گزارش ذيل كه از آرشيو امنيت ملي آمريكا اقتباس شده، مروري است بر
فعاليتهاي دولت اين كشور در زمينه توليد تسليحات ميكروبي و استفاده از
انسان براي آزمايش تاثيرگذاري آنها. آرشيو امنيت ملي مؤسسهاي تحقيقاتي
درباره مسايل بينالمللي است و آرشيوي از اسنادي كه دولت آمريكا از حالت
محرمانه خارج كرده است در اختيار دارد. اين مؤسسه در سال 1985 با همت
تعدادي از روزنامهنگاران و دانشمنداني كه اسنادي دولتي را به دست آورده
بودند و در پي تشكيل منبعي جامع از اطلاعات مزبور بودند، تاسيس شد.
بقيه در ادامه آرشيو مؤسسه حاوي بيش از دو ميليون صفحه سند ميباشد شامل: اسنادي درباره سوءاستفادههاي ديك چني، معاون رييس جمهور آمريكا در بخش انرژي، دلايل مخالفت رامسفلد و چني با لايجه «دولت باز» سال 1974، اسناد سّري مربوط به روابط آمريكا و عراق و فعاليتهاي پنتاگون براي سانسور اخبار و وقايع زندان ابوقريب عراق.
در سال 1931 دكتر كورنليوس رودز، با حمايت مؤسسه تحقيقات پزشكي راكفلر، اقدام به تزريق سلولهاي سرطاني به انسان نمود. او بعداً تاسيسات تسليحات ميكروبي ارتش آمريكا را در يوتا، پاناما تاسيس كرد و به عضويت كميسيون انرژي آمريكا درآمد. رودز در خلال فعاليت در اين كميسيون آزمايشات راديواكتيو روي سربازان و بيماران بيمارستانهاي آمريكايي انجام داد.
در سال 1932 تحقيقات روي بيماري سيفليس آغاز شد. به دويست مرد سياهپوست مبتلا به اين بيماري گفته نشد كه چنين بيماري دارندو درمان نيز نشدند. از اين افراد به عنوان موش آزمايشگاهي استفاده شد تا روند پيشرفت و نشانههاي بيماري مورد بررسي قرار گيرند. تمامي آنها از سيفليس مردند و هيچگاه به خانوادههايشان گفته نشد كه روي آنها آزمايش انجام شده بود.
سال 1935 فاجعه پلاگر. پس از مرگ ميليونها نفر در اثر بيماري پلاگر طي دو دهه، سازمان بهداشت عمومي آمريكا سرانجام تصميم گرفت جلوي اين بيماري را بگيرد. رييس اين سازمان اعتراف كرد كه بيش از بيست سال است ميدانند كه بيماري پلاگر در نتيجه كمبود نياسين (يكي از انواع ويتامين B) ايجاد ميشود اما به دليل اين كه اغلب قربانيان آن فقراي سياهپوست بودهاند، اقدامي براي پيشگيري از آن انجام نشده است.
در سال 1940 چهارصد زنداني در شيكاگو را آلوده به بيماري مالاريا ميكنند تا اثرات داروهاي جديد عليه اين بيماري روي اين افراد مورد آزمايش قرار گيرد. پزشكان نازي بعدها در جلسات محاكمه خود در نورمبرگ براي دفاع از اعمال آدمسوزيهايشان به اين آزمايشات استناد كردند.
در سال 1942 سرويس تسليحات شيميايي ارتش شروع به آزمايش گاز خردل روي تقريباً چهارهزار نفر از نيروهاي نظامي نمود. اين آزمايشات تا سال 1945 ادامه يافت و روي اعضاي «آدونتيست» كه ترجيح ميدادند به جاي رفتن به ميدان جنگ، همچون موش آزمايشگاهي مورد استفاده قرار گيرند، آزمايش شد.
در سال 1943 آمريكا در واكنش به برنامه تسليحات ميكروبي ژاپن، تحقيقات روي اين نوع جنگافزار را در پايگاه فورت دتريك آغاز كرد.
در سال 1944 نيروي دريايي آمريكا از نمونههاي انساني براي آزمايش ماسك و لباسهاي ضدگاز استفاده كرد. اين افراد در يك اتاق گاز محبوس شدند و در معرض گاز خردل قرار گرفتند.
در سال 1945 پروژه كليپس آغاز شد. وزارت امور خارجه، سازمان اطلاعاتي ارتش و سيا اقدام به استخدام دانشمندان نازي كردند و در ازاي كار روي پروژههاي فوق سّري دولت آمريكا، وعده برخورداري از مصونيت و هويت مخفي به آنان داده شد.
در همين سال «برنامه F» از سوي كميسيون انرژي اتمي آمريكا به اجرا گذاشته شد. اين برنامه طولانيترين تحقيق درباره تاثيرات فلورايد بر سلامتي انسان بود كه عنصر شيميايي اصلي در توليد بمب اتمي محسوب ميشود. فلورايد يكي از سميترين مواد شيميايي شناخته شده است كه موجب بروز اثرات زيانباري بر سيستم اعصاب مركزي ميشود اما بخش اعظم اين اطلاعات به بهانه امنيت ملي پنهان نگهداشته شد زيرا بيم آن ميرفت كه شكايات قربانيان عليه اين برنامه روند توليد بمب اتمي را مختل كند.
در سال 1946 بيماران بيمارستان VAهمچون موشهاي آزمايشگاهي مورد آزمايشهاي پزشكي قرار گرفتند. به منظور رفع سوءظنها دستور داده شده بود كه هرگاه آزمايشات پزشكي در بيمارستانهاي ارتش انجام ميشد در اسناد مربوطه كلمه «آزمايش» به «تحقيق» يا «معاينه» تبديل شود.
در سال 1947 سرهنگ كرك پاتريك از كميسيون انرژي اتمي آمريكا سندي محرمانه صادر كرد كه در آن از آغاز تزريق وريدي مواد راديواكتيو به انسان توسط اين سازمان خبر داده شده بود. در همين سال سيآياي تحقيق روي LSD را به عنوان سلاحي بالقوه براي عمليات اطلاعاتي آغاز كرد. به افرادي كه تحت اين آزمايشات قرار گرفتند (چه نظامي و چه غيرنظامي) اطلاعي داده نشد.
در سال 1950 وزارت دفاع آمريكا برنامه انفجارهاي اتمي آزمايشي در مناطق كويري و بررسي تاثيرات آن بر ساكنان محلي اطراف را از لحاظ سلامتي و نرخ مرگومير آغاز كرد. در همين سال نيروي دريايي به منظور بررسي آسيبپذيري شهرهاي آمريكا در برابر حملات با تسليحات ميكروبي، اقدام به پخش ابري از باكتري بر فراز سانفرانسيسكو نمود. دستگاههاي رديابي در تمام شهر نصب شده بود تا ميزان آلودگي نقاط مختلف شهر اندازهگيري شود. پس از اين آزمايش در تعداد زيادي از مردم نشانههاي بيماري ذاتالريه مشاهده شد.
در سال 1951 وزارت دفاع انجام آزمايشاتي را در فضاي باز با استفاده از باكتريها و ويروسهاي بيماريزا آغاز كرد. اين آزمايشات تا سال 1969 ادامه يافت و احتمالاً ساكنان مناطق اطراف در معرض آن قرار گرفتند.
در سال 1953 ارتش آمريكا ابري از گاز سولفيد روي كادميم را بر فراز شهرهاي مريلند و ويرجينيا پراكند. هدف از اين آزمايش بررسي نحوه انتشار موفقيتآميز عوامل شيميايي بود.
در همين سال آزمايشات مشترك نيروي دريايي ارتش و سيا انجام شد كه در آنها دهها هزار نفر از مردم نيويورك و سانفرانسيسكو در معرض ميكروبهاي سراتيا و گلوجيجي قرار گرفتند. همچنين سيا پروژه MKULTRA را آغاز كرد. اين پروژه، برنامهاي يازده ساله بود كه به منظور توليد و آزمايش داروها و عوامل ميكروبي مورد استفاده براي كنترل فكر و اصلاح رفتار انسان انجام شد. در شش پروژه جانبي اين برنامه، عوامل ميكروبي روي افرادي كه هيچ اطلاعي از آن نداشتند، آزمايش شد.
در سال 1955 سيآياي طي آزمايشي براي ارزيابي توانايي خود در آلوده كردن جمعيت به عوامل ميكروبي، اقدام به انتشار نوعي باكتري كه در زرادخانه جنگافزارهاي ميكروبي ارتش توليد شده بود، در منطقه خليچ تامپاي فلوريدا نمود.
در همين سال واحد عمليات شيميايي ارتش به تحقيقات خود روي LSD و قابليت استفاده از اين نوع جنگافزارها به عنوان عوامل ناتوانكننده ادامه دادند. بيش از يكهزار نفر از آمريكاييان در اين تحقيق كه تا سال 1958 ادامه پيدا كرد، مشاركت داشتند.
در سال 1956 ارتش آمريكا اقدام به پخش پشههاي آلوده به عامل بيماري تب زرد در سه شهر ايالت فلوريدا نمود. متعاقب هر آزمايش، ماموران ارتش به نام پرسنل درماني اقدام به آزمايش و بررسي تاثيرات بيماري بر قربانيان ميكردند.
در سال 1958 روي 95 نفر داوطلب در آزمايشگاههاي تسليحات شيميايي ارتش آزمايش تاثير LSD بر هوش و ادراك افراد انجام گرفت.
در سال 1960 معاونت اطلاعات ارتش آمريكا دستور انجام آزمايش LSD را در اروپا و خاور دور صادر كرد. آزمايشات در اروپا با نام پروژه «فرصت سوم» و در آسيا زير عنوان «كلاه دربي» انجام شد.
در سال 1965 سيا و وزارت دفاع پروژه MKSEARCH را آغاز كردند. اين پروژه برنامهاي براي افزايش قابليت تغيير دادن رفتارهاي انسان با استفاده از داروهاي روانگردان بود. در همين سال زندانيان زندان ايالتي هولمزبرگ فيلادلفيا در معرض دي اكسين قرار گرفتند، ماده شيميايي بسيار سمي عامل نارنجي كه در جنگ ويتنام مورد استفاده قرار گرفت. افراد مورد آزمايش بعداً براي بررسي نحوه پيشرفت سرطان حاصله مورد آزمايش قرار گرفتند كه نشان ميدهد عامل نارنجي مادهاي سرطانزا بوده است.
در سال 1966 سيآياي پروژه MKOFTEN را آغاز كرد. اين پروژه برنامهاي براي آزمايش تاثيرات سمشناسي برخي داروها بر انسان و حيوانات بود.
در همين سال ارتش اقدام به انتشار نوعي باكتري در سطح متروي شهر نيويورك كرد. با پخش باكتريها از طريق سيستم تهويه تونلها ميليونها نفر در معرض آن قرار گرفتند.
در سال 1967 سيآياي و وزارت دفاع به دنبال پروژه MKULTRA پروژه MKNAOMI را به اجرا گذاشتند كه هدف از آن حفظ، ذخيره و آزمايش جنگافزارهاي ميكروبي و شيميايي بود.
در سال 1968 دكتر رابرت مك ماهان از وزارت دفاع خواستار ده ميليون دلار بودجه از مجلس آمريكا براي توسعه نوعي جنگافزارهاي ميكروبي طي پنج تا ده سال شد كه براي مقابله با آنها هيچ نوع ماده طبيعي ايمني وجود نداشت.
در سال 1970 بودجه لازم براي توليد عوامل ميكروبي تامين شد. اين پروژه كه با نظارت سيا انجام ميشد، توسط لشكر عمليات ويژه در فورت دتريك كه سريترين تاسيسات تسليحات ميكروبي ارتش بود، اجرا ميشد. گمان ميرود طي همين پروژه از فناوري مولكولي ميكروبي براي توليد ويروسهايي شبيه ايدز استفاده شد.
در همين سال آمريكا توسعه «تسليحات نژادي» را شدت بخشيد. هدف از ساخت اين نوع تسليحات هدف قرار دادن گزينشي و از بين بردن گروههاي نژادي بود كه به دليل تفاوتهاي ژنتيك در برابر آن نوع تسليحات حساس بودند.
در سال 1975 بخش ويروسشناسي مركز تحقيقات تسليحات ميكروبي فورت دتريك به مركز تحقيقات سرطان فردريك تغيير نام داد و تحت نظارت مؤسسه سرطان ملي قرار گرفت. در همين مركز بود كه پروژه ويژه سرطان از سوي نيروي دريايي آمريكا راهاندازي شد كه ظاهراً هدف از آن بررسي ويروسهاي سرطانزا بود. همچنين توليد ويروسي كه در برابر آن هيچ سيستم ايمني موثر نبود، در همين مركز انجام شد كه بعدها ويروسس لوكمياي سلولهاي T نام گرفت.
در سال 1977 در جلسات سناي آمريكا طي قرائت گزارش تحقيقات علمي و درماني آشكار شد كه 239 منطقه مسكوني در خلال سالهاي 1949 تا 1969 آلوده به عوامل ميكروبي بيماريزا شدند. بعضي از اين مناطق عبارت بودند از سانفرانسيسكو، واشينگتن، پاناماسيتي، مينياپوليس و سنلوييس.
در سال 1978 آزمايشهاي توليد واكسن هپاتيت B در شهرهاي نيويورك، لسآنجلس و سانفرانسيسكو از سوي مركز كنترل بيماريها آغاز شد. در آگهيهاي فراخوان از مردم بخصوص مردان همجنس باز دعوت به همكاري شده بود.
در سال 1981 نخستين موارد ايدز در بين مردان همچنس باز نيويورك، لسآنجلس و سانفرانسيسكو گزارش شد كه اين حدس را به اذهان متبادر ميكند كه احتمالاً ويروس ايدز از طريق واكسن هپاتيت B وارد بدن مبتلايان شده بود.
در سال 1985 به نوشته روزنامه ساينس ويروسهاي HTLV و ويسنا، نوعي ويروس كشنده گوسفندي، بسيار به يكديگر شباهت داشتند كه نشان ميداد رابطهاي ژنتيكي بين آنها وجود دارد.
در سال 1986 طبق اسناد آكادمي ملي علوم، ويروسهاي HIV و ويسنا بسيار شبيه يكديگر بودند و كليه ژنهايشان به جز تعدادي اندك كاملاً يكسان بود.
در همين سال طي گزارش به كنگره آمريكا فاش شد كه نسل فعلي تسليحات ميكروبي دولت شامل ويروسهاي اصلاح شده، سموم طبيعي و عواملي بود كه از طريق مهندسي ژنتيك قابل تغيير و تبديل به گونههاي مقاوم و علاجناپذير با واكسنهاي فعلي بودند.
در سال 1987 وزارت دفاع آمريكا اذعان نمود كه به رغم ممنوعيت تحقيقات و توسعه عوامل ميكروبي، همچنان به اين تحقيقات در 127 مركز و دانشگاه سطح كشور ادامه ميدهد.
در سال 1990 به بيش از 1500 نوزاد شش ماهه سياهپوست و رنگينپوست در لسآنجلس نوعي واكسن آزمايشي سرخك كه در آمريكا ممنوع بوده تزريق شد. بعدها مركز كنترل بيماريها اعتراف كرد كه والدين نوزادان هيچگاه مطلع نشدند كه واكسن تزريقي به كودكانشان آزمايشي و غيرمجاز بود.
در سال 1994 دكتر گرث نيكلسون در مركز تحقيقات سرطان هوستون با استفاده از روشي موسوم به «ردگيري ژن» دريافت كه بسياري از سربازان بازگشته از عمليات توفان صحرا آلوده به نوعي ناشناخته از ميكروب ميكوپلاسما هستند. ميكوپلاسما در توليد تسليحات ميكروبي كاربرد دارد. 40 درصد از ساختار مولكولي اين ميكروب ناشناخته از پوشش پروتئيني HIV تشكيل شده بود كه نشان ميدهد ميكروبي توليد شده توسط انسان است.
در همين سال سناتور جان راكفلر با انتشار گزارشي فاش ساخت كه وزارت دفاع به مدت حداقل پنجاه سال از صدها هزار نفر از نيروهاي نظامي خود در آزمايشهاي مختلف و آلودگي عمدي به مواد خطرناك استفاده كرده است. اين مواد شامل گاز خردل و اعصاب ، مواد راديواكتيو يونيزه، مواد روانگردان و توهمزا ميباشد.
در سال 1995 دولت آمريكا اذعان كرد كه به جنايتكاران جنگي و دانشمندان ژاپني كه تحقيقات پزشكي روي انسان انجام ميدادند، در ازاي دريافت اطلاعات در زمينه تسليحات ميكروبي، پيشنهاد دستمزد و مصونيت از پيگرد قضايي را داده است.
در همين سال دكتر نيكلسون فاش ساخت كه عوامل ميكروبي مورد استفاده در جنگ خليج فارس در هوستون تگزاس و فلوريدا ساخته شده و روي زندانيان مركز اصلاح تگزاس آزمايش شدهاند.
در سال 1996 وزارت دفاع اذعان كرد سربازاني كه در عمليات توفان صحرا شركت داشتند در معرض عوامل شيميايي قرار گرفتهاند.
در سال 1997 هشتاد و هشت نماينده كنگره آمريكا با امضاي نامهاي خواستار انجام تحقيقات در زمينه استفاده از تسليحات ميكروبي و ارتباط آن با سندرم خليج فارس شدند.
شايان ذكر است دسترسي به اطلاعات مربوط به سال 1997 به بعد ميسر نمي باشد.
ادامه مطلب
بقيه در ادامه آرشيو مؤسسه حاوي بيش از دو ميليون صفحه سند ميباشد شامل: اسنادي درباره سوءاستفادههاي ديك چني، معاون رييس جمهور آمريكا در بخش انرژي، دلايل مخالفت رامسفلد و چني با لايجه «دولت باز» سال 1974، اسناد سّري مربوط به روابط آمريكا و عراق و فعاليتهاي پنتاگون براي سانسور اخبار و وقايع زندان ابوقريب عراق.
در سال 1931 دكتر كورنليوس رودز، با حمايت مؤسسه تحقيقات پزشكي راكفلر، اقدام به تزريق سلولهاي سرطاني به انسان نمود. او بعداً تاسيسات تسليحات ميكروبي ارتش آمريكا را در يوتا، پاناما تاسيس كرد و به عضويت كميسيون انرژي آمريكا درآمد. رودز در خلال فعاليت در اين كميسيون آزمايشات راديواكتيو روي سربازان و بيماران بيمارستانهاي آمريكايي انجام داد.
در سال 1932 تحقيقات روي بيماري سيفليس آغاز شد. به دويست مرد سياهپوست مبتلا به اين بيماري گفته نشد كه چنين بيماري دارندو درمان نيز نشدند. از اين افراد به عنوان موش آزمايشگاهي استفاده شد تا روند پيشرفت و نشانههاي بيماري مورد بررسي قرار گيرند. تمامي آنها از سيفليس مردند و هيچگاه به خانوادههايشان گفته نشد كه روي آنها آزمايش انجام شده بود.
سال 1935 فاجعه پلاگر. پس از مرگ ميليونها نفر در اثر بيماري پلاگر طي دو دهه، سازمان بهداشت عمومي آمريكا سرانجام تصميم گرفت جلوي اين بيماري را بگيرد. رييس اين سازمان اعتراف كرد كه بيش از بيست سال است ميدانند كه بيماري پلاگر در نتيجه كمبود نياسين (يكي از انواع ويتامين B) ايجاد ميشود اما به دليل اين كه اغلب قربانيان آن فقراي سياهپوست بودهاند، اقدامي براي پيشگيري از آن انجام نشده است.
در سال 1940 چهارصد زنداني در شيكاگو را آلوده به بيماري مالاريا ميكنند تا اثرات داروهاي جديد عليه اين بيماري روي اين افراد مورد آزمايش قرار گيرد. پزشكان نازي بعدها در جلسات محاكمه خود در نورمبرگ براي دفاع از اعمال آدمسوزيهايشان به اين آزمايشات استناد كردند.
در سال 1942 سرويس تسليحات شيميايي ارتش شروع به آزمايش گاز خردل روي تقريباً چهارهزار نفر از نيروهاي نظامي نمود. اين آزمايشات تا سال 1945 ادامه يافت و روي اعضاي «آدونتيست» كه ترجيح ميدادند به جاي رفتن به ميدان جنگ، همچون موش آزمايشگاهي مورد استفاده قرار گيرند، آزمايش شد.
در سال 1943 آمريكا در واكنش به برنامه تسليحات ميكروبي ژاپن، تحقيقات روي اين نوع جنگافزار را در پايگاه فورت دتريك آغاز كرد.
در سال 1944 نيروي دريايي آمريكا از نمونههاي انساني براي آزمايش ماسك و لباسهاي ضدگاز استفاده كرد. اين افراد در يك اتاق گاز محبوس شدند و در معرض گاز خردل قرار گرفتند.
در سال 1945 پروژه كليپس آغاز شد. وزارت امور خارجه، سازمان اطلاعاتي ارتش و سيا اقدام به استخدام دانشمندان نازي كردند و در ازاي كار روي پروژههاي فوق سّري دولت آمريكا، وعده برخورداري از مصونيت و هويت مخفي به آنان داده شد.
