فارس، حكيم ابوالقاسم فردوسي بر پايه ديدگاه بيشتر پژوهشگران امروزي، در
سال 319 هجري خورشيدي (329 ه.ق./940 ميلادي) در روستاي باژ (پاز امروزي) در
شهر توس خراسان ديده به جهان گشود و همانجا درگذشت و به خاك سپرده شد.
وي چكامهسرا و رزمنامهسرايي ايراني بود كه شاهنامه را از نوشتار به سروده در آورد كه ناميترين رزمنامه پارسي است و از سوي ديگر بلندترين سروده به زبان پارسي تا زمان خود به شمار ميرفته است از اين رو او را از بزرگترين چامهسرايان پارسيگو دانستهاند.
اهميت شاهنامه فقط در جنبه ادبي و شاعرانه آن خلاصه نميشود و پيش از آن كه مجموعهاي از داستانهاي منظوم باشد، تبارنامهاي است كه بيت بيت و حرف به حرف آن ريشه در اعماق آرزوها و خواستههاي جمعي، ملتي كهن دارد؛ شاهنامه به حقيقت حافظ راستين سنتهاي ملي و شناسنامه قوم ايراني است و شايد بي وجود اين اثر بزرگ، بسياري از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادي ما در طوفان حوادث تاريخي نابود ميشد و اثري از آنها به جاي نميماند.
در ايران روز 25 ارديبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسي نامگذاري شده است؛ به همين مناسبت در زير مروري داريم بر ديدگاههاي برخي صاحبنظران و شاهنامهپژوهان پيرامون فردوسي و اثر ارجمند او:
بازتاب همه ويژگيهاي ايراني در شاهنامه
----------------------------------------------
ميرجلالالدين كزازي معتقد است: برترين و بنياديترين ويژگي شاهنامه براي اينكه هم ايرانيان بتوانند به ياري آن خويشتن را بشناسند و هم خود را به جهانيان بشناسانند اين است كه شاهنامه تنها كتابي است كه ميتوانيم آن را نامه منش و فرهنگ ايران بناميم، زيرا ديگر شاهكارهاي ادب فارسي فرهنگ و منش ايراني را بازنميتاباند و آشكار نميكنند.
آنچه شاهنامه را از ديگر شاهكارهاي ادب فارسي جدا ميدارد اين است كه اين اثر شگرف به يكبارگي همه ويژگيهاي فرهنگ و منش ايراني را با تمام سويمنديهاي خود بازتاب داده است و كسي كه شاهنامه را به درنگ از آغاز تا انجام ميخواند با گستردهترين و روشنترين چشماندازها از فرهنگ و منش ايراني روبهرو ميشود كه در ديگر آثار تنها نمونهاي از اين فرهنگ نمودار شده است كه به ويژه براي ايرانيان در اين روزگار اين كاركرد بايسته است و به سخن ديگر پاسخي به نيازي بنيادي و ستوار است.
كزازي درنگ در شاهنامه را به ويژه براي جوانان ايراني سودمند ميداند و ميگويد: اين جوانان كه به حقيقت سازندگان فرداي ايران هستند بيش از هر زماني نياز به خودشناسي دارند؛ به هر حال ما بايد ببينيم كيستيم و در جهان و در تاريخ از چه پايگاه و جايگاهي برخورداريم زيرا ويژگي سرشتين اين روزگار ناپايداري است و فرهنگ فراگير رسانهاي فرهنگهاي ديرينه و قوي را آماج گرفتهاند و ما اگر بخواهيم ايراني بمانيم و فرزندان ما بدان سرافزار باشند، چارهاي جز رويآوري به جهان شاهنامه نداريم از اين روي همه آنچه كه در شاهنامه آورده شده آموزههاي ارزشمند براي تكتك ايرانيهاست زيرا هر نكتهاي از آن، ايراني را با فرهنگ و منش پايداري تاريخ پيشينيه نياكاني آشنا ميگرداند و پيوند ميدهد كه اگر از اين آموزهها نمونهوار ياد كنيم سخن به درازا ميكشد.
شاهنامه هم به درد دين ميخورد هم به درد سياست
----------------------------------------------------------
منصور رستگارفسايي، پژوهشگر و استاد ادبيات دانشگاه شيراز معتقد است: فردوسي صرفنظر از هويت و علو طبعي كه به ايرانيها ميدهد حس مبارزه و ايستادن را در آنها تقويت ميكند و شيوه سخن گفتن را به آنها ميآموزد و از آن پس زبان فارسي هر جا كه ميرود شعر فردوسي هم ميرود يا به عبارت ديگر هر جا كه شعر فردوسي ميرود، زبان فارسي هم ميرود البته من نميخواهم قدر و اعتبار شاعران بزرگي مثل رودكي، شهيد بلخي، مويد بلخي، دقيقي و ديگراني كه پيش از فردوسي آمدهاند را انكار كنم اما گمان ميكنم كه شعر هدفمند و چند بعدياي كه هم به درد مدرسه بخورد هم به درد سياست، هم به درد پير بخورد هم به درد جوان و هم به درد اخلاق و دين بخورد هم به درد اجتماع با شاهنامه فردوسي ايجاد شد.
فردوسي ناميترين شخصيت ادبي- ملي ايران
----------------------------------------------------
محمود دولتآبادي، نويسنده ميگويد: ابوالقاسم فردوسي فقط پارسيزبان نيست، او شاعر بشري است. به اين معنا كه از نظر فردوسي نيك و بد به نژاد تقسيم نميشود. يعني شما در شاهنامه شخصيتهاي ايرانياي ميبينيد كه بسيار منفي هستند (ضمن اين كه همه قهرمانهاي اصلي شاهنامه دو سه نژاد هستند). در حالي كه ميان شخصيتهاي توراني و رومي كساني را پيدا ميكنيد كه بسيار دوست داشتنياند؛ به اين ترتيب فردوسي يك نويسنده بشري است، با ديد عميقاً انساني.
وي با تاكيد بر ضرورت آشنايي هرچه بيشتر جوانان و اهالي قلم با شاهنامه عنوان ميكند: هرگاه صحبت از نام ناميترين شخصيت ادبي- ملي ايران ميشود به صورت طبيعي همه ذهنشان پس از اين جمله به سمت حكيم ابوالقاسم فردوسي ميرود و اگر جايزه كتاب سال، به اسم جايزه فردوسي نامگذاري ميشد؛ تمام نويسندگان ايران، تاجيكستان و افغانستان در اين حوزه قرار ميگرفتند.
فردوسي تضاد را به رسميت ميشناسد
---------------------------------------------
قدمعلي سرامي، شاعر و استاد دانشگاه، شاهنامه را اثري برخوردار از محتواي عميق و متعالي براي پرورش نسل بشر ميداند و ميگويد: اين گرامي نامه سرشار از عناصر ضد و نقيض است و همواره به دو عنصر گوهر انساني و هنر تأكيد دارد. عدهاي طرفدار هنر و عدهاي نيز طرفدار گوهر و اصالت انساني هستند. داستانهاي شاهنامه نيز آميزهاي از خير و شر هستند و بسياري از مسايل راهحلي متضاد دارند. خير و شر، عصمت و عصيان و دين و مهر در كنار يكديگر قرار ميگيرند و تضاد به رسميت شناخته ميشود و همواره نقطهاي براي شك به نتايج اعمال وجود دارد و درحقيقت جز خداوند يگانه هيچ چيز در شاهنامه مطلق نيست و آموزههاي قطعي وجود ندارد.
نويسنده "از رنگ گل تا رنج خار " همچنين تصريح ميكند: حكيم بزرگوار توس در قلمرو توحيدي بيش از صد نام گوناگون براي خدا ذكر ميكند در شاهنامه خدادهنده و بخشنده و باگذشت است و همه اضداد به او برميگردد در يك كلام ميتوان گفت پذيرفتن تقدير ازلي و فراموش نكردن تدبير و تأكيد به تعقل و خردگرايي ، توحيد و اميدواري از آموزههاي مهم شاهنامه است.
شاهنامه مهمترين حماسه جهان
-----------------------------------------
اسماعيل آذر، نويسنده و مدير گروه ادبيات فارسي دانشگاه علوم و تحقيقات با بيان اينكه توجه به معنويات و سرشت طبايع انساني و تعالي انسان نكتهاي است كه در هيچ حماسهاي غير از شاهنامه در جهان يافت نميشود، حماسه ملي ايرانيان را مهم ترين حماسه جاويد جهانيان معرفي و خاطرنشان ميكند: حماسه ملي ايرانيان برترين حماسه جهان است و اين سخن انديشمنداني چون كارل پوپر و شاهنامه شناسان بزرگ جهان چون ژول مول است، حتي زماني كه ژول مول شاهنامه را تصحيح ميكرد، ميگفت خدايا آنقدر به من عمر بده تا بتوانم تصحيح شاهنامه را به فرجام برسانم اما متاسفانه عمر به او مهلت نداد و تصحيح شاهنامه توسط شاگردش به پايان رسيد. كارل پوپر نيز كتابي نوشته و در آن به هشتاد و چند كشتار اقراب(نزديكان) پرداخته كه البته در اين كتاب بيشترين تاثير را از رزمنامه رستم و سهراب گرفته است و نام كتاب را نيز سهراب و رستم گذاشته است. ادامه مطلب
وي چكامهسرا و رزمنامهسرايي ايراني بود كه شاهنامه را از نوشتار به سروده در آورد كه ناميترين رزمنامه پارسي است و از سوي ديگر بلندترين سروده به زبان پارسي تا زمان خود به شمار ميرفته است از اين رو او را از بزرگترين چامهسرايان پارسيگو دانستهاند.
اهميت شاهنامه فقط در جنبه ادبي و شاعرانه آن خلاصه نميشود و پيش از آن كه مجموعهاي از داستانهاي منظوم باشد، تبارنامهاي است كه بيت بيت و حرف به حرف آن ريشه در اعماق آرزوها و خواستههاي جمعي، ملتي كهن دارد؛ شاهنامه به حقيقت حافظ راستين سنتهاي ملي و شناسنامه قوم ايراني است و شايد بي وجود اين اثر بزرگ، بسياري از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادي ما در طوفان حوادث تاريخي نابود ميشد و اثري از آنها به جاي نميماند.
در ايران روز 25 ارديبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسي نامگذاري شده است؛ به همين مناسبت در زير مروري داريم بر ديدگاههاي برخي صاحبنظران و شاهنامهپژوهان پيرامون فردوسي و اثر ارجمند او:
بازتاب همه ويژگيهاي ايراني در شاهنامه
----------------------------------------------
ميرجلالالدين كزازي معتقد است: برترين و بنياديترين ويژگي شاهنامه براي اينكه هم ايرانيان بتوانند به ياري آن خويشتن را بشناسند و هم خود را به جهانيان بشناسانند اين است كه شاهنامه تنها كتابي است كه ميتوانيم آن را نامه منش و فرهنگ ايران بناميم، زيرا ديگر شاهكارهاي ادب فارسي فرهنگ و منش ايراني را بازنميتاباند و آشكار نميكنند.
آنچه شاهنامه را از ديگر شاهكارهاي ادب فارسي جدا ميدارد اين است كه اين اثر شگرف به يكبارگي همه ويژگيهاي فرهنگ و منش ايراني را با تمام سويمنديهاي خود بازتاب داده است و كسي كه شاهنامه را به درنگ از آغاز تا انجام ميخواند با گستردهترين و روشنترين چشماندازها از فرهنگ و منش ايراني روبهرو ميشود كه در ديگر آثار تنها نمونهاي از اين فرهنگ نمودار شده است كه به ويژه براي ايرانيان در اين روزگار اين كاركرد بايسته است و به سخن ديگر پاسخي به نيازي بنيادي و ستوار است.
كزازي درنگ در شاهنامه را به ويژه براي جوانان ايراني سودمند ميداند و ميگويد: اين جوانان كه به حقيقت سازندگان فرداي ايران هستند بيش از هر زماني نياز به خودشناسي دارند؛ به هر حال ما بايد ببينيم كيستيم و در جهان و در تاريخ از چه پايگاه و جايگاهي برخورداريم زيرا ويژگي سرشتين اين روزگار ناپايداري است و فرهنگ فراگير رسانهاي فرهنگهاي ديرينه و قوي را آماج گرفتهاند و ما اگر بخواهيم ايراني بمانيم و فرزندان ما بدان سرافزار باشند، چارهاي جز رويآوري به جهان شاهنامه نداريم از اين روي همه آنچه كه در شاهنامه آورده شده آموزههاي ارزشمند براي تكتك ايرانيهاست زيرا هر نكتهاي از آن، ايراني را با فرهنگ و منش پايداري تاريخ پيشينيه نياكاني آشنا ميگرداند و پيوند ميدهد كه اگر از اين آموزهها نمونهوار ياد كنيم سخن به درازا ميكشد.
شاهنامه هم به درد دين ميخورد هم به درد سياست
----------------------------------------------------------
منصور رستگارفسايي، پژوهشگر و استاد ادبيات دانشگاه شيراز معتقد است: فردوسي صرفنظر از هويت و علو طبعي كه به ايرانيها ميدهد حس مبارزه و ايستادن را در آنها تقويت ميكند و شيوه سخن گفتن را به آنها ميآموزد و از آن پس زبان فارسي هر جا كه ميرود شعر فردوسي هم ميرود يا به عبارت ديگر هر جا كه شعر فردوسي ميرود، زبان فارسي هم ميرود البته من نميخواهم قدر و اعتبار شاعران بزرگي مثل رودكي، شهيد بلخي، مويد بلخي، دقيقي و ديگراني كه پيش از فردوسي آمدهاند را انكار كنم اما گمان ميكنم كه شعر هدفمند و چند بعدياي كه هم به درد مدرسه بخورد هم به درد سياست، هم به درد پير بخورد هم به درد جوان و هم به درد اخلاق و دين بخورد هم به درد اجتماع با شاهنامه فردوسي ايجاد شد.
فردوسي ناميترين شخصيت ادبي- ملي ايران
----------------------------------------------------
محمود دولتآبادي، نويسنده ميگويد: ابوالقاسم فردوسي فقط پارسيزبان نيست، او شاعر بشري است. به اين معنا كه از نظر فردوسي نيك و بد به نژاد تقسيم نميشود. يعني شما در شاهنامه شخصيتهاي ايرانياي ميبينيد كه بسيار منفي هستند (ضمن اين كه همه قهرمانهاي اصلي شاهنامه دو سه نژاد هستند). در حالي كه ميان شخصيتهاي توراني و رومي كساني را پيدا ميكنيد كه بسيار دوست داشتنياند؛ به اين ترتيب فردوسي يك نويسنده بشري است، با ديد عميقاً انساني.
وي با تاكيد بر ضرورت آشنايي هرچه بيشتر جوانان و اهالي قلم با شاهنامه عنوان ميكند: هرگاه صحبت از نام ناميترين شخصيت ادبي- ملي ايران ميشود به صورت طبيعي همه ذهنشان پس از اين جمله به سمت حكيم ابوالقاسم فردوسي ميرود و اگر جايزه كتاب سال، به اسم جايزه فردوسي نامگذاري ميشد؛ تمام نويسندگان ايران، تاجيكستان و افغانستان در اين حوزه قرار ميگرفتند.
فردوسي تضاد را به رسميت ميشناسد
---------------------------------------------
قدمعلي سرامي، شاعر و استاد دانشگاه، شاهنامه را اثري برخوردار از محتواي عميق و متعالي براي پرورش نسل بشر ميداند و ميگويد: اين گرامي نامه سرشار از عناصر ضد و نقيض است و همواره به دو عنصر گوهر انساني و هنر تأكيد دارد. عدهاي طرفدار هنر و عدهاي نيز طرفدار گوهر و اصالت انساني هستند. داستانهاي شاهنامه نيز آميزهاي از خير و شر هستند و بسياري از مسايل راهحلي متضاد دارند. خير و شر، عصمت و عصيان و دين و مهر در كنار يكديگر قرار ميگيرند و تضاد به رسميت شناخته ميشود و همواره نقطهاي براي شك به نتايج اعمال وجود دارد و درحقيقت جز خداوند يگانه هيچ چيز در شاهنامه مطلق نيست و آموزههاي قطعي وجود ندارد.
نويسنده "از رنگ گل تا رنج خار " همچنين تصريح ميكند: حكيم بزرگوار توس در قلمرو توحيدي بيش از صد نام گوناگون براي خدا ذكر ميكند در شاهنامه خدادهنده و بخشنده و باگذشت است و همه اضداد به او برميگردد در يك كلام ميتوان گفت پذيرفتن تقدير ازلي و فراموش نكردن تدبير و تأكيد به تعقل و خردگرايي ، توحيد و اميدواري از آموزههاي مهم شاهنامه است.
شاهنامه مهمترين حماسه جهان
-----------------------------------------
اسماعيل آذر، نويسنده و مدير گروه ادبيات فارسي دانشگاه علوم و تحقيقات با بيان اينكه توجه به معنويات و سرشت طبايع انساني و تعالي انسان نكتهاي است كه در هيچ حماسهاي غير از شاهنامه در جهان يافت نميشود، حماسه ملي ايرانيان را مهم ترين حماسه جاويد جهانيان معرفي و خاطرنشان ميكند: حماسه ملي ايرانيان برترين حماسه جهان است و اين سخن انديشمنداني چون كارل پوپر و شاهنامه شناسان بزرگ جهان چون ژول مول است، حتي زماني كه ژول مول شاهنامه را تصحيح ميكرد، ميگفت خدايا آنقدر به من عمر بده تا بتوانم تصحيح شاهنامه را به فرجام برسانم اما متاسفانه عمر به او مهلت نداد و تصحيح شاهنامه توسط شاگردش به پايان رسيد. كارل پوپر نيز كتابي نوشته و در آن به هشتاد و چند كشتار اقراب(نزديكان) پرداخته كه البته در اين كتاب بيشترين تاثير را از رزمنامه رستم و سهراب گرفته است و نام كتاب را نيز سهراب و رستم گذاشته است.