خليج فارس از سمت شمال با ايران، از غرب با كويت و عراق و از جنوب با
عربستان، بحرين و امارت متحده عربي همسايه است. وسعت آن 240،000 كيلومتر
است و پس از خليج مكزيكو و خليج هودسن سومين خليج بزرگ جهان محسوب ميشود.
اين خليج توسط تنگه هرمز به درياي عمان و از طريق آن به درياهاي آزاد مرتبط است و جزاير مهم آن عبارتاند از: خارك، ابوموسي، تنب بزرگ، تنب كوچك، كيش، قشم، و لاوان كه تمامي آنها به ايران تعلق دارد.
خليج فارس و سواحل آن معادن سرشار نفت و گاز دارد و مسير انتقال نفت كشورهايي چون كويت، عربستان و امارات متحده عربي است. به همين دليل، منطقهاي مهم و استراژيك محسوب ميشود. بندرهاي مهمي در حاشيه خليج فارس وجود دارد كه از آنها ميتوان بندر شارجه، دوبي، ابوظبي و بندر عباس را نام برد.
بقيه در ادامه دريانوردي در خليج فارس سابقه بسيار طولاني دارد ولي اولين مدارك قطعي در اين زمينه به قرن چهارم قبل از ميلاد مربوط است.
پس از بسته شدن راه تجارت بين شرق و غرب در دوره عثماني، پرتغاليها متوجه اهميت اين خليج شدند، به طوري كه سراسر قرن شانزدهم ميلادي خليج فارس را در تصرف خود داشتند. اما پس از آن انگلستان توانست كشورهاي رقيب را از آن خارج كند و در آغاز قرن نوزدهم بر آن تسلط يابد. با اين حال، در سالهاي بعد نيز كشورهاي حاشيه جنوبي آن به تدريج مستقل شدند و انگلستان پايگاههاي خود را از دست داد.
كشورهاي ايران، عمان، عراق، عربستان سعودي، كويت، امارات متحده عربي، قطر و بحرين در كناره خليج فارس هستند.
به سبب وجود منابع سرشار نفت و گاز در خليج فارس و سواحل آن، اين آبراهه در سطح بينالمللي، منطقهاي مهم و راهبردي بشمار ميآيد.
زمين شناسان معتقدند كه در حدود پانصدهزار سال پيش، صورت نخستين خليج فارس در كنار دشتهاي جنوبي ايران تشكيل شد و به مرور زمان، بر اثر تغيير و تحول در ساختار دروني و بيروني زمين، شكل ثابت كنوني خود را يافت.
خليج فارس و سواحل آن معادن سرشار نفت و گاز دارد و مسير انتقال نفت كشورهاي ايران، عراق، كويت، عربستان و امارات متحده عربي است، و به همين سبب، منطقهاي مهم و راهبردي به شمار ميآيد. بندرهاي مهمي در حاشيه خليج فارس وجود دارد كه از آنها ميتوان بندرعباس، بوشهر، بندرلنگه و بندر ماهشهر در ايران، و شارجه، دوبي و ابوظبي را در امارات متحده عربي نام برد.
نام خليج فارس
خليج فارس نامي است به جاي مانده از كهنترين منابع، زيرا كه از سدههاي پيش از ميلاد سر بر آوردهاست، و با پارس و فارس - نام سرزمين ملت ايران - گره خوردهاست. در سالهاي اخير نام خليج عربي نيز در برخي منابع به طور محدود بكار رفته كه مخالفت ايرانيان و غيرايرانيان را برانگيختهاست.
از ديدگاه حقوق بينالملل
سازمان ملل متحد در چندين نوبت در بيانيهها، اصلاحيهها و مصوبههاي گوناگون و با انتشار نقشههاي رسمي، نه تنها بر رسمي بودن نام «خليج فارس» تاكيد كرده، بلكه از هياتهاي بينالمللي خواسته كه در مكاتبات رسمي به ويژه در اسناد سازمان ملل از نام كامل «خليج فارس» استفاده نمايند.
فهرست اسناد سازمان ملل درباره نام «خليج فارس»
سند شماره 61 نشست بيست و سوم سازمان ملل متحد در وين (28 مارس تا ?4 آوريل 2006) با عنوان «رسميت تاريخي، جغرافيايي و حقوقي نام خليج فارس»
سند ST/CS/SER.A/29/Add.? در تاريخ 18 اوت1994 (27 مرداد 1373)
قطعنامه UNLA 2845. در تاريخ 10 اوت 1984 (19 مرداد 1363)
قطعنامه UNAD 311/Qen در تاريخ 5 مارس 1971(14 اسفند 1349)
نقشه رسمي كميسيون اقتصادي و اجتماعي غرب آسيا، شماره 3978 چاپ سازمان ملل (سپتامبر 2007)
نقشه رسمي ايران، شماره 3891 چاپ سازمان ملل (ژانويه 2004)
نقشه رسمي غرب آسيا، شماره 3978 چاپ سازمان ملل (نوامبر 1998)
فهرست اسناد سازمان هاي مهم درباره نام «خليج فارس»
1-در وب سايت معروف www.fifa.com كه سايت فدراسيون جهاني فوتبال ميباشد.دربخش اطلاعات جغرافياي كشورهاي حاشيه خليج فارس به هر چهار زبان اصلي خود يعني (انگليس،آلماني،اسپانيولي و فرانسوي ) ازلغات هم معني خليج فارس
(persian gulf,golfe persique,persischer golf,golfo persico) استفاده شده است.لازم بذكر است كه گستردگي فيفا تاحدي است كه تعداد كشورهاي عضو آن از تعداد كشورهاي عضو سازمان ملل بيشتر است.
2-در همين فرهنگنامه بزرگ ويكيپديا به دهها زبان زنده دنيا در هنگام معرفي خليج فارس از واژه هم معني استفاده شده است وحتي در بخش زبان عربي نيز نقشه نمايشگر خليج فارس رابالغت Persian gulf نمايش داده است.همچنين نقشه اي قديمي از خليج فارس در يكي از موزههاي امارت متحده عربي به نمايش گذاشته شده است ودرآن نقشه قديمي، خليج فارس را بانام persian gulf معرفي كرده است ولي مسئولين موزه لغت persian را بطور ناشيانه پاك كرده اند بطوري كه جاي آن مشخص است وجالب اينجاست كه دربخش انگليسي از ويكي پديا آن نقشه مورد نمايش گذاشته شده است وباطعنه در مورد حذف نام persian درنقشه توسط مسئولين موزه توضيح داده است.
در دوران باستان
قدمت خليج فارس با همين نام چندان ديرينهاست كه عدهاي معتقدند«خليج فارس گهواره تمدن جهان يا خاستگاه نوع بشر است.» ساكنان باستاني اين منطقه، نخستين انسانهايي بودند كه روش دريانوردي را آموخته و كشتي اختراع كرده و شرق و غرب را به يكديگر پيوند دادهاند.
دوران هخامنشي
دريانوردي ايرانيان در خليج فارس، قريب پانصد سال پيش از ميلاد مسيح و در دوران سلطنت داريوش اول آغاز شد. داريوش بزرگ، نخستين ناوگان دريايي جهان را به وجود آورد. كشتيهاي او طول رودخانه سند را تا كرانههاي اقيانوس هند و درياي عمان و خليج فارس پيمودند، و سپس شبه جزيره عربستان را دور زده و تا انتهاي درياي سرخ كنوني رسيدند. او براي نخستين بار در محل كنوني كانال سوئز فرمان كندن كانالي را داد و كشتيهايش از طريق همين كانال به درياي مديترانه راه يافتند. در كتيبهاي كه در محل اين كانال به دست آمده نوشته شدهاست:
«من پارسي هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان كندن اين كانال را دادهام از رودي كه از مصر روان است به دريايي كه از پارس آيد پس اين جوي كنده شد چنان كه فرمان دادهام و ناوها آيند از مصر از اين آبراه به پارس چنان كه خواست من بود.»
سفرنامه فيثاغورث570 قبل از ميلاد تا سال 1958 در تمام منابع مكتوب جهان نام خليج فارس و يا معادلهاي آن در ديگر زبانها ثبت شدهاست.
در دوره داريوش دوم ناوگاني ايراني به رهبري سردار صداسپ ماموريت يافت تا جهان را دور بزند. وي عازم درياي مديترانه و سواحل شنقيط (موريتاني) تا نزديك اشانتي و سواحل بنين پيش رفتند ولي در اثر برخورد با اقوام وحشي سفر را ناتمام كذاشتند.
داريوش در اين كتيبه از خليج فارس به نام «دريايي كه از پارس ميآيد» نام بردهاست. در كتاب اوستا اگرچه از نام خليج فارس بطور صريح نام برده نشده اما در مهر يشت در مبحث مهر يا ميترا اشارهاي نيز به اروندرود شدهاست كه در آن دوره ارونگ گفته ميشدهاست:
دارنده دشتهاي فراخ و اسبهاي تيزرو كه از سخن راستين آگاه است و پهلواني است خوش اندام و نبرد آزما، داراي هزار گوش و هزار چشم و هزار چستي و چالاكي ياد شده، كسي است كه جنگ و پيروزي با اوست، هرگز نميخسبد، هرگز فريب نميخورد، اگر كسي با او پيمان شكند خواه در شرق هندوستان باشد يا بر دهنه شط ارنگ، از ناوك او گريز ندارد، او نخستين ايزد معنوي است كه پيش از برآمدن خورشيد فنا ناپذير تيز اسب بر بالاي كوه هرا بر ميآيد و از آن جايگاه بلند سراسر منزلگاههاي آريايي را مينگرد.
در ميان يونانيان باستان
يونانيهاي باستان اين خليج را «پرسيكوس سينوس» يا «سينوس پرسيكوس» كه همان خليج فارس است، ناميدند. از آنجا كه اين نام براي نخستين بار در منابع درست و معتبر تاريخي كه غير ايرانيان نوشتهاند آمدهاست، هيچ گونه شائبه نژادي در وضع آن وجود ندارد. چنان كه يونانيان بودند كه نخستين بار، سرزمين ايران را نيز «پارسه» و «پرسپوليس» يعني شهر يا كشور پارسيان ناميدند. استرابن جغرافيدان سده? نخست ميلادي نيز به كرات در كتاب خود از خليج فارس نام بردهاست. وي محل سكونت اعراب را بين درياي سرخ و خليج فارس عنوان ميكند. همچنين فلاريوس آريانوس مورخ ديگر يوناني در كتاب تاريخ سفرهاي جنگي اسكندر از اين خليج به نام «پرسيكون كيت» كه چيزي جز خليج فارس، نيست نام ميبرد.
البته جستوجو در سفرنامهها يا كتابهاي تاريخي بر حجم سندهاي خدشه ناپذيري كه خليج فارس را «خليج فارس» گفتهاند، ميافزايد. اين منطقه آبي همواره براي ايرانيان كه صاحب حكومت مقتدر بودهاند و امپراتوري آنها در سدههاي متوالي بسيار گسترده بود هم از نظر اقتصادي و هم از نظر نظامي اهميت خارق العادهاي داشت. آنها از اين طريق ميتوانستند با كشتيهاي خود به درياي بزرگ دسترسي پيدا كنند و به هدفهاي اقتصادي و نظامي دست يابند.
در صدههاي اخير
تا قرن 19 ميلادي، تقريبا در تمامي اسناد موجود، اين آبراهه در فارسي با نام خليج فارس يا درياي فارس، در عربي با نامهاي الخليج الفارسي يا بحرالفارسي يا بحرالعجم، و در زبانهاي اروپايي با نامهايي مانند Persian Gulf، Sinus Persicus، Persische Golf، و Golfo di Persia ناميده ميشده است.
در بازه زماني كوتاهي در قرن 17 ميلادي، در اسناد بريتانيايي از اين آبراهه با عنوان خليج بصره نام برده شده بود كه حكايت از اهميت بصره در تجارت آن دوران داشته است. احتمالا از آنجايي كه بصره در كنار خليج فارس واقع نشده، استفاده از اين نام پس از مدت كوتاهي متوقف شد.
در زبان عربي
خليج فارس با نام بحر فارس مشخص شده استآثار عرب زبان نيز بهترين و غنيترين منابعي هستند كه براي شناسايي و توجيه كيفيت تسميه اين دريا ميتواند در اين بررسي مورد استفاده قرار گيرد. در تمام منابع عربي تا قبل از سال 1958 خليج فارس با نام بحر فارس و يا خليج فارس ثبت شدهاست در اين منابع و آثار از درياي فارس و چگونگي آن بيش از آثار فرهنگي موجود در هر زبان ديگري گفت و گو شدهاست. در آثار ابن بطوطه، حمدالله مستوفي، ياقوت حموي، حمزه اصفهاني، ناصرخسرو قبادياني، ابوريحان بيروني، ابن بلخي و ديگراني كه اكثر آنان كتابهاي خود را به زبان عربي نيز نوشتهاند، و همچنين در آثار نويسندگان جديد عرب از نام «خليج فارس» بدون كم و كاست ياد شدهاست.
بحر فارس
بحر فارس نامي است كه عربها در قرون اوليه اسلام بجاي درياي پارس بكار ميبردند و اين مفهوم شامل خليج فارس و درياي عرب نيز ميشد ولي در قرنهاي اخير تنها به پهنه آبي كه شامل تنگه هرمز تا دهانه اروند رود ميشود و بجاي بحر فارس خليج فارس ميگفتند تا اينكه از سال 1958به دنبال يك فراخوان از سوي رهبران قوم پرست در اتحاديه عرب مقرر شد كه خليج فارس را خليج عربي نامند و اكنون اين نام جديد در 22 كشور عربي به كار ميرود و در بعضي از رسانههاي غربي نيز اين نام جديد بكار گرفته ميشود. كه اين امر اعتراض شديد ايرانيان را برانگيختهاست. ايرانيان بر اين باور هستند كه نام جديد جعلي و با انگيزه سياسي و از روي تعصب قومي بكار ميرود و همچنان نام تاريخي خليج فارس بايد استفاده شود.
پيشينه تغيير نام خليج فارس
درباره نام خليج فارس تا اوايل دهه 1960ميلادي هيچ گونه بحث و جدلي در ميان نبوده و در تمام منابع اروپايي و آسيايي و آمريكايي و دانشنامهها و نقشههاي جغرافيايي اين كشورها نام خليج فارس در تمام زبانها به همين نام ياد شدهاست.
اصطلاح «خليج عربي» براي نخستين بار در دوره تحت قيمومت شيخ نشينهاي خليج فارس توسط كارگزاران انگليس و بطور ويژه از طرف يكي از نمايندگان سياسي انگليس مقيم در خليج فارس به نام رودريك اوون در كتابي به نام حبابهاي طلايي در خليج عربي در سال 1958 نوشت كه «من در تمام كتب و نقشههاي جغرافيايي نامي غير از خليج فارس نديده بودم ولي در چند سال اقامت در سواحل خليج فارس متوجه شدم كه ساكنان ساحل عرب هستند بنابر اين ادب حكم ميكند كه اين خليج را عربي بناميم» وي و فرد ديگري به نام سر چارلز بلگريو به قصد تفرقه بين ايران و كشورهاي عرب اين موضوع را مطرح كردند.
سر چارلز بلگريو كه بيش از 30 سال نماينده سياسي و كارگزار دولت انگليس در خليج فارس بودهاست، پس از بازگشت به انگلستان در سال 1966 كتابي درباره سواحل جنوبي خليج فارس منتشر كرد و در آن نوشت كه «عربها ترجيح ميدهند خليج فارس را خليج عربي بنامند».
بلافاصله پس از انتشار كتاب سرچارلز بلگريو كه نام قبلي سواحل جنوبي خليج فارس يعني «ساحل دزدان» را بر روي كتاب خود نهاده اصطلاح «الخليج العربي» در مطبوعات كشورهاي عربي رواج پيدا كرده و در مكاتبات رسمي به زبان انگليسي نيز اصطلاح «عربين گولف» جايگزين اصطلاح معمول و رايج قديمي «پرشين گولف» شد.
نظر قومگرايان افراطي عرب
در بيست سال گذشته، مقالات و كتابهايي كه در دفاع از تغيير نام خليجفارس در همين كشورهاي تازه تأسيس، منتشر شده، بر سه موضوع استوار است:
در سال 1762 «كارستن نيبور» نوشتهاست: سواحل خليجفارس تابع دولت ايران نيست!
