روزگاري پدر و مادرها نگران بودند مبادا فرزندانشان آنها را به خانههاي
سالمندان بسپارند و رهايشان كنند، اما اينبار ترس و نگراني چهره ديگري را
به آنها نشان ميدهد.
حس استقلالطلبي و آزادي يكي از موهبتهاي الهي كه نصيب انسانها شده است، اما اينروزها سخنگفتن درباره اين احساس، براي خانوادهها به امري ناراحتكننده و مأيوسكننده تبديل شده است.
اين روزها خانوادهها از شنيدن قصد و نيت فرزندانشان براي تشكيل زندگي مستقل و مجردي به خود ميلرزند و اشك ميريزند، اما كسي نيست كه دستي بر روي اشكهايشان بكشد؛ گويي روزگار قصد دارد تنها چهره تلخ خود را به آنان نشان دهد.
روزگاري بود كه به ندرت پيش ميآمد جواني از خانواده فاصله بگيرد يا حوصله و گوشي براي شنيدن نصيحتهاي والدين نداشته باشد، جايي براي بي حوصلگي ، جسارت و گستاخي به والدين وجود نداشت، اما گويي امروز دنيا وارونه شده است، تنها يك جمله نصيحت آميز از سوي والدين بهانهاي است براي برخي جوانان تا به سمت زندگي مجردي بروند.
بقيه در ادامه صداي فرياد پسر جوان ازديوارهاي خانه گذر ميكند و فضاي كوچه را ناخواسته به سكوت فراميخواند، در با شدت و محكم بسته و باز مي شود، فرياد "ديگر به اين خانه بر نميگردم. " سكوت كوچه را ميشكند. و پس از آن اين مادر است كه پاي برهنه در حالي كه سعي ميكند چادر سفيد خود را به روي سر بكشد، به ميان كوچه ميدود تا مانع از رفتن پسر خود شود.
اشكهاي مادر بر روي چهرهاش سرازير ميشود، اما پسر بيتفاوت به عجز و نالههاي مادر سعي ميكند تنها تصويري از خانه را در پشت سرش جا بگذارد.
آيا به راستي والدين در رويكرد جوانان به زندگي مجردي نقش دارند و آنها را وادار به زندگي مجردي ميكنند؟ يا اينكه بي مسئوليتي و بي تفاوتي جوانان خانوادهها را با اين مصيبت روبه رو كرده است؟ آيا اين فرهنگ غرب است كه بار ديگر كمر همت بسته تا جوانانمان را دچار از خودبيگانگي كند؟
* اتاق شخصي جوانان زمينهاي براي زندگي مجردي
مجيد اميدي مدير كل فرهنگي سازمان ملي جوانان معتقد است: خانه هاي مجردي - كه اينروزها در جامعه شاهد آن هستيم و در برابر اين واقعيت تلخ و سنگين به ناچار سكوت را اختيار ميكنيم - بدون شك از مشكلات جوانان محسوب ميشود.
اميدي از رويكرد برخي جوانان به زندگي مجردي ابراز تأسف ميكند، ميافزايد: زماني كه افراد خانواده از يكديگر دوري ميكنند، و اتاق شخصي خود و تنهايي را به با هم بودن ترجيج ميدهند، مشكلات آرام آرام نمود پيدا ميكند.
* رفتارم جوانم را از من دور كرد
پدر ميانسالي كه چند ماهي است پسرش او را رها كرده و به تنهايي در آپارتمان 100 متري در ميگون زندگي ميكند، ميگويد: وقتي براي اولين بار پسر 22 سالهام را از خانه بيرون كردم نميدانستم چه بلايي بر سر خود آوردهام.
موهاي سرش ريخته و گوشه چشمهايش چروك زيادي دارد، در حالي كه دستي بر روي ريشهاي سفيدش ميكشد ادامه ميدهد:« اين من بودم كه با پرخاشگريهايم دنيا را برايش تيره و تار كردم.»حالا تنهايي براي پسرم عادي شده است.
* خانوادههايي كه با زندگي مجردي جوانانشان ژست ميگيرند
برخي خانواده ها نيز در قبال رويكرد جوانان خود به زندگي مجردي ژست ميگيرند و آن را نشاني از تعالي فرهنگي خود قلمداد ميكنند.