در همين سال «برنامه F» از سوي كميسيون انرژي اتمي آمريكا به اجرا گذاشته شد. اين برنامه طولانيترين تحقيق درباره تاثيرات فلورايد بر سلامتي انسان بود كه عنصر شيميايي اصلي در توليد بمب اتمي محسوب ميشود. فلورايد يكي از سميترين مواد شيميايي شناخته شده است كه موجب بروز اثرات زيانباري بر سيستم اعصاب مركزي ميشود اما بخش اعظم اين اطلاعات به بهانه امنيت ملي پنهان نگهداشته شد زيرا بيم آن ميرفت كه شكايات قربانيان عليه اين برنامه روند توليد بمب اتمي را مختل كند.
در سال 1946 بيماران بيمارستان VAهمچون موشهاي آزمايشگاهي مورد آزمايشهاي پزشكي قرار گرفتند. به منظور رفع سوءظنها دستور داده شده بود كه هرگاه آزمايشات پزشكي در بيمارستانهاي ارتش انجام ميشد در اسناد مربوطه كلمه «آزمايش» به «تحقيق» يا «معاينه» تبديل شود.
در سال 1947 سرهنگ كرك پاتريك از كميسيون انرژي اتمي آمريكا سندي محرمانه صادر كرد كه در آن از آغاز تزريق وريدي مواد راديواكتيو به انسان توسط اين سازمان خبر داده شده بود. در همين سال سيآياي تحقيق روي LSD را به عنوان سلاحي بالقوه براي عمليات اطلاعاتي آغاز كرد. به افرادي كه تحت اين آزمايشات قرار گرفتند (چه نظامي و چه غيرنظامي) اطلاعي داده نشد.
در سال 1950 وزارت دفاع آمريكا برنامه انفجارهاي اتمي آزمايشي در مناطق كويري و بررسي تاثيرات آن بر ساكنان محلي اطراف را از لحاظ سلامتي و نرخ مرگومير آغاز كرد. در همين سال نيروي دريايي به منظور بررسي آسيبپذيري شهرهاي آمريكا در برابر حملات با تسليحات ميكروبي، اقدام به پخش ابري از باكتري بر فراز سانفرانسيسكو نمود. دستگاههاي رديابي در تمام شهر نصب شده بود تا ميزان آلودگي نقاط مختلف شهر اندازهگيري شود. پس از اين آزمايش در تعداد زيادي از مردم نشانههاي بيماري ذاتالريه مشاهده شد.
در سال 1951 وزارت دفاع انجام آزمايشاتي را در فضاي باز با استفاده از باكتريها و ويروسهاي بيماريزا آغاز كرد. اين آزمايشات تا سال 1969 ادامه يافت و احتمالاً ساكنان مناطق اطراف در معرض آن قرار گرفتند.
در سال 1953 ارتش آمريكا ابري از گاز سولفيد روي كادميم را بر فراز شهرهاي مريلند و ويرجينيا پراكند. هدف از اين آزمايش بررسي نحوه انتشار موفقيتآميز عوامل شيميايي بود.
در همين سال آزمايشات مشترك نيروي دريايي ارتش و سيا انجام شد كه در آنها دهها هزار نفر از مردم نيويورك و سانفرانسيسكو در معرض ميكروبهاي سراتيا و گلوجيجي قرار گرفتند. همچنين سيا پروژه MKULTRA را آغاز كرد. اين پروژه، برنامهاي يازده ساله بود كه به منظور توليد و آزمايش داروها و عوامل ميكروبي مورد استفاده براي كنترل فكر و اصلاح رفتار انسان انجام شد. در شش پروژه جانبي اين برنامه، عوامل ميكروبي روي افرادي كه هيچ اطلاعي از آن نداشتند، آزمايش شد.
در سال 1955 سيآياي طي آزمايشي براي ارزيابي توانايي خود در آلوده كردن جمعيت به عوامل ميكروبي، اقدام به انتشار نوعي باكتري كه در زرادخانه جنگافزارهاي ميكروبي ارتش توليد شده بود، در منطقه خليچ تامپاي فلوريدا نمود.
در همين سال واحد عمليات شيميايي ارتش به تحقيقات خود روي LSD و قابليت استفاده از اين نوع جنگافزارها به عنوان عوامل ناتوانكننده ادامه دادند. بيش از يكهزار نفر از آمريكاييان در اين تحقيق كه تا سال 1958 ادامه پيدا كرد، مشاركت داشتند.
در سال 1956 ارتش آمريكا اقدام به پخش پشههاي آلوده به عامل بيماري تب زرد در سه شهر ايالت فلوريدا نمود. متعاقب هر آزمايش، ماموران ارتش به نام پرسنل درماني اقدام به آزمايش و بررسي تاثيرات بيماري بر قربانيان ميكردند.
در سال 1958 روي 95 نفر داوطلب در آزمايشگاههاي تسليحات شيميايي ارتش آزمايش تاثير LSD بر هوش و ادراك افراد انجام گرفت.
در سال 1960 معاونت اطلاعات ارتش آمريكا دستور انجام آزمايش LSD را در اروپا و خاور دور صادر كرد. آزمايشات در اروپا با نام پروژه «فرصت سوم» و در آسيا زير عنوان «كلاه دربي» انجام شد.
در سال 1965 سيا و وزارت دفاع پروژه MKSEARCH را آغاز كردند. اين پروژه برنامهاي براي افزايش قابليت تغيير دادن رفتارهاي انسان با استفاده از داروهاي روانگردان بود. در همين سال زندانيان زندان ايالتي هولمزبرگ فيلادلفيا در معرض دي اكسين قرار گرفتند، ماده شيميايي بسيار سمي عامل نارنجي كه در جنگ ويتنام مورد استفاده قرار گرفت. افراد مورد آزمايش بعداً براي بررسي نحوه پيشرفت سرطان حاصله مورد آزمايش قرار گرفتند كه نشان ميدهد عامل نارنجي مادهاي سرطانزا بوده است.
در سال 1966 سيآياي پروژه MKOFTEN را آغاز كرد. اين پروژه برنامهاي براي آزمايش تاثيرات سمشناسي برخي داروها بر انسان و حيوانات بود.
در همين سال ارتش اقدام به انتشار نوعي باكتري در سطح متروي شهر نيويورك كرد. با پخش باكتريها از طريق سيستم تهويه تونلها ميليونها نفر در معرض آن قرار گرفتند.
در سال 1967 سيآياي و وزارت دفاع به دنبال پروژه MKULTRA پروژه MKNAOMI را به اجرا گذاشتند كه هدف از آن حفظ، ذخيره و آزمايش جنگافزارهاي ميكروبي و شيميايي بود.
در سال 1968 دكتر رابرت مك ماهان از وزارت دفاع خواستار ده ميليون دلار بودجه از مجلس آمريكا براي توسعه نوعي جنگافزارهاي ميكروبي طي پنج تا ده سال شد كه براي مقابله با آنها هيچ نوع ماده طبيعي ايمني وجود نداشت.
در سال 1970 بودجه لازم براي توليد عوامل ميكروبي تامين شد. اين پروژه كه با نظارت سيا انجام ميشد، توسط لشكر عمليات ويژه در فورت دتريك كه سريترين تاسيسات تسليحات ميكروبي ارتش بود، اجرا ميشد. گمان ميرود طي همين پروژه از فناوري مولكولي ميكروبي براي توليد ويروسهايي شبيه ايدز استفاده شد.
در همين سال آمريكا توسعه «تسليحات نژادي» را شدت بخشيد. هدف از ساخت اين نوع تسليحات هدف قرار دادن گزينشي و از بين بردن گروههاي نژادي بود كه به دليل تفاوتهاي ژنتيك در برابر آن نوع تسليحات حساس بودند.
در سال 1975 بخش ويروسشناسي مركز تحقيقات تسليحات ميكروبي فورت دتريك به مركز تحقيقات سرطان فردريك تغيير نام داد و تحت نظارت مؤسسه سرطان ملي قرار گرفت. در همين مركز بود كه پروژه ويژه سرطان از سوي نيروي دريايي آمريكا راهاندازي شد كه ظاهراً هدف از آن بررسي ويروسهاي سرطانزا بود. همچنين توليد ويروسي كه در برابر آن هيچ سيستم ايمني موثر نبود، در همين مركز انجام شد كه بعدها ويروسس لوكمياي سلولهاي T نام گرفت.
در سال 1977 در جلسات سناي آمريكا طي قرائت گزارش تحقيقات علمي و درماني آشكار شد كه 239 منطقه مسكوني در خلال سالهاي 1949 تا 1969 آلوده به عوامل ميكروبي بيماريزا شدند. بعضي از اين مناطق عبارت بودند از سانفرانسيسكو، واشينگتن، پاناماسيتي، مينياپوليس و سنلوييس.
