به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

http://fuc.ir/up2/1273819354.jpg
در زندگی ام فقط یک بار خواستم قهر کنم که آن هم نشد . . .

  1. متولد 1313 است . ضیاء آباد قزوین
  2. همسرش 73 ساله است عباس لشگری
  3. حاج عباس چندان با بازیگر شدن حلیمه خانم موافق نبوده است : (( بهش می گفتم نمی خواهد بروی دنبال بازیگری تو که نیاز مالی نداری می ری نمی تونی به کار و زندگی ات برسی
  4. 16 سالگی ازدواج کرده  و چند ماهی بعداز عروسی باردار شده و اولین پسرش را به دنیا اورده
  5. 9 بار بچه دار شده که 5 تا از انها در 2-3 یا 4 سالگی فوت کرده اند
  6. از 4 فرزند باقیمانده اش یکی شهید شده او را خیلی ها در محل به عنوان مادر شهید (رضا لشگری) میشناسند حالا او 2 پسر پسر و یک دختر و 7 تا نوه قدو نیم قد دارد اولین نوه اش 24 سال پیش به دنیا آمده.
  7. می گوید دخترکش توی دست های خودش فوت کرده (( دیدم حالش بده ما تو دهات تودیم تو تاکستان  یه درمانگاه بود تا درمانگاه را پیاده رفتم تا خودم رو به اونجا برسونم و دخترم رو نجات بدم اما نشد و توی دست های خودم فوت کرد . دیدم نمی تونم جنازه رو تا دهاتمون ببرم همومجا توی قبرستان تاکستان او را خاک کردم .
  8. با این که 6 فرزند خودش را ازدست داده در محلشان 700 بچه به دنیا آورده !
  9. خیلی از جوان های رعنایی که در محله علی آباد با سوری خانم سلام علیک دارند او به دنیا آورده 
  10.  وقتی در محله شان راه می رود همه او را می شناسند و با او خوش و بش می کنند
  11.  خانه سوری خانم مبل نداردبا چند تا مخده جمع وجور شده که می گوید آنها را هم مسجد محل به خانواده شان داده است .
  12.  قبلا اصلا تلویزیون نمی دیده است !
  13. سینک ظرف شویی اش در هال خانه اش است اجاق گاز 2 شعله اش را درگوشه دیگر اتاق گذاشته و یخچال کوچک و چرخ خیاطی اش را در گوشه اتاقش قرارداده
  14.  همه لباس ها یی که تنش است خودش می دوزد می گوید از پارچه هایی که زن هایی فامیل و درو همسایه برایش سوغات وهدیه می آورند بلاخره یک چیزی در می آورد و می پوشد.
  15.  عضو بسیج مسجد محل است ودر همه مراسم هایشان شرکت می کند
  16. مهم ترین چیز  برای حلیمه خانم سعیدی نماز سر وقت است اگر سر کار نباشد همیشه نماز مغرب و عشایش را در مسجد می خواند
  17. از زمان پیروزی انقلاب به این طرف در همه راهپیمایی ها شرکت کرده (( به جز دوسال پیش که روز 22 بهمن سر ضبط برنامه ای بودم و نمی توانستم خودم را به میدان آزادی برسونم البته همونجا از آقای آقاخانی خواستم ا به من اجازه بده به شادباش این روز شعری که از برداشتم بخونم هم تشویقم کردن و خیلی هم خوششون اومد
  18. با این که فقط سواد قرآنی دارد اما شعرهای بسیاری را هم به زبان فارسی و ترکی از بر می خواند
  19. یکی دیگر از هنر های حلیمه خانم این است که در مجالس نذر و نیاز بانوان مداحی می کند
  20. 20. خانه ای را که در آن زندگی می کنند خودش خریده حتی برای دخترش هم خود ش خانه خریده
  21. 21. 2-3 بار به مکه  و مدینه منوره رفته : وقتی راهی حج می شم دیگر دیگه شوهر و بچه وتنوه وکاررو فراموش می کنم . فقط خداو راز و نیاز...
  22. می گوید 4 سال یک بار با بنیاد شهید به سفر مشهد می رود و این روزها خیلی دلش هوای حرم امام رضا را کرده است
  23. 23. همه غذایی بلد است بپزد اما نه حالا (( حالا وقتی عروس و داماد و نوه رودعوت می کنم میگم من آشپزی هام روکردم شما بپزیدمنم به اندازه یه آدم می خورم .خودشون می آن ، پخت و پزشون رو می کنند
  24. 24. حلیمه سعیدی از ابتدا در تهران در محله علی آباد خزانه زندگی کرده و می کند.
  25. اهالی محل همگی حلیمه خانم را میشناسند با همه همسایه ها در ارتباط است و هنوز هم اگر مشکلی داشته باشند حلی می کند
  26. جوان های محل او را حتی در ماشین هم که از کنارشان می گذرد می شناسند و از دور دست تکان  می دهند و سلام می فرستند
  27. نانوا ، قصاب ، میوه فروش ، بقالی و همه سوری خانم را میشناسند واز برای بازیگر شدن التماس دعا دارند!
  28.  به علی صادقی می گوید کلاه هایش را بدهد تا نگاهی به آنها بیاندازد ومثل همان ها برایش ببافد
  29. فاطمه  نوه 9 ساله اش اسم سریال ها و فیلم های مادربزرگش را حفظ می کند تا در مدرسه به دوست هایش پز بدهد!
  30. دلش می خواهد کشاورزی و کشت و کار در کشورمان رونق دوباره بگیرد.
  31. از این که چیزی تعارف کند ونخوریم ناراحت می شود
  32. می گوید در تمام سال های عمرش حجابش کامل بوده (( ثواب که نمی کنیم لااقل گناه نکنیم))
  33. یک بار در عمرش خواسته از شوهرش قهر کند و برود خانه بابایش که نشده (( یه بار اومدم قهر کنم که نگرفت ! سر موضوعی عصبانی شدم و قهر کردم و رفتم خونه پدرم مادرم فهمید و گفت پاشو اصلا من و بابات می خواستیم بیایم خونتون خلاصه قهر ما نشد که بگیره!))
  34. می گوید اگر هم کسی از من برای بازی کردن دعوت نکند اصلا ناراحت نمی شوم و انیطور هم نیست که در زندگی فقط به بازیگری فکر کنم
  35. هنوز لاله های عروسی اش را روی طاقچه خانه اش نگه داشته
  36. می گوید هیچ عکسی از زمان جوانی اش ندارد (( اون وقت ها که از این چیز ها نبود منم اولین عکس هایی که دارم مال عروسی فامیله اونارو هم گم کردم
  37. بعضی از قسمت های سریال را ندیده است :(( نمازم رو تومسجد می خوندم و بعضی وقت ها که جلسه باشد می مونم به بعضی از قسمت ها نرسیدم بعضی وقت ها هم خوابم می برد
  38. فقط سفرهای زیارتی را دوست دارم (( اسمم رو برای مکه نوشتم که هنوز در نیومده حاجی روهم نمی برم ))
  39. یه روز قرار بود یکی از دیوارهای خونه مون را تعمیر کنیم دیدم عباس آقا کاری نمی کنه من هم تا رفت سرکار خودم سیمان و آب رو قاطی کردم و کشیدم به دیوار تا اومد گفت وا کی این کارو کرده ؟منم گفتم خودم من که می گم من همه کاری بلدم
  40. سوری خانم وهمسرش ماشین ندارند خانه شان هنوز همان قدیمی است از سر محل همه خانه سوری خانم را می شناسند.
 
ادامه مطلب
پنج شنبه 23 اردیبهشت 1389  - 12:38 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5867453
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی