افت توليد حوزههاي سنتي توليد نفت و گاز در خشكي دغدغهاي فراگير و
نگرانكننده براي آينده توليد نفت در ايران و كشورهاي پيشرو در اين مسير
از قبيل عربستان، ليبي و ابوظبي تلقي ميشود.
بر اين اساس، در حوزههاي توليد خشكي، توليدكنندگان نفت با ورود به نيمه دو عمر ذخاير نفتي خود و به دليل مواجه با مشكل افت توليد تدابير توسعهاي و حفاريهاي تعميراتي را با صرف سرمايههاي كلان در دستوركارشان قرار ميدهند تا ضمن نگهداشت سطح توليد فعلي، جايگاه خود در عرصه انرژي جهان را تثبيت كنند.
بر اساس برآوردهاي صورت گرفته تقاضاي نفت جهان در سال 2030 از 85 ميليون بشكه فعلي در روز به 120 ميليون بشكه در روز افزايش خواهد يافت و اين در حالي است كه در بررسيهاي به عمل آمده تنها كشورهاي منطقه خاورميانه و كشورهاي حاشيه شمالي آفريقا طي سالهاي آتي همچنان به عنوان دارندگان بي رقيب مخازن نفت و گاز در جهان مطرح و تأمينكنندگان نياز آتي جهان به شمار ميآيند.
بنابر اين گزارش، توجه جدي توأم با تأكيد به بهرهبرداري از حوزههاي دريايي، فراساحلي خليج فارس و شمال آفريقا با هدف تأمين روزافزون نياز جهان به نفت و گاز طي سالهاي آتي در دستوركار كارشناسان و برنامهريزان امر است تا جايي كه در گزارش DOUGLAS و WEST WOOD Ltd كه از معتبرترين منابع شناخته شده تحليلي و ارائه دهنده گزارشاتي در اين سطح هستند، مرور بر وضعيت فعلي و آتي جهان مبين افزايش صادرات نفت از سوي همه توليدكنندگان نفت، به خصوص دو كشور آفريقايي " نيجريه و آنگولا " است.
بر اساس برآوردهاي صورت گرفته، توجه به افزايش توليد گاز در منطقه فراساحلي خليج فارس از ديگر محورهاي مورد تأكيد دستاندركاران عرصه انرژي جهان به خصوص دو كشور قطر و ايران است كه با هدف تأمين نيازهاي رو به تزايد داخلي و صادرات گاز مايع " LNG " در دستور انجام قرار گرفته است تا جايي كه طبق گمانهزنيها پيشبيني شده است تا پنج سال آتي ميزان سرمايهگذاريها با هدف توليد گازمايع " LNG " در قياس با سال گذشته تا بيش از پنج برابر افزايش يابد.
بقيه در ادامه
اين گزارش حاكي است، طي پنج سال گذشته با هدف افزايش توليد، حدود هزار و 200 حلقه چاه در حاشيه خليج فارس حفر و بر اساس برنامه تعريف شده قرار است حفر حدود هزار و 900 حلقه چاه ديگر تا پنج سال آتي در دستوركار بخش حفاري كشور قرار گيرد كه طبق برآوردهاي صورت گرفته ماحصل اين حفاريها رشد سالانه معادل يك ميليون بشكه نفت " تركيبي از ميزان نفت توليدي و معادل نفتي گاز توليدي " يا به مفهومي رسيدن از هشت ميليون و 400 هزار بشكه كنوني به 13 ميليون و 700 هزار بشكه با هزينه بستههاي خدماتي " در هر دو بخش خشكي و دريا " بالغ بر 53 ميليارد دلار در منطقه خاورميانه تا پنج سال آتي خواهد شد.
* تبديل شدن خاورميانه به بزرگترين توليدكننده جهان
بر اساس اين گزارش، طبق بررسيهاي به عمل آمده منطقه خاورميانه به عنوان آخرين فراتاخت جاذبه براي سرمايهگذاران طي سالهاي آتي خواهد بود چرا كه اين منطقه بزرگترين خاستگاه ذخاير نفت و گاز جهان و مطالبهگر عمده درآمد حاصله از محل صادرات دو كالاي مزبور تلقي ميشود.
طي سالهاي گذشته به جهت رشد بهرهبرداري از ميادين عظيم نفت و گاز و بروز تنشهاي ژئوپولوتيكي يا اخلال موقت در عرضه نفت، ثبات قيمت نفت نيز با چالشها و تنشهايي مواجه بوده است كه البته عمده دليل آن فقدان ظرفيت توليد اضافي در كشورهاي توليدكننده و در سراشيبي قرار گرفتن ذخاير كشورهاي واقع در قاره آمريكا، اروپاي غربي و آسيا تلقي ميشود كه البته هنوز هم ادامه دارد.
طبق بررسيهاي به عمل آمده، انتظار ميرود سالهاي آينده كليه مناطق توليدكننده نفت و گاز به استثناء فراساحل اروپا به لحاظ توليد رشد قابل توجهي داشته باشند كه البته پيشگامان اين فرآيند كشورهاي خاورميانه خواهند بود بدين سبب پيشبيني ميشود توليد فراساحل خاورميانه تا پايان سال 2012 با نرخ ترقي 46 درصد به معادل 13.7 ميليون بشكه نفت در روز " MMBOE / day " افزايش يابد.
بر اين اساس، توليدكنندگان نفت و گاز آفريقاي شمالي " MENA " با دوسوم ذخاير ثابت شده نفت جهان، اثرگذارترين قلمرو نفتي دنيا را به خود اختصاص دادهاند كه با اختلاف بسياري ديگر حوزههاي نفتي را تحتالشعاع قرار ميدهند چرا كه عمده ذخاير عظيم منطقه مزبور قابل دسترسي و بالغ بر 742 ميليارد بشكه نفت است، البته ذخائر قابل توجه ديگري در روسيه و آمريكاي شمالي قرار دارند كه ميتوانند در حل اين معاله نقش داشته باشند.
از سويي در صورت تحقق توسعه فناوري نفت سنگين، كشورهايي همچون كانادا و ونزوئلا كه هر يك بيش از يك تريليون بشكه نفت سنگين و قير معدني در اختيار دارند را طي دهههاي آتي به قدرتهاي نفتي جهان بدل ميكند كه البته كشورهاي مزبور با تحقق اين ايدئولوژي فاصله زيادي و شايد دستنيافتني دارند بدين سبب در برآوردهاي جهاني خاورميانه به عنوان تنها مظهر برتري ذخائر نفتي معرفي و مورد تأييد كارشناسان امر است.
* رشد صادرات نفت
اين گزارش حاكي است، طبق گزارشات واصله در سال 2007 ميلادي كشورهاي منطقه " MENA " از بخش خشكي روزانه حدود 21 ميليون بشكه نفت معادل 40 درصد برداشت جهاني را در دستوركار خود داشتند كه با احتساب تداوم اين روند طي سالهاي آتي ميتوان چنين برآورد كرد كه تا سال 2012 اين منطقه با ترقي هشت درصدي در توليد نسبت به سال 2007، از ميادين خشكي خود روزانه 23 ميليون بشكه نفت ميتواند برداشت كند و اين در حالي است كه احتمال افت 34 درصدي ميدان نفتي " غوار " عربستان سعودي تا سال 2012 از سوي كارشناسان امر مطرح شده است، اين ميدان حدود نيمي از درآمدهاي نفتي عربستان را به خود اختصاص داده است.
* بخش گازي سريعترين نرخ رشد را داراست
بر اساس اين گزارش، با اكتشافات صورت گرفته طي20 سال اخير در پارس جنوبي و گنبد شمالي حجم ذخائر گازي منطقه " MENA "، كه ايران را نيز شامل ميشود به طور چشمگيري رشد پيدا كرده است بدين سبب هماكنون حدود 45 درصد ذخائر گاز جهان كه بالغ بر 82 تريليون متر مكعب " در اين منطقه قرار دارد كه بخش اعظم آن تحت تصدي ايران و قطر و مابقي از آن كشورهاي آفريقاي شمالي، امارات متحده عربي و عربستان سعودي است.
بنابر اين گزارش، در سال 2007 منطقه " MENA "، بيش از 22 درصد توليد خشكي و فراساحلي گاز جهان، به ترتيب حدود 354 ميليارد متر مكعب " 12.5 تريليون فوت مكعب " و 184 ميليارد متر مكعب " 6.5تريليون فوت مكعب " را به خود اختصاص داده بود كه به موجب كاهش در توليد گاز در " غرب " و انتخاب گاز طبيعي به عنوان منبع اصلي توليد برق و نمكزدايي " شيرينسازي " آب دريا در خليج فارس، همراه با توسعه جهاني صنعت LNG، كشورهاي حوزه منطقه " MENA " را وادار خواهد كرد كه ذخائر واسعه گاز طبيعي خود را مورد توجه و بهرهبرداري قرار دهند بنابراين احتمال ميرود طي سالهاي آتي تا سال 2015 توليد گاز منطقه مزبور شاهد رشدي به مراتب سريعتر از ساير نقاط جهان باشد.
* رشد LNG
اين گزارش اضافه ميكند، عليرغم سابقه طولاني مدت مناطق خاورميانه و آفريقاي شمالي به لحاظ برخورداري ا ز ذخائر عظيم گازي به دليل فقدان بازار داخلي قابل توجه، بهرهبرداري و استفاده از ذخاير مزبور با تأخير صورت گرفته است و اين در حالي است كه كارشناسان احتمال ميدهند با توسعه LNG و سهلالحمل بودن اين فرآورده و نيز لحاظ نرخي قابل صرفه و موفق از نظر اقتصادي، بازارهاي جديدي در آينده براي گاز طبيعي منطقه ايجاد شود.
بر اين اساس، برنامهريزيهاي صورت گرفته براي تحقق اين امر مبين تأسيس كارخانجات جديدي در زمينه مايعسازي گاز طبيعي و انتقال آن به پايانههاي صادراتي فراساحلي دوبي و كويت، در كشورهاي قطر و يمن طي پنج ساله آتي است كه با شروع فعاليت كارخانجات مزبور روند توليد و صادرات اين فرآورده عرصه گازي جهان را دگرگون خواهد كرد.
بنابراين گزارش، پيشبيني ميشود از هماكنون كشور قطر به جهت تجهيز بخش گازي خود به تأسيسات توليد گاز طبيعي طي پنج سال آتي بيش از 15.8 ميليارد دلار در قياس با 5.1 ميليارد دلار پنج سال گذشته اعتبار هزينه كند كه با تحقق اين فرآيند، اين كشور به بزرگترين كشور صادركننده جهاني LNG با شش مجموعه " train " با ظرفيت مركبي معادل 46.8 ميليون تن در سال تبديل شود كه البته توسعه حدود 90 حلقه چاه براي به سامان رساندن اين ظرفيت مورد نياز خواهد بود.
* تأثير مسائل جغرافيايي در بازار انرژي
اين گزارش حاكي است، از دير باز و به طور سنتي مسائل بينالمللي جغرافيايي _ سياسي كشورهاي حاشيه خليج فارس در بازارهاي انرژي نقش بسزايي داشته است كه از آن جمله ميتوان به تأثير رويدادهاي تاريخي همچون جنگ اعراب و اسرائيل و جنگ ايران و عراق در كاهش عرضه و افزايش قيمت جهاني نفت و بروز نگرانيهاي بينالمللي بدين سبب اشاره كرد.
بر اين اساس، كشورهاي منطقه به خصوص ايران در عرصه انرژي هم به لحاظ توليد مواد نفتي و بهرهمندي از اين منابع و هم به لحاظ استراتژيك و موقعيت جغرافيايي از جايگاه ويژهاي برخودار است كه در صورت تعريف برنامههاي جامع و اجرايي در آينده بخش نفتي ايران و بواسطه آن اقتصاد ايران آتيه روشني را پيشروي خود خواهد داشت، " تنگه هرمز " يكي از آبراهههاي استراتژيك قرار گرفته بين خليج فارس و درياي عمان است كه ترابري يك پنجم نفت توليدي روزانه جهان از اين محل صورت ميگيرد لذا بروز هر گونه تشنج يا اخلالي مراوداتي در اين منطقه به مفهوم افزايش ناگهاني قيمت و نابساماني اقتصاد جهاني خواهد بود.
به عبارتي ميتوان چنين ادعا كرد كه نبض حياتي شركتهاي بزرگ جهان " اكسون موبيل " در گرو آرامش شركتهاي بزرگ منطقه خاورميانه و شمال آفريقا از جمله شركت سعودي آرامكو، شركت ملي نفت عراق، پتراليوم كويت، شركت ملي نفت ابوظبي، شركت ملي نفت ايران، شركت ملي نفت ليبي، و شركت ملي نفت قطر و در مجموع جغرافياي منطقه " مسير مواصلاتي خليج فارس تا عمان " است.
* موقعيت تعيينكننده ناحيه خليجفارس به لحاظ بهرهبرداري فراساحلي
بر اساس اين گزارش، ناحيه خليج فارس در زمينه بهرهبرداري از فراساحل در خاورميانه از مهمترين موقعيت ممكنه برخوردار است كه كشورهايي همچون ايران، عربستان سعودي، امارات متحده عربي، قطر، و كويت به عنوان توليدكنندگان اصلي نفت و گاز و بحرين توليدكننده نفت جهان را در حاشيه خود دارد.
