شکی نیست که اپل از ماشین تبلیغاتی ظالم و بی رحمی برخوردار است؛ فعالان حوزه تکنولوژی و کاربران چند سالیست که یک سوال ساده و تکراری را در ذهن خود مرور می کنند: تاثیر تبلیغات تا کجا پیش می رود و آیا اصلا محصولات عالی که می توانند خود، راهشان را بین کاربران باز نمایند نیازی به تبلیغ دارند؟
بقیه در ادامه مطلب...
از آنها خوشمان بیاید یا خیر، محصولات اپل خوب می فروشند، نکته اینجاست که از کیفیت بسیار بالایی نیز برخوردار هستند. اگرچه آیفون در بحث مشخصات سخت افزاری و برخی ویژگی ها، از پرچمداران اندرویدی عقب تر است اما هیچکس نمی تواند منکر قدرت فروشش گردد.
صرفا تبلیغات نیست که باعث فروش محصولات اپل می شود، تولیدات شرکت مورد بحث مشخصا یا بهتر هستند و یا نوع کاربری راحت تری دارند. آیفون احتمالا بزرگ ترین داستانی است که اپل می تواند از موفقیت های خودش در آن بگوید؛ موبایلی که از هیچ، به محبوب ترین اسمارت فون جهان تبدیل شد. بسیاری از ما پیش از ورود شرکت یاد شده به حوزه موبایل ها، اسمارت فون داشته ایم؛ بله، در آن موبایل ها هم می شد در اینترنت چرخید، از GPS استفاده کرد و یا ایمیل زد، اما طراحی خود موبایل و اپلیکیشن ها به شکلی غیرکاربردی صورت گرفته بود.
همین حکایت برای اولین موبایل های اندرویدی که اندکی پس از حضور آیفون پا به عرصه وجود گذاشتند هم صادق است. تا قبل از موبایل شرکت اپل، گیک ها به سوی ویندوز موبایل سوق پیدا می کردند و کاربرانی که استفاده ای عادی از موبایل داشتند، با دیدن منو های پیچ در پیچ آن از «هوشمند بودن موبایل می ترسیدند». سپس اما استیو جابز آیفون را به همه نشان داد، موبایلی با صفحه نمایش بزرگ و لمسی که برای لمس کردنش هم نیازی نبود آن را «فشار» داد. ناگهان جهان اسمارت فون ها متحول شد، آنها جذاب شدند و هر کاربری، دلش یکیشان را می خواست.
اپل چنین حرکتی را آغاز کرد، نه سامسونگ یا HTC و یا هر شرکت دیگری که در آن زمان مثلا اسمارت فون می ساخت. آیفون هم البته در ابتدای راه به هیچ عنوان راضی کننده نبود و از مشکلات بسیاری رنج می برد؛ نمی شد به آن اعتماد کرد که کارکردی کاملا بی نقص در اختیارتان بگذارد، این موبایل همچنین از شبکه ۳G پشتیبانی نمی کرد و گاهی هم نداشتن هیچ دکمه ای بر روی آن، کار کردن با آیفون اولیه را برایتان تبدیل به یک کابوس می نمود.
از آیفون ۳Gs که در سال ۲۰۰۹ عرضه شد می توان به عنوان اولین اسمارت فون بالغ اپل نام برد. محصول مورد بحث را همچنین می توان به عنوان اولین موبایل هوشمند واقعی نام گذاری کرد. محصولی که اگر نبود، واقعا مشخص نمی شد گوگل، سامسونگ و HTC حال در چه جایگاهی ایستاده بودند. شاید اگر گوگل و یارانش روی پای خودشان ایستاده بودند، حال شاهد موبایلی بسیار پیشرفته تر بودیم، یا شاید هم در سناریویی دیگر همچنان از صفحه نمایش های لمسی مقاومتی و قلم های استایلوس با موبایل هایی با دکمه هایی در بخش زیرین آنها استفاده می کردیم؛ کدام را متصور هستید؟
برند مک بوک مثال خوب دیگری است. این محصول در همه ی بررسی ها در سایت های معتبر و مختلف امتیازهای بالایی به دست می آورد. تیم کوک در مراسم اخیر اپل، خوب توانست کاربران را مشتاق به خرید مک بوک جدید کند. برند مک بوک البته پیشتر هم توانسته بود نظر کاربران را به خود جلب کند اما (در این بخش نویسنده ی فوربز از زبان خود می گوید) من هم که تا به حال از لپ تاپ های ویندوزی بهره گرفته ام نیز ترغیب شده ام تا مک بوک جدید را تهیه کنم؛ صرفا به دلیل اینکه کمپانی مورد بحث به شکل مداوم در حال معرفی محصولاتی عالیست.
مشخصا لپ تاپ های مخصوص بازی، محصولاتی هیجان انگیزند؛ پردازنده های گرافیکی دوگانه و رزولوشن نمایشگر ۴K در غول های جدید ایسوس و Alienware می تواند جایگزین کاملی برای یک PC رومیزی باشد، البته با پرداخت دست کم دو برابر قیمت. اما این محصولات بسیار قوی از یک نقطه، بدجوری می لنگند؛ آن هم عمر باتریست. مشخصه ای که در نوت بوک های اپل یکی از ویژگی های شکست ناپذیر است. Dell البته با سری XPS خود سعی می کند تا به عمر باتری مک بوک ها نزدیک شود و این اتفاق در مدل سال ۲۰۱۵ بیش از هر زمان دیگری افتاده، هرچند که هنوز هم مک بوک ها در این زمینه برتر هستند.
