سيد وحيد موسويان نويسنده وبلاگ "نورافكن "، مطلبي با عنوان "احمدي نژاد قدرت طلب است؟ " را در وبلاگ شخصي خود منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:
1-خدايا تو ميداني كه ما براي قدرت طلبي وكالاي بي ارزش دنيا قيام نكرده ايم،بلكه براي احياي سنت پيامبر(ص) واجراي احكام الهي به پا خواسته ايم.اين جمله شاه بيت خطبه سيد الشهداء (ع)در آغاز هجرت عظيم وحركت عاشورايي است.
حركت عدالت خواهي انبياء و ائمه هدي (ع) هرگز براي قدرت طلبي و سلطه گري وبرتري جوئي و... نبود ،بلكه براي اين بود كه قدرت را ازچنگال حاكمان مستبد وحكمرانان جاهل باز ستانند.اما مسئله اين است كه آيا قدرت را جز با قدرت مي توان ستاند؟ آيا اجراي برنامه خدا يعني عدالت جز با قدرت ميسور وممكن است؟! پس بايد اقرار كرد كه محور همه جنگ ها و فتنه ها در همه تاريخ نزاع براي قدرت وطلب قدرت بوده است.اما كدام قدرت؟
سيد الشهداء(ع) قدرت غلبه بر سپاه جهل اموي را در عصر اموي پيدا نكرد و سرانجام به شهادت رسيد چرا كه قدرت ظلم بر قدرت نور در ظاهر غلبه كرد وخاندان نور به اسارت سپاه ظلمت در آمد ونور افكن محبت و ولايت خدا را لشكر تاريكي پوشاند.چرا ؟چون كه نورافكن حق قدرت مردمي نداشت؟!
2- فتنه سبز و انتخابات دهم هم معركه جنگ قدرت بود ،معركه اي براي به چنگ آوردن قدرت اجرايي ايران.
اصولاً حاكميت و اجراي شعارها وآرمان ها قدرت مي خواهد اما سوال اين است كه اين قدرت از كجا؟! وبراي كجا؟!...
صريح بگويم، دعواي احمدي نژاد و هاشمي هم براي قدرت است اما خواستگاه قدرت در اين دو تفكر به نظر كاملا متفاوت است.گفتم اين دو تفكر،چرا كه اين دو فرد نيستند بلكه نماد دو نوع رويكرد به مولفه قدرت هستند.
از آنجا كه انسان فطرتا قدرت طلب است پس هميشه به دنبال كسب قدرت است. اما بيشتر اوقات انسان سرچشمه قدرت را با سراب قدرت اشتباه مي گيرد واين آغاز انحراف است،انحراف آنجا ست كه به قدرت اصالت دهيم وبه هر قيمت دنبال قدرت بدويم و...وقدرت را براي قدرت بخواهيم.
يادمان نرود اول انقلاب هدف اسلام بود, دل هاي پاك و نيت هاي صادق وشعارهاي ناب در خدمت تحقق اهداف اسلام بود.براي همين اسم انقلاب را انقلاب اسلامي گذاردند وبراي همين مردم به وسط صحنه آمدند وبراي همين جوانان اين كشور به خاك وخون افتادند.
اما دعوا ازآنجا آغاز شد كه پس از گذشت چند سال كه قدرت به دست ما افتادفراموش كرديم كه اين قدرت براي تحقق ارزش هاي قرآن و اسلام است نه حفظ شانيت ما و دارو دسته ما.
چشم كه باز كرديم ديديم فرزندان ما به جاي ادبيات انقلاب وامام با ادبيات قدرت وثروت بزرگ شدند.ديديم فرزندان ما آقازاده شدند وبيشتر شبيه رفتار واعمال ما هستند ودور از شعارها وادعاهاي ما.
3- مادستور داريم براي مقابله با دشمنان وبراي پيروزي نسل آرماني و ايده آل انقلاب روز به روز قدرتمند تر شويم ودر مقابل جنگ نرم پيش رو برعليه اسلام ,قدرت نرم توليد كنيم واينجاست كه تفاوت رويكرد عملي احمدي نژاد با هاشمي در نگاه به منبع قدرت و مصرف قدرت آشكار مي شود ؟!