يك كارشناس در اينباره ميگويد: اين گروه از خانوادهها غفلتزده هستند و به دليل اينكه اسير فرهنگ غرب شدهاند تنهايي فرزندانشان را از سطح بالا بودن و روشنفكري تلقي ميكنند در حالي كه آنها سرپوشي بر روي ايرادات خود ميگذارند.
* زندگي مجردي؛ تلنگري به وسوسههاي شيطاني
عصر يك روز بهاري خانم جوان شيك پوشي وارد يكي از آژانسهاي املاك بسيار شيك واقع در شمال شهر تهران ميشود، "آپارتماني براي اجاره ميخواستم "، اين جمله را خانم جوان ميگويد، با شنيدن اين جمله همه نگاهها به سمت او ميرود.
مرد جواني كه پيراهني نارنجي رنگ به تن كرده و موهاي خود را ژل زده است، با دست صندلي را نشان دختر جوان ميدهد.
چقدر پول داريد؟ اين پرسش را مرد جوان با لبخند به زبان مي آورد؛ خانم جوان نيمنگاهي به اطراف خود مياندازد و رو به مرد ميگويد: «20 تا 25 ميليون تومان».
مرد جوان مجدداً ميپرسد اجاره هم ميتوانيد بدهيد؟ دختر جوان در حالي كه ابروهاي خود را بالا مي اندازد، ميگويد: «نه متأسفانه امكان پرداخت اجاره ندارم.» چند نفر هستيد؟ بيهيچ اكراهي پاسخ ميدهد« تنها زندگي ميكنم» برقي به چشم مردان ميدود و گوشها تيزتر ميشود.
مرد جوان با نيشخند ميگويد: «شما آپارتمان را بپسنديد بقيه كارها با من.»
بعد با آب و تاب ادامه ميدهد: " آپارتمان 80 متري، در خيابان ...، نوساز، استخر و سونا هم دارد. از فايلهاي جديدمان است. "
ميپرسد مالك در آپارتمان ساكن است؟ مرد هم پاسخ مي دهد؟ «نه. ضمن اينكه مالك اين آپارتمان از جمله افراد امروزي است، با اين مسئله مشكلي ندارد. خيالتون راحت باشد.»
مرد جوان كليد را از كشوي ميز خود برميدارد و همراه با خانم متقاضي، براي ديدن آپارتمان از آژانس املاك خارج ميشوند.
مينا گودرزي خانمي 32 ساله كه مدير بخش بازرگاني يك شركت تجاري است و به تنهايي در آپارتماني زندگي مي كند، او كه از برخوردهاي برخي كاركنان آژانسهاي املاك گلهمند است، در اينباره ميگويد: هر باري كه بخواهم آپارتمان خود را تغيير دهم با برخوردهاي نامتعارف مواجه ميشوم.
* مالكاني كه حاضرند آپارتمانشان را به خانم مجرد بدهند
اگر مجبور نبودم هرگز تنهايي زندگي نميكردم، اين جمله را اين خانم 32 ساله ميگويد و ادامه ميدهد: در گذشته مالكان آپارتمانها، ملك خود را به سختي به زنان تنها و مجرد اجاره ميدادند، اما اين روزها همه چيز تغيير كرده است و آنها در ازاي گرفتن مبلغي بيشتر به راحتي حاضر به عقد اينگونه قراردادها هستند.
خانم گودرزي ميگويد: در حال حاضر بعضي از دختران و پسران به بهانه رهايي از كنترل خانواده به زندگي مجردي روي آوردهاند.
* خانم جوان: سن من چه ربطي به اجاره آپارتمان دارد؟
سر نبش يكي از چهارراههاي بالاي شهر آژانس املاك شيكي خودنمايي ميكند. تعدادي خانم و آقا در حال صحبت هستند اما نحوه چيدمان صندليها كاملاً مشخص مي كند كه كدام يك ارباب رجوع هستند.
خانم جواني رو به مسئول قسمت اجاره آپارتمانها ميكند و مي گويد: آپارتماني در حدود 15 تا 20 ميليون براي اجاره ميخواستم. مرد با شنيدن اين جمله با صداي آهسته و نرمي ميپرسد: تنها هستيد ؟ خانم جوان نيز پاسخ ميدهد: من كه گفتم تنها هستم. مرد دوباره ميگويد: شما چند سالتون است؟ دختر جوان كه به دنبال رابطه سني با اجاره خانه ميگشت، با شك و دودلي ميگويد: حدود 30 سال دارم و در يكي از بيمارستانها كار ميكنم. تاب نميآورد و با نارحتي ميپرسد: سن من چه ربطي به اجاره خانه دارد؟
دختر جوان كمي روي صندلي جا به جا ميشود و ميگويد: در هر حال من براي اجاره آپارتمان مهلت زيادي ندارم، بايد هر چه سريعتر يك آپارتمان اجاره كنم.
مرد جوان سرش را كمي جلوتر ميآورد و كارتي را به خانم ميدهد و مي گويد: اين كارت من است، عصر با من تماس بگيريد، يك مورد مناسب دارم كه بايد هماهنگ كنم به اتفاق هم آپارتمان را ببينيم. براي شما بسيار مناسب است؛ ضمن اينكه مزاحم هم ندارد.
* قراردادهاي اجارهاي به نام همسران موقت
"ب " صاحب يكي از آژانسهاي املاكي است كه در شمال شهر قرار دارد و حدوداً 40 تا 45 ساله به نظر ميرسد. او كه به گفته خودش اين شغل را از پدرش به ارث برده و سالهاي سال در شمال تهران كار كرده است، در اين باره مي گويد: بيشتر متقاضيان ما براي خانه مجردي جوانان هستند. در حالي كه در گذشته بيشتر مردها مشتري ما بودند، اما الان خانمها از مردها پيشي گرفتند.
وي با خنده صحبتهايش را اينگونه ادامه ميدهد: ماشاءالله خانمها همه وضع مالي خوبي دارند، چه عيبي دارد كه تنها زندگي كنند؟!
از او باز ميپرسم به نظر شما چرا بيشتر مشتريهاي شما خانم ها هستند؟ در حالي كه نگاهي متفكرانه ميكند، رو به من ميگويد: گروهي از اين افراد همسران موقت هستند.
* بچه پولدارهايي كه براي دوستان خانه مجردي ميگيرند
اين كه چيزي نيست، مردهايي را ميشناسيم كه به دور از چشم همسرانشان براي دوستان خود آپارتمان اجاره كردهاند و هزينههاي زيادي را ميپردازند. اين توضيحات را "ب " با خوشحالي طوري ميگويد كه نشان ميدهد برايش نه تنها عادي شده بلكه جذاب هم هست. انگار خودش هم از اين مسئله استقبال ميكند.
وي ميگويد: در همين محله، دخترها و پسرهاي جوان و پولداري را ميشناسم كه در روز فقط چند ساعت در آپارتمان اجارهاي خود هستند؛ در واقع براي خوشگذراني و راحت بودن، حاضرند بالاي 30 ميليون تومان وديعه و 500 هزار تومان اجاره بدهند.
*27 درصد جوانان تهراني خانه مجردي دارند
* اميدي مدير كل فرهنگي سازمان ملي جوانان ميگويد: 27 درصد از جوانان در تهران زندگي مجردي دارند. اين مسئله متأسفانه در كلانشهرها نمود بيشتري دارد. اين آمار تكاندهنده است و هشداري براي خانوادها محسوب ميشود.
واقعيت ايناست كه خانوادهها خواسته و ناخواسته زمينه را براي زندگي مجردي فرزندانشان فراهم ميكنند و در برابر اين دگرگوني و تمايلات جوانان سكوت ميكنند.
* خانواده هايي كه به دنبال خودفريبي هستند
اما اين سئوال مطرح مي شود كه چگونه خانوادهها با اين دگرگروني روبهرو ميشوند و با سكوت خود فرزندانشان را به خانههاي شيطان بدرقه ميكنند.
يك كارشناس در امور جوانان در اينباره ميگويد: استقلال حوزههاي مختلفي دارد و بايد جنبههاي عقلي و منطقي آن را در نظر بگيريم. بعضي خانوادهها به قدري به فرزندشان آزادي مي دهند كه جوان هر كاري را كه دوست دارد انجام مي دهد.
وي ميافزايد: اين خانوادهها به دنبال خود فريبي هستند و اين مسئله نه تنها براي فرزندانشان بلكه براي جامعه نيز آسيبهاي جدي همراه خواهد داشت.
محمد زاهدي اصل رئيس انجمن مددكاري ايران، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعي فارس، با پرداختن به عوامل مؤثر در تمايل جوانان به استقلال و زندگي مجردي ، آسيبهاي اجتماعي ناشي از اين مسئله را نيز بررسي كرده و مي گويد: هر جواني تمايل دارد كه زندگي مستقلي داشته باشد بنابراين از اين جهت امري طبيعي است اما نبايد از نظارتها غافل شد.
* تناسب زندگي مجردي با افزايش سن ازدواج
وي در ادامه ميافزايد: وقتي نتوانيم شرايط تشكيل زندگي مشترك را براي جوانان فراهم كنيم، به دليل طولاني شدن دوران تجرد و بالا رفتن سن ازدواج اين امر باعث ميشود در موقعيتي قرار گيرند كه احساس كنند سربار خانوادهها هستند.
وي با اشاره به اينكه طولاني شدن زندگي مجردي تبعات منفي به همراه دارد، ميگويد: همه جوانها براي خوشگذراني زندگي مجردي را انتخاب نميكنند. گاهي اوقات شرايطي پيش ميآيد كه جوانان مجبور هستند اين نوع زندگي را انتخاب كنند.
به گفته رئيس انجمن مددكاري كشور، يكي از دغدغههاي اصلي دولت، مردم و خانوادهها زندگي مجردي جوانان است
وي در ادامه ميافزايد: اين امر به تدريج در حال تبديل شدن به يك معضل است. اين معضل تبعات زيادي به همراه دارد؛ در اين صورت احتمال به وجود آمدن آسيب و انحرافات اجتماعي زياد ميشود.
زاهدي با بيان اينكه اين مسئله با شعار دادن حل نخواهد شد، تأكيد ميكند: يكي از راهها اين است كه همه دست به دست بدهيم و شرايط ازدواج و تشكيل زندگي مشترك را براي جوانان فراهم كنيم.
وي در پاسخ به اين پرسش مبني بر اينكه آيا بهتر نيست محدوديتهايي در جامعه اعمال شود يا خير؟ تأكيد ميكند: نبايد صورت مسئله را پاك كرد، با ايجاد فضاي ناامن نمي توانيم مسئله را حل كنيم. اينكه سياستي را اتخاذ كنيم كه به مجردها خانه ندهند و سختگيري بيشتر شود بي فايده است و نياز به فكري جدي دارد.
اما در اين ميان عده ديگري از كارشناسان معتقد هستند به گذشته بر ميگردند و ريشه آن را در زمان آموزش مي جويند. در واقع آنها معتقد هستند بخشي از ايرادات در زمينه آموزش و پروش است. زماني كه فرزندان به مدرسه ميروند و اولين مراحل آموزش را پشت سر ميگذاراند، از آن زمان بايد به آنها درست انديشيدن و تصميم گرفتن را آموزش داد.
به گفته اين گروه از كارشناسان نحوه درست انديشيدن باعث ميشود، كودكان امروز كه جوانان فردا هستند با كوچكترين سختي و ناراحتي بر اساس احساساتشان عمل نكنند و با عقل و منطق تصميمگيري كنند.
همگي به اين امر واقف هستيم كه حس استقلال طلبي جوانان بسيار ارزشمند است و از الطاف الهي است. اما اشكال كار شايد در نحوه تربيت و برخورد با جوانان است.
زندگي مجردي پديده تلخي است كه نميتوان چشمها را بر روي آن بست و از كنار آن بيتفاوت عبور كرد.
يكي به دليل بالارفتن سن ازدواج و اختلاف نظر با خانواده،يكي به دليل ادامه تحصيل، ديگري نيز به دليل جدايي از همسرش تن به اين پديده تلخ دادهاست، اما آيا به راستي براي فرار از مشكلات تنها راه چاره " زندگي مجردي " است و يا اينكه اگر قرار است زندگي مجردي وجود داشته باشد نميتوان آن را به گونهاي مديريت كرد كه آسيبي به جامعه نرسد؟ ادامه مطلب
حس استقلالطلبي و آزادي يكي از موهبتهاي الهي كه نصيب انسانها شده است، اما اينروزها سخنگفتن درباره اين احساس، براي خانوادهها به امري ناراحتكننده و مأيوسكننده تبديل شده است.
اين روزها خانوادهها از شنيدن قصد و نيت فرزندانشان براي تشكيل زندگي مستقل و مجردي به خود ميلرزند و اشك ميريزند، اما كسي نيست كه دستي بر روي اشكهايشان بكشد؛ گويي روزگار قصد دارد تنها چهره تلخ خود را به آنان نشان دهد.
روزگاري بود كه به ندرت پيش ميآمد جواني از خانواده فاصله بگيرد يا حوصله و گوشي براي شنيدن نصيحتهاي والدين نداشته باشد، جايي براي بي حوصلگي ، جسارت و گستاخي به والدين وجود نداشت، اما گويي امروز دنيا وارونه شده است، تنها يك جمله نصيحت آميز از سوي والدين بهانهاي است براي برخي جوانان تا به سمت زندگي مجردي بروند.
بقيه در ادامه صداي فرياد پسر جوان ازديوارهاي خانه گذر ميكند و فضاي كوچه را ناخواسته به سكوت فراميخواند، در با شدت و محكم بسته و باز مي شود، فرياد "ديگر به اين خانه بر نميگردم. " سكوت كوچه را ميشكند. و پس از آن اين مادر است كه پاي برهنه در حالي كه سعي ميكند چادر سفيد خود را به روي سر بكشد، به ميان كوچه ميدود تا مانع از رفتن پسر خود شود.
اشكهاي مادر بر روي چهرهاش سرازير ميشود، اما پسر بيتفاوت به عجز و نالههاي مادر سعي ميكند تنها تصويري از خانه را در پشت سرش جا بگذارد.
آيا به راستي والدين در رويكرد جوانان به زندگي مجردي نقش دارند و آنها را وادار به زندگي مجردي ميكنند؟ يا اينكه بي مسئوليتي و بي تفاوتي جوانان خانوادهها را با اين مصيبت روبه رو كرده است؟ آيا اين فرهنگ غرب است كه بار ديگر كمر همت بسته تا جوانانمان را دچار از خودبيگانگي كند؟
* اتاق شخصي جوانان زمينهاي براي زندگي مجردي
مجيد اميدي مدير كل فرهنگي سازمان ملي جوانان معتقد است: خانه هاي مجردي - كه اينروزها در جامعه شاهد آن هستيم و در برابر اين واقعيت تلخ و سنگين به ناچار سكوت را اختيار ميكنيم - بدون شك از مشكلات جوانان محسوب ميشود.
اميدي از رويكرد برخي جوانان به زندگي مجردي ابراز تأسف ميكند، ميافزايد: زماني كه افراد خانواده از يكديگر دوري ميكنند، و اتاق شخصي خود و تنهايي را به با هم بودن ترجيج ميدهند، مشكلات آرام آرام نمود پيدا ميكند.
* رفتارم جوانم را از من دور كرد
پدر ميانسالي كه چند ماهي است پسرش او را رها كرده و به تنهايي در آپارتمان 100 متري در ميگون زندگي ميكند، ميگويد: وقتي براي اولين بار پسر 22 سالهام را از خانه بيرون كردم نميدانستم چه بلايي بر سر خود آوردهام.
موهاي سرش ريخته و گوشه چشمهايش چروك زيادي دارد، در حالي كه دستي بر روي ريشهاي سفيدش ميكشد ادامه ميدهد:« اين من بودم كه با پرخاشگريهايم دنيا را برايش تيره و تار كردم.»حالا تنهايي براي پسرم عادي شده است.
* خانوادههايي كه با زندگي مجردي جوانانشان ژست ميگيرند
برخي خانواده ها نيز در قبال رويكرد جوانان خود به زندگي مجردي ژست ميگيرند و آن را نشاني از تعالي فرهنگي خود قلمداد ميكنند.
