سلاحهاي شيميايي در طول جنگ ايران و عراق به عنوان يكي از مؤثرترين
ابزارهاي بازدارندگي و مقابله و نيز اهرم فشاري در دست رژيم عراق بود كه با
كيفيت و كميت دلخواه آن رژيم استفاده شد كه نتايج وحشتناكي را بهبار
آورد. اين نتايج ناشي از سكوت مجامع بينالمللي و همسوئي قدرتهاي استكباري
با سياستهاي رژيم عراق بود، براي تبيين بيشتر اين موضوع تاريخچه مختصر
حملات شيميايي عراق از آغاز تا پايان جنگ مورد بررسي قرار گرفته كه در ذيل
ارائه ميشود:
بقيه در ادامه اولين حمله شيميايي ثبت شده توسط سازمان ملل در جنگ ايران و عراق مربوط به تاريخ 23/10/59 برابر با 13 ژانويه 1981 ميباشد كه در منطقهاي بين هلاله و ني خزر واقع در 50 كيلومتري غرب ايلام توسط عراق عليه نيروهاي ايراني انجام شد كه به شهادت ده تن از اين نيروها انجاميد عامل مورد استفاده در اين حملات گازهاي مختلكننده اعصاب گزارش شده است. براساس گزارشهاي منتشر شده، عراق در سال 60 نيز چهار بار در مناطق هويزه، ارتفاعات الله اكبر، پل نادري و خرمشهر اقدام به استفاده از گلولههاي شيميايي نمود كه عمدتاً توسط توپخانه يا خمپارهانداز پرتاب گرديد. در سال 61 عراق يازده بار از اين سلاح استفاده گاز اعصاب بود و توسط توپخانه و خمپارهانداز پرتاب ميشد. مناطق مورد استفاده شامل مناطق آبادان، ساوجي (در شمال مريوان)، ارتفاع 175، موسيان، تنكاب (در منطقه شمال غرب)، شلمچه، گردنه بايور (در كردستان) شرهائي در جنوب بوده كه در برخي از اين مناطق موارد استفاده مكرر گزارش شده است. در سال مجموعاً 13 نفر در اثر اين حملات شهيد و 21 نفر مجروح گرديدند.
در سال 62 ميزان بكارگيري اين سلاح توسط عراق از افزايش قابل توجهي برخوردار شد كه از نمونههاي آن عمليات والفجر 6 در جبهه مركزي و عمليات خيبر در جبهه جنوبي ميباشد. در اين حملات نوع عناصر مورد استفاده و عوامل پرتابكننده، تنوع بيشتري را شامل گرديد.
در اين سال مجموعاً 45 مورد استفاده عراق از اين سلاح گزارش شده است كه بيش از چهار برابر سال قبل بود و عناصر شيميايي مورد استفاده شامل عوامل تهوعزا، تاولزا، خردل، اعصاب و تركيبي از خردل و تاولزا بوده است. همچنين در اين سال علاوه بر استفاده از توپخانه بعنوان وسيله پرتابكننده از هواپيما نيز استفاده شده است. محل حملات انجام شده عمدتاً تا ديماه به دليل تحريك نيروهاي خودي در جبهههاي شمال غرب و مياني ( عمليات والفجر 6) در اين مناطق گزارش شده است كه شامل سومار، رودخانه دويرج، نفر چين، شيوهرش، حاج عمران، پيرانشهر، ارتفاعات قمطره، ساوجي، سردشت، سومار، ارتفاعات بازيدارز، خراطها، مريوان، روستاي سيدلو، سردوش، روستاي باينجان (در نزديكي بانه)، گرماب، پنجون و پاوه بودهاند كه مجموعاً در اين حملات 22 نفر شهيد و 2793 نفر مجروح شدند. اين حملات بترتيب در شهر پيرانشهر، ارتفاعات قمطره، حوالي پنجون و هور الهويزه از شدت بيشتري برخوردار بود، در اين رابطه شهر پيرانشهر و چند روستاي مجاور آن در 18/5/62 توسط دو فروند هواپيما بمباران شيميايي شدند.
اين تهاجمات رژيم عراق كه با استفاده از بمباران هوايي حامل گاز «موستارد» انجام شد، يكصد نفر مجروح باقي گذاشت كه 10 نفر از آنها آسيب شديد در اعضاي اساسي بدن داشتند و براي مداوا در بيمارستان بستري گرديدند، بقيه نيز از تورم و سوزش شديد در چشمها رنج ميبردند، در اين تهاجم وحشيانه، گزارش منجر به شهادت مجروحين نداشتيم.
همچنين در تاريخ 8 و 5 آبان 1362 شهر بانه و روستاهاي اطراف آن مورد حمله قرار گرفت در اين تهاجمات يكبار ديگر گاز موستارد مورد استفاده رژيم عراق قرار گرفت كه نتيجه آن 9 نفر شهيد و 50 نفر مجروح بود. همچنين حوالي پنجون در تاريخ 16/8/65 توسط هواپيما بمباران شد كه به شهادت 17 تن و مجروح شدن 60 تن انجاميد، در اين حمله هواپيماهي عراقي از گاز اعصاب استفاده كردند. بمباران ارتفاعات قمطره با گاز تاولزا در 23/5/65 با 200 زخمي نيز، در اين رابطه قابل توجه است.
در خصوص حمله به پيرانشهر كارشناسان سازمان ملل كه در محل حمله ديدن كردند مشاهدات خود را چنين گزارش كردند:
ما اثرات گاز موستارد را بر روي يك خانواده روستايي به ويژه مادر و دختران دو و چهار سالهاش ديديم. ما شاهد مرگ دلخراش كودك چهارسالهاي از دو ساعت قبل از مرگش بوديم. ما اثرات وحشتناك و دلخراش گاز موستارد را بر بدن زن باردار جواني كه جنين چهارماهه در شكم داشت از نزديك مشاهده كرديم.