قدرت و اقتدار احمدي نژاد در كاخ نشيني و قيافه گرفتن براي مردم و با ميليلردرها نشستن و الفاظ خارجي بلغور كردن نيست ، هرچند كه او پرتلاش ترين و باسوادترين رئيس جمهور ايران اسلامي است .
قدرت احمدي نژاد در خضوع در مقابل انگليس و نامه نگاري "ذليلانه " باامريكا و دل و قلوه دادن به شيوخ بي غيرت عرب نيست ، قدرت احمدي نژاد در ساده زيستي و دين باوري و هم رنگ و هم جنس و همراه بودن با مردم كوچه و بازار است.
مردم به تعبير حضرت امام (رحمه الله عليه) همان مردماند، اين مائيم كه تغيير مي كنيم و از مردم دور مي شويم.
دولت سازندگي براي بقاي خود در قدرت ، حزب كارگزاران را به راه انداخت و خاتمي حزب دولت ساخته مشاركت رابنا كرد تا در قدرت بمانند و...، دولت سازندگي رانت خواري اقتصادي و آقازاده پروري را راه بقاء در قدرت ديد و دولت اصلاحات پناه بردن به فرهنگ غرب باوري و دين گريزي را...
احمدي نژاد قدرت را در بقاي در دولت نمي داند، هرچند كه براي اجراي عدالت ولو به اندازه توان اندك خود طالب قدرت است ، قدرتي كه از دست ولايت و به پشتيباني ملت به دست آيد ، نه از جيب اسپانسرهاي ميلياردر و نصب بيل بردهاي توسط احزاب سياسي.
در گفتمان احمدي نژاد پست و پول وپارتي قدرت نمي آورد و اين يك اصل است ! واز خود مي پرسم پس قدرت پول و پست و پارتي در نظام اداري و فرهنگ امروز ايران خصوصا در سالهاي اخير پس از جنگ از كجا آمده ؟ چه كسي مديريت كرد تا اينطوري شد؟
در تفكر آقاي هاشمي توليد ثروت وسازندگي است، كه قدرت مي آورد پس در دولت ايشان از مردم دور شدند.كارگزاران دولت هاشمي قدرت را در رفاه واشرافي گري ديدند, لذا هيچ وقت سراغ محرومين و مستضعفان پايين شهر نرفتند.كم كم اين اصطلاح مستضعف هم كه موي دماغ شده ويادگار پير جماران بود را هم عوض كردند...
دوستي ميگفت: اگر قدرت را در اختيار راهبردهاي ولايت وحاكميت دين و در مسير انقلاب و مردم خرج نكنيم اين مي شود طاغوت .آسيب اهل دين اين است هنگامي كه به قدرت مي رسند بجاي اينكه قدرت را براي مديريت ورشد مردم قرار دهند براي حفظ خود و بقاي خود در قدرت خرج مي كنند.لذت قدرت كام انسان را كه چرب كرد فراموش مي كنيم كه ما بايد فداي قدرت مند شدن اسلام بشويم نه قدرت اسلام فداي حفظ جايگاه و آبرو وهوي و هوس ما.
در مكتب اسلام امام خميني (ره) ،سد وكارخانه وتوسعه اقتصادي و رفاه شهروندان شمال تهران مظهر قدرت نيست ، در مكتب اسلامي كه امام خميني(ره) منادي آن شد ،كرباسچيِ شهردار وزنگنه وزير نفت وهاشميِ سردارِ سازندگي تنها مظهر قدرت نيستند.مظهر قدرتِ ايران شهداء هستند.فراموش كردند كه اين استشمام عطر شهادت طلبي است كه به ملت و كشور قدرت مي دهد وآقاي هاشمي وگفتمان هاشمي و ياران هاشمي و اصلاح طلبان ادامه دهنده مسير ايشان الگوي جديدي از ادبيات اقتدار و قدرت را در تاريخ انقلاب به نمايش گذاردند.
