به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

چكيده
انسان آفريده الهى است كه به سوى خداى سبحان در حركت است. كمال آدمى ولايت مدارى از اعتقاد تا عمل‏است تا بتواند به‏بارگاه قدس الهى و قرب به خداوند نايل آيد و در پرتو اين كمال از نظام ولايى پاسدارى كند. اين نوشتار به‏بايسته‏هاى ولايت مدارى به عنوان رسالت پاسدارى از ارزشهاى الهى و نظام اسلامى مى‏پردازد.

بقيه در ادامه
درآمد
بر پايه آموزه‏هاى وحيانى، خداى يگانه تنها ولىّ حقيقى است (فاللَّه هو الولىّ)[1]، خدايى كه‏همواره رحمت خويش را بر هستى مى‏گستراند (و ينشر رحمته)[2]، اوست ولىّ و شايسته ستودن(و هو الولىّ الحميد)[3]؛ هستى تحت ولايت مطلق خداوند است و ولايت الهى در همه شئون‏هستى جارى است. اين حقيقت هم اكنون وجود دارد و در قيامت كه ظرف ظهور حقايق است‏آشكار مى‏شود (هنا لك الولاية للَّه الحق)[4]
خداوند ولى مؤمنان و متقيان است (اللَّه ولىّ المؤمنين)[5]، (واللَّه ولىّ المتقين)[6]، تقوايى كه‏خداوند مؤمنان را بدان فرا خوانده است، (يا ايها الذين امنوا اتقواللَّه حق تفاته)[7] و رها ورد ولايت‏مدارى مؤمنان متقى برون رفت از تاريكى به سوى روشنايى است (اللَّه ولىّ الذين امنوا يخرجهم‏من الظلمات الى النور)[8]، بنابراين در پرتو ايمان و تقوا ولايت مدارى پى ريزى مى‏شود و به بارمى‏نشيند و مؤمنان از نعمت (الا ان اولياء اللَّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون)[9] بهره‏مند مى‏گردند.


بايسته‏هاى ولايت مداري
زير ساز ولايت مدارى انديشه و معرفتى است كه بر آموزه‏هاى وحيانى قرآن كريم و ولايى‏خاندان ولايت و نيز خردورزى روشمند استوار است و رهاورد آن باور قلبى و رفتار شايسته‏اى‏است كه همواره بر مدار ولايت حق تعالى و پيروى از اوليا و برگزيدگان الهى قرار دارد، فرآيندولايت مدارى كه بر حسن فاعلى (ايمان و خلوص نيت) و حسن فعلى (رفتار شايسته بر مدارشريعت) استوار است انسان را در حركت به سوى كمال و قرب به خداوند رهنمون مى‏سازد تاتحت ولايت خاص خداوند قرار گيرد. اينك به برخى بايسته‏هاى ولايت مدارى مؤمنان‏مى‏پردازيم:

1. ايمان و اعتقاد
ايمان و باور قلبى به خداى يگانه و پيامبر معظم(ص) و جانشينان ايشان عليهم السلام و قرآن‏كريم ريشه ولايت مدارى است. ايمان و اعتقاد بر پايه معارف و آموزه‏هاى وحيانى تلاش وحركت انسان را سامان داده و با اعتقاد به معاد و آخرت ماندگار مى‏شود؛ از اين رو مى‏توان گفت‏كه ولايت مدارى حركت سعادت بخش و پايدارى است كه پرچمدار آن مقام رسالت و امامت درهمه اعصار است.
به فرموده قرآن كريم:
يَاأَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي
أَنْزَلَ مِن قَبْلُ.[10]
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد به خدا و پيامبر و كتابى كه بر او نازل كرده و كتب آسمانى كه پيش ازاين فرستاده است ايمان (واقعى) بياوريد.
دعوت و فراخواندن مؤمنان به ايمان به خداوند و پيامبر و كتاب آسمانى نشانه مراتب ايمان‏است و ايمان به ولايت اهل بيت عليهم‏السلام تجلى ايمان به خداوند و پيامبر معظم(ص) و ازمراتب عالى ايمان است.
در زيارت جامعه ائمة المؤمنين آمده است:
فانا أشهد اللَّه خالقى و اشهد ملائكته و انبيائه و اشهدكم يا موالىّ انى مؤمن بولايتكم، معتقد لامتكم، مقرّ بخلافتكم، عارف بمنزلتكم، موقن بعصمتكم، خاضع بولايتكم متقرّب الى اللَّه بحبكم وبالبرائه من اعدائكم.[11]
گواه مى‏گيرم خداى آفريننده‏ام را و گواه مى‏گيرم فرشتگان و پيامبران او را و گواه مى‏گيرم شمارا،اى اولياى من! به ولايت شما ايمان دارم و به امامت شما معتقدم و به خلافت و جانشينى شما اقرارمى‏كنم، منزلت شما را شناخته و به مقام عصمت شما يقين دارم، در برابر ولايت شما فروتن هستيم بادوست داشتن شما و بيزارى از دشمنان شما به خداوند تقرب مى‏جويم.

2. حب و دوستى
حب به خداوند به عنوان ولىّ و محبوب يگانه و نيز دوست داشتن اولياى الهى به عنوان مظاهر ولايت‏الهى بُعد روانشناختى ولايت مدارى است. از نظر روان‏شناسى احساسات و عواطف جزء رفتار وفعاليت نهان و نامحسوس انسان است و محبت يكى از انواع عواطف مى‏باشد كه انسان را به‏فعاليت‏هايى با شيوه‏هاى خاص بر مى‏انگيزاند. در مناجات محبين آمده است:
يا غاية امال المحبين اسألك حبّك و حبّ من يحبك و حبّ كل عمل يوصلنى الى قربك و ان‏تجعلك احب الىّ ممّا سواك.[12]
اى نهايت آرزوى دوستداران، از تو مى‏خواهم دوستى تو و دوستى هر كه دوستت دارد و دوستى هركارى كه مرا به قرب تو رساند و تورا پيش من محبوبتر از غير تو سازد.
از طريق ولايت محبت كمالات الهى و اولياى خداوند محبوب انسان شده و انگيزه تلاش وحركت افزايش مى‏يابد. به فرموده قرآن كريم:
وَالَّذينَ امَنُوا اَشَدُّ حُبّاًلِلّهِ.[13]
آنان كه ايمان دارند عشق‏شان به خدا شديدتر است.
نشانه حب به خداوند (قُلْ إِن كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ)[14] پيروى از پيامبر اعظم(ص) (فاتبعونى) است‏و پاداش آن (- لحببكم اللَّه) مى‏شود كه اين خود از مراتب كمال آدمى است.
مودّت به اهل بيت عليهم السلام تجلى حب به خداوند از سوى مؤمنان ولايت مدار است.خداى تعالى به پيامبر اكرم(ص) مى‏فرمايد:
قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى.[15]
بگو من هيچ پاداشى از شما به‏رسالتم درخواست نمى‏كنم جز دوست داشتن نزديكانم ]= اهل‏بيتم[
و نيز مى‏فرمايد:
قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِي إِلَّا عَلَى اللَّهِ.[16]
بگو هر اجر و پاداشى از شما خواسته‏ام براى خود شماست اجر من تنها بر خداست.
و نيز مى‏فرمايد:
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن يتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً.[17]
بگو من در براى آن (ابلاغ آيين خدا) هيچ گونه پاداشى از شما نمى‏خواهم مگر كسى كه بخواهدراهى به سوى پروردگارش برگزيند.
بنابراين مودّت به اهل بيت از الزامات ولايت مدارى است كه با تولّى و دوستى با دوستان‏خدا و تبرّى و دشمنى با دشمنان خدا نمود مى‏يابد.

3. اطاعت و فرمانبردارى
تجلى ايمان انجام رفتار شايسته است كه با اطاعت از خداوند، پيامبر اكرم(ص) و جانشينان ايشان‏عليهم السلام تحقق مى‏يابد.
قرآن كريم مى‏فرمايد:
يَا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ.[18]
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولوالامر]اوصياى پيامبر[ را.
در مناجات المطيعين آمده است:
اللهم... و اجعل جهادنا فيك و همّنا فى طاعتك و اخلص نياتنا فى معاملتك فانّا بك و لك ولاوسيله لنا اليك إلا انت.[19]
خدايا... جهاد و تلاش مارا در راهت و همتمان را در طاعتت قرار ده و نيت‏هاى مارا در انجام اطاعت‏هايت خالص گردان زيرا ما به ]فيض وجود[ تو هستيم و براى توايم، مارا به درگاهت وسيله‏اى نيست جزخودت.
در دعاى شب مبعث آمده است:
الحمدللَّه الذى هدانا لمعرفته و خصّنا بولايته و وفّقنا لطاعته[20]
سپاس خداى را كه مارا به شناخت پيامبر اكرم راهنمايى كرد و مارا به ولايت ايشان مخصوص‏گردانيد و به اطاعت ايشان توفيق داد.
درباره اطاعت از اهل بيت عليهم السلام در صلوات شعبانيه آمده است:
اللهم صل على محمد و ال محمد الطيبين الابرار الاخيار الذين اوجبت حقوقهم و فرضت طاعتهم‏و ولايتهم.[21]
خداوندا درود فرست بر پيامبر و خاندان پاك، نك و خوب پيامبر آنان كه اداى حقوقشان را واجب‏كردى و اطاعت از ايشان و ولايت آنان را واجب نمودى.
بنابراين مى‏توان گفت كه از الزامات ولايت مدارى اطاعت از خداوند است كه اين مهم با پيروى از برگزيدگان الهى پيامبر معظم(ص) و امامان معصوم عليهم السلام تحقق مى‏يابد، و درعصر غيبت اطاعت از مقام ولىّ فقيه به عنوان جانشين عام امام عصر عجل اللَّه تعالى فرجه ادامه‏اطاعت از دستورات الهى است و در همه زمانها جارى است.
اميرمؤمنان على عليه السلام درباره جايگاه ولايت و ضرورت اطاعت از رهبرى ولايى‏مى‏فرمايد:
انما مثلى بينكم كمثل السراج فى الظلمة يستضى‏ء به من و لجها فاسمعوا ايها الناس وعوا وأحضروا اذان قلوبكم تفهموا[22]
همانا من در ميان شما چونان چراغ درخشنده در تاريكى هستم كه هر كس به آن روى آورد ازنورش بهرمند مى‏گردد اى مردم سخنان مرا بشنويد و بخوبى حفظ كنيد گوش دل خود را باز كنيد تاگفته‏هاى مرا بفهميد.
در زيارت اربعين كه جلوه‏اى از ولايت مدارى است اين گونه مى‏خوانيم:
اشهد انى بكم مؤمن و بايابكم موقن بشرايع دينى و خواتيم عملى و قلبى لقبكم سلم و امرى‏لامركم متّبع و نصرتى لكم معدّة حتى ياذن اللَّه لكم فمعكم معكم لامع عدوكم.[23]
گواهى مى‏دهم كه به شما ايمان دارم و به بازگشت شما با قوانين دين خود و سرانجام عمل خوديقين دارم، با شما همدل و در رفتار پيرو شمايم و ياريم براى شما آماده است تا خداوند اجازه دهد پس‏همراه شما هستم همراه شمايم نه همراه دشمنان شما.
قرآن كريم درباره اطاعت از دستورات الهى بر پايه تقوا مى‏فرمايد:
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا[24]
پس تا مى‏توانيد تقواى الهى پيشه كنيد و گوش دهيد و اطاعت نماييد.
مؤمنان با رعايت تقواى الهى و به جان شنيدن فرامين الهى و اطاعت كردن به سعادت ورستگارى نايل مى‏آيند.
و نيز مى‏فرمايد:
يَا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يؤْتِكُمْ كِفْلَينِ مِن رَحْمَتِهِ وَيجْعَل لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ[25]
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد تقواى الهى پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم ازرحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد كه با آنان (در ميان مردم و در مسير زندگى خود) راه‏برويد.
خداوند مؤمنان را به تقواى الهى و ايمان به مقام رسالت فرا مى‏خواند تا از رحمت خاص خودبهره‏مند فرمايد و آنان در مسير كمال با نور الهى حركت كنند.


4. ادا كردن حقوق رهبرى

ميان رهبر و مردم حقوق متقابلى وجود دارد به فرموده امير مؤمنان عليه السلام:
در ميان حقوق الهى، بزرگ‏ترين حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است، حق‏واجبى كه خداى سبحان بر هر دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پايدارى پيوند ملت و رهبر وعزت دين قرار داد پس رعيت اصلاح نمى‏شود جز آن كه زمامداران اصلاح گردند و زمامداران‏اصلاح نمى‏شوند جز با درستكارى رعيت و آنگاه كه مردم حق رهبرى را ادا كنند و زمامدار حق‏مردم را بپردازد. حق در آن جامعه عزت يابد و راه‏هاى دين پديدار و نشانه‏هاى عدالت برقرار وسنّت پيابر(ص) پايدار گردد پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حكومت اميدوار ودشمن در آرزوهايش مأيوس مى‏گردد.[26]
ادا كردن حقوق رهبرى جامعه از سوى مؤمنان نشانه ولايت مدارى ايشان است؛ صيانت وپاسدارى از نظام اسلامى و ولايى اقتضا مى‏كند كه مؤمنان وظايف ولايت مدارى خود را درعرصه سياسى اجتماعى انجام دهند.
پيامبر مكرم(ص) درباره احترام به زمامدار عادل مى‏فرمايد:
و قرّوا السلاطين و بجّلوهم فانهم عزاللَّه وظلّه فى الارض اذا كانوا عدولاً[27]
زمامداران را احترام و اكرام كنيد زيرا آنان عزت دين خداوند و تجلى قدرت الهى روى زمين هستنددر صورتى كه عادل باشند.
امير مؤمنان(ع) درباره حقوق خويش بر مردم مى‏فرمايد:
و اما حقى عليكم فالوفاء بالبيعة والنصيحة فى المشهد و المغيب و الاجابة حين ادعوكم والطاعةحين امركم.[28]
امّا حق من بر شما اين است كه به بيعت با من وفادار باشيد و در آشكار و نهادن برايم خير خواهى‏كنيد هر گاه شما را فرا خواندم اجابت نماييد و فرمان دادم اطاعت كنيد.
آن حضرت درباره اطاعت از منصوبان رهبرى مى‏فرمايد:
واسمعوا واطيعوا امره فيما طابق الحق.[29]
سخنش را بشنويد و فرمانش را در آنجا كه مطابق حق است اطاعت كنيد.
از اين رو، بايستى از دستورات كارگزاران نظام اسلامى كه بر اساس موازين دينى صادرمى‏شود، پيروى كرد چرا كه در اين صورت آنان، كارگزار نظام ولايى محسوب مى‏شوند.
امير مؤمنان در وصف ياران خاص خود كه الگوى ولايت مدارى‏اند چنين مى‏فرمايد:
اوّه على اخوانى الذين تلوا القرآن فاحكموه، و تدبروا الفرض فاقاموه، احيوا السنة و اما توا اللَّه‏البدعة، دعواللجهاد فاجابوا، و وثقوا بالقائد فاتبعوه.[30]
دريغا از برادرانم كه قرآن را خواندند و بر اساس آن قضاوت كردند، در واجبات الهى انديشه كرده وآنها را برپا داشتند، سنت‏هاى الهى را زنده و بدعت‏ها را نابود كردند، دعوت هاد را پذيرفته و به رهبرخود اطمينان داشته و از او پيروى كردند.
آن حضرت(ع) پس از جنگ جمل ياران خويش را اين گونه مى‏ستايد:
انتم الانصار على الحق و الاخوانى فى الدين و الجنن يوم البأس والبطانة دون الناس بكم اضرب‏المدبر وارجو طاعة المقبل[31]
شما ياران حق و برادران دينى‏ام هستيد. در روز جنگ چون سپر محافظ دور كننده ضربت‏ها، و درخلوت‏ها محرم اسرار من هستيد، با كمك شما پشت كنندگان به حق را مى‏كوبم و به راه مى‏آورم وفرمانبر دارى استقبال كنندگان را اميدوارم.
آن حضرت عليه السلام از يارانش مى‏خواهد:
فاعينونى بمناصحة خلّيه من الغشّ سليمة من الريب
پس مرا با خير خواهى خالصانه و سالم از هر گونه شك و ترديد يارى كنيد.
آنگاه مى‏فرمايد:
فواللَّه انى لاولى الناس بالناس
به خدا سوگند من به مردم از خودشان سزاوارترم.
بنابراين مؤمنان ولايت مدار كسانى‏اند كه در اخلاق و رفتار التزام عملى به آموزه‏هاى‏وحيانى و ولايى دارند به گونه‏اى كه ولىّ‏امر، ايشان را به خوبى مى‏ستايد.