با آغاز عمليات خيبر توسط نيروهاي خودي در اسفندماه 62 مرحله جديدي از جنگ آغاز شد در اين ماه نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قسمت بزرگي از جزاير مجنون را كه يكي از مراكز استخراج نفت عراق بود به تصرف خود درآوردند، و پدافند مستحكمي را در آنجا سازمان دادند تصرف اين مناطق در مقايسه با عمليات زميني در ساير مناطق براي رزمندگان ايران اهميت برجستهاي داشت.
عراقيها به علت اهميت استراتژيكي اين منطقه تصميم گرفته بودند كه اجازه ندهند جزاير مجنون در دست نيروهاي ايران باقي بماند. به علاوه نگران اين مسئله بودند كه مقادير قابل ملاحظهاي از ذخاير نفتي خود را با ادامه اشغال اين جزاير به وسيله رزمندگان ايران در اين منطقه از دست بدهند. آنها بمنظور عقب راندن نيروهاي ايراني ابتدا با استفاده از جنگافزارهاي معمولي چندين پاتك اجرا كردند ولي كاري از پيش نبردند و سرانجام به كاربرد عامل عصبي تابون عليه نيروهاي مستقر در سنگرها اقدام كردند. با اجراي تك شيميايي عراق جمهوري اسلامي ايران اعلام داشت كه نزديك به 1700 تن بر اثر پاتك در جزاير مجنون كشته و مجروح شدهاند در واقع اگر رزمندگان ايران اقدامات پدافندي خود را بهبود نميبخشيدند و از جمله مجهز به ماسك ضد گاز، آمپولههاي آتروپين خودكار و لباسهاي محاظ، نشده بودند، و با شديد نيز نميورزيد تلفات آنها از اين ميزان هم فراتر ميرفت. ضايعات كم نيروهاي ايران در بهمن ماه سال مزبور مؤيد اين وضع متحول بوده است. به هر روي عراقيها با وجود تلاشهاي زياد موفق نشدند كه رزمندگان ايران را از جزاير مجمون خارج سازند.
جنگ در جزاير مجنون، شايد گستردهترين كاربرد جنگ افزارهاي شيميايي را تا آن زمان توسط عراق در جنگ تحميلي در برداشته بود.
اين حملات بترتيب اسكله 13 آبان، حسينيه، اروند رود، العزيز، شط علي، هور الهويزه، طلائيه، مجنون، البيضه و جفير را شامل گرديد. از بين اين حملات، حمله روز 19/12/62 به مجنون، روز 23/12/62 به البيضه و روز 30/12/62 به هور الهويزه از شدت بيشتري برخودار بود در اين حملات كه با هواپيما انجام شد بترتيب 543، 153، 370 نفر از نيروهاي خودي با عوامل تركيبي از خردل و تاولزا و همچنين گاز اعصاب مجروح شدند.
در سال 63 ميزان حملات شيميايي نسبت به سال قبل از كاهش نسبي برخوردار بود و به 34 مورد رسيد عموماً در منطقه عملياتي جنوب مخصوصاً در جزاير مجنون انجام شد و هواپيماها نقش غالبي را در پرتاپ بمبهاي شيميايي ايفا نمودند. در اين حملات، تنوع عوامل شيميايي بكار گرفته شده افزايش يافت و از عوامل خفه كننده، اشكآور، سيانور، تاولزا، اعصاب، خون و خردل استفاده شد. مجموعاً در اين سال در اثر اين حملات 1593 نفر از نيروهاي خودي مجروح و 23 نفر شهيد شدند.
حملات متعدد به جزيره شمالي مجنون در 22/12/63 كه به شهادت 19 تن و مجروح شدن 35 تن انجاميد و همچنين حمله به اسكله شمالي شط علي از شديدترين حملات بود. حملات شيميايي عراق در فروردين سال 64 نيز ادامه يافت. در سال 64 عليرغم اين كه تعداد موارد حمله شيميايي گزارش شده در اين سال 273،10 نفر از نيروهاي خودي مجروح و 36 نفر شهيد شدند كه ميزان مجروح نسبت به سال قبل تقريباً نه برابر شد. بيشتر حملات در اين سال در ماههاي فروردين و بهمن و اسفند انجام شد كه فرودين ماه ادامه عمليات بدر و در بهمن ماه انجام عمليات والفجر 8 و فتح فاو توسط نيروهاي ايراني ميباشد. مناطق مورد حمله در فروردينماه 64 شامل آبادان، خرمشهر، جفير، پادگان حميد، جزاير مجنون و عينخوش ميباشند، كه بدفعات مورد حمله قرار گرفت حمله روز 19/1/65 به پادگان حميد كه منجر به شهادت 10 تن و مجروح شدن 100،1 نفر از نيروهاي خودي گرديد شديدترين حمله در اين ماه بوده است.
در اين حمله دكتر «مانوئل دومينگوئن» يكي از چهار كارشناس سازمان ملل كه مجروحين را مورد بازديد قرار داد و 8 آوريل اعلام كرد كه از گاز «ايپريت» و «ميدردسيانيك» استفاده شده است.
با شروع عمليات والفجر 8 در منطقه فاو در تاريخ 20/11/64 عراق بار ديگر استفاده از سلاح شيميايي را تشديد كرد. بطوري كه در بهمن و اسفند ماه 64 مجموعاً 17 مورد عمليات آفند شيميايي توسط عراق عليه نيروهاي خودي گزارش شده كه عموماً در منطقه فاو، آبادان و خسروآباد بوده است در اين ماهها همچنين از مناطق جفير، عينخوش، بانه و سردشت نيز بعنوان مناطق مورد حمله ياد شده است كه شديدترين حمله در جاده فاو - بصره، در تاريخ 24/11/64 انجام شد كه منجر به شهادت 23 تن و مجروح شدن 477،8 تن از نيروهاي خودي شد. در اين عمليات هواپيماهاي عراقي از بمبهاي حاوي گاز خردل، سيانور، اعصاب و خون استفاده كردند.
بيترديد وسعت تهاجمات شيميايي رژيم عراق در بهمن 1364 در تاريخ جنگهاي شيميايي در جهان بيسابقه است با آفند والفجر 8 و در 21 بهمن 1364 كه منجر به سقوط شهر بندري فاو عراق گرديد نيروهاي عراقي به كاربرد مواد سمي شيميايي انبوه كه تا آن زمان نظير آن با چنين ابعاد گستردهاي ديده نشده بود، اقدام كردند. از شروع عمليات آفندي والفجر 8 تا اواسط اسفند 1364 متجاوز از 000،7 گلوله توپ و خمپاره حاوي مواد سمي بر عليه مواضع نيروهاي ايراني شليك گرديد و در طول 20 روز به طور مداوم هواپيماهاي عراقي بيش از 1000 بمب شيميايي در صحنه عمليات. والفجر 8 فرو ريختند كه همزمان با تجاوزات وحشيانه عراق به ايران در بسياري از مواضع، تكهاي شيميايي عراق عليه مواضع، خود نيروهاي عراقي، اجرا گرديد كه در نتيجه نيروهاي بعثي تحت تأثير مقادير قابل ملاحظهاي مواد سمي شيميايي قرار گرفتند. يك اسير جنگي عراق به نام مهدي حبيب جمعي گردان 196 از گارد رياست جمهوري عراق كه در 25 بهمن 1364 در اثر بمباران شيمياي عراق مجروح شده و در فاو به اسارت نيروهاي ايران درآمده بود به خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران گفت: زماني كه گردان ما در خط مقدم جبهه به محاصره نيروهاي ايران درآمده، ناگهان شماري از هواپيماهاي عراق بر بالاي سر ما ظاهر شدند و بمبهاي شيميايي خود را بر روي مواضع نيروهاي ايراني و ما كه در محاصره آنها بوديم فرو ريختند كه در اثر آن تعداد قابل ملاحظهاي از گردان ما مجروح گرديدند كه من يكي از آنها هستم.
حملات شيميايي عراق در سال 65 با افزايش حملات ايران در اين سال افزايش يافت بطوري كه موارد بمباران تقريباً دو برابر سال قبل و به 79 مورد رسيد. در اين حملات از عوامل تاوانزا، اعصاب، خفهكننده، خردل، خون و برخي موارد تركيبي از اينها استفاده گرديد كه ميزان حملات انجام شده در زمستان همزمان با انجام دو عمليات مهم كربلاي چهار و پنج در شرق بصره از شدت بيشتري برخوردار بود. عموماً جغرافياي مناطق بمباران شده نشان ميدهد كه مناطق مورد بمباران در اين سال تابعي از مناطق عملياتي ميباشد، بطوري كه در فرودين ماه همزمان با ادامه عمليات كربلاي 8 محور فاو عموماً مورد حمله قرار گرفت و در ارديبهشت و خرداد منطقه مهران و حاجآباد در جبهههاي مياني و در شهريورماه منطقه عملياتي كربلاي دو و در محور عمومي حاج عمران و همچنين محورهاي عملياتي كربلاي چهار در جزير مينو و خرمشهر و آبادان مورد حمله شيميايي واقع شده است كه با توجه به عمليات ارتش (كربلاي 6) در محور سومار اين منطقه نيز مورد بمباران قرار گرفت و در بهمن و اسفند نيز همزمان با كربلاي پنج در شملچه و شرق بصره عمدتاً اين محور بمباران شيميايي گرديد. از نظر حجم صدمات وارده، مهمترين حملات در 4/3/65 در مهران و صالحآباد كه منجر به مجروحيت 750 نفر گرديد و همچنين عمليات روز 4/10/65 در محور خرمشهر به محور عرايض - شلمچه كه منجر به مجروح شدن 1160 نفر گرديد. عمليات روز 20/10/65 در جاده خرمشهر با 3000 مجروح و حمله روز 23/12/65 در ضلع جنوب شرقي جزيره مجنون كه منجر به 11 كشته و 540 زخمي شد را ميتوان از مهمترين حملات شيميايي اين سال دانست. در اين حملات عمدتاً از گاز اعصاب و تاولزا استفاده شده است.