هم در منابع تاريخي اسلام و هم در زيارت حضرت اميرالمومنين(ع) داريم كه مي فرمايند : "يا اميرالمومنين, فرد ضعيف و ناتوان نزد تو قوي و توانگر است تا اينكه حق او را از نهاد قدرت بستاني و شخصيت هاي قدرت مند و توانگر و چهره هاي معروف سياسي در پيش تو ذليل و ضعيف خواهد بود تا حق را از آنها بستاني.
" يوجَد ُالضَعيف الذليل عندك قويا عزيزا حتي تأخذ حَقّه و يوجَد القوي العزيز ، عندك ضعيفا ذليلا حتي تأخذ منه الحق "
در ادبيات سياسي علوي،قدرتمندان اقتصادي ونخبگان سياسي براي احقاق حق ملت از آنها ،ضعيف وحقير پنداشته مي شوند تا حق به ناحق خورده مردم از حلقوم آن ها وحساب بانكي فاميل و كيسه حزب و دارودسته آن ها بيرون كشيده شود.
در ادبيات اسلام ناب ، قدرت شيرين است اما ريختن آن به پاي محرومين شيرين تر،در گفتمان انقلاب اسلامي كه ما امروز امثال احمدي نژاد را نماد و چهره (حداقلي) آن مي دانيم منبع قدرت توكل به خدا و سربازي ولايت امر واعتماد واطمينان به ملت است وبس.
در اين مكتب اصيل راه كسب قدرت هم چنگ زدن به دامان منبع مطلق قدرت است، توكل است،توسل است.اين همان قدرتي است كه شهداء را مظهر قدرت انقلاب نموده نه بمب اتم را . اين همان قدرتي است كه در والفجر8 و كربلاي 5 وفتح المبين به تمامه جلوه نمود.
آري، راز ونياز به درگاه پروردگار عالم،توسل به ساحت مقدس اهل بيت (ع) قدرت مي آورد و اين را سربازان راستين خميني عزيز آزمودند وبه ما درعمل نشان دادند، حالا اصلاف ناخلف آن انقلابيون چطور پس از گذشت چند سال نشستن بر سر ميز مذاكره وتسليم خواسته هاي غرب شدن را راه كسب قدرت وبقاي در قدرت مي دانند؟
فيلمهاي تبليغاتي سال84 در انتخابات نهم يادتان هست.ذكر اللهم عجل لوليك الفرج قدرت آورد نه همنشيني مفسر قرآن با دختر هاي بزك كرده بر سر يك ميزو...
سجده طولاني،ياد خدا,استغفار وزاري به آستان الله (جل جلاله)،سربازي) امام عصر(ارواحنافدا)دلدادگي به نائب امام عصر(عج) قدرت مي آوررد نه رايزني با قدرت هاي پوشالي دنيا.حضور در مساجد قدرت مي آورد نه فرار كردن از مواجهه مستقيم با مردم كوچه وبازار وپرسش و پاسخ با دانشجويان.
ماجراي دانشگاه كلمبيا مظهر قدرت ملت ايران بود .قدرتي كه مردم مومن ايران عزيز به يكي از فرزندان هوشمند و پرتلاش خود مدتي به امانت دادند.
خاطره اي به يادم آمد: در روز جمعه 20 خرداد84 درست در روزهايي كه طبق ادعاي رسانه ها احمدي نژاد در بين 8كانديدا هشتم بود هنگام خداحافظي به اوگفتم آقاي دكتر يك هفته ديگر تا انتخابات نمانده،براي تبليغات و... چه بكنيم؟ در جواب من كه آخرين نفر بودم كه خداحافظي مي كردم در حالي كه در انتظار يك راهكار و شيوه تبليغات جديد ويا اميد دادن ... بودم گفت : برو بنشين زيارت عاشورا بخوان و نماز جعفر طيار.پس از چند سال از آن مطلب حالا بهتر مي فهمم كه زيارت عاشورا و نماز جعفر و... ياد امام عصر(عج) وتوسل به حضرت صديقه كبري (س)، حضور درمجالس روضه سيد الشهداء(ع) ورسيدگي به محرومين و ايتام ،... نوكري مردم وانتقاد از مسئولين ولو احمدي نژاد باشد... زيارت حضرت رضا(ع) و حتي نگاه به عكس امام و شهدا چقدر قدرت مي آورد؟! والبته از همه مهمتر نماز اول وقت.