ولايت مدارى در قانون اساسي
به منظور تبيين ولايت مدارى نگاهى گذرا به برخى اصول قانون اساسى‏مى‏اندازيم تا مبانى اعتقادى نظام جمهورى اسلامى و جايگاه مقام شامخ ولايت فقيه به عنوان‏تجلى ولايت الهى در عصر غيبت روشن شود.
جمهورى اسلامى، نظامى است بر پايه ايمان به:
1. خداى يكتا (لا اله الااللَّه) و اختصاص حاكميت و تشريع به او و لزوم تسليم در برابر امر او؛
2. وحى الهى و نقش بنيادى آن در بيان قوانين؛
3. معاد و نقش سازنده آن در بيان قوانين؛
4. عدل خدا در خلقت و تشريع؛
5. امامت و رهبرى مستمر و نقش اساسى آن در تداوم انقلاب اسلامى[32]؛
درباره جايگاه ولايت فقيه در نظام اسلامى آمده است:
در زمان غيبت حضرت ولى عصر "عجل اله تعالى فرجه " در جمهورى اسلامى ايران ولايت‏امر و امامت، بر عهده فقيه عادل و با تقوى، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبّر است.[33]
فرماندهى كل نيروهاى مسلح و نيز نصب و عزل فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ازوظايف و اختيار ولىّ فقيه و مقام رهبرى است.[34]
از جلوه‏هاى ولايت مدارى در نظام ولايى گوش جان سپردن به رهنمودهاى گهربار و پيروى‏از فرامين مقام شامخ ولايت فقيه است. تا رسالت پاسدارى به خوبى‏شناخته شود و در تحقق آن بيشتر بكوشيم.

جمع‏بندى و نتيجه
از آموزه‏هاى ژرف اسلامى موضوع ولايت است. آدم و عالم هستى تحت ولايت الهى‏اند وبرگزيدگان الهى جلوه‏هاى آن ولايت‏اند. انسان از طريق اعتقاد به ولايت الهى و اولياى خداوند وانجام بايسته‏هاى ولايت‏مدارى تحت ولايت خاص خداوند قرار مى‏گيرد و رهاورد آن نعمت‏قرب به خداوند است و در پرتو اين كمال مى‏توان از نظام ولايى پاسدارى كرد. اعتقاد و التزام‏عملى به ولايت فقيه در عصر غيبت حضرت ولى عصر عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف ازشاخصه‏هاى ولايت مدارى است كه بايستى در نهان و آشكار رفتارنيروهاي وفادار به انقلاب و نظام نمود آشكار و حقيقى داشته باشد،مراقبت از اين حقيقت والا، و نظارت بر حسن انجام آن مسئوليت ولايت مداران در همه عرصه‏هاست.

پي نوشت:
1 . شورى 42، آيه 9.
2 . شورى 42، آيه 28.
3 . همان.
4 . كهف 18، آيه 44.
5 . آل عمران 3 آيه 68.
6 . جاثيه 45، آيه 19.
7 . آل عمران 3، آيه 102.
8 . بقره 2، آيه 257.
9 . يونس 10، آيه 62.
10 . نساء 4، آيه 136.
11 . مفاتيح الجنان، زيارت جامعه ائمه المؤمنين.
12 . همان، مناجات المحبين.
13 . بقره 2، آيه 165.
14 . آل عمران 3 آيه 31.
15 . شورى42، آيه 23.
16 . سبا 34، آيه 47.
17 . فرقان25، آيه 57.
18 . نساء4، آيه 59.
19 . مفاتيح الجنان، مناجات المطيعين للَّه.
20 . همان، دعاى شب مبعث.
21 . همان، صلوات هر روز ماه شعبان.
22 . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، انتشارات طهور، 1379، خطبه 187، ص 368.
23 . مفاتيح الجنان، زيارت اربعين.
24 . تغابن 64، آيه 16.
25 . حديد57، آيه 28.
26 . نهج البلاغه، خطبه 216، ص 443.
27 . حقوق از ديدگاه امام سجاد)ع
28 . نهج‏البلاغه، خطبه 34، ص 88.
29 . همان، نامه 38، ص 544.
30 . همان، خطبه 182، ص 350.
31 . همان خطبه 118، ص 226.
32 . قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، بخشى از اصل دوم.
33 . همان، بخشى از اصل پنجم.
34 . همان، اصل يكصدو دهم، رديف 6، بند ه .

نويسنده:محمّد هادى مهتدى

منبع: نشريه حصون - شماره 15
ادامه مطلب
چهارشنبه 19 خرداد 1389  - 5:48 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6043991
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی