دلايل دختران و پسران را براي مبادرت به ازدواج مىتوان به اين صورت دستهبندى كرد:
بعضىها مىگويند ازدواج ميكنيم چون به طرف مقابل علاقه داريم يا اينكه دليل ازدواجشان را عشق به طرف مقابل عنوان مىكنند. البته عشق نمىتواند و نبايد تنها دليل ازدواج باشد اما در تداوم زندگى مشترك و داشتن رابطه زناشويى سالم و موفق، جزئى مهم و اساسى است.
«ازدواج مىكنيم تا متعهد شويم» اين جملهاى است كه بسيارى از والدين و دختران و پسران خاطرنشان مىكنند. طبق نظر آنان ازدواج، فرد را متعهد و پايبند زندگى و مسووليتپذير مىسازد.
براى برخى نيز ازدواج به دليل ديگرى صورت مىگيرد. آنها زندگى مشترك را جزئى از فرهنگ ميدانند و معتقدند ازدواج جزء اساسى باورهاى فرهنگى و مذهبى محسوب ميشود و سهم اساسى در مجموعه ارزشى ذهن آدمها در جامعه دارد.
تعدادى نيز فكر مىكنند فرد مورد نظرشان را يافتهاند و معتقدند او همان فردى است كه خوشبختىشان را تضمين مىكند. به اين ترتيب با ازدواج با او، فكر مىكنند خوشبختى را نصيب خود كردهاند.
اما اگر فكر مىكنيد بايد ازدواج كنيد تا فقط سايه كسى بالاى سرتان باشد يا امنيتتان تأمين شود، در اشتباه هستيد. يعنى با اين اهداف نبايد تن به ازدواج دهيد. امنيت يا تأمين مالى يا در آمدن از تنهايى نمىتوانند عامل شادى در زندگى باشند.
بعضىها فكر مىكنند هر طور شده بايد ازدواج كنند، زيرا از تنها ماندن وحشت دارند. اگر دليل شما از ازدواج كردن اين است، بايد بگوييم بهتر است در يك كشوى كوچك بمانيد تا تمام زندگىتان را در يك كمد بزرگ كه به اشتباه انتخاب كردهايد، سپرى كنيد.
بچهدار شدن هم دليل ازدواج براى بعضىها محسوب مىشود. اگر چه صاحب اولاد شدن و بقاى نسل، يكى از مسائل محورى زندگى مشترك است، اما اگر تنها و فقط به دليل اينكه صاحب فرزند شويد ازدواج مىكنيد، راه به جايي نمي بريد ، زيرا بچهها به يك محيط شاد و مناسب براى زندگى احتياج دارند. آيا با يك ازدواج غلط چنين امكانى از آنها سلب نمىشود؟
روياى عروس داماد شدن هم براى برخي دليل ازدواج قلمداد مىشود و البته آنان توجه ندارند اين مراسم چند روز بيشتر طول نمىكشد و عروس يا داماد شدن با هدف داشتنِ صرفا يك مراسم عروسى، دوام چندانى نخواهد داشت.
شايد شما و اطرافيانتان دهها دليل ديگر نيز براى ازدواج داشته باشيد. نوع دليل، آنقدرها مهم نيست بلكه آنچه اهميت دارد اين است كه شما و همسر آيندهتان به روشنى و با صداقت درباره دلايل ازدواج با هم صحبت كرده باشيد و در نهايت اطمينان حاصل كنيد كه انگيزهها و اهداف شما در زندگى مشترك با هم تطابق دارد. در امر ازدواج، ميزان توقع و انتظارات مهم نيست بلكه آنچه مهم است اين است كه هر دو نفر انتظارات و توقعات مشتركى داشته باشند و هر دو نفر تلاشى مشترك را براي رسيدن به هدفي مشترك آغاز كنند. زمانى كه انتظارات و توقعات دو طرف متفاوت باشد، همواره يكى از دو نفر نااميد و سرخورده خواهد شد. البته بايد گفت انتظارات و نگرانىهاى زن و مرد تحت تأثير عوامل بسيار زيادى قرار مىگيرند. تجربه دوستان قبلى، روابط فاميلى و خانوادگى افراد، محيط رشد و بسيارى عوامل ديگر در اين مساله دخيل هستند و البته به ياد داشته باشيم يكى از مؤثرترين عوامل در اين زمينه، خانوادههاى طرفين است.
با اين توضيحات هر چه پسر و دختر صادقانه و بىپرده درباره خود و احساساتشان صحبت كنند، در آينده از همديگر حمايت بيشترى خواهند كرد. در اين صورت اختلافنظرهايشان روشن ميشود، براى آنها دليل پيدا كرده و راهحلهاى بهتر و مناسبترى براى تداوم زندگى مشترك پيدا مىكنند. حقيقت اين است، يك ازدواج خوب و سالم براى سلامت نيز مفيد بوده در حالى كه ازدواج اشتباه و مشكلدار يك ورشكستگى جسمى و روحى تمام عيار براى زن و مرد به حساب مىآيد.همه افراد انتظار دارند همسر آيندهشان فردى سازگار و داراي ارزشهايى مشابه خودشان و باعث شادى و خوشبختىشان شود، بنابراين بهتر است براى انتخاب همسرتان بيشتر از انتخاب خانه و شغل اهميت قائل شويد و وقت، فكر و انرژى صرف كنيد.چارديواري