ملت ايران با اين قدرت انقلاب كرد و با قدرت شهادت طلبي قدرت اسلام ناب را در22 بهمن امسال به مسلمانان آمريكايي نشان داد. مظهر قدرت ايران همين راهپيمايي 22 بهمن است،همين حضور با صلابت رئيس جمهور مكتبي در تريبون هاي 500ميليون نفري همانندكلمبياست.مظهر قدرت ايران در عرصه بين المللي گفتمان احمدي نژاد است كه به تعبير رهبر عزيزمان ارزش هاي امام و انقلاب و شعار عدالت را احيا نمود وقطار منحرف شده مديريت ودولت را به ريل اسلام ناب بازگرداند.
احمدي نژاد مظهر (آئينه) قدرت جوانان غيور ايران و سربازان حجت حق حضرت صاحب الزمان(عج) است تا زماني كه سرباز ولايت باشد,چراكه ازنظر ما بدون اطاعت ولي فقيه ,سرنوشتي همانند بني صدر وخاتمي و دولت مير حسين و هاشمي خواهد داشت.
خواص مردود، شاه سلطان حسين ها ،نخبگان بي بصيرت،سرداران و ياران ديروز ولايت وهمه خواب رفتگان بدانند كه لجبازي با ولايت و تمسخر دولت مكتبي و بي توجهي به مردم مستضعف و دور از پايتخت رفاه و ثروت هرگز قدرت نمي آورد.قدرت در اين است كه به آغوش ملت بازگردي و تا عمق روستاهاي دور افتاده ومحروم را سركشي كني و پاي درد دل بچه هاي يتيم و فرزندان شهداء بنشيني واين آن چيزي است كه امثال آقاي هاشمي ودوستانش از آن به نظر سخت غفلت كردند.
اگر به اين سو حركت كرديم قدرت مادي هم در دستان ماست.اين رويكرد مكتبي بود كه امروز مارا صاحب قدرت نانو تكنولوژي،قدرت هسته اي،قدرت نظامي،قدرت پرتاب ماهواره به فضا وقدرت... كرده است.
4- آري قدرت تنها در دست خداست ...و دست خدا بر سر ماست؟ ادامه مطلب
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:
1-خدايا تو ميداني كه ما براي قدرت طلبي وكالاي بي ارزش دنيا قيام نكرده ايم،بلكه براي احياي سنت پيامبر(ص) واجراي احكام الهي به پا خواسته ايم.اين جمله شاه بيت خطبه سيد الشهداء (ع)در آغاز هجرت عظيم وحركت عاشورايي است.
حركت عدالت خواهي انبياء و ائمه هدي (ع) هرگز براي قدرت طلبي و سلطه گري وبرتري جوئي و... نبود ،بلكه براي اين بود كه قدرت را ازچنگال حاكمان مستبد وحكمرانان جاهل باز ستانند.اما مسئله اين است كه آيا قدرت را جز با قدرت مي توان ستاند؟ آيا اجراي برنامه خدا يعني عدالت جز با قدرت ميسور وممكن است؟! پس بايد اقرار كرد كه محور همه جنگ ها و فتنه ها در همه تاريخ نزاع براي قدرت وطلب قدرت بوده است.اما كدام قدرت؟
سيد الشهداء(ع) قدرت غلبه بر سپاه جهل اموي را در عصر اموي پيدا نكرد و سرانجام به شهادت رسيد چرا كه قدرت ظلم بر قدرت نور در ظاهر غلبه كرد وخاندان نور به اسارت سپاه ظلمت در آمد ونور افكن محبت و ولايت خدا را لشكر تاريكي پوشاند.چرا ؟چون كه نورافكن حق قدرت مردمي نداشت؟!
2- فتنه سبز و انتخابات دهم هم معركه جنگ قدرت بود ،معركه اي براي به چنگ آوردن قدرت اجرايي ايران.
اصولاً حاكميت و اجراي شعارها وآرمان ها قدرت مي خواهد اما سوال اين است كه اين قدرت از كجا؟! وبراي كجا؟!...