«رودريك اوون» در كتاب «حبابهاي طلايي در خليج عربي» نوشتهاست: در همه نقشههايي كه ديدهام، خليجفارس در آنها ثبت شده، اما من با زندگي در بحرين دريافتم كه ساكنان دو سوي اين دريا عرب هستند، پس ادب حكم ميكند كه اين دريا را «خليج عربي» بناميم.
كشورهاي عربي بيشتر از ايران هستند.
فقط ايرانيها آن آبراه را خليج فارس مينامند!
خليج انگليسي و خليج آمريكايي
انگليسها نخستين عاملان كاشته شدن اين تخم نفاق بودند زيرا از قديم در صدد بودند كه خليج فارس را تبديل به يك درياي انگليسي كنند. بعدها در دهه1980 ميلادي آمريكاييها هم به پيروي از آنها از تبديل خليج فارس به خليج آمريكايي سخن گفتند. از نظر آمريكاييها و اروپاييها اين منطقه «شريان حياتي غرب» در منطقه «استراتژيك غربي» و «حوزه منافع ويژه» است، لذا اگر قادر باشند خليج فارس را به طور مستقيم يا غير مستقيم تحت تسلط خود در ميآورند.
تلاشهاي دولت ايران در برابر تغيير نام
دولت ايران در روز 13 مرداد سال1337 به دليل تغيير نام خليج فارس به خليج عربي از سوي عراق و برخي ديگر از كشورهاي عربي و انگليس اعتراض خود را به دولت جديد عراق به رهبري قاسم كه با يك كودتاي نظامي بر سر كار آمده بود و تمايل به حركتهاي آزادي خواهانه مصر به رهبري جمال عبدالناصر داشت، اعلام كرد.
همچنين دولت ايران در همان زمان در برابر اين نام مجعول واكنش نشان داد و گمرك و پست ايران از قبول محمولههايي كه به جاي خليج فارس نام خليج عربي بر روي آن نوشته شده بود، خودداري كرد. ايران همچنين در مجامع و كنفرانسهاي بينالمللي نيز در صورت به كار بردن اين اصطلاح ساختگي از سوي نمايندگان كشورهاي عرب واكنش نشان ميداد. در اين زمان بعضي از كشورهاي عربي حتي اعتبار هنگفتي از محل درآمدهاي كلان نفتي خود در اختيار بعضي از ماموران سياسي در خارج ميگذاردند تا با تطميع مطبوعات خارجي نام مجعول خليج عربي را به جاي خليج فارس رواج بدهند.
در نيمه نخست بهمن ماه سال 1370 سر ويراستار سازمان ملل متحد با اشاره به اعتراضهاي پياپي نمايندگان ايران در آن سازمان به استفاده از نام ساختگي خليج عربي در اسناد اين سازمان از كاركنان سازمان ملل خواسته تا اعتراض دولت ايران را هميشه در نظر داشته باشند. كار به جايي رسيد كه در يازدهم شهريور سال 1371 هنگامي كه حيدر ابوبكر العطاس نخست وزير جمهوري يمن در اجلاس سران جنبش عدم تعهد كه در جاكارتا پايتخت اندونزي برگزار ميشد، از نام ساختگي خليج عربي استفاده كرد، با اعتراض شديد نمايندگان ايراني رو به رو شد. او سرانجام از نمايندگان ايران عذرخواهي كرد. و اين كار را غير عمد خواند.
اما واقعيت مطلب اين است كه خليج فارس يك نام كهن تاريخي است كه از بدو تاريخ بر روي اين خليج گذاشته شدهاست و انگيزه تلاش حساب شدهاي كه براي تغيير اين نام به عمل ميآيد جز ايجاد فتنه و اختلاف بين كشورهاي اين منطقه نيست. همچنان كه ژان ژاك پريني نويسنده كتاب خليج فارس اعتراف ميكند. «ملتها و قومهاي بسياري بر كرانههاي خليج فارس استيلا يافته و فرمانروايي كردهاند ولي روزگارشان سپري شده و منقرض شدهاند. تنها قوم پارس است كه با هوش و درايت خود همچنان پا برجا زيسته و ميراث حاكميت خود را تاكنون نگهداري كردهاست.»
خليج فارس
اي خــــليج فارس ، جاويدان تويي
مــــظهر ايـــراني وايــــــران تويي
اشك ما، خود قطره درياي توست
تا ســــري داريم خــاك پاي توست
صـــــخره تو پـــــيكر پـــولاد مـــا
اي وجــــــــودت مـــــــــايه ايجاد ما
شوري آب تو زاشك شور ماست
موج هايت موج شوق وشورماست
نمي گــــــذاريمت جدا از ما شوي
تا جهان باقي ست ، كي تنها شوي؟
كي ســــخن از كفر واسلام توست
نــــام ايـــــــران در كنار نام توست
تا تن تو پاره اي از جـــان ماست
پـــاره بي تو – پــيكر ايران ماست
بي تو هرگز مادر ايــــــران مباد
زنده در ايران زمـــين يك تن مباد
اثر : استاد نواب صفا
منابع :
خليج فارس http://daneshnameh.roshd.ir
تاريخچه نام گذاري خليج فارس http://www.persiangeo.com
ماهيهاي خوراكي خليج فارس http://www.iranview.ir
شناسايي كوسه ماهيان خليج فارس http://aqu.blogfa.com
خليج فارس http://fa.wikipedia.org
ماهيهاي خوراكي خليج فارس http://www.hums.ac.ir
خليج هميشه فارس http://khalije-fars.blogfa.com/ ادامه مطلب
اين خليج توسط تنگه هرمز به درياي عمان و از طريق آن به درياهاي آزاد مرتبط است و جزاير مهم آن عبارتاند از: خارك، ابوموسي، تنب بزرگ، تنب كوچك، كيش، قشم، و لاوان كه تمامي آنها به ايران تعلق دارد.
خليج فارس و سواحل آن معادن سرشار نفت و گاز دارد و مسير انتقال نفت كشورهايي چون كويت، عربستان و امارات متحده عربي است. به همين دليل، منطقهاي مهم و استراژيك محسوب ميشود. بندرهاي مهمي در حاشيه خليج فارس وجود دارد كه از آنها ميتوان بندر شارجه، دوبي، ابوظبي و بندر عباس را نام برد.
بقيه در ادامه دريانوردي در خليج فارس سابقه بسيار طولاني دارد ولي اولين مدارك قطعي در اين زمينه به قرن چهارم قبل از ميلاد مربوط است.
پس از بسته شدن راه تجارت بين شرق و غرب در دوره عثماني، پرتغاليها متوجه اهميت اين خليج شدند، به طوري كه سراسر قرن شانزدهم ميلادي خليج فارس را در تصرف خود داشتند. اما پس از آن انگلستان توانست كشورهاي رقيب را از آن خارج كند و در آغاز قرن نوزدهم بر آن تسلط يابد. با اين حال، در سالهاي بعد نيز كشورهاي حاشيه جنوبي آن به تدريج مستقل شدند و انگلستان پايگاههاي خود را از دست داد.
كشورهاي ايران، عمان، عراق، عربستان سعودي، كويت، امارات متحده عربي، قطر و بحرين در كناره خليج فارس هستند.
به سبب وجود منابع سرشار نفت و گاز در خليج فارس و سواحل آن، اين آبراهه در سطح بينالمللي، منطقهاي مهم و راهبردي بشمار ميآيد.
زمين شناسان معتقدند كه در حدود پانصدهزار سال پيش، صورت نخستين خليج فارس در كنار دشتهاي جنوبي ايران تشكيل شد و به مرور زمان، بر اثر تغيير و تحول در ساختار دروني و بيروني زمين، شكل ثابت كنوني خود را يافت.
خليج فارس و سواحل آن معادن سرشار نفت و گاز دارد و مسير انتقال نفت كشورهاي ايران، عراق، كويت، عربستان و امارات متحده عربي است، و به همين سبب، منطقهاي مهم و راهبردي به شمار ميآيد. بندرهاي مهمي در حاشيه خليج فارس وجود دارد كه از آنها ميتوان بندرعباس، بوشهر، بندرلنگه و بندر ماهشهر در ايران، و شارجه، دوبي و ابوظبي را در امارات متحده عربي نام برد.
نام خليج فارس
خليج فارس نامي است به جاي مانده از كهنترين منابع، زيرا كه از سدههاي پيش از ميلاد سر بر آوردهاست، و با پارس و فارس - نام سرزمين ملت ايران - گره خوردهاست. در سالهاي اخير نام خليج عربي نيز در برخي منابع به طور محدود بكار رفته كه مخالفت ايرانيان و غيرايرانيان را برانگيختهاست.
از ديدگاه حقوق بينالملل
سازمان ملل متحد در چندين نوبت در بيانيهها، اصلاحيهها و مصوبههاي گوناگون و با انتشار نقشههاي رسمي، نه تنها بر رسمي بودن نام «خليج فارس» تاكيد كرده، بلكه از هياتهاي بينالمللي خواسته كه در مكاتبات رسمي به ويژه در اسناد سازمان ملل از نام كامل «خليج فارس» استفاده نمايند.
فهرست اسناد سازمان ملل درباره نام «خليج فارس»
سند شماره 61 نشست بيست و سوم سازمان ملل متحد در وين (28 مارس تا ?4 آوريل 2006) با عنوان «رسميت تاريخي، جغرافيايي و حقوقي نام خليج فارس»
سند ST/CS/SER.A/29/Add.? در تاريخ 18 اوت1994 (27 مرداد 1373)
قطعنامه UNLA 2845. در تاريخ 10 اوت 1984 (19 مرداد 1363)
قطعنامه UNAD 311/Qen در تاريخ 5 مارس 1971(14 اسفند 1349)
نقشه رسمي كميسيون اقتصادي و اجتماعي غرب آسيا، شماره 3978 چاپ سازمان ملل (سپتامبر 2007)
نقشه رسمي ايران، شماره 3891 چاپ سازمان ملل (ژانويه 2004)
نقشه رسمي غرب آسيا، شماره 3978 چاپ سازمان ملل (نوامبر 1998)
فهرست اسناد سازمان هاي مهم درباره نام «خليج فارس»
1-در وب سايت معروف www.fifa.com كه سايت فدراسيون جهاني فوتبال ميباشد.دربخش اطلاعات جغرافياي كشورهاي حاشيه خليج فارس به هر چهار زبان اصلي خود يعني (انگليس،آلماني،اسپانيولي و فرانسوي ) ازلغات هم معني خليج فارس
(persian gulf,golfe persique,persischer golf,golfo persico) استفاده شده است.لازم بذكر است كه گستردگي فيفا تاحدي است كه تعداد كشورهاي عضو آن از تعداد كشورهاي عضو سازمان ملل بيشتر است.
2-در همين فرهنگنامه بزرگ ويكيپديا به دهها زبان زنده دنيا در هنگام معرفي خليج فارس از واژه هم معني استفاده شده است وحتي در بخش زبان عربي نيز نقشه نمايشگر خليج فارس رابالغت Persian gulf نمايش داده است.همچنين نقشه اي قديمي از خليج فارس در يكي از موزههاي امارت متحده عربي به نمايش گذاشته شده است ودرآن نقشه قديمي، خليج فارس را بانام persian gulf معرفي كرده است ولي مسئولين موزه لغت persian را بطور ناشيانه پاك كرده اند بطوري كه جاي آن مشخص است وجالب اينجاست كه دربخش انگليسي از ويكي پديا آن نقشه مورد نمايش گذاشته شده است وباطعنه در مورد حذف نام persian درنقشه توسط مسئولين موزه توضيح داده است.
در دوران باستان
قدمت خليج فارس با همين نام چندان ديرينهاست كه عدهاي معتقدند«خليج فارس گهواره تمدن جهان يا خاستگاه نوع بشر است.» ساكنان باستاني اين منطقه، نخستين انسانهايي بودند كه روش دريانوردي را آموخته و كشتي اختراع كرده و شرق و غرب را به يكديگر پيوند دادهاند.
دوران هخامنشي
دريانوردي ايرانيان در خليج فارس، قريب پانصد سال پيش از ميلاد مسيح و در دوران سلطنت داريوش اول آغاز شد. داريوش بزرگ، نخستين ناوگان دريايي جهان را به وجود آورد. كشتيهاي او طول رودخانه سند را تا كرانههاي اقيانوس هند و درياي عمان و خليج فارس پيمودند، و سپس شبه جزيره عربستان را دور زده و تا انتهاي درياي سرخ كنوني رسيدند. او براي نخستين بار در محل كنوني كانال سوئز فرمان كندن كانالي را داد و كشتيهايش از طريق همين كانال به درياي مديترانه راه يافتند. در كتيبهاي كه در محل اين كانال به دست آمده نوشته شدهاست:
«من پارسي هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان كندن اين كانال را دادهام از رودي كه از مصر روان است به دريايي كه از پارس آيد پس اين جوي كنده شد چنان كه فرمان دادهام و ناوها آيند از مصر از اين آبراه به پارس چنان كه خواست من بود.»
سفرنامه فيثاغورث570 قبل از ميلاد تا سال 1958 در تمام منابع مكتوب جهان نام خليج فارس و يا معادلهاي آن در ديگر زبانها ثبت شدهاست.
در دوره داريوش دوم ناوگاني ايراني به رهبري سردار صداسپ ماموريت يافت تا جهان را دور بزند. وي عازم درياي مديترانه و سواحل شنقيط (موريتاني) تا نزديك اشانتي و سواحل بنين پيش رفتند ولي در اثر برخورد با اقوام وحشي سفر را ناتمام كذاشتند.
داريوش در اين كتيبه از خليج فارس به نام «دريايي كه از پارس ميآيد» نام بردهاست. در كتاب اوستا اگرچه از نام خليج فارس بطور صريح نام برده نشده اما در مهر يشت در مبحث مهر يا ميترا اشارهاي نيز به اروندرود شدهاست كه در آن دوره ارونگ گفته ميشدهاست:
دارنده دشتهاي فراخ و اسبهاي تيزرو كه از سخن راستين آگاه است و پهلواني است خوش اندام و نبرد آزما، داراي هزار گوش و هزار چشم و هزار چستي و چالاكي ياد شده، كسي است كه جنگ و پيروزي با اوست، هرگز نميخسبد، هرگز فريب نميخورد، اگر كسي با او پيمان شكند خواه در شرق هندوستان باشد يا بر دهنه شط ارنگ، از ناوك او گريز ندارد، او نخستين ايزد معنوي است كه پيش از برآمدن خورشيد فنا ناپذير تيز اسب بر بالاي كوه هرا بر ميآيد و از آن جايگاه بلند سراسر منزلگاههاي آريايي را مينگرد.
در ميان يونانيان باستان
يونانيهاي باستان اين خليج را «پرسيكوس سينوس» يا «سينوس پرسيكوس» كه همان خليج فارس است، ناميدند. از آنجا كه اين نام براي نخستين بار در منابع درست و معتبر تاريخي كه غير ايرانيان نوشتهاند آمدهاست، هيچ گونه شائبه نژادي در وضع آن وجود ندارد. چنان كه يونانيان بودند كه نخستين بار، سرزمين ايران را نيز «پارسه» و «پرسپوليس» يعني شهر يا كشور پارسيان ناميدند. استرابن جغرافيدان سده? نخست ميلادي نيز به كرات در كتاب خود از خليج فارس نام بردهاست. وي محل سكونت اعراب را بين درياي سرخ و خليج فارس عنوان ميكند. همچنين فلاريوس آريانوس مورخ ديگر يوناني در كتاب تاريخ سفرهاي جنگي اسكندر از اين خليج به نام «پرسيكون كيت» كه چيزي جز خليج فارس، نيست نام ميبرد.
البته جستوجو در سفرنامهها يا كتابهاي تاريخي بر حجم سندهاي خدشه ناپذيري كه خليج فارس را «خليج فارس» گفتهاند، ميافزايد. اين منطقه آبي همواره براي ايرانيان كه صاحب حكومت مقتدر بودهاند و امپراتوري آنها در سدههاي متوالي بسيار گسترده بود هم از نظر اقتصادي و هم از نظر نظامي اهميت خارق العادهاي داشت. آنها از اين طريق ميتوانستند با كشتيهاي خود به درياي بزرگ دسترسي پيدا كنند و به هدفهاي اقتصادي و نظامي دست يابند.
در صدههاي اخير
تا قرن 19 ميلادي، تقريبا در تمامي اسناد موجود، اين آبراهه در فارسي با نام خليج فارس يا درياي فارس، در عربي با نامهاي الخليج الفارسي يا بحرالفارسي يا بحرالعجم، و در زبانهاي اروپايي با نامهايي مانند Persian Gulf، Sinus Persicus، Persische Golf، و Golfo di Persia ناميده ميشده است.
در بازه زماني كوتاهي در قرن 17 ميلادي، در اسناد بريتانيايي از اين آبراهه با عنوان خليج بصره نام برده شده بود كه حكايت از اهميت بصره در تجارت آن دوران داشته است. احتمالا از آنجايي كه بصره در كنار خليج فارس واقع نشده، استفاده از اين نام پس از مدت كوتاهي متوقف شد.
در زبان عربي
خليج فارس با نام بحر فارس مشخص شده استآثار عرب زبان نيز بهترين و غنيترين منابعي هستند كه براي شناسايي و توجيه كيفيت تسميه اين دريا ميتواند در اين بررسي مورد استفاده قرار گيرد. در تمام منابع عربي تا قبل از سال 1958 خليج فارس با نام بحر فارس و يا خليج فارس ثبت شدهاست در اين منابع و آثار از درياي فارس و چگونگي آن بيش از آثار فرهنگي موجود در هر زبان ديگري گفت و گو شدهاست. در آثار ابن بطوطه، حمدالله مستوفي، ياقوت حموي، حمزه اصفهاني، ناصرخسرو قبادياني، ابوريحان بيروني، ابن بلخي و ديگراني كه اكثر آنان كتابهاي خود را به زبان عربي نيز نوشتهاند، و همچنين در آثار نويسندگان جديد عرب از نام «خليج فارس» بدون كم و كاست ياد شدهاست.
بحر فارس
بحر فارس نامي است كه عربها در قرون اوليه اسلام بجاي درياي پارس بكار ميبردند و اين مفهوم شامل خليج فارس و درياي عرب نيز ميشد ولي در قرنهاي اخير تنها به پهنه آبي كه شامل تنگه هرمز تا دهانه اروند رود ميشود و بجاي بحر فارس خليج فارس ميگفتند تا اينكه از سال 1958به دنبال يك فراخوان از سوي رهبران قوم پرست در اتحاديه عرب مقرر شد كه خليج فارس را خليج عربي نامند و اكنون اين نام جديد در 22 كشور عربي به كار ميرود و در بعضي از رسانههاي غربي نيز اين نام جديد بكار گرفته ميشود. كه اين امر اعتراض شديد ايرانيان را برانگيختهاست. ايرانيان بر اين باور هستند كه نام جديد جعلي و با انگيزه سياسي و از روي تعصب قومي بكار ميرود و همچنان نام تاريخي خليج فارس بايد استفاده شود.
پيشينه تغيير نام خليج فارس
درباره نام خليج فارس تا اوايل دهه 1960ميلادي هيچ گونه بحث و جدلي در ميان نبوده و در تمام منابع اروپايي و آسيايي و آمريكايي و دانشنامهها و نقشههاي جغرافيايي اين كشورها نام خليج فارس در تمام زبانها به همين نام ياد شدهاست.
اصطلاح «خليج عربي» براي نخستين بار در دوره تحت قيمومت شيخ نشينهاي خليج فارس توسط كارگزاران انگليس و بطور ويژه از طرف يكي از نمايندگان سياسي انگليس مقيم در خليج فارس به نام رودريك اوون در كتابي به نام حبابهاي طلايي در خليج عربي در سال 1958 نوشت كه «من در تمام كتب و نقشههاي جغرافيايي نامي غير از خليج فارس نديده بودم ولي در چند سال اقامت در سواحل خليج فارس متوجه شدم كه ساكنان ساحل عرب هستند بنابر اين ادب حكم ميكند كه اين خليج را عربي بناميم» وي و فرد ديگري به نام سر چارلز بلگريو به قصد تفرقه بين ايران و كشورهاي عرب اين موضوع را مطرح كردند.
سر چارلز بلگريو كه بيش از 30 سال نماينده سياسي و كارگزار دولت انگليس در خليج فارس بودهاست، پس از بازگشت به انگلستان در سال 1966 كتابي درباره سواحل جنوبي خليج فارس منتشر كرد و در آن نوشت كه «عربها ترجيح ميدهند خليج فارس را خليج عربي بنامند».
بلافاصله پس از انتشار كتاب سرچارلز بلگريو كه نام قبلي سواحل جنوبي خليج فارس يعني «ساحل دزدان» را بر روي كتاب خود نهاده اصطلاح «الخليج العربي» در مطبوعات كشورهاي عربي رواج پيدا كرده و در مكاتبات رسمي به زبان انگليسي نيز اصطلاح «عربين گولف» جايگزين اصطلاح معمول و رايج قديمي «پرشين گولف» شد.
نظر قومگرايان افراطي عرب
در بيست سال گذشته، مقالات و كتابهايي كه در دفاع از تغيير نام خليجفارس در همين كشورهاي تازه تأسيس، منتشر شده، بر سه موضوع استوار است:
در سال 1762 «كارستن نيبور» نوشتهاست: سواحل خليجفارس تابع دولت ايران نيست!
