رجا نوشت؛ دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران، چه قبل از برگزاري و چه بعد از اعلام نتايج، واقعيت هاي تلخ زيادي به همراه داشت.
حضور ميرحسين موسوي در عرصه انتخابات كه با ادعاي مبارزه با "دروغ " صورت گرفت وپس از اندك زماني با تناقضات بسياري در عمل روبرو شد، يكي از مهمترين اين رويدادها بود.
در واقع تناقضات گفتار و رفتارآقاي موسوي و ديگر همراهانش در فرقه سبز، نشان داد كه اين ادعا هيچ ميانه اي با واقعيت ندارد و تنها ابزاري براي "كسب راي " بوده است.
در همين راستا، روزنامه كيهان در شماره امروز خود در يك بررسي كلي، به رفتار و گفتار جريان اصلاحاتاز شب انتخابات تا هفته هاي اخير پرداخته و مهمترين سخنان دروغ فرقه سبز را معرفي كرده است.
بقيه در ادامه
*دروغ بزرگ هيتلر؛ دروغهاي بزرگ فرقه سبز
اصطلاح "دروغ بزرگ " اينك به اصطلاحي معروف در دنياي سياست تبديل شده كه افكار عمومي آن را منتسب به هيتلر مي دانند. هيتلر در كتاب نبرد من، مي گويد مردم آلمان شكست در جنگ جهاني اول را به اين دليل پذيرفتند كه يهودي هاي داراي نفوذ در مطبوعات از تكنيك دروغ بزرگ استفاده كردند.
از نظر هيتلر اين روش مستلزم آن است كه دروغ چنان عظيم باشد كه هيچ كس باور نكند كه "كسي آنقدر گستاخ باشد كه چنين بي شرمانه حقيقت را تحريف كند ". اولين مورد استفاده دروغ بزرگ در اين جمله معروف او مستند شده است: "در دروغ بزرگ همواره نيروي قابل باور بودن وجود دارد. "
گوبلوز - وزير تبليغات هيتلر- اين تئوري را با كمي تغيير بدين گونه بيان كرد كه "دروغ بزرگ يكي از روش هاي تبليغاتي مورد استفاده انگلستان است كه دروغ بزرگي مي گويند و در ضمن تحت هر شرايطي بر صحت آن پافشاري مي كنند. "
حوادث انتخابات رياست جمهوري دهم چنان گسترده و پيچيده بود كه تا مدت ها و از منظرهاي گوناگون قابل تامل است. در اين ماجرا موسوي به عنوان يكي از نامزدهاي انتخاباتي با صراحت و شدت هر چه تمام تر حريف خود را به دروغ گويي متهم كرد و به سرعت موجي از تبليغات و شعارهاي انتخاباتي عليه دروغ و دروغگو در جامعه پديدار شد.
جايگاه و نوع نگاه ديني و اجتماعي نسبت به اين پديده، علت انتخاب اين محور را كاملاً روشن مي كند (دروغگو دشمن خداست يا دروغ كليد همه زشتي هاست). در فتنه سبز كه موجوديتش مديون غبارآلودگي فضا و آميختگي حق و باطل بود، دروغ هاي بسياري ساخته و پرداخته و منتشر شد. گاهي از سوي سران فتنه، گاهي از سوي هواداران ناآگاه و بعضاً آگاه و مغرض و گاهي نيز از سوي پشتيبانان خارجي فتنه و از طريق رسانه هاي پر سر و صداي استعماري.
در اين مجال نگاهي مي اندازيم به "10 دروغ بزرگ " فتنه سبز كه هر كدام در زمان خود موجي از اغتشاش و التهاب و تشويش اذهان عمومي را به دنبال داشتند.
1 - فرار به جلو
اولين دروغ پردازي فتنه سبز در زمان برگزاري انتخابات (22 خرداد 88) روي داد. حدود ساعت 23 و 30 دقيقه شب، در حالي كه هنوز راي گيري در برخي شعب ادامه داشت، ميرحسين موسوي در يكي از برج هاي شمال پايتخت كنفرانس خبري به راه انداخت و ادعاي پيروزي كرد. ماجرا وقتي قابل تأمل تر مي شود كه اغلب خبرنگاران حاضر در اين نشست خارجي ها هستند و خبرنگاران داخلي انگشت شماري به اين برج راه مي يابند.
موسوي كه دو انگشت خود را به نشانه پيروزي به دوربين بي بي سي و ساير رسانه ها نشان مي دهد، با استناد به گزارش ناظرين خود در پاي صندوق ها اعلام مي كند پيروز قطعي انتخاباتي است كه هنوز ادامه دارد. بيانيه اي هم در اين زمينه صادر شده و از مردم خواسته مي شود خود را براي جشن پيروزي آماده كنند.
2 - اسم رمز
روز شنبه پس از انتخابات، با اعلام تدريجي آراء و مشخص شدن نتايج انتخابات اصلي ترين و البته بزرگ ترين دروغ رسماً منتشر مي شود؛ ادعاي تقلب. موسوي نخستين بيانيه خود را صادر مي كند. "نتايج بهت آور "، "بازي بزرگ "، "خيانت به آراء مردم " و "مبارزه با شورش دروغ " كليد واژه هاي اين بيانيه هستند.
او تأكيد مي كند تسليم اين صحنه سازي خطرناك نخواهد شد. محتشمي پور- رئيس كميته موسوم به صيانت از آراء- مدعي مي شود به دليل تخلفات گسترده ناظران و مجريان در مراحل مختلف رأي گيري و شمارش آرا، انتخابات 22 خرداد باطل است.
او در پاسخ به اين سأال كه اگر شوراي نگهبان به اين درخواست (ابطال انتخابات) توجه نكنند چه خواهيد كرد گفت: اين اقدام اوليه ما است و در صورت عدم توجه مراحل بعدي اعتراض را انجام مي دهيم. همانگونه كه از سخنان محتشمي پور هم پيداست، تقلب اسم رمز آشوب ها و اغتشاش هاي پيش رو بود.
3 - پروژه 72 كشته
ستادهاي موسوي و كروبي با ارائه ليستي مدعي مي شوند در اغتشاشات پس ازانتخابات 72 نفر كشته شده اند. اين ليست مجعول اولين بار در سايت حزب مشاركت منتشر و از آنها به عنوان "72 شهيد جنبش سبز " نام برده مي شود.
تحقيقات بعدي نشان مي دهد اين ليست دروغي بيش نبوده و مدعيانش براي رساندن آن به عدد خاص 72- تداعي كننده تعداد شهداي كربلا!- به هر حيله اي از گنجاندن اسامي كساني كه هويت واقعي ندارند تا متوفيان عادي متوسل شده اند.
البته چند نفر از شهداي ادعايي فتنه سبز نيز زنده شدند. گردانندگان اين تئاتر سياه براي لاپوشاني افتضاح خود، مدعي شدند اين ترفند نظام براي مخدوش كردن ليست شهدا و بدنام كردن ما بوده است!
4 - خس و خاشاك
مدعيان تقلب براي گرم نگه داشتن تنور اغتشاش و آشوب نياز به تهييج و غبارآلودگي فضا داشتند و براي اين منظور چه چيزي بهتر از القاي اين موضوع كه نه تنها رأي شما را دزديده اند بلكه به شما توهين هم مي كنند.
در همين راستا موجي از تبليغات رسانه اي با اين مضمون به راه مي افتد؛ احمدي نژاد، كساني را كه به فردي غير از وي رأي داده اند، خس و خاشاك خوانده است. اما اصل ماجرا چه بود؟
احمدي نژاد عصر روز يكشنبه 24 خرداد در تجمع هوادارانش در ميدان ولي عصر تهران، طي سخنان خود حساب اغتشاشگران را از هواداران نامزدها جدا كرد و آشوبگران را "خس و خاشاك " ناميد؛ "در انتخابات ايران 40 ميليون نفر خودشان بازيگر اصلي و تعيين كننده اصلي بوده اند. حالا چهار تا خس و خاشاك اين گوشه ها كاري مي كنند بدانيد اين رودخانه زلال ملت جايي براي خودنمايي آنان نخواهد گذاشت. 70 ميليون ملت ايران و 40 ميليون شركت كننده در انتخابات همه عزيزند، همه ملت ايرانند و همه همدلند و دولت خادم همه آنان و در خدمت همه آنهاست. رقابت ها به پايان رسيد و دوره دوستي ها و ساختن ها آغاز شد. "
5 - كروبي نامه
هفتم مرداد ماه، مهدي كروبي با ارسال نامه اي براي هاشمي رفسنجاني ادعاهاي عجيب و غريبي را مطرح مي كند. نويسنده در نامه خود از شنيده هايي مبني بر شكنجه هاي وحشتناك و تجاوز به معترضين دستگير شده خبر مي دهد.
انتشار اين نامه موجي از التهاب را در كشور آفريده و با استقبال و مانور تبليغاتي گسترده رسانه هاي غرب مواجه مي شود. كروبي مي گويد مستندات كافي براي اثبات ادعاهاي خود دارد و اگر خلاف آن ثابت شد رسماً از ملت عذرخواهي خواهد كرد. دستگاه هاي مسئول كشور و در رأس آنها قوه قضائيه رسيدگي به اين ادعاها را در دستور كار خود قرار مي دهند. كميته سه نفره- ابراهيم رئيسي معاون اول رئيس قوه قضائيه، محسني اژهاي دادستان كل كشور و علي خلفي رئيس حوزه رياست قوه قضائيه- مأمور تحقيق مي شوند.
21 شهريور ماه گزارش مبسوط اين كميته منتشر و مشخص مي شود ادعاهاي كروبي صحت نداشته است. كروبي مي گويد در نامه اش نگفته چنين رويدادهايي حتماً اتفاق افتاده بلكه شنيده هاي خود را نقل كرده است. او به قول خود مبني بر عذرخواهي از ملت نيز عمل نمي كند. نگارش نامه خطاب به هاشمي به جاي نهادهاي مسئول نيز از ديگر نكات قابل تأمل در كروبي نامه است.
6 - گزارش يك مرگ
عصر شنبه 30 خرداد، در خيابان كارگر شمالي، تقاطع خيابان شهيد صالحي و كوچه خسروي قتلي رخ داد كه حواشي بسياري را به دنبال داشت. در اين ماجرا خانم ندا آقا سلطان به ضرب گلوله كشته شد.
بلافاصله پس از اين اتفاق، فيلم آن با نام "گزارش يك مرگ در تهران " از شبكه هاي خارجي به طور گسترده پخش و موج جديدي از تبليغات ضد ايراني آغاز شد. چند روز بعد آرش حجازي - به عنوان شاهد ماجرا - در مصاحبه با بي بي سي انگشت اتهام را به سوي نظام نشانه رفت. در مورد اين قتل و ادعاهاي آرش حجازي زواياي پنهان فراوان و سوالات زيادي وجود دارد.
چرا يك دوربين فيلمبرداري بايد ندا را حدود يك ساعت تعقيب كند؟ آيا ورود حجازي چند روز قبل از اين ماجرا به تهران، حاضر بودنش در محل و بازگشت سريع وي به انگليس را مي توان اتفاقي دانست؟ حجازي مدعي است حاضران در صحنه، ضارب را گرفتند اما او را رها كردند! پس چرا هيچ فيلم و عكسي از وي و اسلحه اش وجود ندارد؟ (در حالي كه چند فيلم از زواياي مختلف از صحنه قتل ضبط و پخش شده است).
گذشت زمان و برخي موضوعات - مانند اعطاي بورسيه تحصيلي به نام ندا از سوي دانشگاه آكسفورد، تلاش تايم براي معرفي مقتول به عنوان چهره برتر سال 2009 و ... بيش از پيش زواياي تاريك و دست هاي پشت پرده اين سناريو سياه را روشن مي كند البته از مسببان اصلي اين جنايت و جنايات مشابه كه با طرح ادعاي دروغين تقلب باعث به زمين ريخته شدن خون تعدادي از هموطنانمان شدند نبايد غافل شد.
7 - سومين متفكر جهان
انتخاب همسر ميرحسين موسوي ازسوي نشريه اي وابسته به محافل صهيونيستي به عنوان سومين متفكر جهان در سال 2009 را مي توان يكي از مضحك ترين دروغ هاي اين سال نيز دانست.
نشريه "فارين پاليسي " در توضيح خود درباره اين انتخاب نوشته است: دليل معرفي زهرا رهنورد به عنوان سومين متفكر جهان آن است كه او نقشي اساسي در برانگيختن معترضين و حوادث پس از انتخابات ايران داشته است. هنگامي كه اين نشريه با موج سنگيني از پرسش ها و سرزنش ها روبرو شد، سوزان گلاسر دبير اجرايي فارن پاليسي اعتراف كرد اين انتخاب پايه علمي و منطقي ندارد و بيشتر جنبه نمادين دارد.
درباره ميزان صحت اين انتخاب همين بس كه رهنورد در توضيح دلايل تقلب گسترده در انتخابات و پيروزي همسرش گفته بود؛ من لر و همسرم ترك است. مگر مي شود ترك ها به فرزندشان و لرها به دامادشان راي ندهند؟!
8 - نمازجمعه اولي ها
نمازجمعه 26 تيرماه تهران به امامت هاشمي رفسنجاني برگزار شد. جريان موسوم به سبز از مدت ها پيش از آن با تبليغات گسترده معترضين را به حضور گسترده در اين نمازجمعه دعوت كردند و آن را "نمازجمعه سبز " ناميدند. نكته جالب اينكه شبكه هاي ضدانقلاب ماهواره اي براي نخستين بار طي 30 سال گذشته به تبليغ نمازجمعه پرداختند و برخي سايت هاي همسو نيز آداب آن را آموزش دادند!
اگر چه خطيب جمعه در روز مورد اشاره اغلب سخناني كه گفت با استقبال جريان فتنه روبرو شد و با سوت و كف مورد تاييد قرار گرفت اما حضور شكننده و برخي رفتارها و حركت هاي هواداران فتنه سبز موجبات سرافكندگي سران اين جريان شد.
هنگام اقامه نماز عده زيادي از سبزها فقط تماشاچي بودند، تعدادي هم نمازجمعه مختلط خواندند و بعضي هم لازم نديدند كفش هاي خود را هنگام نماز در بياورند. مجموعه رويدادهاي آن روز راستين بودن "نمازجمعه سبز " و ماهيت فتنه را روشن تر كرد. سبزهاي شركت كننده در اين مراسم به "نمازجمعه اولي ها " معروف شدند.
9 - اعتراف با قرص
دهم مرداد ماه اولين جلسه متهمان حوادث پس از انتخابات برگزار شد و در ادامه موجي از فرافكني و لجن پراكني براي تحت الشعاع قرار دادن دادگاه و اعترافات متهمان از سوي رسانه هاي غربي و برخي چهره هاي داخلي آغاز شد. شاه بيت همه ادعاها اين بود؛ اين اعترافات تحت شكنجه بوده است.
براي نمونه دفتر هاشمي و همچنين مجمع تشخيص مصلحت نظام جمهوري اسلامي با انتشار بيانيه اي عنوان داشت: "معلوم نيست چنين مطالبي در چه شرايط و ملاحظاتي بيان شده است. "موسوي هم اعترافات متهمان را حاصل رنج آنان در مدت حبس و اجبار اعتراف گيران و شكنجه گران آنان خواند.
برخي نشريات داخلي نيز مدعي شدند به متهمان قرص هاي روانگردان خورانده شده و حرف هاي آنها تحت تاثير اين داروها بوده است. هر چند در همان ايام برخي متهمان - مانند ابطحي و عطريان فر - اين ادعاها را كاملا رد كرده و اهانت آميز خواندند اما اين موضع گيري هاي صريح هم با انكار مدعيان روبرو شد.
مدتي بعد اغلب چهره هاي سرشناس بازداشت شده، آزاد شدند اما حتي در ديدارهاي خصوصي با سران فتنه هم چيزي برخلاف حرف هاي خود در دادگاه نگفتند و حرفي از شكنجه و اعتراف تحت فشار به ميان نياوردند.
10 - سبز بي ريشه
موسوي و تيم او پيش از انتخابات با يك برنامه حساب شده سعي كردند جريان خود را جرياني اصيل، ديني و ارزش دار معرفي كنند. انتخاب رنگ سبز - با توجه به جايگاه آن در باورهاي عمومي - و طرح شعارهايي مانند الله اكبر، يا حسين ميرحسين، "نخست وزير امام "، و ... در همين راستا قابل ارزيابي و تامل است.
البته گردانندگان صحنه در ابتداي امر با همين ترفند موفق شدند چنين باوري را در اذهان لايه هايي از جامعه وارد كنند اما به مرور زمان، رويدادهاي بعدي توخالي بودن اين شعارها را روشن كرد.
در ادامه شعارهاي انقلابي و مذهبي جاي خود را به اين شعارها دادند؛ "نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران "، "استقلال، آزادي، جمهوري ايراني "، "فلسطينو رها كن، فكري به حال ما كن، " "چوب، چماق، بسيجي ديگر اثر ندارد و ... "
البته حرمت شكني و گستاخي به همين جا ختم نشد و كار مدعيان خط امام و نخست وزير امام به جايي رسيد كه بر اثر تحريكات و سكوتهاي تشويق آميز آنان، در اهانتي شنيع عكس حضرت امام(ره) پاره شده و به آتش كشيده شد. ادامه مطلب
حضور ميرحسين موسوي در عرصه انتخابات كه با ادعاي مبارزه با "دروغ " صورت گرفت وپس از اندك زماني با تناقضات بسياري در عمل روبرو شد، يكي از مهمترين اين رويدادها بود.
