منطقه خليج فارس با جايگاه و
كاركردهاي بي بديل خود، به يك «هارتلند» جديد و با ارزش (و غيره قابل
جايگزين) تبديل شده است.
دريا پديده اي است
كه خداوند آن را براي بشر خلقت كرده و تمام گنج هاي سطح و زير سطح آن را در
اختيار وي گذاشته تا از آنها بهره مند گردد. خداوند تبارك و تعالي بيش از
32 مورد از دريا در قرآن ياد نموده و دريا را همواره منشأ خيرات و بركات و
معجزه بزرگ الهي مي داند.
يكي از درياهاي منحصر به فرد موجود در جهان كنوني، درياي خليج فارس است كه داراي قدمت تاريخي حدود 30 ميليون ساله است. اگر چه خليج فارس داراي قدمت تاريخي زيادي است، اما قدمت تنش در آن به حدود سه هزار سال قبل و خاصه به 640 سال قبل از ميلاد مسيح (ع) باز مي گردد. بررسي اين تاريخ طولاني در خليج فارس، خود نيازمند به نگارش چندين جلد كتاب تاريخي از بعد جنگ و درگيري است. اما آنچه كه بيشتر باعث مطرح شدن خليج فارس در كانون توجهات جهاني و خاصه غربي ها شد، به حدود پنج قرن پيش باز مي گردد. يعني از حدود سال 1498 كه براي نخستين بار پرتغالي ها وارد خليج فارس شدند، كشمكش و جدال براي استيلاي بر اين منطقه آغاز شد و به تناوب پس از آنها هلندي ها از سال 1607، فرانسه از سال 1623، انگلستان از سال 1561 و آمريكا از سال 1971 بر منطقه خليج فارس تاكنون استيلاي سياسي، نظامي و اقتصادي داشته اند. كشف ماده حياتي نفت از سال 1908 در ايران ( مسجد سليمان) و سپس در ساير كشورهاي حوزه خليج فارس، پاي سوداگران نفت و غارتگران اين ثروت ملي منطقه را به خليج فارس باز كرد، به طوري كه در آستانه جنگ دوم جهاني، كشور بريتانيا 80 درصد و آمريكا چهار درصد نفت اين منطقه را استخراج مي كردند.
تاريخ خليج فارس در چند دهه اخير آنچنان با سياست، فرهنگ، اقتصاد و تنش و جنگ عجين شده است كه در حال حاضر، در جهان كمتر منطقه اي را مثل خليج فارس مي توان يافت كه تا به اين حد اهميت يافته باشد و در معرض توجه قدرت هاي خارجي مثل آمريكا قرار گرفته باشد. خليج فارس منطقه اي است كه معجوني از همه مسائل اقتصادي، فرهنگي ، استراتژيك، نظامي و امنيتي است و همين تنيدگي مسائل مختلف در آن، باعث شده تا وضعيت امنيتي آن بيش از گذشته شكننده و آسيب پذير باشد.
در راستاي تأييد جايگاه جهاني خليج فارس، نيكسون بر اين باور بود كه :« منطقه خليج فارس در دهه هاي آينده اهميت استراتژيك بسزايي خواهد داشت. اين امر بدان معناست كه يكي از آشفته ترين، كم ثبات ترين و در معرض خطرترين مناطق جهان و در آن واحد، يكي از حياتي ترين مناطق جهان است. » و يا «نيوسام» ، معاون وزير خارجه اسبق آمريكا، اهميت ژئوپليتيكي خليج فارس را اينگونه توصيف مي كند:« اگر جهان دايره اي مسطح بود كه آدمي در جست وجوي مركز آن باشد، براي اين سخن كه خليج فارس مركز جهان است، دليل خوبي بود. زيرا امروز در هيچ جايي مانند آن، منافع جهاني تلاقي نمي يابند.»
يكي از نظريه پردازان ژئوپليتيك به نام «يورديس فون لوهاوزن» در سال 1996 در اثر خود به نام «امپراتوري ها و قدرت ژئوپوليتيك امروزين» مي نويسد:« مركز دنياي قديم خاورميانه است و مركز خاورميانه نيز خليج فارس است و از اين رو «نظريه مركز مركز» توسط وي شكل گرفت.»به اعتقاد لوهاوزن، هر قدرتي كه درخليج فارس استقرار يابد، مي تواند بر اروپا و ژاپن ( عمدتاً از طريق نفت) فشار آورد و شايد اين نظريه ( در كنار ساير نظريات ژئوپليتيكي)، كانون توجه و موتور محركه سياست ها و استراتژي هاي امنيتي، اقتصادي و نظامي آمريكايي ها از دهه 1960 به اين سو گرديده است. البته ده ها و شايد صدها نظر و ديدگاه ديگر در مورد اهميت و جايگاه جهاني منطقه خليج فارس وجود دارد كه مجال پرداختن به آنها نيست.