در سال 1978 آزمايشهاي توليد واكسن هپاتيت B در شهرهاي نيويورك، لسآنجلس و سانفرانسيسكو از سوي مركز كنترل بيماريها آغاز شد. در آگهيهاي فراخوان از مردم بخصوص مردان همجنس باز دعوت به همكاري شده بود.
در سال 1981 نخستين موارد ايدز در بين مردان همچنس باز نيويورك، لسآنجلس و سانفرانسيسكو گزارش شد كه اين حدس را به اذهان متبادر ميكند كه احتمالاً ويروس ايدز از طريق واكسن هپاتيت B وارد بدن مبتلايان شده بود.
در سال 1985 به نوشته روزنامه ساينس ويروسهاي HTLV و ويسنا، نوعي ويروس كشنده گوسفندي، بسيار به يكديگر شباهت داشتند كه نشان ميداد رابطهاي ژنتيكي بين آنها وجود دارد.
در سال 1986 طبق اسناد آكادمي ملي علوم، ويروسهاي HIV و ويسنا بسيار شبيه يكديگر بودند و كليه ژنهايشان به جز تعدادي اندك كاملاً يكسان بود.
در همين سال طي گزارش به كنگره آمريكا فاش شد كه نسل فعلي تسليحات ميكروبي دولت شامل ويروسهاي اصلاح شده، سموم طبيعي و عواملي بود كه از طريق مهندسي ژنتيك قابل تغيير و تبديل به گونههاي مقاوم و علاجناپذير با واكسنهاي فعلي بودند.
در سال 1987 وزارت دفاع آمريكا اذعان نمود كه به رغم ممنوعيت تحقيقات و توسعه عوامل ميكروبي، همچنان به اين تحقيقات در 127 مركز و دانشگاه سطح كشور ادامه ميدهد.
در سال 1990 به بيش از 1500 نوزاد شش ماهه سياهپوست و رنگينپوست در لسآنجلس نوعي واكسن آزمايشي سرخك كه در آمريكا ممنوع بوده تزريق شد. بعدها مركز كنترل بيماريها اعتراف كرد كه والدين نوزادان هيچگاه مطلع نشدند كه واكسن تزريقي به كودكانشان آزمايشي و غيرمجاز بود.
در سال 1994 دكتر گرث نيكلسون در مركز تحقيقات سرطان هوستون با استفاده از روشي موسوم به «ردگيري ژن» دريافت كه بسياري از سربازان بازگشته از عمليات توفان صحرا آلوده به نوعي ناشناخته از ميكروب ميكوپلاسما هستند. ميكوپلاسما در توليد تسليحات ميكروبي كاربرد دارد. 40 درصد از ساختار مولكولي اين ميكروب ناشناخته از پوشش پروتئيني HIV تشكيل شده بود كه نشان ميدهد ميكروبي توليد شده توسط انسان است.
در همين سال سناتور جان راكفلر با انتشار گزارشي فاش ساخت كه وزارت دفاع به مدت حداقل پنجاه سال از صدها هزار نفر از نيروهاي نظامي خود در آزمايشهاي مختلف و آلودگي عمدي به مواد خطرناك استفاده كرده است. اين مواد شامل گاز خردل و اعصاب ، مواد راديواكتيو يونيزه، مواد روانگردان و توهمزا ميباشد.
در سال 1995 دولت آمريكا اذعان كرد كه به جنايتكاران جنگي و دانشمندان ژاپني كه تحقيقات پزشكي روي انسان انجام ميدادند، در ازاي دريافت اطلاعات در زمينه تسليحات ميكروبي، پيشنهاد دستمزد و مصونيت از پيگرد قضايي را داده است.
در همين سال دكتر نيكلسون فاش ساخت كه عوامل ميكروبي مورد استفاده در جنگ خليج فارس در هوستون تگزاس و فلوريدا ساخته شده و روي زندانيان مركز اصلاح تگزاس آزمايش شدهاند.
در سال 1996 وزارت دفاع اذعان كرد سربازاني كه در عمليات توفان صحرا شركت داشتند در معرض عوامل شيميايي قرار گرفتهاند.
در سال 1997 هشتاد و هشت نماينده كنگره آمريكا با امضاي نامهاي خواستار انجام تحقيقات در زمينه استفاده از تسليحات ميكروبي و ارتباط آن با سندرم خليج فارس شدند.
شايان ذكر است دسترسي به اطلاعات مربوط به سال 1997 به بعد ميسر نمي باشد.