چكيده
انسان آفريده الهى است كه به سوى خداى سبحان در حركت است. كمال آدمى ولايت مدارى از اعتقاد تا عملاست تا بتواند بهبارگاه قدس الهى و قرب به خداوند نايل آيد و در پرتو اين كمال از نظام ولايى پاسدارى كند. اين نوشتار بهبايستههاى ولايت مدارى به عنوان رسالت پاسدارى از ارزشهاى الهى و نظام اسلامى مىپردازد.
بقيه در ادامه
درآمد
بر پايه آموزههاى وحيانى، خداى يگانه تنها ولىّ حقيقى است (فاللَّه هو الولىّ)[1]، خدايى كههمواره رحمت خويش را بر هستى مىگستراند (و ينشر رحمته)[2]، اوست ولىّ و شايسته ستودن(و هو الولىّ الحميد)[3]؛ هستى تحت ولايت مطلق خداوند است و ولايت الهى در همه شئونهستى جارى است. اين حقيقت هم اكنون وجود دارد و در قيامت كه ظرف ظهور حقايق استآشكار مىشود (هنا لك الولاية للَّه الحق)[4]
خداوند ولى مؤمنان و متقيان است (اللَّه ولىّ المؤمنين)[5]، (واللَّه ولىّ المتقين)[6]، تقوايى كهخداوند مؤمنان را بدان فرا خوانده است، (يا ايها الذين امنوا اتقواللَّه حق تفاته)[7] و رها ورد ولايتمدارى مؤمنان متقى برون رفت از تاريكى به سوى روشنايى است (اللَّه ولىّ الذين امنوا يخرجهممن الظلمات الى النور)[8]، بنابراين در پرتو ايمان و تقوا ولايت مدارى پى ريزى مىشود و به بارمىنشيند و مؤمنان از نعمت (الا ان اولياء اللَّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون)[9] بهرهمند مىگردند.
بايستههاى ولايت مداري
زير ساز ولايت مدارى انديشه و معرفتى است كه بر آموزههاى وحيانى قرآن كريم و ولايىخاندان ولايت و نيز خردورزى روشمند استوار است و رهاورد آن باور قلبى و رفتار شايستهاىاست كه همواره بر مدار ولايت حق تعالى و پيروى از اوليا و برگزيدگان الهى قرار دارد، فرآيندولايت مدارى كه بر حسن فاعلى (ايمان و خلوص نيت) و حسن فعلى (رفتار شايسته بر مدارشريعت) استوار است انسان را در حركت به سوى كمال و قرب به خداوند رهنمون مىسازد تاتحت ولايت خاص خداوند قرار گيرد. اينك به برخى بايستههاى ولايت مدارى مؤمنانمىپردازيم:
1. ايمان و اعتقاد
ايمان و باور قلبى به خداى يگانه و پيامبر معظم(ص) و جانشينان ايشان عليهم السلام و قرآنكريم ريشه ولايت مدارى است. ايمان و اعتقاد بر پايه معارف و آموزههاى وحيانى تلاش وحركت انسان را سامان داده و با اعتقاد به معاد و آخرت ماندگار مىشود؛ از اين رو مىتوان گفتكه ولايت مدارى حركت سعادت بخش و پايدارى است كه پرچمدار آن مقام رسالت و امامت درهمه اعصار است.
به فرموده قرآن كريم:
يَاأَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي
أَنْزَلَ مِن قَبْلُ.[10]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خدا و پيامبر و كتابى كه بر او نازل كرده و كتب آسمانى كه پيش ازاين فرستاده است ايمان (واقعى) بياوريد.
دعوت و فراخواندن مؤمنان به ايمان به خداوند و پيامبر و كتاب آسمانى نشانه مراتب ايماناست و ايمان به ولايت اهل بيت عليهمالسلام تجلى ايمان به خداوند و پيامبر معظم(ص) و ازمراتب عالى ايمان است.
در زيارت جامعه ائمة المؤمنين آمده است:
فانا أشهد اللَّه خالقى و اشهد ملائكته و انبيائه و اشهدكم يا موالىّ انى مؤمن بولايتكم، معتقد لامتكم، مقرّ بخلافتكم، عارف بمنزلتكم، موقن بعصمتكم، خاضع بولايتكم متقرّب الى اللَّه بحبكم وبالبرائه من اعدائكم.[11]
گواه مىگيرم خداى آفرينندهام را و گواه مىگيرم فرشتگان و پيامبران او را و گواه مىگيرم شمارا،اى اولياى من! به ولايت شما ايمان دارم و به امامت شما معتقدم و به خلافت و جانشينى شما اقرارمىكنم، منزلت شما را شناخته و به مقام عصمت شما يقين دارم، در برابر ولايت شما فروتن هستيم بادوست داشتن شما و بيزارى از دشمنان شما به خداوند تقرب مىجويم.
2. حب و دوستى
حب به خداوند به عنوان ولىّ و محبوب يگانه و نيز دوست داشتن اولياى الهى به عنوان مظاهر ولايتالهى بُعد روانشناختى ولايت مدارى است. از نظر روانشناسى احساسات و عواطف جزء رفتار وفعاليت نهان و نامحسوس انسان است و محبت يكى از انواع عواطف مىباشد كه انسان را بهفعاليتهايى با شيوههاى خاص بر مىانگيزاند. در مناجات محبين آمده است:
يا غاية امال المحبين اسألك حبّك و حبّ من يحبك و حبّ كل عمل يوصلنى الى قربك و انتجعلك احب الىّ ممّا سواك.[12]
اى نهايت آرزوى دوستداران، از تو مىخواهم دوستى تو و دوستى هر كه دوستت دارد و دوستى هركارى كه مرا به قرب تو رساند و تورا پيش من محبوبتر از غير تو سازد.
از طريق ولايت محبت كمالات الهى و اولياى خداوند محبوب انسان شده و انگيزه تلاش وحركت افزايش مىيابد. به فرموده قرآن كريم:
وَالَّذينَ امَنُوا اَشَدُّ حُبّاًلِلّهِ.[13]
آنان كه ايمان دارند عشقشان به خدا شديدتر است.
نشانه حب به خداوند (قُلْ إِن كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ)[14] پيروى از پيامبر اعظم(ص) (فاتبعونى) استو پاداش آن (- لحببكم اللَّه) مىشود كه اين خود از مراتب كمال آدمى است.
مودّت به اهل بيت عليهم السلام تجلى حب به خداوند از سوى مؤمنان ولايت مدار است.خداى تعالى به پيامبر اكرم(ص) مىفرمايد:
قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى.[15]
بگو من هيچ پاداشى از شما بهرسالتم درخواست نمىكنم جز دوست داشتن نزديكانم ]= اهلبيتم[
و نيز مىفرمايد:
قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِي إِلَّا عَلَى اللَّهِ.[16]
بگو هر اجر و پاداشى از شما خواستهام براى خود شماست اجر من تنها بر خداست.
و نيز مىفرمايد:
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن يتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً.[17]
بگو من در براى آن (ابلاغ آيين خدا) هيچ گونه پاداشى از شما نمىخواهم مگر كسى كه بخواهدراهى به سوى پروردگارش برگزيند.
بنابراين مودّت به اهل بيت از الزامات ولايت مدارى است كه با تولّى و دوستى با دوستانخدا و تبرّى و دشمنى با دشمنان خدا نمود مىيابد.
3. اطاعت و فرمانبردارى
تجلى ايمان انجام رفتار شايسته است كه با اطاعت از خداوند، پيامبر اكرم(ص) و جانشينان ايشانعليهم السلام تحقق مىيابد.
قرآن كريم مىفرمايد:
يَا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ.[18]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولوالامر]اوصياى پيامبر[ را.
در مناجات المطيعين آمده است:
اللهم... و اجعل جهادنا فيك و همّنا فى طاعتك و اخلص نياتنا فى معاملتك فانّا بك و لك ولاوسيله لنا اليك إلا انت.[19]
خدايا... جهاد و تلاش مارا در راهت و همتمان را در طاعتت قرار ده و نيتهاى مارا در انجام اطاعتهايت خالص گردان زيرا ما به ]فيض وجود[ تو هستيم و براى توايم، مارا به درگاهت وسيلهاى نيست جزخودت.
در دعاى شب مبعث آمده است:
الحمدللَّه الذى هدانا لمعرفته و خصّنا بولايته و وفّقنا لطاعته[20]
سپاس خداى را كه مارا به شناخت پيامبر اكرم راهنمايى كرد و مارا به ولايت ايشان مخصوصگردانيد و به اطاعت ايشان توفيق داد.
درباره اطاعت از اهل بيت عليهم السلام در صلوات شعبانيه آمده است:
اللهم صل على محمد و ال محمد الطيبين الابرار الاخيار الذين اوجبت حقوقهم و فرضت طاعتهمو ولايتهم.[21]
خداوندا درود فرست بر پيامبر و خاندان پاك، نك و خوب پيامبر آنان كه اداى حقوقشان را واجبكردى و اطاعت از ايشان و ولايت آنان را واجب نمودى.
بنابراين مىتوان گفت كه از الزامات ولايت مدارى اطاعت از خداوند است كه اين مهم با پيروى از برگزيدگان الهى پيامبر معظم(ص) و امامان معصوم عليهم السلام تحقق مىيابد، و درعصر غيبت اطاعت از مقام ولىّ فقيه به عنوان جانشين عام امام عصر عجل اللَّه تعالى فرجه ادامهاطاعت از دستورات الهى است و در همه زمانها جارى است.
اميرمؤمنان على عليه السلام درباره جايگاه ولايت و ضرورت اطاعت از رهبرى ولايىمىفرمايد:
انما مثلى بينكم كمثل السراج فى الظلمة يستضىء به من و لجها فاسمعوا ايها الناس وعوا وأحضروا اذان قلوبكم تفهموا[22]
همانا من در ميان شما چونان چراغ درخشنده در تاريكى هستم كه هر كس به آن روى آورد ازنورش بهرمند مىگردد اى مردم سخنان مرا بشنويد و بخوبى حفظ كنيد گوش دل خود را باز كنيد تاگفتههاى مرا بفهميد.
در زيارت اربعين كه جلوهاى از ولايت مدارى است اين گونه مىخوانيم:
اشهد انى بكم مؤمن و بايابكم موقن بشرايع دينى و خواتيم عملى و قلبى لقبكم سلم و امرىلامركم متّبع و نصرتى لكم معدّة حتى ياذن اللَّه لكم فمعكم معكم لامع عدوكم.[23]
گواهى مىدهم كه به شما ايمان دارم و به بازگشت شما با قوانين دين خود و سرانجام عمل خوديقين دارم، با شما همدل و در رفتار پيرو شمايم و ياريم براى شما آماده است تا خداوند اجازه دهد پسهمراه شما هستم همراه شمايم نه همراه دشمنان شما.
قرآن كريم درباره اطاعت از دستورات الهى بر پايه تقوا مىفرمايد:
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا[24]
پس تا مىتوانيد تقواى الهى پيشه كنيد و گوش دهيد و اطاعت نماييد.
مؤمنان با رعايت تقواى الهى و به جان شنيدن فرامين الهى و اطاعت كردن به سعادت ورستگارى نايل مىآيند.
و نيز مىفرمايد:
يَا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يؤْتِكُمْ كِفْلَينِ مِن رَحْمَتِهِ وَيجْعَل لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ[25]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد تقواى الهى پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم ازرحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد كه با آنان (در ميان مردم و در مسير زندگى خود) راهبرويد.
خداوند مؤمنان را به تقواى الهى و ايمان به مقام رسالت فرا مىخواند تا از رحمت خاص خودبهرهمند فرمايد و آنان در مسير كمال با نور الهى حركت كنند.
4. ادا كردن حقوق رهبرى
ميان رهبر و مردم حقوق متقابلى وجود دارد به فرموده امير مؤمنان عليه السلام:
در ميان حقوق الهى، بزرگترين حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است، حقواجبى كه خداى سبحان بر هر دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پايدارى پيوند ملت و رهبر وعزت دين قرار داد پس رعيت اصلاح نمىشود جز آن كه زمامداران اصلاح گردند و زمامداراناصلاح نمىشوند جز با درستكارى رعيت و آنگاه كه مردم حق رهبرى را ادا كنند و زمامدار حقمردم را بپردازد. حق در آن جامعه عزت يابد و راههاى دين پديدار و نشانههاى عدالت برقرار وسنّت پيابر(ص) پايدار گردد پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حكومت اميدوار ودشمن در آرزوهايش مأيوس مىگردد.[26]
ادا كردن حقوق رهبرى جامعه از سوى مؤمنان نشانه ولايت مدارى ايشان است؛ صيانت وپاسدارى از نظام اسلامى و ولايى اقتضا مىكند كه مؤمنان وظايف ولايت مدارى خود را درعرصه سياسى اجتماعى انجام دهند.
پيامبر مكرم(ص) درباره احترام به زمامدار عادل مىفرمايد:
و قرّوا السلاطين و بجّلوهم فانهم عزاللَّه وظلّه فى الارض اذا كانوا عدولاً[27]
زمامداران را احترام و اكرام كنيد زيرا آنان عزت دين خداوند و تجلى قدرت الهى روى زمين هستنددر صورتى كه عادل باشند.
امير مؤمنان(ع) درباره حقوق خويش بر مردم مىفرمايد:
و اما حقى عليكم فالوفاء بالبيعة والنصيحة فى المشهد و المغيب و الاجابة حين ادعوكم والطاعةحين امركم.[28]
امّا حق من بر شما اين است كه به بيعت با من وفادار باشيد و در آشكار و نهادن برايم خير خواهىكنيد هر گاه شما را فرا خواندم اجابت نماييد و فرمان دادم اطاعت كنيد.
آن حضرت درباره اطاعت از منصوبان رهبرى مىفرمايد:
واسمعوا واطيعوا امره فيما طابق الحق.[29]
سخنش را بشنويد و فرمانش را در آنجا كه مطابق حق است اطاعت كنيد.
از اين رو، بايستى از دستورات كارگزاران نظام اسلامى كه بر اساس موازين دينى صادرمىشود، پيروى كرد چرا كه در اين صورت آنان، كارگزار نظام ولايى محسوب مىشوند.
امير مؤمنان در وصف ياران خاص خود كه الگوى ولايت مدارىاند چنين مىفرمايد:
اوّه على اخوانى الذين تلوا القرآن فاحكموه، و تدبروا الفرض فاقاموه، احيوا السنة و اما توا اللَّهالبدعة، دعواللجهاد فاجابوا، و وثقوا بالقائد فاتبعوه.[30]
دريغا از برادرانم كه قرآن را خواندند و بر اساس آن قضاوت كردند، در واجبات الهى انديشه كرده وآنها را برپا داشتند، سنتهاى الهى را زنده و بدعتها را نابود كردند، دعوت هاد را پذيرفته و به رهبرخود اطمينان داشته و از او پيروى كردند.
آن حضرت(ع) پس از جنگ جمل ياران خويش را اين گونه مىستايد:
انتم الانصار على الحق و الاخوانى فى الدين و الجنن يوم البأس والبطانة دون الناس بكم اضربالمدبر وارجو طاعة المقبل[31]
شما ياران حق و برادران دينىام هستيد. در روز جنگ چون سپر محافظ دور كننده ضربتها، و درخلوتها محرم اسرار من هستيد، با كمك شما پشت كنندگان به حق را مىكوبم و به راه مىآورم وفرمانبر دارى استقبال كنندگان را اميدوارم.
آن حضرت عليه السلام از يارانش مىخواهد:
فاعينونى بمناصحة خلّيه من الغشّ سليمة من الريب
پس مرا با خير خواهى خالصانه و سالم از هر گونه شك و ترديد يارى كنيد.
آنگاه مىفرمايد:
فواللَّه انى لاولى الناس بالناس
به خدا سوگند من به مردم از خودشان سزاوارترم.
بنابراين مؤمنان ولايت مدار كسانىاند كه در اخلاق و رفتار التزام عملى به آموزههاىوحيانى و ولايى دارند به گونهاى كه ولىّامر، ايشان را به خوبى مىستايد.
ولايت مدارى در قانون اساسي
به منظور تبيين ولايت مدارى نگاهى گذرا به برخى اصول قانون اساسىمىاندازيم تا مبانى اعتقادى نظام جمهورى اسلامى و جايگاه مقام شامخ ولايت فقيه به عنوانتجلى ولايت الهى در عصر غيبت روشن شود.
جمهورى اسلامى، نظامى است بر پايه ايمان به:
1. خداى يكتا (لا اله الااللَّه) و اختصاص حاكميت و تشريع به او و لزوم تسليم در برابر امر او؛
2. وحى الهى و نقش بنيادى آن در بيان قوانين؛
3. معاد و نقش سازنده آن در بيان قوانين؛
4. عدل خدا در خلقت و تشريع؛
5. امامت و رهبرى مستمر و نقش اساسى آن در تداوم انقلاب اسلامى[32]؛
درباره جايگاه ولايت فقيه در نظام اسلامى آمده است:
در زمان غيبت حضرت ولى عصر "عجل اله تعالى فرجه " در جمهورى اسلامى ايران ولايتامر و امامت، بر عهده فقيه عادل و با تقوى، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبّر است.[33]
فرماندهى كل نيروهاى مسلح و نيز نصب و عزل فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ازوظايف و اختيار ولىّ فقيه و مقام رهبرى است.[34]
از جلوههاى ولايت مدارى در نظام ولايى گوش جان سپردن به رهنمودهاى گهربار و پيروىاز فرامين مقام شامخ ولايت فقيه است. تا رسالت پاسدارى به خوبىشناخته شود و در تحقق آن بيشتر بكوشيم.
جمعبندى و نتيجه
از آموزههاى ژرف اسلامى موضوع ولايت است. آدم و عالم هستى تحت ولايت الهىاند وبرگزيدگان الهى جلوههاى آن ولايتاند. انسان از طريق اعتقاد به ولايت الهى و اولياى خداوند وانجام بايستههاى ولايتمدارى تحت ولايت خاص خداوند قرار مىگيرد و رهاورد آن نعمتقرب به خداوند است و در پرتو اين كمال مىتوان از نظام ولايى پاسدارى كرد. اعتقاد و التزامعملى به ولايت فقيه در عصر غيبت حضرت ولى عصر عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف ازشاخصههاى ولايت مدارى است كه بايستى در نهان و آشكار رفتارنيروهاي وفادار به انقلاب و نظام نمود آشكار و حقيقى داشته باشد،مراقبت از اين حقيقت والا، و نظارت بر حسن انجام آن مسئوليت ولايت مداران در همه عرصههاست.
پي نوشت:
1 . شورى 42، آيه 9.
2 . شورى 42، آيه 28.
3 . همان.
4 . كهف 18، آيه 44.
5 . آل عمران 3 آيه 68.
6 . جاثيه 45، آيه 19.
7 . آل عمران 3، آيه 102.
8 . بقره 2، آيه 257.
9 . يونس 10، آيه 62.
10 . نساء 4، آيه 136.
11 . مفاتيح الجنان، زيارت جامعه ائمه المؤمنين.
12 . همان، مناجات المحبين.
13 . بقره 2، آيه 165.
14 . آل عمران 3 آيه 31.
15 . شورى42، آيه 23.
16 . سبا 34، آيه 47.
17 . فرقان25، آيه 57.
18 . نساء4، آيه 59.
19 . مفاتيح الجنان، مناجات المطيعين للَّه.
20 . همان، دعاى شب مبعث.
21 . همان، صلوات هر روز ماه شعبان.
22 . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، انتشارات طهور، 1379، خطبه 187، ص 368.
23 . مفاتيح الجنان، زيارت اربعين.
24 . تغابن 64، آيه 16.
25 . حديد57، آيه 28.
26 . نهج البلاغه، خطبه 216، ص 443.
27 . حقوق از ديدگاه امام سجاد)ع
28 . نهجالبلاغه، خطبه 34، ص 88.
29 . همان، نامه 38، ص 544.
30 . همان، خطبه 182، ص 350.
31 . همان خطبه 118، ص 226.
32 . قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، بخشى از اصل دوم.
33 . همان، بخشى از اصل پنجم.
34 . همان، اصل يكصدو دهم، رديف 6، بند ه .
نويسنده:محمّد هادى مهتدى
منبع: نشريه حصون - شماره 15
ادامه مطلب
انسان آفريده الهى است كه به سوى خداى سبحان در حركت است. كمال آدمى ولايت مدارى از اعتقاد تا عملاست تا بتواند بهبارگاه قدس الهى و قرب به خداوند نايل آيد و در پرتو اين كمال از نظام ولايى پاسدارى كند. اين نوشتار بهبايستههاى ولايت مدارى به عنوان رسالت پاسدارى از ارزشهاى الهى و نظام اسلامى مىپردازد.
بقيه در ادامه
درآمد
بر پايه آموزههاى وحيانى، خداى يگانه تنها ولىّ حقيقى است (فاللَّه هو الولىّ)[1]، خدايى كههمواره رحمت خويش را بر هستى مىگستراند (و ينشر رحمته)[2]، اوست ولىّ و شايسته ستودن(و هو الولىّ الحميد)[3]؛ هستى تحت ولايت مطلق خداوند است و ولايت الهى در همه شئونهستى جارى است. اين حقيقت هم اكنون وجود دارد و در قيامت كه ظرف ظهور حقايق استآشكار مىشود (هنا لك الولاية للَّه الحق)[4]
خداوند ولى مؤمنان و متقيان است (اللَّه ولىّ المؤمنين)[5]، (واللَّه ولىّ المتقين)[6]، تقوايى كهخداوند مؤمنان را بدان فرا خوانده است، (يا ايها الذين امنوا اتقواللَّه حق تفاته)[7] و رها ورد ولايتمدارى مؤمنان متقى برون رفت از تاريكى به سوى روشنايى است (اللَّه ولىّ الذين امنوا يخرجهممن الظلمات الى النور)[8]، بنابراين در پرتو ايمان و تقوا ولايت مدارى پى ريزى مىشود و به بارمىنشيند و مؤمنان از نعمت (الا ان اولياء اللَّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون)[9] بهرهمند مىگردند.
بايستههاى ولايت مداري
زير ساز ولايت مدارى انديشه و معرفتى است كه بر آموزههاى وحيانى قرآن كريم و ولايىخاندان ولايت و نيز خردورزى روشمند استوار است و رهاورد آن باور قلبى و رفتار شايستهاىاست كه همواره بر مدار ولايت حق تعالى و پيروى از اوليا و برگزيدگان الهى قرار دارد، فرآيندولايت مدارى كه بر حسن فاعلى (ايمان و خلوص نيت) و حسن فعلى (رفتار شايسته بر مدارشريعت) استوار است انسان را در حركت به سوى كمال و قرب به خداوند رهنمون مىسازد تاتحت ولايت خاص خداوند قرار گيرد. اينك به برخى بايستههاى ولايت مدارى مؤمنانمىپردازيم:
1. ايمان و اعتقاد
ايمان و باور قلبى به خداى يگانه و پيامبر معظم(ص) و جانشينان ايشان عليهم السلام و قرآنكريم ريشه ولايت مدارى است. ايمان و اعتقاد بر پايه معارف و آموزههاى وحيانى تلاش وحركت انسان را سامان داده و با اعتقاد به معاد و آخرت ماندگار مىشود؛ از اين رو مىتوان گفتكه ولايت مدارى حركت سعادت بخش و پايدارى است كه پرچمدار آن مقام رسالت و امامت درهمه اعصار است.
به فرموده قرآن كريم:
يَاأَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي
أَنْزَلَ مِن قَبْلُ.[10]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خدا و پيامبر و كتابى كه بر او نازل كرده و كتب آسمانى كه پيش ازاين فرستاده است ايمان (واقعى) بياوريد.
دعوت و فراخواندن مؤمنان به ايمان به خداوند و پيامبر و كتاب آسمانى نشانه مراتب ايماناست و ايمان به ولايت اهل بيت عليهمالسلام تجلى ايمان به خداوند و پيامبر معظم(ص) و ازمراتب عالى ايمان است.
در زيارت جامعه ائمة المؤمنين آمده است:
فانا أشهد اللَّه خالقى و اشهد ملائكته و انبيائه و اشهدكم يا موالىّ انى مؤمن بولايتكم، معتقد لامتكم، مقرّ بخلافتكم، عارف بمنزلتكم، موقن بعصمتكم، خاضع بولايتكم متقرّب الى اللَّه بحبكم وبالبرائه من اعدائكم.[11]
گواه مىگيرم خداى آفرينندهام را و گواه مىگيرم فرشتگان و پيامبران او را و گواه مىگيرم شمارا،اى اولياى من! به ولايت شما ايمان دارم و به امامت شما معتقدم و به خلافت و جانشينى شما اقرارمىكنم، منزلت شما را شناخته و به مقام عصمت شما يقين دارم، در برابر ولايت شما فروتن هستيم بادوست داشتن شما و بيزارى از دشمنان شما به خداوند تقرب مىجويم.
2. حب و دوستى
حب به خداوند به عنوان ولىّ و محبوب يگانه و نيز دوست داشتن اولياى الهى به عنوان مظاهر ولايتالهى بُعد روانشناختى ولايت مدارى است. از نظر روانشناسى احساسات و عواطف جزء رفتار وفعاليت نهان و نامحسوس انسان است و محبت يكى از انواع عواطف مىباشد كه انسان را بهفعاليتهايى با شيوههاى خاص بر مىانگيزاند. در مناجات محبين آمده است:
يا غاية امال المحبين اسألك حبّك و حبّ من يحبك و حبّ كل عمل يوصلنى الى قربك و انتجعلك احب الىّ ممّا سواك.[12]
اى نهايت آرزوى دوستداران، از تو مىخواهم دوستى تو و دوستى هر كه دوستت دارد و دوستى هركارى كه مرا به قرب تو رساند و تورا پيش من محبوبتر از غير تو سازد.
از طريق ولايت محبت كمالات الهى و اولياى خداوند محبوب انسان شده و انگيزه تلاش وحركت افزايش مىيابد. به فرموده قرآن كريم:
وَالَّذينَ امَنُوا اَشَدُّ حُبّاًلِلّهِ.[13]
آنان كه ايمان دارند عشقشان به خدا شديدتر است.
نشانه حب به خداوند (قُلْ إِن كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ)[14] پيروى از پيامبر اعظم(ص) (فاتبعونى) استو پاداش آن (- لحببكم اللَّه) مىشود كه اين خود از مراتب كمال آدمى است.
مودّت به اهل بيت عليهم السلام تجلى حب به خداوند از سوى مؤمنان ولايت مدار است.خداى تعالى به پيامبر اكرم(ص) مىفرمايد:
قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى.[15]
بگو من هيچ پاداشى از شما بهرسالتم درخواست نمىكنم جز دوست داشتن نزديكانم ]= اهلبيتم[
و نيز مىفرمايد:
قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِي إِلَّا عَلَى اللَّهِ.[16]
بگو هر اجر و پاداشى از شما خواستهام براى خود شماست اجر من تنها بر خداست.
و نيز مىفرمايد:
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن يتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً.[17]
بگو من در براى آن (ابلاغ آيين خدا) هيچ گونه پاداشى از شما نمىخواهم مگر كسى كه بخواهدراهى به سوى پروردگارش برگزيند.
بنابراين مودّت به اهل بيت از الزامات ولايت مدارى است كه با تولّى و دوستى با دوستانخدا و تبرّى و دشمنى با دشمنان خدا نمود مىيابد.
3. اطاعت و فرمانبردارى
تجلى ايمان انجام رفتار شايسته است كه با اطاعت از خداوند، پيامبر اكرم(ص) و جانشينان ايشانعليهم السلام تحقق مىيابد.
قرآن كريم مىفرمايد:
يَا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ.[18]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولوالامر]اوصياى پيامبر[ را.
در مناجات المطيعين آمده است:
اللهم... و اجعل جهادنا فيك و همّنا فى طاعتك و اخلص نياتنا فى معاملتك فانّا بك و لك ولاوسيله لنا اليك إلا انت.[19]
خدايا... جهاد و تلاش مارا در راهت و همتمان را در طاعتت قرار ده و نيتهاى مارا در انجام اطاعتهايت خالص گردان زيرا ما به ]فيض وجود[ تو هستيم و براى توايم، مارا به درگاهت وسيلهاى نيست جزخودت.
در دعاى شب مبعث آمده است:
الحمدللَّه الذى هدانا لمعرفته و خصّنا بولايته و وفّقنا لطاعته[20]
سپاس خداى را كه مارا به شناخت پيامبر اكرم راهنمايى كرد و مارا به ولايت ايشان مخصوصگردانيد و به اطاعت ايشان توفيق داد.
درباره اطاعت از اهل بيت عليهم السلام در صلوات شعبانيه آمده است:
اللهم صل على محمد و ال محمد الطيبين الابرار الاخيار الذين اوجبت حقوقهم و فرضت طاعتهمو ولايتهم.[21]
خداوندا درود فرست بر پيامبر و خاندان پاك، نك و خوب پيامبر آنان كه اداى حقوقشان را واجبكردى و اطاعت از ايشان و ولايت آنان را واجب نمودى.
بنابراين مىتوان گفت كه از الزامات ولايت مدارى اطاعت از خداوند است كه اين مهم با پيروى از برگزيدگان الهى پيامبر معظم(ص) و امامان معصوم عليهم السلام تحقق مىيابد، و درعصر غيبت اطاعت از مقام ولىّ فقيه به عنوان جانشين عام امام عصر عجل اللَّه تعالى فرجه ادامهاطاعت از دستورات الهى است و در همه زمانها جارى است.
اميرمؤمنان على عليه السلام درباره جايگاه ولايت و ضرورت اطاعت از رهبرى ولايىمىفرمايد:
انما مثلى بينكم كمثل السراج فى الظلمة يستضىء به من و لجها فاسمعوا ايها الناس وعوا وأحضروا اذان قلوبكم تفهموا[22]
همانا من در ميان شما چونان چراغ درخشنده در تاريكى هستم كه هر كس به آن روى آورد ازنورش بهرمند مىگردد اى مردم سخنان مرا بشنويد و بخوبى حفظ كنيد گوش دل خود را باز كنيد تاگفتههاى مرا بفهميد.
در زيارت اربعين كه جلوهاى از ولايت مدارى است اين گونه مىخوانيم:
اشهد انى بكم مؤمن و بايابكم موقن بشرايع دينى و خواتيم عملى و قلبى لقبكم سلم و امرىلامركم متّبع و نصرتى لكم معدّة حتى ياذن اللَّه لكم فمعكم معكم لامع عدوكم.[23]
گواهى مىدهم كه به شما ايمان دارم و به بازگشت شما با قوانين دين خود و سرانجام عمل خوديقين دارم، با شما همدل و در رفتار پيرو شمايم و ياريم براى شما آماده است تا خداوند اجازه دهد پسهمراه شما هستم همراه شمايم نه همراه دشمنان شما.
قرآن كريم درباره اطاعت از دستورات الهى بر پايه تقوا مىفرمايد:
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا[24]
پس تا مىتوانيد تقواى الهى پيشه كنيد و گوش دهيد و اطاعت نماييد.
مؤمنان با رعايت تقواى الهى و به جان شنيدن فرامين الهى و اطاعت كردن به سعادت ورستگارى نايل مىآيند.
و نيز مىفرمايد:
يَا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يؤْتِكُمْ كِفْلَينِ مِن رَحْمَتِهِ وَيجْعَل لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ[25]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد تقواى الهى پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم ازرحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد كه با آنان (در ميان مردم و در مسير زندگى خود) راهبرويد.
خداوند مؤمنان را به تقواى الهى و ايمان به مقام رسالت فرا مىخواند تا از رحمت خاص خودبهرهمند فرمايد و آنان در مسير كمال با نور الهى حركت كنند.
4. ادا كردن حقوق رهبرى
ميان رهبر و مردم حقوق متقابلى وجود دارد به فرموده امير مؤمنان عليه السلام:
در ميان حقوق الهى، بزرگترين حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است، حقواجبى كه خداى سبحان بر هر دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پايدارى پيوند ملت و رهبر وعزت دين قرار داد پس رعيت اصلاح نمىشود جز آن كه زمامداران اصلاح گردند و زمامداراناصلاح نمىشوند جز با درستكارى رعيت و آنگاه كه مردم حق رهبرى را ادا كنند و زمامدار حقمردم را بپردازد. حق در آن جامعه عزت يابد و راههاى دين پديدار و نشانههاى عدالت برقرار وسنّت پيابر(ص) پايدار گردد پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حكومت اميدوار ودشمن در آرزوهايش مأيوس مىگردد.[26]
ادا كردن حقوق رهبرى جامعه از سوى مؤمنان نشانه ولايت مدارى ايشان است؛ صيانت وپاسدارى از نظام اسلامى و ولايى اقتضا مىكند كه مؤمنان وظايف ولايت مدارى خود را درعرصه سياسى اجتماعى انجام دهند.
پيامبر مكرم(ص) درباره احترام به زمامدار عادل مىفرمايد:
و قرّوا السلاطين و بجّلوهم فانهم عزاللَّه وظلّه فى الارض اذا كانوا عدولاً[27]
زمامداران را احترام و اكرام كنيد زيرا آنان عزت دين خداوند و تجلى قدرت الهى روى زمين هستنددر صورتى كه عادل باشند.
امير مؤمنان(ع) درباره حقوق خويش بر مردم مىفرمايد:
و اما حقى عليكم فالوفاء بالبيعة والنصيحة فى المشهد و المغيب و الاجابة حين ادعوكم والطاعةحين امركم.[28]
امّا حق من بر شما اين است كه به بيعت با من وفادار باشيد و در آشكار و نهادن برايم خير خواهىكنيد هر گاه شما را فرا خواندم اجابت نماييد و فرمان دادم اطاعت كنيد.
آن حضرت درباره اطاعت از منصوبان رهبرى مىفرمايد:
واسمعوا واطيعوا امره فيما طابق الحق.[29]
سخنش را بشنويد و فرمانش را در آنجا كه مطابق حق است اطاعت كنيد.
از اين رو، بايستى از دستورات كارگزاران نظام اسلامى كه بر اساس موازين دينى صادرمىشود، پيروى كرد چرا كه در اين صورت آنان، كارگزار نظام ولايى محسوب مىشوند.
امير مؤمنان در وصف ياران خاص خود كه الگوى ولايت مدارىاند چنين مىفرمايد:
اوّه على اخوانى الذين تلوا القرآن فاحكموه، و تدبروا الفرض فاقاموه، احيوا السنة و اما توا اللَّهالبدعة، دعواللجهاد فاجابوا، و وثقوا بالقائد فاتبعوه.[30]
دريغا از برادرانم كه قرآن را خواندند و بر اساس آن قضاوت كردند، در واجبات الهى انديشه كرده وآنها را برپا داشتند، سنتهاى الهى را زنده و بدعتها را نابود كردند، دعوت هاد را پذيرفته و به رهبرخود اطمينان داشته و از او پيروى كردند.
آن حضرت(ع) پس از جنگ جمل ياران خويش را اين گونه مىستايد:
انتم الانصار على الحق و الاخوانى فى الدين و الجنن يوم البأس والبطانة دون الناس بكم اضربالمدبر وارجو طاعة المقبل[31]
شما ياران حق و برادران دينىام هستيد. در روز جنگ چون سپر محافظ دور كننده ضربتها، و درخلوتها محرم اسرار من هستيد، با كمك شما پشت كنندگان به حق را مىكوبم و به راه مىآورم وفرمانبر دارى استقبال كنندگان را اميدوارم.