اما مک بوک جدید چرا خوب خواهد فروخت؟ دلایل مختلفی وجود دارد که شاید هیچ ربطی به تبلیغات نداشته باشند. کیبورد این محصولات بی نظیر است؛ همه نمونه ها دارای نور پس زمینه هستند که معمولا سازنده های دیگر، آنها را در محصولات مرغوب خود به کار می برند، کیفیت تایپ با کیبورد های سایر لپ تاپ ها نیز کاملا متفاوت از هم است. اگرچه عده ی زیادی معتقد هستند که برای چشم انسان در نمایشگر های زیر ۱۵ اینچ، رزولوشن Full HD کافیست اما باید قبول کرد که نمایشگر رتینای مک بوک جدید چشم ها را می نوازد. ضمن اینکه اگر کاربری بخواهد لپ تاپی با رزولوشن تصویر بالاتر از Full HD از سازندگان دیگر تهیه کند، مجبور به پرداخت مبلغ بالایی خواهد بود؛ مبلغی که شاید زیاد هم با نوت بوک های اپل تفاوت نکند.
وزن مک بوک ها نیز مسئله ی دیگریست که برخی از کاربران را شیفته خود کرده؛ نوت بوک های یاد شده با وزنی بسیار سبک، عمر باتری طولانی تر از سنگین ترین لپ تاپ های ویندوزی دارند. اگرچه سایر سازندگان هم دیگر لپ تاپ ۳ کیلویی نمی سازند اما واقعا چرا نمی توانند به سبکی اپل برسند؟ آنها در نمایشگرهایی هم اندازه با صفحه نمایش نوت بوک های اپل، لپ تاپ هایی ۷۰۰ دلاری با کیبورد های ناهمگون و همینطور عمر باتری بسیار کم تولید کرده و آنها را صرفا با سخت افزاری به روز، به بازار می فرستند.
سلطه اپل به بازار محصولات تکنولوژیک صرفا مربوط به اسمارت فون ها و همینطور نوت بوک ها نمی گردد. می توانیم به چندین سال پیش برگشته و تحلیلی بر بازار موزیک پلیرهای دیجیتال داشته باشیم. دقیقا همانند اتفاقی که برای موبایل های هوشمند افتاد، اپل در بازار موزیک پلیرها «نخست» نبود. یکی از سازندگان اسپیکر و کارت صدا به نام Creative بر این بازار سلطه داشت و بیشتر مدل هایش نیز با هارد به بازار عرضه می شدند.
این کمپانی محصولاتی ارائه می کرد که ظرفیت بیشتری از آیپاد های اپل داشتند اما مشکل Creative در بخش بازاریابی و تبلیغات بود؛ آنها نتوانستند آنچنان که باید، خود را همگام با تکنولوژی جلو برانند. در نهایت نیز این اپل بود که به واسطه طراحی فشرده تر و البته با توجه به قدرت iTunes که روز به روز در حال رشد بود، توانست حاکم بر این بازار گردد.
کمپانی مورد بحث، بیش از حد به طراحی اهمیت می دهد اما گاهی به محصولات قدیمی اش که نگاه کنید، می بینید که دارای تاریخ مصرف مشخصی بوده اند؛ از طرف دیگر برخی از ویژگی هایی که در محصولات هم رده و رقیب یافت می شود، در محصولات اپل موجود نیست. شاید کلید ماجرا در دست «زیبایی بروز» این محصولات باشد، حتی در ارائه های استیو جابز و تیم کوک هنگام معرفی محصول، بخش زیادی از صحبت ها به «طراحی» بر می گردد. گویی آنها به زبانی دیگر و جدا از سایر سازندگان سخن می گویند، زبانی که در آن صرفا اعداد و ارقام مربوط به پردازنده و کارت گرافیک سریع تر مطرح نیست.
برای نمونه، در شاسی مک بوک جدید، با استفاده از مهندسی بی نظیر اینتل، اپل قادر شده تا پردازنده کم مصرف Core M را در مداری کوچک جای داده و سپس بقیه فضای خالی در این نوت بوک را به باتری های چندگانه اختصاص دهد. نتیجه ی این حرکت لپ تاپی شده که کمتر از یک کیلوگرم وزن داشته، بسیار باریک است و همچنان از عمر باتری قابل تحسینی بهره می جوید. سوال اصلی اینجاست که چرا تا به حال هیچ سازنده ی دیگری در این زمینه وارد جنگ با اپل نشده است؟
جدا از بحث ویندوز و OS X، مک بوک ها ارگونومی بهتری از لپ تاپ های سایر سازندگان داشته و محصولاتی زیباترند. البته که می توانید لپ تاپ هایی ارزان تر و در همین حال قوی تر هم بخرید اما به این نکته دقت کنید که در ساخت مک بوک، اپل سعی کرده همه عناصر غیرضروری را حذف و به افزایش کیفیت بخش های تولید شده بپردازد. برای بیشتر کاربران، کیفیت ترکپد، کیبورد و صفحه نمایش از اهمیتی برابر با سخت افزار برخوردار است. مشتریان حاضرند برای داشتن بالاترین کیفیت در این سه مشخصه، هزینه ای بالاتر بپردازند و فروش بالای مک بوک ها نیز حاکی از صحت همین ادعاست. این همان نکته ایست که گویا سایر سازندگان نمی خواهند درکش کنند.
منبع : دیجیاتو