رابرت اسکابل در فضاي مجازي وبلاگنويسي اينترنت به Sconleizer شهرت دارد و به قدري در اينکار حرفهاي است که همه او را با عنوان منادي مرگ روابطعمومي شرکت مايکروسافت ميشناسند
يکي از بزرگترين تفاوتهايي که در ميان شرکتهاي موفق جهان و شرکتهاي معمولي وجود دارد اين است که مديران شرکتهاي موفق، رضايت کاربرانشان از هر چيز ديگري برايشان مهم است.
شرکت مايکروسافت بارها به اين مورد متهم شده است که بخش روابطعمومي اين شرکت بهخصوص ارتباط با کاربران، بهشدت سنتي است و هيچگاه بنا به خواسته و راحتي کاربران به شکل مناسبي تغيير پيدا نکرده است.
بعد از اين صحبتها مايکروسافت تصميم گرفت که خود را به گونهاي از اين اتهام تبرئه کند و ارتباطاتش را در فضاي مجازي بهبود ببخشد؛ به همين خاطر براي رسيدن به اين هدف يک کارمند حرفهاي را استخدام کرد.
اگر شما هم از کاربران حرفهاي اينترنت باشيد و با بلاگرهاي حرفهاي آشنا باشيد، بهطور حتم تا به حال نام رابرت اسکابل به گوشتان خورده است.
رابرت اسکابل Robert Scoble در فضاي مجازي وبلاگنويسي اينترنت به Sconleizer شهرت دارد و به قدري در اينکار حرفهاي است که همه او را با عنوان منادي مرگ روابطعمومي شرکت مايکروسافت ميشناسند.
اسکابل کارمند شرکت مايکروسافت است و سعي دارد که تفکرات و اتفاقات را از طريق وبلاگ به کاربران اين شرکت انتقال دهد و به عبارت ديگر رابرت اسکابل کسي است که باعث شد شرکت مايکروسافت با کاربرانش از طريق اينترنت آشتي کند.
او در حال حاضر به مايکروسافت در فضاي مجازي اينترنت چهره خوبي بخشيده است و تمامي افرادي که در زمينه توسعه نرمافزار فعاليت ميکنند و همچنين مديران و کارمندان شرکتهاي ديگر هم اخبار مربوط به مايکروسافت و حتي ديگر شرکتهاي مطرح جهان فناوري را از اين طريق پيگيري ميکنند.
موفقيت او در اين زمينه باعث شده است که ديگر شرکتها هم به فکر راهاندازي وبلاگ براي خود باشند و اولين شرکتي که در اين راستا اقدام کرده شرکت سانميکروسيستمز است.
سايت stonetemple.com مصاحبهاي را با اين بلاگر حرفهاي داشته است که در ادامه ميخوانيم.
فکر ميکنم در کار شما يکي از مهمترين مسائلي که وجود دارد اين است که چگونه در ميان مخاطبان خود چالش درست کنيد و آنها را به سمت موضوع مورد علاقه خود جذب کنيد. آيا درست است؟
بهطور کلي وقتي که من احساس کنم که يک موضوع به قدري داغ است که مخاطب خوبي را براي گفتوگو ميتواند جذب کند، در آن زمان تصور ميکنم که جهان هر کاربر در صفحهنمايش رايانهاش خلاصه خواهد شد و تلاش ميکند که به طريقي نظر خود را به ديگران انتقال دهد. در اين شرايط فکر کنم چگونگي استفاده از حرفه من براي جذب مخاطب بيشتر اهميت خاصي پيدا خواهد کرد.
ميتوانيد مثالي از اين عکسالعمل مخاطب بياوريد؟
شما فکر کنيد که يک اتفاق بسيار مهم در جهان رخ ميدهد و در اينصورت در عرض کمتر از چند دقيقه مشاهده ميکنيد که در تمامي شبکههاي اجتماعي مانند فيسبوک در مورد آن موضوع خاص صحبت خواهد شد و تمام کاربران جهان از آن صحبت خواهند کرد؛ با اين اوصاف نميتوان قدرت وبلاگنويسي را در رسانه اينترنت دستکم گرفت.
شما در هنگام نوشتن پستهايتان در وبلاگ، نظر شخصي خودتان را در بسياري از موارد به ديگران تحميل ميکنيد. بهطور مثال شايد بسياري از افراد در مورد آيفون نظر خوبي نداشته باشند اما شما آنرا به يک محصول محبوب تبديل ميکنيد.
متاسفانه يا خوشبختانه بايد بگويم که حرف شما درست است و فکر ميکنم هرکس جاي من بود همينطور رفتار ميکرد.
اينطور که شنيدهايم روي مايکروسافت تعصب خاصي داريد؛ اين مسئله باعث نميشود که محصولات ديگران را ناديده بگيريد؟
بله؛ من مايکروسافت و محصولاتش را دوست دارم اما اين علاقه باعث نميشود که در مورد ديگر شرکتها انصاف را رعايت نکنم. من هميشه در مورد محصولات برتر گوگل يا اپل هم صحبت کردهام و از ديگران در موردش نظر خواستهام.
در نوشتن پستهايتان محدوديتي هم در نوع ارتباط با کاربر قرار ميدهيد؟
من دوست دارم که راحت با افراد ارتباط داشته باشم و اعتقاد دارم که وبلاگي خوب است که به شما اجازه دهد مسائل پشت پرده را ببينيد.
گلسا ماهيان