آنچه كه پيش رو داريد متن سخنراني مقام معظم رهبري در ديدار با طلاب و
روحانيون عازم جبهه است كه ايشان به ذكر خاطره اي پرداخته اند كه به همراه
شهيد چمران برايشان اتفاق افتاده بود:
بنده اول جنگ رفتم اهواز. اولين بار اين لباس[بسيجي] را من شب ورود به اهواز پوشيدم؛ معمول هم نبود آنوقت، معممين لباس نظامى بپوشند!
من ديدم لباس سربازى را ريختهاند آنجا؛ با مرحوم چمران رفته بوديم و از تهران هم يك عده با ما بودند...
ديدم دارند آن لباسها را مىپوشند، به چمران گفتم: چه طور است من هم يكدانه بپوشم؟
گفت: چي!؟ يكدانه لباس سربازى برداشتم، پوشيدم و عمامه و عبا را گذاشتم كنار؛ تفنگ هم داشتم، تفنگ را هم برداشتم.
همان شب ورود ما به عمليات ايذايى عليه دشمن، بنده هم با اينها راه افتادم رفتم، هنوز شايد يك ماه هم از جنگ نمىگذشت. پا شديم رفتيم.
شب تاريك؛ چندين شب متوالى بنده در عمليات ايذايى عليه تانكهاى دشمن شركت كردم. آن وقت سپاه تشكيلات خيلى كوچكى داشت؛ ارتش هم در يك جاهايى مستقر بود. تحركى نبود در ناحيهى اهواز، يك عده داوطلب، چه سپاهى، چه آن گروه داوطلبينى كه ما داشتيم با مرحوم چمران در اهواز، راه مىافتادند شبانه مىرفتند. تانكهاى دشمن را يكى دو تا سه تا با آرپىجى مىزدند؛ چند نفر هم كلاشينكف بهدست، اينها را حفاظت مىكردند؛ رفتم ديدم عجب دنياى جديدى است.
*منبع: ساجد
ادامه مطلب
بنده اول جنگ رفتم اهواز. اولين بار اين لباس[بسيجي] را من شب ورود به اهواز پوشيدم؛ معمول هم نبود آنوقت، معممين لباس نظامى بپوشند!
من ديدم لباس سربازى را ريختهاند آنجا؛ با مرحوم چمران رفته بوديم و از تهران هم يك عده با ما بودند...
ديدم دارند آن لباسها را مىپوشند، به چمران گفتم: چه طور است من هم يكدانه بپوشم؟
گفت: چي!؟ يكدانه لباس سربازى برداشتم، پوشيدم و عمامه و عبا را گذاشتم كنار؛ تفنگ هم داشتم، تفنگ را هم برداشتم.
همان شب ورود ما به عمليات ايذايى عليه دشمن، بنده هم با اينها راه افتادم رفتم، هنوز شايد يك ماه هم از جنگ نمىگذشت. پا شديم رفتيم.
شب تاريك؛ چندين شب متوالى بنده در عمليات ايذايى عليه تانكهاى دشمن شركت كردم. آن وقت سپاه تشكيلات خيلى كوچكى داشت؛ ارتش هم در يك جاهايى مستقر بود. تحركى نبود در ناحيهى اهواز، يك عده داوطلب، چه سپاهى، چه آن گروه داوطلبينى كه ما داشتيم با مرحوم چمران در اهواز، راه مىافتادند شبانه مىرفتند. تانكهاى دشمن را يكى دو تا سه تا با آرپىجى مىزدند؛ چند نفر هم كلاشينكف بهدست، اينها را حفاظت مىكردند؛ رفتم ديدم عجب دنياى جديدى است.
*منبع: ساجد