صريح بگويم، دعواي احمدي نژاد و هاشمي هم براي قدرت است اما خواستگاه قدرت در اين دو تفكر به نظر كاملا متفاوت است.گفتم اين دو تفكر،چرا كه اين دو فرد نيستند بلكه نماد دو نوع رويكرد به مولفه قدرت هستند.
از آنجا كه انسان فطرتا قدرت طلب است پس هميشه به دنبال كسب قدرت است. اما بيشتر اوقات انسان سرچشمه قدرت را با سراب قدرت اشتباه مي گيرد واين آغاز انحراف است،انحراف آنجا ست كه به قدرت اصالت دهيم وبه هر قيمت دنبال قدرت بدويم و...وقدرت را براي قدرت بخواهيم.
يادمان نرود اول انقلاب هدف اسلام بود, دل هاي پاك و نيت هاي صادق وشعارهاي ناب در خدمت تحقق اهداف اسلام بود.براي همين اسم انقلاب را انقلاب اسلامي گذاردند وبراي همين مردم به وسط صحنه آمدند وبراي همين جوانان اين كشور به خاك وخون افتادند.
اما دعوا ازآنجا آغاز شد كه پس از گذشت چند سال كه قدرت به دست ما افتادفراموش كرديم كه اين قدرت براي تحقق ارزش هاي قرآن و اسلام است نه حفظ شانيت ما و دارو دسته ما.
چشم كه باز كرديم ديديم فرزندان ما به جاي ادبيات انقلاب وامام با ادبيات قدرت وثروت بزرگ شدند.ديديم فرزندان ما آقازاده شدند وبيشتر شبيه رفتار واعمال ما هستند ودور از شعارها وادعاهاي ما.
3- مادستور داريم براي مقابله با دشمنان وبراي پيروزي نسل آرماني و ايده آل انقلاب روز به روز قدرتمند تر شويم ودر مقابل جنگ نرم پيش رو برعليه اسلام ,قدرت نرم توليد كنيم واينجاست كه تفاوت رويكرد عملي احمدي نژاد با هاشمي در نگاه به منبع قدرت و مصرف قدرت آشكار مي شود ؟!
قدرت و اقتدار احمدي نژاد در كاخ نشيني و قيافه گرفتن براي مردم و با ميليلردرها نشستن و الفاظ خارجي بلغور كردن نيست ، هرچند كه او پرتلاش ترين و باسوادترين رئيس جمهور ايران اسلامي است .
قدرت احمدي نژاد در خضوع در مقابل انگليس و نامه نگاري "ذليلانه " باامريكا و دل و قلوه دادن به شيوخ بي غيرت عرب نيست ، قدرت احمدي نژاد در ساده زيستي و دين باوري و هم رنگ و هم جنس و همراه بودن با مردم كوچه و بازار است.
مردم به تعبير حضرت امام (رحمه الله عليه) همان مردماند، اين مائيم كه تغيير مي كنيم و از مردم دور مي شويم.
دولت سازندگي براي بقاي خود در قدرت ، حزب كارگزاران را به راه انداخت و خاتمي حزب دولت ساخته مشاركت رابنا كرد تا در قدرت بمانند و...، دولت سازندگي رانت خواري اقتصادي و آقازاده پروري را راه بقاء در قدرت ديد و دولت اصلاحات پناه بردن به فرهنگ غرب باوري و دين گريزي را...
احمدي نژاد قدرت را در بقاي در دولت نمي داند، هرچند كه براي اجراي عدالت ولو به اندازه توان اندك خود طالب قدرت است ، قدرتي كه از دست ولايت و به پشتيباني ملت به دست آيد ، نه از جيب اسپانسرهاي ميلياردر و نصب بيل بردهاي توسط احزاب سياسي.
در گفتمان احمدي نژاد پست و پول وپارتي قدرت نمي آورد و اين يك اصل است ! واز خود مي پرسم پس قدرت پول و پست و پارتي در نظام اداري و فرهنگ امروز ايران خصوصا در سالهاي اخير پس از جنگ از كجا آمده ؟ چه كسي مديريت كرد تا اينطوري شد؟
در تفكر آقاي هاشمي توليد ثروت وسازندگي است، كه قدرت مي آورد پس در دولت ايشان از مردم دور شدند.كارگزاران دولت هاشمي قدرت را در رفاه واشرافي گري ديدند, لذا هيچ وقت سراغ محرومين و مستضعفان پايين شهر نرفتند.كم كم اين اصطلاح مستضعف هم كه موي دماغ شده ويادگار پير جماران بود را هم عوض كردند...
