اخبار و حوادث فراواني كه اين روزها جهان و مردم جهان را در خود گرفته به
ويژه بحرانهاي بزرگ و فتنههاي بينظير سياسي ـ اجتماعي كه مستضعفان و
مسلمانان را مبتلا ساخته در كنار زلزلهها و آتشفشانها گوشهاي بسياري از
مردم سراسر جهان را براي شنيدن اخبار آخرالزّماني تيز كرده است. حتّي برخي
از شبكههاي خبري با تطبيق برخي احاديث با شرايطي كه در منطقة خاورميانه و
شرق اسلامي ميگذرد، سعي در مصداقسازي و شناسايي علائم حتميّة ياد شده در
روايات و اخبار رسيده از سوي حضرات معصومان(ع) ميكنند.
اين همه به جاي خود نيكوست. امّا از چند نكته هم نميتوان غفلت ورزيد؛ چنان كه اين كندوكاو به افراط كشيده شود، به شرط تطبيق درست اين شرايط با اخبار اعلام شده در ميان روايات، پيش از موعد مقرّر ملاحظه و همة آنچه كه در دايرة تشخيص امام معصوم(ع) وارد است، موجب افشاي راز، هوشيار شدن خصم آل محمّد(ص) و آماده شدن بيش از پيش آنها براي سركوب دوستان و ياران حضرت شود. به طور قطع امر ظهور به تعويق افتاده و در آن بداء اتّفاق ميافتد.
به موازات آن، چنان كه اين تطبيق و مصداقسازي نادرست و عجولانه از آب در آيد، انفعال، يأس و سرخوردگي مستضعفان را در پي خواهد داشت و حتّي ممكن است، آنان را در سراشيبي بيخيالي و تباهي چنان بغلطاند كه در آينده، همة آمادگي را براي تجربة حوادث و وقايع جدّي و همراهي با آن شرايط تا ديدار امام(ع) از دست بدهند.
اين تذكّر دوستانه به جملة شيفتگان ظهور مقدّس را مقدّمه ساختم تا عرض كنم بخش عمدة تلاش و سرمايهگزاري خصم آل محمّد(ص)، در همة سالهاي گذشته و همين امروز مصروف آلوده ساختن «جسم و جان» مستضعفان ميشود تا آنان همة استعداد شنيدن كلام حق، دفاع از امام حق و همراهي با ايشان از دست بدهند.
پوشيده نيست كه امام منتظَر براي مردم منتظِر و همراه با اهل انتظار، به اذن الله مراتب و مراحل ظهور تا تأسيس دولت كريمه را پيش ميبرند. مردمي كه مستعدّ استماع كلام امام خود و اجراي فرمان ايشان هستند.
بيترديد عموم شيعيان در ماجراي جانگداز عاشورا خوانده يا از قول سخنرانان شنيدهاند كه امام حسين(ع) در دومين سخنراني خود در روز عاشورا مردم را مخاطب خود ساخته و پرده از راز شگفتي برداشتند. آن راز، راز مُهر شدن قلبهاي مردم و از دست دادن استعداد شنيدن و پذيرش كلام امام زمان و حاضر در ميدان بود. كلام كوبندة امام با عبارت «ويلكم ما عليكم؛ واي بر شما» آغاز ميشود.
در اين باره؛ خوارزمي ميگويد: دومين سخنراني امام(ع) در روز عاشورا بدين صورت بود:
پس از آنكه هر دو سپاه كاملاً آماده گرديد و پرچمهاي لشكر عمر سعد برافراشته شد و صداي طبل و شيپورشان طنين افكند و سپاه دشمن از هر طرف خيمههاي حسين بن علي(ع) را احاطه كردند و مانند حلقة انگشتري در ميان خود گرفتند، آن حضرت از ميان لشكر خويش بيرون آمد و در برابر صفوف دشمن قرار گرفت و از آنان خواست تا سكوت كنند و به سخنان وي گوش فرا دهند، ولي آنان همچنان سر و صدا و هلهله ميكردند كه حسين بن علي(ع) با اين جملات به آرامش و سكوت دعوتشان نمود و فرمود:
ويلكم ما عليكم أن تنصتوا الي فستمعوا قولي...؛
واي بر شما!
چرا گوش فرا نميدهيد تا گفتارم را بشنويد كه هر كس از من پيروي كند، خوشبخت و سعادتمند است و هر كس عصيان و مخالفت ورزد از هلاكشدگان است و همة شما سركش هستيد و با دستور من مخالفت ميكنيد و به گفتارم گوش فرا نميدهيد. آري؛
در اثر هداياي حرامي كه به دست شما رسيده و در اثر غذاهاي حرام و لقمههاي نامشروعي كه شكمهاي شما از آنها انباشته شده، خدا اين چنين بر دلهاي شما مهر زده است! واي بر شما چرا ساكت نميشويد!
دشمنان حق، به خوبي دريافته بودند، سادهترين طريق دور ساختن مردم از امام و قفل ساختن دلها و گوشهايشان از شنيدن حق و تأثير پذيرفتن از آن، آلوده ساختن غذاي آنهاست. شايد تأكيد كلام وحي كه فرموده است: «فلينظر الأنسان إلي طعامه؛ پس انسان به غذايي كه ميخورد نظر كند.» ناظر بر همين معنا باشد.
آنچه كه به خورد جسم و جان خلق عالم داده ميشود، سرنوشت آنان را هم رقم ميزند به عبارت ديگر، اين تأمين كنندة خوراك جسم و جان مردم است كه سرنوشت آنها را معلوم ميسازد. بگرديد تا دريابيد سرنوشت مردم و حتّي زمينهسازي يا سدسازي در مقابل حادثة شريف ظهور را چه كسي يا چه كساني تعيين ميكنند. اين خوراك تنها «غذاي جسم» را شامل نميشود. خوراك جان كه همان علم و معرفت است، مهمتر است.
رسول خدا(ص) در تقسيم علم فرمودند: «العلم علمان، علم الأبدان و علم الأديان» علم دو گونه يا دو دسته است، علم بدنها و علم اديان؛ يعني آنچه كه مربوط به جسم ميشود و ديگري آنچه مربوط به جان ميشود. «خوراك جسم و جان» مردم را بايد دريافت.
در حديث ديگري ميفرمايند: «العلم اكثر من أن يحصي فخذ من كلّ شيء أحسنه» علوم بيشتر و گستردهتر از اين است كه احصاء شود، پس وظيفة شماست كه از هر چيزي دنبال بهترين آن باشيد.
گمان ميكنيد آنچه كه يهود و تابعان و ياران دانسته و ندانسته يهود در انبان جسم و جان مردم و مستضعفان سراسر جهان ريختهاند و همچنان نيز ميريزند، دلي و گوشي براي كسي باقي گذاشته كه در هنگامة خوف و خطر مثل روز سخت عاشورا مستمع كلام امام زمان(ع) باشد؟ همراهي و رزم در ميدان پيشكش!
در هنگام شادي و برخورداري و امنيّت همة خلق عالم شجاع و سخي و عفيف مينمايند.
اگر كسي يا كساني قصد گفتوگوي مهدوي و انتظار دارند، لاجرم بايد همة همّت خود را صرف تطهير جسم و جان مردم از غذاي آلوده كنند، تا گوشها و دلها آزاد و رها شود و مستعدّ شنيدن دعوت امام و اعلام لبّيك به ايشان.
در عصر ما، دو صنعت بزرگ «خوراكسازي» براي جسم و جان مردم را يهوديان در اختيار گرفتهاند و با كنترل كامل به آن جهت ميدهند.
اگر چيزي هم از دست آنها خارج مانده، عوامل بيجيره و مواجب منفعل آنها در كشورهاي مستضعفنشين، آن همه را در مسير و راستاي خواست يهود قرار ميدهند.
از دستكاري ژنتيكي دانهها و موادّ غذايي كه به صورت جدّي و سازمان يافته انجام ميشود بگيريد تا حلقههاي آخر آن يعني فستفودها يا همان غذاهاي آماده و... .
اين زنجيرة غذاي جسم مردم است، آميخته با چاشني گزندة حرام و شبهه و ربا و... كه بحث مستقلي ميطلبد.
زنجيرة دوم مربوط به خوراك جان مردم است. همان كه مجموعهاي از كمپانيهاي رؤياساز هاليوودي، خبرگزاريهاي جهاني، شبكههاي ماهوارهاي، اينترنت و بالأخره، دست آخر روزنامهها و نشريّات زرد و كتب ترجمه و منتشر شده، آزاد از هر امر و نهي آنها را تدارك ميبينند.
چند سال قبل در سفري كه به فرانسه داشتم، از نزديك ناظر عملكرد سازماني بودم كه وظيفهاش كنترل كامل رسانههاي شنيداري و ديداري فرانسه و پالايش برنامههاي آنها از آثار آمريكايي بود. شبانه روز در اين سازمان بزرگ توسط كارشناسان خبره و دستگاههاي مدرن برنامههاي كليّة شبكههاي شنيداري و ديداري كنترل ميشد تا مبادا كه آنان لحظهاي از قوانين و مقرّرات وضع شده دربارة پخش آثار آمريكايي كه بسيار هم محدود كننده بود، عدول كنند. اين برنامهها شامل موسيقي، فيلم، خبر و... ميشد.
در حالي كه همة جهان از آثار غربي و اروپايي مينالند، فرانسويها از آثار آمريكايي و هاليوودي مينالند و با تمهيداتي دست به كنترل، تصفيه ميزنند.
ساكنان كشورهاي شرقي و مسلمان، محصولات كمپانيهاي رؤياساز هاليوود و امثالهم را تنها وسيلة سرگرمي و تفنّن ميشناسند از همين رو، تماشاي فيلم در ميان آنها تداعي كنندة تخمه و ساندويچ بوده، همة اسباب بيخيالي، بيوضعي و انفعال. درست در همين اوقات بيوضعي، محصولات سينمايي، كتب داستاني، موسيقي و غيره كار خود را ميكنند.
همة تعاريف از بودن، زيستن و نحوة گذران حيات را جابهجا ميكنند و تمامي نمونهها و نمادهاي دلخواه رؤياسازان را جايگزين ميسازند تا همة ساكنان زمين، آنچنان كه آنها ميخواهند و مطلوب خود و حافظ منافع ميشناسند، عمل كنند. بينديشند و در مسير تعيين شده مشي كنند. در نقاط عطف مهم، همين آموزههاي جايگير شده در ناخودآگاه، كار خود را ميكند.
همة اهداف و خاستگاه صليب و صهيون را كه دستگاههاي سياسي و نظامي دنبال نميكنند. بسترساز اجزاي كليّة استراتژيهاي سياسي نظامي غرب، رسانههاي غربياند. اين اسباب به ظاهر فرهنگي، همة مستضعفان را براي راحتتر خورده شدن و با پاي خويش به دام فرو غلطيدن مهيّا ميسازند.
كمتر كسي از جايگاه، اهمّيت و نقش تعيين كنندة «فرهنگ» و فعّاليتهاي فرهنگي آگاهي كامل دارد. مديران اجرايي، محصولات فرهنگي را به مثابة فرهنگ ميگيرند. از اين رو سخت بستة صورت محصولاتند. به همين دليل هماره در انديشة وارد ساختن اين محصولات به قيمت ارزان از فروشگاه بزرگ غربياند.
گاه ديگر در وقت تصميمسازي نيز، همة همّت خود را مصروف كپيبرداري محصولات چند رسانهاي غربي در صورت و محتوا ميسازند.
گاهي نيز اين عمل نابهخردانه را با اين توجيه همراه ميكنند كه، چون مردم از موسيقي و آثار لوسآنجلسي استقبال ميكنند و از بازار آزاد كالاي مورد نيازشان را ميخرند، خود با توليد مشابه اين آثار بازار و ذهن مردم را تحت كنترل ميگيريم. از همين جا «موسيقي مشابه، خوانندگان مشابه و فيلمهاي مشابه» فراوان داريم. همگي با پروانه و آرم و نشان اسلامي توليد ميشوند و از آنجا كه اين آثار بسيار بد و كليشهاي ساخته ميشوند، باعث مضحكه و خنده نيز ميشود. در جايي يا اثري با خبر شدم كه «شجاع الدّين شفا» فراماسونر و سرسپردة دستگاه ماسوني پهلوي گفته بود كه ما مأموران خود را چنان پرورده و در دستگاه كاشتهايم كه خلاصي از دست ما و اهداف ما به اين سادگي ممكن نيست. سخني با اين مضمون نقل شده بود. درست يا غلط بودن اين نقل قول مهم نيست. مهم آن است كه بسياري از محصولات فرهنگي ما، ردّ و نشان اين مأموران دانسته يا ندانسته را برملا ميسازند.
انتشار عناوين بيشماري از كتب ضالّة و مضلّة فرق و نحلهها، رمانها و داستانها و... را كه قفسههاي كتابفروشي را مملوّ ساختهاند از كجا و چگونه سر بر آوردهاند. انتشار آثاري شناخته شده از نويسندگاني چون «دون براون» كه توسط چندين ناشر به طور هم زمان ترجمه و منتشر ميشود، حاصل يك اتّفاق ساده است؟
ترجمه و دوبلة آخرين آثار روز سينمايي هاليوود كه جملگي با جهتگيري خاصّ فرهنگي و حتّي سياسي ـ اجتماعي عليه مستضعفان ساخته شدهاند را بايد بر عنوان يك سوءتفاهم شناخت؟
هر كس كه اطّلاعات اندكي از رسانه، پروپاگاند و نقش حيرتانگيز نمادها در انتقال غيرمستقيم، امّا مؤثّر آموزههاي مورد نظر كارگردانان و صاحبان كمپانيهاي رؤياساز داشته باشد، به خوبي درمييابد كه همة ابتذال در صورت و سينة زنان هنرپيشه منحصر نميشود كه بتوان با چند دستگاه كامپيوتر و چند تكنسين آن را پوشش داد يا صحنههاي مورد نظر را از ميان فيلم برداشت. اين سخن بس كودكانه است، اگر گفته شود، مردم اين آثار را ديدهاند يا از كنار خيابان با قيمت اندكي خريدهاند، ديگر چه باك.
عذر بدتر از گناه كه نميتوان آورد. از كاهلي و عدم نظارت و كنترل ماست كه باز مكّارة فيلم و موسيقي به صحن كليّة خواروبارفروشيهاي شهر و روستا كشيده شده است. سرمايهگزاري كلان براي بازسازي صحنهها و ترجمه و دوبلة سريالهاي تلويزيوني آمريكايي، همچون «لاست» و... با هيچ دليل و برهاني پذيرفته نيست. چنان كه برخي شواهد حكايت از آن دارد كه مقدّمات اين خدمت به اهالي فرهنگ با رقمي قريب به يكصد ميليون تومان فراهم آمده است.
به همان سان كه تمديد اعتبار مجوّز فعّاليت حمايت كنندگان شبكة صهيونيستي «فارسي وان» كه به گزارش شبكة اطّلاعرساني «جهان» اين رقم حمايتي بالغ بر 500 هزار دلار در ماه ميشود، پذيرفتة هيچ كس نيست.
بيگمان «چشمها را بايد شست جور ديگر بايد ديد!»
نويسنده:اسماعيل شفيعي سروستاني ادامه مطلب
اين همه به جاي خود نيكوست. امّا از چند نكته هم نميتوان غفلت ورزيد؛ چنان كه اين كندوكاو به افراط كشيده شود، به شرط تطبيق درست اين شرايط با اخبار اعلام شده در ميان روايات، پيش از موعد مقرّر ملاحظه و همة آنچه كه در دايرة تشخيص امام معصوم(ع) وارد است، موجب افشاي راز، هوشيار شدن خصم آل محمّد(ص) و آماده شدن بيش از پيش آنها براي سركوب دوستان و ياران حضرت شود. به طور قطع امر ظهور به تعويق افتاده و در آن بداء اتّفاق ميافتد.
به موازات آن، چنان كه اين تطبيق و مصداقسازي نادرست و عجولانه از آب در آيد، انفعال، يأس و سرخوردگي مستضعفان را در پي خواهد داشت و حتّي ممكن است، آنان را در سراشيبي بيخيالي و تباهي چنان بغلطاند كه در آينده، همة آمادگي را براي تجربة حوادث و وقايع جدّي و همراهي با آن شرايط تا ديدار امام(ع) از دست بدهند.
اين تذكّر دوستانه به جملة شيفتگان ظهور مقدّس را مقدّمه ساختم تا عرض كنم بخش عمدة تلاش و سرمايهگزاري خصم آل محمّد(ص)، در همة سالهاي گذشته و همين امروز مصروف آلوده ساختن «جسم و جان» مستضعفان ميشود تا آنان همة استعداد شنيدن كلام حق، دفاع از امام حق و همراهي با ايشان از دست بدهند.
پوشيده نيست كه امام منتظَر براي مردم منتظِر و همراه با اهل انتظار، به اذن الله مراتب و مراحل ظهور تا تأسيس دولت كريمه را پيش ميبرند. مردمي كه مستعدّ استماع كلام امام خود و اجراي فرمان ايشان هستند.
بيترديد عموم شيعيان در ماجراي جانگداز عاشورا خوانده يا از قول سخنرانان شنيدهاند كه امام حسين(ع) در دومين سخنراني خود در روز عاشورا مردم را مخاطب خود ساخته و پرده از راز شگفتي برداشتند. آن راز، راز مُهر شدن قلبهاي مردم و از دست دادن استعداد شنيدن و پذيرش كلام امام زمان و حاضر در ميدان بود. كلام كوبندة امام با عبارت «ويلكم ما عليكم؛ واي بر شما» آغاز ميشود.
در اين باره؛ خوارزمي ميگويد: دومين سخنراني امام(ع) در روز عاشورا بدين صورت بود:
پس از آنكه هر دو سپاه كاملاً آماده گرديد و پرچمهاي لشكر عمر سعد برافراشته شد و صداي طبل و شيپورشان طنين افكند و سپاه دشمن از هر طرف خيمههاي حسين بن علي(ع) را احاطه كردند و مانند حلقة انگشتري در ميان خود گرفتند، آن حضرت از ميان لشكر خويش بيرون آمد و در برابر صفوف دشمن قرار گرفت و از آنان خواست تا سكوت كنند و به سخنان وي گوش فرا دهند، ولي آنان همچنان سر و صدا و هلهله ميكردند كه حسين بن علي(ع) با اين جملات به آرامش و سكوت دعوتشان نمود و فرمود:
ويلكم ما عليكم أن تنصتوا الي فستمعوا قولي...؛
واي بر شما!
چرا گوش فرا نميدهيد تا گفتارم را بشنويد كه هر كس از من پيروي كند، خوشبخت و سعادتمند است و هر كس عصيان و مخالفت ورزد از هلاكشدگان است و همة شما سركش هستيد و با دستور من مخالفت ميكنيد و به گفتارم گوش فرا نميدهيد. آري؛
در اثر هداياي حرامي كه به دست شما رسيده و در اثر غذاهاي حرام و لقمههاي نامشروعي كه شكمهاي شما از آنها انباشته شده، خدا اين چنين بر دلهاي شما مهر زده است! واي بر شما چرا ساكت نميشويد!
دشمنان حق، به خوبي دريافته بودند، سادهترين طريق دور ساختن مردم از امام و قفل ساختن دلها و گوشهايشان از شنيدن حق و تأثير پذيرفتن از آن، آلوده ساختن غذاي آنهاست. شايد تأكيد كلام وحي كه فرموده است: «فلينظر الأنسان إلي طعامه؛ پس انسان به غذايي كه ميخورد نظر كند.» ناظر بر همين معنا باشد.
آنچه كه به خورد جسم و جان خلق عالم داده ميشود، سرنوشت آنان را هم رقم ميزند به عبارت ديگر، اين تأمين كنندة خوراك جسم و جان مردم است كه سرنوشت آنها را معلوم ميسازد. بگرديد تا دريابيد سرنوشت مردم و حتّي زمينهسازي يا سدسازي در مقابل حادثة شريف ظهور را چه كسي يا چه كساني تعيين ميكنند. اين خوراك تنها «غذاي جسم» را شامل نميشود. خوراك جان كه همان علم و معرفت است، مهمتر است.
رسول خدا(ص) در تقسيم علم فرمودند: «العلم علمان، علم الأبدان و علم الأديان» علم دو گونه يا دو دسته است، علم بدنها و علم اديان؛ يعني آنچه كه مربوط به جسم ميشود و ديگري آنچه مربوط به جان ميشود. «خوراك جسم و جان» مردم را بايد دريافت.
در حديث ديگري ميفرمايند: «العلم اكثر من أن يحصي فخذ من كلّ شيء أحسنه» علوم بيشتر و گستردهتر از اين است كه احصاء شود، پس وظيفة شماست كه از هر چيزي دنبال بهترين آن باشيد.
گمان ميكنيد آنچه كه يهود و تابعان و ياران دانسته و ندانسته يهود در انبان جسم و جان مردم و مستضعفان سراسر جهان ريختهاند و همچنان نيز ميريزند، دلي و گوشي براي كسي باقي گذاشته كه در هنگامة خوف و خطر مثل روز سخت عاشورا مستمع كلام امام زمان(ع) باشد؟ همراهي و رزم در ميدان پيشكش!
در هنگام شادي و برخورداري و امنيّت همة خلق عالم شجاع و سخي و عفيف مينمايند.
اگر كسي يا كساني قصد گفتوگوي مهدوي و انتظار دارند، لاجرم بايد همة همّت خود را صرف تطهير جسم و جان مردم از غذاي آلوده كنند، تا گوشها و دلها آزاد و رها شود و مستعدّ شنيدن دعوت امام و اعلام لبّيك به ايشان.
در عصر ما، دو صنعت بزرگ «خوراكسازي» براي جسم و جان مردم را يهوديان در اختيار گرفتهاند و با كنترل كامل به آن جهت ميدهند.
اگر چيزي هم از دست آنها خارج مانده، عوامل بيجيره و مواجب منفعل آنها در كشورهاي مستضعفنشين، آن همه را در مسير و راستاي خواست يهود قرار ميدهند.
از دستكاري ژنتيكي دانهها و موادّ غذايي كه به صورت جدّي و سازمان يافته انجام ميشود بگيريد تا حلقههاي آخر آن يعني فستفودها يا همان غذاهاي آماده و... .
اين زنجيرة غذاي جسم مردم است، آميخته با چاشني گزندة حرام و شبهه و ربا و... كه بحث مستقلي ميطلبد.
زنجيرة دوم مربوط به خوراك جان مردم است. همان كه مجموعهاي از كمپانيهاي رؤياساز هاليوودي، خبرگزاريهاي جهاني، شبكههاي ماهوارهاي، اينترنت و بالأخره، دست آخر روزنامهها و نشريّات زرد و كتب ترجمه و منتشر شده، آزاد از هر امر و نهي آنها را تدارك ميبينند.
چند سال قبل در سفري كه به فرانسه داشتم، از نزديك ناظر عملكرد سازماني بودم كه وظيفهاش كنترل كامل رسانههاي شنيداري و ديداري فرانسه و پالايش برنامههاي آنها از آثار آمريكايي بود. شبانه روز در اين سازمان بزرگ توسط كارشناسان خبره و دستگاههاي مدرن برنامههاي كليّة شبكههاي شنيداري و ديداري كنترل ميشد تا مبادا كه آنان لحظهاي از قوانين و مقرّرات وضع شده دربارة پخش آثار آمريكايي كه بسيار هم محدود كننده بود، عدول كنند. اين برنامهها شامل موسيقي، فيلم، خبر و... ميشد.
در حالي كه همة جهان از آثار غربي و اروپايي مينالند، فرانسويها از آثار آمريكايي و هاليوودي مينالند و با تمهيداتي دست به كنترل، تصفيه ميزنند.
ساكنان كشورهاي شرقي و مسلمان، محصولات كمپانيهاي رؤياساز هاليوود و امثالهم را تنها وسيلة سرگرمي و تفنّن ميشناسند از همين رو، تماشاي فيلم در ميان آنها تداعي كنندة تخمه و ساندويچ بوده، همة اسباب بيخيالي، بيوضعي و انفعال. درست در همين اوقات بيوضعي، محصولات سينمايي، كتب داستاني، موسيقي و غيره كار خود را ميكنند.
همة تعاريف از بودن، زيستن و نحوة گذران حيات را جابهجا ميكنند و تمامي نمونهها و نمادهاي دلخواه رؤياسازان را جايگزين ميسازند تا همة ساكنان زمين، آنچنان كه آنها ميخواهند و مطلوب خود و حافظ منافع ميشناسند، عمل كنند. بينديشند و در مسير تعيين شده مشي كنند. در نقاط عطف مهم، همين آموزههاي جايگير شده در ناخودآگاه، كار خود را ميكند.
همة اهداف و خاستگاه صليب و صهيون را كه دستگاههاي سياسي و نظامي دنبال نميكنند. بسترساز اجزاي كليّة استراتژيهاي سياسي نظامي غرب، رسانههاي غربياند. اين اسباب به ظاهر فرهنگي، همة مستضعفان را براي راحتتر خورده شدن و با پاي خويش به دام فرو غلطيدن مهيّا ميسازند.
كمتر كسي از جايگاه، اهمّيت و نقش تعيين كنندة «فرهنگ» و فعّاليتهاي فرهنگي آگاهي كامل دارد. مديران اجرايي، محصولات فرهنگي را به مثابة فرهنگ ميگيرند. از اين رو سخت بستة صورت محصولاتند. به همين دليل هماره در انديشة وارد ساختن اين محصولات به قيمت ارزان از فروشگاه بزرگ غربياند.
گاه ديگر در وقت تصميمسازي نيز، همة همّت خود را مصروف كپيبرداري محصولات چند رسانهاي غربي در صورت و محتوا ميسازند.
گاهي نيز اين عمل نابهخردانه را با اين توجيه همراه ميكنند كه، چون مردم از موسيقي و آثار لوسآنجلسي استقبال ميكنند و از بازار آزاد كالاي مورد نيازشان را ميخرند، خود با توليد مشابه اين آثار بازار و ذهن مردم را تحت كنترل ميگيريم. از همين جا «موسيقي مشابه، خوانندگان مشابه و فيلمهاي مشابه» فراوان داريم. همگي با پروانه و آرم و نشان اسلامي توليد ميشوند و از آنجا كه اين آثار بسيار بد و كليشهاي ساخته ميشوند، باعث مضحكه و خنده نيز ميشود. در جايي يا اثري با خبر شدم كه «شجاع الدّين شفا» فراماسونر و سرسپردة دستگاه ماسوني پهلوي گفته بود كه ما مأموران خود را چنان پرورده و در دستگاه كاشتهايم كه خلاصي از دست ما و اهداف ما به اين سادگي ممكن نيست. سخني با اين مضمون نقل شده بود. درست يا غلط بودن اين نقل قول مهم نيست. مهم آن است كه بسياري از محصولات فرهنگي ما، ردّ و نشان اين مأموران دانسته يا ندانسته را برملا ميسازند.
انتشار عناوين بيشماري از كتب ضالّة و مضلّة فرق و نحلهها، رمانها و داستانها و... را كه قفسههاي كتابفروشي را مملوّ ساختهاند از كجا و چگونه سر بر آوردهاند. انتشار آثاري شناخته شده از نويسندگاني چون «دون براون» كه توسط چندين ناشر به طور هم زمان ترجمه و منتشر ميشود، حاصل يك اتّفاق ساده است؟
ترجمه و دوبلة آخرين آثار روز سينمايي هاليوود كه جملگي با جهتگيري خاصّ فرهنگي و حتّي سياسي ـ اجتماعي عليه مستضعفان ساخته شدهاند را بايد بر عنوان يك سوءتفاهم شناخت؟
هر كس كه اطّلاعات اندكي از رسانه، پروپاگاند و نقش حيرتانگيز نمادها در انتقال غيرمستقيم، امّا مؤثّر آموزههاي مورد نظر كارگردانان و صاحبان كمپانيهاي رؤياساز داشته باشد، به خوبي درمييابد كه همة ابتذال در صورت و سينة زنان هنرپيشه منحصر نميشود كه بتوان با چند دستگاه كامپيوتر و چند تكنسين آن را پوشش داد يا صحنههاي مورد نظر را از ميان فيلم برداشت. اين سخن بس كودكانه است، اگر گفته شود، مردم اين آثار را ديدهاند يا از كنار خيابان با قيمت اندكي خريدهاند، ديگر چه باك.
عذر بدتر از گناه كه نميتوان آورد. از كاهلي و عدم نظارت و كنترل ماست كه باز مكّارة فيلم و موسيقي به صحن كليّة خواروبارفروشيهاي شهر و روستا كشيده شده است. سرمايهگزاري كلان براي بازسازي صحنهها و ترجمه و دوبلة سريالهاي تلويزيوني آمريكايي، همچون «لاست» و... با هيچ دليل و برهاني پذيرفته نيست. چنان كه برخي شواهد حكايت از آن دارد كه مقدّمات اين خدمت به اهالي فرهنگ با رقمي قريب به يكصد ميليون تومان فراهم آمده است.
به همان سان كه تمديد اعتبار مجوّز فعّاليت حمايت كنندگان شبكة صهيونيستي «فارسي وان» كه به گزارش شبكة اطّلاعرساني «جهان» اين رقم حمايتي بالغ بر 500 هزار دلار در ماه ميشود، پذيرفتة هيچ كس نيست.
بيگمان «چشمها را بايد شست جور ديگر بايد ديد!»
نويسنده:اسماعيل شفيعي سروستاني