يدالله كماني پدر سه شهيد و چهار جانباز دوران دفاع مقدس است، وي متولد 1318 در شهر خمين كه سرودن را از سال 1342 آغاز كرد.
وي عباسش را در سن 20 سالگي، محمدمهدي را در سن 13 سالگي و زهرايش را در سن سه سالگي (در بمباران) تقديم انقلاب كرده است و چهار جانباز به نامهاي اكبر، داود، مريم و جواد به ترتيب با 25 درصد، 25 درصد، 45 درصد و 15 درصد را به عنوان يادگاران دوران جنگ تربيت كرده است.
كماني كه خود نيز جانباز شيميايي هشت سال جنگ تحميلي است، به مناسبت حضور مردم در راهپيمايي 22 بهمن اشعاري سروده كه امروز با حضور در دفتر خبرگزاري فارس اين سرودهها را در اختيار خبرگزاري قرار داده است:
بيست و دو بهمن در هشتاد و هشت
حماسه بار ديگر تكرار گشت
ملت ايران به امر رهبري
در خيابانها همه سرتاسري
ملتي ثابت قدم هم استوار
از سران فتنه بودند بيقرار
اين سلحشورانُ ديندارُ شجاع
آمدند بيرون همه از خانهها
بار ديگر صحنهي پيكار شد
روز خواص همچو شام تار شد
موج ميزد همچو بحر بيكران
همچو دريا پرخروش و پرتوان
از زن و مرد و جوان و خردسال
پيرزنها، پيرمردها چون بلال
عقده از فتنهگران داشتند به دل
از خواص دو پهلو و بيخجل
حافظان نهضتِ روح خدا
شيرمردانِ فتوحِ جبههها
موج ميزد همچو دريا از نفر
در خيابانهاي ايران سرتاسر
مرگ بر انگليس و بر امريكا
ميزدند فرياد و ميدادند ندا
بهر ياريِ حسينِ فاطمه
جان به كف بودند و هم بيواهمه
چون خواصهاي لعينِ بيحيا
حرمتشكني كردند در عاشورا
دشمني كردند با خون حسين
اهانت كردند بر پيرِ خمين
خميني افتخار ايران زمين
زندگيش وقف كرد از بهر دين
چون خليل الله بتها را شكست
راه دشمن را به ملكِ دين ببست
دين را احيا نمود آن سرفراز
در بر طاغوتيان شد يكه تاز
آبرو بر ملت ايران بداد
چون خميني هيچ پسر مادر نزاد
نهضتش چون نهضت كربلا
دين را از هر خطر كرد او رها
اين بُود پاداشِ آن مرد شجاع
پاره كرديد عكسهاي روح خدا
ننگ و نفرت برشما فتنهگران
خود فروخته بر پولِ گلدن برون
دلارِ آمريكا را خورديد شما
ننگ و نفرت را با خود برديد شما
بَردههاي اسرائيل و آمريكا
بهر چه گشتيد از اين ملت جدا
خيانتكارانِ بر خون شهيد
عاشورا كرديد شما كار يزيد
ملت كوخنشين و بيكار ما
دين فروش نيستند به مانند شما
درس از اين ملت بگيريد اي خواص
آبروتان خورد دگر تير خلاص
چونكه تشخيص خواص باشد چنين
پُست خود را زود بگذاريد زمين
خيانت كرديد بر رزمندگان
برسلحشوران و اين نام آوران
غواصهاي جان به كف در لاي آب
با دشمن در جنگ، شما بوديد خواب
همچو موسي بين آب بيكران
ذكر آنها بود يا صاحب زمان
فتح كردند فاو را در نيمه شب
در كجا بوديد خواص بيادب
رمز يا زهرا به لب ميداشتند
پرچم پيروزي را افراشتند
ملت آزاده و ايثارگر
جانبازها با مردمان پرهنر
اين شهيداني كه اندر راه دين
جنگ كردند با سپاه مشركين
اينها را ناديه بگرفتيد شما
چون نه غيرت بود نه مشتي حيا
آفرين بر ملت ديندار ما
حاضرند در صحنه پيكار ما
تو دهني زدند بر فتنهگران
شرمنده شدند پيش گلدن برون
وعدهها داده بوديد برانگليس
از خوف ملت خود را كرديد خيس
يأس و نااميد شد ديگر آمريكا
از همه قول و قرار و وعدهها
رهبر جانباز اين مرد خدا
بارها كرد اين نصيحت بر شما
مهرباني كرد او همچون پدر
دست برداريد از اين شور و شرر
گوش نكرديد حرفهاي رهبري
تا شود راه شما سرتاسري
برسقوط رهبري داشتيد نظر
گشت اهداف شماها بيثمر
گر شما نصيحت ميكرديد گوش
نميرفتيد داخل سوراخ موش
ملت ايران را نشناختيد
اندرين ميدان شما زود باختيد
ملت ما پشتيبان رهبر است
سيد علي بهر ما تاج سر است
جان به كف آماده هستيم روي پا
ميكنيم از انقلاب خود دفاع
راه ما باشد فقط راه علي
جان ما فدايي سيد علي
ملت آماده زبهر حفظ دين
خواص فتنهگر را زدند زمين
اي كماني محكم و هم استوار
در ره رهبر بمان تو پايدار
چند شهيد تقديم نمودم بهر دين
از جانبازهايم خونها ريخته برزمين
خود كنم جان را فداي رهبرم
افتخارم اين كه شهيدپرورم
چونكه اين دنيا دوام عمر نيست
اي كماني در ره رهبر بايست ادامه مطلب
وي عباسش را در سن 20 سالگي، محمدمهدي را در سن 13 سالگي و زهرايش را در سن سه سالگي (در بمباران) تقديم انقلاب كرده است و چهار جانباز به نامهاي اكبر، داود، مريم و جواد به ترتيب با 25 درصد، 25 درصد، 45 درصد و 15 درصد را به عنوان يادگاران دوران جنگ تربيت كرده است.
