مجله معتبر وسیاسی "فارن پالسی" و " موسسه تحقیقاتی اوراسیا" 10مرد تاثیر گذار بر آینده سیاست جهان را انتخاب کردند.
درمیان این افراد،نام آیت الله اکبرهاشمی رفسنجانی رییس مجلس خبرگان رهبری وباراک اوباما نیزدیده می شود.به نوشته این نشریه معتبرسیاسی،انتظار میرود این چهرهها سیاست جهان را در سال آینده شکل بدهند چون اکثر آنها در ماههای آینده با چالشهایی بزرگ دست و پنجه نرم خواهند کرد.
1- ون جیابائو» نخست وزیر چین همان کسی است که سعی کرد کشورش را در میانه بحران اقتصادی رهبری کند. حالا اما او کاری بسیار سخت را پیشروی خود میبیند و آن هم تغییر رویکرد چین از «تزریقمحرکهای مالی» به سمت «مقابله با تورم» است. در همین مرحله گذار، «ون جیابائو» باید یک مساله مهم و اساسی دیگر را نیز مدیریت کند: اینکه سرانجام چه رویکردی قرار است در مورد واحد پول چین در پیش گرفته شود. برخی سیاستهای دولت چین (مثل توزیع پول) در داخل این کشور با استقبال مواجه شدهاند، اما به نظر میآید که چالشهای بزرگی در آینده پیشروی «ون جیابائو» نخست وزیر و «هو جینتائو» رییسجمهور چین قرار داشته باشد و هزینههای سیاسی و اختلافات در میان گروههای مختلف هم به تبع آن بالا برود.
در چنین شرایطی، رهبری سیاسی کشور واقعا سخت میشود و این در حالی است که چین در مسایل خارجی از جمله در مورد مناسبات خود با آمریکا هم شرایط سرنوشتسازی را پیشروی خود میبیند. از سوی دیگر، «ون جیابائو» و همکارانش برای تنظیم برنامه پنج ساله کشورشان و برنامهریزی اقتصادی تا سال 2015 میلادی هم نقش دارند. این برنامه درواقع نشان خواهد داد که پکن تا چه حد میتواند اقتصاد خود را در سالهای آتی متعادل کند.
بقيه در ادامه
2- باراک اوباما، رییسجمهور آمریــــکا ســـالی بـــسیار سرنوشتساز را پیشرو دارد. او سال 2010 میلادی را با کاهش محبوبیت عمومی خود، کسری بودجه شدید و افزایش نرخ بیکاری در آمریکا آغاز کرد. او در عین حال افق فعالیتهای حزب دموکرات آمریکا را نیز در انتخابات میاندورهای ماه نوامبر چندان روشن نمیبیند. اوباما مسئولیت سنگین تعیین ضربالاجلها را در مورد مسایل حقوقی و قانونی زیادی به کنگره آمریکا واگذار کرده، اما ظاهرا کنگره علاقه چندانی به تحقق این اهداف اوباما نشان نمیدهد.
رییسجمهور آمریکا سعی کرده تمرکز اصلی فعالیتهای خود را بر مسایل داخلی کشور از جمله برنامه خدمات درمانی و نیز قوانین مالی و پولی قرار بدهد، اما همین مسایل در کنگره آمریکا به آسانی حل و فصل و تصویب نشدهاند و به همین دلیل، اوباما راه دشواری را برای تحقق اهداف خود در این حوزهها پیشرو میبیند. مسایل بینالمللی از جمله مناسبات آمریکا با چین، خارج کردن نیروهای آمریکایی از عراق و تامین امنیت افغانستان هم به شدت دولت اوباما را در عرصه سیاست خارجی مشغول نگه داشته است. همچنان که انتخابات میاندورهای آمریکا هم نزدیک میشود اوباما باید انرژی خود را بر تقویت موضع لیبرالها در کشور متمرکز کند تا در انتخابات آتی ریاست جمهوری در سال 2012 میلادی بتواند برای بار دوم رییسجمهور آمریکا شود.