در واقع تناقضات گفتار و رفتارآقاي موسوي و ديگر همراهانش در فرقه سبز، نشان داد كه اين ادعا هيچ ميانه اي با واقعيت ندارد و تنها ابزاري براي "كسب راي " بوده است.
در همين راستا، روزنامه كيهان در شماره امروز خود در يك بررسي كلي، به رفتار و گفتار جريان اصلاحاتاز شب انتخابات تا هفته هاي اخير پرداخته و مهمترين سخنان دروغ فرقه سبز را معرفي كرده است.
بقيه در ادامه
*دروغ بزرگ هيتلر؛ دروغهاي بزرگ فرقه سبز
اصطلاح "دروغ بزرگ " اينك به اصطلاحي معروف در دنياي سياست تبديل شده كه افكار عمومي آن را منتسب به هيتلر مي دانند. هيتلر در كتاب نبرد من، مي گويد مردم آلمان شكست در جنگ جهاني اول را به اين دليل پذيرفتند كه يهودي هاي داراي نفوذ در مطبوعات از تكنيك دروغ بزرگ استفاده كردند.
از نظر هيتلر اين روش مستلزم آن است كه دروغ چنان عظيم باشد كه هيچ كس باور نكند كه "كسي آنقدر گستاخ باشد كه چنين بي شرمانه حقيقت را تحريف كند ". اولين مورد استفاده دروغ بزرگ در اين جمله معروف او مستند شده است: "در دروغ بزرگ همواره نيروي قابل باور بودن وجود دارد. "
گوبلوز - وزير تبليغات هيتلر- اين تئوري را با كمي تغيير بدين گونه بيان كرد كه "دروغ بزرگ يكي از روش هاي تبليغاتي مورد استفاده انگلستان است كه دروغ بزرگي مي گويند و در ضمن تحت هر شرايطي بر صحت آن پافشاري مي كنند. "
حوادث انتخابات رياست جمهوري دهم چنان گسترده و پيچيده بود كه تا مدت ها و از منظرهاي گوناگون قابل تامل است. در اين ماجرا موسوي به عنوان يكي از نامزدهاي انتخاباتي با صراحت و شدت هر چه تمام تر حريف خود را به دروغ گويي متهم كرد و به سرعت موجي از تبليغات و شعارهاي انتخاباتي عليه دروغ و دروغگو در جامعه پديدار شد.
جايگاه و نوع نگاه ديني و اجتماعي نسبت به اين پديده، علت انتخاب اين محور را كاملاً روشن مي كند (دروغگو دشمن خداست يا دروغ كليد همه زشتي هاست). در فتنه سبز كه موجوديتش مديون غبارآلودگي فضا و آميختگي حق و باطل بود، دروغ هاي بسياري ساخته و پرداخته و منتشر شد. گاهي از سوي سران فتنه، گاهي از سوي هواداران ناآگاه و بعضاً آگاه و مغرض و گاهي نيز از سوي پشتيبانان خارجي فتنه و از طريق رسانه هاي پر سر و صداي استعماري.
در اين مجال نگاهي مي اندازيم به "10 دروغ بزرگ " فتنه سبز كه هر كدام در زمان خود موجي از اغتشاش و التهاب و تشويش اذهان عمومي را به دنبال داشتند.
1 - فرار به جلو
اولين دروغ پردازي فتنه سبز در زمان برگزاري انتخابات (22 خرداد 88) روي داد. حدود ساعت 23 و 30 دقيقه شب، در حالي كه هنوز راي گيري در برخي شعب ادامه داشت، ميرحسين موسوي در يكي از برج هاي شمال پايتخت كنفرانس خبري به راه انداخت و ادعاي پيروزي كرد. ماجرا وقتي قابل تأمل تر مي شود كه اغلب خبرنگاران حاضر در اين نشست خارجي ها هستند و خبرنگاران داخلي انگشت شماري به اين برج راه مي يابند.
موسوي كه دو انگشت خود را به نشانه پيروزي به دوربين بي بي سي و ساير رسانه ها نشان مي دهد، با استناد به گزارش ناظرين خود در پاي صندوق ها اعلام مي كند پيروز قطعي انتخاباتي است كه هنوز ادامه دارد. بيانيه اي هم در اين زمينه صادر شده و از مردم خواسته مي شود خود را براي جشن پيروزي آماده كنند.
2 - اسم رمز
روز شنبه پس از انتخابات، با اعلام تدريجي آراء و مشخص شدن نتايج انتخابات اصلي ترين و البته بزرگ ترين دروغ رسماً منتشر مي شود؛ ادعاي تقلب. موسوي نخستين بيانيه خود را صادر مي كند. "نتايج بهت آور "، "بازي بزرگ "، "خيانت به آراء مردم " و "مبارزه با شورش دروغ " كليد واژه هاي اين بيانيه هستند.
او تأكيد مي كند تسليم اين صحنه سازي خطرناك نخواهد شد. محتشمي پور- رئيس كميته موسوم به صيانت از آراء- مدعي مي شود به دليل تخلفات گسترده ناظران و مجريان در مراحل مختلف رأي گيري و شمارش آرا، انتخابات 22 خرداد باطل است.
او در پاسخ به اين سأال كه اگر شوراي نگهبان به اين درخواست (ابطال انتخابات) توجه نكنند چه خواهيد كرد گفت: اين اقدام اوليه ما است و در صورت عدم توجه مراحل بعدي اعتراض را انجام مي دهيم. همانگونه كه از سخنان محتشمي پور هم پيداست، تقلب اسم رمز آشوب ها و اغتشاش هاي پيش رو بود.
3 - پروژه 72 كشته
ستادهاي موسوي و كروبي با ارائه ليستي مدعي مي شوند در اغتشاشات پس ازانتخابات 72 نفر كشته شده اند. اين ليست مجعول اولين بار در سايت حزب مشاركت منتشر و از آنها به عنوان "72 شهيد جنبش سبز " نام برده مي شود.
تحقيقات بعدي نشان مي دهد اين ليست دروغي بيش نبوده و مدعيانش براي رساندن آن به عدد خاص 72- تداعي كننده تعداد شهداي كربلا!- به هر حيله اي از گنجاندن اسامي كساني كه هويت واقعي ندارند تا متوفيان عادي متوسل شده اند.
البته چند نفر از شهداي ادعايي فتنه سبز نيز زنده شدند. گردانندگان اين تئاتر سياه براي لاپوشاني افتضاح خود، مدعي شدند اين ترفند نظام براي مخدوش كردن ليست شهدا و بدنام كردن ما بوده است!
4 - خس و خاشاك
مدعيان تقلب براي گرم نگه داشتن تنور اغتشاش و آشوب نياز به تهييج و غبارآلودگي فضا داشتند و براي اين منظور چه چيزي بهتر از القاي اين موضوع كه نه تنها رأي شما را دزديده اند بلكه به شما توهين هم مي كنند.
در همين راستا موجي از تبليغات رسانه اي با اين مضمون به راه مي افتد؛ احمدي نژاد، كساني را كه به فردي غير از وي رأي داده اند، خس و خاشاك خوانده است. اما اصل ماجرا چه بود؟
احمدي نژاد عصر روز يكشنبه 24 خرداد در تجمع هوادارانش در ميدان ولي عصر تهران، طي سخنان خود حساب اغتشاشگران را از هواداران نامزدها جدا كرد و آشوبگران را "خس و خاشاك " ناميد؛ "در انتخابات ايران 40 ميليون نفر خودشان بازيگر اصلي و تعيين كننده اصلي بوده اند. حالا چهار تا خس و خاشاك اين گوشه ها كاري مي كنند بدانيد اين رودخانه زلال ملت جايي براي خودنمايي آنان نخواهد گذاشت. 70 ميليون ملت ايران و 40 ميليون شركت كننده در انتخابات همه عزيزند، همه ملت ايرانند و همه همدلند و دولت خادم همه آنان و در خدمت همه آنهاست. رقابت ها به پايان رسيد و دوره دوستي ها و ساختن ها آغاز شد. "
5 - كروبي نامه
هفتم مرداد ماه، مهدي كروبي با ارسال نامه اي براي هاشمي رفسنجاني ادعاهاي عجيب و غريبي را مطرح مي كند. نويسنده در نامه خود از شنيده هايي مبني بر شكنجه هاي وحشتناك و تجاوز به معترضين دستگير شده خبر مي دهد.
