اخيرا تحقيق جالبي در مدرسه مديريت هاروارد در مورد رابطه قدرت و دروغگويي انجام شده است. براي انجام اين تحقيق، محققان افراد شرکتکننده را به دو گروه تقسيم کردهاند: رؤسا و کارکنان. به رؤسا دفاتر بزرگتر و قدرت بيشتري (مثلا در تعيين حقوق کارمندانشان) داده شده است. در مرحله بعد نيمي از کل شرکتکنندگان تحقيق توسط يک سيستم رايانهاي براي دزديدن يک سند 100 دلاري هدايت شدهاند. اگر اين افراد ميتوانستند يک مصاحبهگر را قانع کنند که اين دزدي را انجام ندادهاند، ميتوانستند آن سند را براي خودشان نگاه دارند. نيم ديگر افراد شرکتکننده هم مورد همين پرسش قرار گرفتهاند. نتيجه اين بوده که در حين مصاحبه، رؤساي دروغگو نشانههاي غيرارادي عدم صداقت و استرس کمتري را از خود نشان دادند! محققان هم نتيجه گرفتهاند که قدرت بيشتر، دروغگويي را آسانتر ميکند.
پروفسور دانا کارني سرپرست تيم محققان نشانههاي دروغگويي را که بررسي شدهاند به اين شرح بيان ميکند: لرزش غيرارادي شانهها، تندتر صحبت کردن، سطح هرمون استرس ـ کورتيزول ـ در بزاق فرد، اختلال شناختي و پريشاني ظاهري. در عمل تنها دروغگوهاي ضعيف اين نشانهها را داشتهاند و دروغگوهاي قدرتمند، کاملا مشابه راستگوها نشانهاي از دروغگوييشان نشان ندادهاند!!!
در اينجا به چند نکتهاي که در مورد اين تحقيق توسط دکتر کارني بيان شدهاند، نگاهي ميکنيم:
قدرت چيست؟ به عقيده پروفسور کارني قدرت در رابطه ميان دو کنشگر و احساسي که هر يک در مورد ميزان قدرتاش نسبت به ديگري ميکند، تعريف ميشود.
چرا انسانها دروغگويي را دوست ندارند؟ پروفسور کارني ميگويد همانطور که يک کودک بعد از يک بار دست زدن به بخاري داغ ديگر سراغ چيزهاي داغ نميروند، انسانها نيز دروغگويي را دوست ندارند چون از نظر احساسي و رواني آنها را آزار ميدهد. اين در حالي است که نتايج اين تحقيق نشان ميدهند که افراد قدرتمند ظاهرا از نظر رواني براي دروغ گفتن آمادهترند!
چقدر قدرت باعث ميشود که فرد در دروغ گفتن راحت باشد؟ آيا با افزايش قدرت فرد، قابليت دروغگويي او هم بهبود مييابد؟ به گفته دکتر کارني پاسخ به اين پرسش بسيار مشکل است؛ چرا که قدرت يک موقعيت موقتي و متغير است. در حال حاضر فقط ميتوان گفت اين است که اگر به افراد قدرت بدهيد، راحتتر دروغ ميگويند و تشخيص اين موضوع نيز بسيار مشکل ميشود.
اثبات قدرت داشتن، يک واکنش بيولوژيکي است!!! فکر ميکنيد چرا طاووس پرهاياش را ميگستراند؟ چرا عقاب بالهاياش را باز ميکند؟ اين راهي براي اتبات قدرت است که در حيوانات بسيار معمول است. انسانها همين طور هستند. مديري را در نظر بگيريد که پاهاياش را روي ميز انداخته، دستهاياش را پشت سر گذاشته، به صندلي بزرگاش لم داده، چشمهاياش را بسته و دارد با زندگياش حال ميکند! اين اتفاقي نيست؛ يک واکنش بيولوژيکي است (اين يکي براي من خيلي جالب بود.)
چطور ميشود فهميد که طرف مقابلمان دارد دروغ ميگويد؟ براي بسياري از افراد دروغ گفتن منجر به واکنشهاي فيزيکي غيرارادي ميشود. با شناخت اين واکنشها (و به عبارت بهتر زبان بدن دروغگويي) که در اين تحقيق شناسايي شدهاند، تشخيص دروغ گفتن طرف مقابل آسانتر ميشود:
- صحبت کردن: دروغگوها در هر ثانيه آواهاي بيشتري را نسبت به زمان عادي حرف زدن خودشان بيان ميکنند (در اين تحقيق، قبل از پرسيدن سؤال اصلي، با افراد در مورد آب و هوا صحبت شد!)
- شانهها: دروغگوها بيشتر از ديگران ميلرزند؛ اما در زمان بيان دروغ يک لرزش واضح را ميتوان در شانههاي آنها مشاهده کرد!
- چشمها: مردمک چشمهاي دروغگوها به شکل غيرعادي گشاد ميشود!
- دهان: دروغگوها در زمان دروغگويي لبهايشان را ميگزنند و وقتي فکر ميکنند دروغ را گفتند و راحت شدند؛ لبخند تصنعي را بر لبانشان مينشانند!
من فکر ميکنم که صرف داشتن قدرت مهم نيست و چيزي که منظور تحقيق بوده داشتن “احساس قدرت” است. ممکن است طرف واقعا قدرتي هم نداشته باشد، ولي وقتي احساس قدرت بکند خوب دروغ بگويد (چند نفر از کساني که در زندگيام با آنها روبرو بودهام دقيقا همين طوري بودهاند.) شايد بشود اين را هم اضافه کرد که براي بعضي آدمها، دروغ گفتن روشي براي “اعمال قدرت” و “اثبات قدرت” است!
شکر خدا براي ما ايرانيها نتايج اين تحقيق بديهي است! اميدوارم دفعه بعد که دوست و همکار و مديرتان به شما دروغ گفت، با شناخت اين نشانهها خيلي زود بتوانيد اين موضوع را کشف کنيد.
نميدانم چرا ياد يک جمله معروف از هيتلر هم افتادم که گفته: دروغ هر چه بزرگتر باشد، عده بيشتري باورش ميکنند!