به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

بعد از دایر شدن مجتمع های آموزشی رزمندگان در جبهه، اوقات فراغت از جنگ را به تحصیل می پرداختیم.


یکی از روزهای تابستان برای گرفتن امتحان ما را زیر سایه درختی جمع کردند.


بعد از توزیع ورقه های امتحانی مشغول نوشتن شدیم.


خمپاره اندازهای دشمن همزمان شروع کرده بودند.


یک خمپاره در چند متریمان به زمین خورد.


همه بدون توجه، سرگرم جواب دادن به سئوالات بودند.


یک ترکش افتاد روی ورقه دوست بغل دستیم و چون گرم بود قسمتی از آن را سوزاند.


ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت: برگه من زخمی شده باید تا فردا به او مرخصی بدهی! همه خندیدند و شیطنت دشمن را به چیزی نگرفتند.

 

 

خبرگزاری دفاع مقدس

ادامه مطلب
سه شنبه 5 اسفند 1393  - 3:35 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5898044
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی