در گزارش بازبيني موضع هستهاي آمريكا موسوم به NPR كه هفته گذشته توسط
وزارت دفاع آمريكا منتشر شده، واشنگتن با لحاظ كردن معيارهاي سلطه طلبانه
خود براي نظام منع گسترش تسليحات هستهاي مدعي ميشود كه ايران پايبند به
مقررات منع گسترش تسليحاتي نبوده است.
آمريكا همچنين در اين گزارش خود را محق دانسته است بي توجه به عرف بينالملل و خطرات ناشي از به كارگيري تسليحات هستهاي بطور آشكار ديگر كشورها را تهديد هستهاي كند.
بخش سوم از متن كامل گزارش بازبيني موضع هستهاي كه خبرگزاري فارس به منظور تنوير افكار عمومي و نشان دادن اوج خودخواهي آمريكا در استفاده از تسليحات كشتار جمعي، اقدام به تهيه و ترجمه آن كرده است، به شرح زير است.
بقيه در ادامه جلوگيري از گسترش هستهاي و تروريسم هستهاي
به عنوان بخشي از تلاش ما براي حركت به سوي جهاني عاري از تسليحات هستهاي آمريكا رهبري تلاشهاي گسترده بينالمللي براي بازسازي و تقويت نظام منع گسترش هستهاي و تسهيل تلاشها براي ممانعت از تروريسم هستهاي را رهبري خواهد كرد. در سالهاي اخير، نگرانيها درباره اين امر افزايش يافته كه اگر روند خطرناك كنوني را متوقف و تغيير جهت ندهيم، ديري نخواهد پاييد كه در جهاني زندگي خواهيم كرد كه با شمار فزاينده كشورهاي صاحب سلاح هستهاي و احتمال فزاينده دستيابي ترويستها به سلاحهاي هستهاي مواجه است. بنابراين، گزارش بازبيني موضع هستهاي براي نخستين بار اين امر را در راس دستور كار هستهاي آمريكا قرار داده است.
آمريكا متعهد به تجديد و تقويت معاهده منع گسترش تسليحات هستهاي (انپيتي) و نظام جهاني منع گسترش هستهاي است كه خود آمريكا به منظور رسيدگي به چالشهاي عدم تمكين و رشد قدرت هستهاي پيشگام آن بوده است. ما از دسترسي كشورها به منافع فناوري هستهاي صلحآميز حمايت ميكنيم اما اين امر بايد به گونهاي صورت گيرد كه باعث ارتقاي گسترش قابليتهاي سلاحهاي هستهاي نشود. به منظور تقويت اين نظام [منع گسترش هستهاي] آمريكا به دنبال اين است از طريق اقدامات خود از معامله بزرگي كه اساس اين معاهده را تقويت ميكند، حمايت كرده و بر آن تصريح كند. و اين معامله اين است كه: كشورهاي فاقد سلاحهاي هستهاي اين سلاحها را به دست نياورند، كشورهاي صاحب سلاح هستهاي به سمت خلع سلاح حركت كنند و همه طرفها بتوانند به انرژي صلح آميز هستهاي تحت يك نظام راستيآزمايي كارآمد دسترسي پيدا كنند.
در راستاي اين اقدام،آمريكا به دنبال تقويت نظام منع گسترش هستهاي از طريق زير است:
*ايجاد تغيير جهت در تمايلات هستهاي ايران و كرهشمالي. ما نشان دادهايم كه آمادهاي با اين كشورها بطور چندجانبه و دوجانبه وارد تعامل شويم تا به راهكارهايي از طريق مذاكره برسيم كه پيوستن سياسي و اقتصادي اين كشورها با جامعه بينالملل را فراهم آورده و در ضمن بطور قابل تاييدي بر اين امر صحه گذارد كه اين دو كشور به دنبال توانايي سلاحهاي هستهاي نيستند. به هر حال، بياعتنايي مداوم آنها به معيارها و توافقات بينالملل تنها به انزواي بيشترو فشارهاي فزاينده بين المللي منجر خواهد شد.
*تقويت پادمانهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي. اعضاي انپيتي بخصوص كشورهاي غيرهستهاي در ازاي امنيت به ارايه تضمينهايي متكي هستند مبني بر اين كه مواد هستهاي اين كشورها به سوي برنامه غيرقانوني تسليحات هستهاي منحرف نشود. پادمانهاي آژانس براي حفظ اين تضمينها حياتي است. به منظور ممانعت و ردگيري نقضهاي پادماني بايد به آژانس منابع مالي اضافي و اختيارات لازم براي راستيآزمايي داده شود و همه كشورها بايد به پروتكل الحاقي آژانس بپيوندند. آمريكا متعهد است كه حمايت مالي را براي بودجه جاري آژانس ارايه كند و براي جلب حمايت رسمي قويتر ديگر كشورها تلاش كند، ضمن اين كه ما همچنان بر مشاركت خود در امور فرابودجهاي ميافزاييم. ابتكار پادمانهاي نسل آتي ارايه شده از سوي آمريكا به آژانس كمك خواهد كرد تا با چالشهاي جديد از طريق كمك به توسه ابزارها، اختيارات، قابليتها، فناوريها و تخصصها مقابله كرده و منابع لازم براي رسيدگي به چالشهاي پادماني كنوني و آتي را فراهم سازد.
*ايجاد پيامدهايي براي عدم تمكين. تنها كشف عدم تمكين كافي نيست. ناقضان بايد بدانند اگر دستگير شوند با پيمامدهايي مواجه خواهند بود. گذشته از اين، كشورهايي كه تعهدات خود را زير پا ميگذارند نبايد اين امكان را داشته باشند كه از پيمامدهاي تمكين نكردن خود با استفاده از خروج از معاهده انپيتي بگريزند.
*جلوگيري از تجارت حساس هستهاي. كنترلها بر صادرات ملي و چندجانبه بايد تقويت شده، توان مالي و ابزارهاي ديگر بايد مختل كردن شبكههاي غيرقانون فعال در زمينه گسترش تسليحاتي به كار گرفته شده و محدوديتهايي بايد بر انتقال فناوريهايي دومنظوره غنيسازي و بازفرآوري اعمال گردد. آمريكا ارايه حمايت مالي را به منظور كمك به كشورها براي بهبود كنترلها بر تجارت راهبردي، بهبود هدفگيري و بازرسيها در گذرگاههاي مرزي، تقويت كرده است. ما همچنين از قطعنامه 1540 شوراي امنيت سازمان ملل و تشكيل "صندوق سپرده " براي كمك به كشورها در محقق كردن تعهداتي كه بر اساس قطعنامه برعهده آنها است، از جمله توسعه و تقويت كنترلها بر صادرات ملي به منظور جلوگيري از دستيابي بازيگران غيردولتي به مواد و فناوريهاي مرتبط با سلاحهاي كشتار جمعي، حمايت ميكنيم. ما مشغول عملي كردن قول اوباما براي تبديل ابتكار امنيت گسترش تسليحاتي به صورت نهادي بادوام بينالمللي هستيم كه در آن 90 كشور باهم همكاري كرده، اطلاعات را با هم در ميان گذاشته و ظرفيت لازم براي جلوگيري از انتقالات مواد مرتبط با سلاحهاي كشتار جمعي ايجاد ميكنند. آمريكا مشغول همكاري براي كشف و اختلال در تامين مالي گسترش هستهاي و تروريسم از طريق شناسايي و پيگيري شبكهها و ايجاد استانداردها و عملكردهاي بهتر است.
*ارتقاي استفادههاي صلحآميز از انرژي هستهاي بدون افزايش خطرات گسترش تسليحاتي. اوباما خواستار توسعه چارچوبي براي همكاري بينالمللي در زمينه انرژي هستهاي شده است. همكارياي كه بر اساس آن آمريكا در كنار جامعه بينالمللي به دنبال مشاركت جهاني انرژي هستهاي است كه 25 كشور همكار و 31 كشور ناظر را شامل ميشود. براي كاهش انگيزه كشورها براي پيگيري تاسيسات چرخه سوخت بومي، اين چارچوب جديد بايد شامل بانكهاي سوخت بينالمللي مانند بانك سوخت "آنگارسك " روسيه باشد كه در فوريه 2010 توسط آژانس بينالمللي انرژي اتمي مورد تصويب قرار گرفت. اين چارچوب همچنين بايد شامل تضمينهاي چندجانبه براي تامين سوخت، توافقات تامين كنندگان سوخت براي پس گرفت سوخت مصرفي و انبار سوخت مصرفي باشد. مديريت سوخت هستهاي از مرحله نخست تا مرحله نهايي بايد يكي از عناصر مهم شبكه جديد باشد. آمريكا همچنين به كمك به ديگر كشورها در بهرهمندي از ديگر كاربردهاي صلحآميز مواد هستهاي، از قبيل كاربردهاي درماني و كشاورزي و تحقيقاتي حمايت ميكند.
آمريكا متعهد است به اين كه امنيت هستهاي در سراسر جهان را بهبود بخشيده تا از تروريسم هستهاي جلوگيري كند. اين كار تنها توسط آمريكا نميتواند صورت گيرد. همه كشورها مسئوليت اصولي در تضمين امنيت و كنترل مواد هستهاي تسليحاتي دارد كه در اختيار آنها است.
گذشته از اين، اين دستوالعمل بلندپروازانه نيازمند تعامل فعالانه ائتلاف وسيعي از كشورهايي است كه با هماهنگي با هم كار ميكنند. آمريكا اولويت فراواني براي تقويت تلاشهاي بينالمللي براي جلوگيري از تروريسم هستهاي از طريق موارد زير قايل شده است:
*پيگيري فعالانه ابتكار ارايه شده از سوي اوباما كه در قطعنامه 1887 شوراي امنيت سازمان ملل مورد تصويب قرار گرفته است به منظور تامين امنيت همه مواد هستهاي آسيبپذير در سراسر جهان. آمريكا اين كار را با توسعه همكاريهاي ما با ديگر كشورها و تقويت معيارها، تدابير امنيت هستهاي و پادمانهاي بينالمللي انجام خواهد داد.
*ميزباني از نشست سران امنيت هستهاي در آوريل 2010 كه در آن سران بيش از 40 كشور دنيا متعهد به مبارزه با قاچاق و تروريسم هستهاي و اجراي تدابير كارآمد امنيت هستهاي خواهند شد.
*افزايش بودجه در سال مالي 2011 براي سازمان ملي امنيت هستهاي و برنامههاي اين سازمان براي مقابله با منع گسترش تسليحات هستهاي به ميزان دو ميليارد و 700 ميليون دلار كه افزايشي 25 درصدي خواهد بود.
*تسهيل در ابتكار كاهش تهديدات جهاني براي از بين بردن و تامين امنيت مواد هستهاي آسيبپذير در سراسر جهان كه به عنوان يك اولويت مطرح است. تبديل راكتورهاي تحقيقاتي بيشتر به گونهاي كه بتوانند با سوختي كار كنند كه نتوان از آن در سلاحهاي هستهاي استفاده كرد و همچنين تكميل روند بازگرداندن اورانيومهاي آمريكايي و روسي از همه راكتورهاي تحقيقاتي سراسر دنيا.
*تسهيل در برنامه بينالمللي همكاري و حفاظت هستهاي به منظور نصب و به كارگيري دستگاههاي به روز شده امنيت هستهاي در مجتمعهاي تسليحاتي روسيه و توسعه همكاري با كشورهايي به غير از روسيه و جمهوريهاي اتحاد جماهير شوروي سابق.
*تامين امنيت و از ميان بردن سلاحهاي كشتار جمعي و ابزار به كارگيري و پرتاب آنها از طريق برنامههاي همكاري براي كاهش تهديدات [هستهاي] در وزارتخانههاي دفاع، خارجه و انرژي آمريكا كه از جمله اين برنامهها ميتوان به برنامه ارايه شده توسط سناتور نان و سناتور لوگار اشاره كرد. و كمك به ديگر كشورها به تقويت ظرفيتهاي ملي براي حفاظت، كنترل و حسابرسي مواد هستهاي از طريق اين برنامهها، قطعنامه 1540 شوراي امنيت سازمان ملل و برنامههاي چندجانبه همكاري براي كاهش تهديدات هستهاي.
*تقويت قابليتهاي ملي و بينالمللي براي ردگيري و ممانعت از جابجايي مواد هستهاي قاچاق. ما در حال توسعه ابتكار امنيت كانتينرها به منظور پوشش محمولههايي هستيم كه به مقصد آمريكا در حركت هستند و همچنين به دنبال توسعه برنامههاي دفاع پشت جبهه و برنامه كلان بندرها هستيم تا در بنادر مهم، فرودگاهها و بنادر دستگاههاي رديابي راديواكتيو نصب كنيم. ما همچنين به دنبال اجراي ابتكار جهاني 77 كشوري براي مبارزه با تروريسم هستهاي و تبديل اين ابتكار به يك موسسه بينالمللي هستيم. اين طرح در راستاي هماهنگي تخصصي، اشتراك اطلاعاتي و قابليتهاي يكپارچه براي بازدارندگي، ردگيري، ممانعت از انتقال و جلوگيري و واكنش به اقدامات تروريسم هستهاي است.
*ادامه تقويت اقدامات تحقيقاتي براي بهبود توانايي شناسايي منبع مواد هستهاي استفاده شده يا در حال استفاده در يك وسيله انفجاري هستهاي تروريستي.
*تجديد تعهد آمريكا در مسئول دانستن هر كشور، گروه تروريستي يا ديگر بازيگران غيردولتي كه از تلاشهاي تروريستي براي دستيابي يا استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي از طريق تسهيل، تامين مالي يا ارايه تخصص و پناهگاه امن براي چنين فعاليتهايي حمايت ميكنند.
تلاشهاي آمريكا در جهت كنترل تسليحاتي و خلع سلاح بعلاوه ديگر ابزارهاي كاهش نقش سلاحهاي هستهاي و حركت به سوي جهاني عاري از اين ابزارها ميتواند سهم عمدهاي در هدف ما در راستاي جلوگيري از گسترش هستهاي و تروريسم هستهاي داشته باشد. ما با نشان دادن اين امر كه تعهدات خود در قبال معاهده انپيتي و پيگيري خلعسلاح هستهاي را جدي ميگيريم، ميتوانيم توانايي خويش براي بسيج حمايت گسترده بينالمللي براي اتخاذ تدابير لازم براي تقويت نظام منع گسترش تسليحاتي را تقويت بخشيده و امنيت مواد هستهاي را در سراسر دنيا تامين كنيم. ما اين كار را از طرق زير انجام ميدهيم:
*به نتيجه رساندن معاهده جديد كاهش تسليحات راهبردي (استارت جديد) كه قواي هستهاي آمريكا و روسيه را تا سطحي بسيار پايينتر از معاهده استارتي كاهش دهد كه در سال 1991 يا در معاهده مسكو به سال 2002 تعيين شده بود. تصويب اين معاهده جديد و اقدام متعاقب آمريكا در جهت اجراي اين پيمان ميتوان گام محكمي در راه خلع سلاح هستهاي باشد. تدابير لازم در جهت راستيآزمايي و شفافيتسازي كه در معاهده مذكور ذكر شده به تضمين ثبات و قابل پيشبيني بودن رابطه راهبردي آمريكا-روسيه كمك خواهد كرد. اجراي اين معاهده نيز مرحلهاي به سوي كاهش تسليحات هستهاي در اندازهاي بيشتر به گونهاي كه صحت آن قابل تاييد باشد، خواهد بود. در حالي كه آمريكا و روسيه سلاحهاي مستقر خود را از طريق معاهده استارت جديد كاهش ميدهند، آمريكا مذاكرات براي كاهش بيشتر و شفافيت بيشتر در مشاركت با روسيه را پي خواهد گرفت. با گذشت زمان، ما همچنين با ديگر كشورهاي دارنده سلاح هستهاي مانند چين به مذاكره خواهيم نشست به صورتي كه روند كاهش تسليحات هستهاي را در آينده توسعه دهيم. اين روند بايد شامل تلاشهايي براي بهبود شفافيت سياستها، راهبردها و برنامههاي هستهاي كشورها باشد.
*پيگيري تصويب و اجراي فوري معاهده منع جامع آزمايش هستهاي CTBT. تصويب اين معاهده براي هدايت ديگر كشورهاي دارنده سلاح هستهاي به سوي جهاني غيرمتكي به سلاحهاي هستهاي، كاهش رقابت هستهاي و در نهايت خلع سلاح هستهاي نقش مهمي ايفاء ميكند. تصويب اين معاهده منع جامع آزمايش هستهاي از سوي آمريكا ميتواند موجب تصويب آن از سوي ديگر كشورها از جمله چين شود و انگيزه لازم را براي ديگر كشورها فراهم ميآورد تا براي اجرايي كردن اين معاهده همكاري كنند. گذشته از اين، تصويب اين معاهده از سوي آمريكا به ما امكان ميدهد تا طرفهاي غيرعضو در معاهده انپيتي را ترغيب كنيم تا همچون كشورهايي كه در معاهده انپيتي از آنها به عنوان كشورهاي دارنده سلاح هستهاي ياد شده به طور رسمي و داوطلبانه وضعيت آزمايش هستهاي پيشين خود را روشن كرده و به اين طريق ثبات راهبردي از طريق كاهش اهميت سلاحهاي هستهاي در راهبردهاي دفاع ملي اين گونه كشورها، تقويت شود.
*پيگيري آغاز مذاكرات درباره معاهده قابل تاييد كاهش مواد شكافپذير موسوم به FMCT به منظور توقف توليد مواد شكافتپذير قابل استفاده در سلاحهاي هستهاي. با توجه به اين كه برخي كشورها به توليد مواد شكافتپذير براي سلاحهاي هستهاي ادامه ميدهند، يك معاهده FMCT به گونهاي كه بطور چند جانبه الزام آور باشد، ضروري است تا كنترل كميتي لازم بر رشد احتمالي ذخاير موجود تسليحات هستهاي فراهم آِيد. از اين رو، آمريكا متعهد است تا مذاكراتي فوري درباره چنين معاهدهاي كه در آن شرايط مناسبي براي نظارت و راستيآزمايي درج شده باشد، آغاز كند. آمريكا درك ميكند كه چنين مذاكراتي پيچده خواهد بود و زمان زيادي به خود اختصاص خواهد داد اما به هر حال، يك معاهده FMCT كه به خوبي و قابل تاييدي تدوين شده باشد امنيت ملي ما را تقويت كرده و در ثبات هستهاي جهاني سهم خواهد داشت.
*همكاري با فدراسيون روسيه براي از بين بردن مشترك 60 تن از پلوتونيوم تسليحاتي كه ديگر جايگاهي در اهداف دفاعي كشورها ندارند.
*آغاز برنامه تحقيق و توسعه جامع براي حمايت از پيشرفتهاي مداوم به سوي دنيايي عاري از سلاحهاي هستهاي از قبيل همكاري توسعه يافته در مورد فناوريهايي كه به كمك آنها راستيآزمايي صورت ميگيرد در كنار توسعه تدابير مربوط به شفافيتسازي. چنين فناوريهايي به ما كمك خواهد كرد تا خطرات را در زماني كه در اين راه در حركت هستيم، مديريت كنيم. اين كار با تضمين اين امر صورت ميگيرد كه داراي توانايي لازم براي رهگيري برنامههاي احتمالي و محرمانه تسليحات هستهاي، مواد هستهاي خارجي و تاسيسات و روند توليد تسليحاتي هستيم.
كاهش نقش سلاحهاي هستهاي آمريكا
نقش سلاحهاي هستهاي در امنيت ملي آمريكا و راهبرد نظامي اين كشور در دهههاي اخير به مقدار قابل توجهي كاهش يافته است اما لازم است گامهاي بيشتري در اين راستا برداشته شوند.
نقش بنيادي سلاحهاي هستهاي آمريكا- كه تا زماني كه سلاحهاي هستهاي موجود هستند، ادامه خواهد يافت- ممانعت از حمله هستهاي به آمريكا، همپيمانان و شركاي ما است.
در طول زمان جنگ سرد، آمريكا اين حق را براي خود قايل بود كه در پاسخ به يك حمله گسترده متعارف [غيرهستهاي] از سوي اتحاد جماهير شوروي يا همپيمانان آن در پيمان ورشو، از سلاح هستهاي استفاده كند. گذشته از اين، بعد از اين كه آمريكا سلاحهاي شيميايي و بيولوژيك خود CBW را بخاطر معاهدات بينالمللي كنار گذاشت (با وجود آن كه برخي از كشورها هنوز داراي آن بوده و به دنبال اينگونه سلاحها هستند)، واشنگتن اين حق را براي خود قايل بود تا سلاحهاي هستهاي را به منظور جلوگيري از حمله شيميايي و ميكروبي به آمريكا، همپيمانان و شركا به كار گيرد.
از زمان خاتمه جنگ سرد، اوضاع راهبردي به طور اساسي عوض شده است. نخست اين كه اتحاد جماهير شوروي و پيمان ورشو برچيده شدند. روسيه ديگر يك دشمن نبوده و بطور فزايندهاي به عنوان شريك آرميكا در مقابله با گسترش تسليحاتي و ديگر تهديدات در حال ظهور به شمار ميرود. و همه اعضاي عضو پيمان ورشو كه در زمره جمهوريهاي اتحاد جماهير شوروي نبودند اكنون به عضويت سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) درآمده اند.
دوم اين كه، قابليتهاي نظامي متعارف [غيرهستهاي] آمريكا و شركا و همپيمانانش هم اكنون شامل بعد وسيعي از گزينههاي غيرهستهاي و كارآمدي است كه ميتواند بازدارندگي داشته باشد و اگر لازم شد تهديدات غيرهستهاي كه از سوي بازيگران منطقهاي ايجاد ميشود را شكست دهد. پيشرفتهاي عمده در بحث دفاع موشكي و قابليت ضد تسليحات كشتار جمعي نيز توان بازدارندگي و دفاعي در برابر سلاحهاي بيولوژيك و شيميايي را تقويت كرده است.
با توجه به اين تحولات، نقش سلاحهاي هستهاي آمريكا براي ممانعت و پاسخ به حملات غيرهستهاي از قبيل، سلاح هاي متعارف، بيولوژيك و شيميايي، تا اندازه زيادي كاهش يافته است. آمريكا به كاهش نقش سلاحهاي هستهاي در بازداشتن حمله غيرهستهاي ادامه خواهد داد.
براي نيل به اين منظور، آمريكا اكنون آماده است تا "ضمانت امنيتي منفي " خود را كه مدتها است به كار گرفته تقويت كند. تقويت اين امر از طريق اعلام اين امر صورت ميگيرد كه آمريكا عليه كشورهاي فاقد سلاحهاي هستهاي عضو انپيتي را كه به تعهدات خود در قبال منع گسترش تسليحاتي پايبند بودهاند، از سلاحهاي هستهاي استفاده نخواهد كرد يا آنها را تهديد به استفاده از سلاحهاي هستهاي نميكند.
اين گونه تضمين به منظور تاكيد بر منافعي است كه تمكين كامل به معاهده منع گسترش تسليحات هستهاي (انپيتي) براي كشورها به همراه دارد و همچنين به منظور ترغيب كشورهاي فاقد سلاحهاي هستهاي عضو انپيتي به همكاري با آمريكا و ديگر طرفهاي مربوطه براي تدوين تدابير لازم براي تقويت نظام منع گسترش است.
آمريكا با ارايه چنين تضميني بر اين امر تاكيد ميكند هر كشوري كه واجد شرايط دريافت اين تضمين امنيتي است اما از سلاحهاي شيميايي و بيولوژيك عليه آمريكا، همپيمانان و شركايش استفاده ميكند، با دورنماي پاسخ نظامي كوبنده غيرهستهاي مواجه خواهد شد و هر فردي كه مسئول اين حمله باشد، از سران كشورها گرفته تا فرماندهان نظامي بطور كامل بايد پاسخگوي اعمال خود باشند.
با توجه به پيامدهاي فاجعهبار و احتمالي سلاحهاي بيولوژيك و روند تند توسعه فناوريهاي بيولوژيك، آمريكا اين حق را براي خود قايل است تا تغييرات لازم در اين ضمانت را به گونهاي ايجاد كند كه توانايي آمريكا براي مقابله با تهديد گسترش سلاحهاي بيولوژيك را با تحولات در اين حوزه متناسب سازد.
در مورد كشورهايي كه مشمول اين تضمين نميشوند يعني كه كشورهايي كه سلاحهاي هستهاي در اختيار دارند يا كشورهايي كه به تعهدات خود در قبال انپيتي پايبند نيستند، گزينههاي اندكي در دست است و در اينجا سلاحهاي هستهاي ممكن است همچنان نقش محوري در بازدارندگي دربرابر حمله متعارف يا شيميايي و بيولوژيك به آمريكا آمريكا، همپيمانان و شركاي آن ايفاء كند. از اين رو آمريكا در شرايط كنوني آماده نيست اين سياست كلي را در پيش گيرد كه سلاحهاي هستهاي آمريكا براي ممانعت از حمله به آمريكا، همپيمانان و شركاي آن است اما واشنگتن براي ايجاد شرايطي تلاش خواهد كرد كه بر اساس آن بتوان چنين سياست كلياي را با آسودگي كامل در پيش گرفت.
با اين حال، اين امر به اين معني نيست كه تمايلات ما براي استفاده از سلاحهاي هستهاي عليه كشورهايي كه مشمول تضمين آمريكا نميشوند به گونهاي افزايش يافته است. در حقيقت، آمريكا تمايل دارد بر اين امر تاكيد كند كه تنها در شرايط خاص و به منظور دفاع از منافع حياتي آمريكا، همپيمانان و شركايش استفاده از سلاحهاي هستهاي را مدنظر قرار خواهد داد.
اين به نفع منافع آمريكا و همه كشورها است كه سابقه نزديك به 65 ساله آمريكا در خودداري از استفاده از سلاحهاي هستهاي براي هميشه ادامه داشته و تمديد شود. همانگونه كه "رونالد ريگان " رئيس جمهور اسبق آمريكا اعلام كرده، "يك جنگ هستهاي برنده ندارد و نبايد آن را به راه انداخت ".
بطور اجمالي، مباني زير سياستهاي هستهاي آمريكا را هدايت خواهند كرد:
*آمريكا به تعهداتي مندرج در ماده VI معاهده منعگسترش تسليحات هسته اي عمل خواهد كرد تا خلع سلاح هستهاي را پيگيري كند و طي 5 الي 10 سال آينده پيشرفتهاي ملموسي در اين رابطه نشان خواهد داد. ما براي كاهش شمار سلاحهاي هستهاي آمريكا همزمان با تقويت امنيت خودمان، همپيمانان و شركايمان همكاري خواهيم كرد.
*آمريكا به تقويت توانمنديهاي غيرهستهاي متعارف خود و كاهش نقش سلاحهاي هستهاي براي بازدارندگي در برابر حملات غيرهستهاي ادامه خواهد داد. هدف آمريكا اين است كه سلاحهاي هستهاي آن صرفا به منظور بازدارندگي در برابر حملات هستهاي باشد.
*آمريكا تنها در شرايط بسيار حاد و به منظور دفاع از منافع حياتي آمريكا، همپيمان و شركايش استفاده از سلاحهاي هستهاي را مدنظر قرار خواهد داد.
*آمريكا از سلاح هستهاي يا تهديد به استفاده از سلاح هستهاي عليه كشورهاي غيرهستهاي كه عضو انپيتي بوده و به تعهدات خود در زمينه منعگسترش هستهاي پايبند هستند، بهره نخواهد گرفت.
حفظ توان بازدارندگي و ثبات هستهاي در سطوح كاهش يافته هستهاي
از زمان پايان جنگ سرد، آمريكا و روسيه سلاحهاي هستهاي راهبردي عملياتي و مستقر خود را تا حدود 75 درصد كاهش دادهاند اما هنوز هر دو كشور سلاحهاي هستهاي خود را بيشتر از حدي كه براي بازدارندگي لازم است، حفظ كردهاند. به عنوان قدمي اوليه، دولت آمريكا متعهد است تا با روسيه براي حفظ ثبات در سطحي كه قواي هستهاي به اندازه قابل توجهي كاهش يافته باشند، همكاري كند. اين همكاري از طريق معاهده جديد كاهش سلاحهاي راهبردي (استارت جديد) صورت ميگيرد.
گذشته از كاهش در قواي راهبردي عملياتي و مستقر شده كه توسط معاهده استارت جديد محقق ميشود، بازبيني موضع هستهاي به بررسي راههاي به حداقل رساندن بيثباتي احتمالي هستهاي با استفاده از به حداكثر رساندن زمان تصميمگيري براي رئيس جمهور اين كشور پرداخته است. تجزيه و تحليلها همچنين بر وضعيت سلاحهاي محدود غيرراهبردي ما تمركز داشته است. علاوه بر اين، در راستاي تعهد ما براي نيل به هدف بلندمدت ايجاد جهان عاري از سلاحهاي هستهاي، گزارش بازبيني موضع هستهاي به بررسي عوامل مختلفي پرداخته كه امكان كاهش بيشتر در سطح سلاحهاي هستهاي آمريكا را فراهم ميآورند.
همچنين روشن است كه حفظ ثبات در يك سطح كاهش يافته از قواي راهبردي، چالشي سخت و متغيير براي آمريكا در سالهاي آتي خواهد بود. تلاشهاي كنوني در جهت مدرنيزه كردن هستهاي و نظامي از سوي چين و روسيه بر پيچيدگي اين چالش افزوده و ضرورت گفتوگوها براي ثبات راهبردي را حياتيتر كرده است.
- به سوي معاهده استارت جديد
قواي راهبردي آمريكا- كه شامل موشكهاي با قابليت پرتاب توسط زيردريايي موسوم به SLBM، موشكهاي بالستيك قارهپيما موسوم به ICBM و بمبافكنهاي سنگين داراي قابليت حمل سلاح هستهاي است- همچنان به عنوان عامل بازدارندگي در مقابل حمله هستهاي عليه آمريكا، همپيمانان و شركاي آن به شمار ميروند.
طي دو دهه گذشته بعد از اتمام جنگ سرد، آمريكا از شمار كلاهكهاي مستقر بر سيستمهاي راهبردي حمل و پرتاب اين كلاهكها به اندازه 75 درصد كاسته است. گام بعدي در اين راستا جايگزيني معاهدهاي معتبر به عوض معاهده استارت I است كه به سال 1991 بسته شده است. اين پيمان جايگزين، معاهده استارت جديد نام دارد كه به تازگي مقامات مذاكره كننده روسيه و آمريكا توافقات لازم درباره آن را تكميل كردهاند.
از امور محولهاي اوليهاي كه بر دوش بازبيني موضع هستهاي گذاشته شده بود، تدوين مواضع آمريكا براي مذاكرات مربوط به معاهده استارت جديد بود. در انجام اين كار، بازبيني موضع هستهاي به بررسي اين امر پرداخت كه چگونه ساختارهاي متعدد قوا مي تواند بر ثبات راهبردياي كه با استفاده از شمار اندكي از قواي راهبردي ايجاد شده، تاثير بگذارد. علاوه بر اين، بازبيني موضع هستهاي به بررسي اين امر پرداخت كه آيا موشكهاي بالستيك قارهپيماي سهگانه آمريكا [دريايي، هواييِ و زميني] و موشكهاي بالستيك قابل پرتاب توسط زيردرياييها و بمبافكنهاي سنگين بايد حفظ شوند و اگر اينطور است آيا به سرمايهگذاريبراي حفظ اين توان سهگانه نياز است يا خير.
- تعيين مواضع معاهده استارت جديد
تحليلهاي مفصل بازبيني موضع هستهاي درباره كاهشهاي احتمالي در سلاحهاي راهبردي در بهار 2009 انجام شد و به اين جمعبندي رسيد كه آمريكا ميتواند با فرض اقدام روسيه در راستاي كاهش تسليحاتي، بازدارندگي مداوم خود را با شمار بسيار كمتري از كلاهكهاي هستهاي راهبردي مستقر حفظ كند. در اين تحليلها سطوح متفاوتي از سلاحهاي هستهاي بررسي شدند كه همگي كمتر از سطح كنوني حدود 2200 كلاهكهاي راهبردي مستقر بودند. نتايج كار كه به تصويب رئيس جمهور، وزير دفاع، رئيس ستاد مشترك و فرمانده مركز فرماندهي قواي راهبردي رسيده است اساس مذاكرات آمريكا با روسيه درباره معاهده استارت جديد را تشكيل داد. از آنجايي كه استارت جديد قرار است تنها به عنوان گام اوليه از روند مداوم كاهش دوجانبه تسليحات هستهاي باشد، اين تحليلها از فرضيات محتاطانهاي براي تعيين كاهش مقدار قابل قبولي از سالحهاي هستهاي راهبردي مستقر، بهره گرفته اند.
استارت جديد به محدوديت دوجانبه در كلاهكهاي هستهاي راهبردي مستقر به كمتر از 2200 كلاهك كه بر اساس معاهده كاهش قواي تهاجمي راهبردي موسوم به SORT (معروف به معاهده مسكو كه در سال 2012 منقضي ميشود) تعيين شده بود، منجر خواهد شد.
بازبيني موضع هستهاي تجزيه و تحليل مفصلي براي تعيين كاهش مناسب كلاهكهاي هستهاي و وسايل حمل و پرتاب آنها انجام داده است. اين بازبيني بعد از تعيين اين امر كه آمريكا بايد قواي سهگانه خود را بر اساس معاهده استارت جديد حفظ كند، به ارزيابي ساختار متناسب قواي براي هر يك از قواي سهگانه بخصوص تعداد لازم براي زيردرياييهاي هستهاي SSBN و موشكهاي بالستيك قابل پرتاب توسط اين زيردرياييها و موشكهاي بالستيك قارهپيما و بمبافكنهاي قابليت حمل سلاحهاي هستهاي پرداخت.
تجزيه و تحليلها بر تحقق سه نياز متمركز بود:
*حمايت از ثبات راهبردي از طريق تضمين توانمندي حمله ثانوي
*حفظ ساختار قواي كافي در هر يك از قواي سهگانه تا بتوان با تغيير وزنه از هر قواي سهگانه به ديگري در موقع نياز و بخاطر مشكلات فني پيشبيني نشده يا آسيبپذيري عملياتي، بطور كارآمد مصونيت كشور را حفظ كرد
*حفظ حاشيه لازم فراتر از ساختار حداقلي ضروري براي قواي هستهاي تا امكان افزودن ناگهاني توانمنديهاي غيرهستهاي در سطح جهاني فراهم باشد (داشتن موشكهاي بالستيك قارهپيما و موشكهاي بالستيك زيردريايي مسلح به كلاهكهاي غير هستهاي. و
*حفظ توانمندي لازم در دهههاي آتي، از جمله حفظ نيروي انساني كافي و پرسنل آموزش ديده نظامي و زيرساختهاي لازم.
معاهده استارت I منعقد شده در سال 1991، كه در دسامبر 2009 منقضي شد، 1600 عدد از ابزارهاي راهبردي حمل و پرتاب هر يك از كشورهاي روسيه و آمريكا را كاهش داد. آمريكا هنوز حدود 1200 عدد از اين تجهيزات را در اختيار دارد كه بنا بر قوانين اين معاهده حسابرسي شدهاند و تنها 900 عدد از آنها داراي سلاحهاي هستهاي راهبردي مستقرشده هستند. بقيه به صورت سامانههاي پرتاب كلاهكهاي غيرهستهاي باقي ماندهاند از جمله بمبافكنهاي بي1 بي و زيردرياييهاي هستهاي (كه به عوض حمل موشكهاي بالستيك خاص زيردرياييها، موشكهاي درياپايه غيرهستهاي حمل ميكنند)، يا به صورت انبارهاي موشكهاي بالستيك قارهپيما و بمبافكنهاي سنگيني هسند كه ديگر كاربردي ندارند ولي تاكنون تخريب نشدهاند.
وزير دفاع، رئيس ستاد مشترك و فرمانده نيروهاي راهبردي آمريكا از كاهش تسليحاتي در حد محدود كردن تجهيزات راهبردي حمل و پرتاب حمايت كردهاند. اين پيشنهادات به اين شرط بود كه بمبافكنهاي بي1 بي و زيردرياييهاي هستهاي از ليست حسابرسي معاهده حذف شوند و اين شرط نيز در معاهده گنجانده شود كه آمريكا بتواند ناوگان بمبافكنهاي بي52 خود را تنها به توانمندي غيرهستهاي مجهز كند.
با توجه به تحليل بازبيني موضع هستهاي، آمريكا موافقت كرده است كه در معاهده استارت جديد موارد زير لحاظ شود:
*محدوديت 1550 كلاهكهاي راهبردي قابل حسابرسي
*محدوديت جداگانه 700 موشك بالستيك قارهپيما، موشكهاي مستقر شده قابل پرتاب توسط زيردريايي و بمبافكنهاي داراي قابليت حمل سلاحهاي هستهاي
*محدوديت 800 پرتاب كننده موشكهاي بالستيك قارهپيما و پرتابكننده موشكهاي بالستيك زيردريايي.
بنا بر معاهده استارت جديد، بمبافكنهاي داراي قابليت دومنظوره به عنوان يك ابزار واحد حمل و پرتاب سلاحهاي راهبردي و به عنوان يك كلاهك محسوب ميشوند. اين قانون حسابرسي به اين خاطر درك اين واقعيت اينگونه تدوين شده است كه بمبافكنهاي سنگين براي هر دو طرف به عنوان تهديد حمله اوليه نيستند و به طور روزانه هيچ يك از اين بمبافكنها سلاحهاي هستهاي حمل نميكنند. يا شمار اندكي از آنها مسلح به سلاح هستهاي ميشوند.
- آينده قواي سهگانه
بعد از در نظر گرفتن گزينههاي متعددي براي موضع هستهاي راهبردي آمريكا، از قبيل گزينههايي كه شامل برچيدن يكي از قواي سهگانه بود، بازبيني موضع هستهاي به اين جمعبندي رسيد كه براي كاهش طبق برنامه تحت معاهده استارت جديد، آمريكا بايد شمار كوچكتري از قواي سهگانه، موشكهاي بالستيك قارهپيما، موشكهاي بالستيك زيردريايي و بمبافكنهاي سنگين خود را حفظ كند. حفظ هر سه قوا بهترين راه براي حفظ ثبات راهبردي بدون صرف هزينه سنگين بود، ضمن اين كه كشور را دربرابر مشكلات فني احتمالي و آسيبهاي ديگر مصون نگه ميداشت.
هر يك از قواي سهگانه داراي مزيتهايي است كه حفظ هر سه قوا در اين مرحله از كاهش ضروري مي نمود. زيردرياييها هستهاي راهبردي SSBN و موشكهاي بالستيكي كه آنها حمل ميكنند با دوامترين قوه از قواي سهگانه هستهاي آمريكا است. امروزه تهديد فوري يا ميانمدت براي بقاي زيردرياييهاي هستهاي راهبردي آمريكا وجود ندارد اما تهديدات بيشتر يا ديگر مشكلات فني را نمي توان در بلندمدت ناديده گرفت. موشكهاي بالستيك قاره پيماي با كلاهك واحد در ثبات سهم دارند و مانند موشكهاي بالستيك زيردريايي در برابر دفاع هوايي آسيبپذير نيستند. برخلاف موشكهاي قارهپيما و خاص زيردريايي، بمبافكنها در معرض ديد هستند و در بحرانها به عنوان نشانه و علامتي قابل مشاهده به شمار ميروند و ميتوانند بازدارندگي در برابر دشمنان احتمالي را تقويت كرده و به همپيمانان و شركاي آمريكا اطمينان بدهند.
آمريكا ضمن كاهش قابل ملاحظه حجم مصونيت كلي فني خود، توانايي سواركردن كلاهكهاي هستهاي را براي خود حفظ كرده است تا از آن به عنوان مصونيتي در برابر مشكلات آتي در سامانههاي حمل و پرتاب و كلاهكهاي خود، يا مشكلاتي كه ممكن است در نتيجه وخامت اساسي محيط امنيتي پيش آيد، استفاده كند. به عنوان مثال، اگر مشكلي در نوع خاصي از كلاهك موشكهاي بالستيك قارهپيما پيش آيد، مي توان آنها رااز رده خارج كرد يا با كلاهكي از نوع ديگر از كلاهكهاي موشكهاي بالستيك قارهپيما جايگزين كرد يا كلاهكهاي هستهاي ميتوانند بر موشكهاي بالستيك زيردريايي يا بمبافكنهاي سوار شوند.
ادامه دارد... ادامه مطلب
آمريكا همچنين در اين گزارش خود را محق دانسته است بي توجه به عرف بينالملل و خطرات ناشي از به كارگيري تسليحات هستهاي بطور آشكار ديگر كشورها را تهديد هستهاي كند.
بخش سوم از متن كامل گزارش بازبيني موضع هستهاي كه خبرگزاري فارس به منظور تنوير افكار عمومي و نشان دادن اوج خودخواهي آمريكا در استفاده از تسليحات كشتار جمعي، اقدام به تهيه و ترجمه آن كرده است، به شرح زير است.
بقيه در ادامه جلوگيري از گسترش هستهاي و تروريسم هستهاي
به عنوان بخشي از تلاش ما براي حركت به سوي جهاني عاري از تسليحات هستهاي آمريكا رهبري تلاشهاي گسترده بينالمللي براي بازسازي و تقويت نظام منع گسترش هستهاي و تسهيل تلاشها براي ممانعت از تروريسم هستهاي را رهبري خواهد كرد. در سالهاي اخير، نگرانيها درباره اين امر افزايش يافته كه اگر روند خطرناك كنوني را متوقف و تغيير جهت ندهيم، ديري نخواهد پاييد كه در جهاني زندگي خواهيم كرد كه با شمار فزاينده كشورهاي صاحب سلاح هستهاي و احتمال فزاينده دستيابي ترويستها به سلاحهاي هستهاي مواجه است. بنابراين، گزارش بازبيني موضع هستهاي براي نخستين بار اين امر را در راس دستور كار هستهاي آمريكا قرار داده است.
آمريكا متعهد به تجديد و تقويت معاهده منع گسترش تسليحات هستهاي (انپيتي) و نظام جهاني منع گسترش هستهاي است كه خود آمريكا به منظور رسيدگي به چالشهاي عدم تمكين و رشد قدرت هستهاي پيشگام آن بوده است. ما از دسترسي كشورها به منافع فناوري هستهاي صلحآميز حمايت ميكنيم اما اين امر بايد به گونهاي صورت گيرد كه باعث ارتقاي گسترش قابليتهاي سلاحهاي هستهاي نشود. به منظور تقويت اين نظام [منع گسترش هستهاي] آمريكا به دنبال اين است از طريق اقدامات خود از معامله بزرگي كه اساس اين معاهده را تقويت ميكند، حمايت كرده و بر آن تصريح كند. و اين معامله اين است كه: كشورهاي فاقد سلاحهاي هستهاي اين سلاحها را به دست نياورند، كشورهاي صاحب سلاح هستهاي به سمت خلع سلاح حركت كنند و همه طرفها بتوانند به انرژي صلح آميز هستهاي تحت يك نظام راستيآزمايي كارآمد دسترسي پيدا كنند.
در راستاي اين اقدام،آمريكا به دنبال تقويت نظام منع گسترش هستهاي از طريق زير است:
*ايجاد تغيير جهت در تمايلات هستهاي ايران و كرهشمالي. ما نشان دادهايم كه آمادهاي با اين كشورها بطور چندجانبه و دوجانبه وارد تعامل شويم تا به راهكارهايي از طريق مذاكره برسيم كه پيوستن سياسي و اقتصادي اين كشورها با جامعه بينالملل را فراهم آورده و در ضمن بطور قابل تاييدي بر اين امر صحه گذارد كه اين دو كشور به دنبال توانايي سلاحهاي هستهاي نيستند. به هر حال، بياعتنايي مداوم آنها به معيارها و توافقات بينالملل تنها به انزواي بيشترو فشارهاي فزاينده بين المللي منجر خواهد شد.
*تقويت پادمانهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي. اعضاي انپيتي بخصوص كشورهاي غيرهستهاي در ازاي امنيت به ارايه تضمينهايي متكي هستند مبني بر اين كه مواد هستهاي اين كشورها به سوي برنامه غيرقانوني تسليحات هستهاي منحرف نشود. پادمانهاي آژانس براي حفظ اين تضمينها حياتي است. به منظور ممانعت و ردگيري نقضهاي پادماني بايد به آژانس منابع مالي اضافي و اختيارات لازم براي راستيآزمايي داده شود و همه كشورها بايد به پروتكل الحاقي آژانس بپيوندند. آمريكا متعهد است كه حمايت مالي را براي بودجه جاري آژانس ارايه كند و براي جلب حمايت رسمي قويتر ديگر كشورها تلاش كند، ضمن اين كه ما همچنان بر مشاركت خود در امور فرابودجهاي ميافزاييم. ابتكار پادمانهاي نسل آتي ارايه شده از سوي آمريكا به آژانس كمك خواهد كرد تا با چالشهاي جديد از طريق كمك به توسه ابزارها، اختيارات، قابليتها، فناوريها و تخصصها مقابله كرده و منابع لازم براي رسيدگي به چالشهاي پادماني كنوني و آتي را فراهم سازد.
*ايجاد پيامدهايي براي عدم تمكين. تنها كشف عدم تمكين كافي نيست. ناقضان بايد بدانند اگر دستگير شوند با پيمامدهايي مواجه خواهند بود. گذشته از اين، كشورهايي كه تعهدات خود را زير پا ميگذارند نبايد اين امكان را داشته باشند كه از پيمامدهاي تمكين نكردن خود با استفاده از خروج از معاهده انپيتي بگريزند.
*جلوگيري از تجارت حساس هستهاي. كنترلها بر صادرات ملي و چندجانبه بايد تقويت شده، توان مالي و ابزارهاي ديگر بايد مختل كردن شبكههاي غيرقانون فعال در زمينه گسترش تسليحاتي به كار گرفته شده و محدوديتهايي بايد بر انتقال فناوريهايي دومنظوره غنيسازي و بازفرآوري اعمال گردد. آمريكا ارايه حمايت مالي را به منظور كمك به كشورها براي بهبود كنترلها بر تجارت راهبردي، بهبود هدفگيري و بازرسيها در گذرگاههاي مرزي، تقويت كرده است. ما همچنين از قطعنامه 1540 شوراي امنيت سازمان ملل و تشكيل "صندوق سپرده " براي كمك به كشورها در محقق كردن تعهداتي كه بر اساس قطعنامه برعهده آنها است، از جمله توسعه و تقويت كنترلها بر صادرات ملي به منظور جلوگيري از دستيابي بازيگران غيردولتي به مواد و فناوريهاي مرتبط با سلاحهاي كشتار جمعي، حمايت ميكنيم. ما مشغول عملي كردن قول اوباما براي تبديل ابتكار امنيت گسترش تسليحاتي به صورت نهادي بادوام بينالمللي هستيم كه در آن 90 كشور باهم همكاري كرده، اطلاعات را با هم در ميان گذاشته و ظرفيت لازم براي جلوگيري از انتقالات مواد مرتبط با سلاحهاي كشتار جمعي ايجاد ميكنند. آمريكا مشغول همكاري براي كشف و اختلال در تامين مالي گسترش هستهاي و تروريسم از طريق شناسايي و پيگيري شبكهها و ايجاد استانداردها و عملكردهاي بهتر است.
*ارتقاي استفادههاي صلحآميز از انرژي هستهاي بدون افزايش خطرات گسترش تسليحاتي. اوباما خواستار توسعه چارچوبي براي همكاري بينالمللي در زمينه انرژي هستهاي شده است. همكارياي كه بر اساس آن آمريكا در كنار جامعه بينالمللي به دنبال مشاركت جهاني انرژي هستهاي است كه 25 كشور همكار و 31 كشور ناظر را شامل ميشود. براي كاهش انگيزه كشورها براي پيگيري تاسيسات چرخه سوخت بومي، اين چارچوب جديد بايد شامل بانكهاي سوخت بينالمللي مانند بانك سوخت "آنگارسك " روسيه باشد كه در فوريه 2010 توسط آژانس بينالمللي انرژي اتمي مورد تصويب قرار گرفت. اين چارچوب همچنين بايد شامل تضمينهاي چندجانبه براي تامين سوخت، توافقات تامين كنندگان سوخت براي پس گرفت سوخت مصرفي و انبار سوخت مصرفي باشد. مديريت سوخت هستهاي از مرحله نخست تا مرحله نهايي بايد يكي از عناصر مهم شبكه جديد باشد. آمريكا همچنين به كمك به ديگر كشورها در بهرهمندي از ديگر كاربردهاي صلحآميز مواد هستهاي، از قبيل كاربردهاي درماني و كشاورزي و تحقيقاتي حمايت ميكند.
آمريكا متعهد است به اين كه امنيت هستهاي در سراسر جهان را بهبود بخشيده تا از تروريسم هستهاي جلوگيري كند. اين كار تنها توسط آمريكا نميتواند صورت گيرد. همه كشورها مسئوليت اصولي در تضمين امنيت و كنترل مواد هستهاي تسليحاتي دارد كه در اختيار آنها است.
گذشته از اين، اين دستوالعمل بلندپروازانه نيازمند تعامل فعالانه ائتلاف وسيعي از كشورهايي است كه با هماهنگي با هم كار ميكنند. آمريكا اولويت فراواني براي تقويت تلاشهاي بينالمللي براي جلوگيري از تروريسم هستهاي از طريق موارد زير قايل شده است:
*پيگيري فعالانه ابتكار ارايه شده از سوي اوباما كه در قطعنامه 1887 شوراي امنيت سازمان ملل مورد تصويب قرار گرفته است به منظور تامين امنيت همه مواد هستهاي آسيبپذير در سراسر جهان. آمريكا اين كار را با توسعه همكاريهاي ما با ديگر كشورها و تقويت معيارها، تدابير امنيت هستهاي و پادمانهاي بينالمللي انجام خواهد داد.
*ميزباني از نشست سران امنيت هستهاي در آوريل 2010 كه در آن سران بيش از 40 كشور دنيا متعهد به مبارزه با قاچاق و تروريسم هستهاي و اجراي تدابير كارآمد امنيت هستهاي خواهند شد.
*افزايش بودجه در سال مالي 2011 براي سازمان ملي امنيت هستهاي و برنامههاي اين سازمان براي مقابله با منع گسترش تسليحات هستهاي به ميزان دو ميليارد و 700 ميليون دلار كه افزايشي 25 درصدي خواهد بود.
*تسهيل در ابتكار كاهش تهديدات جهاني براي از بين بردن و تامين امنيت مواد هستهاي آسيبپذير در سراسر جهان كه به عنوان يك اولويت مطرح است. تبديل راكتورهاي تحقيقاتي بيشتر به گونهاي كه بتوانند با سوختي كار كنند كه نتوان از آن در سلاحهاي هستهاي استفاده كرد و همچنين تكميل روند بازگرداندن اورانيومهاي آمريكايي و روسي از همه راكتورهاي تحقيقاتي سراسر دنيا.
*تسهيل در برنامه بينالمللي همكاري و حفاظت هستهاي به منظور نصب و به كارگيري دستگاههاي به روز شده امنيت هستهاي در مجتمعهاي تسليحاتي روسيه و توسعه همكاري با كشورهايي به غير از روسيه و جمهوريهاي اتحاد جماهير شوروي سابق.
*تامين امنيت و از ميان بردن سلاحهاي كشتار جمعي و ابزار به كارگيري و پرتاب آنها از طريق برنامههاي همكاري براي كاهش تهديدات [هستهاي] در وزارتخانههاي دفاع، خارجه و انرژي آمريكا كه از جمله اين برنامهها ميتوان به برنامه ارايه شده توسط سناتور نان و سناتور لوگار اشاره كرد. و كمك به ديگر كشورها به تقويت ظرفيتهاي ملي براي حفاظت، كنترل و حسابرسي مواد هستهاي از طريق اين برنامهها، قطعنامه 1540 شوراي امنيت سازمان ملل و برنامههاي چندجانبه همكاري براي كاهش تهديدات هستهاي.
*تقويت قابليتهاي ملي و بينالمللي براي ردگيري و ممانعت از جابجايي مواد هستهاي قاچاق. ما در حال توسعه ابتكار امنيت كانتينرها به منظور پوشش محمولههايي هستيم كه به مقصد آمريكا در حركت هستند و همچنين به دنبال توسعه برنامههاي دفاع پشت جبهه و برنامه كلان بندرها هستيم تا در بنادر مهم، فرودگاهها و بنادر دستگاههاي رديابي راديواكتيو نصب كنيم. ما همچنين به دنبال اجراي ابتكار جهاني 77 كشوري براي مبارزه با تروريسم هستهاي و تبديل اين ابتكار به يك موسسه بينالمللي هستيم. اين طرح در راستاي هماهنگي تخصصي، اشتراك اطلاعاتي و قابليتهاي يكپارچه براي بازدارندگي، ردگيري، ممانعت از انتقال و جلوگيري و واكنش به اقدامات تروريسم هستهاي است.
*ادامه تقويت اقدامات تحقيقاتي براي بهبود توانايي شناسايي منبع مواد هستهاي استفاده شده يا در حال استفاده در يك وسيله انفجاري هستهاي تروريستي.
*تجديد تعهد آمريكا در مسئول دانستن هر كشور، گروه تروريستي يا ديگر بازيگران غيردولتي كه از تلاشهاي تروريستي براي دستيابي يا استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي از طريق تسهيل، تامين مالي يا ارايه تخصص و پناهگاه امن براي چنين فعاليتهايي حمايت ميكنند.
تلاشهاي آمريكا در جهت كنترل تسليحاتي و خلع سلاح بعلاوه ديگر ابزارهاي كاهش نقش سلاحهاي هستهاي و حركت به سوي جهاني عاري از اين ابزارها ميتواند سهم عمدهاي در هدف ما در راستاي جلوگيري از گسترش هستهاي و تروريسم هستهاي داشته باشد. ما با نشان دادن اين امر كه تعهدات خود در قبال معاهده انپيتي و پيگيري خلعسلاح هستهاي را جدي ميگيريم، ميتوانيم توانايي خويش براي بسيج حمايت گسترده بينالمللي براي اتخاذ تدابير لازم براي تقويت نظام منع گسترش تسليحاتي را تقويت بخشيده و امنيت مواد هستهاي را در سراسر دنيا تامين كنيم. ما اين كار را از طرق زير انجام ميدهيم:
*به نتيجه رساندن معاهده جديد كاهش تسليحات راهبردي (استارت جديد) كه قواي هستهاي آمريكا و روسيه را تا سطحي بسيار پايينتر از معاهده استارتي كاهش دهد كه در سال 1991 يا در معاهده مسكو به سال 2002 تعيين شده بود. تصويب اين معاهده جديد و اقدام متعاقب آمريكا در جهت اجراي اين پيمان ميتوان گام محكمي در راه خلع سلاح هستهاي باشد. تدابير لازم در جهت راستيآزمايي و شفافيتسازي كه در معاهده مذكور ذكر شده به تضمين ثبات و قابل پيشبيني بودن رابطه راهبردي آمريكا-روسيه كمك خواهد كرد. اجراي اين معاهده نيز مرحلهاي به سوي كاهش تسليحات هستهاي در اندازهاي بيشتر به گونهاي كه صحت آن قابل تاييد باشد، خواهد بود. در حالي كه آمريكا و روسيه سلاحهاي مستقر خود را از طريق معاهده استارت جديد كاهش ميدهند، آمريكا مذاكرات براي كاهش بيشتر و شفافيت بيشتر در مشاركت با روسيه را پي خواهد گرفت. با گذشت زمان، ما همچنين با ديگر كشورهاي دارنده سلاح هستهاي مانند چين به مذاكره خواهيم نشست به صورتي كه روند كاهش تسليحات هستهاي را در آينده توسعه دهيم. اين روند بايد شامل تلاشهايي براي بهبود شفافيت سياستها، راهبردها و برنامههاي هستهاي كشورها باشد.
*پيگيري تصويب و اجراي فوري معاهده منع جامع آزمايش هستهاي CTBT. تصويب اين معاهده براي هدايت ديگر كشورهاي دارنده سلاح هستهاي به سوي جهاني غيرمتكي به سلاحهاي هستهاي، كاهش رقابت هستهاي و در نهايت خلع سلاح هستهاي نقش مهمي ايفاء ميكند. تصويب اين معاهده منع جامع آزمايش هستهاي از سوي آمريكا ميتواند موجب تصويب آن از سوي ديگر كشورها از جمله چين شود و انگيزه لازم را براي ديگر كشورها فراهم ميآورد تا براي اجرايي كردن اين معاهده همكاري كنند. گذشته از اين، تصويب اين معاهده از سوي آمريكا به ما امكان ميدهد تا طرفهاي غيرعضو در معاهده انپيتي را ترغيب كنيم تا همچون كشورهايي كه در معاهده انپيتي از آنها به عنوان كشورهاي دارنده سلاح هستهاي ياد شده به طور رسمي و داوطلبانه وضعيت آزمايش هستهاي پيشين خود را روشن كرده و به اين طريق ثبات راهبردي از طريق كاهش اهميت سلاحهاي هستهاي در راهبردهاي دفاع ملي اين گونه كشورها، تقويت شود.
*پيگيري آغاز مذاكرات درباره معاهده قابل تاييد كاهش مواد شكافپذير موسوم به FMCT به منظور توقف توليد مواد شكافتپذير قابل استفاده در سلاحهاي هستهاي. با توجه به اين كه برخي كشورها به توليد مواد شكافتپذير براي سلاحهاي هستهاي ادامه ميدهند، يك معاهده FMCT به گونهاي كه بطور چند جانبه الزام آور باشد، ضروري است تا كنترل كميتي لازم بر رشد احتمالي ذخاير موجود تسليحات هستهاي فراهم آِيد. از اين رو، آمريكا متعهد است تا مذاكراتي فوري درباره چنين معاهدهاي كه در آن شرايط مناسبي براي نظارت و راستيآزمايي درج شده باشد، آغاز كند. آمريكا درك ميكند كه چنين مذاكراتي پيچده خواهد بود و زمان زيادي به خود اختصاص خواهد داد اما به هر حال، يك معاهده FMCT كه به خوبي و قابل تاييدي تدوين شده باشد امنيت ملي ما را تقويت كرده و در ثبات هستهاي جهاني سهم خواهد داشت.
*همكاري با فدراسيون روسيه براي از بين بردن مشترك 60 تن از پلوتونيوم تسليحاتي كه ديگر جايگاهي در اهداف دفاعي كشورها ندارند.
*آغاز برنامه تحقيق و توسعه جامع براي حمايت از پيشرفتهاي مداوم به سوي دنيايي عاري از سلاحهاي هستهاي از قبيل همكاري توسعه يافته در مورد فناوريهايي كه به كمك آنها راستيآزمايي صورت ميگيرد در كنار توسعه تدابير مربوط به شفافيتسازي. چنين فناوريهايي به ما كمك خواهد كرد تا خطرات را در زماني كه در اين راه در حركت هستيم، مديريت كنيم. اين كار با تضمين اين امر صورت ميگيرد كه داراي توانايي لازم براي رهگيري برنامههاي احتمالي و محرمانه تسليحات هستهاي، مواد هستهاي خارجي و تاسيسات و روند توليد تسليحاتي هستيم.
كاهش نقش سلاحهاي هستهاي آمريكا
نقش سلاحهاي هستهاي در امنيت ملي آمريكا و راهبرد نظامي اين كشور در دهههاي اخير به مقدار قابل توجهي كاهش يافته است اما لازم است گامهاي بيشتري در اين راستا برداشته شوند.
نقش بنيادي سلاحهاي هستهاي آمريكا- كه تا زماني كه سلاحهاي هستهاي موجود هستند، ادامه خواهد يافت- ممانعت از حمله هستهاي به آمريكا، همپيمانان و شركاي ما است.
در طول زمان جنگ سرد، آمريكا اين حق را براي خود قايل بود كه در پاسخ به يك حمله گسترده متعارف [غيرهستهاي] از سوي اتحاد جماهير شوروي يا همپيمانان آن در پيمان ورشو، از سلاح هستهاي استفاده كند. گذشته از اين، بعد از اين كه آمريكا سلاحهاي شيميايي و بيولوژيك خود CBW را بخاطر معاهدات بينالمللي كنار گذاشت (با وجود آن كه برخي از كشورها هنوز داراي آن بوده و به دنبال اينگونه سلاحها هستند)، واشنگتن اين حق را براي خود قايل بود تا سلاحهاي هستهاي را به منظور جلوگيري از حمله شيميايي و ميكروبي به آمريكا، همپيمانان و شركا به كار گيرد.
از زمان خاتمه جنگ سرد، اوضاع راهبردي به طور اساسي عوض شده است. نخست اين كه اتحاد جماهير شوروي و پيمان ورشو برچيده شدند. روسيه ديگر يك دشمن نبوده و بطور فزايندهاي به عنوان شريك آرميكا در مقابله با گسترش تسليحاتي و ديگر تهديدات در حال ظهور به شمار ميرود. و همه اعضاي عضو پيمان ورشو كه در زمره جمهوريهاي اتحاد جماهير شوروي نبودند اكنون به عضويت سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) درآمده اند.
دوم اين كه، قابليتهاي نظامي متعارف [غيرهستهاي] آمريكا و شركا و همپيمانانش هم اكنون شامل بعد وسيعي از گزينههاي غيرهستهاي و كارآمدي است كه ميتواند بازدارندگي داشته باشد و اگر لازم شد تهديدات غيرهستهاي كه از سوي بازيگران منطقهاي ايجاد ميشود را شكست دهد. پيشرفتهاي عمده در بحث دفاع موشكي و قابليت ضد تسليحات كشتار جمعي نيز توان بازدارندگي و دفاعي در برابر سلاحهاي بيولوژيك و شيميايي را تقويت كرده است.
با توجه به اين تحولات، نقش سلاحهاي هستهاي آمريكا براي ممانعت و پاسخ به حملات غيرهستهاي از قبيل، سلاح هاي متعارف، بيولوژيك و شيميايي، تا اندازه زيادي كاهش يافته است. آمريكا به كاهش نقش سلاحهاي هستهاي در بازداشتن حمله غيرهستهاي ادامه خواهد داد.
براي نيل به اين منظور، آمريكا اكنون آماده است تا "ضمانت امنيتي منفي " خود را كه مدتها است به كار گرفته تقويت كند. تقويت اين امر از طريق اعلام اين امر صورت ميگيرد كه آمريكا عليه كشورهاي فاقد سلاحهاي هستهاي عضو انپيتي را كه به تعهدات خود در قبال منع گسترش تسليحاتي پايبند بودهاند، از سلاحهاي هستهاي استفاده نخواهد كرد يا آنها را تهديد به استفاده از سلاحهاي هستهاي نميكند.
اين گونه تضمين به منظور تاكيد بر منافعي است كه تمكين كامل به معاهده منع گسترش تسليحات هستهاي (انپيتي) براي كشورها به همراه دارد و همچنين به منظور ترغيب كشورهاي فاقد سلاحهاي هستهاي عضو انپيتي به همكاري با آمريكا و ديگر طرفهاي مربوطه براي تدوين تدابير لازم براي تقويت نظام منع گسترش است.
آمريكا با ارايه چنين تضميني بر اين امر تاكيد ميكند هر كشوري كه واجد شرايط دريافت اين تضمين امنيتي است اما از سلاحهاي شيميايي و بيولوژيك عليه آمريكا، همپيمانان و شركايش استفاده ميكند، با دورنماي پاسخ نظامي كوبنده غيرهستهاي مواجه خواهد شد و هر فردي كه مسئول اين حمله باشد، از سران كشورها گرفته تا فرماندهان نظامي بطور كامل بايد پاسخگوي اعمال خود باشند.
با توجه به پيامدهاي فاجعهبار و احتمالي سلاحهاي بيولوژيك و روند تند توسعه فناوريهاي بيولوژيك، آمريكا اين حق را براي خود قايل است تا تغييرات لازم در اين ضمانت را به گونهاي ايجاد كند كه توانايي آمريكا براي مقابله با تهديد گسترش سلاحهاي بيولوژيك را با تحولات در اين حوزه متناسب سازد.
در مورد كشورهايي كه مشمول اين تضمين نميشوند يعني كه كشورهايي كه سلاحهاي هستهاي در اختيار دارند يا كشورهايي كه به تعهدات خود در قبال انپيتي پايبند نيستند، گزينههاي اندكي در دست است و در اينجا سلاحهاي هستهاي ممكن است همچنان نقش محوري در بازدارندگي دربرابر حمله متعارف يا شيميايي و بيولوژيك به آمريكا آمريكا، همپيمانان و شركاي آن ايفاء كند. از اين رو آمريكا در شرايط كنوني آماده نيست اين سياست كلي را در پيش گيرد كه سلاحهاي هستهاي آمريكا براي ممانعت از حمله به آمريكا، همپيمانان و شركاي آن است اما واشنگتن براي ايجاد شرايطي تلاش خواهد كرد كه بر اساس آن بتوان چنين سياست كلياي را با آسودگي كامل در پيش گرفت.
با اين حال، اين امر به اين معني نيست كه تمايلات ما براي استفاده از سلاحهاي هستهاي عليه كشورهايي كه مشمول تضمين آمريكا نميشوند به گونهاي افزايش يافته است. در حقيقت، آمريكا تمايل دارد بر اين امر تاكيد كند كه تنها در شرايط خاص و به منظور دفاع از منافع حياتي آمريكا، همپيمانان و شركايش استفاده از سلاحهاي هستهاي را مدنظر قرار خواهد داد.
اين به نفع منافع آمريكا و همه كشورها است كه سابقه نزديك به 65 ساله آمريكا در خودداري از استفاده از سلاحهاي هستهاي براي هميشه ادامه داشته و تمديد شود. همانگونه كه "رونالد ريگان " رئيس جمهور اسبق آمريكا اعلام كرده، "يك جنگ هستهاي برنده ندارد و نبايد آن را به راه انداخت ".
بطور اجمالي، مباني زير سياستهاي هستهاي آمريكا را هدايت خواهند كرد:
*آمريكا به تعهداتي مندرج در ماده VI معاهده منعگسترش تسليحات هسته اي عمل خواهد كرد تا خلع سلاح هستهاي را پيگيري كند و طي 5 الي 10 سال آينده پيشرفتهاي ملموسي در اين رابطه نشان خواهد داد. ما براي كاهش شمار سلاحهاي هستهاي آمريكا همزمان با تقويت امنيت خودمان، همپيمانان و شركايمان همكاري خواهيم كرد.
*آمريكا به تقويت توانمنديهاي غيرهستهاي متعارف خود و كاهش نقش سلاحهاي هستهاي براي بازدارندگي در برابر حملات غيرهستهاي ادامه خواهد داد. هدف آمريكا اين است كه سلاحهاي هستهاي آن صرفا به منظور بازدارندگي در برابر حملات هستهاي باشد.
*آمريكا تنها در شرايط بسيار حاد و به منظور دفاع از منافع حياتي آمريكا، همپيمان و شركايش استفاده از سلاحهاي هستهاي را مدنظر قرار خواهد داد.
*آمريكا از سلاح هستهاي يا تهديد به استفاده از سلاح هستهاي عليه كشورهاي غيرهستهاي كه عضو انپيتي بوده و به تعهدات خود در زمينه منعگسترش هستهاي پايبند هستند، بهره نخواهد گرفت.
حفظ توان بازدارندگي و ثبات هستهاي در سطوح كاهش يافته هستهاي
از زمان پايان جنگ سرد، آمريكا و روسيه سلاحهاي هستهاي راهبردي عملياتي و مستقر خود را تا حدود 75 درصد كاهش دادهاند اما هنوز هر دو كشور سلاحهاي هستهاي خود را بيشتر از حدي كه براي بازدارندگي لازم است، حفظ كردهاند. به عنوان قدمي اوليه، دولت آمريكا متعهد است تا با روسيه براي حفظ ثبات در سطحي كه قواي هستهاي به اندازه قابل توجهي كاهش يافته باشند، همكاري كند. اين همكاري از طريق معاهده جديد كاهش سلاحهاي راهبردي (استارت جديد) صورت ميگيرد.
گذشته از كاهش در قواي راهبردي عملياتي و مستقر شده كه توسط معاهده استارت جديد محقق ميشود، بازبيني موضع هستهاي به بررسي راههاي به حداقل رساندن بيثباتي احتمالي هستهاي با استفاده از به حداكثر رساندن زمان تصميمگيري براي رئيس جمهور اين كشور پرداخته است. تجزيه و تحليلها همچنين بر وضعيت سلاحهاي محدود غيرراهبردي ما تمركز داشته است. علاوه بر اين، در راستاي تعهد ما براي نيل به هدف بلندمدت ايجاد جهان عاري از سلاحهاي هستهاي، گزارش بازبيني موضع هستهاي به بررسي عوامل مختلفي پرداخته كه امكان كاهش بيشتر در سطح سلاحهاي هستهاي آمريكا را فراهم ميآورند.
همچنين روشن است كه حفظ ثبات در يك سطح كاهش يافته از قواي راهبردي، چالشي سخت و متغيير براي آمريكا در سالهاي آتي خواهد بود. تلاشهاي كنوني در جهت مدرنيزه كردن هستهاي و نظامي از سوي چين و روسيه بر پيچيدگي اين چالش افزوده و ضرورت گفتوگوها براي ثبات راهبردي را حياتيتر كرده است.
- به سوي معاهده استارت جديد
قواي راهبردي آمريكا- كه شامل موشكهاي با قابليت پرتاب توسط زيردريايي موسوم به SLBM، موشكهاي بالستيك قارهپيما موسوم به ICBM و بمبافكنهاي سنگين داراي قابليت حمل سلاح هستهاي است- همچنان به عنوان عامل بازدارندگي در مقابل حمله هستهاي عليه آمريكا، همپيمانان و شركاي آن به شمار ميروند.
طي دو دهه گذشته بعد از اتمام جنگ سرد، آمريكا از شمار كلاهكهاي مستقر بر سيستمهاي راهبردي حمل و پرتاب اين كلاهكها به اندازه 75 درصد كاسته است. گام بعدي در اين راستا جايگزيني معاهدهاي معتبر به عوض معاهده استارت I است كه به سال 1991 بسته شده است. اين پيمان جايگزين، معاهده استارت جديد نام دارد كه به تازگي مقامات مذاكره كننده روسيه و آمريكا توافقات لازم درباره آن را تكميل كردهاند.
از امور محولهاي اوليهاي كه بر دوش بازبيني موضع هستهاي گذاشته شده بود، تدوين مواضع آمريكا براي مذاكرات مربوط به معاهده استارت جديد بود. در انجام اين كار، بازبيني موضع هستهاي به بررسي اين امر پرداخت كه چگونه ساختارهاي متعدد قوا مي تواند بر ثبات راهبردياي كه با استفاده از شمار اندكي از قواي راهبردي ايجاد شده، تاثير بگذارد. علاوه بر اين، بازبيني موضع هستهاي به بررسي اين امر پرداخت كه آيا موشكهاي بالستيك قارهپيماي سهگانه آمريكا [دريايي، هواييِ و زميني] و موشكهاي بالستيك قابل پرتاب توسط زيردرياييها و بمبافكنهاي سنگين بايد حفظ شوند و اگر اينطور است آيا به سرمايهگذاريبراي حفظ اين توان سهگانه نياز است يا خير.
- تعيين مواضع معاهده استارت جديد
تحليلهاي مفصل بازبيني موضع هستهاي درباره كاهشهاي احتمالي در سلاحهاي راهبردي در بهار 2009 انجام شد و به اين جمعبندي رسيد كه آمريكا ميتواند با فرض اقدام روسيه در راستاي كاهش تسليحاتي، بازدارندگي مداوم خود را با شمار بسيار كمتري از كلاهكهاي هستهاي راهبردي مستقر حفظ كند. در اين تحليلها سطوح متفاوتي از سلاحهاي هستهاي بررسي شدند كه همگي كمتر از سطح كنوني حدود 2200 كلاهكهاي راهبردي مستقر بودند. نتايج كار كه به تصويب رئيس جمهور، وزير دفاع، رئيس ستاد مشترك و فرمانده مركز فرماندهي قواي راهبردي رسيده است اساس مذاكرات آمريكا با روسيه درباره معاهده استارت جديد را تشكيل داد. از آنجايي كه استارت جديد قرار است تنها به عنوان گام اوليه از روند مداوم كاهش دوجانبه تسليحات هستهاي باشد، اين تحليلها از فرضيات محتاطانهاي براي تعيين كاهش مقدار قابل قبولي از سالحهاي هستهاي راهبردي مستقر، بهره گرفته اند.
استارت جديد به محدوديت دوجانبه در كلاهكهاي هستهاي راهبردي مستقر به كمتر از 2200 كلاهك كه بر اساس معاهده كاهش قواي تهاجمي راهبردي موسوم به SORT (معروف به معاهده مسكو كه در سال 2012 منقضي ميشود) تعيين شده بود، منجر خواهد شد.
بازبيني موضع هستهاي تجزيه و تحليل مفصلي براي تعيين كاهش مناسب كلاهكهاي هستهاي و وسايل حمل و پرتاب آنها انجام داده است. اين بازبيني بعد از تعيين اين امر كه آمريكا بايد قواي سهگانه خود را بر اساس معاهده استارت جديد حفظ كند، به ارزيابي ساختار متناسب قواي براي هر يك از قواي سهگانه بخصوص تعداد لازم براي زيردرياييهاي هستهاي SSBN و موشكهاي بالستيك قابل پرتاب توسط اين زيردرياييها و موشكهاي بالستيك قارهپيما و بمبافكنهاي قابليت حمل سلاحهاي هستهاي پرداخت.
تجزيه و تحليلها بر تحقق سه نياز متمركز بود:
*حمايت از ثبات راهبردي از طريق تضمين توانمندي حمله ثانوي
*حفظ ساختار قواي كافي در هر يك از قواي سهگانه تا بتوان با تغيير وزنه از هر قواي سهگانه به ديگري در موقع نياز و بخاطر مشكلات فني پيشبيني نشده يا آسيبپذيري عملياتي، بطور كارآمد مصونيت كشور را حفظ كرد
*حفظ حاشيه لازم فراتر از ساختار حداقلي ضروري براي قواي هستهاي تا امكان افزودن ناگهاني توانمنديهاي غيرهستهاي در سطح جهاني فراهم باشد (داشتن موشكهاي بالستيك قارهپيما و موشكهاي بالستيك زيردريايي مسلح به كلاهكهاي غير هستهاي. و
*حفظ توانمندي لازم در دهههاي آتي، از جمله حفظ نيروي انساني كافي و پرسنل آموزش ديده نظامي و زيرساختهاي لازم.
معاهده استارت I منعقد شده در سال 1991، كه در دسامبر 2009 منقضي شد، 1600 عدد از ابزارهاي راهبردي حمل و پرتاب هر يك از كشورهاي روسيه و آمريكا را كاهش داد. آمريكا هنوز حدود 1200 عدد از اين تجهيزات را در اختيار دارد كه بنا بر قوانين اين معاهده حسابرسي شدهاند و تنها 900 عدد از آنها داراي سلاحهاي هستهاي راهبردي مستقرشده هستند. بقيه به صورت سامانههاي پرتاب كلاهكهاي غيرهستهاي باقي ماندهاند از جمله بمبافكنهاي بي1 بي و زيردرياييهاي هستهاي (كه به عوض حمل موشكهاي بالستيك خاص زيردرياييها، موشكهاي درياپايه غيرهستهاي حمل ميكنند)، يا به صورت انبارهاي موشكهاي بالستيك قارهپيما و بمبافكنهاي سنگيني هسند كه ديگر كاربردي ندارند ولي تاكنون تخريب نشدهاند.
وزير دفاع، رئيس ستاد مشترك و فرمانده نيروهاي راهبردي آمريكا از كاهش تسليحاتي در حد محدود كردن تجهيزات راهبردي حمل و پرتاب حمايت كردهاند. اين پيشنهادات به اين شرط بود كه بمبافكنهاي بي1 بي و زيردرياييهاي هستهاي از ليست حسابرسي معاهده حذف شوند و اين شرط نيز در معاهده گنجانده شود كه آمريكا بتواند ناوگان بمبافكنهاي بي52 خود را تنها به توانمندي غيرهستهاي مجهز كند.
با توجه به تحليل بازبيني موضع هستهاي، آمريكا موافقت كرده است كه در معاهده استارت جديد موارد زير لحاظ شود:
*محدوديت 1550 كلاهكهاي راهبردي قابل حسابرسي
*محدوديت جداگانه 700 موشك بالستيك قارهپيما، موشكهاي مستقر شده قابل پرتاب توسط زيردريايي و بمبافكنهاي داراي قابليت حمل سلاحهاي هستهاي
*محدوديت 800 پرتاب كننده موشكهاي بالستيك قارهپيما و پرتابكننده موشكهاي بالستيك زيردريايي.
بنا بر معاهده استارت جديد، بمبافكنهاي داراي قابليت دومنظوره به عنوان يك ابزار واحد حمل و پرتاب سلاحهاي راهبردي و به عنوان يك كلاهك محسوب ميشوند. اين قانون حسابرسي به اين خاطر درك اين واقعيت اينگونه تدوين شده است كه بمبافكنهاي سنگين براي هر دو طرف به عنوان تهديد حمله اوليه نيستند و به طور روزانه هيچ يك از اين بمبافكنها سلاحهاي هستهاي حمل نميكنند. يا شمار اندكي از آنها مسلح به سلاح هستهاي ميشوند.
- آينده قواي سهگانه
بعد از در نظر گرفتن گزينههاي متعددي براي موضع هستهاي راهبردي آمريكا، از قبيل گزينههايي كه شامل برچيدن يكي از قواي سهگانه بود، بازبيني موضع هستهاي به اين جمعبندي رسيد كه براي كاهش طبق برنامه تحت معاهده استارت جديد، آمريكا بايد شمار كوچكتري از قواي سهگانه، موشكهاي بالستيك قارهپيما، موشكهاي بالستيك زيردريايي و بمبافكنهاي سنگين خود را حفظ كند. حفظ هر سه قوا بهترين راه براي حفظ ثبات راهبردي بدون صرف هزينه سنگين بود، ضمن اين كه كشور را دربرابر مشكلات فني احتمالي و آسيبهاي ديگر مصون نگه ميداشت.
هر يك از قواي سهگانه داراي مزيتهايي است كه حفظ هر سه قوا در اين مرحله از كاهش ضروري مي نمود. زيردرياييها هستهاي راهبردي SSBN و موشكهاي بالستيكي كه آنها حمل ميكنند با دوامترين قوه از قواي سهگانه هستهاي آمريكا است. امروزه تهديد فوري يا ميانمدت براي بقاي زيردرياييهاي هستهاي راهبردي آمريكا وجود ندارد اما تهديدات بيشتر يا ديگر مشكلات فني را نمي توان در بلندمدت ناديده گرفت. موشكهاي بالستيك قاره پيماي با كلاهك واحد در ثبات سهم دارند و مانند موشكهاي بالستيك زيردريايي در برابر دفاع هوايي آسيبپذير نيستند. برخلاف موشكهاي قارهپيما و خاص زيردريايي، بمبافكنها در معرض ديد هستند و در بحرانها به عنوان نشانه و علامتي قابل مشاهده به شمار ميروند و ميتوانند بازدارندگي در برابر دشمنان احتمالي را تقويت كرده و به همپيمانان و شركاي آمريكا اطمينان بدهند.
آمريكا ضمن كاهش قابل ملاحظه حجم مصونيت كلي فني خود، توانايي سواركردن كلاهكهاي هستهاي را براي خود حفظ كرده است تا از آن به عنوان مصونيتي در برابر مشكلات آتي در سامانههاي حمل و پرتاب و كلاهكهاي خود، يا مشكلاتي كه ممكن است در نتيجه وخامت اساسي محيط امنيتي پيش آيد، استفاده كند. به عنوان مثال، اگر مشكلي در نوع خاصي از كلاهك موشكهاي بالستيك قارهپيما پيش آيد، مي توان آنها رااز رده خارج كرد يا با كلاهكي از نوع ديگر از كلاهكهاي موشكهاي بالستيك قارهپيما جايگزين كرد يا كلاهكهاي هستهاي ميتوانند بر موشكهاي بالستيك زيردريايي يا بمبافكنهاي سوار شوند.
ادامه دارد...