كماني كه خود نيز جانباز شيميايي هشت سال جنگ تحميلي است، به مناسبت حضور مردم در راهپيمايي 22 بهمن اشعاري سروده كه امروز با حضور در دفتر خبرگزاري فارس اين سرودهها را در اختيار خبرگزاري قرار داده است:
بيست و دو بهمن در هشتاد و هشت
حماسه بار ديگر تكرار گشت
ملت ايران به امر رهبري
در خيابانها همه سرتاسري
ملتي ثابت قدم هم استوار
از سران فتنه بودند بيقرار
اين سلحشورانُ ديندارُ شجاع
آمدند بيرون همه از خانهها
بار ديگر صحنهي پيكار شد
روز خواص همچو شام تار شد
موج ميزد همچو بحر بيكران
همچو دريا پرخروش و پرتوان
از زن و مرد و جوان و خردسال
پيرزنها، پيرمردها چون بلال
عقده از فتنهگران داشتند به دل
از خواص دو پهلو و بيخجل
حافظان نهضتِ روح خدا
شيرمردانِ فتوحِ جبههها
موج ميزد همچو دريا از نفر
در خيابانهاي ايران سرتاسر
مرگ بر انگليس و بر امريكا
ميزدند فرياد و ميدادند ندا
بهر ياريِ حسينِ فاطمه
جان به كف بودند و هم بيواهمه
چون خواصهاي لعينِ بيحيا
حرمتشكني كردند در عاشورا
دشمني كردند با خون حسين
اهانت كردند بر پيرِ خمين
خميني افتخار ايران زمين
زندگيش وقف كرد از بهر دين
چون خليل الله بتها را شكست
راه دشمن را به ملكِ دين ببست
دين را احيا نمود آن سرفراز
در بر طاغوتيان شد يكه تاز
آبرو بر ملت ايران بداد
چون خميني هيچ پسر مادر نزاد
نهضتش چون نهضت كربلا
دين را از هر خطر كرد او رها
اين بُود پاداشِ آن مرد شجاع
پاره كرديد عكسهاي روح خدا
ننگ و نفرت برشما فتنهگران
خود فروخته بر پولِ گلدن برون
دلارِ آمريكا را خورديد شما
ننگ و نفرت را با خود برديد شما
بَردههاي اسرائيل و آمريكا
بهر چه گشتيد از اين ملت جدا
خيانتكارانِ بر خون شهيد
عاشورا كرديد شما كار يزيد
ملت كوخنشين و بيكار ما
دين فروش نيستند به مانند شما
درس از اين ملت بگيريد اي خواص
آبروتان خورد دگر تير خلاص
چونكه تشخيص خواص باشد چنين
پُست خود را زود بگذاريد زمين
خيانت كرديد بر رزمندگان
برسلحشوران و اين نام آوران
غواصهاي جان به كف در لاي آب
با دشمن در جنگ، شما بوديد خواب
همچو موسي بين آب بيكران
ذكر آنها بود يا صاحب زمان
فتح كردند فاو را در نيمه شب
در كجا بوديد خواص بيادب
رمز يا زهرا به لب ميداشتند
پرچم پيروزي را افراشتند
ملت آزاده و ايثارگر
جانبازها با مردمان پرهنر
اين شهيداني كه اندر راه دين
جنگ كردند با سپاه مشركين
اينها را ناديه بگرفتيد شما
چون نه غيرت بود نه مشتي حيا
آفرين بر ملت ديندار ما
حاضرند در صحنه پيكار ما
تو دهني زدند بر فتنهگران
شرمنده شدند پيش گلدن برون
وعدهها داده بوديد برانگليس
از خوف ملت خود را كرديد خيس
يأس و نااميد شد ديگر آمريكا
از همه قول و قرار و وعدهها
رهبر جانباز اين مرد خدا
بارها كرد اين نصيحت بر شما
مهرباني كرد او همچون پدر
دست برداريد از اين شور و شرر
گوش نكرديد حرفهاي رهبري
تا شود راه شما سرتاسري
برسقوط رهبري داشتيد نظر
گشت اهداف شماها بيثمر
گر شما نصيحت ميكرديد گوش
نميرفتيد داخل سوراخ موش
ملت ايران را نشناختيد
اندرين ميدان شما زود باختيد
ملت ما پشتيبان رهبر است
سيد علي بهر ما تاج سر است
جان به كف آماده هستيم روي پا
ميكنيم از انقلاب خود دفاع
راه ما باشد فقط راه علي
جان ما فدايي سيد علي
ملت آماده زبهر حفظ دين
خواص فتنهگر را زدند زمين
اي كماني محكم و هم استوار
در ره رهبر بمان تو پايدار
چند شهيد تقديم نمودم بهر دين
از جانبازهايم خونها ريخته برزمين
خود كنم جان را فداي رهبرم
افتخارم اين كه شهيدپرورم
چونكه اين دنيا دوام عمر نيست
اي كماني در ره رهبر بايست