اين گزارش اضافه ميكند، ديگر كشورهاي منطقه خاورميانه، محصور در خشكي " بدون دسترسي به دريا يا مرز دريايي " هستند، هر چه توليد نفت فراساحل خاورميانه از سال 2000 تاكنون، تا حدود 16 درصد " 900 هزار بشكه در روز " رشد داشته است اما بهرهبرداري در بخش گازي طي مدت مزبور به ميزان 290 درصد " معادل1.4 ميليون بشكه نفت "، رشد را نشان ميدهد اما ظرف پنج سال آينده طبق برآوردهاي به عمل آمده در مجموع شاه رشد توليد نفت و گاز معادل 8.4 تا 13.2 ميليون بشكه نفت در بخش فراساحل منطقه خواهيم بود.
* حفاري در فراساحل با تأكيد بر چاههاي گسترشي " بهرهبرداري "
بنابر اين گزارش، از سال 2003 تا سال 2007 در مجموع هزار و 211 حلقه چاه در فراساحل منطقه خاورميانه حفر شده كه 98 درصد آنها در خليجفارس و از نوع چاههاي گسترشي " بهرهبرداري " بوده است بر اين اساس پيشبيني ميشود در مجموع حدود هزار و 910 حلقه چاه اكتشافي و بهرهبرداري طي پنج ساله آتي در فراساحل منطقه حفر شود كه البته مستلزم تخصيص بودجه لازم بدين سبب است.
هزينههاي حفاري فراساحل در دوره زماني 2008 تا 2012 طبق برآوردهاي صورت گرفته قريب به 19 ميليارد دلار پيشبيني رشد داشته است كه اين ميزان در سال 2012 حدود 5.5 درصد هزينه جهاني را دربر خواهد گرفت.
بر اين اساس، با اين تفاسير پيشبيني ميشود، طي دوره 2008 تا 2012 بودجه عمليات حفاري فراساحل در منطقه خاورميانه و آفريقاي شمالي " MENA " از 3.2 ميليارد دلار به 4.5 ميليارد دلار افزايش يابد كه البته نقطه توجه و تمركز هزينهها همچنان بر چاههاي گسترشي تأكيد خواهد داشت ضمن آنكه طبق برآوردهاي صورت گرفته حفر چاههاي اكتشافي نيز به اعتباري بالغ بر 628 تا 769 ميليون دلار نياز خواهد داشت.
* بازار خدمات ميادين نفتي منطقه " MENA "
بر اساس اين گزارش، منطقه " MENA " در كل به عنوان يك قلمرو قديمي بهرهبرداري نفتي محسوب ميشود كه ميانگين بهرهدهي چاههاي آن رو به كاهش است و اين امر نه تنها نياز به افزايش حفاري براي جايگزيني ذخائر تحليل رفته را بر ميطلبد بلكه عمليات تعمير و نوكاري گسترده چاهها، جهت حصول اطمينان از بهينه بودن كاردهي ذخائر فعلي را نيز شامل ميشود.
بدين سبب، طبق برآورد " Douglas Westwood "، مخارج حفاري و نوكاري چاههاي بخشهاي خشكي و فراساحل در كشورهاي كليدي و مهمي همچون الجزيره ، مصر، ايران، ليبي، كويت، منطقه بيطرف ، عمان، قطر، عربستان سعودي ، سوريه، امارات متحده عربي، و يمن در زمينه خدمات ميادين نفتي، طي سال 2007 در مجموع بالغ بر 7.7 ميليارد دلار برآورد و هزينه شده بود كه پيشبيني ميشود اين مبلغ با لحاظ تورم ناشي از قيمتها، با افزايش نرخ 61.1 درصدي تا سال 2012 به 12.4 ميليارد دلار افزايش يابد.
با مقايسه دو دوره پنج ساله مورد نظر بر اساس برآوردهاي " داگلاس و وست وود " هزينه مركب خدمات ميادين نفتي خشكي و فراساحلي، در دوره زماني 2003 تا 2007، بالغ بر 25 ميليارد دلار شده است كه اين ميزان طي دوره پنج ساله 2008 تا 2012 انتظار ميرود با رشد هزينه 13 تا 28 ميليارد دلاري براي عمليات خشكي و 12 تا 25 ميليارد دلاري براي عمليات فراساحلي در مجموع بالغ بر حدود 53 ميليارد دلار شود.
گزارش: غلامرضا محمدي ادامه مطلب
بر اين اساس، در حوزههاي توليد خشكي، توليدكنندگان نفت با ورود به نيمه دو عمر ذخاير نفتي خود و به دليل مواجه با مشكل افت توليد تدابير توسعهاي و حفاريهاي تعميراتي را با صرف سرمايههاي كلان در دستوركارشان قرار ميدهند تا ضمن نگهداشت سطح توليد فعلي، جايگاه خود در عرصه انرژي جهان را تثبيت كنند.
بر اساس برآوردهاي صورت گرفته تقاضاي نفت جهان در سال 2030 از 85 ميليون بشكه فعلي در روز به 120 ميليون بشكه در روز افزايش خواهد يافت و اين در حالي است كه در بررسيهاي به عمل آمده تنها كشورهاي منطقه خاورميانه و كشورهاي حاشيه شمالي آفريقا طي سالهاي آتي همچنان به عنوان دارندگان بي رقيب مخازن نفت و گاز در جهان مطرح و تأمينكنندگان نياز آتي جهان به شمار ميآيند.
بنابر اين گزارش، توجه جدي توأم با تأكيد به بهرهبرداري از حوزههاي دريايي، فراساحلي خليج فارس و شمال آفريقا با هدف تأمين روزافزون نياز جهان به نفت و گاز طي سالهاي آتي در دستوركار كارشناسان و برنامهريزان امر است تا جايي كه در گزارش DOUGLAS و WEST WOOD Ltd كه از معتبرترين منابع شناخته شده تحليلي و ارائه دهنده گزارشاتي در اين سطح هستند، مرور بر وضعيت فعلي و آتي جهان مبين افزايش صادرات نفت از سوي همه توليدكنندگان نفت، به خصوص دو كشور آفريقايي " نيجريه و آنگولا " است.
بر اساس برآوردهاي صورت گرفته، توجه به افزايش توليد گاز در منطقه فراساحلي خليج فارس از ديگر محورهاي مورد تأكيد دستاندركاران عرصه انرژي جهان به خصوص دو كشور قطر و ايران است كه با هدف تأمين نيازهاي رو به تزايد داخلي و صادرات گاز مايع " LNG " در دستور انجام قرار گرفته است تا جايي كه طبق گمانهزنيها پيشبيني شده است تا پنج سال آتي ميزان سرمايهگذاريها با هدف توليد گازمايع " LNG " در قياس با سال گذشته تا بيش از پنج برابر افزايش يابد.
بقيه در ادامه
اين گزارش حاكي است، طي پنج سال گذشته با هدف افزايش توليد، حدود هزار و 200 حلقه چاه در حاشيه خليج فارس حفر و بر اساس برنامه تعريف شده قرار است حفر حدود هزار و 900 حلقه چاه ديگر تا پنج سال آتي در دستوركار بخش حفاري كشور قرار گيرد كه طبق برآوردهاي صورت گرفته ماحصل اين حفاريها رشد سالانه معادل يك ميليون بشكه نفت " تركيبي از ميزان نفت توليدي و معادل نفتي گاز توليدي " يا به مفهومي رسيدن از هشت ميليون و 400 هزار بشكه كنوني به 13 ميليون و 700 هزار بشكه با هزينه بستههاي خدماتي " در هر دو بخش خشكي و دريا " بالغ بر 53 ميليارد دلار در منطقه خاورميانه تا پنج سال آتي خواهد شد.
* تبديل شدن خاورميانه به بزرگترين توليدكننده جهان
بر اساس اين گزارش، طبق بررسيهاي به عمل آمده منطقه خاورميانه به عنوان آخرين فراتاخت جاذبه براي سرمايهگذاران طي سالهاي آتي خواهد بود چرا كه اين منطقه بزرگترين خاستگاه ذخاير نفت و گاز جهان و مطالبهگر عمده درآمد حاصله از محل صادرات دو كالاي مزبور تلقي ميشود.
طي سالهاي گذشته به جهت رشد بهرهبرداري از ميادين عظيم نفت و گاز و بروز تنشهاي ژئوپولوتيكي يا اخلال موقت در عرضه نفت، ثبات قيمت نفت نيز با چالشها و تنشهايي مواجه بوده است كه البته عمده دليل آن فقدان ظرفيت توليد اضافي در كشورهاي توليدكننده و در سراشيبي قرار گرفتن ذخاير كشورهاي واقع در قاره آمريكا، اروپاي غربي و آسيا تلقي ميشود كه البته هنوز هم ادامه دارد.
طبق بررسيهاي به عمل آمده، انتظار ميرود سالهاي آينده كليه مناطق توليدكننده نفت و گاز به استثناء فراساحل اروپا به لحاظ توليد رشد قابل توجهي داشته باشند كه البته پيشگامان اين فرآيند كشورهاي خاورميانه خواهند بود بدين سبب پيشبيني ميشود توليد فراساحل خاورميانه تا پايان سال 2012 با نرخ ترقي 46 درصد به معادل 13.7 ميليون بشكه نفت در روز " MMBOE / day " افزايش يابد.
بر اين اساس، توليدكنندگان نفت و گاز آفريقاي شمالي " MENA " با دوسوم ذخاير ثابت شده نفت جهان، اثرگذارترين قلمرو نفتي دنيا را به خود اختصاص دادهاند كه با اختلاف بسياري ديگر حوزههاي نفتي را تحتالشعاع قرار ميدهند چرا كه عمده ذخاير عظيم منطقه مزبور قابل دسترسي و بالغ بر 742 ميليارد بشكه نفت است، البته ذخائر قابل توجه ديگري در روسيه و آمريكاي شمالي قرار دارند كه ميتوانند در حل اين معاله نقش داشته باشند.
از سويي در صورت تحقق توسعه فناوري نفت سنگين، كشورهايي همچون كانادا و ونزوئلا كه هر يك بيش از يك تريليون بشكه نفت سنگين و قير معدني در اختيار دارند را طي دهههاي آتي به قدرتهاي نفتي جهان بدل ميكند كه البته كشورهاي مزبور با تحقق اين ايدئولوژي فاصله زيادي و شايد دستنيافتني دارند بدين سبب در برآوردهاي جهاني خاورميانه به عنوان تنها مظهر برتري ذخائر نفتي معرفي و مورد تأييد كارشناسان امر است.
* رشد صادرات نفت
اين گزارش حاكي است، طبق گزارشات واصله در سال 2007 ميلادي كشورهاي منطقه " MENA " از بخش خشكي روزانه حدود 21 ميليون بشكه نفت معادل 40 درصد برداشت جهاني را در دستوركار خود داشتند كه با احتساب تداوم اين روند طي سالهاي آتي ميتوان چنين برآورد كرد كه تا سال 2012 اين منطقه با ترقي هشت درصدي در توليد نسبت به سال 2007، از ميادين خشكي خود روزانه 23 ميليون بشكه نفت ميتواند برداشت كند و اين در حالي است كه احتمال افت 34 درصدي ميدان نفتي " غوار " عربستان سعودي تا سال 2012 از سوي كارشناسان امر مطرح شده است، اين ميدان حدود نيمي از درآمدهاي نفتي عربستان را به خود اختصاص داده است.
* بخش گازي سريعترين نرخ رشد را داراست
بر اساس اين گزارش، با اكتشافات صورت گرفته طي20 سال اخير در پارس جنوبي و گنبد شمالي حجم ذخائر گازي منطقه " MENA "، كه ايران را نيز شامل ميشود به طور چشمگيري رشد پيدا كرده است بدين سبب هماكنون حدود 45 درصد ذخائر گاز جهان كه بالغ بر 82 تريليون متر مكعب " در اين منطقه قرار دارد كه بخش اعظم آن تحت تصدي ايران و قطر و مابقي از آن كشورهاي آفريقاي شمالي، امارات متحده عربي و عربستان سعودي است.
بنابر اين گزارش، در سال 2007 منطقه " MENA "، بيش از 22 درصد توليد خشكي و فراساحلي گاز جهان، به ترتيب حدود 354 ميليارد متر مكعب " 12.5 تريليون فوت مكعب " و 184 ميليارد متر مكعب " 6.5تريليون فوت مكعب " را به خود اختصاص داده بود كه به موجب كاهش در توليد گاز در " غرب " و انتخاب گاز طبيعي به عنوان منبع اصلي توليد برق و نمكزدايي " شيرينسازي " آب دريا در خليج فارس، همراه با توسعه جهاني صنعت LNG، كشورهاي حوزه منطقه " MENA " را وادار خواهد كرد كه ذخائر واسعه گاز طبيعي خود را مورد توجه و بهرهبرداري قرار دهند بنابراين احتمال ميرود طي سالهاي آتي تا سال 2015 توليد گاز منطقه مزبور شاهد رشدي به مراتب سريعتر از ساير نقاط جهان باشد.