و لذا به نظر مي رسد كه اينك منطقه خليج فارس با جايگاه و كاركردهاي بي بديل خود، به يك «هارتلند» جديد و با ارزش (و غيره قابل جايگزين) تبديل شده است.
نويسنده:علي اكبر رستمي ادامه مطلب
يكي از درياهاي منحصر به فرد موجود در جهان كنوني، درياي خليج فارس است كه داراي قدمت تاريخي حدود 30 ميليون ساله است. اگر چه خليج فارس داراي قدمت تاريخي زيادي است، اما قدمت تنش در آن به حدود سه هزار سال قبل و خاصه به 640 سال قبل از ميلاد مسيح (ع) باز مي گردد. بررسي اين تاريخ طولاني در خليج فارس، خود نيازمند به نگارش چندين جلد كتاب تاريخي از بعد جنگ و درگيري است. اما آنچه كه بيشتر باعث مطرح شدن خليج فارس در كانون توجهات جهاني و خاصه غربي ها شد، به حدود پنج قرن پيش باز مي گردد. يعني از حدود سال 1498 كه براي نخستين بار پرتغالي ها وارد خليج فارس شدند، كشمكش و جدال براي استيلاي بر اين منطقه آغاز شد و به تناوب پس از آنها هلندي ها از سال 1607، فرانسه از سال 1623، انگلستان از سال 1561 و آمريكا از سال 1971 بر منطقه خليج فارس تاكنون استيلاي سياسي، نظامي و اقتصادي داشته اند. كشف ماده حياتي نفت از سال 1908 در ايران ( مسجد سليمان) و سپس در ساير كشورهاي حوزه خليج فارس، پاي سوداگران نفت و غارتگران اين ثروت ملي منطقه را به خليج فارس باز كرد، به طوري كه در آستانه جنگ دوم جهاني، كشور بريتانيا 80 درصد و آمريكا چهار درصد نفت اين منطقه را استخراج مي كردند.
تاريخ خليج فارس در چند دهه اخير آنچنان با سياست، فرهنگ، اقتصاد و تنش و جنگ عجين شده است كه در حال حاضر، در جهان كمتر منطقه اي را مثل خليج فارس مي توان يافت كه تا به اين حد اهميت يافته باشد و در معرض توجه قدرت هاي خارجي مثل آمريكا قرار گرفته باشد. خليج فارس منطقه اي است كه معجوني از همه مسائل اقتصادي، فرهنگي ، استراتژيك، نظامي و امنيتي است و همين تنيدگي مسائل مختلف در آن، باعث شده تا وضعيت امنيتي آن بيش از گذشته شكننده و آسيب پذير باشد.
در راستاي تأييد جايگاه جهاني خليج فارس، نيكسون بر اين باور بود كه :« منطقه خليج فارس در دهه هاي آينده اهميت استراتژيك بسزايي خواهد داشت. اين امر بدان معناست كه يكي از آشفته ترين، كم ثبات ترين و در معرض خطرترين مناطق جهان و در آن واحد، يكي از حياتي ترين مناطق جهان است. » و يا «نيوسام» ، معاون وزير خارجه اسبق آمريكا، اهميت ژئوپليتيكي خليج فارس را اينگونه توصيف مي كند:« اگر جهان دايره اي مسطح بود كه آدمي در جست وجوي مركز آن باشد، براي اين سخن كه خليج فارس مركز جهان است، دليل خوبي بود. زيرا امروز در هيچ جايي مانند آن، منافع جهاني تلاقي نمي يابند.»
يكي از نظريه پردازان ژئوپليتيك به نام «يورديس فون لوهاوزن» در سال 1996 در اثر خود به نام «امپراتوري ها و قدرت ژئوپوليتيك امروزين» مي نويسد:« مركز دنياي قديم خاورميانه است و مركز خاورميانه نيز خليج فارس است و از اين رو «نظريه مركز مركز» توسط وي شكل گرفت.»به اعتقاد لوهاوزن، هر قدرتي كه درخليج فارس استقرار يابد، مي تواند بر اروپا و ژاپن ( عمدتاً از طريق نفت) فشار آورد و شايد اين نظريه ( در كنار ساير نظريات ژئوپليتيكي)، كانون توجه و موتور محركه سياست ها و استراتژي هاي امنيتي، اقتصادي و نظامي آمريكايي ها از دهه 1960 به اين سو گرديده است. البته ده ها و شايد صدها نظر و ديدگاه ديگر در مورد اهميت و جايگاه جهاني منطقه خليج فارس وجود دارد كه مجال پرداختن به آنها نيست.
و لذا به نظر مي رسد كه اينك منطقه خليج فارس با جايگاه و كاركردهاي بي بديل خود، به يك «هارتلند» جديد و با ارزش (و غيره قابل جايگزين) تبديل شده است.
نويسنده:علي اكبر رستمي