يك كارشناس در اينباره ميگويد: اين گروه از خانوادهها غفلتزده هستند و به دليل اينكه اسير فرهنگ غرب شدهاند تنهايي فرزندانشان را از سطح بالا بودن و روشنفكري تلقي ميكنند در حالي كه آنها سرپوشي بر روي ايرادات خود ميگذارند.
* زندگي مجردي؛ تلنگري به وسوسههاي شيطاني
عصر يك روز بهاري خانم جوان شيك پوشي وارد يكي از آژانسهاي املاك بسيار شيك واقع در شمال شهر تهران ميشود، "آپارتماني براي اجاره ميخواستم "، اين جمله را خانم جوان ميگويد، با شنيدن اين جمله همه نگاهها به سمت او ميرود.
مرد جواني كه پيراهني نارنجي رنگ به تن كرده و موهاي خود را ژل زده است، با دست صندلي را نشان دختر جوان ميدهد.
چقدر پول داريد؟ اين پرسش را مرد جوان با لبخند به زبان مي آورد؛ خانم جوان نيمنگاهي به اطراف خود مياندازد و رو به مرد ميگويد: «20 تا 25 ميليون تومان».
مرد جوان مجدداً ميپرسد اجاره هم ميتوانيد بدهيد؟ دختر جوان در حالي كه ابروهاي خود را بالا مي اندازد، ميگويد: «نه متأسفانه امكان پرداخت اجاره ندارم.» چند نفر هستيد؟ بيهيچ اكراهي پاسخ ميدهد« تنها زندگي ميكنم» برقي به چشم مردان ميدود و گوشها تيزتر ميشود.
مرد جوان با نيشخند ميگويد: «شما آپارتمان را بپسنديد بقيه كارها با من.»
بعد با آب و تاب ادامه ميدهد: " آپارتمان 80 متري، در خيابان ...، نوساز، استخر و سونا هم دارد. از فايلهاي جديدمان است. "
ميپرسد مالك در آپارتمان ساكن است؟ مرد هم پاسخ مي دهد؟ «نه. ضمن اينكه مالك اين آپارتمان از جمله افراد امروزي است، با اين مسئله مشكلي ندارد. خيالتون راحت باشد.»
مرد جوان كليد را از كشوي ميز خود برميدارد و همراه با خانم متقاضي، براي ديدن آپارتمان از آژانس املاك خارج ميشوند.
مينا گودرزي خانمي 32 ساله كه مدير بخش بازرگاني يك شركت تجاري است و به تنهايي در آپارتماني زندگي مي كند، او كه از برخوردهاي برخي كاركنان آژانسهاي املاك گلهمند است، در اينباره ميگويد: هر باري كه بخواهم آپارتمان خود را تغيير دهم با برخوردهاي نامتعارف مواجه ميشوم.
* مالكاني كه حاضرند آپارتمانشان را به خانم مجرد بدهند
اگر مجبور نبودم هرگز تنهايي زندگي نميكردم، اين جمله را اين خانم 32 ساله ميگويد و ادامه ميدهد: در گذشته مالكان آپارتمانها، ملك خود را به سختي به زنان تنها و مجرد اجاره ميدادند، اما اين روزها همه چيز تغيير كرده است و آنها در ازاي گرفتن مبلغي بيشتر به راحتي حاضر به عقد اينگونه قراردادها هستند.
خانم گودرزي ميگويد: در حال حاضر بعضي از دختران و پسران به بهانه رهايي از كنترل خانواده به زندگي مجردي روي آوردهاند.
* خانم جوان: سن من چه ربطي به اجاره آپارتمان دارد؟
سر نبش يكي از چهارراههاي بالاي شهر آژانس املاك شيكي خودنمايي ميكند. تعدادي خانم و آقا در حال صحبت هستند اما نحوه چيدمان صندليها كاملاً مشخص مي كند كه كدام يك ارباب رجوع هستند.
خانم جواني رو به مسئول قسمت اجاره آپارتمانها ميكند و مي گويد: آپارتماني در حدود 15 تا 20 ميليون براي اجاره ميخواستم. مرد با شنيدن اين جمله با صداي آهسته و نرمي ميپرسد: تنها هستيد ؟ خانم جوان نيز پاسخ ميدهد: من كه گفتم تنها هستم. مرد دوباره ميگويد: شما چند سالتون است؟ دختر جوان كه به دنبال رابطه سني با اجاره خانه ميگشت، با شك و دودلي ميگويد: حدود 30 سال دارم و در يكي از بيمارستانها كار ميكنم. تاب نميآورد و با نارحتي ميپرسد: سن من چه ربطي به اجاره خانه دارد؟
دختر جوان كمي روي صندلي جا به جا ميشود و ميگويد: در هر حال من براي اجاره آپارتمان مهلت زيادي ندارم، بايد هر چه سريعتر يك آپارتمان اجاره كنم.
مرد جوان سرش را كمي جلوتر ميآورد و كارتي را به خانم ميدهد و مي گويد: اين كارت من است، عصر با من تماس بگيريد، يك مورد مناسب دارم كه بايد هماهنگ كنم به اتفاق هم آپارتمان را ببينيم. براي شما بسيار مناسب است؛ ضمن اينكه مزاحم هم ندارد.
* قراردادهاي اجارهاي به نام همسران موقت
"ب " صاحب يكي از آژانسهاي املاكي است كه در شمال شهر قرار دارد و حدوداً 40 تا 45 ساله به نظر ميرسد. او كه به گفته خودش اين شغل را از پدرش به ارث برده و سالهاي سال در شمال تهران كار كرده است، در اين باره مي گويد: بيشتر متقاضيان ما براي خانه مجردي جوانان هستند. در حالي كه در گذشته بيشتر مردها مشتري ما بودند، اما الان خانمها از مردها پيشي گرفتند.
وي با خنده صحبتهايش را اينگونه ادامه ميدهد: ماشاءالله خانمها همه وضع مالي خوبي دارند، چه عيبي دارد كه تنها زندگي كنند؟!
از او باز ميپرسم به نظر شما چرا بيشتر مشتريهاي شما خانم ها هستند؟ در حالي كه نگاهي متفكرانه ميكند، رو به من ميگويد: گروهي از اين افراد همسران موقت هستند.
* بچه پولدارهايي كه براي دوستان خانه مجردي ميگيرند
اين كه چيزي نيست، مردهايي را ميشناسيم كه به دور از چشم همسرانشان براي دوستان خود آپارتمان اجاره كردهاند و هزينههاي زيادي را ميپردازند. اين توضيحات را "ب " با خوشحالي طوري ميگويد كه نشان ميدهد برايش نه تنها عادي شده بلكه جذاب هم هست. انگار خودش هم از اين مسئله استقبال ميكند.
وي ميگويد: در همين محله، دخترها و پسرهاي جوان و پولداري را ميشناسم كه در روز فقط چند ساعت در آپارتمان اجارهاي خود هستند؛ در واقع براي خوشگذراني و راحت بودن، حاضرند بالاي 30 ميليون تومان وديعه و 500 هزار تومان اجاره بدهند.
*27 درصد جوانان تهراني خانه مجردي دارند
* اميدي مدير كل فرهنگي سازمان ملي جوانان ميگويد: 27 درصد از جوانان در تهران زندگي مجردي دارند. اين مسئله متأسفانه در كلانشهرها نمود بيشتري دارد. اين آمار تكاندهنده است و هشداري براي خانوادها محسوب ميشود.
واقعيت ايناست كه خانوادهها خواسته و ناخواسته زمينه را براي زندگي مجردي فرزندانشان فراهم ميكنند و در برابر اين دگرگوني و تمايلات جوانان سكوت ميكنند.
* خانواده هايي كه به دنبال خودفريبي هستند
اما اين سئوال مطرح مي شود كه چگونه خانوادهها با اين دگرگروني روبهرو ميشوند و با سكوت خود فرزندانشان را به خانههاي شيطان بدرقه ميكنند.
يك كارشناس در امور جوانان در اينباره ميگويد: استقلال حوزههاي مختلفي دارد و بايد جنبههاي عقلي و منطقي آن را در نظر بگيريم. بعضي خانوادهها به قدري به فرزندشان آزادي مي دهند كه جوان هر كاري را كه دوست دارد انجام مي دهد.