«رودريك اوون» در كتاب «حبابهاي طلايي در خليج عربي» نوشتهاست: در همه نقشههايي كه ديدهام، خليجفارس در آنها ثبت شده، اما من با زندگي در بحرين دريافتم كه ساكنان دو سوي اين دريا عرب هستند، پس ادب حكم ميكند كه اين دريا را «خليج عربي» بناميم.
كشورهاي عربي بيشتر از ايران هستند.
فقط ايرانيها آن آبراه را خليج فارس مينامند!
خليج انگليسي و خليج آمريكايي
انگليسها نخستين عاملان كاشته شدن اين تخم نفاق بودند زيرا از قديم در صدد بودند كه خليج فارس را تبديل به يك درياي انگليسي كنند. بعدها در دهه1980 ميلادي آمريكاييها هم به پيروي از آنها از تبديل خليج فارس به خليج آمريكايي سخن گفتند. از نظر آمريكاييها و اروپاييها اين منطقه «شريان حياتي غرب» در منطقه «استراتژيك غربي» و «حوزه منافع ويژه» است، لذا اگر قادر باشند خليج فارس را به طور مستقيم يا غير مستقيم تحت تسلط خود در ميآورند.
تلاشهاي دولت ايران در برابر تغيير نام
دولت ايران در روز 13 مرداد سال1337 به دليل تغيير نام خليج فارس به خليج عربي از سوي عراق و برخي ديگر از كشورهاي عربي و انگليس اعتراض خود را به دولت جديد عراق به رهبري قاسم كه با يك كودتاي نظامي بر سر كار آمده بود و تمايل به حركتهاي آزادي خواهانه مصر به رهبري جمال عبدالناصر داشت، اعلام كرد.
همچنين دولت ايران در همان زمان در برابر اين نام مجعول واكنش نشان داد و گمرك و پست ايران از قبول محمولههايي كه به جاي خليج فارس نام خليج عربي بر روي آن نوشته شده بود، خودداري كرد. ايران همچنين در مجامع و كنفرانسهاي بينالمللي نيز در صورت به كار بردن اين اصطلاح ساختگي از سوي نمايندگان كشورهاي عرب واكنش نشان ميداد. در اين زمان بعضي از كشورهاي عربي حتي اعتبار هنگفتي از محل درآمدهاي كلان نفتي خود در اختيار بعضي از ماموران سياسي در خارج ميگذاردند تا با تطميع مطبوعات خارجي نام مجعول خليج عربي را به جاي خليج فارس رواج بدهند.
در نيمه نخست بهمن ماه سال 1370 سر ويراستار سازمان ملل متحد با اشاره به اعتراضهاي پياپي نمايندگان ايران در آن سازمان به استفاده از نام ساختگي خليج عربي در اسناد اين سازمان از كاركنان سازمان ملل خواسته تا اعتراض دولت ايران را هميشه در نظر داشته باشند. كار به جايي رسيد كه در يازدهم شهريور سال 1371 هنگامي كه حيدر ابوبكر العطاس نخست وزير جمهوري يمن در اجلاس سران جنبش عدم تعهد كه در جاكارتا پايتخت اندونزي برگزار ميشد، از نام ساختگي خليج عربي استفاده كرد، با اعتراض شديد نمايندگان ايراني رو به رو شد. او سرانجام از نمايندگان ايران عذرخواهي كرد. و اين كار را غير عمد خواند.
اما واقعيت مطلب اين است كه خليج فارس يك نام كهن تاريخي است كه از بدو تاريخ بر روي اين خليج گذاشته شدهاست و انگيزه تلاش حساب شدهاي كه براي تغيير اين نام به عمل ميآيد جز ايجاد فتنه و اختلاف بين كشورهاي اين منطقه نيست. همچنان كه ژان ژاك پريني نويسنده كتاب خليج فارس اعتراف ميكند. «ملتها و قومهاي بسياري بر كرانههاي خليج فارس استيلا يافته و فرمانروايي كردهاند ولي روزگارشان سپري شده و منقرض شدهاند. تنها قوم پارس است كه با هوش و درايت خود همچنان پا برجا زيسته و ميراث حاكميت خود را تاكنون نگهداري كردهاست.»
خليج فارس
اي خــــليج فارس ، جاويدان تويي
مــــظهر ايـــراني وايــــــران تويي
اشك ما، خود قطره درياي توست
تا ســــري داريم خــاك پاي توست
صـــــخره تو پـــــيكر پـــولاد مـــا
اي وجــــــــودت مـــــــــايه ايجاد ما
شوري آب تو زاشك شور ماست
موج هايت موج شوق وشورماست
نمي گــــــذاريمت جدا از ما شوي
تا جهان باقي ست ، كي تنها شوي؟
كي ســــخن از كفر واسلام توست
نــــام ايـــــــران در كنار نام توست
تا تن تو پاره اي از جـــان ماست
پـــاره بي تو – پــيكر ايران ماست
بي تو هرگز مادر ايــــــران مباد
زنده در ايران زمـــين يك تن مباد
اثر : استاد نواب صفا
منابع :
خليج فارس http://daneshnameh.roshd.ir
تاريخچه نام گذاري خليج فارس http://www.persiangeo.com
ماهيهاي خوراكي خليج فارس http://www.iranview.ir
شناسايي كوسه ماهيان خليج فارس http://aqu.blogfa.com
خليج فارس http://fa.wikipedia.org
ماهيهاي خوراكي خليج فارس http://www.hums.ac.ir
خليج هميشه فارس http://khalije-fars.blogfa.com/