بدحجابي يكي از مسايل و چالشهاي جدي در حوزه اخلاق اجتماعي محسوب ميشود.
در اين مقاله به ريشهيابي بدحجابي در جامعه و عوامل اخلاقي آن
پرداختهايم.
بدحجابي و جلوهگري زنان در برابر مردان بيگانه از عوامل فراواني برخوردار است كه ضمن بحث در مورد آنها به درمان هر يك اشاره ميكنيم. در اين مقاله به 6 مورد از اين عوامل اشاره مي كنيم و در مقاله ي بعد 7 علت ديگر را مورد بررسي قرار مي دهيم :
بقيه در ادامه
1ـ كسب موقعيت
انسان موقعيتطلب است و همواره ميخواهد در ميان مردم از جايگاهي درخور توجه برخوردار باشد.
چنين جايگاهي به دو صورت حقيقي و كاذب محقق ميشود. موقعيت حقيقي در اثر تحصيل علم و فضايل اخلاقي به دست ميآيد ، اما برخي زنان كه فاقد اين ارزشها هستند با نمايش زيباييها و جاذبههاي طبيعي و ساختگي زنانه خود سعي در جلب توجه ديگران ميكنند تا به كمبودهاي باطني خود پاسخ دهند. غافل از آنكه هرگز كسي نمايش زيباييهاي زنانه را دليل بر شخصيت و جايگاه ارزشي او نميگيرد. بيحجابي، زن را صاحب فضيلت نميكند بلكه از او عروسكي ميسازد كه با رشد و تعالي فاصلهها دارد ضمن اينكه موقعيتهاي حاصل از تحركات جنسي تنها نزد بيماردلاني به وجود ميآيد كه خود كمترين ارزشي ندارند.
زن اگر محروم از فضايل و ارزشهاي انساني باشد اگر سراسر وجود خود را به طلا و زينتها و لباسهاي فاخر تزيين كند ذرهاي بر ارزش حقيقي او افزوده نخواهد شد چه اينكه هزار من تزيين و زيبايي به يك جو تقوا نميارزد.
تحصيل موقعيت جز از راه به دست آوردن زيباييهاي باطني و فضايل انساني و كمك پروردگار عالم ميسر نيست.
2ـ ضعف ايمان
بيحجابي فقر فرهنگ ديني است. فرامين الهي و ازجمله حجاب اسلامي از سوي خداي تعالي به بشر ابلاغ شده است و عمل به آنها جز در پرتوي ايمان به پروردگار عالم كه ريشه اصلي عمل است ميسر نخواهد بود. بنابراين كساني كه از اعتقاد به خداوند در شك و ترديد به سر ميبرند و قلب آنها از ايمان به خداوند و محاسبه روز جزا به مقام اطمينان نرسيده است در عمل به دستورات الهي تسامح ميورزند و تا زماني كه اين مشكل اعتقادي برطرف نشود بهبودي حاصل نميشود. چرا كه ايمان به خدا مادر ارزشها است.
3ـ دگرآزاري
ريشه خودنمايي و بدحجابي بسياري از زنان،عقده دگرآزاري است. برانگيختن تمايلات ديگري همراه با محروم كردن او يك بيماري دگرآزاري است. نظير اينكه شخصي غذايي را به انسان گرسنهاي ارايه دهد و تمايل او را به آن غذا برانگيزد و از آن محرومش كند. دگرآزاري جنسي نيز به اين است كه زني خود را بيارايد و در معرض ديد ديگران قرار دهد تا تمايلات او برانگيخته شود و بدون پاسخ بماند. اگرچه اين حركت، مردان جامعه را عقدهمند ميكند اما زنان بيمار از حركت خود لذت ميبرند. بايد به چنين زناني گفت آزار دادن مردان جز اينكه گناهي بر گناه خودنمايي آنها ميافزايد اثر ديگري ندارد، ضمن اينكه آزار ديگران با هيچ منطق و وجداني سازگار نيست. چه اينكه تبديل مردان و جوانان سالم جامعه به انسانهاي عقدهاي كه با شرافت يك زن سازگاري ندارد.
تقليد از غرب يكي از مشكلات ديرينه تعدادي از زنان مسلمان بوده است كه بدون كمترين تفكر و تحليلي از زندگي زن غربي به او اظهار تمايل كردهاند.
4ـ غربزدگي
تقليد از غرب يكي از مشكلات ديرينه تعدادي از زنان مسلمان بوده است كه بدون كمترين تفكر و تحليلي از زندگي زن غربي به او اظهار تمايل كردهاند. خميرمايه اصلي اين تقليد را جهل و هوس تشكيل ميدهد. ترسيم گوشهاي از آنچه بر زن غربي ميگذرد، ميتواند پرده تاريك جهل فريبخوردگان جوامع غربي را پاره كند تا به خود آيند.
غرب بعد از رنسانس و انقلاب صنعتي خود زندگي زن را به طور كلي متحول كرد و بيرحمانه او را از ارزشهاي خود تهي گردانيد و اسرار و زيباييهاي او را در معرض نمايش همگان قرار داد. غرب در برابر گرفتن حجاب زن چيزي به او نداده است بلكه به دنبال آن ارزشهاي ديگر او را ربوده است به گونهاي كه زن غربي فقيرترين زن عالم است و اين به خاطر سادگي و فريبخوردگي تاريخي عهد رنسانس است. اگر زن غربي همانند زن ايراني مقاومت ميكرد و با اتكا بر دين به مبارزه با افزونطلبيهاي مردان ميپرداخت به پيروزي ميرسيد اما تسليم شد و بزرگترين ضربههاي تاريخي را كه به واژگوني او منتهي شد دريافت كرد. ضربههايي كه بر زن غربي وارد شد كفاره سرپيچي او از حجاب و عفافي است كه خداوند در همه اديان براي زن واجب فرموده است.
5ـ زيباييطلبي
برخي دختران و زنان ميل دارند به صورتي زيبا نزد ديگران حضور يابند و با توجه به اينكه حجاب ديني زيباييهاي آنها را پوشش ميدهد سعي در ناقص كردن حجاب خود دارند. به همين منظور بخشي از موهاي سر و گردن خود را به نمايش ميگذارند و .....و غافلند كه سادگي زن، خود نوعي زيبايي ارزشي را به همراه دارد .
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: صيانه المراه انعم الحالها و ادوم لجمالها (1)
پوشيدگي براي زن سودمندتر و زيبايي او را پايدارتر ميسازد.
جوانان بيتقوا از دختران خودنما براي لذتهاي موقتي و تفريحات زودگذر خود استقبال ميكنند. اما هيچگاه آنها را به همسري شرعي و قانوني خود نميپذيرند و به تعبيري ديگر دختران خودنما در چشمها جا دارند و زنان پوشيده در دلها مأوا گرفتهاند.
6ـ ازدواج
عدهاي از دختران، خودنمايي و سپس ارتباط با نامحرم را پلي براي رسيدن به ازدواج ميپندارند. آنها گمان بردهاند كه اظهار زيباييها ميتواند جوانان را به آنها راغب كند . غافل از اينكه جوانان با همه خوشروييهايي كه با دختران دارند به ازدواج با آنها تن نخواهند داد. بيتقواترين مرد جامعه براي ازدواج خود به دنبال عفيفترين دختر ميرود. همه جوانان دوست دارند دختري را براي همسري خود گزينش كنند كه براي يك مرتبه طرح دوستي و خوشگذراني با جوان ديگري نداشته است و اسرار و زيباييهاي جسماني خود را تابلوي نامحرمان نكرده باشد.
بنابراين بدحجابي و حركتهاي خلاف عفت چشمانداز خوبي براي ازدواج ندارد و اگر ازدواجي به خاطر جاذبههاي جنسي صورت پذيرد از بنيان محكمي برخوردار نخواهد بود. راه ازدواج در رعايت تقوا و درخواست از خداوند و توسل به پيامبر(ص) و اهل بيت او است.
در مقاله ي بعد 7 علت ديگر را كه شامل " تقليد ، خانواده ، عملكرد دستگاههاي ذيربط ، مدگرايي ، ملامت ديگران ، اظهار غناي مالي و ضعف حيا " مي باشد را مورد بررسي قرار خواهيم داد .
7ـ ضعف حيا
ضعف اين صفت از سستي اعتقاد به مبدأ و معاد سرچشمه ميگيرد و بيحجابي از مصاديق بارز بيحيايي است كه از ضعف ايمان ناشي ميشود.
امام صادق(ع) فرموده است: ايمان ندارد كسي كه حيا ندارد.
پيامبر اكرم(ص) فرموده است: خدا حيا و پوشيدگي بندگانش را دوست دارد.
پوشش و حيا تفكيك ناپذيرند و تا جلوهاي از حيا در زني وجود داشته باشد، پوشش او نيز با جديت مراعات ميشود.
زنان با حيا كساني هستند كه با پوشش كامل خود از نمايش بدن، موهاي سر و زينتهاي خود شرم ميورزند. پاكي قلب زنان خودنما به سخن ستمكاري شبيه است كه لاف ترحم سر مي دهد. زناني كه اسرار زيباييهاي جسماني خود را به نمايش گذاردهاند ، پرده بين خود و خدا را دريدهاند. كامياب كردن چشمهاي گرسنه نامحرمان كمترين ساز شي با پاكي و نجابت ندارد و عفيفبودن زن بدحجاب از القائات بياعتبار شيطان است. بدحجابي از آفات پاكدامني به شمار ميرود و اساساً زنان پاكدامني كه از موقعيت سالم روحي برخوردارند از گناهان جنسي پرهيز دارند و بيحجابي يك انحراف جنسي است.
اميرالمؤمنين(ع) فرموده است: كسي كه پاكدامني پيشه كند ، گناهانش كم و در نزد خدا منزلتي عظيم دارد.
بيحيايي زنان و دختران جوان غالباً از دوستان بيحيا، فيلمهاي مبتذل، جهل به ارزش والاي عفت و حيا و فرهنگ اقوام و خانواده بهويژه روحيه مادر و پدر سرچشمه ميگيرد .
مسايل اخلاقي و تربيتي از ظرافتي خاص برخوردارند و از پايينترين سنين عمر كودك شكل ميگيرند. اين اشتباه بزرگ است كه به مسايل تربيتي مربوط به شرم و حياي دختران تا 9 سالگي توجه نشود آنگاه با رسيدن زمان تكليف از آنها خواسته شود تا يكباره در خود انقلاب كنند و مسير چند ساله خود را عوض كنند. امور تربيتي انقلاببردار نيست بلكه حقايقي هستند كه بايد به تدريج شكل گيرند. حجاب يك فرهنگ است كه از ساليان قبل از تكليف بايد مورد توجه و ممارست قرار گيرد.
در هر صورت از جمله ريشهها و مباني خودنمايي و بدحجابي زنان ضعف صفت ارزشمند حيا است. صفتي كه وجود آن به زن ارزشي بزرگ ميبخشد و فقدان آن او را از خاك پستتر ميسازد.
8 ـ اظهار غناي مالي
ريشه خودنمايي برخي زنان تفاخر و خودنماييهاي مالي است. دوست دارند ديگران شاهد برخورداريهاي مالي آنها باشند و تفاوتي نخواهد بود كه بيننده زن باشد يا مرد. به همين منظور النگوهاي خود را به نمايش ميگذارند و حلقه يا گردنبند گرانقيمت خود را در معرض ديد ديگران قرار ميدهند و لباسهاي فاخر به تن ميكنند. آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات ميدانند و اين به معناي آن است كه ارزش الهي و انساني خود را در حد طلاي دنيا پايين آوردهاند و برخي خود را در طلا خلاصه كردهاند.
شيطان همه را به يك راه منحرف نميسازد بلكه هر كسي را با توجه به برخورداريها و نوع هوسي كه دارد از راه خدا دور ميكند.
چنين زناني بايد انديشه كنند كه اينگونه فخر كردنهاي مالي همراه با جاذبههاي زنانه، تمايلات نامحرمان را برميانگيزد و چه بسا موجوديت مالي آنها را طعمه ديگران سازد. بينش چنين زناني بسيار سطحي و ظاهر بينانه است. اگر آگاه شوند كه انسان خليفه خداست و ميتواند ارزشي برتر از ملايك داشته باشد، روحيه و عملكرد آنها عوض ميشود و ديگر حاضر نخواهند بود براي يك لحظه خود و دارايي خويش را وسيله معصيت خود و غفلت مردان جامعه كنند.
9ـ ملامت ديگران
يكي از ريشههاي بدحجابي و خودنمايي دختران و زنان ملامت اعضاي خانواده، فاميل و دوستان است. چه بانواني كه به خاطر سلامت نفسي كه دارند، ميخواهند از حجاب ديني كامل برخوردار باشند اما راهزنان راه خدا به آنها شبيخون ميزنند و زبان به ملامت ميگشايند. گاهي ملامتها از سوي مردان فاميل صورت ميگيرد. ريشه اصلي ملامت اكثر اين افراد هواهاي نفساني آنهاست. زيرا با بيحجابي و خودنمايي زنان و دختران بهتر ميتوانند به لذتهاي نامشروع خود دست يابند.
10ـ مدگرايي
مدگرايي روحيه خاصي است كه برخي زنان به آن مبتلا ميشوند. مدگرايي در جامعه نتيجه غلبه شهوت و تنوع طلبي افراطي است كه فراموشي دين و عقل را به همراه دارد.
مدگرا سعي دارد همواره از تازههاي لباس و آرايش مطلع شود و با هر زحمت و قيمتي كه هست از آنها بهره گيرد. مدگرايي در جامعه نتيجه غلبه شهوت و تنوع طلبي افراطي است كه فراموشي دين و عقل را به همراه دارد. شهوت لباس، زنان و دختران مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است. مدسازان پشت پرده كه با تحقيقات وسيع و روانشناسي لازم به ارايه مدهاي جديد ميپردازند به گونهاي به طراحي مدلهاي كفش، لباس و قيافه زنان ميپردازند كه پوچي، اسارت، مصرف و تحريكآميزي آنها جهت اغفال جوانان و جو غفلت در جامعه مورد توجه و بلكه از اركان نوآوريهاي آنها باشد.
سخن با چنين زناني اين است كه غالب مدهاي ساخته غرب نظير لباسهاي تنگ با اصول اخلاقي و بهداشتي مغايرت دارند چه اينكه لباسهاي تنگ مانع جريان صحيح خون و تنفس پوستي ميشوند وانگهي اگر زندگي آدمي به گشتن در خيابانها، بررسي مدها، تازههاي لباس و امثال آن بگذرد پس مسووليت انساني، آرمان الهي، سعادت اخروي و بسياري از حقايق و ارزشهاي الهي و خلاصه هدف آفرينش آدمي و جهان پس از مرگ چه خواهدشد؟ زنان غربي اين زندگي را طي كردند و نتيجه آن چيزي جز سقوط آنها نبود.
11- خانواده
خانوادههايي كه از تعاليم ديني فاصله ميگيرند به يك فرهنگ برزخي بين اسلام و خواستههاي نفساني خود ميرسند. بسياري از عقايد آنها رنگ مذهبي و ديني ندارد. اينان همان كساني هستند كه دين را فقط به زبان اظهار مي كنند و با كمترين سختي يا تضاد با تمايلاتشان بهراحتي از دين خدا چشمپوشي ميكنند.
يكي از مسايل مهم اجتماعي كه از ابعاد معنوي مبارزه با نفس برخوردار است پوشش ديني است كه در خانوادههاي شبه مذهبي از جايگاه مناسبي برخوردار نيست و فرزندان آنها نيز به فرهنگ تسامح به دين كه از رهاوردهاي تربيتي والدين است خو ميگيرند و در نتيجه فرزندان آنها نيز نسخههاي تكراري آنها خواهد بود. يعني آنها نيز فرهنگ بياعتنايي به احكام ديني را دنبال ميكنند. بخشي از بدحجابيهاي جامعه منسوب به اين خانوادهها و والدين شبه مذهبي است كه از غيرت ديني تهي ماندهاند. خوشا به حال دختري كه از مادري عفيف و پوشيده برخوردار است كه روحيه چنين مادري بهترين زمينه حجاب او خواهد بود.
پي نوشت:
1ـ غررالحكم
منبع:http://women.gov.ir ادامه مطلب
بدحجابي و جلوهگري زنان در برابر مردان بيگانه از عوامل فراواني برخوردار است كه ضمن بحث در مورد آنها به درمان هر يك اشاره ميكنيم. در اين مقاله به 6 مورد از اين عوامل اشاره مي كنيم و در مقاله ي بعد 7 علت ديگر را مورد بررسي قرار مي دهيم :
بقيه در ادامه
1ـ كسب موقعيت
انسان موقعيتطلب است و همواره ميخواهد در ميان مردم از جايگاهي درخور توجه برخوردار باشد.
چنين جايگاهي به دو صورت حقيقي و كاذب محقق ميشود. موقعيت حقيقي در اثر تحصيل علم و فضايل اخلاقي به دست ميآيد ، اما برخي زنان كه فاقد اين ارزشها هستند با نمايش زيباييها و جاذبههاي طبيعي و ساختگي زنانه خود سعي در جلب توجه ديگران ميكنند تا به كمبودهاي باطني خود پاسخ دهند. غافل از آنكه هرگز كسي نمايش زيباييهاي زنانه را دليل بر شخصيت و جايگاه ارزشي او نميگيرد. بيحجابي، زن را صاحب فضيلت نميكند بلكه از او عروسكي ميسازد كه با رشد و تعالي فاصلهها دارد ضمن اينكه موقعيتهاي حاصل از تحركات جنسي تنها نزد بيماردلاني به وجود ميآيد كه خود كمترين ارزشي ندارند.
زن اگر محروم از فضايل و ارزشهاي انساني باشد اگر سراسر وجود خود را به طلا و زينتها و لباسهاي فاخر تزيين كند ذرهاي بر ارزش حقيقي او افزوده نخواهد شد چه اينكه هزار من تزيين و زيبايي به يك جو تقوا نميارزد.
تحصيل موقعيت جز از راه به دست آوردن زيباييهاي باطني و فضايل انساني و كمك پروردگار عالم ميسر نيست.
2ـ ضعف ايمان
بيحجابي فقر فرهنگ ديني است. فرامين الهي و ازجمله حجاب اسلامي از سوي خداي تعالي به بشر ابلاغ شده است و عمل به آنها جز در پرتوي ايمان به پروردگار عالم كه ريشه اصلي عمل است ميسر نخواهد بود. بنابراين كساني كه از اعتقاد به خداوند در شك و ترديد به سر ميبرند و قلب آنها از ايمان به خداوند و محاسبه روز جزا به مقام اطمينان نرسيده است در عمل به دستورات الهي تسامح ميورزند و تا زماني كه اين مشكل اعتقادي برطرف نشود بهبودي حاصل نميشود. چرا كه ايمان به خدا مادر ارزشها است.
3ـ دگرآزاري
ريشه خودنمايي و بدحجابي بسياري از زنان،عقده دگرآزاري است. برانگيختن تمايلات ديگري همراه با محروم كردن او يك بيماري دگرآزاري است. نظير اينكه شخصي غذايي را به انسان گرسنهاي ارايه دهد و تمايل او را به آن غذا برانگيزد و از آن محرومش كند. دگرآزاري جنسي نيز به اين است كه زني خود را بيارايد و در معرض ديد ديگران قرار دهد تا تمايلات او برانگيخته شود و بدون پاسخ بماند. اگرچه اين حركت، مردان جامعه را عقدهمند ميكند اما زنان بيمار از حركت خود لذت ميبرند. بايد به چنين زناني گفت آزار دادن مردان جز اينكه گناهي بر گناه خودنمايي آنها ميافزايد اثر ديگري ندارد، ضمن اينكه آزار ديگران با هيچ منطق و وجداني سازگار نيست. چه اينكه تبديل مردان و جوانان سالم جامعه به انسانهاي عقدهاي كه با شرافت يك زن سازگاري ندارد.
تقليد از غرب يكي از مشكلات ديرينه تعدادي از زنان مسلمان بوده است كه بدون كمترين تفكر و تحليلي از زندگي زن غربي به او اظهار تمايل كردهاند.
4ـ غربزدگي
تقليد از غرب يكي از مشكلات ديرينه تعدادي از زنان مسلمان بوده است كه بدون كمترين تفكر و تحليلي از زندگي زن غربي به او اظهار تمايل كردهاند. خميرمايه اصلي اين تقليد را جهل و هوس تشكيل ميدهد. ترسيم گوشهاي از آنچه بر زن غربي ميگذرد، ميتواند پرده تاريك جهل فريبخوردگان جوامع غربي را پاره كند تا به خود آيند.
غرب بعد از رنسانس و انقلاب صنعتي خود زندگي زن را به طور كلي متحول كرد و بيرحمانه او را از ارزشهاي خود تهي گردانيد و اسرار و زيباييهاي او را در معرض نمايش همگان قرار داد. غرب در برابر گرفتن حجاب زن چيزي به او نداده است بلكه به دنبال آن ارزشهاي ديگر او را ربوده است به گونهاي كه زن غربي فقيرترين زن عالم است و اين به خاطر سادگي و فريبخوردگي تاريخي عهد رنسانس است. اگر زن غربي همانند زن ايراني مقاومت ميكرد و با اتكا بر دين به مبارزه با افزونطلبيهاي مردان ميپرداخت به پيروزي ميرسيد اما تسليم شد و بزرگترين ضربههاي تاريخي را كه به واژگوني او منتهي شد دريافت كرد. ضربههايي كه بر زن غربي وارد شد كفاره سرپيچي او از حجاب و عفافي است كه خداوند در همه اديان براي زن واجب فرموده است.
5ـ زيباييطلبي
برخي دختران و زنان ميل دارند به صورتي زيبا نزد ديگران حضور يابند و با توجه به اينكه حجاب ديني زيباييهاي آنها را پوشش ميدهد سعي در ناقص كردن حجاب خود دارند. به همين منظور بخشي از موهاي سر و گردن خود را به نمايش ميگذارند و .....و غافلند كه سادگي زن، خود نوعي زيبايي ارزشي را به همراه دارد .
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: صيانه المراه انعم الحالها و ادوم لجمالها (1)
پوشيدگي براي زن سودمندتر و زيبايي او را پايدارتر ميسازد.
جوانان بيتقوا از دختران خودنما براي لذتهاي موقتي و تفريحات زودگذر خود استقبال ميكنند. اما هيچگاه آنها را به همسري شرعي و قانوني خود نميپذيرند و به تعبيري ديگر دختران خودنما در چشمها جا دارند و زنان پوشيده در دلها مأوا گرفتهاند.
6ـ ازدواج
عدهاي از دختران، خودنمايي و سپس ارتباط با نامحرم را پلي براي رسيدن به ازدواج ميپندارند. آنها گمان بردهاند كه اظهار زيباييها ميتواند جوانان را به آنها راغب كند . غافل از اينكه جوانان با همه خوشروييهايي كه با دختران دارند به ازدواج با آنها تن نخواهند داد. بيتقواترين مرد جامعه براي ازدواج خود به دنبال عفيفترين دختر ميرود. همه جوانان دوست دارند دختري را براي همسري خود گزينش كنند كه براي يك مرتبه طرح دوستي و خوشگذراني با جوان ديگري نداشته است و اسرار و زيباييهاي جسماني خود را تابلوي نامحرمان نكرده باشد.
بنابراين بدحجابي و حركتهاي خلاف عفت چشمانداز خوبي براي ازدواج ندارد و اگر ازدواجي به خاطر جاذبههاي جنسي صورت پذيرد از بنيان محكمي برخوردار نخواهد بود. راه ازدواج در رعايت تقوا و درخواست از خداوند و توسل به پيامبر(ص) و اهل بيت او است.
در مقاله ي بعد 7 علت ديگر را كه شامل " تقليد ، خانواده ، عملكرد دستگاههاي ذيربط ، مدگرايي ، ملامت ديگران ، اظهار غناي مالي و ضعف حيا " مي باشد را مورد بررسي قرار خواهيم داد .
7ـ ضعف حيا
ضعف اين صفت از سستي اعتقاد به مبدأ و معاد سرچشمه ميگيرد و بيحجابي از مصاديق بارز بيحيايي است كه از ضعف ايمان ناشي ميشود.
امام صادق(ع) فرموده است: ايمان ندارد كسي كه حيا ندارد.
پيامبر اكرم(ص) فرموده است: خدا حيا و پوشيدگي بندگانش را دوست دارد.
پوشش و حيا تفكيك ناپذيرند و تا جلوهاي از حيا در زني وجود داشته باشد، پوشش او نيز با جديت مراعات ميشود.
زنان با حيا كساني هستند كه با پوشش كامل خود از نمايش بدن، موهاي سر و زينتهاي خود شرم ميورزند. پاكي قلب زنان خودنما به سخن ستمكاري شبيه است كه لاف ترحم سر مي دهد. زناني كه اسرار زيباييهاي جسماني خود را به نمايش گذاردهاند ، پرده بين خود و خدا را دريدهاند. كامياب كردن چشمهاي گرسنه نامحرمان كمترين ساز شي با پاكي و نجابت ندارد و عفيفبودن زن بدحجاب از القائات بياعتبار شيطان است. بدحجابي از آفات پاكدامني به شمار ميرود و اساساً زنان پاكدامني كه از موقعيت سالم روحي برخوردارند از گناهان جنسي پرهيز دارند و بيحجابي يك انحراف جنسي است.
اميرالمؤمنين(ع) فرموده است: كسي كه پاكدامني پيشه كند ، گناهانش كم و در نزد خدا منزلتي عظيم دارد.
بيحيايي زنان و دختران جوان غالباً از دوستان بيحيا، فيلمهاي مبتذل، جهل به ارزش والاي عفت و حيا و فرهنگ اقوام و خانواده بهويژه روحيه مادر و پدر سرچشمه ميگيرد .
مسايل اخلاقي و تربيتي از ظرافتي خاص برخوردارند و از پايينترين سنين عمر كودك شكل ميگيرند. اين اشتباه بزرگ است كه به مسايل تربيتي مربوط به شرم و حياي دختران تا 9 سالگي توجه نشود آنگاه با رسيدن زمان تكليف از آنها خواسته شود تا يكباره در خود انقلاب كنند و مسير چند ساله خود را عوض كنند. امور تربيتي انقلاببردار نيست بلكه حقايقي هستند كه بايد به تدريج شكل گيرند. حجاب يك فرهنگ است كه از ساليان قبل از تكليف بايد مورد توجه و ممارست قرار گيرد.
در هر صورت از جمله ريشهها و مباني خودنمايي و بدحجابي زنان ضعف صفت ارزشمند حيا است. صفتي كه وجود آن به زن ارزشي بزرگ ميبخشد و فقدان آن او را از خاك پستتر ميسازد.
8 ـ اظهار غناي مالي
ريشه خودنمايي برخي زنان تفاخر و خودنماييهاي مالي است. دوست دارند ديگران شاهد برخورداريهاي مالي آنها باشند و تفاوتي نخواهد بود كه بيننده زن باشد يا مرد. به همين منظور النگوهاي خود را به نمايش ميگذارند و حلقه يا گردنبند گرانقيمت خود را در معرض ديد ديگران قرار ميدهند و لباسهاي فاخر به تن ميكنند. آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات ميدانند و اين به معناي آن است كه ارزش الهي و انساني خود را در حد طلاي دنيا پايين آوردهاند و برخي خود را در طلا خلاصه كردهاند.
شيطان همه را به يك راه منحرف نميسازد بلكه هر كسي را با توجه به برخورداريها و نوع هوسي كه دارد از راه خدا دور ميكند.
چنين زناني بايد انديشه كنند كه اينگونه فخر كردنهاي مالي همراه با جاذبههاي زنانه، تمايلات نامحرمان را برميانگيزد و چه بسا موجوديت مالي آنها را طعمه ديگران سازد. بينش چنين زناني بسيار سطحي و ظاهر بينانه است. اگر آگاه شوند كه انسان خليفه خداست و ميتواند ارزشي برتر از ملايك داشته باشد، روحيه و عملكرد آنها عوض ميشود و ديگر حاضر نخواهند بود براي يك لحظه خود و دارايي خويش را وسيله معصيت خود و غفلت مردان جامعه كنند.
9ـ ملامت ديگران
يكي از ريشههاي بدحجابي و خودنمايي دختران و زنان ملامت اعضاي خانواده، فاميل و دوستان است. چه بانواني كه به خاطر سلامت نفسي كه دارند، ميخواهند از حجاب ديني كامل برخوردار باشند اما راهزنان راه خدا به آنها شبيخون ميزنند و زبان به ملامت ميگشايند. گاهي ملامتها از سوي مردان فاميل صورت ميگيرد. ريشه اصلي ملامت اكثر اين افراد هواهاي نفساني آنهاست. زيرا با بيحجابي و خودنمايي زنان و دختران بهتر ميتوانند به لذتهاي نامشروع خود دست يابند.
10ـ مدگرايي
مدگرايي روحيه خاصي است كه برخي زنان به آن مبتلا ميشوند. مدگرايي در جامعه نتيجه غلبه شهوت و تنوع طلبي افراطي است كه فراموشي دين و عقل را به همراه دارد.
مدگرا سعي دارد همواره از تازههاي لباس و آرايش مطلع شود و با هر زحمت و قيمتي كه هست از آنها بهره گيرد. مدگرايي در جامعه نتيجه غلبه شهوت و تنوع طلبي افراطي است كه فراموشي دين و عقل را به همراه دارد. شهوت لباس، زنان و دختران مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است. مدسازان پشت پرده كه با تحقيقات وسيع و روانشناسي لازم به ارايه مدهاي جديد ميپردازند به گونهاي به طراحي مدلهاي كفش، لباس و قيافه زنان ميپردازند كه پوچي، اسارت، مصرف و تحريكآميزي آنها جهت اغفال جوانان و جو غفلت در جامعه مورد توجه و بلكه از اركان نوآوريهاي آنها باشد.
سخن با چنين زناني اين است كه غالب مدهاي ساخته غرب نظير لباسهاي تنگ با اصول اخلاقي و بهداشتي مغايرت دارند چه اينكه لباسهاي تنگ مانع جريان صحيح خون و تنفس پوستي ميشوند وانگهي اگر زندگي آدمي به گشتن در خيابانها، بررسي مدها، تازههاي لباس و امثال آن بگذرد پس مسووليت انساني، آرمان الهي، سعادت اخروي و بسياري از حقايق و ارزشهاي الهي و خلاصه هدف آفرينش آدمي و جهان پس از مرگ چه خواهدشد؟ زنان غربي اين زندگي را طي كردند و نتيجه آن چيزي جز سقوط آنها نبود.
11- خانواده
خانوادههايي كه از تعاليم ديني فاصله ميگيرند به يك فرهنگ برزخي بين اسلام و خواستههاي نفساني خود ميرسند. بسياري از عقايد آنها رنگ مذهبي و ديني ندارد. اينان همان كساني هستند كه دين را فقط به زبان اظهار مي كنند و با كمترين سختي يا تضاد با تمايلاتشان بهراحتي از دين خدا چشمپوشي ميكنند.
يكي از مسايل مهم اجتماعي كه از ابعاد معنوي مبارزه با نفس برخوردار است پوشش ديني است كه در خانوادههاي شبه مذهبي از جايگاه مناسبي برخوردار نيست و فرزندان آنها نيز به فرهنگ تسامح به دين كه از رهاوردهاي تربيتي والدين است خو ميگيرند و در نتيجه فرزندان آنها نيز نسخههاي تكراري آنها خواهد بود. يعني آنها نيز فرهنگ بياعتنايي به احكام ديني را دنبال ميكنند. بخشي از بدحجابيهاي جامعه منسوب به اين خانوادهها و والدين شبه مذهبي است كه از غيرت ديني تهي ماندهاند. خوشا به حال دختري كه از مادري عفيف و پوشيده برخوردار است كه روحيه چنين مادري بهترين زمينه حجاب او خواهد بود.
پي نوشت:
1ـ غررالحكم
منبع:http://women.gov.ir