وي ميافزايد: اين خانوادهها به دنبال خود فريبي هستند و اين مسئله نه تنها براي فرزندانشان بلكه براي جامعه نيز آسيبهاي جدي همراه خواهد داشت.
محمد زاهدي اصل رئيس انجمن مددكاري ايران، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعي فارس، با پرداختن به عوامل مؤثر در تمايل جوانان به استقلال و زندگي مجردي ، آسيبهاي اجتماعي ناشي از اين مسئله را نيز بررسي كرده و مي گويد: هر جواني تمايل دارد كه زندگي مستقلي داشته باشد بنابراين از اين جهت امري طبيعي است اما نبايد از نظارتها غافل شد.
* تناسب زندگي مجردي با افزايش سن ازدواج
وي در ادامه ميافزايد: وقتي نتوانيم شرايط تشكيل زندگي مشترك را براي جوانان فراهم كنيم، به دليل طولاني شدن دوران تجرد و بالا رفتن سن ازدواج اين امر باعث ميشود در موقعيتي قرار گيرند كه احساس كنند سربار خانوادهها هستند.
وي با اشاره به اينكه طولاني شدن زندگي مجردي تبعات منفي به همراه دارد، ميگويد: همه جوانها براي خوشگذراني زندگي مجردي را انتخاب نميكنند. گاهي اوقات شرايطي پيش ميآيد كه جوانان مجبور هستند اين نوع زندگي را انتخاب كنند.
به گفته رئيس انجمن مددكاري كشور، يكي از دغدغههاي اصلي دولت، مردم و خانوادهها زندگي مجردي جوانان است
وي در ادامه ميافزايد: اين امر به تدريج در حال تبديل شدن به يك معضل است. اين معضل تبعات زيادي به همراه دارد؛ در اين صورت احتمال به وجود آمدن آسيب و انحرافات اجتماعي زياد ميشود.
زاهدي با بيان اينكه اين مسئله با شعار دادن حل نخواهد شد، تأكيد ميكند: يكي از راهها اين است كه همه دست به دست بدهيم و شرايط ازدواج و تشكيل زندگي مشترك را براي جوانان فراهم كنيم.
وي در پاسخ به اين پرسش مبني بر اينكه آيا بهتر نيست محدوديتهايي در جامعه اعمال شود يا خير؟ تأكيد ميكند: نبايد صورت مسئله را پاك كرد، با ايجاد فضاي ناامن نمي توانيم مسئله را حل كنيم. اينكه سياستي را اتخاذ كنيم كه به مجردها خانه ندهند و سختگيري بيشتر شود بي فايده است و نياز به فكري جدي دارد.
اما در اين ميان عده ديگري از كارشناسان معتقد هستند به گذشته بر ميگردند و ريشه آن را در زمان آموزش مي جويند. در واقع آنها معتقد هستند بخشي از ايرادات در زمينه آموزش و پروش است. زماني كه فرزندان به مدرسه ميروند و اولين مراحل آموزش را پشت سر ميگذاراند، از آن زمان بايد به آنها درست انديشيدن و تصميم گرفتن را آموزش داد.
به گفته اين گروه از كارشناسان نحوه درست انديشيدن باعث ميشود، كودكان امروز كه جوانان فردا هستند با كوچكترين سختي و ناراحتي بر اساس احساساتشان عمل نكنند و با عقل و منطق تصميمگيري كنند.
همگي به اين امر واقف هستيم كه حس استقلال طلبي جوانان بسيار ارزشمند است و از الطاف الهي است. اما اشكال كار شايد در نحوه تربيت و برخورد با جوانان است.
زندگي مجردي پديده تلخي است كه نميتوان چشمها را بر روي آن بست و از كنار آن بيتفاوت عبور كرد.
يكي به دليل بالارفتن سن ازدواج و اختلاف نظر با خانواده،يكي به دليل ادامه تحصيل، ديگري نيز به دليل جدايي از همسرش تن به اين پديده تلخ دادهاست، اما آيا به راستي براي فرار از مشكلات تنها راه چاره " زندگي مجردي " است و يا اينكه اگر قرار است زندگي مجردي وجود داشته باشد نميتوان آن را به گونهاي مديريت كرد كه آسيبي به جامعه نرسد؟