3- شاید اسم «ایچیرو اوزاوا» کمتر به گوش کسی خورده باشد، اما واقعیت این است که او میتواند ناجی حزب حاکم بر ژاپن- یعنی حزب دموکراتیک ژاپن- باشد. اگر او بتواند خود را از مشکلاتی که فعلا با آنها دست و پنجه نرم میکند خلاص کند و حزب دموکراتیک را در انتخابات مجلس اعلا در ماه ژوئیه به پیروزی برساند، به طور قطع نفوذ بسیار زیادی در دولت هم پیدا خواهد کرد.
اوزاوا هیچ پستی در کابینه ژاپن ندارد، اما بانفوذترین سیاستمدار حزب دموکراتیک ژاپن و دبیر کل آن است و کنترل مسایل مالی، استراتژی انتخاباتی و پروسه تعیین کاندیدا در این حزب را به عهده دارد. اوزاوا از اینکه سیاست گذاری حزب را به دیگران واگذار کند ابایی ندارد اما همیشه در بن بستهایی که در این راستا به وجود میآید مستقیما دخالت میکند و تصمیماتی را که اهداف برنامهریزی شده قبلی را تامین نکنند، تغییر میدهد.
او در حال حاضر دچار دردسر بزرگی شده و آن هم اتهاماتی است که در خصوص ارایه پول به چهرههای سیاسی علیه وی مطرح شده است. اگر او نتواند این اتهامات را از سر خود باز کند و مجبور به کنارهگیری از عرصه سیاسی شود، قطعا تبعات آن درعرصه انتخاباتی ژاپن و حزب خود او به شدت احساس خواهد شد. این در حالی است که موقعیت او به نتیجه انتخابات ماه ژوئیه هم بسیار بستگی دارد و میتواند سرنوشت حزب دموکراتیک ژاپن را نیز تعیین کند.
4- اگر پیشبینیها درست از آب در بیاید و حزب محافظهکار انگلیس در انتخابات پارلمانی این کشور در ماه می به پیروزی برسد، آنگاه رهبر این حزب -یعنی دیوید کامرون- نخست وزیر کشوری خواهد شد که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. واقعیت این است که انگلیس هنوز دارد برای غلبه بر رکود اقتصادی، مقابله با حباب بخش مسکن و مرتفع کردن بحران بخش مالی خود تلاشهای زیادی صورت میدهد.
عملکرد حزب کارگر انگلیس در مواجهه با این مشکلات، انتقادهای زیادی را در داخل انگلیس به همراه داشته و مثلا افزایش کسری بودجه و نیز افزایش نرخ قروض نسبت به تولید ناخالص داخلی نگرانیهای زیادی را به وجود آورده است. برخی سیاستهای مالی نیز که در انگلیس در پیش گرفته شده، موقعیت لندن را به عنوان یک مرکز مهم مالی دنیا اندکی زیر سوال برده است. در چنین شرایطی اگر دیوید کامرون بر سر کار بیاید، با چالشهای مختلفی در عرصه مالی مواجه خواهد بود. اگر دولت او رویکردی محکم و منسجم را در این خصوص در پیش نگیرد، آنگاه نگرانیها در مورد چشمانداز آینده انگلیس به وضوح افزایش خواهد یافت و کامرون و حزب محافظهکار انگلیس در دردسر جدیدی خواهند افتاد.
5- این آخرین سال حضور لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا در کاخ ریاست جمهوری است و احتمالا خداحافظی او با قدرت کم سروصدا نخواهد بود. برزیل در حال یک احیای سریع اقتصادی است و از بحران مالی جهانی فاصله میگیرد. فراموش نکنیم مردم برزیل لولا و سیاستهای اقتصادیاش را - که نسبتا حامی بازار آزاد است - با موفقیت اقتصادی کشور مرتبط میدانند.
در صحنه بینالمللی هم او از این کامیابی استفاده میکند تا برزیل بتواند نقش بزرگتری را در روند سیاستگذاریهای چندجانبه جهانی ایفا کند، مثل حضور موثر در G20 یا کنفرانسهای مقابله با گرمایش زمین، البته این رویکرد تهاجمی باعث آسیبپذیری لولا در صحنه بینالمللی میشود، مثلا غرب از رابطه گرم او با تهران راضی نخواهد بود. در صحنه داخلی هم لولا نقش بسیار مهمی را در شکل دادن به انتخابات ریاست جمهوری اکتبر بازی میکند. خیلیها در برزیل دوست دارند که سیاستهای فعلی ادامه پیدا کند و این یعنی تلاشهای لولا برای پیروزی دیلما روسف، رییس دفترش احتمالا نتیجه میدهد. اگر دیلما در انتخابات پیروز شود لولا نقش مهمی را در تشکیل دولت جدید ایفا خواهد کرد.
6- آیتالله علیاکبر هاشمیرفسنجانی، رییسجمهور سابق ایران میتواند در شکل دادن به مسیر جمهوری اسلامی در سال 2010 نقشی کلیدی داشته باشد. از زمان انتخابات ریاست جمهوری، رفسنجانی کمتر جلب توجه کرده است - و بر اساس برخی گزارشها تلاش کرده تا در پشت پرده میانجیگری کند - اما به هر حال او هنوز قدرت زیادی در اختیار دارد.
او رییس دو شورای تاثیرگذار در ساختار حکومتی ایران است و روابط قدرتمندی با گروههای مختلف جامعه دارد، از تجار کشور و مخالفان دولت گرفته تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. اگر حکومت به این نتیجه برسد که مذاکره با مخالفان دولت است که کشور را به آرامش میرساند، باید کسی را برای میانجیگری انتخاب کند. رفسنجانی در این میان یکی از معدود ایرانیانی است که - به خاطر نفوذ گستردهاش - میتواند با سران مخالفان دولت به توافق برسد و این به ثبات بیشتر کشور ختم میشود. (یکی از اولین گامها میتواند آزادی بازداشتشدگان حوادث پس از انتخابات باشد.) در این میان اگر رفسنجانی به طور جدی از مخالفان دولت حمایت کند آنها در سال 2010 قدرت بیشتری خواهند گرفت.
7- ژنرال اشفق کیانی، رییس ستاد ارتش پاکستان مهمترین مقام نظامی این کشور به حساب میآید و در سال آینده هم نقشی حیاتی در صحنه سیاسی و سیاستگذاریهای امنیتی بازی میکند. کیانی بر تلاشهای آمریکا برای مقابله با شورشیان در افغانستان تاثیری جدی خواهد گذاشت. با روند تضعیف دولت غیرنظامی و اختلاف نظرهای شدید سیاسی در کشور، کیانی آرامآرام کنترل سیاستهای خارجی، دفاعی و ضدتروریستی پاکستان را در دست خواهد گرفت.
ایالات متحده دولت اسلامآباد را به شدت تحت فشار گذاشته تا هم گروههای شبهنظامی در مناطق مرزی قبیلهای پاکستان را سرکوب کند و هم کنترل مرزش با افغانستان را در دست بگیرد. اینکه ارتش پاکستان با چه جدیتی این دو ماموریت را انجام دهد به ژنرال کیانی بستگی دارد. در هر حال به نفع وجهه او و ارتش است که پاکستان بتواند کنترل مناطق مرزی قبیلهای را در دست بگیرد و خشونتهای مداوم شبهنظامیان را خاموش کند، البته کیانی در داخل پاکستان و از سوی گروههای سیاسی- مذهبی به شدت تحت فشار است. این گروهها مخالف عملیات جدی ارتش در مناطق قبیلهای هستند. اگر کیانی کوتاه بیاید تلاشهای آمریکا در افغانستان تضعیف خواهد شد.
8- دو سال پیش ولادیمیر پوتین به خاطر محدودیت قانونی نتوانست رییسجمهور شود، پس جای خود را به دیمیتری مدودف داد و به نخست وزیری روسیه قناعت کرد، اما او همچنان قدرتمندترین و محبوبترین چهره سیاسی کشور به حساب میآید. مدودف تمایلات نسبتا لیبرالی دارد و پوتین عموما سختگیرتر است، اما قرار نیست که میان این دو رهبر اختلاف نظر جدی به وجود بیاید و کرملین بیثبات شود.
در طول ماههای گذشته روند احیای اقتصاد روسیه کند بود، اما با افزایش نسبی قیمت نفت و افزایش تقاضای داخلی، اقتصاد این کشور جانی دوباره میگیرد، پس موضوعات جدی بلندمدت مربوط به مسیر روسیه پس از بحران مورد توجه نخبگان و مردم عادی قرار گرفته است. در این میان پوتین میتواند برنامههای اصلاحی اخیرا اعلام شده مدودف را به جلو براند یا متوقف کند و هنوز معلوم نیست او به کدام سمت تمایل دارد. رفتارهای امسال پوتین مشخص خواهد کرد که او پس از پایان دوران ریاست جمهوری مدودف در سال 2012 میخواهد چه بکند. آیا او دوباره رییسجمهور خواهد شد یا نخست وزیری برایش کافی است؟ دیدگاههای سیاسی و اقتصادی پوتین همچنان آینده روسیه را شکل خواهد داد، پس غرب همچنان او را زیر نظر خواهد داشت.
9- مثل برج خلیفه 160 طبقهای شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان، رهبر ابوظبی و رییسجمهور امارات متحده عربی از بالا مراقب این کشور کوچک است. وقتی امیرنشین دوبی در اواخر سال 2009 به دردسر افتاد و دچار مشکلات جدی مالی شد، شیخ خلیفه بود که وارد عمل شد و ابوظبی پرداخت بدهیهای دوبی را برعهده گرفت. این روند باعث دگرگونی روابط این امیرنشینهای برادر شد. دوبی حالا امیرنشین نیازمند کوچکتر به حساب میآید پس شیخ خلیفه قدرتش را تحکیم میکند و بر روند سیاستگذاری امارات متحده عربی مسلط میشود.
شیخ خلیفه رابطه خوبی با دولت ایالات متحده داشته و این رابطه را در این سال مهم حفظ خواهد کرد. امسال احتمالا تحریم علیه برنامه هسته ای ایران شدت خواهد گرفت و امارات احتمالا سیاستهایی را در این حوزه در پیش میگیرد که رضایت خاطر سران کاخ سفید را به همراه خواهد داشت. شیخ خلیفه به احتمال زیاد روابط تجاری ایران و دوبی را تضعیف خواهد کرد. ابوظبی، پایتخت سیاسی امارات متحده عربی احتمالا استفاده ایرانیها از بانکهای دوبی را محدود میکند. ایرانیها از دوبی به عنوان نقطه ترانزیت کالاهای ایرانی استفاده میکنند، شیخ خلیفه به درخواست آمریکا این روند را هم محدود خواهد کرد.
10- اولی رن» در حالی کمیسیونر امور پولی و اقتصادی اتحادیه اروپا شده که قاره اروپا با مشکلات و فشارهای اقتصادی گوناگونی دست و پنجه نرم میکند. شاید مهمترین کاری که رن باید انجام دهد، تعیین سریع چارچوبی برای هماهنگکردن سیاستهای مالی میان کشورهای حوزه یورو باشد. اگر او بخواهد در این راه موفق شود، باید اعضای اتحادیه اروپا را با چربزبانی متقاعد به همکاری کند، انتظارهای بازار را متعادل کند و منافع و مضرات سیاستهای مختلف را به خوبی برآورد کند. او البته در برخی بحرانهای جدی -مثل بحران مالی یونان- قطعا باید انتقادات زیادی را نیز به جان بخرد و تبعات آن را نیز تحمل کند. یونان در واقع آزمایشی سنگین و سخت برای رن در آغاز راه کمیسیونری اروپاست، این در حالی است که رن تجربه چندانی در عرصه تخصصی اقتصادی ندارد و مثلا پیش از این کمیسیونر اروپا در عرصه افزایش شمار اعضای این اتحادیه بوده است. رن در آن پست توانست به خوبی از پس مسئولیت سیاسی گسترش مرزهای اتحادیه اروپا برآید و بین اعضای این اتحادیه، توافقی نسبی ایجاد کند.