انتشار اين نامه موجي از التهاب را در كشور آفريده و با استقبال و مانور تبليغاتي گسترده رسانه هاي غرب مواجه مي شود. كروبي مي گويد مستندات كافي براي اثبات ادعاهاي خود دارد و اگر خلاف آن ثابت شد رسماً از ملت عذرخواهي خواهد كرد. دستگاه هاي مسئول كشور و در رأس آنها قوه قضائيه رسيدگي به اين ادعاها را در دستور كار خود قرار مي دهند. كميته سه نفره- ابراهيم رئيسي معاون اول رئيس قوه قضائيه، محسني اژهاي دادستان كل كشور و علي خلفي رئيس حوزه رياست قوه قضائيه- مأمور تحقيق مي شوند.
21 شهريور ماه گزارش مبسوط اين كميته منتشر و مشخص مي شود ادعاهاي كروبي صحت نداشته است. كروبي مي گويد در نامه اش نگفته چنين رويدادهايي حتماً اتفاق افتاده بلكه شنيده هاي خود را نقل كرده است. او به قول خود مبني بر عذرخواهي از ملت نيز عمل نمي كند. نگارش نامه خطاب به هاشمي به جاي نهادهاي مسئول نيز از ديگر نكات قابل تأمل در كروبي نامه است.
6 - گزارش يك مرگ
عصر شنبه 30 خرداد، در خيابان كارگر شمالي، تقاطع خيابان شهيد صالحي و كوچه خسروي قتلي رخ داد كه حواشي بسياري را به دنبال داشت. در اين ماجرا خانم ندا آقا سلطان به ضرب گلوله كشته شد.
بلافاصله پس از اين اتفاق، فيلم آن با نام "گزارش يك مرگ در تهران " از شبكه هاي خارجي به طور گسترده پخش و موج جديدي از تبليغات ضد ايراني آغاز شد. چند روز بعد آرش حجازي - به عنوان شاهد ماجرا - در مصاحبه با بي بي سي انگشت اتهام را به سوي نظام نشانه رفت. در مورد اين قتل و ادعاهاي آرش حجازي زواياي پنهان فراوان و سوالات زيادي وجود دارد.
چرا يك دوربين فيلمبرداري بايد ندا را حدود يك ساعت تعقيب كند؟ آيا ورود حجازي چند روز قبل از اين ماجرا به تهران، حاضر بودنش در محل و بازگشت سريع وي به انگليس را مي توان اتفاقي دانست؟ حجازي مدعي است حاضران در صحنه، ضارب را گرفتند اما او را رها كردند! پس چرا هيچ فيلم و عكسي از وي و اسلحه اش وجود ندارد؟ (در حالي كه چند فيلم از زواياي مختلف از صحنه قتل ضبط و پخش شده است).
گذشت زمان و برخي موضوعات - مانند اعطاي بورسيه تحصيلي به نام ندا از سوي دانشگاه آكسفورد، تلاش تايم براي معرفي مقتول به عنوان چهره برتر سال 2009 و ... بيش از پيش زواياي تاريك و دست هاي پشت پرده اين سناريو سياه را روشن مي كند البته از مسببان اصلي اين جنايت و جنايات مشابه كه با طرح ادعاي دروغين تقلب باعث به زمين ريخته شدن خون تعدادي از هموطنانمان شدند نبايد غافل شد.
7 - سومين متفكر جهان
انتخاب همسر ميرحسين موسوي ازسوي نشريه اي وابسته به محافل صهيونيستي به عنوان سومين متفكر جهان در سال 2009 را مي توان يكي از مضحك ترين دروغ هاي اين سال نيز دانست.
نشريه "فارين پاليسي " در توضيح خود درباره اين انتخاب نوشته است: دليل معرفي زهرا رهنورد به عنوان سومين متفكر جهان آن است كه او نقشي اساسي در برانگيختن معترضين و حوادث پس از انتخابات ايران داشته است. هنگامي كه اين نشريه با موج سنگيني از پرسش ها و سرزنش ها روبرو شد، سوزان گلاسر دبير اجرايي فارن پاليسي اعتراف كرد اين انتخاب پايه علمي و منطقي ندارد و بيشتر جنبه نمادين دارد.
درباره ميزان صحت اين انتخاب همين بس كه رهنورد در توضيح دلايل تقلب گسترده در انتخابات و پيروزي همسرش گفته بود؛ من لر و همسرم ترك است. مگر مي شود ترك ها به فرزندشان و لرها به دامادشان راي ندهند؟!
