسيدهاند كه براي زدن و كوبيدن انقلاب، بايد به سراغ حوزههاي علميه و دانشگاهها و يا يك فرد معمم بروند، تا بلكه از طريق آنها به هدف خود برسند، اما توطئهگران از بيداري حوزه و دانشگاه و هوشياري بزرگان اين كشور غافل بودند. "12
4. القاي ناكارآمدي دين.
القاي ناكارآمدي دين، از سوژههاي مهمي بود كه در جهت از بين بردن هويت ديني نظام اسلامي توسط بيگانگان در دستور كار قرار گرفت. طرح شبهاتي در خصوص محدوديّت قلمرو احكام ديـنـي و نفي جاودانگي احكام اسلامي، نمونه اي از اين حركت دشمن در جهت القاي ناكارآمدي دين محسوب ميگردد كه در ذيل به بعضي از آنها اشاره ميشود.
اسلامِ هزار و چهارصد سال پيش در مورد مفاهيم اجتماعي امروز نظر ندارد و اگر هم مطلبي داشته باشد قرائتها از آن متفاوت است و در تعارضِ با هم، همه ساقط ميشوند.
فـقـه قـابـليـت اجـرا در هـمـه زمـانها را نـدارد و حكومت ديني به معني اجراي احكام شريعت نيست
": استكبار در سي سال اخير همه امكانات سياسي ـ اقتصادي و نظامي خود را براي نابود كردن انقلاب اسلامي به كار گرفته است اما به اين نتيجه رسيده كه حمايت بي دريغ ملت و اتكاي نظام اسلامي به ايمان عميق مردم، از بين بردن جمهوري اسلامي را ناممكن كرده است و به همين علت با همه توان، خنثي كردن وجهه ضداستكباري و كاهش محتواي ديني و روح انقلابي نظام را دنبال ميكند كه اين واقعيت هوشياري كامل ملت و مسئولان را ميطلبد "13
5. تفكيك دين از سياست.
پـيـروزي انـقـلاب اسـلامـي ايـران توانست معادلات سياسي جهان را برهم زده و با ارائه نوعي حـكـومـت ديني، دين را در تمام عرصهها مطرح كند. ظهور اين حكومت ديني كه بيانگر جامعيت دين اسلام بود، بيگانگان را به فكر مقابله با اين جريان ديني انداخت.
"دشمنان اسلام درطول يك قرن و نيم گذشته سعي كرده بودند اسلام رابه طوركلي ازعرصه زندگي جامعه بيرون رانده و باطرح نظريه جدايي دين ازسياست، دينداري رافقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصي قلمداد كنند و با حذف اسلام ازصحنه سياست جهان، كشورهاي اسلامي راعرصه غارتگريها و تاخت و تازهاي سياسي خود نمايند. "14
6. شكست و نابودي اسلام و نظام اسلامي.
ايـمـان و بـاورهـاي ديـنـي مـسـلمـانـان هـمـواره مـهم ترين نقش در پيروزي مسلمانان و حفظ روحيه ايستادگي و مقاومت ملتهاي مورد ستم بوده است. بايد اذعان كرد پيروزي انقلاب اسلامي نويد حضور دوباره دين و نظام مبتني بر احكام ديني را بشارت داد.
تـاريـخ گـواه خـوبـي بـر اين ادعا است كه استكبار جهاني و وابستگانش نسبت به انقلابها و نـهـضـتهايـي كـه مـبـتني بر مكتب بوده اند سخت دشمني كرده، حيات اين انقلابها را مساوي با زوال و نابودي خود ميدانند. " آنچه كه بدخواهان ودشمنان اين ملت درپي آن هستند، سلب اين انگيزه وايمان ازمردم است "15
شيوههاي دشمن در مبارزه با نظام اسلامي.
در مـوضـوع دشـمـن شـنـاسـي، تـوجه به شيوه و روش دشمنان در جهت براندازي نظام اسلامي بسيار مهم است. ازمهمترين شيوه دشمن عبارتنداز؛
1. تحقير فرهنگ اسلامي.
دشمن به خوبي درك كرده است كه اگر ملتي از نظر فرهنگي، اتكاء به فرهنگ خود نداشته باشد زمينه فروپاشي استقلال فكري آنها و در نتيجه پذيرفتن همه نوع زمينههاي استعماري توسط آنان، فراهم خواهد بود. رهبر انقلاب، تهاجم و شبيخون فرهنگي را از جمله علائم تلاش جبهه استكبار براي بي محتوا كردن نظام اسلامي خوانده و تأكيد كرد "درك هوشمندانه اين موضوع و دفاع از "ارزشهاي اسلامي و انقلابي "، وظيفه اينجانب و مردم است كه به فضل الهي، مردم، امروز با هوشياري، درك بالا و قدرت تحليلِ تحسين برانگيز، در صحنه حاضرند "16
2. استفاده از روشهاي گوناگون تبليغي.
تـبـليغات و جنگ رواني از كارآمدترين روشهاي دشمن براي دست يابي مجدد به منافع از دست رفته خود در ايران است. رهبري ميفرمايد. " يكي ازتوطئهها و تهديدهاي دشمن، ايجاد اختلاف بين و دردرون كشورهاي اسلامي است. در واقع، بهترين ابزار و وسيلهاي كه دشمن دراختياردارد، اين است كه بين مسلمين اختلاف ايجاد كند "17
3. ترويج آزادي وارداتي.