* رشد LNG
اين گزارش اضافه ميكند، عليرغم سابقه طولاني مدت مناطق خاورميانه و آفريقاي شمالي به لحاظ برخورداري ا ز ذخائر عظيم گازي به دليل فقدان بازار داخلي قابل توجه، بهرهبرداري و استفاده از ذخاير مزبور با تأخير صورت گرفته است و اين در حالي است كه كارشناسان احتمال ميدهند با توسعه LNG و سهلالحمل بودن اين فرآورده و نيز لحاظ نرخي قابل صرفه و موفق از نظر اقتصادي، بازارهاي جديدي در آينده براي گاز طبيعي منطقه ايجاد شود.
بر اين اساس، برنامهريزيهاي صورت گرفته براي تحقق اين امر مبين تأسيس كارخانجات جديدي در زمينه مايعسازي گاز طبيعي و انتقال آن به پايانههاي صادراتي فراساحلي دوبي و كويت، در كشورهاي قطر و يمن طي پنج ساله آتي است كه با شروع فعاليت كارخانجات مزبور روند توليد و صادرات اين فرآورده عرصه گازي جهان را دگرگون خواهد كرد.
بنابراين گزارش، پيشبيني ميشود از هماكنون كشور قطر به جهت تجهيز بخش گازي خود به تأسيسات توليد گاز طبيعي طي پنج سال آتي بيش از 15.8 ميليارد دلار در قياس با 5.1 ميليارد دلار پنج سال گذشته اعتبار هزينه كند كه با تحقق اين فرآيند، اين كشور به بزرگترين كشور صادركننده جهاني LNG با شش مجموعه " train " با ظرفيت مركبي معادل 46.8 ميليون تن در سال تبديل شود كه البته توسعه حدود 90 حلقه چاه براي به سامان رساندن اين ظرفيت مورد نياز خواهد بود.
* تأثير مسائل جغرافيايي در بازار انرژي
اين گزارش حاكي است، از دير باز و به طور سنتي مسائل بينالمللي جغرافيايي _ سياسي كشورهاي حاشيه خليج فارس در بازارهاي انرژي نقش بسزايي داشته است كه از آن جمله ميتوان به تأثير رويدادهاي تاريخي همچون جنگ اعراب و اسرائيل و جنگ ايران و عراق در كاهش عرضه و افزايش قيمت جهاني نفت و بروز نگرانيهاي بينالمللي بدين سبب اشاره كرد.
بر اين اساس، كشورهاي منطقه به خصوص ايران در عرصه انرژي هم به لحاظ توليد مواد نفتي و بهرهمندي از اين منابع و هم به لحاظ استراتژيك و موقعيت جغرافيايي از جايگاه ويژهاي برخودار است كه در صورت تعريف برنامههاي جامع و اجرايي در آينده بخش نفتي ايران و بواسطه آن اقتصاد ايران آتيه روشني را پيشروي خود خواهد داشت، " تنگه هرمز " يكي از آبراهههاي استراتژيك قرار گرفته بين خليج فارس و درياي عمان است كه ترابري يك پنجم نفت توليدي روزانه جهان از اين محل صورت ميگيرد لذا بروز هر گونه تشنج يا اخلالي مراوداتي در اين منطقه به مفهوم افزايش ناگهاني قيمت و نابساماني اقتصاد جهاني خواهد بود.
به عبارتي ميتوان چنين ادعا كرد كه نبض حياتي شركتهاي بزرگ جهان " اكسون موبيل " در گرو آرامش شركتهاي بزرگ منطقه خاورميانه و شمال آفريقا از جمله شركت سعودي آرامكو، شركت ملي نفت عراق، پتراليوم كويت، شركت ملي نفت ابوظبي، شركت ملي نفت ايران، شركت ملي نفت ليبي، و شركت ملي نفت قطر و در مجموع جغرافياي منطقه " مسير مواصلاتي خليج فارس تا عمان " است.
* موقعيت تعيينكننده ناحيه خليجفارس به لحاظ بهرهبرداري فراساحلي
بر اساس اين گزارش، ناحيه خليج فارس در زمينه بهرهبرداري از فراساحل در خاورميانه از مهمترين موقعيت ممكنه برخوردار است كه كشورهايي همچون ايران، عربستان سعودي، امارات متحده عربي، قطر، و كويت به عنوان توليدكنندگان اصلي نفت و گاز و بحرين توليدكننده نفت جهان را در حاشيه خود دارد.
