اين مساله در مورد كودكان نيز صدق ميكند و ممكن است چندين نسل در يك خانواده دچار افسردگي شوند كه البته دوران عود و نهفتگي آن در افراد مختلف با هم متفاوت است.
بررسيها نشان داده كه افسردگي مادران به مراتب بيشتر از پدران بر فرزندان موثر است و استرس و ناراحتي مادر حتي شايد سالها در فرزندان نهفته باشد، اما در دوران نوجواني يا جواني ممكن است خود را به شكل افسردگي نشان دهد.
نكته مهم اينجاست كه چنانچه يكي از والدين در دوران جواني و قبل از 20 سالگي دچار افسردگي شده باشد، احتمال بروز افسردگي در فرزندان چند برابر و در مواردي تا 4 برابر افزايش مييابد.
متخصصان معتقدند افسردگي نيز مانند ديابت و بيماريهاي قلبي قابل انتقال به فرزندان است به همين دليل والدين در صورت بروز علائم حتماً بايد تحت درمان قرار بگيرند تا سلامت روحي فرزندانشان مورد تهديد قرار نگيرد. از طرفي كودكان آينه رفتار والدين هستند و هر رفتاري بازتاب مخصوص به خود را در آنها دارد. از آنجا كه افسردگي والدين با حالت خشم همراه است اين عصبانيت و ناآرامي والدين موجب حالت پرخاشگرانه كودك خواهد شد.
گاهي تشويق والدين به رفتارهاي پرخاشگرانه و خودخواهانه كودك زمينه بروز رفتارهاي خشونتآميز را در وي فراهم ميكند، البته نصيحت، ناسزا، محروميت يا به كارگيري افعال منفي در صورت مشاهده رفتار اشتباه از جانب كودك نيز اشتباه بوده و نه تنها زمينه بروز رفتارهاي خشونتآميز بلكه بسياري رفتارهاي اشتباه ديگر را موجب ميشود.
در چنين مواردي والدين بايد توجه داشته باشند كه چنانچه رفتارهاي بد كودك را با عصبانيت و خشم و فرياد سركوب كنند، اين پرخاشگري در رفتار كودك تشديد ميشود. روانشناسان معتقدند لازم است والدين دوستي و همدردي را به كودكان خود آموزش داده و براين اساس از همياري و رفتارهاي كودك براي تربيت بهره گيرند.
در ضمن توصيه ميشود والدين هنگام عصبانيت از كارهاي كودك، سعي در كنترل خود داشته باشند و بهجاي فرياد و سرزنش و انتقاد با احترام به او درباره رفتار اشتباهش صحبت كنند تا تاثيرات افسردگي و ناراحتي خود را بر فرزندان به حداقل برسانند.چارديواري