8 - نمازجمعه اولي ها
نمازجمعه 26 تيرماه تهران به امامت هاشمي رفسنجاني برگزار شد. جريان موسوم به سبز از مدت ها پيش از آن با تبليغات گسترده معترضين را به حضور گسترده در اين نمازجمعه دعوت كردند و آن را "نمازجمعه سبز " ناميدند. نكته جالب اينكه شبكه هاي ضدانقلاب ماهواره اي براي نخستين بار طي 30 سال گذشته به تبليغ نمازجمعه پرداختند و برخي سايت هاي همسو نيز آداب آن را آموزش دادند!
اگر چه خطيب جمعه در روز مورد اشاره اغلب سخناني كه گفت با استقبال جريان فتنه روبرو شد و با سوت و كف مورد تاييد قرار گرفت اما حضور شكننده و برخي رفتارها و حركت هاي هواداران فتنه سبز موجبات سرافكندگي سران اين جريان شد.
هنگام اقامه نماز عده زيادي از سبزها فقط تماشاچي بودند، تعدادي هم نمازجمعه مختلط خواندند و بعضي هم لازم نديدند كفش هاي خود را هنگام نماز در بياورند. مجموعه رويدادهاي آن روز راستين بودن "نمازجمعه سبز " و ماهيت فتنه را روشن تر كرد. سبزهاي شركت كننده در اين مراسم به "نمازجمعه اولي ها " معروف شدند.
9 - اعتراف با قرص
دهم مرداد ماه اولين جلسه متهمان حوادث پس از انتخابات برگزار شد و در ادامه موجي از فرافكني و لجن پراكني براي تحت الشعاع قرار دادن دادگاه و اعترافات متهمان از سوي رسانه هاي غربي و برخي چهره هاي داخلي آغاز شد. شاه بيت همه ادعاها اين بود؛ اين اعترافات تحت شكنجه بوده است.
براي نمونه دفتر هاشمي و همچنين مجمع تشخيص مصلحت نظام جمهوري اسلامي با انتشار بيانيه اي عنوان داشت: "معلوم نيست چنين مطالبي در چه شرايط و ملاحظاتي بيان شده است. "موسوي هم اعترافات متهمان را حاصل رنج آنان در مدت حبس و اجبار اعتراف گيران و شكنجه گران آنان خواند.
برخي نشريات داخلي نيز مدعي شدند به متهمان قرص هاي روانگردان خورانده شده و حرف هاي آنها تحت تاثير اين داروها بوده است. هر چند در همان ايام برخي متهمان - مانند ابطحي و عطريان فر - اين ادعاها را كاملا رد كرده و اهانت آميز خواندند اما اين موضع گيري هاي صريح هم با انكار مدعيان روبرو شد.
مدتي بعد اغلب چهره هاي سرشناس بازداشت شده، آزاد شدند اما حتي در ديدارهاي خصوصي با سران فتنه هم چيزي برخلاف حرف هاي خود در دادگاه نگفتند و حرفي از شكنجه و اعتراف تحت فشار به ميان نياوردند.
10 - سبز بي ريشه
موسوي و تيم او پيش از انتخابات با يك برنامه حساب شده سعي كردند جريان خود را جرياني اصيل، ديني و ارزش دار معرفي كنند. انتخاب رنگ سبز - با توجه به جايگاه آن در باورهاي عمومي - و طرح شعارهايي مانند الله اكبر، يا حسين ميرحسين، "نخست وزير امام "، و ... در همين راستا قابل ارزيابي و تامل است.
البته گردانندگان صحنه در ابتداي امر با همين ترفند موفق شدند چنين باوري را در اذهان لايه هايي از جامعه وارد كنند اما به مرور زمان، رويدادهاي بعدي توخالي بودن اين شعارها را روشن كرد.
در ادامه شعارهاي انقلابي و مذهبي جاي خود را به اين شعارها دادند؛ "نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران "، "استقلال، آزادي، جمهوري ايراني "، "فلسطينو رها كن، فكري به حال ما كن، " "چوب، چماق، بسيجي ديگر اثر ندارد و ... "
البته حرمت شكني و گستاخي به همين جا ختم نشد و كار مدعيان خط امام و نخست وزير امام به جايي رسيد كه بر اثر تحريكات و سكوتهاي تشويق آميز آنان، در اهانتي شنيع عكس حضرت امام(ره) پاره شده و به آتش كشيده شد.