او همچنین در عرصه دیپلماسی داخلی اتحادیه اروپا نیز تجربه خوبی دارد اما پست فعلی رن خیلی سختتر از آن است که تصورش را میکرد ادامه مطلب
درمیان این افراد،نام آیت الله اکبرهاشمی رفسنجانی رییس مجلس خبرگان رهبری وباراک اوباما نیزدیده می شود.به نوشته این نشریه معتبرسیاسی،انتظار میرود این چهرهها سیاست جهان را در سال آینده شکل بدهند چون اکثر آنها در ماههای آینده با چالشهایی بزرگ دست و پنجه نرم خواهند کرد.
1- ون جیابائو» نخست وزیر چین همان کسی است که سعی کرد کشورش را در میانه بحران اقتصادی رهبری کند. حالا اما او کاری بسیار سخت را پیشروی خود میبیند و آن هم تغییر رویکرد چین از «تزریقمحرکهای مالی» به سمت «مقابله با تورم» است. در همین مرحله گذار، «ون جیابائو» باید یک مساله مهم و اساسی دیگر را نیز مدیریت کند: اینکه سرانجام چه رویکردی قرار است در مورد واحد پول چین در پیش گرفته شود. برخی سیاستهای دولت چین (مثل توزیع پول) در داخل این کشور با استقبال مواجه شدهاند، اما به نظر میآید که چالشهای بزرگی در آینده پیشروی «ون جیابائو» نخست وزیر و «هو جینتائو» رییسجمهور چین قرار داشته باشد و هزینههای سیاسی و اختلافات در میان گروههای مختلف هم به تبع آن بالا برود.
در چنین شرایطی، رهبری سیاسی کشور واقعا سخت میشود و این در حالی است که چین در مسایل خارجی از جمله در مورد مناسبات خود با آمریکا هم شرایط سرنوشتسازی را پیشروی خود میبیند. از سوی دیگر، «ون جیابائو» و همکارانش برای تنظیم برنامه پنج ساله کشورشان و برنامهریزی اقتصادی تا سال 2015 میلادی هم نقش دارند. این برنامه درواقع نشان خواهد داد که پکن تا چه حد میتواند اقتصاد خود را در سالهای آتی متعادل کند.
بقيه در ادامه
2- باراک اوباما، رییسجمهور آمریــــکا ســـالی بـــسیار سرنوشتساز را پیشرو دارد. او سال 2010 میلادی را با کاهش محبوبیت عمومی خود، کسری بودجه شدید و افزایش نرخ بیکاری در آمریکا آغاز کرد. او در عین حال افق فعالیتهای حزب دموکرات آمریکا را نیز در انتخابات میاندورهای ماه نوامبر چندان روشن نمیبیند. اوباما مسئولیت سنگین تعیین ضربالاجلها را در مورد مسایل حقوقی و قانونی زیادی به کنگره آمریکا واگذار کرده، اما ظاهرا کنگره علاقه چندانی به تحقق این اهداف اوباما نشان نمیدهد.
رییسجمهور آمریکا سعی کرده تمرکز اصلی فعالیتهای خود را بر مسایل داخلی کشور از جمله برنامه خدمات درمانی و نیز قوانین مالی و پولی قرار بدهد، اما همین مسایل در کنگره آمریکا به آسانی حل و فصل و تصویب نشدهاند و به همین دلیل، اوباما راه دشواری را برای تحقق اهداف خود در این حوزهها پیشرو میبیند. مسایل بینالمللی از جمله مناسبات آمریکا با چین، خارج کردن نیروهای آمریکایی از عراق و تامین امنیت افغانستان هم به شدت دولت اوباما را در عرصه سیاست خارجی مشغول نگه داشته است. همچنان که انتخابات میاندورهای آمریکا هم نزدیک میشود اوباما باید انرژی خود را بر تقویت موضع لیبرالها در کشور متمرکز کند تا در انتخابات آتی ریاست جمهوری در سال 2012 میلادی بتواند برای بار دوم رییسجمهور آمریکا شود.
3- شاید اسم «ایچیرو اوزاوا» کمتر به گوش کسی خورده باشد، اما واقعیت این است که او میتواند ناجی حزب حاکم بر ژاپن- یعنی حزب دموکراتیک ژاپن- باشد. اگر او بتواند خود را از مشکلاتی که فعلا با آنها دست و پنجه نرم میکند خلاص کند و حزب دموکراتیک را در انتخابات مجلس اعلا در ماه ژوئیه به پیروزی برساند، به طور قطع نفوذ بسیار زیادی در دولت هم پیدا خواهد کرد.
اوزاوا هیچ پستی در کابینه ژاپن ندارد، اما بانفوذترین سیاستمدار حزب دموکراتیک ژاپن و دبیر کل آن است و کنترل مسایل مالی، استراتژی انتخاباتی و پروسه تعیین کاندیدا در این حزب را به عهده دارد. اوزاوا از اینکه سیاست گذاری حزب را به دیگران واگذار کند ابایی ندارد اما همیشه در بن بستهایی که در این راستا به وجود میآید مستقیما دخالت میکند و تصمیماتی را که اهداف برنامهریزی شده قبلی را تامین نکنند، تغییر میدهد.
او در حال حاضر دچار دردسر بزرگی شده و آن هم اتهاماتی است که در خصوص ارایه پول به چهرههای سیاسی علیه وی مطرح شده است. اگر او نتواند این اتهامات را از سر خود باز کند و مجبور به کنارهگیری از عرصه سیاسی شود، قطعا تبعات آن درعرصه انتخاباتی ژاپن و حزب خود او به شدت احساس خواهد شد. این در حالی است که موقعیت او به نتیجه انتخابات ماه ژوئیه هم بسیار بستگی دارد و میتواند سرنوشت حزب دموکراتیک ژاپن را نیز تعیین کند.
4- اگر پیشبینیها درست از آب در بیاید و حزب محافظهکار انگلیس در انتخابات پارلمانی این کشور در ماه می به پیروزی برسد، آنگاه رهبر این حزب -یعنی دیوید کامرون- نخست وزیر کشوری خواهد شد که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. واقعیت این است که انگلیس هنوز دارد برای غلبه بر رکود اقتصادی، مقابله با حباب بخش مسکن و مرتفع کردن بحران بخش مالی خود تلاشهای زیادی صورت میدهد.
عملکرد حزب کارگر انگلیس در مواجهه با این مشکلات، انتقادهای زیادی را در داخل انگلیس به همراه داشته و مثلا افزایش کسری بودجه و نیز افزایش نرخ قروض نسبت به تولید ناخالص داخلی نگرانیهای زیادی را به وجود آورده است. برخی سیاستهای مالی نیز که در انگلیس در پیش گرفته شده، موقعیت لندن را به عنوان یک مرکز مهم مالی دنیا اندکی زیر سوال برده است. در چنین شرایطی اگر دیوید کامرون بر سر کار بیاید، با چالشهای مختلفی در عرصه مالی مواجه خواهد بود. اگر دولت او رویکردی محکم و منسجم را در این خصوص در پیش نگیرد، آنگاه نگرانیها در مورد چشمانداز آینده انگلیس به وضوح افزایش خواهد یافت و کامرون و حزب محافظهکار انگلیس در دردسر جدیدی خواهند افتاد.
5- این آخرین سال حضور لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا در کاخ ریاست جمهوری است و احتمالا خداحافظی او با قدرت کم سروصدا نخواهد بود. برزیل در حال یک احیای سریع اقتصادی است و از بحران مالی جهانی فاصله میگیرد. فراموش نکنیم مردم برزیل لولا و سیاستهای اقتصادیاش را - که نسبتا حامی بازار آزاد است - با موفقیت اقتصادی کشور مرتبط میدانند.
در صحنه بینالمللی هم او از این کامیابی استفاده میکند تا برزیل بتواند نقش بزرگتری را در روند سیاستگذاریهای چندجانبه جهانی ایفا کند، مثل حضور موثر در G20 یا کنفرانسهای مقابله با گرمایش زمین، البته این رویکرد تهاجمی باعث آسیبپذیری لولا در صحنه بینالمللی میشود، مثلا غرب از رابطه گرم او با تهران راضی نخواهد بود. در صحنه داخلی هم لولا نقش بسیار مهمی را در شکل دادن به انتخابات ریاست جمهوری اکتبر بازی میکند. خیلیها در برزیل دوست دارند که سیاستهای فعلی ادامه پیدا کند و این یعنی تلاشهای لولا برای پیروزی دیلما روسف، رییس دفترش احتمالا نتیجه میدهد. اگر دیلما در انتخابات پیروز شود لولا نقش مهمی را در تشکیل دولت جدید ایفا خواهد کرد.
6- آیتالله علیاکبر هاشمیرفسنجانی، رییسجمهور سابق ایران میتواند در شکل دادن به مسیر جمهوری اسلامی در سال 2010 نقشی کلیدی داشته باشد. از زمان انتخابات ریاست جمهوری، رفسنجانی کمتر جلب توجه کرده است - و بر اساس برخی گزارشها تلاش کرده تا در پشت پرده میانجیگری کند - اما به هر حال او هنوز قدرت زیادی در اختیار دارد.
او رییس دو شورای تاثیرگذار در ساختار حکومتی ایران است و روابط قدرتمندی با گروههای مختلف جامعه دارد، از تجار کشور و مخالفان دولت گرفته تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. اگر حکومت به این نتیجه برسد که مذاکره با مخالفان دولت است که کشور را به آرامش میرساند، باید کسی را برای میانجیگری انتخاب کند. رفسنجانی در این میان یکی از معدود ایرانیانی است که - به خاطر نفوذ گستردهاش - میتواند با سران مخالفان دولت به توافق برسد و این به ثبات بیشتر کشور ختم میشود. (یکی از اولین گامها میتواند آزادی بازداشتشدگان حوادث پس از انتخابات باشد.) در این میان اگر رفسنجانی به طور جدی از مخالفان دولت حمایت کند آنها در سال 2010 قدرت بیشتری خواهند گرفت.
7- ژنرال اشفق کیانی، رییس ستاد ارتش پاکستان مهمترین مقام نظامی این کشور به حساب میآید و در سال آینده هم نقشی حیاتی در صحنه سیاسی و سیاستگذاریهای امنیتی بازی میکند. کیانی بر تلاشهای آمریکا برای مقابله با شورشیان در افغانستان تاثیری جدی خواهد گذاشت. با روند تضعیف دولت غیرنظامی و اختلاف نظرهای شدید سیاسی در کشور، کیانی آرامآرام کنترل سیاستهای خارجی، دفاعی و ضدتروریستی پاکستان را در دست خواهد گرفت.
ایالات متحده دولت اسلامآباد را به شدت تحت فشار گذاشته تا هم گروههای شبهنظامی در مناطق مرزی قبیلهای پاکستان را سرکوب کند و هم کنترل مرزش با افغانستان را در دست بگیرد. اینکه ارتش پاکستان با چه جدیتی این دو ماموریت را انجام دهد به ژنرال کیانی بستگی دارد. در هر حال به نفع وجهه او و ارتش است که پاکستان بتواند کنترل مناطق مرزی قبیلهای را در دست بگیرد و خشونتهای مداوم شبهنظامیان را خاموش کند، البته کیانی در داخل پاکستان و از سوی گروههای سیاسی- مذهبی به شدت تحت فشار است. این گروهها مخالف عملیات جدی ارتش در مناطق قبیلهای هستند. اگر کیانی کوتاه بیاید تلاشهای آمریکا در افغانستان تضعیف خواهد شد.
8- دو سال پیش ولادیمیر پوتین به خاطر محدودیت قانونی نتوانست رییسجمهور شود، پس جای خود را به دیمیتری مدودف داد و به نخست وزیری روسیه قناعت کرد، اما او همچنان قدرتمندترین و محبوبترین چهره سیاسی کشور به حساب میآید. مدودف تمایلات نسبتا لیبرالی دارد و پوتین عموما سختگیرتر است، اما قرار نیست که میان این دو رهبر اختلاف نظر جدی به وجود بیاید و کرملین بیثبات شود.