دوستي ميگفت: اگر قدرت را در اختيار راهبردهاي ولايت وحاكميت دين و در مسير انقلاب و مردم خرج نكنيم اين مي شود طاغوت .آسيب اهل دين اين است هنگامي كه به قدرت مي رسند بجاي اينكه قدرت را براي مديريت ورشد مردم قرار دهند براي حفظ خود و بقاي خود در قدرت خرج مي كنند.لذت قدرت كام انسان را كه چرب كرد فراموش مي كنيم كه ما بايد فداي قدرت مند شدن اسلام بشويم نه قدرت اسلام فداي حفظ جايگاه و آبرو وهوي و هوس ما.
در مكتب اسلام امام خميني (ره) ،سد وكارخانه وتوسعه اقتصادي و رفاه شهروندان شمال تهران مظهر قدرت نيست ، در مكتب اسلامي كه امام خميني(ره) منادي آن شد ،كرباسچيِ شهردار وزنگنه وزير نفت وهاشميِ سردارِ سازندگي تنها مظهر قدرت نيستند.مظهر قدرتِ ايران شهداء هستند.فراموش كردند كه اين استشمام عطر شهادت طلبي است كه به ملت و كشور قدرت مي دهد وآقاي هاشمي وگفتمان هاشمي و ياران هاشمي و اصلاح طلبان ادامه دهنده مسير ايشان الگوي جديدي از ادبيات اقتدار و قدرت را در تاريخ انقلاب به نمايش گذاردند.
هم در منابع تاريخي اسلام و هم در زيارت حضرت اميرالمومنين(ع) داريم كه مي فرمايند : "يا اميرالمومنين, فرد ضعيف و ناتوان نزد تو قوي و توانگر است تا اينكه حق او را از نهاد قدرت بستاني و شخصيت هاي قدرت مند و توانگر و چهره هاي معروف سياسي در پيش تو ذليل و ضعيف خواهد بود تا حق را از آنها بستاني.
" يوجَد ُالضَعيف الذليل عندك قويا عزيزا حتي تأخذ حَقّه و يوجَد القوي العزيز ، عندك ضعيفا ذليلا حتي تأخذ منه الحق "
در ادبيات سياسي علوي،قدرتمندان اقتصادي ونخبگان سياسي براي احقاق حق ملت از آنها ،ضعيف وحقير پنداشته مي شوند تا حق به ناحق خورده مردم از حلقوم آن ها وحساب بانكي فاميل و كيسه حزب و دارودسته آن ها بيرون كشيده شود.
در ادبيات اسلام ناب ، قدرت شيرين است اما ريختن آن به پاي محرومين شيرين تر،در گفتمان انقلاب اسلامي كه ما امروز امثال احمدي نژاد را نماد و چهره (حداقلي) آن مي دانيم منبع قدرت توكل به خدا و سربازي ولايت امر واعتماد واطمينان به ملت است وبس.
در اين مكتب اصيل راه كسب قدرت هم چنگ زدن به دامان منبع مطلق قدرت است، توكل است،توسل است.اين همان قدرتي است كه شهداء را مظهر قدرت انقلاب نموده نه بمب اتم را . اين همان قدرتي است كه در والفجر8 و كربلاي 5 وفتح المبين به تمامه جلوه نمود.
آري، راز ونياز به درگاه پروردگار عالم،توسل به ساحت مقدس اهل بيت (ع) قدرت مي آورد و اين را سربازان راستين خميني عزيز آزمودند وبه ما درعمل نشان دادند، حالا اصلاف ناخلف آن انقلابيون چطور پس از گذشت چند سال نشستن بر سر ميز مذاكره وتسليم خواسته هاي غرب شدن را راه كسب قدرت وبقاي در قدرت مي دانند؟
فيلمهاي تبليغاتي سال84 در انتخابات نهم يادتان هست.ذكر اللهم عجل لوليك الفرج قدرت آورد نه همنشيني مفسر قرآن با دختر هاي بزك كرده بر سر يك ميزو...