اين گزارش اضافه ميكند، ديگر كشورهاي منطقه خاورميانه، محصور در خشكي " بدون دسترسي به دريا يا مرز دريايي " هستند، هر چه توليد نفت فراساحل خاورميانه از سال 2000 تاكنون، تا حدود 16 درصد " 900 هزار بشكه در روز " رشد داشته است اما بهرهبرداري در بخش گازي طي مدت مزبور به ميزان 290 درصد " معادل1.4 ميليون بشكه نفت "، رشد را نشان ميدهد اما ظرف پنج سال آينده طبق برآوردهاي به عمل آمده در مجموع شاه رشد توليد نفت و گاز معادل 8.4 تا 13.2 ميليون بشكه نفت در بخش فراساحل منطقه خواهيم بود.
* حفاري در فراساحل با تأكيد بر چاههاي گسترشي " بهرهبرداري "
بنابر اين گزارش، از سال 2003 تا سال 2007 در مجموع هزار و 211 حلقه چاه در فراساحل منطقه خاورميانه حفر شده كه 98 درصد آنها در خليجفارس و از نوع چاههاي گسترشي " بهرهبرداري " بوده است بر اين اساس پيشبيني ميشود در مجموع حدود هزار و 910 حلقه چاه اكتشافي و بهرهبرداري طي پنج ساله آتي در فراساحل منطقه حفر شود كه البته مستلزم تخصيص بودجه لازم بدين سبب است.
هزينههاي حفاري فراساحل در دوره زماني 2008 تا 2012 طبق برآوردهاي صورت گرفته قريب به 19 ميليارد دلار پيشبيني رشد داشته است كه اين ميزان در سال 2012 حدود 5.5 درصد هزينه جهاني را دربر خواهد گرفت.
بر اين اساس، با اين تفاسير پيشبيني ميشود، طي دوره 2008 تا 2012 بودجه عمليات حفاري فراساحل در منطقه خاورميانه و آفريقاي شمالي " MENA " از 3.2 ميليارد دلار به 4.5 ميليارد دلار افزايش يابد كه البته نقطه توجه و تمركز هزينهها همچنان بر چاههاي گسترشي تأكيد خواهد داشت ضمن آنكه طبق برآوردهاي صورت گرفته حفر چاههاي اكتشافي نيز به اعتباري بالغ بر 628 تا 769 ميليون دلار نياز خواهد داشت.
* بازار خدمات ميادين نفتي منطقه " MENA "
بر اساس اين گزارش، منطقه " MENA " در كل به عنوان يك قلمرو قديمي بهرهبرداري نفتي محسوب ميشود كه ميانگين بهرهدهي چاههاي آن رو به كاهش است و اين امر نه تنها نياز به افزايش حفاري براي جايگزيني ذخائر تحليل رفته را بر ميطلبد بلكه عمليات تعمير و نوكاري گسترده چاهها، جهت حصول اطمينان از بهينه بودن كاردهي ذخائر فعلي را نيز شامل ميشود.
بدين سبب، طبق برآورد " Douglas Westwood "، مخارج حفاري و نوكاري چاههاي بخشهاي خشكي و فراساحل در كشورهاي كليدي و مهمي همچون الجزيره ، مصر، ايران، ليبي، كويت، منطقه بيطرف ، عمان، قطر، عربستان سعودي ، سوريه، امارات متحده عربي، و يمن در زمينه خدمات ميادين نفتي، طي سال 2007 در مجموع بالغ بر 7.7 ميليارد دلار برآورد و هزينه شده بود كه پيشبيني ميشود اين مبلغ با لحاظ تورم ناشي از قيمتها، با افزايش نرخ 61.1 درصدي تا سال 2012 به 12.4 ميليارد دلار افزايش يابد.
با مقايسه دو دوره پنج ساله مورد نظر بر اساس برآوردهاي " داگلاس و وست وود " هزينه مركب خدمات ميادين نفتي خشكي و فراساحلي، در دوره زماني 2003 تا 2007، بالغ بر 25 ميليارد دلار شده است كه اين ميزان طي دوره پنج ساله 2008 تا 2012 انتظار ميرود با رشد هزينه 13 تا 28 ميليارد دلاري براي عمليات خشكي و 12 تا 25 ميليارد دلاري براي عمليات فراساحلي در مجموع بالغ بر حدود 53 ميليارد دلار شود.
گزارش: غلامرضا محمدي