در طول ماههای گذشته روند احیای اقتصاد روسیه کند بود، اما با افزایش نسبی قیمت نفت و افزایش تقاضای داخلی، اقتصاد این کشور جانی دوباره میگیرد، پس موضوعات جدی بلندمدت مربوط به مسیر روسیه پس از بحران مورد توجه نخبگان و مردم عادی قرار گرفته است. در این میان پوتین میتواند برنامههای اصلاحی اخیرا اعلام شده مدودف را به جلو براند یا متوقف کند و هنوز معلوم نیست او به کدام سمت تمایل دارد. رفتارهای امسال پوتین مشخص خواهد کرد که او پس از پایان دوران ریاست جمهوری مدودف در سال 2012 میخواهد چه بکند. آیا او دوباره رییسجمهور خواهد شد یا نخست وزیری برایش کافی است؟ دیدگاههای سیاسی و اقتصادی پوتین همچنان آینده روسیه را شکل خواهد داد، پس غرب همچنان او را زیر نظر خواهد داشت.
9- مثل برج خلیفه 160 طبقهای شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان، رهبر ابوظبی و رییسجمهور امارات متحده عربی از بالا مراقب این کشور کوچک است. وقتی امیرنشین دوبی در اواخر سال 2009 به دردسر افتاد و دچار مشکلات جدی مالی شد، شیخ خلیفه بود که وارد عمل شد و ابوظبی پرداخت بدهیهای دوبی را برعهده گرفت. این روند باعث دگرگونی روابط این امیرنشینهای برادر شد. دوبی حالا امیرنشین نیازمند کوچکتر به حساب میآید پس شیخ خلیفه قدرتش را تحکیم میکند و بر روند سیاستگذاری امارات متحده عربی مسلط میشود.
شیخ خلیفه رابطه خوبی با دولت ایالات متحده داشته و این رابطه را در این سال مهم حفظ خواهد کرد. امسال احتمالا تحریم علیه برنامه هسته ای ایران شدت خواهد گرفت و امارات احتمالا سیاستهایی را در این حوزه در پیش میگیرد که رضایت خاطر سران کاخ سفید را به همراه خواهد داشت. شیخ خلیفه به احتمال زیاد روابط تجاری ایران و دوبی را تضعیف خواهد کرد. ابوظبی، پایتخت سیاسی امارات متحده عربی احتمالا استفاده ایرانیها از بانکهای دوبی را محدود میکند. ایرانیها از دوبی به عنوان نقطه ترانزیت کالاهای ایرانی استفاده میکنند، شیخ خلیفه به درخواست آمریکا این روند را هم محدود خواهد کرد.
10- اولی رن» در حالی کمیسیونر امور پولی و اقتصادی اتحادیه اروپا شده که قاره اروپا با مشکلات و فشارهای اقتصادی گوناگونی دست و پنجه نرم میکند. شاید مهمترین کاری که رن باید انجام دهد، تعیین سریع چارچوبی برای هماهنگکردن سیاستهای مالی میان کشورهای حوزه یورو باشد. اگر او بخواهد در این راه موفق شود، باید اعضای اتحادیه اروپا را با چربزبانی متقاعد به همکاری کند، انتظارهای بازار را متعادل کند و منافع و مضرات سیاستهای مختلف را به خوبی برآورد کند. او البته در برخی بحرانهای جدی -مثل بحران مالی یونان- قطعا باید انتقادات زیادی را نیز به جان بخرد و تبعات آن را نیز تحمل کند. یونان در واقع آزمایشی سنگین و سخت برای رن در آغاز راه کمیسیونری اروپاست، این در حالی است که رن تجربه چندانی در عرصه تخصصی اقتصادی ندارد و مثلا پیش از این کمیسیونر اروپا در عرصه افزایش شمار اعضای این اتحادیه بوده است. رن در آن پست توانست به خوبی از پس مسئولیت سیاسی گسترش مرزهای اتحادیه اروپا برآید و بین اعضای این اتحادیه، توافقی نسبی ایجاد کند.
او همچنین در عرصه دیپلماسی داخلی اتحادیه اروپا نیز تجربه خوبی دارد اما پست فعلی رن خیلی سختتر از آن است که تصورش را میکرد