سجده طولاني،ياد خدا,استغفار وزاري به آستان الله (جل جلاله)،سربازي) امام عصر(ارواحنافدا)دلدادگي به نائب امام عصر(عج) قدرت مي آوررد نه رايزني با قدرت هاي پوشالي دنيا.حضور در مساجد قدرت مي آورد نه فرار كردن از مواجهه مستقيم با مردم كوچه وبازار وپرسش و پاسخ با دانشجويان.
ماجراي دانشگاه كلمبيا مظهر قدرت ملت ايران بود .قدرتي كه مردم مومن ايران عزيز به يكي از فرزندان هوشمند و پرتلاش خود مدتي به امانت دادند.
خاطره اي به يادم آمد: در روز جمعه 20 خرداد84 درست در روزهايي كه طبق ادعاي رسانه ها احمدي نژاد در بين 8كانديدا هشتم بود هنگام خداحافظي به اوگفتم آقاي دكتر يك هفته ديگر تا انتخابات نمانده،براي تبليغات و... چه بكنيم؟ در جواب من كه آخرين نفر بودم كه خداحافظي مي كردم در حالي كه در انتظار يك راهكار و شيوه تبليغات جديد ويا اميد دادن ... بودم گفت : برو بنشين زيارت عاشورا بخوان و نماز جعفر طيار.پس از چند سال از آن مطلب حالا بهتر مي فهمم كه زيارت عاشورا و نماز جعفر و... ياد امام عصر(عج) وتوسل به حضرت صديقه كبري (س)، حضور درمجالس روضه سيد الشهداء(ع) ورسيدگي به محرومين و ايتام ،... نوكري مردم وانتقاد از مسئولين ولو احمدي نژاد باشد... زيارت حضرت رضا(ع) و حتي نگاه به عكس امام و شهدا چقدر قدرت مي آورد؟! والبته از همه مهمتر نماز اول وقت.
ملت ايران با اين قدرت انقلاب كرد و با قدرت شهادت طلبي قدرت اسلام ناب را در22 بهمن امسال به مسلمانان آمريكايي نشان داد. مظهر قدرت ايران همين راهپيمايي 22 بهمن است،همين حضور با صلابت رئيس جمهور مكتبي در تريبون هاي 500ميليون نفري همانندكلمبياست.مظهر قدرت ايران در عرصه بين المللي گفتمان احمدي نژاد است كه به تعبير رهبر عزيزمان ارزش هاي امام و انقلاب و شعار عدالت را احيا نمود وقطار منحرف شده مديريت ودولت را به ريل اسلام ناب بازگرداند.
احمدي نژاد مظهر (آئينه) قدرت جوانان غيور ايران و سربازان حجت حق حضرت صاحب الزمان(عج) است تا زماني كه سرباز ولايت باشد,چراكه ازنظر ما بدون اطاعت ولي فقيه ,سرنوشتي همانند بني صدر وخاتمي و دولت مير حسين و هاشمي خواهد داشت.
خواص مردود، شاه سلطان حسين ها ،نخبگان بي بصيرت،سرداران و ياران ديروز ولايت وهمه خواب رفتگان بدانند كه لجبازي با ولايت و تمسخر دولت مكتبي و بي توجهي به مردم مستضعف و دور از پايتخت رفاه و ثروت هرگز قدرت نمي آورد.قدرت در اين است كه به آغوش ملت بازگردي و تا عمق روستاهاي دور افتاده ومحروم را سركشي كني و پاي درد دل بچه هاي يتيم و فرزندان شهداء بنشيني واين آن چيزي است كه امثال آقاي هاشمي ودوستانش از آن به نظر سخت غفلت كردند.
اگر به اين سو حركت كرديم قدرت مادي هم در دستان ماست.اين رويكرد مكتبي بود كه امروز مارا صاحب قدرت نانو تكنولوژي،قدرت هسته اي،قدرت نظامي،قدرت پرتاب ماهواره به فضا وقدرت... كرده است.
4- آري قدرت تنها در دست خداست ...و دست خدا بر سر ماست؟