از شيوههاي ديگر دشمن در جهت رسيدن به مقاصد و نيّات پليد خويش، ترويج آزادي وارداتي (اشـاعـه بـي بـنـد و بـاري و فـساد) ميباشد. جريان تاريخي فروپاشي تمدن اسلامي در (اندلس ) سند گويايي است كه پرده از حركات پنهاني دشمن برمي دارد. مقام معظم رهبري معتقد است درتفكر اسلامي و مكاتب غربي تفاوتهاي اصولي واساسي دربيان مرزهاي آزادي و تعيين چارچوب ان وجود دارد. و اگر بخواهيم نسبتي بين تفاوت آزادي درغرب و اسلام ارائه دهيم اين نسبت عموم و خصوصي من وجه خواهد بود. "درتفكر اسلامي و مكاتب غربي تفاوتهاي اصولي و اساسي دربيان مرزهاي آزادي و تعيين چارچوب آن وجود دارد.... اسلام در برخي از زمينهها دايره را از اين محدودتر ميكند و در بعضي از زمينهها آن را گسترش ميدهد و به اصطلاح طلبگي، بين نظر اسلام و نظر رايج دردنياي غرب درباب، آزادي، عموم و خصوص من وجه است. دربرخي ازچيزها مانظر غرب رابسيار محدود، تنگ بينانه و دربعضي ازامور آن رابيش ازحد وسعت يافته و نزديك به بي بند و باري ميدانيم 18
ايشان ميفرمايد "يك انسان براي اينكه آزاد باشد كافي نيست كه زيرسلطه انسان ديگر يا حكومت جبارنباشد، بلكه لازم است كه زير سلطه قوه غضبيه و شهويه خودش هم نباشد انساني كه براثر ضعف،ترس، طمع، حرص و شهوات نفساني مجبور ميشود تحميلات و محدوديتهايي را قبول كند آن انسان هم درحقيقت آزاد نيست "19
4. تفرقه افكني
از قديمي ترين و مؤ ثرترين شگردها و شيوهها جهت مقابله با يك حكومت و در نهايت براندازي آن، ايجاد (تفرقه ) در بين اقشار گوناگون آن ملت ميباشد.
دشمنان جمهوري اسلامي، از همان آغاز، به اين شيوه روي آوردند.رهبري ميفرمايد. " استكبارتلاش ميكند تك تك دولتها و حكومتهاي اسلامي را با چيزهاي جزيي و با وعده اي واهي ازبدنه دنياي اسلام جدا كند ووضع همين چيزي ميشود كه هم اينك درجهان اسلام وجود دارد "20
5. ايجاد ناامني و هرج و مرج.
از ديگر شيوههاي دشمن جهت مقابله با نظام اسلامي، ايجاد ناامني و هرج و مرج ميباشد. ايجاد نـاامـنـي زمـيـنـه مـنـاسـبـي بـراي تـضـعـيـف روحـيـه مـقاومت و ايستادگي مردم خواهد بود و توجه كارگزاران نظام را از موضوعات كليدي و اصلي به موضوعات فرعي و جنبي سوق ميدهد.
دلسـرد و نااميد كردن مردم، ايجاد حس بي اعتمادي نسبت به مسؤ ولان نظام، اعلام وجود مشكلات، مـوانـع و تـنـگـناهاي مختلف اجتماعي، سياسي، اقتصادي و نظامي و القاي اين كه اين مشكلات حـل نـشـدني است، برخي از مواردي است كه با پيروزي انقلاب اسلامي از طريق دشمن، در جهت ايـجاد ناامني به كار گرفته شد. "امروزاگر دردنيا ظلم وجود دارد، اگرسلطه وجود دارد، امروز اگرتمدن خشن غربي، دنيا را پركرده است وغارت اموال ملتها به وسيله مراكز جهاني وجود دارد، اينها به خاطر وجود هرج ومرج وانزواي اخلاق انساني است "21
6. به كارگيري ابزاري روشنفكرنماها و احزاب.