لازم بذكر است كه شرايط جوي، سمت و سرعت باد، ميزان رطوبت و حرارت محيط، شكل زمين و عوامل مورد استفاده در ميزان تلفات بمباران شيميايي بسيار مؤثر ميباشد. در فرودين سال 66 و بدنبال عمليات پيدرپي قواي جمهوري اسلامي ايران در جبههها غرب و جنوب، بار ديگر عراق سلاحهاي شيميايي را در مقياس وسيع به خدمت گرفت. در اين سال هر چند، دفعات تك شيميايي نسبت به سال قبل كاهش نسبي را نشان ميدهد اما ميزان شهدا و مجروحين از افزايش بالايي برخوردار است بيشترين تعداد آنها در شهر حلبچه ميباشد. در فروردين اين سال 8 مورد بمباران شيميايي توسط عراق گزارش شده است كه 6مورد آن در منطقه عملياتي كربلاي 8 در شرق بصره ميباشد. انجام اين عمليات در محدوده استراتژيك شرق بصره كه براي عراق از اهميت حياتي برخودار بود عكسالعمل شديد عراق را به دنبال داشت، كه به بمبارانهاي گسترده شيميايي موجب گرديد بطوري كه بين تاريخهاي 18 تا 21 فروردين اقدام به 6 مورد بمباران گسترده شيميايي منطقه با هواپيما و خمپارهانداز نمود كه در مجموع به شهادت 21 تن و مجروح شدن بيش از 134 تن از نيروهاي خودي منجر شد، يكي از دلايل كاهش صدمات نيروهاي خودي در اين عمليات افزايش كيفي و كمي تجهيزات پدافندي آنها بود در اين عمليات از گازهاي تاولزا، خون و خردل استفاده شد.
بدنبال اين عمليات و با تغيير تاكتيك نظامي ايران مبني بر تغيير منطقه عملياتي از جنوب به شمال و ادامه عمليات در مناطق شمال غرب و كردستان عراق، بعد از اين تاريخ ما شاهد بمباران گسترده شيميايي اين مناطق توسط عراق هستيم بطوري كه با مهرماه 66 مجموعاً 11 مورد بمباران شيميايي در رستاهاي كردنشين استان سليمانيه و اربيل عراق، منطقه عملياتي كربلاي 10 (ماؤوت)، روستاي بوالحسن و سرول و جومه، بانه، روستاي قرهباغ در شمال عراق، روستاي كله وش در حومه سردشت، مناطق عملياتي نصر 4 (ارتفاعات ماؤوت)، فتح 7 (حلبچه) انجام شده كه اين حملات عمدتاً با هواپيما صورت گرفته است. در اين حملات در مجموع 97 نفر به شهادت رسيدند و حدود 5200 نفر مجروح شدند. در اين حملات از عناصر گاز اعصاب و خردل استفاده شده بود. شديدترين حملات در 27/1/66 در استان سليمانيه و اربيل عراق و در 7/4/66 در چهار نقطه حومه سردشت انجام گرديد.
در حمله 7 تير 66 كه يكي از فجيعترين حملات عراق عليه مناطق مسكوني محسوب ميشود، حداقل 4500 نفر از جمعيت دوازده هزار نفري اين شهر مجروح شدند. اين حمله كه بوسيله گاز موستارد (تاولزا) روسي در مناطق مسكوني و مخصوصاً بازار شهر انجام شد منجر به شهادت 130 تن ازمردم اين شهر شد. به گزارش يكي از كارشناسان سازمان ملل، مجروحين شيميايي زن و مرد سالخورده 70 ساله تا اشخاص جوان و بچهها و كودكان را شامل ميگرديد. اين منبع افزود: نوزادان در شكم مادران قبل از تولد از اثرات گاز موستارد آسيب ديده بودند يك زن باردار 7 ماهه، 5 روز بعد از تهاجم وحشيانه شيميايي عراق همراه با نوزادش شهيد شد. زن باردار ديگري چند روز پس از تهاجم شيميايي رژيم عراق وضع حمل نمود كه در همان روز نوزاد و 12 روز بعد مادر به علت عفونت و تحريكات عفوني در حالي كه در بخش آيسييو تحت مراقبت بودند شهيد شدند.
در نيمه دوم سال 66 بخاطر تداوم عمليات نيروهاي خودي در شمال عراق استفاده از سلاح شيميايي ادامه يافت كه اوج آن در عمليات والفجر 10 (اسفندماه 66) در شهر حلبچه بود. استقبال بيسابقه مردم شهر حلبچه از ورود نيروهاي ايراني به آن رژيم بعثي را آنچنان عصباني ساخت كه تصميم به قتلعام سراسري شهر با استفاده از گاز سيانور گرفت.
نويسنده كتاب سوداگري مرگ درباره اين بمباران مينويسد:
بعد از بمباران، گزارشگران با صحنههاي روبرو شدند كه مو بر اندامشان راست شد. نه سربازي در تيررس نگاه بود و به اثري از آن همه بمباران به چشم ميخورد. خيابانهاي شهر هفتاد هزار نفري حلبچه پر از اجساد مردم بود. زن و مرد و كودك و سالخورده در هنگام فرار از فاجعه، از پاي درآمده بودند و نقش خيابانهاي شهر شده بودند.
در اين بمباران پنج هزار نفر به شهادت رسيدند و هفتهزار نفر مادامالعمر معيوب و فلج شدند. در سال 67 نيز حملات شيميايي عراق ادامه يافت كه از جمله حمله گسترده شيميايي عراق براي تصرف فاو بود، همچنين در 17 و 18 مه 1988 (27 و 28 ارديبهشت 67) ايران اعلام كرد كه عراق عليه چند دهكده در منطقه غرب و جنوب ايران از اين سلاح استفاده كرده است. در 16 ژوئن (26 خرداد 67) نيز مجدداً ايران خبر از استفاده عراق از سلاحهاي شيميايي را داد. كه كارشناسان سازمان ملل در بازديد محل مورد اصابت ضمن تأييد استفاده را گاز خردل و عناصر غالب استيدكولين استرليس عنوان كردند.
در 3 اوت 1988 (12 مرداد 67) نيز ايران اعلام كرد كه منطقه شيخ عثمان (مجاور شهر اشنويه) توسط عراق بمباران شده است.كارشناسان سازمان ملل ضمن تأييد حمله، از گاز خردل به عنوان عامل مورد استفاده عليه نظاميان و غيرنظاميان نام بردند و آنرا حمله به وجدان بشري دانستند.
به اين ترتيب بكارگيري سلاح شيميايي تا پايان جنگ ادامه يافت و به عنوان سلاحي استراتژيك در جنگ ايران و عراق هميشه مدنظر و مورد استفاده حكام عراقي بود.
نويسنده: يحيي فوزي ادامه مطلب
بقيه در ادامه اولين حمله شيميايي ثبت شده توسط سازمان ملل در جنگ ايران و عراق مربوط به تاريخ 23/10/59 برابر با 13 ژانويه 1981 ميباشد كه در منطقهاي بين هلاله و ني خزر واقع در 50 كيلومتري غرب ايلام توسط عراق عليه نيروهاي ايراني انجام شد كه به شهادت ده تن از اين نيروها انجاميد عامل مورد استفاده در اين حملات گازهاي مختلكننده اعصاب گزارش شده است. براساس گزارشهاي منتشر شده، عراق در سال 60 نيز چهار بار در مناطق هويزه، ارتفاعات الله اكبر، پل نادري و خرمشهر اقدام به استفاده از گلولههاي شيميايي نمود كه عمدتاً توسط توپخانه يا خمپارهانداز پرتاب گرديد. در سال 61 عراق يازده بار از اين سلاح استفاده گاز اعصاب بود و توسط توپخانه و خمپارهانداز پرتاب ميشد. مناطق مورد استفاده شامل مناطق آبادان، ساوجي (در شمال مريوان)، ارتفاع 175، موسيان، تنكاب (در منطقه شمال غرب)، شلمچه، گردنه بايور (در كردستان) شرهائي در جنوب بوده كه در برخي از اين مناطق موارد استفاده مكرر گزارش شده است. در سال مجموعاً 13 نفر در اثر اين حملات شهيد و 21 نفر مجروح گرديدند.
در سال 62 ميزان بكارگيري اين سلاح توسط عراق از افزايش قابل توجهي برخوردار شد كه از نمونههاي آن عمليات والفجر 6 در جبهه مركزي و عمليات خيبر در جبهه جنوبي ميباشد. در اين حملات نوع عناصر مورد استفاده و عوامل پرتابكننده، تنوع بيشتري را شامل گرديد.
در اين سال مجموعاً 45 مورد استفاده عراق از اين سلاح گزارش شده است كه بيش از چهار برابر سال قبل بود و عناصر شيميايي مورد استفاده شامل عوامل تهوعزا، تاولزا، خردل، اعصاب و تركيبي از خردل و تاولزا بوده است. همچنين در اين سال علاوه بر استفاده از توپخانه بعنوان وسيله پرتابكننده از هواپيما نيز استفاده شده است. محل حملات انجام شده عمدتاً تا ديماه به دليل تحريك نيروهاي خودي در جبهههاي شمال غرب و مياني ( عمليات والفجر 6) در اين مناطق گزارش شده است كه شامل سومار، رودخانه دويرج، نفر چين، شيوهرش، حاج عمران، پيرانشهر، ارتفاعات قمطره، ساوجي، سردشت، سومار، ارتفاعات بازيدارز، خراطها، مريوان، روستاي سيدلو، سردوش، روستاي باينجان (در نزديكي بانه)، گرماب، پنجون و پاوه بودهاند كه مجموعاً در اين حملات 22 نفر شهيد و 2793 نفر مجروح شدند. اين حملات بترتيب در شهر پيرانشهر، ارتفاعات قمطره، حوالي پنجون و هور الهويزه از شدت بيشتري برخوردار بود، در اين رابطه شهر پيرانشهر و چند روستاي مجاور آن در 18/5/62 توسط دو فروند هواپيما بمباران شيميايي شدند.
اين تهاجمات رژيم عراق كه با استفاده از بمباران هوايي حامل گاز «موستارد» انجام شد، يكصد نفر مجروح باقي گذاشت كه 10 نفر از آنها آسيب شديد در اعضاي اساسي بدن داشتند و براي مداوا در بيمارستان بستري گرديدند، بقيه نيز از تورم و سوزش شديد در چشمها رنج ميبردند، در اين تهاجم وحشيانه، گزارش منجر به شهادت مجروحين نداشتيم.
همچنين در تاريخ 8 و 5 آبان 1362 شهر بانه و روستاهاي اطراف آن مورد حمله قرار گرفت در اين تهاجمات يكبار ديگر گاز موستارد مورد استفاده رژيم عراق قرار گرفت كه نتيجه آن 9 نفر شهيد و 50 نفر مجروح بود. همچنين حوالي پنجون در تاريخ 16/8/65 توسط هواپيما بمباران شد كه به شهادت 17 تن و مجروح شدن 60 تن انجاميد، در اين حمله هواپيماهي عراقي از گاز اعصاب استفاده كردند. بمباران ارتفاعات قمطره با گاز تاولزا در 23/5/65 با 200 زخمي نيز، در اين رابطه قابل توجه است.
در خصوص حمله به پيرانشهر كارشناسان سازمان ملل كه در محل حمله ديدن كردند مشاهدات خود را چنين گزارش كردند:
ما اثرات گاز موستارد را بر روي يك خانواده روستايي به ويژه مادر و دختران دو و چهار سالهاش ديديم. ما شاهد مرگ دلخراش كودك چهارسالهاي از دو ساعت قبل از مرگش بوديم. ما اثرات وحشتناك و دلخراش گاز موستارد را بر بدن زن باردار جواني كه جنين چهارماهه در شكم داشت از نزديك مشاهده كرديم.
با آغاز عمليات خيبر توسط نيروهاي خودي در اسفندماه 62 مرحله جديدي از جنگ آغاز شد در اين ماه نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قسمت بزرگي از جزاير مجنون را كه يكي از مراكز استخراج نفت عراق بود به تصرف خود درآوردند، و پدافند مستحكمي را در آنجا سازمان دادند تصرف اين مناطق در مقايسه با عمليات زميني در ساير مناطق براي رزمندگان ايران اهميت برجستهاي داشت.
عراقيها به علت اهميت استراتژيكي اين منطقه تصميم گرفته بودند كه اجازه ندهند جزاير مجنون در دست نيروهاي ايران باقي بماند. به علاوه نگران اين مسئله بودند كه مقادير قابل ملاحظهاي از ذخاير نفتي خود را با ادامه اشغال اين جزاير به وسيله رزمندگان ايران در اين منطقه از دست بدهند. آنها بمنظور عقب راندن نيروهاي ايراني ابتدا با استفاده از جنگافزارهاي معمولي چندين پاتك اجرا كردند ولي كاري از پيش نبردند و سرانجام به كاربرد عامل عصبي تابون عليه نيروهاي مستقر در سنگرها اقدام كردند. با اجراي تك شيميايي عراق جمهوري اسلامي ايران اعلام داشت كه نزديك به 1700 تن بر اثر پاتك در جزاير مجنون كشته و مجروح شدهاند در واقع اگر رزمندگان ايران اقدامات پدافندي خود را بهبود نميبخشيدند و از جمله مجهز به ماسك ضد گاز، آمپولههاي آتروپين خودكار و لباسهاي محاظ، نشده بودند، و با شديد نيز نميورزيد تلفات آنها از اين ميزان هم فراتر ميرفت. ضايعات كم نيروهاي ايران در بهمن ماه سال مزبور مؤيد اين وضع متحول بوده است. به هر روي عراقيها با وجود تلاشهاي زياد موفق نشدند كه رزمندگان ايران را از جزاير مجمون خارج سازند.
جنگ در جزاير مجنون، شايد گستردهترين كاربرد جنگ افزارهاي شيميايي را تا آن زمان توسط عراق در جنگ تحميلي در برداشته بود.
اين حملات بترتيب اسكله 13 آبان، حسينيه، اروند رود، العزيز، شط علي، هور الهويزه، طلائيه، مجنون، البيضه و جفير را شامل گرديد. از بين اين حملات، حمله روز 19/12/62 به مجنون، روز 23/12/62 به البيضه و روز 30/12/62 به هور الهويزه از شدت بيشتري برخودار بود در اين حملات كه با هواپيما انجام شد بترتيب 543، 153، 370 نفر از نيروهاي خودي با عوامل تركيبي از خردل و تاولزا و همچنين گاز اعصاب مجروح شدند.
در سال 63 ميزان حملات شيميايي نسبت به سال قبل از كاهش نسبي برخوردار بود و به 34 مورد رسيد عموماً در منطقه عملياتي جنوب مخصوصاً در جزاير مجنون انجام شد و هواپيماها نقش غالبي را در پرتاپ بمبهاي شيميايي ايفا نمودند. در اين حملات، تنوع عوامل شيميايي بكار گرفته شده افزايش يافت و از عوامل خفه كننده، اشكآور، سيانور، تاولزا، اعصاب، خون و خردل استفاده شد. مجموعاً در اين سال در اثر اين حملات 1593 نفر از نيروهاي خودي مجروح و 23 نفر شهيد شدند.
حملات متعدد به جزيره شمالي مجنون در 22/12/63 كه به شهادت 19 تن و مجروح شدن 35 تن انجاميد و همچنين حمله به اسكله شمالي شط علي از شديدترين حملات بود. حملات شيميايي عراق در فروردين سال 64 نيز ادامه يافت. در سال 64 عليرغم اين كه تعداد موارد حمله شيميايي گزارش شده در اين سال 273،10 نفر از نيروهاي خودي مجروح و 36 نفر شهيد شدند كه ميزان مجروح نسبت به سال قبل تقريباً نه برابر شد. بيشتر حملات در اين سال در ماههاي فروردين و بهمن و اسفند انجام شد كه فرودين ماه ادامه عمليات بدر و در بهمن ماه انجام عمليات والفجر 8 و فتح فاو توسط نيروهاي ايراني ميباشد. مناطق مورد حمله در فروردينماه 64 شامل آبادان، خرمشهر، جفير، پادگان حميد، جزاير مجنون و عينخوش ميباشند، كه بدفعات مورد حمله قرار گرفت حمله روز 19/1/65 به پادگان حميد كه منجر به شهادت 10 تن و مجروح شدن 100،1 نفر از نيروهاي خودي گرديد شديدترين حمله در اين ماه بوده است.
در اين حمله دكتر «مانوئل دومينگوئن» يكي از چهار كارشناس سازمان ملل كه مجروحين را مورد بازديد قرار داد و 8 آوريل اعلام كرد كه از گاز «ايپريت» و «ميدردسيانيك» استفاده شده است.
با شروع عمليات والفجر 8 در منطقه فاو در تاريخ 20/11/64 عراق بار ديگر استفاده از سلاح شيميايي را تشديد كرد. بطوري كه در بهمن و اسفند ماه 64 مجموعاً 17 مورد عمليات آفند شيميايي توسط عراق عليه نيروهاي خودي گزارش شده كه عموماً در منطقه فاو، آبادان و خسروآباد بوده است در اين ماهها همچنين از مناطق جفير، عينخوش، بانه و سردشت نيز بعنوان مناطق مورد حمله ياد شده است كه شديدترين حمله در جاده فاو - بصره، در تاريخ 24/11/64 انجام شد كه منجر به شهادت 23 تن و مجروح شدن 477،8 تن از نيروهاي خودي شد. در اين عمليات هواپيماهاي عراقي از بمبهاي حاوي گاز خردل، سيانور، اعصاب و خون استفاده كردند.
بيترديد وسعت تهاجمات شيميايي رژيم عراق در بهمن 1364 در تاريخ جنگهاي شيميايي در جهان بيسابقه است با آفند والفجر 8 و در 21 بهمن 1364 كه منجر به سقوط شهر بندري فاو عراق گرديد نيروهاي عراقي به كاربرد مواد سمي شيميايي انبوه كه تا آن زمان نظير آن با چنين ابعاد گستردهاي ديده نشده بود، اقدام كردند. از شروع عمليات آفندي والفجر 8 تا اواسط اسفند 1364 متجاوز از 000،7 گلوله توپ و خمپاره حاوي مواد سمي بر عليه مواضع نيروهاي ايراني شليك گرديد و در طول 20 روز به طور مداوم هواپيماهاي عراقي بيش از 1000 بمب شيميايي در صحنه عمليات. والفجر 8 فرو ريختند كه همزمان با تجاوزات وحشيانه عراق به ايران در بسياري از مواضع، تكهاي شيميايي عراق عليه مواضع، خود نيروهاي عراقي، اجرا گرديد كه در نتيجه نيروهاي بعثي تحت تأثير مقادير قابل ملاحظهاي مواد سمي شيميايي قرار گرفتند. يك اسير جنگي عراق به نام مهدي حبيب جمعي گردان 196 از گارد رياست جمهوري عراق كه در 25 بهمن 1364 در اثر بمباران شيمياي عراق مجروح شده و در فاو به اسارت نيروهاي ايران درآمده بود به خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران گفت: زماني كه گردان ما در خط مقدم جبهه به محاصره نيروهاي ايران درآمده، ناگهان شماري از هواپيماهاي عراق بر بالاي سر ما ظاهر شدند و بمبهاي شيميايي خود را بر روي مواضع نيروهاي ايراني و ما كه در محاصره آنها بوديم فرو ريختند كه در اثر آن تعداد قابل ملاحظهاي از گردان ما مجروح گرديدند كه من يكي از آنها هستم.
حملات شيميايي عراق در سال 65 با افزايش حملات ايران در اين سال افزايش يافت بطوري كه موارد بمباران تقريباً دو برابر سال قبل و به 79 مورد رسيد. در اين حملات از عوامل تاوانزا، اعصاب، خفهكننده، خردل، خون و برخي موارد تركيبي از اينها استفاده گرديد كه ميزان حملات انجام شده در زمستان همزمان با انجام دو عمليات مهم كربلاي چهار و پنج در شرق بصره از شدت بيشتري برخوردار بود. عموماً جغرافياي مناطق بمباران شده نشان ميدهد كه مناطق مورد بمباران در اين سال تابعي از مناطق عملياتي ميباشد، بطوري كه در فرودين ماه همزمان با ادامه عمليات كربلاي 8 محور فاو عموماً مورد حمله قرار گرفت و در ارديبهشت و خرداد منطقه مهران و حاجآباد در جبهههاي مياني و در شهريورماه منطقه عملياتي كربلاي دو و در محور عمومي حاج عمران و همچنين محورهاي عملياتي كربلاي چهار در جزير مينو و خرمشهر و آبادان مورد حمله شيميايي واقع شده است كه با توجه به عمليات ارتش (كربلاي 6) در محور سومار اين منطقه نيز مورد بمباران قرار گرفت و در بهمن و اسفند نيز همزمان با كربلاي پنج در شملچه و شرق بصره عمدتاً اين محور بمباران شيميايي گرديد. از نظر حجم صدمات وارده، مهمترين حملات در 4/3/65 در مهران و صالحآباد كه منجر به مجروحيت 750 نفر گرديد و همچنين عمليات روز 4/10/65 در محور خرمشهر به محور عرايض - شلمچه كه منجر به مجروح شدن 1160 نفر گرديد. عمليات روز 20/10/65 در جاده خرمشهر با 3000 مجروح و حمله روز 23/12/65 در ضلع جنوب شرقي جزيره مجنون كه منجر به 11 كشته و 540 زخمي شد را ميتوان از مهمترين حملات شيميايي اين سال دانست. در اين حملات عمدتاً از گاز اعصاب و تاولزا استفاده شده است.
لازم بذكر است كه شرايط جوي، سمت و سرعت باد، ميزان رطوبت و حرارت محيط، شكل زمين و عوامل مورد استفاده در ميزان تلفات بمباران شيميايي بسيار مؤثر ميباشد. در فرودين سال 66 و بدنبال عمليات پيدرپي قواي جمهوري اسلامي ايران در جبههها غرب و جنوب، بار ديگر عراق سلاحهاي شيميايي را در مقياس وسيع به خدمت گرفت. در اين سال هر چند، دفعات تك شيميايي نسبت به سال قبل كاهش نسبي را نشان ميدهد اما ميزان شهدا و مجروحين از افزايش بالايي برخوردار است بيشترين تعداد آنها در شهر حلبچه ميباشد. در فروردين اين سال 8 مورد بمباران شيميايي توسط عراق گزارش شده است كه 6مورد آن در منطقه عملياتي كربلاي 8 در شرق بصره ميباشد. انجام اين عمليات در محدوده استراتژيك شرق بصره كه براي عراق از اهميت حياتي برخودار بود عكسالعمل شديد عراق را به دنبال داشت، كه به بمبارانهاي گسترده شيميايي موجب گرديد بطوري كه بين تاريخهاي 18 تا 21 فروردين اقدام به 6 مورد بمباران گسترده شيميايي منطقه با هواپيما و خمپارهانداز نمود كه در مجموع به شهادت 21 تن و مجروح شدن بيش از 134 تن از نيروهاي خودي منجر شد، يكي از دلايل كاهش صدمات نيروهاي خودي در اين عمليات افزايش كيفي و كمي تجهيزات پدافندي آنها بود در اين عمليات از گازهاي تاولزا، خون و خردل استفاده شد.
بدنبال اين عمليات و با تغيير تاكتيك نظامي ايران مبني بر تغيير منطقه عملياتي از جنوب به شمال و ادامه عمليات در مناطق شمال غرب و كردستان عراق، بعد از اين تاريخ ما شاهد بمباران گسترده شيميايي اين مناطق توسط عراق هستيم بطوري كه با مهرماه 66 مجموعاً 11 مورد بمباران شيميايي در رستاهاي كردنشين استان سليمانيه و اربيل عراق، منطقه عملياتي كربلاي 10 (ماؤوت)، روستاي بوالحسن و سرول و جومه، بانه، روستاي قرهباغ در شمال عراق، روستاي كله وش در حومه سردشت، مناطق عملياتي نصر 4 (ارتفاعات ماؤوت)، فتح 7 (حلبچه) انجام شده كه اين حملات عمدتاً با هواپيما صورت گرفته است. در اين حملات در مجموع 97 نفر به شهادت رسيدند و حدود 5200 نفر مجروح شدند. در اين حملات از عناصر گاز اعصاب و خردل استفاده شده بود. شديدترين حملات در 27/1/66 در استان سليمانيه و اربيل عراق و در 7/4/66 در چهار نقطه حومه سردشت انجام گرديد.
در حمله 7 تير 66 كه يكي از فجيعترين حملات عراق عليه مناطق مسكوني محسوب ميشود، حداقل 4500 نفر از جمعيت دوازده هزار نفري اين شهر مجروح شدند. اين حمله كه بوسيله گاز موستارد (تاولزا) روسي در مناطق مسكوني و مخصوصاً بازار شهر انجام شد منجر به شهادت 130 تن ازمردم اين شهر شد. به گزارش يكي از كارشناسان سازمان ملل، مجروحين شيميايي زن و مرد سالخورده 70 ساله تا اشخاص جوان و بچهها و كودكان را شامل ميگرديد. اين منبع افزود: نوزادان در شكم مادران قبل از تولد از اثرات گاز موستارد آسيب ديده بودند يك زن باردار 7 ماهه، 5 روز بعد از تهاجم وحشيانه شيميايي عراق همراه با نوزادش شهيد شد. زن باردار ديگري چند روز پس از تهاجم شيميايي رژيم عراق وضع حمل نمود كه در همان روز نوزاد و 12 روز بعد مادر به علت عفونت و تحريكات عفوني در حالي كه در بخش آيسييو تحت مراقبت بودند شهيد شدند.
در نيمه دوم سال 66 بخاطر تداوم عمليات نيروهاي خودي در شمال عراق استفاده از سلاح شيميايي ادامه يافت كه اوج آن در عمليات والفجر 10 (اسفندماه 66) در شهر حلبچه بود. استقبال بيسابقه مردم شهر حلبچه از ورود نيروهاي ايراني به آن رژيم بعثي را آنچنان عصباني ساخت كه تصميم به قتلعام سراسري شهر با استفاده از گاز سيانور گرفت.
نويسنده كتاب سوداگري مرگ درباره اين بمباران مينويسد:
بعد از بمباران، گزارشگران با صحنههاي روبرو شدند كه مو بر اندامشان راست شد. نه سربازي در تيررس نگاه بود و به اثري از آن همه بمباران به چشم ميخورد. خيابانهاي شهر هفتاد هزار نفري حلبچه پر از اجساد مردم بود. زن و مرد و كودك و سالخورده در هنگام فرار از فاجعه، از پاي درآمده بودند و نقش خيابانهاي شهر شده بودند.
در اين بمباران پنج هزار نفر به شهادت رسيدند و هفتهزار نفر مادامالعمر معيوب و فلج شدند. در سال 67 نيز حملات شيميايي عراق ادامه يافت كه از جمله حمله گسترده شيميايي عراق براي تصرف فاو بود، همچنين در 17 و 18 مه 1988 (27 و 28 ارديبهشت 67) ايران اعلام كرد كه عراق عليه چند دهكده در منطقه غرب و جنوب ايران از اين سلاح استفاده كرده است. در 16 ژوئن (26 خرداد 67) نيز مجدداً ايران خبر از استفاده عراق از سلاحهاي شيميايي را داد. كه كارشناسان سازمان ملل در بازديد محل مورد اصابت ضمن تأييد استفاده را گاز خردل و عناصر غالب استيدكولين استرليس عنوان كردند.
در 3 اوت 1988 (12 مرداد 67) نيز ايران اعلام كرد كه منطقه شيخ عثمان (مجاور شهر اشنويه) توسط عراق بمباران شده است.كارشناسان سازمان ملل ضمن تأييد حمله، از گاز خردل به عنوان عامل مورد استفاده عليه نظاميان و غيرنظاميان نام بردند و آنرا حمله به وجدان بشري دانستند.
به اين ترتيب بكارگيري سلاح شيميايي تا پايان جنگ ادامه يافت و به عنوان سلاحي استراتژيك در جنگ ايران و عراق هميشه مدنظر و مورد استفاده حكام عراقي بود.
نويسنده: يحيي فوزي