آن حضرت عليه السلام از يارانش مىخواهد:
فاعينونى بمناصحة خلّيه من الغشّ سليمة من الريب
پس مرا با خير خواهى خالصانه و سالم از هر گونه شك و ترديد يارى كنيد.
آنگاه مىفرمايد:
فواللَّه انى لاولى الناس بالناس
به خدا سوگند من به مردم از خودشان سزاوارترم.
بنابراين مؤمنان ولايت مدار كسانىاند كه در اخلاق و رفتار التزام عملى به آموزههاىوحيانى و ولايى دارند به گونهاى كه ولىّامر، ايشان را به خوبى مىستايد.
ولايت مدارى در قانون اساسي
به منظور تبيين ولايت مدارى نگاهى گذرا به برخى اصول قانون اساسىمىاندازيم تا مبانى اعتقادى نظام جمهورى اسلامى و جايگاه مقام شامخ ولايت فقيه به عنوانتجلى ولايت الهى در عصر غيبت روشن شود.
جمهورى اسلامى، نظامى است بر پايه ايمان به:
1. خداى يكتا (لا اله الااللَّه) و اختصاص حاكميت و تشريع به او و لزوم تسليم در برابر امر او؛
2. وحى الهى و نقش بنيادى آن در بيان قوانين؛
3. معاد و نقش سازنده آن در بيان قوانين؛
4. عدل خدا در خلقت و تشريع؛
5. امامت و رهبرى مستمر و نقش اساسى آن در تداوم انقلاب اسلامى[32]؛
درباره جايگاه ولايت فقيه در نظام اسلامى آمده است:
در زمان غيبت حضرت ولى عصر "عجل اله تعالى فرجه " در جمهورى اسلامى ايران ولايتامر و امامت، بر عهده فقيه عادل و با تقوى، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبّر است.[33]
فرماندهى كل نيروهاى مسلح و نيز نصب و عزل فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ازوظايف و اختيار ولىّ فقيه و مقام رهبرى است.[34]
از جلوههاى ولايت مدارى در نظام ولايى گوش جان سپردن به رهنمودهاى گهربار و پيروىاز فرامين مقام شامخ ولايت فقيه است. تا رسالت پاسدارى به خوبىشناخته شود و در تحقق آن بيشتر بكوشيم.
جمعبندى و نتيجه
از آموزههاى ژرف اسلامى موضوع ولايت است. آدم و عالم هستى تحت ولايت الهىاند وبرگزيدگان الهى جلوههاى آن ولايتاند. انسان از طريق اعتقاد به ولايت الهى و اولياى خداوند وانجام بايستههاى ولايتمدارى تحت ولايت خاص خداوند قرار مىگيرد و رهاورد آن نعمتقرب به خداوند است و در پرتو اين كمال مىتوان از نظام ولايى پاسدارى كرد. اعتقاد و التزامعملى به ولايت فقيه در عصر غيبت حضرت ولى عصر عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف ازشاخصههاى ولايت مدارى است كه بايستى در نهان و آشكار رفتارنيروهاي وفادار به انقلاب و نظام نمود آشكار و حقيقى داشته باشد،مراقبت از اين حقيقت والا، و نظارت بر حسن انجام آن مسئوليت ولايت مداران در همه عرصههاست.
پي نوشت:
1 . شورى 42، آيه 9.
2 . شورى 42، آيه 28.
3 . همان.
4 . كهف 18، آيه 44.
5 . آل عمران 3 آيه 68.
6 . جاثيه 45، آيه 19.
7 . آل عمران 3، آيه 102.
8 . بقره 2، آيه 257.
9 . يونس 10، آيه 62.
10 . نساء 4، آيه 136.
11 . مفاتيح الجنان، زيارت جامعه ائمه المؤمنين.
12 . همان، مناجات المحبين.
13 . بقره 2، آيه 165.
14 . آل عمران 3 آيه 31.
15 . شورى42، آيه 23.
16 . سبا 34، آيه 47.
17 . فرقان25، آيه 57.
18 . نساء4، آيه 59.
19 . مفاتيح الجنان، مناجات المطيعين للَّه.
20 . همان، دعاى شب مبعث.
21 . همان، صلوات هر روز ماه شعبان.
22 . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، انتشارات طهور، 1379، خطبه 187، ص 368.
23 . مفاتيح الجنان، زيارت اربعين.
24 . تغابن 64، آيه 16.
25 . حديد57، آيه 28.
26 . نهج البلاغه، خطبه 216، ص 443.
27 . حقوق از ديدگاه امام سجاد)ع
28 . نهجالبلاغه، خطبه 34، ص 88.
29 . همان، نامه 38، ص 544.
30 . همان، خطبه 182، ص 350.
31 . همان خطبه 118، ص 226.
32 . قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، بخشى از اصل دوم.
33 . همان، بخشى از اصل پنجم.
34 . همان، اصل يكصدو دهم، رديف 6، بند ه .
نويسنده:محمّد هادى مهتدى
منبع: نشريه حصون - شماره 15