بـرجـسـتـه تـريـن ويـژگـي انـقـلاب اسـلامـي ايران، احياي هويت ديني بود كه با رهبريهاي خردمندانه امام به ثمر نشست. دشمن كه براي نابودي اين هويت ديني از همه ترفندها و حيلهها اسـتـفـاده كـرده بـود، ايـن بـار بـه فـكـر اسـتـخـدام تـعـليـم يـافـتـگـانِ فـرهـنـگ غرب، يعني روشـنـفـكـرنـمـاهـاي وابـسـته افتاد. اين افراد وابسته كه توسط بيگانگان انتخاب ميشوند، نسل جوان را آماج تيرهاي زهرآگين استعمار قرار ميدهند و ضمن دفاع از فرهنگ غربي و ره آورد آن، ديـن و فرهنگ ديني را زير سؤ ال ميبرند. رهبري در مورد روشنفكر درايران ميفرمايد: "من بارها گفتهام كه روشنفكري در ايران، بيمار متولّد شد. مقوله روشنفكري، با خصوصيّاتي كه در عالم تحقّق و واقعيّت دارد - كه در آن، فكر علمي، نگاه به آينده، فرزانگي، هوشمندي، احساس درد در مسائل اجتماعي و بخصوص آنچه كه مربوط به فرهنگ است، مستتر است - در كشور ما بيمار و ناسالم و معيوب متولّد شد. چرا؟ چون كساني كه روشنفكران اوّلِ تاريخ ما هستند، آدمهايي ناسالمند. "22
راه حلهاي مبارزه با دشمن:
از مهمترين راه حل مبارزه با دشمن ازمنظر و نگاه رهبري، توجه به سه اصل اساسي است:
1. هوشياري و درك موقعيت:
2. جرأت اقدام و نترسيدن از سختيها و خطرها:
3. ايمان و اميد به آينده:
ايشان نسبت به اين سه اصل ميفرمايد " هوشياري و درك موقعيت ـ جرأت اقدام و نترسيدن از سختيها و خطرها ـ و ايمان و اميد به آينده سه درس مهم [هستند] اين درسهاي مهم، راهگشاي امروز و آينده ملت و كشور است ".23
ايشان از يك طرف از مردم ميخواهد كه هوشيار باشند زيرا "دشمن گاهي با ده واسطه يك فرد ساده لوح و بيچارهاي را تحريك ميكند كه حرفي را بزند و يا موضعگيري غلط و ناشيانهاي را انجام دهد؛ و ممكن است چنين فردي، حتي خودش هم نداند كه عامل دشمن است. بنا بر اين بايد هوشيار بود؛ و من اميدوارم كه ملت ايران در شناخت دشمن اشتباه نكند. دشمن، استكبار جهاني است. دشمن، آمريكاست و دشمن، صهيونيستها هستند. "24
وازطرف ديگرعلاوه برهوشياري وآگاهي مردم، آمادگي لازم جهت مبارزه با دشمنان اسلام را داشته باشند. " ملت ايران به همان نسبت كه دشمن، روشهاي خود را در توطئه عليه ايران اسلامي پيچيدهتر ميكند، بايد بر هوشياري و آگاهي خود بيفزايد و با آمادگي معنوي، فكري، سياسي و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با يكديگر، چهره دشمن را در هر لباسي كه هست، شناسايي كند. "25
پينوشتها:
1. سخنراني رهبري در اجتماع بزرگ نيروى مقاومت بسيج مردمى به مناسبت سالروز تشكيل بسيج يييي/يي/يي.
2. سخنراني 14 بهمن 1369، 25 آذر1380و1فروردين 1382.
3. كيهان، 17/7/79، ص 7.
4. نشريه فرهنگي كميل، شهريور و مهر،79،ص 6.
5. دشمن شناسي از منظر امام خميني (ره)، پژوهشكده تحقيقات اسلامي سپاه.
6.بيانات در نماز جمعه: 24/12/1363.
7.بيانات در ديدار اعضاي اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانش آموزان 26/2/1382.
8. همان، 14/3/82.
9. همان، 20/3/1380.
10. همان، درتاريخ يييي/يي/يي.
11. همان.
12. همان، در اجتماع بزرگ نيروى مقاومت بسيج مردمى به مناسبت سالروز تشكيل بسيج: يييي/يي/يي
13. ديدار هزاران نفر از مردم مؤمن و انقلابي آذربايجان شرقي يييي/يي/يي.
14. به مناسبت بيستمين سالگرد پيروزي انقلاب، 21/11/1377.
15. بيانات رهبري /20/3/1380.
16. همان.
17. همان، 24مرداد 1374.
18. همان.
19. همان.
20. همان، 5/6/1380.
21. همان، 21/8/1380.
22. همان
23. همان.
24. همان.
25. همان.
نويسنده:علي اخترشهر
منبع: ماهنامه آموزشي، اطلاع رساني معارف شماره 64 ادامه مطلب
بـي گمان، ويژگي ضد استعماري اين انقلاب عظيم، راه هرگونه سوء استفاده بيگانگان از مـنـافـع مـلي را سـدّ كـرد و عـزم دشـمـنـان را در از بين بردن اهداف ضد استعماري نظام اسلامي دوچـندان نمود. طرح نقشههاي جديد در جهت دست يازي به خاك، هويت، فرهنگ و منافع ملت، در دستور كار دشمنان قرار گرفت.
بقيه در ادامه
در ايـن مـيـان، نـقـش رهـبـر ي در شـناخت دشمن و شگردهايش از عـوامـل اصـلي پـيـروزي و تداوم انـقـلاب اسلامي بـه شمار ميرود. امروز نيز تبيين ديدگاههاي رهبري در جهت آگاهي مردم و نسل جوان و خنثي سازي توطئههاي جديد دشمن بسيار مهم و مؤثر خواهد بود.
براي تصميم گيري و چگونگي واكنش در برابر دشمن بايد ابتدا او راشناخت، به اهدافش پي بـرد و روشهاي او را در ضـربـه زدن و رسـيـدن به اهدافش بازشناخت همچنان كه بايد نقاط ضـعـف و قـوت او را مـورد مـطـالعـه قـرار داد. بـه مجموع اين كارها دشمن شناسي گويند. اگر شـنـاسـايـي دشـمـن خـوب انـجـام نـگـيـرد آثـار مـنـفـي آن در مراحل تصميم گيري و برخورد، خود را نشان ميدهد.
مقام معظم رهبري ضمن تاءييد دشمن شناسي، به عنوان يك وظيفه مستمر ميفرمايد: " ملت ايران به همان نسبت كه دشمن، روشهاي خود را در توطئه عليه ايران اسلامي پيچيدهتر ميكند، بايد بر هوشياري و آگاهي خود بيفزايند و با آمادگي معنوي، فكري، سياسي و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با يكديگر، چهره دشمن را در هر لباسي كه هست، شناسايي كند. " 1
بـديـهي است براي برنامه ريزي و تعيين و تدوين سياست دفاعي در جهت صيانت از كيان نظام اسـلامـي، شـنـاسـايـي دشمن و تهديدهايي كه از ناحيه او موجوديت ملّي و ديني ما را تهديد ميكند، امري واجب است.
به طور كلي در مورد دشمنان، دو نظريه وجود دارد: نظريه توطئه و نظريه توهم توطئه.
1. نظريه توطئه:
عـده اي بـر ايـن بـاورنـد كـه هـر چـه در اجتماع اتفاق ميافتد نتايج مستقيم نقشههايي است كه افـراد يـا گـروههايي نيرومند، طرح ريزي كرده اند و ميگويند: در جهان همه توطئهها، به آمريكا، صهيونيستها، صاحبان انحصارات، سرمايه دارها و استعمارگران برمي گردد. " خوي تجاوزگري قدرتهاي بزرگ جهاني ودرراس همه آمريكاعليه تودههاي مردم دنيا و جهان اسلام بي پايان است "2
2. نظريه توهم توطئه:
در مـقـابـل نـظـريـه قـبـل، عـده اي مـعـتـقـدنـد كـه تـوهـم تـوطئه و ديدن دست بيگانه، در همه مـسـائل و جـريـانـات، سـبـب ميشـود كـه مـلت دچـار بـي عـمـلي و انـفـعـال شـود و در سـرنـوشـت و بـهـبـود حـيـات خـودش شـركـت نـكـنـد ايـنـان بـه عـنـوان مـثـال، نـظـري را كـه در داخـل كـشـور مـا راجـع بـه تـوطـئههاي اسرائيل و آمريكا وجود دارد، مطرح ميكنند. و معتقدند: توطئههايي كه در اين زمينه ادعا ميشود صحّت ندارد و كسي كه به توهم توطئه مبتلا است، تمام وقايع عمده سياسي، سير حوادث و مـشـي وقـايع تاريخي را در دست پنهان و قدرتمند سياست بازان بيگانه و سازمانهاي مخوف سـيـاسـي و اقـتـصـادي و مـذهـبـي وابسته به آنها ميپندارد و حتي تمام جنگها، شورشها، عقب مـانـدگـيها و وابـسـتـگـيهاي سـيـاسـي و سـقـوط ارزش پول و... را محصول دست پنهانِ بيگانه ميداند.
3. نقد نظريه توهم توطئه:
نـظـريـه تـوهم توطئه، دقيقا نقطه مقابل ديدگاه رهبري در خصوص دشمن ميباشد؛ زيرا رهبري به طور مكرر متذكر ميشود كه پاي ابرقدرتها و دشمنان در توطئهها ديده ميشود.
با نگاهي به تـاريـخ و تـجـارب درخـشـنـده دولتهاومخصوصا انقلاب اسلامي، پـذيـرش ايـن ديدگاه (توهم توطئه )را كه پنداري نـاآگـاهانه و ساده انديشانه است، رد ميكند. و بايد با اين نوع ساده انديشي، مقابله كرد؛ در غـيـر ايـن صـورت دشـمـن در دسـتـگـاههاي سـيـاسـي و فـرهـنـگـي كـشـور نـفـوذ خواهد كرد.
مقام معظم رهبري نيز ميفرمايد: "وقـتـي انـسـان ميبـيند دستگاههاي تبليغاتي دشمن، دستگاه تبليغاتي مزدور آمريكا، دستگاه تـبـليـغاتي دولت انگليس، دستگاه تبليغاتي دولت غاصب صهيونيست، براي فلان لايحه در مـجـلس يـقـه ميدرانـنـد، جـنـگ روانـي ميكـنـند، به خاطر فلان زنداني، به خاطر فلان مسؤ ول، دلسـوزي دايـه مهربان تر از مادر را نشان ميدهند، انسان حق دارد به شك بيفتد... دشمن، امـروز امـيـدوار است، شايد بتواند از ساده انديشي استفاده كند، جاي پاي خود را در دستگاههاي سياسي كشور و دستگاههاي فرهنگي كشور باز كند... امروز، روز حساسي است. اين روزگار، روزگار حساسي است "3
بنابراين مقام معظم رهبري ضمن ردّ نظريه توهم توطئه ميفرمايد: اگـر فـرض كـنـيـم كـه دشـمـن بر سر هر راهي وجود دارد، خردمندانه نيست كه انسان، دشمن را نبيند، وجود او را عدم فرض كند، چطور عليه ما توطئه نيست؟ بعضي گفتند شما توهم توطئه ميكـنـيـد! تـوطـئه اي وجـود ندارد! من در پاسخ، نشانههاي توطئه و نشانههاي خصومت را از اول انـقـلاب تـا امـروز در يـك فـهرست طولاني معرفي ميكنم، و نشان ميدهم، چطور عليه ما تـوطـئه نـيـسـت؟ در اول پـيروزي انقلاب آشكارا با انقلاب مخالفت شد، و اين سلسله تا امروز ادامه دارد، و ما امروز به معني حقيقي كلمه در دنيا دشمن داريم.4
در بيانات ديگري ايشان ميفرمايد: بـعضيها ميگويند ما توهم ميكنيم كه عليه ما توطئه است و دشمني وجود دارد. خيلي خوب، حـالا كـسـانـي كـه دلشـان ميخـواهد چشم خودشان را روي هم بگذارند و بگويند (ان شاءاللّه گـربـه اسـت )، امـّا واقعيت كه عوض نميشود، وجود دشمن با به خواب رفتن من و شما كه از بـيـن نميرود... با ندانستن ما، يا خود را به ندانستن زدن، دشمن، از دشمني خود دست برنمي دارد، افرادي مايلند اثبات كنند نخير، ملت ايران هيچ دشمني ندارد، كنار خانه خودتان بنشينيد و به كار خودتان سرگرم باشيد، خاطرتان هم جمع باشد كه همه جا امن است و امان، نه ! اين حرفها واقعيت ندارد.5
اقسام دشمنان:
با توجه به ديدگاههاي رهبري، ميتوان در يك تقسيم بندي كلي، دشمنان نظام اسلامي را به دو قسم، دشمنان داخلي و دشمنان خارجي تقسيم كرد:
علل و اهداف دشمني با نظام اسلامي:
ازمهمترين علل دشمني استعمارگران ازمنظررهبري ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود.
1. گسترش اسلام در دنيا و به خطر افتادن منافع استعمارگران:
از ديـدگـاه رهبري،يكي از علل اصلي دشمني اجانب، هماناگسترش اسلامِ ناب در بين كـشورهاي جهان ميباشد، چرا كه آنها پي برده بودند كه اگر اسلام و احكام اسلامي در ميان مـسـلمـانان جايگاه واقعي خود را پيدا كند و به ديگر كشورها برسد، منافع آنها به خطر خواهد افـتـاد. لذا از روز اول بـنـاي مـقـابـله و مـخـالفـت بـا اسلام و نظام اسلامي را گذاردند. و " همه آنها ازاسلام ناراحتند و رنج ميبرند و همه آن دولتها و قدرتهايي كه عظمت اسلام را به زيان خودشان ميبينند، امروز درمقابل اسلام، صف آرايي كردند "6
2. نفي سلطه سياسي، اقتصادي، نظامي و فرهنگي دشمنان:
پـيـروزي شـكـوهـمـنـد انـقـلاب اسـلامـي بـه رهـبـري امـام و مردم،دسـتاوردهاي فراواني به همراه داشته كه از جمله آنها نفي سلطه سياسي، اقتصادي، نظامي و فرهنگي بيگانگان بود است.
بنابراين مهم ترين دستاورد داخلي انقلاب اسلامي، "قطع دست بيگانگان و چپاولگران و سلطه گران نامشروع از ايران و ملت و منابع وثروتهاي آن "7 بوده است.
اهداف دشمني
پـس از پـيروزي انقلاب اسلامي، دشمن براي اعاده حيثيت و نيز منافع از دست رفته خود، از بين بردن نظام اسلامي را در دستور كار خود قرار داد.
از منظر رهبري، بعضي ازراهكارهايي كه دشمنان در جهت براندازي نظام درتلاش هستند، عبارتنداز،
1. تضعيف و تخريب باورهاي ديني.
حـفـظ هـويـت فـرهـنـگـي و ديـنـي نـشـانـه اي از شـخـصـيـت و استقلال ملتهاو تضعيف آن نشانه وابستگي ملتها است. اعتقاد به حفظ (هويّت ديني ) و دفاع از آن تـا پـاي جـان، نـظـام نـوپاي جمهوري اسلامي را برپا كرد و آن را در برابر تهاجمات گـونـاگـون دشـمـن، مـقـاوم و پايدار نمود. اگر دشمن بتواند اين اعتقاد را از ذهن مردم بزدايد، مـقـاومـتها و ايـثـارهـا و فداكاريها هم به دنبال آن از بين خواهند رفت و كشور دوباره در سلطه اجانب قرار خواهد گرفت. آيت الله خامنه اي در اين باره ميفرمايد: "آنها حاضرنيستند ببينند درمقابل چشمشان پرچم دين و دمكراسي روي يك علم برافراشته شود. سعي آنها اين است كه بين مردم سالاري و دين فاصله ايجاد كنند. "8 و براين اساس " تلاش دشمن اين است كه مردم را ازنظام اسلامي دلسرد و پايههاي ايمان و عقيده وعمل ديني را درمردم سست كند. "9
2. تضعيف اركان نظام اسلامي.
بـعـد از پيروزي انقلاب اسلامي، بسياري از نهادهاي خودجوش انقلابي،فعّاليّتهاي خود را شروع كرده، و با الهام از رهنمودهاي رهبري نظام به كار خود ادامه دادند. از جمله اهداف دشمن در جهت براندازي نظام اسلامي، تضعيف و تخريب اين اركان نظام ميباشد كه نقش مهمّي در تداوم پيروزي انقلاب ايفا ميكردند. ازمهمترين اهداف دشمن در اين زمينه تضعيف اصل ولايت فقيه بوده است. اصل ولايت فقيه به عنوان مهم ترين ركن نظام جمهوري اسلامي به شمار ميرود؛ اصلي كه نظام اسلامي را يك نظام ديني قرار داده و سببِ امتياز آن از نظامهاي مـوجـود دنـيـا شـده اسـت ؛ بـه همين دليل اين ركن مورد هجوم دشمن قرار گرفته،كه گاه توسط عوامل داخلي دست به انجام آنها ميزند. رهبري دراين باره ميفرمايد. " استكبار جهاني اين بار تصور كرد كه ميتواند روش مؤثرتري را براي مبارزه با انقلاب اسلامي تجربه كند و بر همين اساس پس از مطالعه زياد به اين نتيجه رسيد كه بايد رهبري انقلاب را هدف قرار دهد، زيرا ميداند كه با وجود يك رهبر مقتدر در ايران اسلامي، همه توطئههاي آنها نقش بر آب خواهد شد. "10
ايشان درادامه ميفرمايد "رهبري يعني آن نقطهاي كه مشكلات لاعلاج دولت به دست او حل ميشود، نفس او حقيقت را براي مردم روشن و توطئه دشمن را بر ملا ميكند، تبليغات دروغ و ترفندهاي گوناگون دشمن را افشا ميكند و به مردم اميد ميدهد. در برابر توطئه سياسي بينالمللي ميايستد و تماميت انقلاب را در مقابل توطئهگران قرار ميدهد و دشمن را وادار به عقب نشيني ميكند، رهبري در برابر اختلافافكنيهاي دشمن، مايه الفت و مانع تفرقه ميشود و دستها را در دست هم ميگذارد. "11
3. تضعيف روحانيت.
بـيتـرديـد حـضـور روحانيتِ آگاه و متعهد، در خيل عظيم نيروهاي مردمي، نقش مهمي در پيروزي انـقـلاب اسـلامـي ايـفا كرد. پيش قراولاني كه در راه اعتلاي كلمة اللّه و احياي اسلام ناب محمدي (ص ) از هـيـچ كـوشـشي دريغ نكرده و هم چون مراد و مقتداي خود، جان بر كف پذيراي هر گونه خـطر گرديدند. به همين دليل هم آماج حملات دشمنان و وابستگان آنها قرار گرفتند. ازاين رو رهبري ميفرمايد. " دشمنان اسلام از مقابله با نظامي كه منافع نامشروع استكبار را در منطقه برهم زده است، دست نخواهند كشيد و با آن آشتي نخواهند كرد. تجربههاي شكستخورده آنان سبب شده است كه روشهاي خود را در مقابله با ملت ايران پيچيدهتر كنند و امروز به اين نتيجه رسيدهاند كه براي زدن و كوبيدن انقلاب، بايد به سراغ حوزههاي علميه و دانشگاهها و يا يك فرد معمم بروند، تا بلكه از طريق آنها به هدف خود برسند، اما توطئهگران از بيداري حوزه و دانشگاه و هوشياري بزرگان اين كشور غافل بودند. "12
4. القاي ناكارآمدي دين.
القاي ناكارآمدي دين، از سوژههاي مهمي بود كه در جهت از بين بردن هويت ديني نظام اسلامي توسط بيگانگان در دستور كار قرار گرفت. طرح شبهاتي در خصوص محدوديّت قلمرو احكام ديـنـي و نفي جاودانگي احكام اسلامي، نمونه اي از اين حركت دشمن در جهت القاي ناكارآمدي دين محسوب ميگردد كه در ذيل به بعضي از آنها اشاره ميشود.
اسلامِ هزار و چهارصد سال پيش در مورد مفاهيم اجتماعي امروز نظر ندارد و اگر هم مطلبي داشته باشد قرائتها از آن متفاوت است و در تعارضِ با هم، همه ساقط ميشوند.
فـقـه قـابـليـت اجـرا در هـمـه زمـانها را نـدارد و حكومت ديني به معني اجراي احكام شريعت نيست
": استكبار در سي سال اخير همه امكانات سياسي ـ اقتصادي و نظامي خود را براي نابود كردن انقلاب اسلامي به كار گرفته است اما به اين نتيجه رسيده كه حمايت بي دريغ ملت و اتكاي نظام اسلامي به ايمان عميق مردم، از بين بردن جمهوري اسلامي را ناممكن كرده است و به همين علت با همه توان، خنثي كردن وجهه ضداستكباري و كاهش محتواي ديني و روح انقلابي نظام را دنبال ميكند كه اين واقعيت هوشياري كامل ملت و مسئولان را ميطلبد "13
5. تفكيك دين از سياست.
پـيـروزي انـقـلاب اسـلامـي ايـران توانست معادلات سياسي جهان را برهم زده و با ارائه نوعي حـكـومـت ديني، دين را در تمام عرصهها مطرح كند. ظهور اين حكومت ديني كه بيانگر جامعيت دين اسلام بود، بيگانگان را به فكر مقابله با اين جريان ديني انداخت.
"دشمنان اسلام درطول يك قرن و نيم گذشته سعي كرده بودند اسلام رابه طوركلي ازعرصه زندگي جامعه بيرون رانده و باطرح نظريه جدايي دين ازسياست، دينداري رافقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصي قلمداد كنند و با حذف اسلام ازصحنه سياست جهان، كشورهاي اسلامي راعرصه غارتگريها و تاخت و تازهاي سياسي خود نمايند. "14
6. شكست و نابودي اسلام و نظام اسلامي.
ايـمـان و بـاورهـاي ديـنـي مـسـلمـانـان هـمـواره مـهم ترين نقش در پيروزي مسلمانان و حفظ روحيه ايستادگي و مقاومت ملتهاي مورد ستم بوده است. بايد اذعان كرد پيروزي انقلاب اسلامي نويد حضور دوباره دين و نظام مبتني بر احكام ديني را بشارت داد.
تـاريـخ گـواه خـوبـي بـر اين ادعا است كه استكبار جهاني و وابستگانش نسبت به انقلابها و نـهـضـتهايـي كـه مـبـتني بر مكتب بوده اند سخت دشمني كرده، حيات اين انقلابها را مساوي با زوال و نابودي خود ميدانند. " آنچه كه بدخواهان ودشمنان اين ملت درپي آن هستند، سلب اين انگيزه وايمان ازمردم است "15
شيوههاي دشمن در مبارزه با نظام اسلامي.
در مـوضـوع دشـمـن شـنـاسـي، تـوجه به شيوه و روش دشمنان در جهت براندازي نظام اسلامي بسيار مهم است. ازمهمترين شيوه دشمن عبارتنداز؛
1. تحقير فرهنگ اسلامي.
دشمن به خوبي درك كرده است كه اگر ملتي از نظر فرهنگي، اتكاء به فرهنگ خود نداشته باشد زمينه فروپاشي استقلال فكري آنها و در نتيجه پذيرفتن همه نوع زمينههاي استعماري توسط آنان، فراهم خواهد بود. رهبر انقلاب، تهاجم و شبيخون فرهنگي را از جمله علائم تلاش جبهه استكبار براي بي محتوا كردن نظام اسلامي خوانده و تأكيد كرد "درك هوشمندانه اين موضوع و دفاع از "ارزشهاي اسلامي و انقلابي "، وظيفه اينجانب و مردم است كه به فضل الهي، مردم، امروز با هوشياري، درك بالا و قدرت تحليلِ تحسين برانگيز، در صحنه حاضرند "16
2. استفاده از روشهاي گوناگون تبليغي.
تـبـليغات و جنگ رواني از كارآمدترين روشهاي دشمن براي دست يابي مجدد به منافع از دست رفته خود در ايران است. رهبري ميفرمايد. " يكي ازتوطئهها و تهديدهاي دشمن، ايجاد اختلاف بين و دردرون كشورهاي اسلامي است. در واقع، بهترين ابزار و وسيلهاي كه دشمن دراختياردارد، اين است كه بين مسلمين اختلاف ايجاد كند "17
3. ترويج آزادي وارداتي.
از شيوههاي ديگر دشمن در جهت رسيدن به مقاصد و نيّات پليد خويش، ترويج آزادي وارداتي (اشـاعـه بـي بـنـد و بـاري و فـساد) ميباشد. جريان تاريخي فروپاشي تمدن اسلامي در (اندلس ) سند گويايي است كه پرده از حركات پنهاني دشمن برمي دارد. مقام معظم رهبري معتقد است درتفكر اسلامي و مكاتب غربي تفاوتهاي اصولي واساسي دربيان مرزهاي آزادي و تعيين چارچوب ان وجود دارد. و اگر بخواهيم نسبتي بين تفاوت آزادي درغرب و اسلام ارائه دهيم اين نسبت عموم و خصوصي من وجه خواهد بود. "درتفكر اسلامي و مكاتب غربي تفاوتهاي اصولي و اساسي دربيان مرزهاي آزادي و تعيين چارچوب آن وجود دارد.... اسلام در برخي از زمينهها دايره را از اين محدودتر ميكند و در بعضي از زمينهها آن را گسترش ميدهد و به اصطلاح طلبگي، بين نظر اسلام و نظر رايج دردنياي غرب درباب، آزادي، عموم و خصوص من وجه است. دربرخي ازچيزها مانظر غرب رابسيار محدود، تنگ بينانه و دربعضي ازامور آن رابيش ازحد وسعت يافته و نزديك به بي بند و باري ميدانيم 18
ايشان ميفرمايد "يك انسان براي اينكه آزاد باشد كافي نيست كه زيرسلطه انسان ديگر يا حكومت جبارنباشد، بلكه لازم است كه زير سلطه قوه غضبيه و شهويه خودش هم نباشد انساني كه براثر ضعف،ترس، طمع، حرص و شهوات نفساني مجبور ميشود تحميلات و محدوديتهايي را قبول كند آن انسان هم درحقيقت آزاد نيست "19
4. تفرقه افكني
از قديمي ترين و مؤ ثرترين شگردها و شيوهها جهت مقابله با يك حكومت و در نهايت براندازي آن، ايجاد (تفرقه ) در بين اقشار گوناگون آن ملت ميباشد.
دشمنان جمهوري اسلامي، از همان آغاز، به اين شيوه روي آوردند.رهبري ميفرمايد. " استكبارتلاش ميكند تك تك دولتها و حكومتهاي اسلامي را با چيزهاي جزيي و با وعده اي واهي ازبدنه دنياي اسلام جدا كند ووضع همين چيزي ميشود كه هم اينك درجهان اسلام وجود دارد "20
5. ايجاد ناامني و هرج و مرج.
از ديگر شيوههاي دشمن جهت مقابله با نظام اسلامي، ايجاد ناامني و هرج و مرج ميباشد. ايجاد نـاامـنـي زمـيـنـه مـنـاسـبـي بـراي تـضـعـيـف روحـيـه مـقاومت و ايستادگي مردم خواهد بود و توجه كارگزاران نظام را از موضوعات كليدي و اصلي به موضوعات فرعي و جنبي سوق ميدهد.
دلسـرد و نااميد كردن مردم، ايجاد حس بي اعتمادي نسبت به مسؤ ولان نظام، اعلام وجود مشكلات، مـوانـع و تـنـگـناهاي مختلف اجتماعي، سياسي، اقتصادي و نظامي و القاي اين كه اين مشكلات حـل نـشـدني است، برخي از مواردي است كه با پيروزي انقلاب اسلامي از طريق دشمن، در جهت ايـجاد ناامني به كار گرفته شد. "امروزاگر دردنيا ظلم وجود دارد، اگرسلطه وجود دارد، امروز اگرتمدن خشن غربي، دنيا را پركرده است وغارت اموال ملتها به وسيله مراكز جهاني وجود دارد، اينها به خاطر وجود هرج ومرج وانزواي اخلاق انساني است "21
6. به كارگيري ابزاري روشنفكرنماها و احزاب.
بـرجـسـتـه تـريـن ويـژگـي انـقـلاب اسـلامـي ايران، احياي هويت ديني بود كه با رهبريهاي خردمندانه امام به ثمر نشست. دشمن كه براي نابودي اين هويت ديني از همه ترفندها و حيلهها اسـتـفـاده كـرده بـود، ايـن بـار بـه فـكـر اسـتـخـدام تـعـليـم يـافـتـگـانِ فـرهـنـگ غرب، يعني روشـنـفـكـرنـمـاهـاي وابـسـته افتاد. اين افراد وابسته كه توسط بيگانگان انتخاب ميشوند، نسل جوان را آماج تيرهاي زهرآگين استعمار قرار ميدهند و ضمن دفاع از فرهنگ غربي و ره آورد آن، ديـن و فرهنگ ديني را زير سؤ ال ميبرند. رهبري در مورد روشنفكر درايران ميفرمايد: "من بارها گفتهام كه روشنفكري در ايران، بيمار متولّد شد. مقوله روشنفكري، با خصوصيّاتي كه در عالم تحقّق و واقعيّت دارد - كه در آن، فكر علمي، نگاه به آينده، فرزانگي، هوشمندي، احساس درد در مسائل اجتماعي و بخصوص آنچه كه مربوط به فرهنگ است، مستتر است - در كشور ما بيمار و ناسالم و معيوب متولّد شد. چرا؟ چون كساني كه روشنفكران اوّلِ تاريخ ما هستند، آدمهايي ناسالمند. "22
راه حلهاي مبارزه با دشمن:
از مهمترين راه حل مبارزه با دشمن ازمنظر و نگاه رهبري، توجه به سه اصل اساسي است:
1. هوشياري و درك موقعيت:
2. جرأت اقدام و نترسيدن از سختيها و خطرها:
3. ايمان و اميد به آينده:
ايشان نسبت به اين سه اصل ميفرمايد " هوشياري و درك موقعيت ـ جرأت اقدام و نترسيدن از سختيها و خطرها ـ و ايمان و اميد به آينده سه درس مهم [هستند] اين درسهاي مهم، راهگشاي امروز و آينده ملت و كشور است ".23
ايشان از يك طرف از مردم ميخواهد كه هوشيار باشند زيرا "دشمن گاهي با ده واسطه يك فرد ساده لوح و بيچارهاي را تحريك ميكند كه حرفي را بزند و يا موضعگيري غلط و ناشيانهاي را انجام دهد؛ و ممكن است چنين فردي، حتي خودش هم نداند كه عامل دشمن است. بنا بر اين بايد هوشيار بود؛ و من اميدوارم كه ملت ايران در شناخت دشمن اشتباه نكند. دشمن، استكبار جهاني است. دشمن، آمريكاست و دشمن، صهيونيستها هستند. "24
وازطرف ديگرعلاوه برهوشياري وآگاهي مردم، آمادگي لازم جهت مبارزه با دشمنان اسلام را داشته باشند. " ملت ايران به همان نسبت كه دشمن، روشهاي خود را در توطئه عليه ايران اسلامي پيچيدهتر ميكند، بايد بر هوشياري و آگاهي خود بيفزايد و با آمادگي معنوي، فكري، سياسي و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با يكديگر، چهره دشمن را در هر لباسي كه هست، شناسايي كند. "25
پينوشتها:
1. سخنراني رهبري در اجتماع بزرگ نيروى مقاومت بسيج مردمى به مناسبت سالروز تشكيل بسيج يييي/يي/يي.
2. سخنراني 14 بهمن 1369، 25 آذر1380و1فروردين 1382.
3. كيهان، 17/7/79، ص 7.
4. نشريه فرهنگي كميل، شهريور و مهر،79،ص 6.
5. دشمن شناسي از منظر امام خميني (ره)، پژوهشكده تحقيقات اسلامي سپاه.
6.بيانات در نماز جمعه: 24/12/1363.
7.بيانات در ديدار اعضاي اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانش آموزان 26/2/1382.
8. همان، 14/3/82.
9. همان، 20/3/1380.
10. همان، درتاريخ يييي/يي/يي.
11. همان.
12. همان، در اجتماع بزرگ نيروى مقاومت بسيج مردمى به مناسبت سالروز تشكيل بسيج: يييي/يي/يي
13. ديدار هزاران نفر از مردم مؤمن و انقلابي آذربايجان شرقي يييي/يي/يي.
14. به مناسبت بيستمين سالگرد پيروزي انقلاب، 21/11/1377.
15. بيانات رهبري /20/3/1380.
16. همان.
17. همان، 24مرداد 1374.
18. همان.
19. همان.
20. همان، 5/6/1380.
21. همان، 21/8/1380.
22. همان
23. همان.
24. همان.
25. همان.
نويسنده:علي اخترشهر
منبع: ماهنامه آموزشي، اطلاع رساني معارف شماره 64